خانه » همه » مذهبی » آیت‌الله نائینی و تحول اندیشه‌ سیاسی شیعه؟

آیت‌الله نائینی و تحول اندیشه‌ سیاسی شیعه؟


آیت‌الله نائینی و تحول اندیشه‌ سیاسی شیعه؟

۱۳۹۳/۰۱/۲۵


۵۱۳ بازدید

میرزای نائینی عالمی است که در دو دوره‌ی مهم تاریخ ایران، انقلاب مشروطه و روی کارآمدن رضاشاه، هربار دو موضع‌گیری متفاوت را درباره‌ی وضعیت سیاسی حاکم نشان داده است. این مسئله باعث شده تا شبهاتی درباره‌ی اندیشه و عمل سیاسی وی بروز یابد.تاریخ ایران در یک‌صد سال اخیر، صحنه‌ی حوادث مهمی بوده است. بی‌شک نهضت مشروطیت از جمله‌ی آن حوادث مهمی بود که با شعار استبدادستیزی حرکت خویش را آغاز کرد و ایران را وارد عصری جدید نمود.

میرزای نائینی عالمی است که در دو دوره‌ی مهم تاریخ ایران، انقلاب مشروطه و روی کارآمدن رضاشاه، هربار دو موضع‌گیری متفاوت را درباره‌ی وضعیت سیاسی حاکم نشان داده است. این مسئله باعث شده تا شبهاتی درباره‌ی اندیشه و عمل سیاسی وی بروز یابد.تاریخ ایران در یک‌صد سال اخیر، صحنه‌ی حوادث مهمی بوده است. بی‌شک نهضت مشروطیت از جمله‌ی آن حوادث مهمی بود که با شعار استبدادستیزی حرکت خویش را آغاز کرد و ایران را وارد عصری جدید نمود. اگر به این سخن رایج در تاریخ استناد کنیم که شخصیت‌ها تاریخ را می‌سازند، بنابراین باید گفت در خلق نهضت مشروطه نیز مانند سایر رویدادهای مهم تاریخی، افراد و شخصیت‌های خاصی از جمله روحانیون تأثیرگذار بودند که در دو قطب مخالف و موافق، به موضع‌گیری در برابر این نهضت پرداختند. در یک قطب گروهی از روحانیون، ضمن مخالفت با این جنبش، بر تحکیم مشروطه‌ی مشروط به باورهای دینی همت گماردند، اما در قطب دیگر، کسانی چون آیت‌الله نائینی قرار داشتند که بر ایجاد توازن میان اندیشه‌ی سیاسی شیعه و مسئله‌ی مشروطیت تلاش کردند.

مرحوم نائینی جزء اولین کسانی بود که با انتشار رساله‌ی خود، که در دفاع از مشروطه نوشته شده بود، به تأیید این نهضت پرداخت. اما زمانی که مشروطه در اهداف خود ناکام ماند، بنا به دلایلی، به جمع‌آوری رساله‌ی خود اقدام کرد. وی همچنین در اقدام مشابه دیگر درباره‌ی تحولات سیاسی، با به قدرت رسیدن رضاشاه، به یاری و تأیید حکومت وی پرداخت؛ اما این‌بار نیز بعد از مدتی از حمایت و پشتیبانی حکومت رضاشاه دست کشید و حتی در مواردی به مخالفت با او پرداخت. این مواضع باعث شد تا عده‌ای به ناحق به قضاوت‌های ناعادلانه درباره‌ی وی بپردازند. بنابراین به‌منظور رفع برخی از آن ابهامات، این نوشته‌ی کوتاه درصدد بررسی مواضع میرزای نائینی در دوره‌ی مذکور و نیز علل و عوامل اتخاد آن دیدگاه‌­ها برآمده است:

1. انقلاب مشروطه، نائینی و رساله‌ی «تنبیه‌الامه و تنزیه‌المله»

بعد از اینکه فرمان مشروطیت در چهاردهم جمادی‌الثانی 1324ق (14 مرداد 1285ش) توسط مظفرالدین‌شاه صادر شد، مرحوم میرزای نائینی (ره) کتاب «تنبیه‌الامه و تنزیه‌المله» را در ربیع‌الاول 1327قدر دفاع از نهضت مشروطه منتشر کرد و دو مجتهد بزرگ نجف، یعنی آیات عظام خراسانی و مازندرانی نیز آن را تأیید کردند.

در زمان انتشار این رساله، جنگ‌های ایران و روسیه به‌شدت به استقلال و حاکمیت ایران لطمه زده و منجر به از دست رفتن بخش‌های قابل ملاحظه‌ای از کشور شده بود. این تصرفات پای کشورهای بیگانه، از جمله انگلیس و روسیه را در امور داخلی ایران باز کرده و موجب شده بود تا دولت شاهنشاهی امتیازات فراوانی به آنان اعطا کند. نائینی عامل عقب‌ماندگی ایران را وجود پادشاهان مستبد می‌دانست. چنین وضعیتی وجود یک حکومت قانونی و مشروطه، که قدرت پادشاهان را محدود کند و استقلال کشور را از دستبرد دشمنان حفظ کند، ضروری می‌کرد. «بنابراین بسیاری از عالمان دینی، از جمله نائینی، از آغاز با نهضت مشروطیت موافق بودند و حتی نخستین شهید را نیز تقدیم داشتند.»[1]

مرحوم سید محمود طالقانی نیز درباره‌ی اوضاع و شرایط سیاسی و اجتماعی ایران در زمان تدوین «تنبیه‌الامه» می‌ ‌نویسد: «آن روزی که مردم در زیر پای شاهزادگان و درباریان در اطراف کشور پایمال بودند و مالک هیچ‌چیز خود نبودند و عین‌ الدوله، شاه ناتوان و بی ‌اراده را آلت دست خودخواهی و هوس‌‌ بازی خود کرده بود، علمای بزرگ دینی ناله‌‌ ‌های مردم را از دور و نزدیک شنیدند و در تهران و تبریز و دیگر جاها یک‌‌ باره به ناله‌ی مردم جواب گفتند.»[2]

بنابراین با آغاز موج نهضت مشروطه، مرحوم نائینی نیز کوشید تا اثبات کند که مبانی مشروطه (مثل آزادی، مساوات، پارلمان و تفکیک قوا) در بطن شریعت وجود دارند. وی درصدد بود تا اصول مشروطه را بر پایه‌ی فقه و اصول شیعه منطبق کند. در این راستا، نائینی در رساله‌ی خود، ابتدا حکومت را به دو نوع استبدادی و غیراستبدادی تقسیم می‌کند:

«حکومت استبدادی یا تملکیه، حکومتی است که حاکم، خود را مالک و صاحب اختیار مردم می‌داند و اجازه‌ی هرگونه تصرفی در جان و مال و ناموس مردم را به خود می‌دهد.»[3]

نائینی عامل عقب‌ماندگی ایران را وجود پادشاهان مستبد می‌دانست. چنین وضعیتی وجود یک حکومت قانونی و مشروطه، که قدرت پادشاهان را محدود کند و استقلال کشور را از دستبرد دشمنان حفظ کند، ضروری می‌کرد.

«اما در حکومت ولایتیه یا غیراستبدادی حاکمیت به معنای پاسداری از استقرار نظم داخلی و تحفظ از تجاوز بیگانه می‌باشد، نه مالکیت رقاب ملت.»[4]
سپس براساس چند استدلال سعی می‌کند نشان دهد که حکومت مشروطه بر حکومت استبدادی تفوق دارد:

ا. مسئله‌ی غصبی بودن

در این رابطه، نائینی اعتقاد دارد هر حکومتی سه نوع حق را غصب می‌کند: حق الله، حق امامان معصوم و حق مردم.

در رابطه با حکومت استبدادی، وی بر این باور است که این نوع حکومت هر سه حق را غصب می‌کند، اما در حکمرانی مقیده، چون سلطان مطابق قانون شرع حکومت می‌کند، بنابراین غصب حق الهی و ظلم به بندگان خدا محقق نمی‌گردد.

2. مسئله‌ی واجب بودن مقدمه‌ی واجب

این امور دلالت بر احکامی دارد که انجام آن‌ها متضمن انجام مقدماتی است که خود آن مقدمات واجب نیستند، اما بدون انجام آن‌ها نمی‌توان واجب را انجام داد. مانند وضو گرفتن برای نماز که وضو گرفتن واجب نیست، اما بدون آن نمی‌توان واجب (یعنی نماز) را انجام داد. نائینی از این حکم فقهی برای اثبات ضرورت قانون اساسی، مجلس و در نهایت حکومت مشروطه استفاده می‌کند. بدین معنی که دفاع از کیان اسلام (که امری واجب است) مستلزم مقدماتی است که حکم مقدمه‌ی واجب را دارد. در این رابطه، مجلس و قانون اساسی مقدمات حکومت عادلی است که بر پایه‌ی حمایت مردم تشکیل شده و از طریق قانون اساسی، قدرت حاکم محدود گردیده است.

بر این اساس، می‌توان گفت نائینی به‌نوعی تئوریسین انقلاب مشروطه محسوب می‌گردید که هدفش دفاع و تحکیم پایه‌های مشروطیت بود. وی تلاش نمود در رساله‌ی خود «اصل تبدیل نظام استبدادی به مشروطه را نه‌تنها به‌عنوان یک مصلحت سیاسی اجتماعی، بلکه به‌عنوان یک ضرورت عقلی و شرعی به اثبات برساند.»[5] این رساله با استقبال بسیاری از روشن‌فکران نیز مواجه گشت و ذهنیت و فضای فکری حکومت مشروطه را برای افراد و گروه‌‌های زیادی ترسیم کرد.

اما واقعیت این است که با گذشت زمان، مشروطه ناکام ماند و نتوانست به اهداف آرمانی و واقعی خود دست یابد و از مسیر خود منحرف گشت. از آنجا که گفتمان واحدی در مشروطه حاکم نبود، اختلافات درونی به‌تدریج خود را نمایاند و با به سلطنت رسیدن محمدعلی‌شاه به اوج ناکامی رسید. «وی با به‌کارگیری خشونت و در نهایت به توپ بستن مجلس و حبس و تبعید و اعدام سران مشروطه‌خواه در باغ شاه، عملاً مشروطه را برچید.»[6] به‌طوری‌که وقتی متمم قانون اساسی را نزد وی آوردند، معترضانه به مجلسیان و وزرا گفت: «چطور من مسئولیتی ندارم، من می‌بایستی رعایای خود را مثل شبانی که گوسفندان را هدایت و نگه‌داری می‌کند، سرپرستی نمایم.»[7]

در چنین شرایطی، درک این موضوع که چرا نائینی رساله‌ی خود را جمع‌آوری کرد، چندان دشوار نیست. در واقع اوضاع و حکومتی که بر کشور حکم‌فرما بود، هیچ شباهتی به مشروطه‌ای که نائینی در رساله‌ی خود ترسیم کرده بود نداشت. گرچه برخی از ارکان نظام مشروطه ایجاد شد، اما برداشت رویکردهای غرب‌گرا و جریان‌های انحرافی از مشروطه از یک‌سو و تلاش‌های نیروهای استبدادی همچون محمدعلی‌شاه و نیروهای استعماری در حمایت وی از سوی دیگر، از مشروطه جز نامی باقی نگذارده بود.

در چنین وضعیتی، نه‌تنها از مردم رفع ظلم و بی‌عدالتی نگردید، بلکه بعد از مشروطه اوضاعی برقرار گردید که بسیار بدتر از دوران ماقبل مشروطه بود. البته این بدان معنا نیست که نائینی از مواضع خود عقب‌نشینی کرد، بلکه وی همچنان در اصول خود درباره‌ی حکومت مشروطه ثابت‌قدم بود، اما مصداق حکومت مشروطه‌ای که او در رساله‌اش ترسیم کرده بود، با آنچه در واقعیت وجود داشت، بسیار متفاوت بود. بنابراین از حکومت مشروطه ناامید گشت و زمانی که رضاشاه به قدرت رسید، از حکومت وی حمایت و پشتیبانی کرد.

2. موضع نائینی در برابر رضاشاه

زمانی که مشروطه روزهای تلخ خود را سپری می‌کرد، جنگ جهانی اول در جریان بود. این جنگ چه بسا خود نیز وضع وخیم و متزلزل مشروطه را وخیم‌تر نمود. بی‌طرفی ایران در این جنگ به رسمیت شناخته نشد و کشور به تصرف نیروهای اشغالگر درآمد. در چنین وضعیتی، دولت مرکزی کاملاً از هم پاشیده بود و ناامنی، هرج‌ومرج و بی‌ثباتی بر کشور حکم‌فرما بود. در این شرایط، رضاشاه توانست بر قدرت‌های محلی غلبه کرده و به قدرت برسد. بنابراین «پس از پایان دادن سردار سپه به سلطنت 140ساله‌ی قاجار، بسیاری از جمله آیت‌الله نائینی، تلگراف تبریک برای او فرستادند.»[8]

اتخاذ چنین عملی باعث گردید تا عده‌ای این‌گونه قضاوت کنند که «آقای نائینی دست‌کم در برهه‌ای از حیات سیاسی خویش، از مواضع خود برگشته و با رژیم‌های دیکتاتوری، به‌ویژه رژیم استبدادی رضاخان،همکاری داشته است.»[9]

البته حمایت مرحوم نائینی از حکومت رضاشاه در ابتدای به قدرت رسیدنش، سخنی درست است، اما این موضوع از نظر عقلی نباید چندان عجیب باشد، زیرا اولاً که میرزای نائینی به‌خوبی این موضوع را می‌­دانست که در شرایطی که کشور مورد تهاجم بیگانگان قرار گرفته و تمامیت ارضی و استقلال آن در خطر است، وجود یک قدرت که بتواند بر خوانین و قدرت‌های محلی غلبه کند، بهترین گزینه برای کشور است. در چنین وضعیتی، عملاً استقرار یک نظام مشروطه نه تنها ممکن نبود، بلکه چه بسا بدترین گزینه برای برگرداندن آرامش و ثبات به کشور بود. به همین دلیل بود که با آمدن رضاشاه آن‌ها راضی به نظر می‌رسیدند، زیرا رضاشاه به‌خوبی توانست قدرت مرکزی را متمرکز کند.

در ثانی بعد از اینکه رضاشاه به قدرت رسید، سعی کرد با زیرکی تمام، نظر و موافقت علما و روحانیون را به خود جلب کند تا از این طریق بتواند مشروعیت سیاسی و پایگاه اجتماعی به ‌دست آورد و «در این راه با توسل به سلاح تزویر و ریا و نیز تطمیع و رعب‌افکنی و زور در راه پیشبرد اهداف خود کوشید.»[10]

آیت‌الله نائینی در ابتدای روی کار آمدن رضاشاه از او حمایتی روشن نموده بود، اما پس از آشکار شدن سیاست‌های ضداسلامی رضاشاه و نیز رفتار مستبدانه‌ی او، شیوه‌ی معتدل را در پیش گرفت و وقتی به ماهیت واقعی رضاشاه پی برد، با بسیاری از اقدامات او نظیر کشف حجاب، رواج فحشا و منکرات و… مخالفت کرد.

برای نمونه، به دیدار علما و روحانیون می‌رفت، در مراسم‌های مذهبی شرکت می‌کرد، به مجالس روضه می‌رفت، خود را فردی دین‌دار و عاشق اهل‌بیت جلوه می‌داد و به‌طور کلی، «با تزویر و ریا خود را به مراجع مذهبی نزدیک می‌کرد، ولی پس از سلطنت رسیدن همان کاری را کرد که عبدالملک مروان اموی کرد…»[11] وی علاوه بر مبارزه با شعائر مذهبی و برچیدن بساط نظام مشروطه، چنان استبداد بلامنازع خود را بر مردم اعمال کرد که بدون اغراق، چندین برابر از استبداد‌ پادشاهان قاجار نیز بدتر بود.

به همین دلیل، آیت‌الله نائینی پس از آشکار شدن سیاست‌های ضداسلامی رضاشاه و نیز رفتار مستبدانه‌ی او، شیوه‌ی معتدل را در پیش گرفت و وقتی به ماهیت واقعی رضاشاه پی برد، با بسیاری از اقدامات او، نظیر کشف حجاب، رواج فحشا و منکرات و… مخالفت کرد. «از جمله شواهدی که حاکی از تیرگی روابط میان آیت‌الله نائینی و رضاشاه است، حمایت مرحوم نائینی از انجمن‌های تبلیغی حجت‌الاسلام سید ابوالحسن طالقانی والد محترم آیت‌الله سید محمود طالقانی برای مقابله با جریان‌ها و سیاست‌های فرهنگی حاکم در زمان رضاشاه بود.»[12] و در مقابل، زمانی که آیت‌الله نائینی در سال 1307 درگذشت، «رژیم نیز از وی تجلیل نکرد و حتی از مخابره‌ی تلگراف‌های علمای نجف و کربلا مبنی بر انعقاد مجالس ترحیم برای او جلوگیری کرد و انعقاد مجالس ترحیم نائینی در اصفهان و نطنز ممنوع اعلام شد.»[13]

جمع‌بندی

و در نهایت، در سخن پایانی درباره‌ی این شخصیت و متفکر بزرگ اسلامی باید گفت مرحوم نائینی فردی آگاه و هوشیار با نگاهی نوگرا بود که مسائل و مقتضیات زمان خود را به‌خوبی درک کرد و توانست متناسب با مصلحت زمان تصمیم‌گیری ‌کند. هرچند نائینی در مقایسه با کسانی مانند شیخ فضل‌الله از صراحت بیان کمتری برخوردار بود و مانند او دقیق و عمل‌گرا نبود، اما توانست به‌واسطه‌ی رساله‌ی خود، در اندیشه‌ی سیاسی شیعه تحولاتی ایجاد کند و زمینه‌ی فکری شیعه را برای پذیرفتن شکل حکومت مشروطه آماده کند که ثمره و تأثیر آن را حتی در اندیشه‌های بسیاری از متفکران اسلامی در قالب مردم‌سالاری دینی می‌توان دید.(*)

*پی‌نوشت‌ها:

[1] رضوی، سید عباس (1375)، «رویارویی انگلیس و علما در نهضت مشروطه»، مجله‌ی حوزه، شماره‌ی 76 و 77 و ر.ک: تاریخ بیداری ایرانیان، ناظم‌الاسلام کرمانی، ج192/1، 479، نوین.

[2] ایزدی اودلو، عظیم (1383)، «بررسی حکومت مشروطه از نگاه آیت‌الله نائینی»، علوم اجتماعی، نامه‌ی فرهنگ، شماره‌ی 54، ص 100.

[3]سلیمانی، جواد (1383)،«مبانی و ممیزات نظام مشروطه در رساله‌ی سیاسی میرزای نائینی»، آموزه،شماره‌ی 5، ص 151.

[4] همان، ص 153.

[5] همان، ص 148.

[6] زیباکلام، صادق (1379)، سنت و مدرنیته، انتشارات روزنه، ص 372.

[7] همان، ص 373.

[8] حائری، عبدالهادی (1364)، تشیع و مشروطیت، امیرکبیر، چاپ دوم، ص 194.

[9] اسماعیلی، اسماعیل (1375)، «نائینی در برابر استبداد»، مجله‌ی حوزه، شماره‌ی 76 و 77.

[10] شاهدی، مظفر (1385)، «صعود رضاخان و سقوط قاجار»، ماهنامه دوران، شماره‌ی 12.

[11] اسماعیلی، همان.

[12] ذبیح‌زاده، علی‌نقی (1381)، «مواضع آیت‌الله نائینی در جریان مشروطیت و حوادث پس از آن»، فصلنامه‌ی معرفت، شماره‌ی 52، ص 110.

[13] بصیرت‌منش، حمید (1376)، علما و رژیم رضاشاه، مؤسسه‌ی چاپ و نشر عروج، ص 225 و 226.

*زهرا سعیدی؛پژوهشگر و محقق تاریخ معاصر/ برهان/۱۳۹۳/۱/۲۴

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد