خانه » همه » مذهبی » احتجاج امام صادق علیه‌السلام درباره زمان و چگونگی ظهور حضرت حجت(عج) با استناد به آیات قرآن

احتجاج امام صادق علیه‌السلام درباره زمان و چگونگی ظهور حضرت حجت(عج) با استناد به آیات قرآن


احتجاج امام صادق علیه‌السلام درباره زمان و چگونگی ظهور حضرت حجت(عج) با استناد به آیات قرآن

۱۳۹۴/۰۵/۲۸


۱۴۸ بازدید

یامفضل! به خدا سوگند، گویی آن حضرت را می‌بینم که داخل مکه شده، در حالی که لباس‌های رسول خدا را بر تن دارد و عمامه زرد بر سر کرده و کفش های پینه‌دار رسول خدا را پوشیده و عصایش را به دست گرفته و چند رأس بز لاغر را می‌راند تا به بیت‌الله برسد. تا آن زمان احدی او را نمی‌شناسد.

یامفضل! به خدا سوگند، گویی آن حضرت را می‌بینم که داخل مکه شده، در حالی که لباس‌های رسول خدا را بر تن دارد و عمامه زرد بر سر کرده و کفش های پینه‌دار رسول خدا را پوشیده و عصایش را به دست گرفته و چند رأس بز لاغر را می‌راند تا به بیت‌الله برسد. تا آن زمان احدی او را نمی‌شناسد.

امر غیبت آخرین حجت الهی، از اموری است که همیشه مورد سؤال بوده. هم در زمان انبیای سلف و هم در زمان پیامبر گرامی اسلام و هم ائمه هدی صلوات الله علیهم اجمعین. مردم و اصحاب حضرات معصومین، همیشه مشتاق بودند که درباره دوران غیبت و زمان ظهور و چگونگی وقوع آن مطلع شوند. به همین دلیل هم زیاد در این رابطه از معصومین علیهم‌السلام سؤال می‌پرسیدند. گفت‌وگو و پرسش و پاسخ زیر یکی از همان‌هاست که بین امام صادق علیه‌السلام و مفضل از اصحاب خاص ایشان رد و بدل شده است.

روزی مفضل از امام صادق علیه‌السلام سؤال کرد:(۱) آیا برای ظهور آخرین وصی پیامبر صلی‌الله علیه و آله وقت معینی هست؟ امام پاسخ دادند: حاشا! هیچ شخصی نیست که از وقت ظهور باخبر باشد. ظهور ساعتی است که خداوند در کتاب خودش مقرر کرده و علم آن فقط نزد خداست. من برای آن، وقت معین نمی‌کنم. برای آن، وقت تعیین نشده است. هرکس وقت تعیین کند، ادعا کرده از اسرار غیب الهی مطلع است.

مفضل عرض کرد: ای مولای من! ابتدای ظهور چگونه است؟

امام علیه‌السلام پاسخ دادند: یامفضل! امرش آشکار می‌شود(پرچمی باز می‌شود بدون این‌که شمشیری از غلاف بیرون آمده باشد و بازکننده‌ای داشته باشد) بعد از ظهور، ذکر و امرش در میان خلایق ظاهر می‌گردد و به نام و نسبش ندا کرده می‌شود و ذکر نام و کنیه‌اش در زبان‌های حق و باطل زیاد می‌گردد تا این‌که با شناختن آن حضرت، حجت تمام می‌شود. او هم نام و هم کنیه رسول خداست. این را گفتیم تا خلایق نگویند او را نشناختیم.

مفضل سؤال کرد: تأویل آیه «هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَلَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُون؛ او کسى است که پیامبرش را با هدایت و دین درست فرستاد تا آن را بر هر چه دین است پیروز گرداند هر چند مشرکان خوش نداشته باشند»(۲) چیست؟

امام پاسخ دادند: «وَ قَاتِلُوهُمْ حَتَّى لاَتَکُونَ فِتْنَةٌ وَ یَکُونَ الدِّینُ کُلُّهُ لِلّه فَإِنِ انتَهَوْاْ فَإِنَّ اللّهَ بِمَا یَعْمَلُونَ بَصِیر؛ و با آنان بجنگید تا فتنه ‌اى بر جاى نماند و دین یکسره از آن خدا گردد پس اگر [از کفر] بازایستند قطعا خدا به آنچه انجام می‌ دهند بیناست»(۳)

و در ادامه فرمودند: «إِنَّ الدِّینَ عِندَ اللّهِ الإِسْلاَمُ وَ مَااخْتَلَفَ الَّذِینَ أُوْتُواْ الْکِتَابَ إِلاَّ مِن بَعْدِ مَا جَاءهُمُ الْعِلْمُ بَغْیًا بَیْنَهُمْ وَمَن یَکْفُرْ بِآیَاتِ اللّهِ فَإِنَّ اللّهِ سَرِیعُ الْحِسَابِ؛ در حقیقت دین نزد خدا همان اسلام است و کسانى که کتاب [آسمانى] به آنان داده شده با یکدیگر به اختلاف نپرداختند مگر پس از آنکه علم براى آنان [حاصل] آمد آن هم به سابقه حسدى که میان آنان وجود داشت و هر کس به آیات خدا کفر ورزد پس [بداند] که خدا زودشمار است»(۴)

مفضل پرسید: آیا دین پدران ایشان مانند ابراهیم و نوح و موسی و عیسی علی نبیا و آله و علیه‌السلام هم اسلام بوده است؟

حضرت فرمودند: آری ای مفضل. دین آن‌ها هم اسلام است و این مطلب در کتاب خدا اثبات شده است.

«أَفَغَیْرَ دِینِ اللّهِ یَبْغُونَ وَلَهُ أَسْلَمَ مَن فِی السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ طَوْعًا وَکَرْهًا وَإِلَیْهِ یُرْجَعُونَ؛ آیا جز دین خدا را می‌ جویند با آنکه هر که در آسمانها و زمین است خواه و ناخواه سر به فرمان او نهاده است و به سوى او بازگردانیده می‌ شوید»(۵)

«وَ جَاهِدُوا فِی اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ هُوَاجْتَبَاکُمْ وَ مَا جَعَلَ عَلَیْکُمْ فِی الدِّینِ مِنْ حَرَجٍ مِّلَّةَ أَبِیکُمْ إِبْرَاهِیمَ هُوَ سَمَّاکُمُ الْمُسْلِمینَ مِن قَبْلُ وَ فِی هَذَا لِیَکُونَ الرَّسُولُ شَهِیدًا عَلَیْکُمْ وَ تَکُونُوا شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ فَأَقِیمُوا الصَّلَاةَ وَ آتُوا الزَّکَاةَ وَاعْتَصِمُوا بِاللَّهِ هُوَ مَوْلَاکُمْ فَنِعْمَ الْمَوْلَى وَ نِعْمَ النَّصِیرُ؛ و در راه خدا چنان‌که حق جهاد [در راه] اوست جهاد کنید اوست که شما را [براى خود] برگزیده و در دین بر شما سختى قرار نداده است آیین پدرتان ابراهیم [نیز چنین بوده است] او بود که قبلا شما را مسلمان نامید و در این [قرآن نیز همین مطلب آمده است] تا این پیامبر بر شما گواه باشد و شما بر مردم گواه باشید پس نماز را برپا دارید و زکات بدهید و به پناه خدا روید او مولاى شماست چه نیکو مولایى و چه نیکو یاورى»(۶)

«فَمَا وَجَدْنَا فِیهَا غَیْرَ بَیْتٍ مِّنَ الْمُسْلِمِینَ؛ و[لى] در آنجا جز یک خانه از فرمانبران [خدا بیشتر] نیافتیم»(۷)

«قِیلَ لَهَا ادْخُلِی الصَّرْحَ فَلَمَّا رَأَتْهُ حَسِبَتْهُ لُجَّةً وَکَشَفَتْ عَن سَاقَیْهَا قَالَ إِنَّهُ صَرْحٌ مُّمَرَّدٌ مِّن قَوَارِیرَ قَالَتْ رَبِّ إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسِی وَأَسْلَمْتُ مَعَ سُلَیْمَانَ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ؛ به او گفته شد وارد ساحت کاخ [پادشاهى] شو و چون آن را دید برکه اى پنداشت و ساقهایش را نمایان کرد [سلیمان] گفت این کاخى مفروش از آبگینه است [ملکه] گفت پروردگارا من به خود ستم کردم و [اینک] با سلیمان در برابر خدا پروردگار جهانیان تسلیم شدم»(۸)

این آیات اثبات می‌کند دین مورد رضایت الهی از ابتدای عالم، دین اسلام بوده است و این امت‌ها بوده‌اند که از وادی هدایت دور گشته و کلام پیامبران را عوض کرده‌اند.

مفضل از چگونگی رخ دادن ظهور پرسید و امام علیه‌السلام پاسخ داد:

یامفضل! به خدا سوگند، گویی آن حضرت را می‌بینم که داخل مکه شده، در حالی که لباس‌های رسول خدا را بر تن دارد و عمامه زرد بر سر کرده و کفش های پینه‌دار رسول خدا را پوشیده و عصایش را به دست گرفته و چند رأس بز لاغر را می‌راند تا به بیت‌الله برسد. تا آن زمان احدی او را نمی‌شناسد.

مفضل سؤال کرد: جوان است یا پیر؟ حضرت فرمود: سبحان‌الله! این در نزد خداوند است و با هر کیفیتی او بخواهد، ظهور خواهد کرد.

باز پرسید: از کدام مکان و چگونه؟

حضرت فرمود: تنها ظاهر می‌شود و تنها وارد کعبه می‌شود. شب از او می‌گذرد، در حالی که تنهاست. زمانی که خلایق همه در خواب روند، جبرائیل و میکائیل و صفوف ملائک به خدمت او نازل شوند. در آن زمان جبرائیل می‌گوید: ای مولای من! سخنت مقبول و امرت جاری است. حضرت دست به صورت خود می‌کشد و آیه ۷۴ سوره زمر را تلاوت خواهد کرد:

«وَ قَالُوا الْحَمْدُلِلَّهِ الَّذِی صَدَقَنَا وَعْدَهُ وَ أَوْرَثَنَا الْأَرْضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ الْجَنَّةِ حَیْثُ نَشَاء فَنِعْمَ أَجْرُ الْعَامِلِینَ؛ و گویند سپاس خدایى را که وعده ‌اش را بر ما راست گردانید و سرزمین [بهشت] را به ما میراث داد از هر جاى آن باغ [پهناور] که بخواهیم جاى می‌ گزینیم چه نیک است پاداش عمل ‌کنندگان»

——————————

پی نوشت ها:

(۱) گزیده‌ای از کتاب مهدی موعود، علامه مجلسی، ص ۳۰۱ تا ۳۵۸

(۲) سوره توبه، آیه ۳۳

(۳) سوره انفال، آیه ۳۹

(۴) سوره آل عمران، آیه ۱۹

(۵) سوره آل عمران، آیه ۸۳

(۶) سوره حج، آیه ۷۸

(۷) سوره ذاریات، آیه ۳۶

(۸) سوره نمل، آیه ۴۴

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد