خانه » همه » مذهبی » آیا مذاکره با امریکا صحیح است؟

آیا مذاکره با امریکا صحیح است؟


آیا مذاکره با امریکا صحیح است؟

۱۳۹۲/۰۷/۱۵


۱۲۵ بازدید

با سلام و احترام

دانشجوی گرامی ابتدا از اینکه این مرکز را به منظور دریافت پاسخ سوالات خویش انتخاب کرده اید از شما سپاسگذاریم و امید است پاسخ های ارائه شده راهگشای شما باشد .

در پاسخ به این سوال ابتدا لازم است دو مطلب را از هم تفکیک نماییم : نخست مذاکره با آمریکا در شرایط فعلی و دوم نقد و انتقاد در کرسی های آزاد اندیشی

الف – مذاکره با آمریکا :

با سلام و احترام

دانشجوی گرامی ابتدا از اینکه این مرکز را به منظور دریافت پاسخ سوالات خویش انتخاب کرده اید از شما سپاسگذاریم و امید است پاسخ های ارائه شده راهگشای شما باشد .

در پاسخ به این سوال ابتدا لازم است دو مطلب را از هم تفکیک نماییم : نخست مذاکره با آمریکا در شرایط فعلی و دوم نقد و انتقاد در کرسی های آزاد اندیشی

الف – مذاکره با آمریکا :

موضوع «مذاکره با آمریکا» همواره یکی از جنجال برانگیز ترین بحث های فضای سیاسی کشورما بوده است که به تناسب دولت های مختلف و نوع نگاه این دولت ها به غرب ، مورد توجه قرار گرفته است . این موضوع با روی کار آمدن دولت آقای دکتر روحانی بار دیگر به یکی از مباحث روز محافل سیاسی در آمد و با توجه به تحولاتی که در سفر اخیر آقای دکتر روحانی به نیویورک اتفاق افتاد به اوج خود رسید . با این حال صحبت از لزوم یا عدم لزوم رابطه و مذاکره با آمریکا مساله ای نیست که به این راحتی قابل تحلیل باشد . چرا که فاکتورهای متعددی در بحث رابطه و مذاکره با آمریکا مطرح می شود که هر کدام از آنها اثر گذاری مثبت یا منفی خود را بر این بحث داشته و به همین دلیل به هنگام بحث از مذاکره با آمریکا باید کلیه ابعاد قضیه به صورت کامل مورد توجه قرار گیرد . بر این اساس برای رسیدن به پاسخ مطلوب به نظر می رسد که توجه به نکات زیر ضروری باشد :

1 – پیش از طرح هر مساله ای در ارتباط با آمریکا باید این سوال کلیدی پاسخ داده شود که آیا رابطه یا مذاکره با آمریکا که در طول سی و چهار سال گذشته ، جزء محدوده های ممنوعه بوده است آیا حرمت ذاتی دارد که بر اساس آن هیچ کس تحت هیچ شرایطی حق صحبت کردن از این موضوع را نداشته باشد ؟ همانگونه که رابطه با رژیم صهیونیستی به دلیل نامشروع بودن دولت آن حتی قابل طرح نیست تا بر سر کم و کیف آن چانه زنی صورت گیرد . یا اینکه این رابطه حرمت ذاتی نداشته و آمریکا نیز همچون سایر کشورهاست که امکان رابطه با آن قابل تصور است اما دلایلی وجود دارد که باعث شده است تا این رابطه تاکنون امکان پذیر نبوده و با رفتن این دلایل طبیعتا امکان برقراری رابطه به صورت کامل یا محدود و یا حداقل مذاکره به منظور تعامل پیرامون حل برخی موضوعات بین المللی وجود دارد ؟

در پاسخ به این سوال بنیادین باید بگوییم بر خلاف کشوری همچون رژیم صهیونیستی که به دلیل نامشروع بودن دولت آن امکان ارتباط با آن مطلقا وجود ندارد (کما اینکه در همان روز پیروزی انقلاب اسلامی ایران ، سفارت این رژیم در تهران به اشغال انقلابیون در آمد و به جای پرچم رژیم صهیونیستی پرچم فلسطین بر بالای آن به اهتزاز در آمد) ارتباط با آمریکا ممنوعیت ذاتی نداشته و نشانه آن نیز این است که تا ماه ها پس از پیروزی انقلاب اسلامی ، ایران با آمریکا ارتباط داشت و سفارتخانه این کشور نیز به اندازه ای فعال بود که بنا به اسناد لانه جاسوسی رسما در بسیاری از فعالیت های آشوبگرانه آن روزها نقش آفرینی می کرد و برخی سیاستمداران را جهت می داد و حتی بالاتر اینکه قطع رابطه آمریکا با کشور ما هرگز از طرف ایران صورت نگرفته است بلکه این آمریکا بود که در 18 فروردین 1359 قطع روابط سیاسی و بازرگانی آمریکا با ایران را خواستار شد و پس از آن بود که این موضوع از طرف ایران تبدیل به یکی از محدوده های ممنوعه در آمد به گونه ای که گاه چنین تصور می شود که امکان برقراری رابطه با آمریکا مطلقا ممنوع است . این در حالی است که علل استقبال ایران از قطع رابطه با آمریکا و عدم تمایل آن به برقراری مجدد این روابط در واقع به مصون ماندن کشورما از مضراتی بر می گشت که با وجود این رابطه ، کشور ما متحمل می شد . به عبارتی سیاست های آمریکا در قبال کشور ما همواره حالت تخاصمی داشته و این کشور اقداماتی چه پس و چه پیش از قطع رابطه با ایران در قبال کشورمان انجام داده است که باعث تیرگی و تیره ماندن این روابط شده است که برخی از آنها را مورد اشاره قرار می دهیم :

· طراحی و اجرای کوتای 28مرداد و ساقط کردن دولت کمابیش مردمی مصدق که مهمترین نمود نخستین دخالتهای ایالات متحده در امور داخلی کشور ما به شمار می رود و منجر به تحکیم پایه های استبداد محمد رضا شاه در ایران شد .

· حمایت بی دریغ از جنایتهای شاه در طی 25 سال پس از کودتا و چراغ سبز نشان دادن به شاه برای سرکوب اعتراضات مردم ایران و کشتارهای فجیع مردم ایران به ویژه در ماهها و روزهای منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی به گونه ای که حتی در روزهای منجر به پیروزی انقلاب اسلامی قصد انجام کودتا و قتل عام وسیع مردم و به ویژه رهبران انقلاب اسلامی و در راس آنها امام خمینی را داشتند که این کودتا به لطف خدا در نطفه خفه شد اما اسناد آن از جمله خاطرات ژنرال هایزر با عنوان ماموریت در تهران گواه این مطلب می باشد .

· اهانت به ملت ایران که از جمله نمودهای آن گرفتن حق توحش و نیز فشار بر شاه برای تصویب قوانینی از جمله کاپیتولاسیون و سرکوبی منتقدان آمریکا در ایران از جمله روحانیت می باشد .

· حمایت از شاه پس از خروج از کشور و پناه دادن به سلطنت طلبانی که علاوه بر غارت اموال ملت ایران دستشان به خون این ملت آلوده بود .

· توطئه برای سرنگونی و شکست انقلاب اسلامی از آغازین روزهای پیروزی انقلاب اسلامی که مهمترین جلوه آن طراحی انواع کودتاها و حمایت از گروهکهای تجزیه طلب و … بود .

· حمایت از گروهکهای تروریستی ، اقدامات تروریستی آنان و پناه دادن به آنان پس از طرد آنان از سوی ملت ایران به گونه ای که به عنوان مثال هنوز مخوفترین گروهک تروریستی یعنی سازمان مجاهدین خلق (منافقین) که با توصیه مسئولین آمریکایی در این کشور گاه با نام های دیگری غیر از نام این سازمان فعالیت می کنند در حوالی ساختمان وزارت خارجه آمریکا دارای دفاتر متعدد بوده و هر از چند گاهی به بهانه های مختلف گردهمایی هایی بر علیه نظام اسلامی بر گزار می کنند که در آن ها معمولا مقامات رسمی ایالات متحده شرکت و حتی به ایراد نطق می پردازند .

· انواع حمایت ها از هر گروهی که به نوعی با نظام جمهوری اسلامی مشکلی داشته باشد ولو اینکه زمانی خود جزء هواداران و منتسبان نظام اسلامی و از جمله دشمنان آمریکا بوده باشد .

· تحریک صدام برای بر پا کردن جنگ تحمیلی علیه ایران که منجر به شهادت نزدیک به نیم میلیون نفر از ملت ایران از جمله بهترین جوانان این ملت شده و باعث بروز خسارتهای جبران ناپذیر فراوانی شد که مهمترین آن اخلال در روند پیشرفت کشور بود .

· حمایت علنی از صدام و به ویژه در اختیار قرار دادن انواع امکانات پیشرفته از جمله انواع سلاحهای کشتار جمعی و حتی ورود مستقیم به جنگ با ایران در ماههای منتهی به پایان جنگ که از جمله مهمترین آنها جنگ نفتکش ها و حمله به جزیره خارک و … را می توان نام برد و در طی این مدت دست به اقدامات خصمانه دیگری نیز زد که شاید مهمترین آنها حمله نظامی به هواپیمای مسافربری کشورمان باشد که طی آن حدود 300 تن از شهروندان بی گناه کشورمان مظلومانه به شهادت رسیدند .

· سالها تحریم بر علیه ایران که فارغ از موثر بودن یا بی تاثیر بودن آن نشاندهنده نهایت تخاصم یک کشور نسبت به کشور دیگر می باشد .

· بلوکه کردن اموال و دارایی های ایران و برداشت غیر قانونی از آنها به بهانه های مختلف

· حمایت از هر گونه توطئه ای که بر علیه ملت ایران توسط بدخواهان طراحی می شود به ویژه حمایت از فتنه های گوناگونی که درطول تاریخ انقلاب اسلامی ملت از سر گذرانده که آخرین نمونه آن حمایت رسمی و علنی دولتمردان کاخ سفید از فتنه های پس از انتخابات 88 بود که طی آن حتی رئیس جمهور آمریکا شخصا وارد عمل شده و به حمایت از قانون شکنان و آشوبگران پرداخت .

· سنگ اندازی در مسیر توسعه و پیشرفت ایران اسلامی از طریق تحریم بر علیه جمهوری اسلامی ایران و ممنوعیت ورود بسیاری از تجهیزات مورد نیاز در عرصه توسعه تکنولوژیکی و مهمتر از همه سنگ اندازی در راه رسیدن ایران به حقوق خویش در زمینه فناوری هسته ای که در این مسیر حتی به ترور و یا حداقل حمایت از عاملین ترور دانشمندان هسته ای کشورمان پرداخته است .

· دخالت در امور داخلی کشورمان به ویژه با بهانه قرار دادن مسائلی همچون حقوق بشر و … با وجود اینکه خود این کشور با داشتن پرونده هایی همچون جنایتهای فراوان بر علیه ملتهای جهان ، پرونده زندان گوانتانامو و ابوغریب و سایر زندانهای مخفی در اروپا ، بدرفتاری و قتل های مکرر رنگین پوستان در این کشور و صدها جنایت دیگر بر علیه بشریت بزرگترین ناقض حقوق بشر می باشد

· و …. .

بنابر این قطع رابطه ایران با آمریکا صرفا به خاطر سیاست های این کشور نسبت به کشور ما می باشد و طبیعتا با از بین رفتن علل قطع رابطه ، این امکان وجود دارد که حداقل رابطه با آمریکا مورد بررسی قرار گیرد و حتی در صورت فراهم بودن شرایط این رابطه برقرار شود کما اینکه حضرت امام خمینی ره نیز در ضمن سخنانی همین مطلب را با تعابیر جالبی بیان فرموده بودند : « ما تا آخر ایستاده ایم و با امریکا روابط ایجاد نخواهیم کرد، مگر این که آدم بشود و از ظلم کردن دست بردارد»(صحیفه امام، ج 19، ص: 95)

به عبارتی حضرت امام خمینی ره رابطه با آمریکا را مشروط به تغییر در سیاست های این کشور می دانند و نه اینکه آن را مطلقا ممنوع بدانند و بر این اساس این امکان وجود دارد که با فراهم شدن شرط (به تعبیر امام خمینی ، آدم شدن آمریکا و دست برداشتن از ظلم) مشروط (رابطه با آمریکا) نیز محقق شود ؛ شرطی که تا کنون محقق نشده است .

2 – نکته دوم پس از پاسخ به سوال بنیادین اول این است که حال که امکان مذاکره و رابطه با آمریکا قابل تصور است آیا در شرایط فعلی چنین اتفاقی افتاده است و شرایط برقراری رابطه با آمریکا فراهم شده است یا نه ؟ علت نیز این است که برخی اکنون معتقدند شرایط امروز به گونه ای است که مقدمات و شرایط رابطه با این کشور فراهم شده است که این شرایط را می توان از تغییر لحن های سیاستمداران آمریکایی و درخواست هایی که برای مذاکره یا رابطه با این کشور از جانب آمریکایی ها صورت می گیرد به دست آورد . البته اینکه گفته می شود چنین شرایطی فراهم شده است همواره در تاریخ انقلاب اسلامی و به هنگام طرح مذاکره با آمریکا به ویژه از جانب سینه چاکان رابطه با آمریکا مطرح بوده است و به محض ارسال کوچکترین چراغ سبزی از جانب آمریکا (بدون بررسی اینکه آیا این چراغ سبز واقعی است و یا برای فریب نشان داده می شود) عده ای را به تکاپو وا می داشت تا در تحلیل ها و تبیین های خود از دولتمردان نظام جمهوری اسلامی بخواهند به این چراغ سبز ، پاسخ مساعدی داده و یخ قطع رابطه را ذوب نمایند . اما تجربه تاریخی نشان داده است که همواره پس از مدتی ، این چراغ سبز ها خود را تبدیل به آژیر خطر کرده اند کما اینکه در دوران اصلاحات ، از برخی تغییر لحن های سران کاخ سفید تمایل آمریکا به تغییر در سیاست های این کشور و در نتیجه فراهم شدن شرایط برای برقراری رابطه با این کشور فهمیده می شد اما دیر زمانی نگذشته بود که با بروز برخی ناآرامی ها در سال 78 ، آمریکا رسما به دخالت در امور داخلی کشورمان و حمایت از آشوبگران پرداخت که در نهایت مشخص شد این کشور هیچ تغییری در سیاست خود نداده و لبخندهای ظاهری وی نیز صرفا برای فریب ساده دلان بوده است و یا حتی کمی بعد تر با وجود ابراز تمایل مسئولان دولت اصلاحات برای تعامل بیشتر با غرب ، رئیس جمهور آمریکا رسما کشورمان را به عنوان یکی از سه محور شرارت در دنیا معرفی کرد و میزان واقعی بودن چراغ سبزهایی که در آغاز دولت اصلاحات نشان داده می شد را آشکار کرد .

با توجه به این موضوع در بحث رابطه با آمریکا و چراغ سبزهایی که هر از چند گاه به سمت کشورمان نشانه می رود دو نوع واکنش و رویکرد می توان در پیش گرفت : نخست اینکه با توجه به پیشینه عملکرد آمریکا که در مجموع این کشور را یک کشور غیر قابل اعتماد معرفی می کند با هر نشانه ای به عنوان نشانه دروغین برخورد شود مگر اینکه خود این کشور به نوعی خلاف آن را ثابت کند که این رویکرد عمدتا در سیاست کشورمان در رابطه با آمریکا اتخاذ می شد و به اعتقاد ما ایرادی هم نداشت چرا که طبع بشر نیز همواره در باره انسان هایی که غیر قابل اعتماد بودن خود را به اثبات رسانده اند این چنین است که به اقدامات وی مشکوک بوده و حتی چراغ سبزهای وی را با دیده شک و تردید می نگرد مگر اینکه به نوعی خلاف آن ثابت شود که ثابت شدن خلاف آن نیز بسیار سخت است و همین رویه در فضای سیاسی که پر است از مکر و دغل و فریب قطعا بیش از رابطه با انسان ها می تواند کاربرد داشته باشد . در واقع دلیل به کار گیری این رویکرد ، ماهیت دولت امریکا و عملکرد سابق آن می باشد که در مجموع وی را غیر قابل اعتماد کرده است و گرنه در ارتباط با بسیاری از کشورها اصل بر اعتماد گذاشته می شود مگر اینکه خلاف آن ثابت شود .

رویکرد دوم که اخیرا اتخاذ شده است و رویکرد جدیدی است عبارت است از اینکه به جای اینکه با دیدن نخستین چراغ سبز ها اصل را بر دروغین بودن آن بگذاریم ، بهتر است اقداماتی در جهت راستی آزمایی این چراغ سبز ها انجام دهیم که لازمه آن نیز نرم شدن برخی لحن های خود ما در عین حفظ اصول و ارزش های انقلابی و رصد واکنش های طرف مقابل در مقابل این نرمش ها و تحلیل دقیق آنها می باشد که چنین اقدامی در صورتی که با حفظ اصول و ارزش های انقلابی و نیز رعایت سه اصل عزت ، حکمت و مصلحت همراه باشد می تواند بخشی از آن چیزی باشد که مقام معظم رهبری از آن به عنوان «نرمش قهرمانانه» یاد کردند . در راستای این موضوع حتی امکان این وجود دارد که مذاکراتی هم به صورت محدود میان طرفین در جریان باشد و پیام های هر دو طرف به صورت مستقیم به یکدیگر انتقال داده شود .

با توجه به این موضوع می توان گفت آنچه امروزه تحت عنوان مباحثی همچون مذاکره با آمریکا یا رابطه با امریکا توسط دولت آقای روحانی در حال انجام است صرفا اقداماتی در جهت راستی آزمایی چراغ سبز های آمریکاست و نه بیش از آن و صرف چنین اقداماتی به معنای رابطه با این کشور و یا حسنه شدن همه روابط نمی باشد . ضمن اینکه همانگونه که آقای روحانی نیز در مصاحبه ها و سخنرانی های خود تاکید داشته اند در کنار اقداماتی که در جهت تعامل با آمریکا در جریان است ، ایشان همچنان بر اصول و ارزش های انقلابی و نیز اصول سیاست خارجی و سیاست های کلانی که مقام معظم رهبری ترسیم کرده اند وفادارند. به عنوان مثال ایشان در یکی از مصاحبه های خود در این زمینه چنین می گویند : « باید در عرصه سیاست خارجی انعطاف حکمت آمیز داشت که همان نرمش قهرمانانه ای است که مقام معظم رهبری فرمودند و ما از اصول و آرمان ها و عزت ملی عدول نمی کنیم…. ما می توانیم به پشتوانه و حمایت ملت و در سایه رهنمودهای حکیمانه مقام معظم رهبری مسائل را هر چه که پیچیده تر باشد حل و فصل کنیم.»(سایت دیپلماسی ایرانی به نقل از خبرگزاری فارس)

وی همچنین در زمینه محتوای گفتگوی تلفنی با اوباما نیز چنین اظهار داشتند : « من [به اوباما] گفتم بحث 1+5 و حل و فصل مسئله هسته ای باید سرعت یابد و تاکید کردم که هر گونه فعالیت در عرصه خارجی بر مبنای عزت، حکمت و مصلحت خواهد بود.

وی ادامه داد: با توجه به سیاست های کلی مقام معظم رهبری هر جا که ضرورت بدانم برای مصالح نظام و حقوق ملت و رفع مشکلات اقدام خواهم کرد و این نکته را تاکید کردم که فشارهای وارده بر مردم ما غیرقانونی و نادرست بود که باید برداشته شود.»(همان)

این قبیل اظهار نظر ها یعنی اینکه آنچه در حال حاضر در حال انجام است صرفا مرحله راستی آزمایی بوده و تا زمانی که شرایط برقراری رابطه با آمریکا فراهم نشده و به عنوان مثال اگر در این رابطه عزت ، حکمت و مصلحت مورد توجه قرار نگیرد و یا آمریکا تلاش کند همچنان روابط خصمانه خود را ادامه دهد طبیعتا اوضاع به روال سابق خود باز خواهد گشت چرا که چنین رابطه ای هیچ منفعتی برای ایران نخواهد داشت و بر خلاف اصول و ارزش های انقلابی و اصول سیاست خارجی کشورمان خواهد بود و تداوم نرمش در چنین شرایطی به جای نرمش قهرمانانه ، نرمشی ذلیلانه خواهد بود .

نتیجه اینکه رابطه با آمریکا نه یک ممنوعیت ذاتی و دائمی بلکه ممنوعیتی عرضی و مشروط دارد که علت آن نیز سیاست های دولت آمریکا در قبال ملت ایران می باشد و به همین ترتیب برقراری رابطه مشروط به از بین رفتن دلیل قطع رابطه و به عبارتی تغییر واقعی در سیاست های این کشور می باشد و به همین دلیل اگر کسی رابطه با آمریکا را به صورت مشروط عنوان نماید هیچ ایرادی ندارد اما اگر رابطه با آمریکا به صورت مطلق و بدون در نظر گرفتن تغییرات واقعی در سیاست این کشور در قبال ملت ایران باشد ، این کار صرفا قدمی در جهت اهداف و منافع آمریکایی ها بوده و جمهوری اسلامی ایران جز ذلت و سرافکندگی از این ارتباط سودی نخواهد برد .

همچنین آنچه در حال حاضر تحت عنوان رابطه یا مذاکره با آمریکا در حال انجام است صرفا مرحله راستی آزمایی است که تا مرحله مذاکرات واقعی راه طولانی دارد و نباید آن را به معنای رابطه با آمریکا مورد تفسیر و تحلیل قرار داد . به ویژه اینکه برخی مواضع مقامات آمریکا و نیز سایر مقامات اروپایی ، پس از بازگشت رئیس جمهور کشورمان به ایران ، نشان داد که آمریکایی ها هنوز هم قابل اعتماد نیستند و به همین دلیل تاکنون نمره قابل قبولی در آزمون راستی آزمایی به دست نیاورده اند . البته در زمینه مواضع دوم مقامات آمریکایی لازم است بگوییم برخی تحلیل گران معتقدند که به دلیل اینکه این قبیل مواضع ، احتمال دارد مصرف خاصی داشته باشد (مثل جلب رضایت رژیم صهیونیستی بدون تنازل از تغییر لحنی که در برابر ایران نشان داده می شود) ممکن است مواضع واقعی این کشور نبوده و باز هم شاهد لحن متفاوت و نرم آمریکایی ها باشیم و به همین دلیل قضاوت در مورد تغییر لحن آمریکایی ها به استناد این قبیل اظهار نظر های تند و متناقض آمریکایی ها کمی زود است . به همین دلیل ما نیز بدون هر گونه قضاوتی منتظر آینده هستیم تا شاید با کنار رفتن پرده ها و مشخص شدن سره از ناسره ، مواضع واقعی آمریکا در قبال ملت ایران مشخص شود تا با توجه به آن مواضع نسبت به فراهم بودن شرایط برای مذاکره و رابطه با این کشور قضاوت نماییم .

ب- انتقاد در کرسی های آزاد اندیشی :

منظور از کرسی های آزاد اندیشی ایجاد فضایی مناسب در محیط های علمی از جمله دانشگاهها برای طرح اندیشه ها و دیدگاههای مختلف در زمینه های گوناگون , در فضایی کاملاً علمی و بر پایه استدلال و منطق و فارغ از هرگونه تبلیغات منفی و بزرگ نمایی ها , سیاه نمایی ها , جنجال و هیاهو و سیاست زدگی و…است که بستر لازم را برای طرح اندیشه ها و دیدگاههای مختلف فراهم نموده و قدرت استدلال ,اندیشه , تفکر و تحلیل را در اختیار افراد قرار می دهد که این مسأله در بالندگی و پویایی فضای جامعه و مقابله با تبلیغات و توطئه های دشمنان نقش بسیار مهمی دارد و همین امر دلیل تاکید و پافشاری مقام معظم رهبری بر بحث کرسی های آزا داندیشی است . در اینجا مناسب است به برخی از فواید و آثار مثبت کرسی های آزاد اندیشی دیدگاه مقام معظم رهبری به اختصاراشاره می کنیم ؛ 1.ایجاد جریان سیال فکری در سایه کرسی های آزاد اندیشی ؛ ایشان در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی در نوروز امسال فرمودند: یکى از مسائل مهم که همت مضاعف و کار مضاعف می‎طلبد، مسئله تولید فکر است؛ کتابخوانى، افزایش معلومات عمومى در زمینه‎هاى گوناگون. این کرسى‌هاى آزاداندیشى که ما عرض کردیم، پیشنهاد کردیم در دانشگاه‎‎ها و در حوزه‎‎ها به راه بیفتد، می‎تواند یک جریان سیال فکرى بسیار باارزشى را در جامعه به راه بیندازد. ( پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری ,1/1/89) 2. گسترش تولید علم و اندیشه در پرتو کرسی های آزاد اندیشی؛ مقام معظم رهبری در این باره فرمودند :تنها راه‌ گسترش‌ فرهنگ‌ و تولید علم‌ و اندیشه‌ در کشور، ایجاد فضای‌ نقادی‌ علمی‌ در پرتو آزاداندیشی‌ حقیقی‌ در دانشگاه‎‎ها و حوزه‎‎ها است‌. آزاداندیشی‌ در جامعه‌، نه‌ به‌‎معنای‌ تصور تلاش‌ برای‌ ایجاد زمینه‌ به منظور حمله‌ به‌ بنیان‎ها و ارزش‎ها و نه‌ به‌‎معنای‌ لزوم‌ حمله‌ به‌ بنیان‎ها و ارزش‎ها است‌، بلکه‌ این‌ دو تصور، ظلم‌ به‌ آزاداندیشی‌ می‌باشد. (همان, بیانات معظم له در دیدار با اعضای انجمن اهل قلم 8/11/81) 3. ایجاد فضای اظهار نظر آزاد ؛ایشان در این زمینه فرمودند:« بهترین زمینه برای ایجاد فضای اظهارنظر آزاد، تسریع در راه اندازی کرسی های آزاداندیشی در دانشگاهها است.»( همان, دیدار مقام معظم رهبری با جمعی از اساتید و اعضای هیات علمی، نخبگان، و رؤسای دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی،8/6/88) 4. آشکار شدن حقیقت و کمک به پیشرفت کشور؛ ایشان در این خصوص فرمودند:« شما کرسی آزادفکری سیاسی را، کرسی آزادفکری معرفتی را تو همین دانشگاه تهران، تو همین دانشگاه شریف، تو همین دانشگاه امیرکبیر به‎وجود بیاورید. چند نفر دانشجو بروند، آن‎جا حرف‎شان را بزنند، حرف همدیگر را نقد کنند، با همدیگر مجادله کنند. حق، آن‎جا خودش را نمایان خواهد کرد. حق این‎جوری نمایان نمی‎شود که کسی یک انتقادی را پرتاب بکند. این‎جوری که حق درست فهمیده نمی‎شود. ایجاد فضای آشفته ذهنی با لفاظی‎‎ها هیچ کمکی به پیشرفت کشور نمی‎کند. شما تجربه این پدر پیرتان را در این زمینه داشته باشید. آنی که کمک می‎کند به پیشرفت کشور، آزادی واقعی فکرهاست؛ یعنی آزادانه فکر کردن، آزادانه مطرح کردن، از هو و جنجال نترسیدن، به تشویق و تحریض این و آن هم نگاه نکردن.» (همان ,بیانات در دیدار جمعى از نخبگان علمى کشور (۱۳۸۸/۸/۶ , 5. سالم ماندن محیط اجتماعی از آسیب ها ؛ مقام معظم رهبری در این باره فرمودند: «اگر چنانچه بحث‌هاى مهم تخصصى در زمینه ى سیاسى، در زمینه هاى اجتماعى، در زمینه هاى گوناگون حتّى فکرى و مذهبى، در محیط‌هاى سالمى بین صاحبان توان و قدرتِ بحث مطرح بشود، مطمئناً ضایعاتى که از کشاندن این بحثها به محیطهاى عمومى و اجتماعى ممکن است پیش بیاید، دیگر پیش نخواهد آمد. وقتى که با عامه ى مردم، افراد مواجه می‌شوند، همه نمی‌توانند خودشان را حفظ کنند. مواجهه ى با عامه ى مردم، انسان ها را دچار انحراف ها و انحطاط ها و لغزش‌هاى زیادى می‌کند که متأسفانه ما شاهد بودیم. خیلى از افرادى که شما مى بینید در مواجهه ى با عامه ى مردم یک حرفى می‌زنند، یک چیزى می‌گویند، در اعماق دلشان اى بسا خیلى اعتقادى هم ندارند. به تعبیر بعضى ها جوگیر می‌شوند؛ این خیلى چیز بدى است. اگر در محیط‌هاى خاص، محیط‌هاى آزاداندیشى و آزادفکرى، این مسائل مطرح بشود – مسائل تخصصى، مسائل فکرى، مسائل چالش برانگیز – مطمئناً ضایعات کمتر پیش خواهد آمد.» ( همان , دیدار مقام معظم رهبری با جمعی از اساتید و اعضای هیات علمی، نخبگان، و رؤسای دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی،8/6/88) البته باید توجه داشت که کرسی های آزاد اندیشی در عین حال که می تواند اثار مثبت و ارزنده ای را برای کشور به همراه داشته باشد اما در عین حال با آسیب ها و تهدیدهایی روبروست که لازم است از آن ها جلوگیری شود و فضای آزاد اندیشی به فضایی برای تخریب ارزش ها تبدیل نگردد مقام معظم رهبری در این باره فرمودند:« باید راه آزاداندیشی و نوآوری و تحول را باز گذاشت، منتها آن را مدیریت کرد تا به ساختارشکنی و شالوده‎شکنی و برهم زدن پایه‎‎های هویت ملی نینجامد، این کار، مدیریت صحیح لازم دارد. چه‎کسی باید مدیریت کند؟ نگاه‎‎ها فورا می‎رود به‎سمت دولت و وزارت علوم و…؛ نه، مدیریتش با نخبگان است؛ با خود شماست؛ با اساتید فعال، دانشجوی فعال و مجموعه‎‎های فعال دانشجویی. حواس‎تان جمع باشد! دنبال حرف نو و پیدا کردن حرف نو حرکت کنید؛ اما مراقب باشید که این حرف نو در کدام جهت دارد حرکت می‎کند؛ در جهت تخریب یا در جهت ترمیم و تکمیل؛ این‎‎ها با هم تفاوت دارد. این وظیفه‎ای است به عهده خود شماها. »( همان, بیانات معظم له در دانشگاه سمنان , 18/8/85)

اما در زمینه رفتار شما در جریان کرسی های آزاد اندیشی باید بگوییم همان گونه که از عنوان این کرسی ها بر می آید این کرسی ها گامی در جهت ارائه افکار و اندیشه های مختلف و تضارب افکار با یکدیگر می باشد و به همین دلیل در برگزاری چنین کرسی هایی ضرورت دارد شرایط برای تضارب آزاد افکار فراهم شود و در نتیجه افرادی که افکاری بر خلاف افکار نظریات مطرح شده دارند بتوانند دیدگاه های خود را به راحتی ارائه نمایند تا نتیجه ای مثبت از برگزاری این جلسات گرفته شود . با این حال نکته ای که وجود دارد این است که گاه ممکن است فردی به عنوان کارشناس و صاحب نظر ایده ای ارائه نماید و به شدت از آن دفاع نماید با این که شما یقین بدانید که آن ایده غلط است اما به دلیل عدم احاطه بر بحث و یا آشنا نبودن با فنون مناظره و مباحثه ، نتوانید پاسخی در خور ارائه نمایید به گونه ای که چنین جلوه گر شود که گویی آن مباحث به دلیل مورد مخالفت واقع نشدن مباحثی بر حق می باشند . پیشنهاد ما در چنین مواردی این است که اولا پیش از مشارکت در کرسی های آزاد اندیشی نسبت به تکمیل اطلاعات خود در زمینه مورد بحث اقدام نمایید و ثانیا با فنون مباحثه و مناظره نیز آشنایی کامل پیدا نمایید که به منظور تکمیل بخش اول ، این مرکز و گروههای مربوط به موضوع مباحثه ، آمادگی همکاری کامل را به منظور دادن اطلاعات لازم دارند و در عین حال شما می توانید از طریق مطالعه کتب مربوطه نسبت به افزایش سطح معلومات و اطلاعات خود اقدام فرمایید . در مورد بخش دوم نیز می توانید از همکاران گروه روانشناسی و مشاوره همین مرکز کمک بگیرید . در ضمن در صورتی که در هر مباحثه ای شرکت کرده و دیدگاه هایی را شنیدید که مطمئنید اشتباه است ولی به دلایل فوق نتوانستید خلاف بودن آن را اثبات کنید ، هر چه سریعتر با این مرکز تماس گرفته و آن ها را مطرح نمایید تا همکاران ما در حد مقدور نسبت به پاسخگویی اقدام نمایند و آنگاه در جلسات بعدی کرسی آزاد اندیشی نسبت به تصحیح این دیدگاهها اقدام نمایید و یا حداقل خود شما نسبت به حقانیت دیدگاهی که داشتید مطمئن گردید .

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد