۱۳۹۳/۰۷/۱۲
–
۲۴۵۰ بازدید
سلام علیکم.
سوال دارم معنی اصحاب الکسا چیه. و برای چی بهش میگن اصحاب الکسا
پرسشگر گرامی با سلام و ادب و سپاس از ارتباط با این مرکز
در پاسخ به این پرسش چند مطلب قابل توجه است :
1- کساء به معنای جامه و عبا ویمانی اسم منسوب به یمن است و کساء یمانی جامه و عبایی بوده که متعلق به پیامبر –ص- بوده و بافت یمن بوده است . بافته های یمن در آن روزگار معروف و مشهور بوده است .
2- اصحاب کسا همان پنج تن یعنی رسول خدا و امیر مومنان و حضرت زهرا و امام حسن و امام حسین – علیهم السلام _ هستند که به علت قرار گرفتن زیر کسا یعنی جامه و عبای پیامبر به این نام نامیده شده اند. آن چه در این جریان مهم است موضوع طهارت و عصمت اهل بیت است که چون عصمت و طهارت آنها در هنگامی که آنها در زیر کساء یمانی قرار داشتند اعلام شد آنها به اصحاب کساء معروف شدند .
3- برای آگاهی بیشتر شما به توضیحی در این باره می پردازیم :
در روایات آمده است :که یکی از روزهایی که پیغمبر اکرم(ص) در خانة ام سلمه بود، جبرئیل آیه «إنّما یرُید الله ِلیذهب عَنکم الرِجس أَهل البَیت و یُطهِرکم تطهیراً» را بر آن حضرت نازل کرد. آنگاه رسول اکرم (ص) حسن، حسین ، فاطمه و علی (علیهم السلام) را احضار کرده، اطراف خود نشاند. سپس پارچه ای ـ یا عبای پشمین خود را بر سر همگی کشید و با خواندن این آیه، عرضه داشت: «اَلّلهم هؤلاء أَهلُ بَیتی، اللّهم أَذهِب عَنهم الرِجس وطَهّرِهم تَطهیراً»؛ [خدایا! اهل بیت من اینها هستند. خدایا! رجس و پلیدی را از اینها دور کن و مطهّرشان گردان.] امّ سلمه بادیدن این صحنه گفت: یا رسول الله! آیا من نیز در این مجموعه داخل و مشمول این آیه هستم؟ فرمود: تو بر مکانت و منزلت خود هستی، تو بر خیر هستی؛ «أنتِ علی مکانکِ وإنکِ علی خیرٍ». آنچه که گذشت اصل ماجرا بود، لیکن برخی خصوصیات جالب توجه در این ماجرا وجود دارد که در پاره ای از روایات از زبان امّ سلمه این گونه نقل شده است: حضرت رسول (ص) به من فرمود: تو بر خیر هستی، تو از همسران پیغمبر هستی، ولی نگفت: تو از اهل بیت هستی؛ «إنّک إلی خیر، إنّک من أزواج النبیّ» وما قال: إنک من أهل البیت. (شواهد التنزیل2/24) آن حضرت به من فرمود: [تو از زنان شایستة من هستی، لیکن اگر به من فرموده بود: تو از اهل بیت هستی، برایم بهتر بود از هر چه که خورشید بر آن می تابد و از آن غروب می کند] فقال رسول الله (ص): «أنْتِ منْ صالحِ نسائی» فلو کان قال: نعم کان أحبّ إلیّ ممّا تطلع علیه الشمس و تغرب. (شواهد التنزیل 2/87، ح 764) تذکّر: این حدیث و امثال آن بیانگر غبطة امّ سلمه از عدم توفیق حضور در آن جمع است. [سَر خود را زیر عبا داخل کردم و گفتم: ای پیامبر خدا! من نیز با شما هستم؟ فرمود: تو بر خیر هستی] فأدخلتُ رأسی فی الکساء فقلت: یا رسول الله! وأنا معکم فقال : «إنک إلی خیر» (بحار35/222) بعد از آن دعای او دربارة پسر عمّش، علی و فرزندان او تمام شد، مرا وارد کرد. این جمله نشان می دهد که رسول اکرم (ص) خواسته است با در نظر گرفتن مو قعیت و شخصیت امّ سلمه، عنایتی در حقّ او کند تا از او دلجویی شده باشد. بادیدن این صحنه، کسا و عبا را بلند کردم که وارد شوم. آن حضرت از دستم کشید و نگذاشت وارد شوم. آنگاه به من فرمود: تو بر خیر هستی؛ «قالت أُم سلمة رضی الله عنها: فَرفَعتُ الکَساء لِأَدخل معَهم فَجَذَبه مِن یَدی» وقال: «إِنّک عَلی خَیر» (در المنثور6/604 ،احزاب/33). پیغمبر اکرم (ص) عبای خود را بر روی زمین پهن کرد و همه را روی آن نشاند. سپس چهار طرف عبا را با دست چپ خود گرفته، روی سرشان آورد و دست راست خودش را بالا گرفت و گفت: «هؤلاء أَهل البَیت فَأذْهِبْ عَنهم الرِجس وطَهِِّرهم تَطهیراً» (جامع البیان 22/7) رسول اکرم (ص) علی، فاطمه، حسن و حسین (علیهم السلام) در خانة من بودند. من خزیره ای برای آنان درست کردم، خوردند و خوابیدند. سپس آن حضرت عبا یا قطیفه ای روی آنها کشید و گفت: «اَللّهم هؤلاء أَهل بَیتی أِذْهب عَنهم الرِجس و طَهِّرهم تطهیراً». (جامع البیان، تفسیر طبری، ذیل آیة 33) مجموع این روایت بیان گر اهتمام پیغمبر اکرم (ص) برای نقل و بیان آیة تطهیر و تلاش آن حضرت برای معرفی و تعیین مصادیق اهل بیت است. البته ام سلمه از زن های صالح و شایسته رسول اکرم (ص) و شخصیتی بود که نزد شیعه و سنی از احترام ویژه ای برخوردار است و ائمة اطهار (علیهم السلام) از او به عظمت یاد می کردند، لیکن رسول اکرم (ص) حاضر نشد او را در آن مجموعه، داخل کند.
از این رو وقتی که عبا را بلند کرد تا داخل شود حضرت رسول (ص) آن را کشید و از دست او گرفت . چنان که بعد از پهن کردن عبا و نشستن خمسة طیبه روی آن، اطراف عبا را جمع کرد. شاید بدین جهت که ام سلمه یا دیگران در اطراف و گوشه های آن ننشینند.
در عین حال ام سلمه، که به حساسیت موضوع و ویژگی موقعیت پیش آمده توجّه داشت، سئوال کرد آیا من نیز داخل هستم؟ رسول اکرم (ص) با احترام به او گفت: نه. تا جایی که ام سلمه آرزو می کرد ای کاش مرا نیز داخل می کرد. هم چنین می گفت: اگر به من می فرمود: آری، برایم بهتر بود از آنچه که آفتاب بر آن می تابد و از آن غروب می کند. تذکّر: وقوع ماجرا در خانة امّ سلمه نشانة عظمت و موقعیت آن بانو است و اجازة ورود ندادن به او در حقیقت تنبّهی است که وقتی امّ سلمه با مقام خاصی که دارد جزو اهل بیت نیست افراد دیگر حتماً از این عنوان خارج هستند.
اختلافی که در نقل ام سلمه از این حادثه مشاهده می شود ممکن است از آن جهت باشد که حادثه یک بار واقع شده، لیکن هر بار که ام سلمه نقل می کرده، به یک گوشه آن اشاره می کرده است.. شبیه این روایت دربارة عایشه (در المنثور 6/ 603) و زینب (بحار35/ 222، ینابیع المودّة/ 108) نیز نقل شده است که بر فرض صحت سند، می توان گفت: احتمال دارد یک حادثه بوده، ولیکن آنها نیز حضور داشتند و شبیه سخن ام سلمه را به رسول اکرم گفته و جوابی نظیر همان جواب را از آن حضرت دریافت کرده باشند.
البته برخی احتمال تعداد و تکرار ماجرا را داده اند. شبیه این روایت با تفضیل بیشتری از فاطمة زهرا (س) نیز نقل شده (احقاق الحق2/554) و به حدیث کسا مشهور است که به آخر کتاب مفاتیح الجنان الحاق شده است. مقایسة حدیث کسا با احادیث قبلی این احتمال را تقویت می کند که این حادثه در خانه حضرت زهرا (علیها السلام) نیز واقع شده است. آیة الله جوادی آملی،تجلّی ولایت در آیة تطهیر
داستان حدیث کساء در روایات فوق العاده فراوانی با تعبیرات مختلف وارد شده و قدر مشترک همة آنها این است که پیامبر (ص) علی (ع) و فاطمه و حسن و حسین (ع) را فرا خواند – و یا به خدمت او آمدند – پیامبر (ص) عبا – یا پارچه ای و …. – بر آنها افکند و گفت خداوندا ! اینها خاندان منند رجس و آلودگی را از آنها دور کن ، و در این هنگام آیه « انَّما یُریدُ اللّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَیْتِ» نازل گردید.
قابل توجه اینکه این حدیث ، در صحیح مسلم از قول «عایشه» و همچنین حاکم در «مستدرک» و بیهقی در «سنن»، و ابن جریر در «تفسیرش» و سیوطی در «الدّرالمنثور» نقل شده است. (صحیح مسلم 4/1883، ح 2424)
(لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 1/100114436)
در پاسخ به این پرسش چند مطلب قابل توجه است :
1- کساء به معنای جامه و عبا ویمانی اسم منسوب به یمن است و کساء یمانی جامه و عبایی بوده که متعلق به پیامبر –ص- بوده و بافت یمن بوده است . بافته های یمن در آن روزگار معروف و مشهور بوده است .
2- اصحاب کسا همان پنج تن یعنی رسول خدا و امیر مومنان و حضرت زهرا و امام حسن و امام حسین – علیهم السلام _ هستند که به علت قرار گرفتن زیر کسا یعنی جامه و عبای پیامبر به این نام نامیده شده اند. آن چه در این جریان مهم است موضوع طهارت و عصمت اهل بیت است که چون عصمت و طهارت آنها در هنگامی که آنها در زیر کساء یمانی قرار داشتند اعلام شد آنها به اصحاب کساء معروف شدند .
3- برای آگاهی بیشتر شما به توضیحی در این باره می پردازیم :
در روایات آمده است :که یکی از روزهایی که پیغمبر اکرم(ص) در خانة ام سلمه بود، جبرئیل آیه «إنّما یرُید الله ِلیذهب عَنکم الرِجس أَهل البَیت و یُطهِرکم تطهیراً» را بر آن حضرت نازل کرد. آنگاه رسول اکرم (ص) حسن، حسین ، فاطمه و علی (علیهم السلام) را احضار کرده، اطراف خود نشاند. سپس پارچه ای ـ یا عبای پشمین خود را بر سر همگی کشید و با خواندن این آیه، عرضه داشت: «اَلّلهم هؤلاء أَهلُ بَیتی، اللّهم أَذهِب عَنهم الرِجس وطَهّرِهم تَطهیراً»؛ [خدایا! اهل بیت من اینها هستند. خدایا! رجس و پلیدی را از اینها دور کن و مطهّرشان گردان.] امّ سلمه بادیدن این صحنه گفت: یا رسول الله! آیا من نیز در این مجموعه داخل و مشمول این آیه هستم؟ فرمود: تو بر مکانت و منزلت خود هستی، تو بر خیر هستی؛ «أنتِ علی مکانکِ وإنکِ علی خیرٍ». آنچه که گذشت اصل ماجرا بود، لیکن برخی خصوصیات جالب توجه در این ماجرا وجود دارد که در پاره ای از روایات از زبان امّ سلمه این گونه نقل شده است: حضرت رسول (ص) به من فرمود: تو بر خیر هستی، تو از همسران پیغمبر هستی، ولی نگفت: تو از اهل بیت هستی؛ «إنّک إلی خیر، إنّک من أزواج النبیّ» وما قال: إنک من أهل البیت. (شواهد التنزیل2/24) آن حضرت به من فرمود: [تو از زنان شایستة من هستی، لیکن اگر به من فرموده بود: تو از اهل بیت هستی، برایم بهتر بود از هر چه که خورشید بر آن می تابد و از آن غروب می کند] فقال رسول الله (ص): «أنْتِ منْ صالحِ نسائی» فلو کان قال: نعم کان أحبّ إلیّ ممّا تطلع علیه الشمس و تغرب. (شواهد التنزیل 2/87، ح 764) تذکّر: این حدیث و امثال آن بیانگر غبطة امّ سلمه از عدم توفیق حضور در آن جمع است. [سَر خود را زیر عبا داخل کردم و گفتم: ای پیامبر خدا! من نیز با شما هستم؟ فرمود: تو بر خیر هستی] فأدخلتُ رأسی فی الکساء فقلت: یا رسول الله! وأنا معکم فقال : «إنک إلی خیر» (بحار35/222) بعد از آن دعای او دربارة پسر عمّش، علی و فرزندان او تمام شد، مرا وارد کرد. این جمله نشان می دهد که رسول اکرم (ص) خواسته است با در نظر گرفتن مو قعیت و شخصیت امّ سلمه، عنایتی در حقّ او کند تا از او دلجویی شده باشد. بادیدن این صحنه، کسا و عبا را بلند کردم که وارد شوم. آن حضرت از دستم کشید و نگذاشت وارد شوم. آنگاه به من فرمود: تو بر خیر هستی؛ «قالت أُم سلمة رضی الله عنها: فَرفَعتُ الکَساء لِأَدخل معَهم فَجَذَبه مِن یَدی» وقال: «إِنّک عَلی خَیر» (در المنثور6/604 ،احزاب/33). پیغمبر اکرم (ص) عبای خود را بر روی زمین پهن کرد و همه را روی آن نشاند. سپس چهار طرف عبا را با دست چپ خود گرفته، روی سرشان آورد و دست راست خودش را بالا گرفت و گفت: «هؤلاء أَهل البَیت فَأذْهِبْ عَنهم الرِجس وطَهِِّرهم تَطهیراً» (جامع البیان 22/7) رسول اکرم (ص) علی، فاطمه، حسن و حسین (علیهم السلام) در خانة من بودند. من خزیره ای برای آنان درست کردم، خوردند و خوابیدند. سپس آن حضرت عبا یا قطیفه ای روی آنها کشید و گفت: «اَللّهم هؤلاء أَهل بَیتی أِذْهب عَنهم الرِجس و طَهِّرهم تطهیراً». (جامع البیان، تفسیر طبری، ذیل آیة 33) مجموع این روایت بیان گر اهتمام پیغمبر اکرم (ص) برای نقل و بیان آیة تطهیر و تلاش آن حضرت برای معرفی و تعیین مصادیق اهل بیت است. البته ام سلمه از زن های صالح و شایسته رسول اکرم (ص) و شخصیتی بود که نزد شیعه و سنی از احترام ویژه ای برخوردار است و ائمة اطهار (علیهم السلام) از او به عظمت یاد می کردند، لیکن رسول اکرم (ص) حاضر نشد او را در آن مجموعه، داخل کند.
از این رو وقتی که عبا را بلند کرد تا داخل شود حضرت رسول (ص) آن را کشید و از دست او گرفت . چنان که بعد از پهن کردن عبا و نشستن خمسة طیبه روی آن، اطراف عبا را جمع کرد. شاید بدین جهت که ام سلمه یا دیگران در اطراف و گوشه های آن ننشینند.
در عین حال ام سلمه، که به حساسیت موضوع و ویژگی موقعیت پیش آمده توجّه داشت، سئوال کرد آیا من نیز داخل هستم؟ رسول اکرم (ص) با احترام به او گفت: نه. تا جایی که ام سلمه آرزو می کرد ای کاش مرا نیز داخل می کرد. هم چنین می گفت: اگر به من می فرمود: آری، برایم بهتر بود از آنچه که آفتاب بر آن می تابد و از آن غروب می کند. تذکّر: وقوع ماجرا در خانة امّ سلمه نشانة عظمت و موقعیت آن بانو است و اجازة ورود ندادن به او در حقیقت تنبّهی است که وقتی امّ سلمه با مقام خاصی که دارد جزو اهل بیت نیست افراد دیگر حتماً از این عنوان خارج هستند.
اختلافی که در نقل ام سلمه از این حادثه مشاهده می شود ممکن است از آن جهت باشد که حادثه یک بار واقع شده، لیکن هر بار که ام سلمه نقل می کرده، به یک گوشه آن اشاره می کرده است.. شبیه این روایت دربارة عایشه (در المنثور 6/ 603) و زینب (بحار35/ 222، ینابیع المودّة/ 108) نیز نقل شده است که بر فرض صحت سند، می توان گفت: احتمال دارد یک حادثه بوده، ولیکن آنها نیز حضور داشتند و شبیه سخن ام سلمه را به رسول اکرم گفته و جوابی نظیر همان جواب را از آن حضرت دریافت کرده باشند.
البته برخی احتمال تعداد و تکرار ماجرا را داده اند. شبیه این روایت با تفضیل بیشتری از فاطمة زهرا (س) نیز نقل شده (احقاق الحق2/554) و به حدیث کسا مشهور است که به آخر کتاب مفاتیح الجنان الحاق شده است. مقایسة حدیث کسا با احادیث قبلی این احتمال را تقویت می کند که این حادثه در خانه حضرت زهرا (علیها السلام) نیز واقع شده است. آیة الله جوادی آملی،تجلّی ولایت در آیة تطهیر
داستان حدیث کساء در روایات فوق العاده فراوانی با تعبیرات مختلف وارد شده و قدر مشترک همة آنها این است که پیامبر (ص) علی (ع) و فاطمه و حسن و حسین (ع) را فرا خواند – و یا به خدمت او آمدند – پیامبر (ص) عبا – یا پارچه ای و …. – بر آنها افکند و گفت خداوندا ! اینها خاندان منند رجس و آلودگی را از آنها دور کن ، و در این هنگام آیه « انَّما یُریدُ اللّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَیْتِ» نازل گردید.
قابل توجه اینکه این حدیث ، در صحیح مسلم از قول «عایشه» و همچنین حاکم در «مستدرک» و بیهقی در «سنن»، و ابن جریر در «تفسیرش» و سیوطی در «الدّرالمنثور» نقل شده است. (صحیح مسلم 4/1883، ح 2424)
(لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 1/100114436)