۱۳۹۳/۰۶/۱۴
–
۶۵ بازدید
افسانه ای کشتار در عصر ظهور
عنوان «کشتار فراگیر» که به شماری از متون نوپدید دینی نیز راه یافته و گهگاه در محافل مذهبی نیز مطرح میشود-تنها افسانهای تاریخی است و بهرهای از واقعیت ندارد. چه خداوند «تواب» است و «قابلالتوب». او، هم طالب توبه بندگان است،و هم پذیرای توبه آنان. ولی عصر(عجل الله تعالی فی فرجه )نیز مظهر صفات علیای خداوند است و همانگونه که
آیت الله ناصری
افسانه ای کشتار در عصر ظهور
عنوان «کشتار فراگیر» که به شماری از متون نوپدید دینی نیز راه یافته و گهگاه در محافل مذهبی نیز مطرح میشود-تنها افسانهای تاریخی است و بهرهای از واقعیت ندارد. چه خداوند «تواب» است و «قابلالتوب». او، هم طالب توبه بندگان است،و هم پذیرای توبه آنان. ولی عصر(عجل الله تعالی فی فرجه )نیز مظهر صفات علیای خداوند است و همانگونه که
آیت الله ناصری
«منتقم» است «قابلالتوب» و بلکه دعوت کننده به توبه هم هست. از این رو، ایشان نخست به دعوت عمومی میپردازند و تمامی اهل عالم را به انقیاد در مقابل حق میخوانند. ایشان گذشته از مسلمانان،مسیحیان، یهودیان، و حتی پیروان مذاهب باطل را نیز به پذیرش ولایت خود- که ظهور ولایت خداوندی است-، دعوت میکنند و بدیهی است که شمار بسیاری از مردمان آن روزگار- که سعادت اطاعت امر ایشان را مییابند-، سر در سایه لطف ایشان خواهند داشت. پیش از این اشاره کردیم که پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم )سر به سر مظهر لطف خداوند است و نبوت ایشان نیز از باب رحمت است، «وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا رَحْمَةً لِّلْعَالَمِینَ»، آن پیامبر رحمت، آنچنان در طلب هدایت مردمان بود که خداوند خطاب به او فرمود:
«فَلَعَلَّکَ باخِعٌ نَفسَکَ علی آثارِهِم اِن لَم یُومِنوُا بِهذا الحَدیثِ اَسَفاً»، اگر آنان به این سخن ایمان نیاورند شاید تو جان خود را از اندوه در این راه تباه سازی.
«لَعَلَّکَ باخِعٌ نَفْسَکَ أَلاَّ یَکُونُوا مُؤْمِنینَ»، شاید تو تباهسازی جان خود را از اینکه آنان ایمان نمیآورند.
آن نبی رحمت، از شدت علاقه به هدایت انسانها، جان در این راه مینهاد و از بذل نفس خویش در این راه ابایی نداشت. آیا میتوان پذیرفت که فرزندزاده بزرگوار آن نبی رحمت، سر از سیره پیشوای خود بپیچد و بدون آنکه مردمان را نخست به طریق اسلام دعوت کند، شمشیر در میان آنان نهد و به قتلعام آنان بپردازد؟
«کشتار فراگیر»، افسانهای بیش نیست که در طول تاریخ به گونه مکرر مطرح شده است و شماری از نابخردان نیز به آن اعتقاد پیدا کردهاند. بدون تردید آن حضرت مظهر نام مبارک «المنتقم» نیز هستند، اما ظهور این صفت در ایشان تنها درباره معاندان خواهد بود، کسانی که به هیچ وجه رو به سوی حق نمینهند و دیگران را نیز از پذیرش حق باز میدارند، بدین ترتیب میتوان دریافت که اعدامهایی که در زمان آن حضرت واقع میشود، نه امری عادی که تنها ویژه حقگریزان و حقستیزان خواهد بود.
جهاد حضرت با یهود
یکی از اقدامات گسترده آن حضرت(عجل الله تعالی فی فرجه )-که به مقتضای شرائط روز انجام میگیرد- مسأله جهاد ایشان با یهود است. بلافاصله اضافه میکنیم که منظور از این سخن، نه مخالفت در میان دو دین اسلام و یهود، و یا یهود ستیزی مسلمانان است، بلکه منظور ما آن است که یهودیان، در دوره ظهور بیشترین مخالفت را با آن حضرت خواهند داشت؛ و این همان علتی است که از آن، با عنوان «شرایط روز» یاد کردیم. چه یهود همواره سختترین دشمن اسلام بودهاند، همانگونه که اولین دشمن حضرت مسیح(علیه السلام )و مذهب ایشان بودهاند.
یهودیان از پیش از ظهور پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم )بر اساس اخباری که در کتب دینی انبیاء عظام مشاهده میکردند و از زبان آنان میشنیدند، همواره منتظر ظهور ناجی قوم خود بودند و از ظهور پیامبر خاتم در منطقه حجاز خبر داشتند.
تعصب این قوم بر مبانی غیر الهی خود، تعصبی ویژه است. اینان نخست با تحریف تورات و فاصله گرفتن از تعالیم الهی حضرت موسی(علیه السلام )به دوری از دین ایشان پرداختند، و زان پس علم مخالفت با دیگر انبیا الهی را برافراشتند. یهودیان که قرنها منتظر ظهور مسیح منجی بودند، پس از ولادت ایشان، زشتترین تهمتها را متوجه مادر بافضیلت و با کرامت ایشان کردند. مریم مقدس- که خود دختر پیامبر بود، و در دامن زکریای پیامبر پرورش یافته بود، و سرانجام توانست کلمةالله، عیسای مسیح(علیه السلام )را بدون واسطه توالد و تناسل از جبرائیل دریافت کند و مهد پرورش آن پیامبر عظیمالشأن الهی قرار گیرد-، به وسیله اینان چنان چهره کریهی پیدا کرد که او-که یکی از برترین بانوان عالم بود-در نظر کسی که از منظر آنان به او بنگرد، زنی بیفضیلت و بیبهره از پاکدامنی قلمداد میشود!
قتل حضرت زکری(علیه السلام ) ا، حضرت یحیی(علیه السلام )و دیگر انبیاء الهی به وسیله آنان و آزار و اذیتی که در حق عیسای مسیح روا داشتندو سرانجام توطئه قتل ایشان-که ناکام ماند-، همه و همه نشان از باطن سیاه و سیره خبیثانه این قوم در قبال مسیر هدایت الهی دارد.
توطئههای اینان بر علیه پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم )نیز، از همین گونه بود. اینان از قرنها پیش از ولادت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم )در جستوجوی فرزند عبدالله-که نشانههای خاصی داشت و آنان به واسطه اخبار انبیاء از آن نشانهها آگاهی داشتند-، بودند؛ و بعد از بعثت ایشان نیز همان روشی که درباره حضرت مسیح در پیش گرفتند را، درباره ایشان به کار بردند. تاریخ نخستین دهههای بعثت، نشان میدهد که حجم مخالفت یهود با پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم )به هیچ روی با حجم مخالفت مسیحیان با ایشان قابل مقایسه نیست. توطئههای پی در پی آنان برای شکست حرکت اسلام و قتل پیامآور آن-که سرانجام با مسموم ساختن ایشان همراه شد-، همه و همه نشان از حقگریزی این قوم دارد.
در روزگار ما نیز، یهودیان صهیونیست سختترین دشمنی را با اسلام و مسلمان روا میدارند؛ به گونهای که میتوان آنان را یگانه دشمنان حربی اسلام خواند. در زمان ظهور حضرت(عجل الله تعالی فی فرجه )نیز، یهود سردمدار مخالفت با آن حضرت خواهند بود، و از این رو کمترین بهره را از فیض وجود مبارک آن حضرت، به نصیب خواهند برد، ولی عصر-که مظهر هدایت و رأفت الهی هستند- اما، نخست به اندرز اینان میپردازند و آنان را به گرایش به حق فرا میخوانند، اما چه سود که سیره آنان در برابر انبیایی همچون حضرت زکریا(علیه السلام ) ، حضرت یحیی(علیه السلام )و حضرت عیسی(علیه السلام ) ، این بار نیز تکرار میشود؛ و به ناگزیر آن حضرت به جهاد با یهودیان خواهند پرداخت، و نسل اینان را از زمین برمیچیند.
تکرار میکنیم که شماری از یهودیان که همچنان قابلیت هدایت را دارا هستند؛ به اسلام میپیوندند و دست از لجاجت باز میکشند. اما آنان که سر از پذیرش حق میزنند و روی از آن برمیتابند، نابود خواهند
شد. بنابراین، منظور از نابود شدن یهودیان، نه نابود شدن تمامی کسانی است که به آن شریعت محرف گردن گذاردهاند، که منظور نابود شدن کسانی است که بر چهره محرف و غیرواقعی یهودیت که از تعالیم حضرت موسی(علیه السلام )فرسنگها فاصله دارد-، اصرار میورزند و در قالب این دین به مخالفت با اسلام برمیخیزند.
آیا از قومی که پیامبر خود را قاتل برادر خویش خواندند، او را ریاست طلب و دنیا دوست میدانستند، از او طلب میکردند که خداوند را در قالب یک جسم مادی به آنان بنمایاند و سرانجام پس از آنکه تسلیم فرامین او شدند، گوسالهای را به عنوان آفریدگار خود به نیایش و پرستش گرفتند، انتظاری جز این میرود؟!