خانه » همه » مذهبی » ازدواج پیامبر با عایشه

ازدواج پیامبر با عایشه


ازدواج پیامبر با عایشه

۱۳۹۷/۰۹/۱۸


۱۰۲۱ بازدید

سلام وخسته نباشید .ببخشید ایا ازدواج پیامبر با عایشه زوری واز روی اجبار بوده است

به پرسش شما به سه گونه متفاوت پاسخ داده می‌شود: یکی پاسخ تاریخی (با تکیه بر گزارش‌های تاریخی)، دوم پاسخ با توجه به آیات قرآن و سوم نقد عایشه در کلام اهل سنت.پاسخ تاریخی: علت شناسی ازدواج پیامبر با عایشه:برای پاسخ به این پرسش، ذکر چند واقعیت تاریخی به عنوان مقدمه ضروری است:
مقدمه1: از دیر باز میان قبایل مختلف عرب عادات و رسومی بوده است که پاره‌ای از آن ها تا به امروز نیز متداول و مرسوم می‌باشد. از جمله اینکه اگر در میان دو قبیله جنگی صورت می‌گرفت یا خونی ریخته می‌شد برای جلوگیری از اتلاف نفوس و خونریزی بیشتر و غارت و چپاول، بهترین راه چاره پیوند زناشوئی در میان دو قبیله متخاصم بود تا با ایجاد خویشی و وابستگی قبیله‌ای:
1. از طرفی کشتار و چپاول بین دو طرف موقوف شود.
2. از سویی دیگر در برابر دشمن، یارانی یک‌دل و هم‌پیمانانی ثابت قدم برای خود دست و پا کرده باشند.[1]مقدمه 2: در دهه اول بعثت رؤسای مکه تا اواخر حیات ابوطالب در عین این که از افزایش تعداد مسلمانان بسیار عصبانی بودند و تمام هم و غم خود را صرف جلوگیری از گسترش دین اسلام می‌کردند، اما برای این مخالفت‌ها حد و مرزی قرار داده بودند و آن این که سعی می‌کردند تا حداقل از برخورد فیزیکی با افراد صاحب نفوذ دوری کنند. به عنوان مثال: حمزه‌یِ سیدالشهدا با سیلی محکمی ابوجهل را به خاطر توهین به رسول خدا تادیب کرد. جمعی به دفاع از ابوجهل شمشیرها را برهنه کردند، اما ابوجهل به آنان اجازه برخورد با حمزه را نداد.[2] ابن هشام همچنین می‌نویسد: «ابوجهل وقتی می‌شنید مردی از قریش مسلمان شده است از اذیت و آزار او مضایقه نمی‌کرد با این حال اگر آن مرد دارای منزلت، مقام خاص و یا فردی مُوجّه بود او را متنبه کرده و مذمت می‌کرد و اگر تاجر بود به او می‌گفت: به خدا قسم ورشکست می‌شوی و مالت بر باد می‌رود(اما برخورد فیزیکی نمی‌کرد) ولی اگر او را مردی ضعیف می‌یافت به شدت کتک می‌زد به طوری که آثار زخم بر بدنش می‌ماند.[3]مقدمه 3: جایگاه ابوبکر مقارن بعثت و هجرت.
ابوبکر از قبیله «تیم بن مرة بن کعب» بود. این قبیله به کرم، مروت، و حمایت از همسایگان معروف بود. می‌گویند: ابوبکر در زمان جاهلیت مردی مُوَجّه! و مسئول دریافت دیه از جنایتکار بوده است. وی مردی بود که با قوم خود الفت داشت، نزد قومش فردی محبوب بود و از جهت نسب نزدیک‌ترین فرد به قریش و عالم‌ترین آنان در مورد نسب قریش بود. او تاجری خوش اخلاق و معروف بود، مردان قومش در امور مختلف (از تجارت و غیر تجارت) به او مراجعه می‌کردند چرا که وی را مردی خوش مشرب می‌دانستند.[4] طبیعی است که مشرکین حداقل در سالهای اولیه‌ی علنی شدن اسلام مسلمانان، از برخورد با چنین فردی دوری کنند. داستان زیر مؤید این ادعا است:
روزی ابوبکر در راه منزل خود دید که امیه بن خلف در حال شکنجه کردن بلال است. خطاب به او گفت: آیا از خدا نمی ترسی، شکنجه این مسکین تا کی؟ امیه گفت: تو دین او را فاسد کردی پس او را از آن‌چه که می‌بینی نجات ده. ابوبکر گفت: قبول کردم، من غلامی دارم که از این غلام نیرومندتر و بر دین توست، حاضرم او را با بلال عوض کنم. امیه هم قبول کرد به این ترتیب بلال پس از تحمل آن همه شکنجه از شر امیه نجات پیدا کرد.[5]این داستان و سایر موارد بالا گرچه از فضائل ابوبکر خبر می‌دهد و برخی از موارد آن مورد پذیرش ما نیست اما لااقل این شمای کلی را به دست می‌دهد که قریش تا آن موقع با مسلمانان صاحب نفوذی چون ابوبکر نه تنها برخورد نمی‌کردند بلکه تا حدودی برای آنان احترام قائل بودند، و با مسلمانان مظلوم، فقیر و بی‌کس که از بردگان و کنیزان در بین آنان زیاد دیده می‌شد به شدت برخورد می‌کردند و آنان را مورد شکنجه‌های طاقت فرسا قرار می‌دادند.
این سیاست مشرکین در برخورد با مسلمانان تقریبا تا قبل از حوادث شعب ابی‌طالب بود. اما پس از شکست مشرکین از محاصره‌ی اقتصادی از یک طرف و وفات ابوطالب بزرگترین و قدرتمندترین حامی رسول خدا و رییس بنی هاشم و گسترش روز افزون اسلام و فزونی مسلمانان از طرف دیگر، باعث شده بود که مشرکین مقابله‌ی با مسلمانان را تشدید کنند. چرا که دیگر نه ابوطالب زنده بود تا به احترام و یا ترس از او از برخورد فیزیکی با رسول خدا دوری کنند و نه خدیجه همسر باوفای آن حضرت تا به خاطر او و اقوام او، مشرکین جرأت شدت عمل نیابند. در چنین شرایطی بود که مشرکین مکه وارد فاز جدیدی از مبارزات شدند، که از برخورد فیزیکی به ساحت مقدس رسول خدا شروع شد و تا تصمیم بر قتل آن حضرت ادامه یافت. [6]در چنین شرایطی رسول خدا دعوت از قبایل مختلف را در دستور کار خود قرار داد، بدان امید که با افزایش تعداد مسلمانان بتواند بر این توطئه فائق آید. اما متاسفانه نوعا نه تنها به رسول خدا ایمان نیاوردند بلکه برخی چون ثقیف بچه‌ها را مامور کردند تا با سنگ و چوب بدن مقدس آن حضرت را مضروب کنند.[7]
رسول خدا در محاصره مشکلات قرار گرفته بود بعلاوه از دست دادن همسر با وفایش هم مشکلات او را دو چندان کرده بود، حال برخی از یاران[8] از روی محبت و علاقه (از نوعی که ما به اصطلاح آن را خاله خرسه می‌نامیم!) و برای این که مرحمی هر چند ضعیف بر دردهای رسول خدا قرار دهند دختر ابوبکر(عایشه) را به عنوان همسر به رسول خدا پیشنهاد کردند. با توجه به شرایطی که اشاره شد تصور کنید اگر پیامبر خواستگاری دختر ابوبکر را نمی‌پذیرفت این شبهه در ذهن ابوبکر به وجود می‌آمد که پیامبر به من (یعنی یکی از مسلمانان ذی نفوذ مکه) اعتماد ندارد. از طرف دیگر ازدواج با دختر ابوبکر باعث می‌شد که رسول خدا از ناحیه‌ی قبیله «تیم بن مرة» و بخشی از قریش خیالش آسوده شود. به هر حال در چنین شرایطی بود که رسول خدا ازدواج با دختر ابوبکر را پذیرفت. با این ازدواج دیگر طایفه ابوبکر به خود اجازه‌ تعرض به پیامبر را نمی‌دادند، چرا که رسم آنان چنین حکم می‌کرد.
نتیجه آن که:
1) ازدواج با عایشه در شرایط زمانی خاص و حساس صورت پذیرفت که چاره‌ای جز آن نبود.
2) اصل ازدواج پیامبر با عایشه به درخواست پیامبر نبوده است.[9]3) هدف از این ازدواج هرگز انتخاب همسر و زناشویی نبوده است. مؤید این نتیجه:
الف) اظهارات خود اهل سنت است که سن عایشه را به هنگام ازدواج با پیامبر شش یا هفت سال دانسته‌اند.[10] سِنّی که به روشنی، خود گویای آن است که هدف از این ازدواج، پذیرش همسر نبوده است.
ب) بنا به نقل اهل سنت و خود عایشه: پیامبر عایشه را پس از گذشت چهار سال از زمان عقد، آن هم به اصرار پدرش (ابوبکر) به خانه برد.[11]
ج) اما طبق نقل شیعه سن عایشه بیش از این حرفها بوده[12] و گذشت چهار سال از زمان عقد و عروسی نکردن پیامبر با عایشه در این مدت خود گواه بزرگی به عدم تمایل حضرت به وی می‌باشد.
دو نکته:
– بر اساس منابع و مآخذ تاریخی عایشه جزو منافقان صدر اسلام نبود اما پس از پیامبر خدا(ص) مرتکب جنایات فروانی شد و حتی موجب شد بسیاری از مسلمانان در تشخیص راه حق دچار سرگردانی و انحراف شوند.
– رفتار عایشه با اهل بیت پیامبر خدا از جمله مسائل قابل تامل است. او بر خلاف دستور رسول خدا(ص) نسبت به اهل بیت آن حضرت دشمنی‌های بسیاری نمود تا آن‌جا که مورد اعتراض سایر همسران رسول خدا (ص) از جمله ام سلمه واقع شد.[13]برای مطالعه بیشتر می توانید مطالب زیر را نیز بخوانید:
پاسخ با توجه به آیات قرآن
قضاوت درباره عایشه، از مسایلی است که شیعه و اهل سنت در آن اختلاف نظر دارند. بنابراین به نظر می‌رسد قرآن کریم (که مورد اتفاق فریقین است) واحادیث قطعی و متواتر (که حجیت آنها قابل انکار نیست) بهترین راه برای بررسی چنین مساله‌ای باشد. برای رسیدن به نتیجه مطلوب ، باید به چهار سوال پاسخ دهیم:
1- ام المومنین یعنی چه و آیا ام المومنین بودن فضیلت است؟
2- آیا همسر پیامبر بودن، می‌تواند دلیل شرافت وفضیلت یک زن باشد، یا این که ممکن است زنی همسر پیامبر باشد و در عین حال معصیت کار باشد؟!
3- آیا در بین زنان پیامبر اکرم (ص)، زن معصیت کار بوده است، یا این که همه زنان پیامبر (ص) شایسته و نیکوکار بوده‌اند؟
4- به فرض این‌که بعضی از زنان پیامبر(ص) مذموم بوده باشند، آیا عایشه از آن دسته بوده است یا نه؟
پاسخ:
1) زنان پیامبر امهات المؤمنین دانسته شده‌اند (احزاب، آیه 6) اما نه به لحاظ شخصیت خودشان (مثبت یا منفی) بلکه به لحاظ انتسابی که به رسول خدا(ص) دارند. لذا مقصود این دستور (حرمت ازدواج با آنان بعد از رسول خدا«ص») نگهداشتن حرمتِ حریم رسول خدا(ص) است، وگرنه براساس آیه 2 سوره مجادله مادر هر کس همان شخصی است که او را به دنیا می‌آورد «ان امهاتهم الا اللائی ولدنهم».
2) قرآن کریم می‌فرماید: «یا نساء النبی لستن کاحد من النساء إن اتقیتن؛ ای زنان پیامبر! شما مانند سایر زنان نیستید (یعنی برترید) اگر تقوای الهی پیشه کنید»،}احزاب ، آیه 33 { و نیز می‌فرماید: «یا نساء النبی من یأت منکن بفاحشه مبینه یضاعف لها العذاب ضعفین و کان ذلک علی الله یسیرا و من یقنت منکن لله و رسوله و تعمل صالحا نوتها أجرها مرتین و أعتدنا لها رزقا کریما؛ ای زنان پیامبر! هر کدام از شما کار زشتی مرتکب شود، عذاب او دو برابر خواهد بود و آن بر خدا آسان است وهر کدام از شما اطاعت خدا و رسولش را به جا آورد، دو برابر به او اجر می‌دهیم و روزی کریمانه‌ای برایش مهیا می کنیم»}احزاب ، آیه31}. خداوند سبحان در این دو آیه شریفه، آشکارا بیان می‌دارد که ملاک شرافت وفضیلت در زنان پیامبر (ص)، تقوای الهی است نه همسری آن حضرت؛ گرچه بیان می‌دارد که این موقعیت (همسری پیامبر) موقعیت خطیری است که اگر حسن استفاده از این موقعیت شود، سود دو چندان در پی‌دارد و اگر سو استفاده شود به همان میزان، زیان دو برابر به همراه دارد. تایید این مطلب که صرف همسری پیامبر (ص) نمی‌تواند ملاک شرافت و فضیلت باشد، این است که در میان زنان پیامبران گذشته نیز، زنانی بوده‌اند که دچار خشم وغضب الهی شده‌اند: در آیه 10سوره تحریم خداوند متعال ، همسران نوح و لوط را به شدت مذمت نموده و می‌فرماید: «این دو زن همسر دو تن ازبندگان صالح من بودند و به همسرشان (نوح و لوط(ع)) خیانت کردند، وهمسر پیامبر بودنشان نتوانست آن دو را از عذاب قهر الهی حفظ کند و به آن دو گفته شد، همراه اهل آتش داخل آتش شوید».
نتیجه این که: امکان دارد که زنی همسر پیامبر باشد؛ ولی معصیت کار بوده و اهل آتش باشد.
3) در پاسخ به سؤال سوم (آیا در میان زنان پیامبر گرامی اسلام (ص) نیز زن ناشایسته و مذموم بوده است یا نه؟) در قرآن کریم – و به تبع آن در احادیث معتبر- از دو تن از زنان پیامبر (ص) مذمت شده است: در آیه 3 تا 5 سوره تحریم حال دو تن از همسران پیامبر (ص) بیان شده است. آن دو زن سِرِّ پیامبر (ص) را افشا می‌کردند و خداوند متعال پیامبر (ص) را از گناه آن دو زن آگاه ساخت و نسبت به آنان فرمود: «اگر شما دو زن توبه کنید بسیار به جاست چرا که دل‌های شما از حق برگشته است و اگر در مخالفت پیامبر (ص) همدیگر را یاری کنید، پس بدانید که خداوند یاور و نگهبان او است و جبرئیل و مومنان صالح و فرشتگان، همه پشتیبان او هستند وامید است که اگر پیامبر (ص) شما را طلاق دهد، خداوند به عوض شما، زنان بهتری به پیامبر(ص) بدهد که مسلمان و مومن و مطیع باشند». حاصل آیات شریفه این است که یقینا بعضی از زنان پیامبر(ص)، معصیت کار بوده و گاه به پیامبر(ص) ضربه می‌زدند .مخفی نماند که بیشتر مفسران شیعه واهل سنت این آیات را مربوط به عایشه (دختر ابوبکر) و حفصه (دختر عمر) می‌دانند که هر دو همسر پیامبر (ص) بوده‌اند.
4) با نگاهی کوتاه به زندگی عایشه در دو برهه از تاریخ، یکی زمان حیات پیامبر (ص) و دیگری پس از پیامبر(یعنی در دوران خلفا) می‌توان فهمید که آیا عایشه جوهره ایمان و تقوا را داشته است تا در ردیف زنان شایسته پیامبر (ص) باشد و یا این که چنین نبوده است.
ج-1. دوران خلفا: در این دوران عایشه فرمان‌های پیامبر (ص) را زیر پانهاده و نقاط تاریکی از خود بر جای گذاشته است. ازمهم‌ترین آنها – که از مسلمات تاریخ است – لشکر کشی عایشه و جنگ با امیرالمؤمنین (ع) است؛ آن هم در زمانی که آن حضرت رسما خلیفه رسول خدا (ص) بود؛ یعنی، مسلمین پس از عثمان با آن حضرت بیعت کرده بودند. به این آیه قرآن که خطاب به زنان پیامبر(ص) است، بنگرید: «وَ قَرْنَ فِى بُیُوتِکُن وَ لا تَبَرجنَ تَبَرجَ الجاهِلِیةِ الأُولى؛ و در خانه هایتان بنشینید و آرام گیرید (و بى‌حجاب و ضرورت از منزل بیرون نروید) و مانند دوره جاهلیت پیشین آرایش و خودآرایى نکنید».[14] حرکت عایشه با این آِیه در تضاد است. حتی برادر عایشه ، محمدبن‌ابی‌بکر شخصا عایشه را از جنگ برحذر داشت و حدیث پیامبر (ص) را به او یادآوری نمود که حضرت رسول (ص) خبر داده بود یکی از زنان من به جنگ با برادرم علی (ع) خواهد رفت و… . با این همه به خاطر کینه توزی با حضرت علی (ع) به جنگ با ایشان برخاست و هزاران نفر را به کشتن داد.
ج-2. زمان حیات رسول خدا(ص): از این ایام شواهد بسیاری در تاریخ و احادیث معتبر درکتاب‌های شیعه و اهل سنت وجود دارد که عایشه گاهی موجبات اذیت حضرت رسول (ص) را فراهم می‌کرده و بر این که پیامبر (ص) محبت زیادی به حضرت زهرا (س) ، سرور زنان عالمیان داشته و از فضیلت او بسیار می‌گفته و او را می‌بوسیده است، حسادت می‌ورزید. هم‌چنین از حضرت خدیجه- که به اتفاق شیعه و اهل سنت یکی از چهار زن برگزیده عالم است- به زشتی یاد می‌کرده است و… . گفتنی است مسایلی از این قبیل در زندگی عایشه وجود دارد که هیچ کدام با معیار تقوا و ایمان خالص سازگاری ندارد و همان طور که قبلا ذکر شد آیات 3 و4 سوره تحریم اشاره به این مسایل ناپسند دارد.[15]
سوم نقد عایشه در کلام اهل سنت:
– در تفاسیر اهل سنت آمده: حکایتِ قرآن پیرامون: «آشکار نمودن سِرّ پیامبر» مربوط به عایشه و حفصه است.[16]– انتقاد از عایشه در کلام پیامبر(ص): علما اهل سنت روایت کرده‌اند: روزی پیامبر (ص) رو به همسر خود عایشه کرد و گفت:«می‌بینم که به همین زودی از منطقه «حوأب» می‌گذری و مورد هجوم سگان آنجا قرار می‌گیری. تو با علی نبرد می‌کنی در حالی که در این نبرد، ستمگری. عایشه مبادا چنین کنی!».[17]
– غزالى از بد خُلقى عایشه نسبت به پیامبر(ص) چنین یاد می‌کند: «ابوبکر پدر عایشه، روزى به خانه پیامبر آمد و از عایشه رفتار ناپسندى نسبت به پیامبر دید! ».[18]
– امیرمومنان (ع) با عایشه و اصحاب جمل نجنگید، بلکه آنان بودند که با جنگ افروزی از مکه راهی بصره شده و با زدن بر طبل جنگ و نافرمانی ، به جمع آوری نیرو و امکانات برای نبرد با خلیفه وقت پرداخته، جامعه اسلامی را دستخوش تشتت کردند. علامه ابو منصور تمیمى بغدادى، از علماى اهل سنت، مى گوید:«على با اصحاب جمل و صفین براى آن که اسلام بیاورند، نجنگید؛ بلکه علت پیکار او با آنان این بود که علیه او طغیان کرده بودند و براى همین به اصحابش فرمود: شما شروع به جنگ نکنید تا آنان نبرد را با شما آغاز کنند».[19]نکات قابل تامل و درنگ در این شورش:
الف. امام به اصحاب جمل سه روز مهلت داد تا از شورش علیه حکومت اسلامى دست بردارند. بیهقى در این باره گوید: «على(ع) با اهل جمل نجنگید تا آن که سه روز آنان را به اطاعت و حق فرا خواند. در این سه رو سپاهیان آن حضرت مجروحین فراوانى داد، ولى به دستور امام(ع) از جنگ پرهیز مى کردند. بعد از جنگ نیز به دستور امام(ع) کارى به مجروحان و فراریان نداشتند. بنابراین امام فقط در مقام دفاع بوده است و بس».
ب. امیرمومنان(ع) بعد از پایان جنگ، عایشه را با عزت و احترام و کلیه اسباب و لوازم مورد نیاز راهى مدینه کرد؛ ابن جوزى در این باره گوید: «على(ع) عایشه را به بهترین اسباب مورد نیاز مجهز کرد و برادر عایشه، عبدالرحمان‌بن‌ابى بکر، را به همراه 30 مرد و 20 زن از اشراف و متدینین بصره از قبیله «همدان و عبدمتین» ملازم او ساخت. وقتى از عایشه درباره مسافرتش در بازگشت از بصره سؤال کردند، گفت: به خیر و خوبى گذشت و به خدا سوگند او (حضرت على(ع)) اموال فراوانى به من داد و بیش تر هم عنایت فرمود، اما به همراهم مردانى را فرستاد که آنان را نمى شناختم. وقتى این سخن عایشه به زنان ملازم او که به فرمان امام على(ع) در لباس مردان در آمده بودند، رسید، نزد عایشه آمدند و به او اعلام کردند که زن هستند. در پى آن عایشه سجده کرد و گفت: و اللَّه اى فرزند ابوطالب، جز کرم و خوبى نیفزودى و دوست داشتم که از این مسیر خارج نمى شدم. ای کاش دچار مصیبت و بیماری مى شدم تا توان خروج از من گرفته مى شد.[20]ج. پشیمانی عایشه از شرکت در این شورش؛ ابن اعثم کوفی مورخ قرن چهارم، می‌نویسد:
«فکانت عائشة إذا ذکرت یوم الجمل تبکی لذلک بکاء شدیدا ثم تقول: یا لیتنی لم أشهد ذلک المشهد! یا لیتنی متّ قبل هذا بعشرین سنة! ؛ هرگاه عایشه به یاد جنگ جمل مى افتاد، بشدت مى گریست و می‌گفت: ای کاش در آن پیکار شرکت نمی‌جستم! ای‌کاش بیست سال قبل از آن نبرد مرده بودم!».[21]جهت مطالعه و کسب اطلاعات بیشتر می‌توانید به این منابع مراجعه فرمایید:
1- محسن ابراهیم، دفاع از پیامبر مظلوم،پیرامون ازدواج پیامبر با عایشه، قم، ابتکار دانش، 1385ش.
2- علامه عسکری، نقش عایشه در تاریخ اسلام، مترجمین: سردارنیا، نجمی و هریسی، تهران، مجمع علمی اسلامی، چ4، 1368ش.
3- ذبیح الله محلاتی، زندگانی عایشه ام المؤمنین، انتشارات اسلام، 1376ش.
پی نوشت:
[1]. ر.ک: جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، بیروت، دار العلم للملایین، 1980م، چ3، ج4، ص634.
[2] . ابن هشام،‌ السیرة النبویة، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ج1، ص312.
[3] . ابن هشام،‌ السیرة النبویة، ج1، ص342.
[4] . ابن قدامه، التبیین فی انساب القرشیین،ص305، ابن هشام، سیره ابن هشام، ج1، ص266و 267؛ محمد حسین هیکل، ابوبکر صدیق، ص28.
[5] . ابن هشام، سیره ابن هشام، ج1، ص340.
[6] . ر.ک: ابن هشام، سیره ابن هشام، ج2، ص57.
[7] . دعوت از قبایلی همچون ثقیف، کنده،‌ بنی حنیفه، بنی عامر بن صعصعه و … از جمله این موارد است. ر.ک: ابن هشام، سیره ابن هشام، ج2، ص 60-69.
[8] . برخی وی را «خوله» همسر عثمان دانسته اند. ر.ک: محمد بن یوسف صالحی شامی، سبل الهدی و الرشاد، بیروت، دار الکتب العلمیه، چ1، ج11، ص 165-166.
[9] . محسن ابراهیم، دفاع از پیامبر مظلوم،پیرامون ازدواج پیامبر با عایشه، قم، ابتکار دانش، 1385ش، ص85-96. این کتاب تحلیلی جالب پیرامون همین نکته دارد.
[10] . محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج8، ص 58؛ قرطبی، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج4، ص435 به بعد؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابة فی تمییز الصحابه، ج8، ص231 به بعد.
[11] . سلیمان بن احمد طبرانی، المعجم الکبیر، مکتبة ابن تیمیة، قاهره، چ2، ج23، ص25. در این روایت به نقل از عایشه آمده است: ابوبکر(خود) به سراغ رسول خدا آمد و گفت: ای پیامبر شما را چه شده که به سراغ همسرت نمی‌ روی؟ … .
[12] . علامه جعفر مرتضی عاملی، سیره صحیح پیامبر بزرگ اسلام، ترجمه تاج آبادی، قم، موسسه فرهنگی انتشاراتی آزاد گرافیک، چ1، 1373ش، ج2، ص 263-267.
[13] . {کامل از کد95515}{کامل از کد30295}
[14] . احزاب، آیه .33
[15] . به نقل از سایت تبیان.
[16] . . مفسران در ابتداى سوره تحریم این مطلب را ذکر کرده اند. بخارى در صحیح در کتاب طلاق و مسلم در صحیح در کتاب رضاع آن را بیان داشته اند.
[17]. عبد ربه، عقد الفرید، ج2، ص283؛ حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین ، ج3، ص 194.
[18] . ر.ک: غزالی، احیاء العلوم،ص.
[19] . شوشتری، احقاق الحق، ج 8، ص550 –554.
[20] .سبط بن جوزى، تذکرة الخواص، ص 80.
[21] . کتاب الفتوح، ج 2، ص487 ؛ و نیز ر.ک: بلاذری، أنساب الأشراف، ج 2، ص249.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد