۱۳۹۵/۰۹/۱۳
–
۴۳۱ بازدید
اصول دین و فروع دین چه چیزهایی هستند؟
1ـ اصول دین اسلام؛
اصولی اعتقادی هستند که همه فرقه های مسلمان آن را قبول داشته و اتفاق نظر دارند که هر کس معتقد به این اصول باشد مسلمان است. اصول دین اسلام عبارتند از: توحید، نبوّت و معاد.
-توحید یعنی اعتقاد به اینکه: اوّلاً خدایی موجود است؛ ثانیاً خدا دومی برنمی دارد؛ و وجود دو خدا محال است؛ ثالثاً خدا از تمام اوصاف مخلوقات منزّه است.
– نبوّت یعنی اعتقاد به اینکه: اوّلاً بر خدا لازم است برای هدایت بشر راهنمایانی بفرستد؛ ثانیاً خدا انبیایی را فرستاده است؛ که برخی صاحب شریعت بوده اند و برخی مبلّغ شریعت؛ ثالثاً محمّد بن عبدالله (ص) از انبیاست؛ رابعاً آن حضرت پیامبر اولوالعزم (صاحب شریعت) است؛ خامساً او خاتم پیامبران است و بعد از او پیامبری نخواهد بود؛ و بعد از اسلام و قرآن نیز دین و کتاب آسمان دیگری نخواهد آمد.
– معاد یعنی اعتقاد به این که: اوّلاً مرگ آخر زندگی نیست و انسان بعد از مرگ در عالم دیگری زندگی خواهد داشت؛ ثانیاً آن عالم، مثل دنیا جای تکلیف و عمل اختیاری نیست؛ بلکه فقط جای برداشت نتایج اعمال دنیایی می باشد؛ ثالثاً در آن عالم، بدکاران مجازات می شوند و نیکوکاران پاداش می گیرند. البته آنچه لازم و ضروری است، اعتقاد به اصل این اعتقادات است؛ امّا در جزئیّات آنها ممکن است افراد باهم اختلاف داشته باشند. لذا بین گروهی از اهل سنّت به نام اشاعره و گروه دیگری از مسلمین ( شیعه و فرقه ی معتزله که آنها هم گروهی از اهل سنّت هستند) در بحث عدل الهی که یکی از صفات خدا و از جزئیات بحث توحید می باشد، اختلافی پیدا شده است؛ شیعه و معتزله بر این اعتقادند که عقل ما عدل و ظلم را تشخیص می دهد؛ لذا برخی امور ذاتاً خوب و عدلند و برخی دیگر ذاتاً بد و ظلمند؛ و خدا بر اساس عدل عمل می کند و تنها به خوبی و عدل حکم می کند ؛ و محال است خدا کاری کند که عقل سلیم آن را قبیح بداند. امّا اشاعره معتقدند اعمال ذاتاً نه خوب و عدلند و نه بد و ظلم؛ بلکه خدا هر کاری را انجام دهد یا به آن حکم کند همان کار خوب و عدل است؛ و هر کاری را انجام ندهد و از آن نهی نماید آن کار بد و ظلم است؛ لذا اگر خدا امر نمی کرد که دروغ نگویید، دروغ بد نبود ؛ از این رو شیعه و معتزله در این اعتقاد با اشاعره متفاوت شده اند؛ و به همین دلیل به شیعه و معتزله عدلیّه گفته می شود؛ و عدل از اصول مذهب شیعه و معتزله به شمار می رود؛ لذا این مساله در اصل، از فروعات و جزئیات بحث توحید است و اصل مستقلّی نیست؛ و تنها نمایانگر این دو فرقه می باشد.
اختلاف دیگر شیعه با همه ی اهل سنّت ــ اعمّ از اشاعره و معتزله ــ بر سر مساله امامت است؛ شیعه امامت را ادامه ی نبوّت دانسته و معتقد است که امام به جز دریافت وحی، همه ی مسؤلیتهای پیامبر را داراست؛ لذا امام باید مثل پیامبر، معصوم از گناه و اشتباه بوده و در علم و عبادت باید افضل مردم باشد؛ و فقط خدا می داند این خصوصیات در چه کسی وجود دارد؛ لذا تنها خدا می تواند امام را تعیین نماید؛ و خدا در غدیر خم از راه وحی به پیامبرش اطلاع داده که امام بعد از او علی بن ابی طالب (ع) است. پس از نظر شیعه امامت ادامه و امتداد نبوّت بوده و از فروع و توابع آن است؛ و اصل جداگانه ای در عرض نبوّت نیست؛ بلکه امام، خلیفه و جانشین نبی است؛ و سخن او در حکم سخن نبی است. امّا اهل سنّت امامت را از فروع دین می دانند؛ و معتقدند که امام باید توسط مردم انتخاب شود؛ و معصوم بودن و برتری علمی داشتن بر همه مسلمین را شرط امامت نمی دانند. بنا بر این، چون شیعه امامت را از توابع اصل نبوّت می داند، و با این اعتقاد در بین مسلمین شناخته می شود، از این رو امامت نیز جزء اصول مذهب شیعه شناخته می شود.
خلاصه مطلب این که: اصول دین اسلام سه تاست؛ توحید، نبوت، معاد. و اصول مذهب شیعه که این مذهب را از دیگر مذاهب اسلامی متمایز می کند دو تاست: عدل و امامت. اگر کسی به سه اصل اوّل اعتقاد داشته باشد مسلمان است؛ و اگر افزون بر سه اصل اوّل به دو اصل عدل و امامت نیز اعتقاد داشته باشد مسلمان شیعه است.
2ـ فروع دین اسلام:
در اصطلاح دین اسلام فروع را بر مسائلی اطلاق میکنند که به عمل و عبادات مربوط است. بطور کلی احکام شرعی اسلام یا متعلق به عمل و طاعت است یا متعلق به معرفت و اعتقاد، قسمت اول را احکام فرعی یا عملی و قسمت دوم را احکام اصلی یا اعتقادی میگویند. پس فروع دین دستوراتی فردی یا اجتماعی هستند که خداوند متعال آنها را از طریق پیامبران برای بشر ارسال نموده تا بر اساس آن خود را برای ابدیّت بسازند. این دستورات، بیان کننده ی اموری چون حلال، حرام، واجب، مستحبّ، مکروه و مباح می باشند. فروع دین منحصر به تعداد خاصی نیست و طبق تعریف آن، شامل تمام احکام عملی متناسب با اصول میشود. تعداد این فروع بسیار زیاد است که بخشی از آن را، که بیشتر مورد نیاز مردم است، مراجع تقلید در رساله های عملیّه ی خودشان مطرح نموده اند. اموری چون وجوب حجاب، وجوب نماز، وجوب حجّ برای مستطیع، وجوب روزه ، نحوه ی انجام وضو و غسل و … همگی از فروع دین می باشند. از بین واجبات، ده مورد، که خیلی مهمّ می باشند، در بین مردم معروفیّت خاصّ یافته اند، که مردم اغلب آنها را فروع دین می نامند. آن ده مورد مهمّ عبارتند از: نماز، روزه، حجّ، زکات، خمس، جهاد، امر به معروف، نهی از منکر، تولّی و تبرّی.
اصولی اعتقادی هستند که همه فرقه های مسلمان آن را قبول داشته و اتفاق نظر دارند که هر کس معتقد به این اصول باشد مسلمان است. اصول دین اسلام عبارتند از: توحید، نبوّت و معاد.
-توحید یعنی اعتقاد به اینکه: اوّلاً خدایی موجود است؛ ثانیاً خدا دومی برنمی دارد؛ و وجود دو خدا محال است؛ ثالثاً خدا از تمام اوصاف مخلوقات منزّه است.
– نبوّت یعنی اعتقاد به اینکه: اوّلاً بر خدا لازم است برای هدایت بشر راهنمایانی بفرستد؛ ثانیاً خدا انبیایی را فرستاده است؛ که برخی صاحب شریعت بوده اند و برخی مبلّغ شریعت؛ ثالثاً محمّد بن عبدالله (ص) از انبیاست؛ رابعاً آن حضرت پیامبر اولوالعزم (صاحب شریعت) است؛ خامساً او خاتم پیامبران است و بعد از او پیامبری نخواهد بود؛ و بعد از اسلام و قرآن نیز دین و کتاب آسمان دیگری نخواهد آمد.
– معاد یعنی اعتقاد به این که: اوّلاً مرگ آخر زندگی نیست و انسان بعد از مرگ در عالم دیگری زندگی خواهد داشت؛ ثانیاً آن عالم، مثل دنیا جای تکلیف و عمل اختیاری نیست؛ بلکه فقط جای برداشت نتایج اعمال دنیایی می باشد؛ ثالثاً در آن عالم، بدکاران مجازات می شوند و نیکوکاران پاداش می گیرند. البته آنچه لازم و ضروری است، اعتقاد به اصل این اعتقادات است؛ امّا در جزئیّات آنها ممکن است افراد باهم اختلاف داشته باشند. لذا بین گروهی از اهل سنّت به نام اشاعره و گروه دیگری از مسلمین ( شیعه و فرقه ی معتزله که آنها هم گروهی از اهل سنّت هستند) در بحث عدل الهی که یکی از صفات خدا و از جزئیات بحث توحید می باشد، اختلافی پیدا شده است؛ شیعه و معتزله بر این اعتقادند که عقل ما عدل و ظلم را تشخیص می دهد؛ لذا برخی امور ذاتاً خوب و عدلند و برخی دیگر ذاتاً بد و ظلمند؛ و خدا بر اساس عدل عمل می کند و تنها به خوبی و عدل حکم می کند ؛ و محال است خدا کاری کند که عقل سلیم آن را قبیح بداند. امّا اشاعره معتقدند اعمال ذاتاً نه خوب و عدلند و نه بد و ظلم؛ بلکه خدا هر کاری را انجام دهد یا به آن حکم کند همان کار خوب و عدل است؛ و هر کاری را انجام ندهد و از آن نهی نماید آن کار بد و ظلم است؛ لذا اگر خدا امر نمی کرد که دروغ نگویید، دروغ بد نبود ؛ از این رو شیعه و معتزله در این اعتقاد با اشاعره متفاوت شده اند؛ و به همین دلیل به شیعه و معتزله عدلیّه گفته می شود؛ و عدل از اصول مذهب شیعه و معتزله به شمار می رود؛ لذا این مساله در اصل، از فروعات و جزئیات بحث توحید است و اصل مستقلّی نیست؛ و تنها نمایانگر این دو فرقه می باشد.
اختلاف دیگر شیعه با همه ی اهل سنّت ــ اعمّ از اشاعره و معتزله ــ بر سر مساله امامت است؛ شیعه امامت را ادامه ی نبوّت دانسته و معتقد است که امام به جز دریافت وحی، همه ی مسؤلیتهای پیامبر را داراست؛ لذا امام باید مثل پیامبر، معصوم از گناه و اشتباه بوده و در علم و عبادت باید افضل مردم باشد؛ و فقط خدا می داند این خصوصیات در چه کسی وجود دارد؛ لذا تنها خدا می تواند امام را تعیین نماید؛ و خدا در غدیر خم از راه وحی به پیامبرش اطلاع داده که امام بعد از او علی بن ابی طالب (ع) است. پس از نظر شیعه امامت ادامه و امتداد نبوّت بوده و از فروع و توابع آن است؛ و اصل جداگانه ای در عرض نبوّت نیست؛ بلکه امام، خلیفه و جانشین نبی است؛ و سخن او در حکم سخن نبی است. امّا اهل سنّت امامت را از فروع دین می دانند؛ و معتقدند که امام باید توسط مردم انتخاب شود؛ و معصوم بودن و برتری علمی داشتن بر همه مسلمین را شرط امامت نمی دانند. بنا بر این، چون شیعه امامت را از توابع اصل نبوّت می داند، و با این اعتقاد در بین مسلمین شناخته می شود، از این رو امامت نیز جزء اصول مذهب شیعه شناخته می شود.
خلاصه مطلب این که: اصول دین اسلام سه تاست؛ توحید، نبوت، معاد. و اصول مذهب شیعه که این مذهب را از دیگر مذاهب اسلامی متمایز می کند دو تاست: عدل و امامت. اگر کسی به سه اصل اوّل اعتقاد داشته باشد مسلمان است؛ و اگر افزون بر سه اصل اوّل به دو اصل عدل و امامت نیز اعتقاد داشته باشد مسلمان شیعه است.
2ـ فروع دین اسلام:
در اصطلاح دین اسلام فروع را بر مسائلی اطلاق میکنند که به عمل و عبادات مربوط است. بطور کلی احکام شرعی اسلام یا متعلق به عمل و طاعت است یا متعلق به معرفت و اعتقاد، قسمت اول را احکام فرعی یا عملی و قسمت دوم را احکام اصلی یا اعتقادی میگویند. پس فروع دین دستوراتی فردی یا اجتماعی هستند که خداوند متعال آنها را از طریق پیامبران برای بشر ارسال نموده تا بر اساس آن خود را برای ابدیّت بسازند. این دستورات، بیان کننده ی اموری چون حلال، حرام، واجب، مستحبّ، مکروه و مباح می باشند. فروع دین منحصر به تعداد خاصی نیست و طبق تعریف آن، شامل تمام احکام عملی متناسب با اصول میشود. تعداد این فروع بسیار زیاد است که بخشی از آن را، که بیشتر مورد نیاز مردم است، مراجع تقلید در رساله های عملیّه ی خودشان مطرح نموده اند. اموری چون وجوب حجاب، وجوب نماز، وجوب حجّ برای مستطیع، وجوب روزه ، نحوه ی انجام وضو و غسل و … همگی از فروع دین می باشند. از بین واجبات، ده مورد، که خیلی مهمّ می باشند، در بین مردم معروفیّت خاصّ یافته اند، که مردم اغلب آنها را فروع دین می نامند. آن ده مورد مهمّ عبارتند از: نماز، روزه، حجّ، زکات، خمس، جهاد، امر به معروف، نهی از منکر، تولّی و تبرّی.