ازدواج امام حسین (ع) با جناب شهربانو
۱۳۹۴/۱۱/۰۴
–
۷۵۷۲ بازدید
آیا امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در جنگ علیه ایرانیان شرکت داشتند و امام حسین (ع) با زیباترین دختر یزدگرد ازدواج کرد؟
سوال شما دارای سه بخش زیر میباشد که باید به هر یک جداگانه پاسخ داده شود:1- حضور امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در جنگ علیه ایرانیان.2- زیباترین دختر یزگرد سوم.3- ازدواج امام با ایشان.
1- حضور امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در جنگ علیه ایرانیان
هیچیک از منابع و مآخذ متقدم و معتبر[1] شیعی از حضور حسنین در فتوحات ایران، شام و یا آفریقا سخنی نگفتهاند. اما برخی از منابع اهل سنت از حضور امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در بعضی از فتوحات آن هم در زمان خلفا (و نه زمان امام علی(ع)) خبر دادهاند که به عنوان نمونه به موارد ذیل اشاره میشود:
1- بلاذری با عبارت «برخی چنین میگویند» به نقل این خبر میپردازد: حسن و حسین دو پسر علی بن ابی طالب در این جنگ(فتح طبرستان) با سعید بن عاص همراه بودهاند.[2]2- طبری مورخ مشهور اهل سنت مینویسد: «در سال سیام (و در زمان حکومت عثمان) سعید بن عاص با تنی چند از صحابه همچون حسن، حسین، حذیفة بن یمان و … به همراه سپاهی از کوفه به قصد خراسان به راه افتادند».
3- از دیگر منابع اهل سنت که به این خبر اشاره کردهاند میتوان به این موارد اشاره نمود: ابن اثیر،[3] ابن کثیر،[4] ابن خلدون[5] و …
بررسی و نقد گزارشهای اهل سنت:
1- بخشی از گزارشها فاقد هرگونه سندی میباشند.
2- آن دسته از گزارشهای تاریخی اهل سنت هم که سند ارائه کرده اند، سندشان معتبر نمیباشد بدین معنا که نقل کننده آن خبر یا فردی دروغ گو و جاعل است و یا فردی ناشناخته و مجهول.
3- دستهای از گزارشهای تاریخی نیز فقط اشاره به حضور امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در ایران دارند و در آنها هیچ گونه اشارهای نشده که حضور آنان برای جنگ بوده است.
افزون بر ایرادهایی که بیان شد، دو مسئله دیگر نیز وجود دارد که درستی گزارشهای یاد شده را در این باره، سخت مورد تردیدد و حتی غیر قابل قبول میکند:
4- یکی آن که تمام روایات تاریخی که متعرض سال شرکت حسنین(ع) در فتوحات شدهاند، بر حضور آنان در فتوحات عصر عثمان ناظراند. عصری که امیرمومنان علی(ع) حتی در حد مشاوره حاضر به همکاری با عثمان در امر فتوحات نبود تا چه رسد به اینکه فرزندان خویش را جهت انجام فتوحات به همراه لشکریان تحت فرمان عثمان به جبهه نبرد گسیل دارد.
5- مسئله دیگر آنکه علی بن ابیطالب(ع) در عصر امامت و خلافت خویش حسنین(ع) را از شرکت در معرکه صفین باز میداشت و چون در یکی از روزها آن حضرت متوجه شد که امام حسن آماده کارزار است فرمود: «از طرف من جلوی جوان را بگیرید تا با مرگش پشت مرا نشکند که من از رفتن این دو (امام حسن(ع) و امام حسین(ع)) به میدان نبرد دریغ دارم تا مبادا با مرگ آن دو نسل رسول خدا(ص) قطع شود».[6]حال با چنین اکراه و امتناعی از سوی حضرت نسبت به حضور حسنین(ع) در نبردهایی که به فرمان پیشوای عادلی همچون خویش صورت میگرفت، چگونه آن بزرگوار حاضر می شود که تحت زعامت زمامداران مورد اعتراض و انتقادش، فرزندان خویش را که پیشوایان آینده جامعه اسلامی هستند به جبهه جنگ بفرستد؟
بنابراین با توجه به وجود چنین اشکال های سندی و محتوایی و نیز استبعادهایی که بیان شد، حضور حسنین(ع) در فتوحات عصر خلفا نمیتواند مورد پذیرش قرار گیرد.
به گمان قوی، دستِ تحریفگران و وارونه نویسان حقایق تاریخی در جعل چنین گزارشهایی بی تاثیر نبوده است. با این همه اگر بر فرض پذیرفته شود که حسنین(ع) در ایام جوانی به برخی از شهرهای ایران همانند اصفهان و گرگان و … مسافرت کردهاند؛ به سبب امور دیگری (غیر از شرکت در فتوحات) بوده است و یا اصلا در عصر خلافت امام علی(ع) بوده است همچنانکه یکی از مورخین قدیمی (به نام سهمی در: تاریخ جرجان ص19)نیز به این مطلب اشاره کردهاست.
جهت کسب اطلاعات بیشتر در زمینه این بخش از پرسشتان میتوانید به: مجله «تاریخ در آیینه پژوهش، پیش شماره دوم، بهار 1382، مقاله: مواضع امام علی(ع) در برابر فتوحات خلفا» ، مراجعه فرمایید.
2- زیباترین دختر یزگرد سوم.
بحث زیبایی این شاهزاده از بحثهای ساخته شده در زمانهای اخیر است و از آن جهت که وی مادر یکی از ائمه دانسته شده است آن را پر آب و تاب نقل میکنند. نتیجه آن که : ما هیچ دلیلی بر «زیباترین» بودن ایشان نداریم.
3- ازدواج امام با ایشان.
اصل داستان که یزدگرد دختری به نام شهربانو یا نام دیگر داشته و به افتخار عقد زناشویی حسین بن علی(ع) و مادری امام سجاد(ع) نائل شده باشد، از نظر مدارک تاریخی سخت مشکوک است. مورخین عصر حاضر عموماً در این قضیه تشکیک می کنند و آن را بی اساس می دانند. برخی اشکالات مطرح شده در مورد ایشان از قرار ذیل میباشد:
1. اختلاف شدید در نام ایشان:
با رجوع به منابع مختلف شیعه و سنى درمى یابیم که از میان ائمه شیعى بیشترین اختلاف درباره نام مادر امام سجاد(ع) وجود دارد تا جایى که برخى از محققان با استفاده از منابع مختلف چهارده نام [7] و برخى دیگر تا شانزده[8] نام براى مادر آن حضرت(ع) ذکر کرده اند که مجموع این نام ها چنین است: 1. شهربانو، 2. شهربانویه، 3. شاه زنان، 4. جهان شاه، 5. شه زنان، 6. شهرناز، 7. جهان بانویه، 8. خولة، 9. برّة، 10. سلافة، 11. غزالة، 12. سلامة، 13. حرار، 14. مریم، 15. فاطمة، 16. شهربان.
2. اختلافِ فراوانِ گزارش ها در مورد زمان اسارت.
زمان اسارت او نیز یکى دیگر از اشکالات است. برخى اسارت ایشان را در زمان عمر، دستهای دیگر در زمان عثمان و برخى آن را در زمان خلافت حضرت على(ع) دانسته اند.[9] اصولاً کتبى مانند: «تاریخ الامم و الملوک» طبرى و «الکامل» ابن اثیر که به صورت سال شمار جنگ هاى مسلمانان با ایرانیان را تعقیب کرده و مسیر فرار یزدگرد را به شهرهاى مختلف ایران نشان داده اند، و در آن از ذکر جزئیات حادثه نیز غافل نشدهاند، در هیچ موردى اشاره به اسارت فرزندان او نکردهاند؛ با آنکه این مسأله، بسیار مهم تر از حوادث جزئى است که به آنها اشاره شده است. این نکته جعلى بودن گزارش اسارت دختران یزدگرد را تقویت مى کند.
3. وجود اختلافات فراوان در اصل و نَسَب شهربانو.
درباره نَسَب مادر امام سجاد(ع) نیز منابع متقدم تاریخى و روایى دچار اختلاف گشته اند:
دستهای وی را دختر یزگرد دانستهاند مانند: یعقوبى(متوفى281 ق)[10]، محمد بن حسن قمى [11]، کلینى (متوفى329 ق)،[12] محمد بن حسن صفار قمى (متوفى290 ق)،[13] شیخ صدوق (متوفى381 ق)[14] و شیخ مفید (متوفى 413 ق)[15]، هر چند در نام او اتفاق نظر ندارند. این نَسَب تقریباً در میان منابع متأخر به عنوان یک شهرت فراگیر جاى خود را باز کرده است؛ به گونه اى که میدان اظهار وجود براى دیدگاه هاى مخالف نگذاشته است.[16]و دستهای دیگر نام هاى بزرگان ایرانى همچون: سبحان، سنجان، نوشجان و شیرویه را به عنوان پدر او ذکر کرده اند.[17]در مقابل دو قول فوق، برخى از منابع متقدم و متأخر بدون هیچگونه اشاره به «بزرگزاده» بودن وی دیدگاه هاى دیگرى مانند: اهل سیستان بودن، سِندى بودن، کابلى بودن او را متذکر شدهاند.
و در آخر آن که بسیارى از منابع بدون ذکر محل اسارت او، تنها با عنوان «امّ ولد» (کنیز صاحب فرزند) از او یاد کرده اند.[18]4. برخى از نویسندگان متقدم همانند مسعودى، هنگام ذکر فرزندان یزدگرد سوم، دخترانى با نام هاى: ادرک، شاهین و مردآوند براى او ذکر مى کنند که: اولاً با هیچ یک از نام هایى که براى مادر امام سجاد(ع) گفته شده، هماهنگى ندارد. ثانیاً خبرى از اسارت آنها در نوشته هاى خود به میان نمى آورد.[19]5. از مهم ترین اسناد تاریخى که مى توان درباره مادر امام سجاد(ع) به آن استناد کرد، نامه هاى منصور به محمد بن عبدالله معروف به «نفس زکیه» است که رهبرى مخالفان علوى و طالبى (اولاد ابوطالب) را در مدینه بر عهده داشت و همیشه میان او و منصور نزاع و درگیرى بود. در یکى از این نامه ها که منصور قصد ردّ ادعاهاى محمد مبنى بر افتخار به نَسَب خود را دارد، چنین مى نگارد: «ما وُلِدَ فیکم بعد وفاة رسول الله(ص) افضل من على بن الحسین و هو لِاُم ولد».[20] یعنى: بعد از رحلت پیامبر خدا(ص)در میان شما شخصیتى برتر از على بنحسین (امام سجاد(ع)) ظهور نکرده، در حالى که او فرزند ام ولد (کنیز داراى فرزند) بود. جالب آن است که هیچ اعتراضى – نه از سوى محمد و نه از سوى دیگران – به این فقره شنیده نمى شود که على بن حسین(ع) فرزند کنیز نبود؛ بلکه فرزند شاهزاده اى ایرانى بود! در حالى که اگر این داستان واقعیت داشت، حتماً محمد بنعبدالله براى پاسخ دادن، به آن استناد مى کرد. مجموعه این قرینه ها ما را به این نتیجه مى رساند که دست جعل در ساختن مادرى ایرانى با این اوصاف براى امام سجاد(ع) دخالت داشته و عمداً دیدگاه هاى دیگر درباره مادر آن حضرت(ع) – بویژه دیدگاه هایى که او را از کنیزکان بلاد دیگر همانند «سِند» مى داند – نادیده گرفته شده است. در حالى که تا قبل از اواخر قرن سوم بیشتر ناقلان، او را از کنیزان سِند یا کابل مى دانستند.[21]بهترین کتابی که در این زمینه میتواند به شما کمک کند کتاب استاد «سید جعفر شهیدی» به نام ، زندگانى على بن الحسین(ع) (تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی،1374 ش، چاپ ششم) است که در صفحات نخستین این کتاب با قلمی زیبا به بیان این مسئله پرداخته است.
————————————————————–
[1] . دو قید «معتبر و قدیمی» به این خاطر ذکر شد که برخی از کتابهایی که در این زمان نوشته شده متاثر از منابع اهل سنت و بدون مقایسه و توجه به تضادهایی که در آن ها است سخن از حضور امام حسن و امام حسین در فتح ایران زدهاند.
[2] . بلاذری، فتوح البلدان، ص330.
[3] . الکامل فی التاریخ، تحقیق: ابوالفدا عبدالله القاضی، ج3، ص6.
[4] . البدایه و النهایه، تحقیق: مکتب تحقیق التراث، ج7، ص174.
[5] . تاریخ ابن خلدون، ج1، ص153.
[6] . نهج البلاغه، خطبه 207؛ شیخ مفید، الاختصاص، ص179؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج1، ص244.
[7] . شهیدی، زندگانى على بن الحسین(ع)، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی،1374 ش، چاپ ششم، ص 10 و 11.
[8] . محمد هادى یوسفى غروی، مقاله «حول السیدة شهربانو»، مجله رسالة الحسین(ع)، سال اوّل، شماره دوّم، ربیع الاول 1412.
[9] . شعوبیه ناسیونالیسم ایرانى، ص324.
[10] . تاریخ یعقوبى، ج 2، ص 303.
[11] . تاریخ قم، ص 195.
[12] . اصول کافى، ج 2، ص 369.
[13] . در: مجلسی، بحارالانوار، ج 46، ص9.
[14] . عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 128.
[15] . الارشاد، ص 492.
[16] . جعفر شهیدی، زندگانى على ابن الحسین(ع)، ص 12.
[17] . محمد هادى یوسفى غروی، مقاله «حول السیدة شهربانو»، مجله رسالة الحسین(ع)، سال اوّل، شماره دوّم، ص 28.
[18] . شعوبیه ناسیونالیسم ایرانى، ص305.
[19] . مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق اسعد داغر، قم، دار الهجرة، چ دوم،ج1، ص314.
[20] . ابن اثیر، الکامل فى التاریخ، بیروت، دار صادر – دار بیروت،ج 5، ص539.
[21] . محمد هادى یوسفى غروی، مقاله «حول السیدة شهربانو»، مجله رسالة الحسین(ع)، سال اوّل، شماره دوّم، ص 28.
1- حضور امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در جنگ علیه ایرانیان
هیچیک از منابع و مآخذ متقدم و معتبر[1] شیعی از حضور حسنین در فتوحات ایران، شام و یا آفریقا سخنی نگفتهاند. اما برخی از منابع اهل سنت از حضور امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در بعضی از فتوحات آن هم در زمان خلفا (و نه زمان امام علی(ع)) خبر دادهاند که به عنوان نمونه به موارد ذیل اشاره میشود:
1- بلاذری با عبارت «برخی چنین میگویند» به نقل این خبر میپردازد: حسن و حسین دو پسر علی بن ابی طالب در این جنگ(فتح طبرستان) با سعید بن عاص همراه بودهاند.[2]2- طبری مورخ مشهور اهل سنت مینویسد: «در سال سیام (و در زمان حکومت عثمان) سعید بن عاص با تنی چند از صحابه همچون حسن، حسین، حذیفة بن یمان و … به همراه سپاهی از کوفه به قصد خراسان به راه افتادند».
3- از دیگر منابع اهل سنت که به این خبر اشاره کردهاند میتوان به این موارد اشاره نمود: ابن اثیر،[3] ابن کثیر،[4] ابن خلدون[5] و …
بررسی و نقد گزارشهای اهل سنت:
1- بخشی از گزارشها فاقد هرگونه سندی میباشند.
2- آن دسته از گزارشهای تاریخی اهل سنت هم که سند ارائه کرده اند، سندشان معتبر نمیباشد بدین معنا که نقل کننده آن خبر یا فردی دروغ گو و جاعل است و یا فردی ناشناخته و مجهول.
3- دستهای از گزارشهای تاریخی نیز فقط اشاره به حضور امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در ایران دارند و در آنها هیچ گونه اشارهای نشده که حضور آنان برای جنگ بوده است.
افزون بر ایرادهایی که بیان شد، دو مسئله دیگر نیز وجود دارد که درستی گزارشهای یاد شده را در این باره، سخت مورد تردیدد و حتی غیر قابل قبول میکند:
4- یکی آن که تمام روایات تاریخی که متعرض سال شرکت حسنین(ع) در فتوحات شدهاند، بر حضور آنان در فتوحات عصر عثمان ناظراند. عصری که امیرمومنان علی(ع) حتی در حد مشاوره حاضر به همکاری با عثمان در امر فتوحات نبود تا چه رسد به اینکه فرزندان خویش را جهت انجام فتوحات به همراه لشکریان تحت فرمان عثمان به جبهه نبرد گسیل دارد.
5- مسئله دیگر آنکه علی بن ابیطالب(ع) در عصر امامت و خلافت خویش حسنین(ع) را از شرکت در معرکه صفین باز میداشت و چون در یکی از روزها آن حضرت متوجه شد که امام حسن آماده کارزار است فرمود: «از طرف من جلوی جوان را بگیرید تا با مرگش پشت مرا نشکند که من از رفتن این دو (امام حسن(ع) و امام حسین(ع)) به میدان نبرد دریغ دارم تا مبادا با مرگ آن دو نسل رسول خدا(ص) قطع شود».[6]حال با چنین اکراه و امتناعی از سوی حضرت نسبت به حضور حسنین(ع) در نبردهایی که به فرمان پیشوای عادلی همچون خویش صورت میگرفت، چگونه آن بزرگوار حاضر می شود که تحت زعامت زمامداران مورد اعتراض و انتقادش، فرزندان خویش را که پیشوایان آینده جامعه اسلامی هستند به جبهه جنگ بفرستد؟
بنابراین با توجه به وجود چنین اشکال های سندی و محتوایی و نیز استبعادهایی که بیان شد، حضور حسنین(ع) در فتوحات عصر خلفا نمیتواند مورد پذیرش قرار گیرد.
به گمان قوی، دستِ تحریفگران و وارونه نویسان حقایق تاریخی در جعل چنین گزارشهایی بی تاثیر نبوده است. با این همه اگر بر فرض پذیرفته شود که حسنین(ع) در ایام جوانی به برخی از شهرهای ایران همانند اصفهان و گرگان و … مسافرت کردهاند؛ به سبب امور دیگری (غیر از شرکت در فتوحات) بوده است و یا اصلا در عصر خلافت امام علی(ع) بوده است همچنانکه یکی از مورخین قدیمی (به نام سهمی در: تاریخ جرجان ص19)نیز به این مطلب اشاره کردهاست.
جهت کسب اطلاعات بیشتر در زمینه این بخش از پرسشتان میتوانید به: مجله «تاریخ در آیینه پژوهش، پیش شماره دوم، بهار 1382، مقاله: مواضع امام علی(ع) در برابر فتوحات خلفا» ، مراجعه فرمایید.
2- زیباترین دختر یزگرد سوم.
بحث زیبایی این شاهزاده از بحثهای ساخته شده در زمانهای اخیر است و از آن جهت که وی مادر یکی از ائمه دانسته شده است آن را پر آب و تاب نقل میکنند. نتیجه آن که : ما هیچ دلیلی بر «زیباترین» بودن ایشان نداریم.
3- ازدواج امام با ایشان.
اصل داستان که یزدگرد دختری به نام شهربانو یا نام دیگر داشته و به افتخار عقد زناشویی حسین بن علی(ع) و مادری امام سجاد(ع) نائل شده باشد، از نظر مدارک تاریخی سخت مشکوک است. مورخین عصر حاضر عموماً در این قضیه تشکیک می کنند و آن را بی اساس می دانند. برخی اشکالات مطرح شده در مورد ایشان از قرار ذیل میباشد:
1. اختلاف شدید در نام ایشان:
با رجوع به منابع مختلف شیعه و سنى درمى یابیم که از میان ائمه شیعى بیشترین اختلاف درباره نام مادر امام سجاد(ع) وجود دارد تا جایى که برخى از محققان با استفاده از منابع مختلف چهارده نام [7] و برخى دیگر تا شانزده[8] نام براى مادر آن حضرت(ع) ذکر کرده اند که مجموع این نام ها چنین است: 1. شهربانو، 2. شهربانویه، 3. شاه زنان، 4. جهان شاه، 5. شه زنان، 6. شهرناز، 7. جهان بانویه، 8. خولة، 9. برّة، 10. سلافة، 11. غزالة، 12. سلامة، 13. حرار، 14. مریم، 15. فاطمة، 16. شهربان.
2. اختلافِ فراوانِ گزارش ها در مورد زمان اسارت.
زمان اسارت او نیز یکى دیگر از اشکالات است. برخى اسارت ایشان را در زمان عمر، دستهای دیگر در زمان عثمان و برخى آن را در زمان خلافت حضرت على(ع) دانسته اند.[9] اصولاً کتبى مانند: «تاریخ الامم و الملوک» طبرى و «الکامل» ابن اثیر که به صورت سال شمار جنگ هاى مسلمانان با ایرانیان را تعقیب کرده و مسیر فرار یزدگرد را به شهرهاى مختلف ایران نشان داده اند، و در آن از ذکر جزئیات حادثه نیز غافل نشدهاند، در هیچ موردى اشاره به اسارت فرزندان او نکردهاند؛ با آنکه این مسأله، بسیار مهم تر از حوادث جزئى است که به آنها اشاره شده است. این نکته جعلى بودن گزارش اسارت دختران یزدگرد را تقویت مى کند.
3. وجود اختلافات فراوان در اصل و نَسَب شهربانو.
درباره نَسَب مادر امام سجاد(ع) نیز منابع متقدم تاریخى و روایى دچار اختلاف گشته اند:
دستهای وی را دختر یزگرد دانستهاند مانند: یعقوبى(متوفى281 ق)[10]، محمد بن حسن قمى [11]، کلینى (متوفى329 ق)،[12] محمد بن حسن صفار قمى (متوفى290 ق)،[13] شیخ صدوق (متوفى381 ق)[14] و شیخ مفید (متوفى 413 ق)[15]، هر چند در نام او اتفاق نظر ندارند. این نَسَب تقریباً در میان منابع متأخر به عنوان یک شهرت فراگیر جاى خود را باز کرده است؛ به گونه اى که میدان اظهار وجود براى دیدگاه هاى مخالف نگذاشته است.[16]و دستهای دیگر نام هاى بزرگان ایرانى همچون: سبحان، سنجان، نوشجان و شیرویه را به عنوان پدر او ذکر کرده اند.[17]در مقابل دو قول فوق، برخى از منابع متقدم و متأخر بدون هیچگونه اشاره به «بزرگزاده» بودن وی دیدگاه هاى دیگرى مانند: اهل سیستان بودن، سِندى بودن، کابلى بودن او را متذکر شدهاند.
و در آخر آن که بسیارى از منابع بدون ذکر محل اسارت او، تنها با عنوان «امّ ولد» (کنیز صاحب فرزند) از او یاد کرده اند.[18]4. برخى از نویسندگان متقدم همانند مسعودى، هنگام ذکر فرزندان یزدگرد سوم، دخترانى با نام هاى: ادرک، شاهین و مردآوند براى او ذکر مى کنند که: اولاً با هیچ یک از نام هایى که براى مادر امام سجاد(ع) گفته شده، هماهنگى ندارد. ثانیاً خبرى از اسارت آنها در نوشته هاى خود به میان نمى آورد.[19]5. از مهم ترین اسناد تاریخى که مى توان درباره مادر امام سجاد(ع) به آن استناد کرد، نامه هاى منصور به محمد بن عبدالله معروف به «نفس زکیه» است که رهبرى مخالفان علوى و طالبى (اولاد ابوطالب) را در مدینه بر عهده داشت و همیشه میان او و منصور نزاع و درگیرى بود. در یکى از این نامه ها که منصور قصد ردّ ادعاهاى محمد مبنى بر افتخار به نَسَب خود را دارد، چنین مى نگارد: «ما وُلِدَ فیکم بعد وفاة رسول الله(ص) افضل من على بن الحسین و هو لِاُم ولد».[20] یعنى: بعد از رحلت پیامبر خدا(ص)در میان شما شخصیتى برتر از على بنحسین (امام سجاد(ع)) ظهور نکرده، در حالى که او فرزند ام ولد (کنیز داراى فرزند) بود. جالب آن است که هیچ اعتراضى – نه از سوى محمد و نه از سوى دیگران – به این فقره شنیده نمى شود که على بن حسین(ع) فرزند کنیز نبود؛ بلکه فرزند شاهزاده اى ایرانى بود! در حالى که اگر این داستان واقعیت داشت، حتماً محمد بنعبدالله براى پاسخ دادن، به آن استناد مى کرد. مجموعه این قرینه ها ما را به این نتیجه مى رساند که دست جعل در ساختن مادرى ایرانى با این اوصاف براى امام سجاد(ع) دخالت داشته و عمداً دیدگاه هاى دیگر درباره مادر آن حضرت(ع) – بویژه دیدگاه هایى که او را از کنیزکان بلاد دیگر همانند «سِند» مى داند – نادیده گرفته شده است. در حالى که تا قبل از اواخر قرن سوم بیشتر ناقلان، او را از کنیزان سِند یا کابل مى دانستند.[21]بهترین کتابی که در این زمینه میتواند به شما کمک کند کتاب استاد «سید جعفر شهیدی» به نام ، زندگانى على بن الحسین(ع) (تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی،1374 ش، چاپ ششم) است که در صفحات نخستین این کتاب با قلمی زیبا به بیان این مسئله پرداخته است.
————————————————————–
[1] . دو قید «معتبر و قدیمی» به این خاطر ذکر شد که برخی از کتابهایی که در این زمان نوشته شده متاثر از منابع اهل سنت و بدون مقایسه و توجه به تضادهایی که در آن ها است سخن از حضور امام حسن و امام حسین در فتح ایران زدهاند.
[2] . بلاذری، فتوح البلدان، ص330.
[3] . الکامل فی التاریخ، تحقیق: ابوالفدا عبدالله القاضی، ج3، ص6.
[4] . البدایه و النهایه، تحقیق: مکتب تحقیق التراث، ج7، ص174.
[5] . تاریخ ابن خلدون، ج1، ص153.
[6] . نهج البلاغه، خطبه 207؛ شیخ مفید، الاختصاص، ص179؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج1، ص244.
[7] . شهیدی، زندگانى على بن الحسین(ع)، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی،1374 ش، چاپ ششم، ص 10 و 11.
[8] . محمد هادى یوسفى غروی، مقاله «حول السیدة شهربانو»، مجله رسالة الحسین(ع)، سال اوّل، شماره دوّم، ربیع الاول 1412.
[9] . شعوبیه ناسیونالیسم ایرانى، ص324.
[10] . تاریخ یعقوبى، ج 2، ص 303.
[11] . تاریخ قم، ص 195.
[12] . اصول کافى، ج 2، ص 369.
[13] . در: مجلسی، بحارالانوار، ج 46، ص9.
[14] . عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 128.
[15] . الارشاد، ص 492.
[16] . جعفر شهیدی، زندگانى على ابن الحسین(ع)، ص 12.
[17] . محمد هادى یوسفى غروی، مقاله «حول السیدة شهربانو»، مجله رسالة الحسین(ع)، سال اوّل، شماره دوّم، ص 28.
[18] . شعوبیه ناسیونالیسم ایرانى، ص305.
[19] . مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق اسعد داغر، قم، دار الهجرة، چ دوم،ج1، ص314.
[20] . ابن اثیر، الکامل فى التاریخ، بیروت، دار صادر – دار بیروت،ج 5، ص539.
[21] . محمد هادى یوسفى غروی، مقاله «حول السیدة شهربانو»، مجله رسالة الحسین(ع)، سال اوّل، شماره دوّم، ص 28.