۱۳۹۲/۱۲/۰۱
–
۱۷۵۷۴ بازدید
دانشجوی محترم ضمن تشکر از تماس مجدد شما با این مرکز ، اگر بخواهیم بصورت مختصر نگرشی به دیدگاه حضرت امام خمینی (ره) در مورد استقلال داشته باشیم می توانیم در سه بخش اساسی به این مقوله بپردازیم:
۱ـ استقلال اقتصادی:
1ـ استقلال اقتصادی:
امام خمینی(ره) در طول سالهای مبارزه و روشنگری، بر وابستگی شدید مملکت به قدرتهای بیگانه اشاره میکردند و با ذکر مفاسد و سوء تدبیرهای خاندان پهلوی و وابستگی روز افزونی که در پی ضعفهای فراوان آنان رخ نموده بود نسبت به اسارت کشور در دست آن قدرتها و به یغما رفتن منابع اصیل ثروت مردم واکنش نشان میدادند. از منظر امام خمینی(ره) ایران و ملت ایران میبایست با تکیه بر منابع طبیعی کشور و با باور به تواناییهای خویش و یاری خدای بزرگ، خود را در تأمین نیازهای اساسی و ارزاق عمومی کشور به مرز خودکفایی برساند. از نگاه ایشان کشوری که در نیازهای اساسی و ارزاق عمومیاش وابسته به دیگران باشد خواسته یا ناخواسته به لحاظ سیاسی و فرهنگی نیز به اسارت آنها در خواهد آمد. امام بزرگوار می فرمایند: «اگر چنانچه ما احتیاج داشته باشیم در ارزاقمان به خارج، این وابستگى براى ما اسباب این می شود که در امور سیاسى هم وابسته باشیم. و ما باید وابستگیمان را از اجانب و غرب و شرق قطع کنیم. اگر ما بخواهیم که مملکتمان یک مملکت مستقلِ آزادِ مال خودمان باشد، باید در این امورى که مربوط به اقتصاد است، مربوط به فرهنگ است، مربوط به امور دیگرِ کشور است، خودمان فعالیت کنیم، و ننشینیم دیگران انجام بدهند.» (صحیفه امام، ج10، ص373)
2ـ استقلال هویتی- فرهنگی:
اگر چه وقتی سخن از استقلال به میان می آید ذهن شنونده پیش از هر چیز، به سراغ مفهوم بی نیازی اقتصادی می رود اما گسترة مفهوم استقلال موضوعات دیگری نظیر استقلال هویتی- فرهنگی، سیاسی و نظامی را نیز شامل می شود که اگر به میزان استقلال اقتصادی مهم و اثرگذار نباشند از آن فاصلة بسیاری هم ندارند.
امام خمینی(ره) از آغاز مبارزات بر این حقیقت پای میفشردند که از خودبیگانگی و مرعوب شدن در برابر تبلیغات پر طمطراق بیگانگان موجب نفی هویت جمعی میشود و مرعوب شدن در برابر فرهنگ وارداتی زمینه فقدان استقلال در موضوعات دیگر را نیز شامل میشود. از دیدگاه ایشان بزرگترین مؤلفهای که میتواند جامعهای بزرگ از انسانها را با هویتی واحد گرد هم آورد و تمایزات موهوم میان آنان را شکسته و نابود سازد، مؤلفة باور و اعتقادات دینی است. تعالیم اسلامی از سویی مرزهای مختلف سیاسی، نژادی و زبانی را در مینوردد و از آنها فراتر میرود و از سوی دیگر، افزون بر اتصال به وحی الهی دارای تاریخی روشن و پر افتخار است که توجه به آن میتواند هویت فردی و جمعی جوامع مسلمان را به بهترین شکل تأمین و تعریف کند. امام راحل می فرمایند: «هیچ ملتى نمی تواند استقلال پیدا بکند الّا اینکه خودش ، خودش را بفهمد. مادامى که ملتها خودشان را گم کردند و دیگران را به جاى خودشان نشاندند، استقلال نمی توانند پیدا کنند. کمال تأسف است که کشور ما که حقوق اسلامى و قضاى اسلامى و فرهنگ اسلامى دارد، این فرهنگ را، این حقوق را نادیده گرفته است و دنبال غرب رفته است. همچو غرب در نظر یک قشرى از این ملت جلوه کرده است که گمان مى کنند غیر از غرب هیچ خبرى در هیچ جا نیست. و این وابستگى فکرى، وابستگى عقلى، وابستگى مغزى به خارج، منشأ اکثر بدبختیهاى ملتهاست و ملت ماست.»(صحیفه امام، ج12، ص4)
3 – استقلال سیاسی : می توان گفت استقلال سیاسی رکن رکین استقلال در همه ابعاد آن می باشد به گونه ای که استقلال اقتصادی یا فرهنگی نیز بدون استقلال سیاسی امری امکان ناپذیر می باشد و اساسا یکی از اهداف انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی ره ، به دست آوردن استقلال بود به گونه ای که استقلال سیاسی یکی از شاه بیت های فرمایشات حضرت امام خمینی ره در پیش و پس از پیروزی انقلاب اسلامی به شمار می آید چنانکه ایشان در این زمینه می فرمودند : « ما خواهان استقلال هستیم و روابط خود را با جهان غرب بر این اساس پى ریزى مى نماییم. ما مى خواهیم ملت ایران غربزده نباشد و بر پایه هاى ملى و مذهبى خویش به سوى ترقى و تمدن گام بردارد. »(صحیفه امام ، ج4، ص 160)
«بنیاد دیگر اسلام، اصل استقلال ملى است. قوانین اسلام تصریح دارند که هیچ ملتى و هیچ شخصى حق مداخله در امور کشور ما را ندارد اما رژیم این استقلال را از ما گرفته و بر باد داده است. »( صحیفه امام، ج 4، ص: 243) و … .
در پایان به منظور آشنایی بیشتر با اندیشه های امام راحل در زمینه موضوع استقلال توجه شما را به مطالعه دو مقاله زیر جلب می کنیم :
مقاله اول : جایگاه استقلال در اندیشه سیاسی امام خمینی (ره)؟
یکی از مبانی اندیشه سیاسی حضرت امام تاکید بر ضرورت حفظ نظام است که این موضوع از منظر سیاست خارجی همان تاکید بر استقلال است چرا که با حفظ استقلال است که تمامیت ارضی و حاکمیت ملی یک کشور از آسیب های احتمالی مصون می ماند. ایشان می فرمودند:
سعی شود که سفارتخانه ها تحت سلطه دیگران نباشند و تصرفاتی در آنها از ناحیه دیگران نباشد هر قدمی که برمی دارید به فکر این باشید که آیا روبه وابستگی می رویم یا به طرف رهائی و آزادی، و رابطه با کشورهای خارجی که نمی خواهند ما را ببلعند باید باشد و با آنها که می خواهند از طریق روابط ما را وابسته بکنند هیچ لزومی ندارد وباید با احتیاط با آنها برخورد شودی.
امام بزرگوار حفظ ایران به عنوان ام القرای جهان اسلام را برای حفظ مکتب اسلام ضروری می دانستند دراین رابطه می فرمودند:
اگر این جمهوری اسلامی از بین برود اسلام آنچنان منزوی خواهد شد که تا آخر ابد، مگر در زمان حضور حضرت، نتواند سرش را بلند کند
و به همین دلیل بود که ایشان حفظ نظام را از اوجب واجبات می دانستند چراکه درصورت حفظ نظام فرصت لازم برای ادای واجبات ومعرفی اسلام ناب به جهان فراهم بود اما درصورت فقدان نظام، بطور طبیعی زمینه نابودی کامل یا استحاله قطعی مکتب اسلام فراهم می گردید.
در اندیشه سیاسی حضرت امام، به دو عنصر « آزادی» در بعد داخلی و «استقلال» در بعد خارجی توجه ویژه شده است که هر دوی این عناصر به جمهوری اسلامی ارتباط مستقیم پیدا می کند وبه عبارت دیگر استقلال و آزادی درعین اینکه به یکدیگر مرتبط هستند درارتباط با جمهوری اسلامی معنا پیدا می کنند. استقلال بدون آزادی که همان ظهور اراده ملی و پشتوانه مردمی است دوام نمی یابد و آزادی نیز بدون وجود استقلال منجر به وابستگی و استحاله در نظام بین الملل خواهد شد. استقلال و آزادی موردنظر امام ریشه در اسلام و قوانین شرع دارد از این بابت می توان گفت که نگاه حضرت امام به سیاست خارجی یک نگاه ایدئولوژیک است. دراین رابطه امام می فرمایند :
« صدور اسلام به این است که اخلاق اسلامی، آداب اسلامی، اعمال اسلامی آنجا طوری باشد که مردم توجه به آن بکنند… آشنا کنید مردم را به اسلام وبه نهضت اسلامی و انقلاب اسلامی، صدور آن وقت است که اسلام، حقایق اسلام، اخلاق اسلامی، اخلاق انسانی رشد پیدا بکند»
به اعتقاد حضرت امام ملتی که می خواهد آزاد باشد و مستقل بماند باید بر ارزش های دینی و فرهنگی خود اتکا کند استقلال بدون اتکا به این ارزشها جز استبداد نخواهد بود. حضرت امام آزادی بدون استقلال را به آزادی وارداتی که جز بردگی و هضم شدن در نظام استکباری جهان نخواهد بود تشبیه می کردند. از نظر ایشان تعریفی از استقلال که مبنای اسلامی نداشته و با جمهوریت نظام سازگار نباشد تعریف درستی نمی تواند باشد. ی
روابط خارجی از نظر امام
حضرت امام با حفظ استقلال نظام، ارتباط با خارج از کشور وبرقراری روابط با کشورهای جهان را توصیه می نمودند امام ارتباط با جهان خارج را موجب توسعه سیاسی و تقویت بنیه اقتصادی کشور دانسته و ارتباطات فرهنگی و ایدئولوژیک با دیگر کشورها بخصوص ممالک اسلامی را موجب افزایش تفاهم وهمگرائی وتعامل میان ملتها تلقی می نمودند. در واقع درجهان امروز نیز هیچ کشوری نمی تواند در انزوا و بدون برقراری ارتباط با کشورهای دیگر نیازهای خود را تامین کند و عقل سیاسی ایجاب می کند که ارتباطات جهانی افزایش یابد روابط منطقه ای رشد پیدا کند و مناسبات دوجانبه تقویت گردد حضرت امام در توصیه های خود به مسئولین وزارت امورخارجه همواره بر ضرورت رعایت احترام متقابل، رعایت استقلال کشورها و مراعات موازین انسانی و مداخله نکردن در امور داخلی یکدیگر را تاکید می نمودند و در واقع سیاست تعامل با جهان را امری مبتنی بر عقل و شرع و متناسب با اصول کشورداری می دانستند ایشان در فرازی از سخنان خود می فرمایند:
اسلام با همه کشورهائی که در جهان هستند می خواهد که دوست باشد و دولت اسلامی با همه ملتها و با همه دولتها می خواهد که تفاهم و ارتباط صحیح داشته باشد درصورتیکه آنها متقابلاً احترام دولت اسلامی را مراعات کنند
اولویت اول امام خمینی (ره) برای برقراری و تحکیم روابط خارجی، کشورهای اسلامی بودند براساس تفکر ایشان اتحاد میان کشورهای اسلامی در چارچوب نهادهای منطقه ای وفرامنطقه ای وبین المللی ضرورت داشت و این اتحاد تنها در سایه برقراری و تقویت روابط ممکن می گردید از نظر ایشان ارتباطاتی که مبنای ایدئولوژیک و اعتقادی داشته باشد با دوام تر خواهد بود توجه به مشترکات در برقراری روابط با کشورها از توصیه های ایشان بود و این امر برگرفته از سیره نبوی و دیپلماسی پیامبر اسلام (ص) بود چرا که پیامبر اکرم (ص) نیز همواره به سفرا ونمایندگان خود در خارج از بلد اسلامی توصیه می فرمودند که بر سر مشترکات خود با ملل دیگر تاکید کنید و اگر هیچ اشتراکی نداشتید بر« انسان بودن خود » که وجه اشتراک کلیه انسانهاست تاکید نمائید و این سیاست یعنی توجه به اشتراکات همواره موجب تقویت دوستی ها و کاهش اختلافات می گردید. بطور طبیعی اسلام وجه اشتراک اصلی کشورهای مسلمان است وامام همواره به تقویت این وجه عنایت داشتند البته هدف اصلی تقویت ارتباطات با کشورهای مسلمان، افزایش تفاهم بین آنها ومتحد ساختن ایشان درمقابل زورگویان و مستکبران بین المللی وبه عبارت دیگر تقویت نهضت بیداری اسلامی بود. ایشان می فرمودند:
از موضع قدرت عظیم، دست پر برکت و قدرتمند خود را برای دوستی وبرادری ایمانی پیش تمام مسلمین خصوصاً ملتها ودولت های منطقه وهمسایه دراز می کنم
یا در فراز دیگری مسئولین سیاست خارجی را موظف به در اولویت قراردادن ارتباط با کشورهای اسلامی کرده و می فرمودند:
کوشش داشته باشید در بهتر کردن روابط باکشورهای اسلامی ودر بیدارکردن دولتمردان، و دعوت به وحدت، واتحاد کنید
حضرت امام از نخستین روزهای آغاز نهضت اسلامی معتقد بودند که اتحاد اسلامی می تواند بُعد ظلم ستیزی و انقلابی داشته باشد و براین اساس برای مبارزه با فشارهای ابرقدرتها، ملل مسلمان را به یکپارچگی و همبستگی فرامی خواندند از نظر ایشان افزایش ارتباطات و تفاهم میان کشورهای اسلامی گامی مهم و اساسی جهت حضور مسلمانان در عرصه های تصمیم گیری بین المللی و معرفی تعالیم انسان ساز اسلام بود. ایشان احیای تمدن بزرگ اسلامی را از رهگذر طنین افکندن بانگ لا اله الا الله و محمد رسول الله در سراسر جهان ممکن دانسته و این نکته نیز یکی از وجوه آرمان گرایانه اندیشه سیاسی حضرت امام است. امام در پرسشی اساسی از مسلمانان جهان سئوال می کنند که مسلمانان جهان با این مخازن بزرگ و وسعت کشورهایشان اگر اتحاد داشتند آیا مثل امروز تحت سلطه دو ابرقدرت بودند؟ در همین رابطه است که امام برای جمهوری اسلامی ایران یک نقش محوری برای نهادینه کردن حرکت ضد استکباری قائل بودند ایشان می فرمودند نهضت ما نهضت مستضعفین سراسر جهان است قبل از آن که به منطقه ای خاص متعلق باشد. ایشان رمز صدور انقلاب اسلامی ومعنویت آن را تطبیق این مکتب با فطرت انسانی دانسته ومعتقد بودند که صدور انقلاب اسلامی وحمایت از مستضعفین به معنای جنگ طلبی واعمال زور و به عبارتی دخالت در امور داخلی دیگران نیست بلکه معرفی وترویج ارزشهای دینی والهی است که منجر به ارتقای روحیه ظلم ستیزی و شناخت حق از باطل و تقویت جبهه حق می گردد. امام خمینی، تبلیغ به شیوة پیامبر اسلام و صدور فرهنگ معنوی انقلاب را موجب روی آوردن ملل مظلوم به سوی این مکتب انسان ساز می پنداشتند. حضرت امام معتقد بودند جمهوری اسلامی ایران قابلیت الگوشدن برای کشورهای دیگر را دارد لذا باید مسئولین اهتمام ورزیده و این کشور را به عنوان الگو به جهان معرفی نمایند ودراین صورت است که ملل جهان بخصوص مسلمانان از این الگو و اسوة حسنه حمایت کرده وسیره نظام اسلامی را در کشور خود نیز پیاده می نمایند. به عبارت دیگر از دید امام همواره سیاست خارجی جمهوری اسلامی منبعث از سیاست داخلی بوده وتعاملات داخلی بطور طبیعی بر مناسبات خارجی نیز تاثیر می گذارد.
امام و مسئله فلسطین
یکی از شعارهای اصلی انقلاب اسلامی شعار معروف « امروز ایران، فردا فلسطین» بود و این شعار ریشه در تعالیم حضرت امام خمینی (ره) از سالها قبل از پیروزی انقلاب داشت. اوج این مبارزه سیاسی را میتوان در تعیین روز جهانی قدس مشاهده کرد این تصمیم مدبرانه و شجاعانه مسئله حمایت از مردم فلسطین را نهادینه کرد و سطح مبارزه با اسرائیل را به سراسر جهان منتقل نمود. حضرت امام متعهد بودند که مسئله جدی بودن سیاست توسعه طلبانه اسرائیل نسبت به سرزمینهای عربی و اسلامی را مکرراً یادآوری کرده وهدف غائی رژیم صهیونیستی مبنی بر سیاست از نیل تا فرات را به کشورهای مسلمان هشدار دهند. تعبیر دقیق حضرت امام که اسرائیل را غده سرطانی منطقه دانستند و تکرار این مطلب که تنها با فداکاری وپایداری و اتحاد دولت های اسلامی می توان این غده چرکین را از بین برد از فرازهای برجسته دیدگاههای امام راحل تلقی می گردد و وقوع انتفاضه و آغاز حرکت های شهادت طلبانه جوانان فلسطینی برعلیه اسرائیل ریشه در تعلیمات و دیدگاههای حضرت امام خمینی دارد. ضرورت همبستگی دولت های اسلامی برای مبارزه علیه اسرائیل و صهیونیزم یکی از مبانی اصلی سیاست خارجی امام خمینی (ره) می باشد.
امام و آمریکا
رابطه با آمریکا همواره موضوع مورد بحث سیاست خارجی ایران بوده وهست. حضرت امام خمینی (ره) آمریکا را شیطان بزرگ دانسته و معتقد بودند تا زمانی که آمریکا آدم نشود یعنی روشهای غلط و سلطه جویانه خود در برخورد با دیگران و با جمهوری اسلامی ایران تصحیح کند نمی توان با این کشور رابطه برقرار کرد. البته نگاه حضرت امام به سلطه جوئی ابرقدرتها منحصر به آمریکا نبوده وایشان از بدو پیروزی انقلاب اسلامی و در دوران جنگ سرد با طرح شعار اصولی « نه شرقی نه غربی» سلطه جویی هر دو ابرقدرت آمریکا و شوروی (سابق) را مطرود می دانستند واین به دلیل اعتقاد ایشان به حفظ استقلال نظام الهی ایران بود.
امام و دستگاه دیپلماسی
وزارت امورخارجه که دستگاه دیپلماسی کشور است جایگاه ویژه ای در نظام دارد و به قول مقام معظم رهبری این وزارتخانه نیمی از دولت است. باتوجه به این امر، حضرت امام نیز توجه خاصی به این وزارتخانه داشتند و در این رابطه می فرمودند:
وزارتخارجه تنها وزارتخانه ای است که با اسلامی شدنش بیشتر از سایر وزارتخانه ها می تواند موجودیت اسلامی ما را به خارج نشان دهد وبعکس صدماتی که به این کشور ممکن است وارد آید ودر سابق از ناحیه سفارتخانه های خارجی در اینجا و سفارتخانه های ما در خارج بر کشور وارد شده بیشتر از دیگران است
امام معمولا در دیدار با دست اندرکاران سیاست خارجی آنان را به تقوای الهی، خودسازی، تهذیب نفس و اسلامی ساختن سفارتخانه ها فرا خوانده ومی فرمودند وقتی شما در راه مستقیم قرار گرفتید به مقصد می رسید. برعنایت خاص«
و امروز که شانزده سال از ارتحال این حکیم الهی می گذرد اندیشه های سیاسی ایشان، مبانی سیاست خارجی ایران را ترسیم کرده است. ما براساس این مبانی، باتمام کشورهای جهان به استثنای دو سه کشور روابط دوستانه ورو به رشد داریم. در این روند از مواضع اصولی خود دست برنداشته وبراساس اصول عزت، حکمت و مصلحت در مقاطع مختلف درجهت تامین منافع ملی خود تدابیر لازم را اتخاذ کرده ایم. مسئولین عالی نظام که همه از یاران و شاگردان حضرت امام بوده اند ودر صدر آنان مقام معظم رهبری که در اصل خط دهنده اصلی سیاست خارجی کشور هستند همه قلباً راه وسیرة امام در سیاست خارجی را معتقد بوده واین مسیر را دنبال کرده اند ومی توانیم با کمال اطمینان بگوئیم که راه امام در سیاست خارجی ادامه خواهد یافت. (1)
پی نوشت:
1- کلیه نقل قولهای داخل گیومه از امام راحل از کتاب صحیفه نور استخراج شده است.
2 – مقاله دوم : استقلال و خودباوری در اندیشه امام خمینی (ره)؟
انقلاب اسلامی ایران را عموم صاحب نظران، انقلابی فرهنگی ـ عقیدتی دانستهاند. تحولی که به دنبال خود تعهدی تاریخی ـ جهانی و سرنوشت ساز به ارمغان آورد که به موجب آن محصول برآمده از آن تحول ژرف در صدد تجدید حیات معنوی و اخلاقی بشریت است. این ماهیت فرهنگی داشتن انقلاب اسلامی را میتوان در نحوه وقوع، آثار و نتایج پس از آن و کلام و دغدغههای رهبر و بنیانگذارش مشاهده کرد و استمرار این نوع نگاه و توجه به تحول مزبور را در بستر زمان تاکنون در سیاستها ـ راهبردها و روشهای اجرایی و عملیاتی مبتنی بر اندیشه و سیره امام خمینی (ره) ملاحظه نمود. سیاستها و راهبردهایی که در صدد است تا ظرفیتها و تواناییهای بالقوه انقلاب اسلامی برای سر دادن جهان به سمت زایش و رویش نوین را به فعلیت کشاند.
تعریف و عناصر فرهنگ از نگاه امام خمینی (ره)
نگاه امام به عنصر «فرهنگ» یک نگاه مبنایی و زیربنایی است، عنصر مهمی که شکوفاییاش میتواند موفقیتهای مستمر و مکرر را برای بشریت خسته از قطببندیهای مبتنی بر زر و زور به ارمغان آورد و داشتههای آنان را در مسیر صلاح و فلاح آنان به کار گیرد. چرا که در اندیشه ایشان همه انواع وابستگیهای اقتصادی ـسیاسی ـ نظامی ملتها به قدرتهای استکباری در وابستگی فکری و فرهنگی آنها ریشه دارد و توجه به این مهم نیز باید به عنوان نقطه آغاز هرگونه حرکت اصلاحی مدنظر قرار گیرد. در بیان بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران نجات ملت در فرهنگ و در دانشگاهها باید طرح بشود. و رأس همه اصلاحات، اصلاح فرهنگ است.
امام خمینی (ره) تا به آنجایی نقش عنصر استقلال فرهنگی در تعیین سرنوشت جوامع را فارغ از نوع مذهب و ملیت آنان بالا میبرد که آن را منشأ استقلال و موجودیت هر جامعه قلمداد کرده فکر تحقق استقلال در ابعاد دیگر را با وابستگی فرهنگی محال و ساده اندیشمیخوانند.
فرهنگ به معنی باورها و اعتقاداتی که زندگی شخصی و اجتماعی (افراد) یک جامعه با آنها روبروست. در اندیشه امام خمینی (ره) عنصری است هجوم به آن، در رأس تمامی اهداف استعمارگران است. حضرت امام (ره) ضمن توجه به عنصر فرهنگ در معنای عام آن به طور اخص به تواناییها و شایستگیهای فرهنگ موجود در جوامع شرقی که عبارت از فرهنگ اسلامی است اشارات متعدد و مکرر داشته، خود فرهنگی را مطرح میکنند که بر مدار تعلیمات اسلامی و اخلاقی انسانی استوار شده است. فرهنگی که به تعبیر ایشان مترقیترین فرهنگ است که (ملتهای) شرق باید به این فرهنگ اسلامی تمام احتیاجاتش را اصلاح نماید.براین مبنا، امام (ره) پایه گذار و پی ریز تفکری میشود که به اساس آن میتوان با اتکاء به تواناییهای خود، راه توسعه ملی را با اعمال و اصرار راهبرد عدم تعهد در قبال قدرتهای بحرانزا طی نمود.
اهمیت فرهنگ در اسلام و نظام اسلامی
فرهنگ در آموزههای اسلامی سازنده ارزشهای اخلاقی است و آن عبارت از مطلوبیتهایی میباشد که مربوط به خواستهای متعالی است. تغییر در فرهنگ است که میتواند منجر به تحول در نظام ارزشی جامعه شده، هنجارهایی منطبق بر فطرت پاک انسانی را بیافریند. این جایگاه مبنایی و پایهای، در بینش اسلامی از فرهنگ عنصری استراتژیک ساخته است که توجه به اسلام جزو وظایف اولیه و کلیدی حکومت اسلامی به شمار میرود. امر مهمی که در قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز بدان توجه خاص گردیده اصل دوم و سوم آن به تشریح اهداف فرهنگی نظام پرداخته است. این توجه نیز منبعث از اصول و اهداف شارع مقدس است که هدف اصلی از بعثت انبیای الهی به عنوان مهم ترین وقایع تأثیرگذار جوامع و حتی بالاتر از آن، آفرینش را تزکیه و تعلیم خوانده است و امام خمینی (ره) به عنوان یکی از ره یافتگان به باطن احکام، معارف و آموزههای اسلامی در سیره و سخن بدان تأکید و توجه داشتهاند تا در نتیجه تحقق آن، فرهنگ خودی غنی سازی شده، از مظاهر بیگانه پاکسازی گردد. جایگاه عنصر فرهنگ تا بدانجاست که حضرت امام (ره) حتی در احکام تأسیس نهادهای انقلابی نیز این مهم را مدنظر قرار داده فعالیتهای فرهنگی را به عنوان اولویت اول از شرح وظایف و انتظارات خود از آنها میشمارند. و بدینگونه توجه خود را نه فقط به اکنون بلکه به آینده نیز معطوف میکنند تا این عمل ایشان اشارتی پر نکته و پیام برای عاقلان گردد. در اندیشه حضرت امام (ره) که ترجمان بینش و نگرش ناب اسلامی است. فرهنگ هر جامعه، تشکیل دهنده موجودیت آن است و جامعهای چنانچه در همه ابعاد اقتصادی، سیاسی، صنعتی و نظامی هم قوی و قدرتمند باشد اما دچار انحراف فرهنگی شده باشد، قدرتش پوچ و میان تهی خواهد بود.
امام (ره) در تشریح دلیل این نظر خود را میفرمایند:
اگر فرهنگ جامعهای وابسته و مرتزق از فرهنگ مخالف باشد، ناچار دیگر ابعاد آن جامعه به جانب مخالف گرایش پیدا میکند و در آن مستهلک شده موجودیت خود را در تمام ابعاد از دست میدهد.
استقلال فرهنگی، دستاورد بزرگ انقلاب اسلامی
تلاش تبلیغاتی غرب و عناصر آن در داخل کشور، پیش از پیروزی انقلاب اسلامی بر این استوار بود تا خود را قوی و غالب و جهان را ناچار از پذیرش الگوی فرهنگی و رفتاری خود نشان دهند. این تلاشها تا حدی نیز مؤثر واقع شده بود و افرادی در دانشگاهها و مدارس و ادارات و اجتماعات باورشان شده بود که باید مثل غربیها فکر کرده مشابه آنان رفتار کنند و تقلید از آنها را در زمینههای گوناگون محور عمل و اندیشه خود قرار دهند. در نتیجه پدید آمدن چنین فضایی، روح و روحیه تحقیق ـ الگوسازی ـ ابتکار و نوآوری و توجه به تواناییها و داشتههای بومی از جامعه ایران رخت بربسته و همدستی شاه آمریکا، نتایج مورد دلخواه آنان را پدید آورده بود. وقوع انقلاب اسلامی در کشورمان، پایانی بر این راه رو به بن بست بود که با طلایهداری امام آغاز و با بهرهگیری از اندیشه و عمل آینده ساز ایشان توانست راه رستگاری و تعالی را پیش روی ملتها قرار دهد.
از جمله نقشهها که مع الاسف تأثیر بزرگی در کشورها و کشور عزیز ما گذاشت… بیگانه نمودن کشورهای استعمارزده از خویش و غرب زده و شرق زده نمودن آنان است. به طوری که خود را و فرهنگ و قدرت خود را،به هیچ گرفتند و غرب و شرق، دو قطب قدرتمند را نژاد برتر و فرهنگ آنان را والاتر… دانستند و وابستگی به یکی از دو قطب را از فرایض غیرقابل اجتناب معرفی نمودند.
آنچه خواندید تصویری است که امام (ره) از وضعیت تحمیل شده غرب بر جوامع ضعیف ارائه نموده آن را غم انگیز توصیف میکنند. درک عمق فاجعه است که میتواند ذهنها را متوجه عظمت دستاوردی که انقلاب اسلامی در این عرصه به وجود آورد سازد، امام (ره) در بیان بزرگی این دست آورد تحول روحی و انسانی به وجود آمده در نتیجه نهضت اسلامی در کشورمان را حتی با اهمیت تر از پیروزی بر قدرتهای بزرگ و شاه دانسته آن را تحولی یاد میکنند که با دست خدا انجام گرفت و تحقق آن را خارج از قدرت بشری قلمداد میکنند.
بنیانگذار جمهوری اسلامی به حضور شگفت انگیز مردم از اقشار مختلف و تحصیل کرده در صحنههای سازندگی و جبهههای جنگ اشاره نموده این تحول را معجزه آسا توصیف کرده،بقاء این تحول را ضامن سلامت نظام در برابر آسیبها و دخالتهای نظامی میدانند.
استقلال فرهنگی به عنوان مهم ترین ثمره و دستاورد انقلاب اسلامی، سبب ساز به وجود آمدن دستاوردهای بزرگ و مهم دیگر نیز شد. این استقلال بود که در نحوه نگرش مردم به زندگی نوع تعامل آنان با یکدیگر و نحوه برخورد آحاد جامعه با هنجارهای دینی و عرفی تحولی بزرگ را به وجود آورد. در نتیجه تحقق و حاکمیّت این استقلال بود که روحیه توانستن را در قشر فعال جامعه تقویت کرد و آنان را قادر ساخت تا در سخت ترین صحنههای رقابت علمی ـ فنی و فکری از موضعی فعال و تأثیرگذار حضور یابند.
ریشههای غرب زدگی در ایران و راههای برچیدن این تفکر
نام اشخاص چون «تقی زاده ـ میرزا ملکم خان و…»برای آشنایان به تاریخ معاصر این سرزمین، اسامی آشنایی است. اسامی که تداعی کننده صفاتی چون وابستگی ـ غرب زدگی ـ بیگانه پرستی و خودباختگی هستند. کسانی که در تلاش بودند تا از سرتاپای ملت ایران را فرنگی سازند و دنباله روان آنها در سالهای بعد با اتکاء به ثروت خدادادی نفت، رفاه و راحتی خود را به قیمت زیرپا نهادن شان و شوکت ملت تحصیل میکردند. اینان نه تنها دچار خودباختگی فرهنگی شده بودند بلکه دچار عارضه وابستگی در این عرصه نیز شده، اندیشه را در عمل پیاده کرده بودند. وضعیت این غربزدگی تا بدانجا رسیده بود که به تعبیر حضرت امام (ره) فرنگی مابی از سرتاپا و در تمام نشست و برخاستها و در معاشرتها و تمام شئون زندگی موجب افتخار و سربلندی، تمدن و پیشرفت و در مقابل آداب و رسوم خودی کهنه پرستی و عقب افتادگی قلمداد میشد. رفتن به انگلستان و فرانسه و آمریکا و مسکو افتخار پرارزش و رفتن به حج کهنه پرستی و عقب افتادگی بود.
بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران در ضمن تشریح وضعیت بغرنجی که در نتیجه حاکمیّت اندیشه غربی در عمل حاکمان به این سرزمین، گم کردن خود و مفاخر خودی را دلیل اصلی این انحطاط بر شمرده مغلوب شدن در برابر ایدئولوژی یکسان سازی غرب را از جمله دلایل به وجود آمدن این وضعیت بر میشمارند به تجربه نیز میتوان ادعا کرد. القای این تفکر نقش بالایی در ایراد ضربه به خودباوری و اعتماد به نفس ملتها ایفا نموده آنها را برای پذیرش سلطه فکری و فرهنگی و حاکمیّت سیاسی و اقتصادی آنها آماده ساخته است. مبهوت شدن در برابر مظالم تمدن غربی را میتوان یکی دیگر از دلایل گرایش روشنفکر نمایان کشور و حاکمان دوران طاغوت به سمت فرهنگ بیگانه دانست. کسانی که با سفری به غرب، اسیر جلوههای ظاهری آنها شده اندیشه و آموختههای خود را حقیر و ضعیف میدانند و با استفاده از ابزارهایی در اختیار خود (رسانه و کتب) این خودباختگی را به سطح جامعه شیوع میدهند.
امام خمینی (ره) برای بیرون آمدن از این وضعیت، مراتب مختلفی را متذکر شد. نقش آفرینی روشنفکران ـ رسانهها ـ حاکمیّت را در این زمینه مهم و تعیین کننده میدانند. ایشان دشمن غرب زده را کسی میدانند که نمیتواند ادراک کند که خودش نیز دارای فرهنگ و تواناییهایی است. از این رو وقوع تحول در این گونه افراد را مطرح کرده میفرمایند یک مملکت اگر بخواهد مستقل باشد چارهای ندارد جز اینکه این تفکر را که ما باید از خارج چیز وارد کنیم از کلهاش بیرون کند.
امام (ره) نه تنها بر اصلاح فرهنگی و فکری نسل حاضر غربزده تکیه میکنند بلکه ضرورت سرمایهگذاری برای آینده جامعه نیز مورد توجه قرار داده دانشگاهها را به تربیت عناصر مستقل و مفید به حال دین و میهن فرا میخوانند. ایشان تحقق این مهم را باعث مصون شدن مملکت از تصرفات شیاطین و نیز به وجود آمدن ترقی و تعالی جامعه میدانند.
امام خمینی (ره) کینه استکبار نسبت به ملت ایران را واکنش در قبال اعتقادات و استقلال مردم (شعار نه شرقی و نه غربی آنان دانسته این کینه را تمام نشدنی میدانند از این روست که از روشنفکران میخواهند تا دست از غربزدگی و شرق زدگی بردارند و عموم ملت را نیز به آمادگی و مهیا شدن فرا میخوانند.
در اندیشه آرمانی و اسلامی امام (ره) تکیه بر منافع و بهرهگیری مطلوب و هدایت شده از منابع فکری و انسانی بومی جامعه، از عناصر کلیدی است که میتواند استقلال فرهنگی را موجب شده غرب و شرق را از بازگشت مجدد به ساحت فکری و فرهنگی ملت ایران مأیوس سازد.
پر واضح است تأمین و تحقق این مهم، در گرو تدوین این سیاستهای جامع و بلند مدت فرهنگی است. این اقدامات میتواند به صور مختلف مداخله مستقیم ـ نظارت و هدایت بر حوزه فرهنگ روی دهد. سیاستی که اصل بدیهی آن رسیدن مجموعه دستگاهها و متصدیان امور فرهنگی به یک توافق رسمی و محورهای مشترک است. تا این روحیه خودباوری و استقلال فکری که به عنوان نتیجه مقدس و مبارک انقلاب اسلامی به ملت ایران ارزانی شده است در طول عصرها و نسلهای آتی جاری و کیفیت و کمیت آن تعمیق و تحکیم یابد. پرهیز از داشتن نگرش اقتصادی به پدیده فرهنگ، ارائه الگو و نظام استاندارد از مدیریت فرهنگی توجه به توسعه فرهنگی در کنار توجه توسعه جامعه در ابعاد سیاسی و اقتصادی و تقویت و تحکیم باور، هویت و توانایی بومی و ملی مبتنی بر آموزهها و اندیشهها و اعتقادات اسلامی ضرورتهای مهمی است که این راستا باید مورد توجه و عمل قرار گیرد.