۱۳۹۲/۰۷/۲۱
–
۷۳۲ بازدید
استاد دانشگاه چه ویژگیهایی داشته باشه خوبه؟
از قران و روایات نه از خودتون
پرسشگر محترم!
با سلام و تشکر از ارتباطتان با این مرکز، به اطلاع شریف می رسد.
تعلیم اساس و بنیادی است که قوام و پایداری دین و آیین بر روی آن استوار شده است. جامعه بشری از طریق تعلیم می تواند از کسادی و افول پیشگیری کند. تعلیم از مهمترین عبادات و مؤکدترین واجبات کفائی است که هر فرد که حامل علم و کالای معارف و معلومات است باید در انتقال آن به دیگران احساس وظیفه کند.
آیاتی درباره اهمیت تعلیم:
«وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِیثاقَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ لَتُبَیِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَ لا تَکْتُمُونَهُ فَنَبَذُوهُ وَراءَ ظُهُورِهِمْ وَ اشْتَرَوْا بِهِ ثَمَناً قَلِیلًا فَبِئْسَ ما یَشْتَرُونَ ؛ و (به یاد آور) زمانى که خدا از کسانى که به آنان کتاب (آسمانى) داده شد، پیمان گرفت که حتماً باید آن را براى مردم بیان کنید و کتمانش نکنید، پس آنها آن (عهد) را پشت سرشان انداختند و به بهاى کمى مبادله کردند، پس چه بد معامله اى کردند». (سوره آل عمران، آیه 187).
«إِنَّ الَّذِینَ یَکْتُمُونَ ما أَنْزَلْنا مِنَ الْبَیِّناتِ وَ الْهُدى مِنْ بَعْدِ ما بَیَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِی الْکِتابِ أُولئِکَ یَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ یَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ؛ کسانى که آنچه را از دلائل روشن و اسباب هدایت را نازل کرده ایم، با آنکه براى مردم در کتاب بیان ساخته ایم، کتمان مى کنند، خداوند آنها را لعنت مى کند و همه لعنت کنندگان نیز آنان را لعن مى نمایند». (سوره البقرة، آیه 159).
برخی از ویژگی ها و آداب استادی:
1- احراز صلاحیت و شایستگی در امر تعلیم.
کسی که می خواهد عهدار منصب استادی و تعلیم باشد. باید قبلا مراتب صلاحیت و شایستگی خویش را برای تصدی چنین مقامی در خود فراهم نماید و باید این شایستگی در تمام مظاهر وجود او پدیدار شود. یعنی سیما و چهره و طرز سخن گفتن و گفتارش نمایانگر اهلیتش و اساتید وی که صالح این صلاحیتن او را تایید و گواهی کنند.
قَالَ النَّبِیُّ (ص): الْمُتَشَبِّعُ بِمَا لَمْ یُعْطَ کَلَابِسِ ثَوْبَیْ زُورٍ؛ کسی که با تکلف نسبت به چیزی اظهار بی نیازی کند که به او داده نشده است، و به دارائی تظاهر نماید، و خویشتن را بیش از اندازه بیاراید و بالیدن آغاز کند، به مانند کسی است که دو جامه دروغین و فریبا را در بر می کند، جامه ای که لازم نبوده و متناسب با او نمی باشد.
2- حفظ شئون علم و دانش
استاد باید شئون علم ودانش را ارج نهد و آن را به ابتذال و خواری نکشاند. به این معنا که علم را در اختیار افراد نالایق و نااهل قرارندهد .
3- بکار گرفتن علم
استاد باید برطبق موازین علم خویش عمل کند. خداوندمتعال درمقام سرزنش مردمی که به علم وآگاهی خودعمل نمی کنند، چنین می فرماید.
«أَ تَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَکُمْ وَ أَنْتُمْ تَتْلُونَ الْکِتابَ أَ فَلا تَعْقِلُونَ ؛ آیا مردم را به نیکى دعوت کرده و خودتان را فراموش مى نمایید؟ با اینکه شما کتاب (آسمانى) را مى خوانید، آیا هیچ فکر نمى کنید؟». ( سوره البقرة، آیه 44).
دانشمندان یهود، قبل از بعثت پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله، مردم را به ایمان آوردن به آن حضرت دعوت مى کردند و بشارت ظهور حضرت را مى دادند، امّا هنگام ظهور، خودشان ایمان نیاوردند و حتّى بعضى از آنان به بستگان خود که اسلام آورده بودند، توصیه مى کردند که مسلمان بمانند، ولى خودشان اسلام نمى آوردند. در روایات آمده است: دانشمندى که دیگران را به بهشت دعوت کند، ولى خودش اهل جهنّم باشد، بزرگترین و سخت ترین حسرت ها را خواهد داشت.
حقّ تلاوت، عمل است. امام صادق علیه السلام فرمود: «کونوا دعاة النّاس باعمالکم و لاتکونوا دعاةً بالسنتکم؛ با اعمال خودتان مردم را دعوت کنید، نه تنها با گفتار».
از حضرت على علیه السلام نقل شده است که فرمود: سوگند که من شما را به کارى دعوت نمى کنم، مگر آنکه خودم پیشگام باشم و از کارى نهى نمى کنم مگر آنکه خودم قبل از شما آن را ترک کرده باشم.
« إِنَّما یَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ غَفُورٌ ؛ از میان بندگان او تنها دانشمندان (ربّانى) خشیت الهى دارند، بى شک خداوند، عزیز و آمرزنده است». (سوره فاطر، آیه 28 ).
امام صادق علیه السلام فرمودند: «عالم، کسى است که رفتارش، گفتارش را تصدیق کند و گرنه عالم نیست».
این آیه مى فرماید: علم سبب خشیت الهى است. آیه مى فرماید: خشیت الهى، سبب پندپذیرى از انبیا است. پس نتیجه مى گیریم که علم باید سبب هشدارپذیرى شود. بنابراین اگر دیدیم که دانشمندان پندپذیر نیستند ولى عوام هشدار پذیرند، باید بگوئیم علمى که در قرآن مطرح است غیر از اصطلاح روز است، بلکه مراد از علم دریافت حقیقت و داشتن نورانیّت و بصیرت و حکمت است و دانشمندان بى تقوى، در آئینه ى قرآن جاهلند؛ جهل به عظمت پروردگار، جهل به رسالت و تکلیف در دنیا، جهل به هدف آفرینش، جهل به سرنوشت و قیامت.
قال رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله): « إِذَا ظَهَرَ الْعِلْمُ وَ احْتُرزَ الْعَمَلُ وَ ائْتَلَفَتِ الْأَلْسُنُ وَ اخْتَلَفَتِ الْقُلُوبُ وَ تَقَاطَعَتِ الْأَرْحَامُ هُنَالِکَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فَأَصَمَّهُمْ وَ أَعْمى أَبْصارَهُمْ».
رَسُولُ خدا صلی الله علیه وآله می فرماید: چون علم آشکار باشد و از عمل احتراز شود، و زبانها یکى باشد و دلها دو تا، و پیوندهاى رحمى بریده ماند، خدا این گونه مردمى را لعنت مى کند، و کرشان مى سازد، و چشمانشان را کور مى کند.
قَالَ الامام الصادق علیه السلام: «إِنَّ الْعَالِمَ إِذَا لَمْ یَعْمَلْ بِعِلْمِهِ زَلَّتْ مَوْعِظَتُهُ عَنِ الْقُلُوبِ کَمَا یَزِلُّ الْمَطَرُ عَنِ الصَّفَا».
امام صادق علیه السلام: چون عالم به علم خود عمل نکند، اندرز او در دلها کارگر نمى افتد و از آنها فرو مى ریزد، به همان گونه که دانه باران از سنگ صاف فرو مى ریزد.
قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (ع) : « قَصَمَ ظَهْرِی رَجُلَانِ مِنَ الدُّنْیَا رَجُلٌ عَلِیمُ اللِّسَانِ فَاسِقٌ وَ رَجُلٌ جَاهِلُ الْقَلْبِ نَاسِکٌ هَذَا یَصُدُّ بِلِسَانِهِ عَنْ فِسْقِهِ وَ هَذَا یَنْسُکُهُ عَنْ جَهْلِهِ فَاتَّقُوا الْفَاسِقَ مِنَ الْعُلَمَاءِ وَ الْجَاهِلَ مِنَ الْمُتَعَبِّدِینَ أُولَئِکَ فِتْنَةُ کُلِّ مَفْتُون ».
امیرالمومنین علیه السلام می فرماید: دانشمند بی حیاء و دریده، و نادان زاهد نما و مقدس مآب متظاهر، پشت مرا شکستند. نادان متظاهر به زهد و پارسایی، با مقدس مآبی خویش ، مردم را فریب می دهد و به آنها خیانت می کند و اعمال باطل خود چهره ی حق بجانب می دهد و عالم و دانشمند هتاک و دریده و بی حیاء با پرده دری واعمال شرم آور خود مردم را ازخویش می راند، ازعلم و دین گریزان می سازد.
4- حسن خلق و فروتنی.
استاد باید با شاگردان خود خوش خلق و متواضع باشد زیرا یک استاد شایسته در این عصر به منزله پیامبری از پیامبران است. چون استاد باید بداند که امانت بزرگی برعهده اش می باشد.
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: « قَالَ کَانَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام یَقُولُ: یَا طَالِبَ الْعِلْمِ إِنَّ لِلْعَالِمِ ثَلَاثَ عَلَامَاتٍ الْعِلْمَ وَ الْحِلْمَ وَ الصَّمْتَ وَ لِلْمُتَکَلِّفِ ثَلَاثَ عَلَامَاتٍ یُنَازِعُ مَنْ فَوْقَهُ بِالْمَعْصِیَةِ وَ یَظْلِمُ مَنْ دُونَهُ بِالْغَلَبَةِ وَ یُظَاهِرُالظَّلَمَةَ».
امام صادق علیه السلام: امیر المؤمنین علیه السلام مى گفت: اى جوینده علم عالم را سه نشانه است: علم و حلم و سکوت. و آن که دانش را به تکلف بر خود مى بندد نیز سه نشانه دارد: با کسى که برتر از او است به ناروا منازعه مى کند، و بر کسى که فروتر از او است به چیرگى ستم مى راند، و از ستمگران پشتیبانى مى کند.
5- دریغ نورزیدن از تعلیم علم
رسالت و وظیفه استاد ایجاب می کند، نباید از تعلیم وآموزش هیچ کسی بخاطرآنکه ممکن است احیانا واجد قصد خدا پسندانه نباشد دریغ ورزد. ولی اگر این چنین متعلمی یافته نشد و یا از چنین شاگرد نومید شد باید آنها را رها کرد.
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام، قَالَ: «قَامَ عِیسَى بْنُ مَرْیَمَ علیه السلام خَطِیباً فِی بَنِی إِسْرَائِیلَ، فَقَالَ: یَا بَنِی إِسْرَائِیلَ، لَاتُحَدِّثُوا الْجُهَّالَ بِالْحِکْمَةِ؛ فَتَظْلِمُوهَا، وَلَا تَمْنَعُوهَا أَهْلَهَا؛ فَتَظْلِمُوهُمْ».
روایت است از امام جعفر صادق علیه السلام گفت که: ایستاد عیسى پسر مریم بر حالى که وعظ و نصیحت کننده بود در میان فرزندان یعقوب، پس گفت که: اى فرزندان یعقوب! هم زبانى مکنید با ناخردمندان به ادب الهى، که ستم مى کنید ادب را، و مپوشانید آن را از خردمندان، که ستم مى کنید ایشان را.
6- کوشش در بذل و اعطاء و انفاق علم.
باید استاد سرمایه ها و اندوخته های علمی خود را به افرادی که شایسته و نیازمند به علم و دانش هستند بذل و انفاق کند، و در نشرعلم و اعطاء آن به افراد محتاج بخل نورزد. چون خداوند متعال از انبیاء پیمان گرفت تا در نشرحقایق و گزارش آن دریغ نورزند، و معارف الهی را کتمان نکنند و از دانشمندان نیز پیمان گرفت که در تعلیم علم به افراد نیازمند فروگزاری نکنند.
«عنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: قَرَأْتُ فِی کِتَابِ عَلِیٍّ علیه السلام إِنَّ اللَّهَ لَمْ یَأْخُذْ عَلَى الْجُهَّالِ عَهْداً بِطَلَبِ الْعِلْمِ حَتَّى أَخَذَ عَلَى الْعُلَمَاءِ عَهْداً بِبَذْلِ الْعِلْمِ لِلْجُهَّالِ لِأَنَّ الْعِلْمَ کَانَ قَبْلَ الْجَهْلِ».
امام صادق علیه السلام از امیر المؤمنین علیه السلام روایت می کند: در کتاب علی علیه السلام چنین خواندم. خداوند از جهال و نادانان پیمان نگرفت که طالب دانشمندان باشند- تا از آنها معرفت و آگاهی کسب کنند- مگر اینکه قبلا از دانشمندان پیمان گرفت که علم و آگاهی خویش را در اختیار جهال و نادانان قرار دهند، زیرا علم و دانش در مرحله ای قبل از جهل و نادانی وجود داشته است .
7- احتراز از مواضع تهمت و لزوم هماهنگی رفتار و گفتار .
استاد میان کردار و گفتارش نباید دوگانگی وجود داشته باشد. و باید سعی کند که برطبق گفتار و امر و نهی خود عمل کند.
8- شهامت استاد در اظهارحق و جلوگیری از تخلف.
استاد باید به مقدار وسع و توانائی خویش حق را – بدون مجامله و سازشکاری نسبت به احدی از خلق الله- اظهار کند. اگرمشاهده کرد کسی از حق روی گردان شده و یا در کیفیت طاعت او ازخداوند متعال کوتاهی دارد باید در مرحله اول از طریق لطف و محبت و نرمش و مدارا او را نصیحت نماید اگر کارگر نیفتاد با حربه ای او را به سوی حق راهنمائی نماید.
و … .
جهت اطلاع بیشتر می توانید به مجلات و سایتهای زیر رجوع کنید:
– اخلاق معلمی و کار ، گلزاری،محمود ، نشریه: علوم تربیتی ، رشد معلم ، دی 1362 شماره 11 ، صفحه 30 تا 35.
– باید و نبایدهای اخلاقی معلمان ، حسینی نیا، اقبال ، مجله طوبی ، اسفند 1384، شماره 3 ، صفحه 128 .
– http://www.hawzah.net/fa/magazine/magart/3280/4366/35438
– http://www.magiran.com/view.asp?Type=pdf&ID=551443
با سلام و تشکر از ارتباطتان با این مرکز، به اطلاع شریف می رسد.
تعلیم اساس و بنیادی است که قوام و پایداری دین و آیین بر روی آن استوار شده است. جامعه بشری از طریق تعلیم می تواند از کسادی و افول پیشگیری کند. تعلیم از مهمترین عبادات و مؤکدترین واجبات کفائی است که هر فرد که حامل علم و کالای معارف و معلومات است باید در انتقال آن به دیگران احساس وظیفه کند.
آیاتی درباره اهمیت تعلیم:
«وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِیثاقَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ لَتُبَیِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَ لا تَکْتُمُونَهُ فَنَبَذُوهُ وَراءَ ظُهُورِهِمْ وَ اشْتَرَوْا بِهِ ثَمَناً قَلِیلًا فَبِئْسَ ما یَشْتَرُونَ ؛ و (به یاد آور) زمانى که خدا از کسانى که به آنان کتاب (آسمانى) داده شد، پیمان گرفت که حتماً باید آن را براى مردم بیان کنید و کتمانش نکنید، پس آنها آن (عهد) را پشت سرشان انداختند و به بهاى کمى مبادله کردند، پس چه بد معامله اى کردند». (سوره آل عمران، آیه 187).
«إِنَّ الَّذِینَ یَکْتُمُونَ ما أَنْزَلْنا مِنَ الْبَیِّناتِ وَ الْهُدى مِنْ بَعْدِ ما بَیَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِی الْکِتابِ أُولئِکَ یَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ یَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ؛ کسانى که آنچه را از دلائل روشن و اسباب هدایت را نازل کرده ایم، با آنکه براى مردم در کتاب بیان ساخته ایم، کتمان مى کنند، خداوند آنها را لعنت مى کند و همه لعنت کنندگان نیز آنان را لعن مى نمایند». (سوره البقرة، آیه 159).
برخی از ویژگی ها و آداب استادی:
1- احراز صلاحیت و شایستگی در امر تعلیم.
کسی که می خواهد عهدار منصب استادی و تعلیم باشد. باید قبلا مراتب صلاحیت و شایستگی خویش را برای تصدی چنین مقامی در خود فراهم نماید و باید این شایستگی در تمام مظاهر وجود او پدیدار شود. یعنی سیما و چهره و طرز سخن گفتن و گفتارش نمایانگر اهلیتش و اساتید وی که صالح این صلاحیتن او را تایید و گواهی کنند.
قَالَ النَّبِیُّ (ص): الْمُتَشَبِّعُ بِمَا لَمْ یُعْطَ کَلَابِسِ ثَوْبَیْ زُورٍ؛ کسی که با تکلف نسبت به چیزی اظهار بی نیازی کند که به او داده نشده است، و به دارائی تظاهر نماید، و خویشتن را بیش از اندازه بیاراید و بالیدن آغاز کند، به مانند کسی است که دو جامه دروغین و فریبا را در بر می کند، جامه ای که لازم نبوده و متناسب با او نمی باشد.
2- حفظ شئون علم و دانش
استاد باید شئون علم ودانش را ارج نهد و آن را به ابتذال و خواری نکشاند. به این معنا که علم را در اختیار افراد نالایق و نااهل قرارندهد .
3- بکار گرفتن علم
استاد باید برطبق موازین علم خویش عمل کند. خداوندمتعال درمقام سرزنش مردمی که به علم وآگاهی خودعمل نمی کنند، چنین می فرماید.
«أَ تَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَکُمْ وَ أَنْتُمْ تَتْلُونَ الْکِتابَ أَ فَلا تَعْقِلُونَ ؛ آیا مردم را به نیکى دعوت کرده و خودتان را فراموش مى نمایید؟ با اینکه شما کتاب (آسمانى) را مى خوانید، آیا هیچ فکر نمى کنید؟». ( سوره البقرة، آیه 44).
دانشمندان یهود، قبل از بعثت پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله، مردم را به ایمان آوردن به آن حضرت دعوت مى کردند و بشارت ظهور حضرت را مى دادند، امّا هنگام ظهور، خودشان ایمان نیاوردند و حتّى بعضى از آنان به بستگان خود که اسلام آورده بودند، توصیه مى کردند که مسلمان بمانند، ولى خودشان اسلام نمى آوردند. در روایات آمده است: دانشمندى که دیگران را به بهشت دعوت کند، ولى خودش اهل جهنّم باشد، بزرگترین و سخت ترین حسرت ها را خواهد داشت.
حقّ تلاوت، عمل است. امام صادق علیه السلام فرمود: «کونوا دعاة النّاس باعمالکم و لاتکونوا دعاةً بالسنتکم؛ با اعمال خودتان مردم را دعوت کنید، نه تنها با گفتار».
از حضرت على علیه السلام نقل شده است که فرمود: سوگند که من شما را به کارى دعوت نمى کنم، مگر آنکه خودم پیشگام باشم و از کارى نهى نمى کنم مگر آنکه خودم قبل از شما آن را ترک کرده باشم.
« إِنَّما یَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ غَفُورٌ ؛ از میان بندگان او تنها دانشمندان (ربّانى) خشیت الهى دارند، بى شک خداوند، عزیز و آمرزنده است». (سوره فاطر، آیه 28 ).
امام صادق علیه السلام فرمودند: «عالم، کسى است که رفتارش، گفتارش را تصدیق کند و گرنه عالم نیست».
این آیه مى فرماید: علم سبب خشیت الهى است. آیه مى فرماید: خشیت الهى، سبب پندپذیرى از انبیا است. پس نتیجه مى گیریم که علم باید سبب هشدارپذیرى شود. بنابراین اگر دیدیم که دانشمندان پندپذیر نیستند ولى عوام هشدار پذیرند، باید بگوئیم علمى که در قرآن مطرح است غیر از اصطلاح روز است، بلکه مراد از علم دریافت حقیقت و داشتن نورانیّت و بصیرت و حکمت است و دانشمندان بى تقوى، در آئینه ى قرآن جاهلند؛ جهل به عظمت پروردگار، جهل به رسالت و تکلیف در دنیا، جهل به هدف آفرینش، جهل به سرنوشت و قیامت.
قال رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله): « إِذَا ظَهَرَ الْعِلْمُ وَ احْتُرزَ الْعَمَلُ وَ ائْتَلَفَتِ الْأَلْسُنُ وَ اخْتَلَفَتِ الْقُلُوبُ وَ تَقَاطَعَتِ الْأَرْحَامُ هُنَالِکَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فَأَصَمَّهُمْ وَ أَعْمى أَبْصارَهُمْ».
رَسُولُ خدا صلی الله علیه وآله می فرماید: چون علم آشکار باشد و از عمل احتراز شود، و زبانها یکى باشد و دلها دو تا، و پیوندهاى رحمى بریده ماند، خدا این گونه مردمى را لعنت مى کند، و کرشان مى سازد، و چشمانشان را کور مى کند.
قَالَ الامام الصادق علیه السلام: «إِنَّ الْعَالِمَ إِذَا لَمْ یَعْمَلْ بِعِلْمِهِ زَلَّتْ مَوْعِظَتُهُ عَنِ الْقُلُوبِ کَمَا یَزِلُّ الْمَطَرُ عَنِ الصَّفَا».
امام صادق علیه السلام: چون عالم به علم خود عمل نکند، اندرز او در دلها کارگر نمى افتد و از آنها فرو مى ریزد، به همان گونه که دانه باران از سنگ صاف فرو مى ریزد.
قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (ع) : « قَصَمَ ظَهْرِی رَجُلَانِ مِنَ الدُّنْیَا رَجُلٌ عَلِیمُ اللِّسَانِ فَاسِقٌ وَ رَجُلٌ جَاهِلُ الْقَلْبِ نَاسِکٌ هَذَا یَصُدُّ بِلِسَانِهِ عَنْ فِسْقِهِ وَ هَذَا یَنْسُکُهُ عَنْ جَهْلِهِ فَاتَّقُوا الْفَاسِقَ مِنَ الْعُلَمَاءِ وَ الْجَاهِلَ مِنَ الْمُتَعَبِّدِینَ أُولَئِکَ فِتْنَةُ کُلِّ مَفْتُون ».
امیرالمومنین علیه السلام می فرماید: دانشمند بی حیاء و دریده، و نادان زاهد نما و مقدس مآب متظاهر، پشت مرا شکستند. نادان متظاهر به زهد و پارسایی، با مقدس مآبی خویش ، مردم را فریب می دهد و به آنها خیانت می کند و اعمال باطل خود چهره ی حق بجانب می دهد و عالم و دانشمند هتاک و دریده و بی حیاء با پرده دری واعمال شرم آور خود مردم را ازخویش می راند، ازعلم و دین گریزان می سازد.
4- حسن خلق و فروتنی.
استاد باید با شاگردان خود خوش خلق و متواضع باشد زیرا یک استاد شایسته در این عصر به منزله پیامبری از پیامبران است. چون استاد باید بداند که امانت بزرگی برعهده اش می باشد.
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: « قَالَ کَانَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام یَقُولُ: یَا طَالِبَ الْعِلْمِ إِنَّ لِلْعَالِمِ ثَلَاثَ عَلَامَاتٍ الْعِلْمَ وَ الْحِلْمَ وَ الصَّمْتَ وَ لِلْمُتَکَلِّفِ ثَلَاثَ عَلَامَاتٍ یُنَازِعُ مَنْ فَوْقَهُ بِالْمَعْصِیَةِ وَ یَظْلِمُ مَنْ دُونَهُ بِالْغَلَبَةِ وَ یُظَاهِرُالظَّلَمَةَ».
امام صادق علیه السلام: امیر المؤمنین علیه السلام مى گفت: اى جوینده علم عالم را سه نشانه است: علم و حلم و سکوت. و آن که دانش را به تکلف بر خود مى بندد نیز سه نشانه دارد: با کسى که برتر از او است به ناروا منازعه مى کند، و بر کسى که فروتر از او است به چیرگى ستم مى راند، و از ستمگران پشتیبانى مى کند.
5- دریغ نورزیدن از تعلیم علم
رسالت و وظیفه استاد ایجاب می کند، نباید از تعلیم وآموزش هیچ کسی بخاطرآنکه ممکن است احیانا واجد قصد خدا پسندانه نباشد دریغ ورزد. ولی اگر این چنین متعلمی یافته نشد و یا از چنین شاگرد نومید شد باید آنها را رها کرد.
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام، قَالَ: «قَامَ عِیسَى بْنُ مَرْیَمَ علیه السلام خَطِیباً فِی بَنِی إِسْرَائِیلَ، فَقَالَ: یَا بَنِی إِسْرَائِیلَ، لَاتُحَدِّثُوا الْجُهَّالَ بِالْحِکْمَةِ؛ فَتَظْلِمُوهَا، وَلَا تَمْنَعُوهَا أَهْلَهَا؛ فَتَظْلِمُوهُمْ».
روایت است از امام جعفر صادق علیه السلام گفت که: ایستاد عیسى پسر مریم بر حالى که وعظ و نصیحت کننده بود در میان فرزندان یعقوب، پس گفت که: اى فرزندان یعقوب! هم زبانى مکنید با ناخردمندان به ادب الهى، که ستم مى کنید ادب را، و مپوشانید آن را از خردمندان، که ستم مى کنید ایشان را.
6- کوشش در بذل و اعطاء و انفاق علم.
باید استاد سرمایه ها و اندوخته های علمی خود را به افرادی که شایسته و نیازمند به علم و دانش هستند بذل و انفاق کند، و در نشرعلم و اعطاء آن به افراد محتاج بخل نورزد. چون خداوند متعال از انبیاء پیمان گرفت تا در نشرحقایق و گزارش آن دریغ نورزند، و معارف الهی را کتمان نکنند و از دانشمندان نیز پیمان گرفت که در تعلیم علم به افراد نیازمند فروگزاری نکنند.
«عنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: قَرَأْتُ فِی کِتَابِ عَلِیٍّ علیه السلام إِنَّ اللَّهَ لَمْ یَأْخُذْ عَلَى الْجُهَّالِ عَهْداً بِطَلَبِ الْعِلْمِ حَتَّى أَخَذَ عَلَى الْعُلَمَاءِ عَهْداً بِبَذْلِ الْعِلْمِ لِلْجُهَّالِ لِأَنَّ الْعِلْمَ کَانَ قَبْلَ الْجَهْلِ».
امام صادق علیه السلام از امیر المؤمنین علیه السلام روایت می کند: در کتاب علی علیه السلام چنین خواندم. خداوند از جهال و نادانان پیمان نگرفت که طالب دانشمندان باشند- تا از آنها معرفت و آگاهی کسب کنند- مگر اینکه قبلا از دانشمندان پیمان گرفت که علم و آگاهی خویش را در اختیار جهال و نادانان قرار دهند، زیرا علم و دانش در مرحله ای قبل از جهل و نادانی وجود داشته است .
7- احتراز از مواضع تهمت و لزوم هماهنگی رفتار و گفتار .
استاد میان کردار و گفتارش نباید دوگانگی وجود داشته باشد. و باید سعی کند که برطبق گفتار و امر و نهی خود عمل کند.
8- شهامت استاد در اظهارحق و جلوگیری از تخلف.
استاد باید به مقدار وسع و توانائی خویش حق را – بدون مجامله و سازشکاری نسبت به احدی از خلق الله- اظهار کند. اگرمشاهده کرد کسی از حق روی گردان شده و یا در کیفیت طاعت او ازخداوند متعال کوتاهی دارد باید در مرحله اول از طریق لطف و محبت و نرمش و مدارا او را نصیحت نماید اگر کارگر نیفتاد با حربه ای او را به سوی حق راهنمائی نماید.
و … .
جهت اطلاع بیشتر می توانید به مجلات و سایتهای زیر رجوع کنید:
– اخلاق معلمی و کار ، گلزاری،محمود ، نشریه: علوم تربیتی ، رشد معلم ، دی 1362 شماره 11 ، صفحه 30 تا 35.
– باید و نبایدهای اخلاقی معلمان ، حسینی نیا، اقبال ، مجله طوبی ، اسفند 1384، شماره 3 ، صفحه 128 .
– http://www.hawzah.net/fa/magazine/magart/3280/4366/35438
– http://www.magiran.com/view.asp?Type=pdf&ID=551443