طلسمات

خانه » همه » مذهبی » از چشم تا قلب راهیست که از عقل نمی گذرد

از چشم تا قلب راهیست که از عقل نمی گذرد


از چشم تا قلب راهیست که از عقل نمی گذرد

۱۳۹۲/۰۳/۱۱


۶۱۳ بازدید

از چشم تا قلب راهیست که از عقل نمی گذرد. مفهوم دقیق این جمله چیه؟؟!

در وجود انسان چهار قوه ی عاقله ، غضبیه ، شهویه ، و واهمه وجود دارد . که می بایستی قوه عاقله فرمانده سه قوای دیگر در وجود انسان باشد . کسی که چنین است و عقل او حکم فرماست ،شهوت و غضب و وهم او تحت تدبیر عقل قرار دارد و به اندازه ای به آنها اجازه ی فعالیت و ابراز وجود می دهد که شرع اجازه داده است .ولی کسی که عقل او در راس قرار ندارد لاجرم قوای دیگر حکم رانی وجودش را تصاحب خواهند کرد ،و به این علت اعمال و رفتار و گفتار شخص طبق موازین عقل و شرع نخواهد و موجب گمراهی و دوری از صراط مستقیم خواهد شد. کسی که در او این سخن صادق است که با نظر به پیرامون خود دل او تصاحب می گردد شخصی است که عقلش در وجودش حکم فرما نیست .
این مطلبی که شما بیان نموده اید شرح حال کسی است که اگر نگاهش به منظره ای بیافتد مثلا نا محرمی را نظاره کند سریعا مجذوب او می شود و به اصطلاح امروزی دل می دهد. باید گفت در این شخص قوه عاقله به کنجی خزیده و قوه واهمه و شهویه حکمفرما شده است.
این اصطلاح مرسوم بین مردم که به چنین شخصی می گویند دل داده، کاملا اشتباه می باشد. که با توضیحاتی که می آید این مطلب مشخص می شود.
باید دید که منظور از قلب در این سخن چه چیزی است. آیا منظور از این دل، قلب است که مرتبه ای از مراتب وجود انسان است (نه این قلب صنوبری و مخروطی بدن)، یا منظور از آن قلیان عواطف و جوشش نفس و هوای انسان است؟
با این توضیح که وجود انسان به صورت بالقوه دارای مراتبی است . پایین ترین مرتبه، بدن انسان است و مرتبه ای از وجود انسان مرتبه ی عقل است و مرتبه بالاتر از آن مرتبه قلب می باشد و مراتب ما فوق از آن نیز وجود دارد. اگر انسان دارای مرتبه قلب باشد، حتما ورودی های این قلب از مسیر عقل میگذرد و این قلب مجذوب چیزی می شود که عقل و وحی الهی می پسندد.ولی کسی که در مراتب پایین وجود خود گرفتار است و گرفتار هوا و هوس و وهم و خیال و شهوت است، بله چنین شخصی هر چا چشمش ببیند هوا و و نفس او به دنبال می رود و عقلش وارد عمل نمی شود.
پس این سخنی که شما فرموده اید شرح حال کسی است که هوا و هوس در وجودش حکمفرما است و هر چه دیده اش می بیند، دلش(هوایش) از آن یاد می کند.و چنین فردی قلب ندارد تا دیده های چشمش به قلبش راه پیدا کند، وعقلش هم پادرمیانی بکند یا نکند، بلکه دیده اش می بیند و بدون ایفای نقش عقل، وهم و شهوت و خیال او وارد عمل می شود و نفسِ شخص مجذوب دیده هایش می شود.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد