اصالت ادبیات عرب یا ادبیات قرآن
۱۳۹۴/۱۰/۰۲
–
۹۵۰ بازدید
یکی از شبهات دکتر سها این است که در موارد متعددی قرآن با ادبیات عرب سازگار نیست و آنها را جزء خطاهای نوشتاری قرآن ذکر میکند. لطفا به این شبهه پاسخ دهید.
یکی از پیشفرضهای دکتر سها در کتاب نقد قرآن آن بوده است که ادبیات عرب (صرف، نحو، معانی، بیان و …) اصل ثابت است که باید آیات قرآن را بر آنها عرضه کنیم هر چه موافق دستور زبان عربی بود صحیح است و هر چه مخالف بود غلط است.در حالی که عرف علمی در همه زبانهای دنیا آن است که کتابهای قدیمی که شاهکار ادبیات به شمار میآید اصل قرار میگیرد و دستور زبان بر اساس آن تنظیم میشود.
برای مثال در زبان فارسی کتاب شاهنامه فردوسی، دیوان حافظ و امثال آنها اصیلترین کتب ادبی به شمار میآید که هرگاه در صحت و عدم صحت یک جمله یا ترکیب ادبی معاصر اختلاف شد شواهد و ضوابط را از آنها میگیرند و صحت و عدم صحت را بر اساس اشعار فردوسی و حافظ میسنجند.
در میان عربها قبل از قرآن اصولاً دستور زبان مدوّن (یعنی دانش صرف، نحو، معانی، بیان و …) وجود نداشت. و عرب جاهلی فقط اشعاری پراکنده (همچون معلّقات سبع) داشته است.[1] بعد از نزول قرآن به اشاره امام علی علیه السلام و با همت افرادی مثل ابوالاسود دئلی و … دستور زبان عرب پایهگذاری شد[2] و در طول اعصار با همت ادیبان بزرگ مثل سیبویه (796 ق) ابن هشام در مغنی (808 ق) سیوطی (م 910ق) ادبیات عرب رشد کرد.
در عصر حاضر هم هنوز قرآن به عنوان قله ادبیات عرب و شاهکار ادبی شمرده میشود.
بنابراین اگر در مورد صحت ادبی جمله یا قواعد دستوری ادبیات عرب اختلاف شد مرجع و ضابطه قرآن است نه بالعکس.
نمونه
دکتر سُها در فصل 18 کتاب نقد قرآن «خطاهای نوشتاری قرآن» را ذکر میکند و مینویسد:
«این فصل این ادعا (اعجاز قرآن از نظر ادبی) را به چالش میگیرد و نشان میدهد که علاوه بر صدها غلط دیگر در قرآن غلطها و ضعفهای فراوانی از نظر نوشتار و دستور زبان عربی وجود دارند که اثبات میکنند قرآن کار خدا نیست چون اگر کار خدا بود بدون غلط و ضعف بود».[3]سپس مثالهای متعددی برای این ادعا میآورد از جمله این که کلمه «صابئین» اسم «انّ» قرار گرفته است و در یک آیه منصوب (بقره/ 62) و در یک آیه مرفوع «صابئون» (مائده/ 69) میباشد.
و نیز کلمه «هذان» اسم انّ در آیه (طه/ 63) قرار گرفته است در حالی که منصوب است و باید مرفوع باشد.
قَالُوا إِنْ هذَانِ لَسَاحِرَانِ یُرِیدَانِ أَن یُخْرِجَاکُم مِنْ أَرْضِکُم بِسِحْرِهِمَا وَیَذْهَبَا بِطَرِیقَتِکُمُ الْمُثْلَى (طه/ 63)؛ «(فرعونیان) گفتند: «مسلماً، این دو ساحرانى هستند که مى خواهند با سحرشان شما را از سرزمینتان بیرون کنند و مذهب نمونه ى شما را از بین ببرند».
بررسی
همان طور که گذشت اولاً ایشان دستور زبان عرب را اصل گرفته و قرآن را بر آن عرضه کرده است در حالی که قرآن قبل از پیدایش دستور زبان عربی یعنی دانش «نحو» وجود داشته است پس حتی اگر کسی به قرآن و اعجاز آن اعتقاد نداشته باشد باید بر اساس عرف علمی در ادبیات، قرآن را اصل قرار دهد و اگر اسم انّ به دو صورت به کار رفت قاعده دستور زبانی در نحو عربی «اسم انّ منصوب است» را تجدید نظر کند و موافق قرآن بازسازی کند نه اینکه قرآن را غلط معرفی کند.
نکته جالب این است که منصوب بودن اسم انّ (هذان) در آیه 63 سوره طه مورد غفلت مفسران قرآن قرار نگرفته است و زمخشری که از ادیبان مشهور عرب است در تفسیر کشاف وجوه متعددی در مورد آیه ذکر میکند و یادآوری میشود که در این مورد لهجههای دیگری نیز در قبایل عرب وجود داشته است و برخی گفتهاند که إِنْ هذَانِ لَسَاحِرَانِ (طه/ 63) بر اساس لغت «بلحرث بن کعب» بوده است و برخی گفتهاند «ان» در این آیه به معنای «نعم» است و «لساحران» خبر مبتدای محذوف است (لهما لساحران).[4]نکته دیگر این است که قرآن بر خلاف ادبیات رایج عرب صدر اسلام سخن گفته بود حتماً مخالفان اسلام (به ویژه مشرکان عرب که سر جنگ، با پیامبر(ص) و قرآن داشتند) اعتراض میکردند و غلط بودن آیات را به رخ میکشیدند در حالی که چنین مخالفتهای علمی در تاریخ ثبت نشده است. پس چگونه دکتر سها این مطالب قرآن را غلط معرفی میکند و بر اساس آن قضاوت میکند که قرآن کار خدا نیست.
پی نوشت ها:
[1]. ر.ک: المفصل فی تاریخ العرب، دکتر جواد علی.
[2]. ر.ک: تأسیس الشیعه، سید حسن صدر.
[3]. نقد قرآن، ص 8 ـ 757.
[4]. الکشاف عن حقایق غرامض التنزیل، زمخشری، ج 3، ص 72.
برای مثال در زبان فارسی کتاب شاهنامه فردوسی، دیوان حافظ و امثال آنها اصیلترین کتب ادبی به شمار میآید که هرگاه در صحت و عدم صحت یک جمله یا ترکیب ادبی معاصر اختلاف شد شواهد و ضوابط را از آنها میگیرند و صحت و عدم صحت را بر اساس اشعار فردوسی و حافظ میسنجند.
در میان عربها قبل از قرآن اصولاً دستور زبان مدوّن (یعنی دانش صرف، نحو، معانی، بیان و …) وجود نداشت. و عرب جاهلی فقط اشعاری پراکنده (همچون معلّقات سبع) داشته است.[1] بعد از نزول قرآن به اشاره امام علی علیه السلام و با همت افرادی مثل ابوالاسود دئلی و … دستور زبان عرب پایهگذاری شد[2] و در طول اعصار با همت ادیبان بزرگ مثل سیبویه (796 ق) ابن هشام در مغنی (808 ق) سیوطی (م 910ق) ادبیات عرب رشد کرد.
در عصر حاضر هم هنوز قرآن به عنوان قله ادبیات عرب و شاهکار ادبی شمرده میشود.
بنابراین اگر در مورد صحت ادبی جمله یا قواعد دستوری ادبیات عرب اختلاف شد مرجع و ضابطه قرآن است نه بالعکس.
نمونه
دکتر سُها در فصل 18 کتاب نقد قرآن «خطاهای نوشتاری قرآن» را ذکر میکند و مینویسد:
«این فصل این ادعا (اعجاز قرآن از نظر ادبی) را به چالش میگیرد و نشان میدهد که علاوه بر صدها غلط دیگر در قرآن غلطها و ضعفهای فراوانی از نظر نوشتار و دستور زبان عربی وجود دارند که اثبات میکنند قرآن کار خدا نیست چون اگر کار خدا بود بدون غلط و ضعف بود».[3]سپس مثالهای متعددی برای این ادعا میآورد از جمله این که کلمه «صابئین» اسم «انّ» قرار گرفته است و در یک آیه منصوب (بقره/ 62) و در یک آیه مرفوع «صابئون» (مائده/ 69) میباشد.
و نیز کلمه «هذان» اسم انّ در آیه (طه/ 63) قرار گرفته است در حالی که منصوب است و باید مرفوع باشد.
قَالُوا إِنْ هذَانِ لَسَاحِرَانِ یُرِیدَانِ أَن یُخْرِجَاکُم مِنْ أَرْضِکُم بِسِحْرِهِمَا وَیَذْهَبَا بِطَرِیقَتِکُمُ الْمُثْلَى (طه/ 63)؛ «(فرعونیان) گفتند: «مسلماً، این دو ساحرانى هستند که مى خواهند با سحرشان شما را از سرزمینتان بیرون کنند و مذهب نمونه ى شما را از بین ببرند».
بررسی
همان طور که گذشت اولاً ایشان دستور زبان عرب را اصل گرفته و قرآن را بر آن عرضه کرده است در حالی که قرآن قبل از پیدایش دستور زبان عربی یعنی دانش «نحو» وجود داشته است پس حتی اگر کسی به قرآن و اعجاز آن اعتقاد نداشته باشد باید بر اساس عرف علمی در ادبیات، قرآن را اصل قرار دهد و اگر اسم انّ به دو صورت به کار رفت قاعده دستور زبانی در نحو عربی «اسم انّ منصوب است» را تجدید نظر کند و موافق قرآن بازسازی کند نه اینکه قرآن را غلط معرفی کند.
نکته جالب این است که منصوب بودن اسم انّ (هذان) در آیه 63 سوره طه مورد غفلت مفسران قرآن قرار نگرفته است و زمخشری که از ادیبان مشهور عرب است در تفسیر کشاف وجوه متعددی در مورد آیه ذکر میکند و یادآوری میشود که در این مورد لهجههای دیگری نیز در قبایل عرب وجود داشته است و برخی گفتهاند که إِنْ هذَانِ لَسَاحِرَانِ (طه/ 63) بر اساس لغت «بلحرث بن کعب» بوده است و برخی گفتهاند «ان» در این آیه به معنای «نعم» است و «لساحران» خبر مبتدای محذوف است (لهما لساحران).[4]نکته دیگر این است که قرآن بر خلاف ادبیات رایج عرب صدر اسلام سخن گفته بود حتماً مخالفان اسلام (به ویژه مشرکان عرب که سر جنگ، با پیامبر(ص) و قرآن داشتند) اعتراض میکردند و غلط بودن آیات را به رخ میکشیدند در حالی که چنین مخالفتهای علمی در تاریخ ثبت نشده است. پس چگونه دکتر سها این مطالب قرآن را غلط معرفی میکند و بر اساس آن قضاوت میکند که قرآن کار خدا نیست.
پی نوشت ها:
[1]. ر.ک: المفصل فی تاریخ العرب، دکتر جواد علی.
[2]. ر.ک: تأسیس الشیعه، سید حسن صدر.
[3]. نقد قرآن، ص 8 ـ 757.
[4]. الکشاف عن حقایق غرامض التنزیل، زمخشری، ج 3، ص 72.