اقتصاد مقاومتی- خانه وسیع و طلا !
۱۳۹۵/۰۶/۲۱
–
۱۶۸۶ بازدید
ا سلام و نهایت احترام!
سوال اول: داشتن خانه وسیع در اسلام[۱]، نشانه خوشبختی است. در زمان حاضر داشتن خانه های وسیع و مجلل نیازمند خرید امکانات فراوان است و نظافت چنین خانه هایی نه تنها زمان و انرژی جسمی زیادی را هدر می دهد بلکه تمییز کردن آن به وسیله لوازم برقی، موجب صرف هزینه زیاد مصرف برق میشود، به نظر شما چرا اسلام توصیه به خانه وسیع کرده است؟؟؟؟ با توجه به تحقق اقتصاد مقاومتی این توصیه را مستند تبیین نمایید. با تشکر
سوال دوم : در آموزه های دینی طلا برای زنان و دختران مستحب است، آیا درست است که میلیونها طلا محبوس دست زنان باشد و در جریان تولید قرار نگیرد. پس قضیه اقتصاد مقاومتی چه می شود و زنان در تحقق اقتصاد مقاومتی چه نقشی دارند؟
[۱]. أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ: إِنَّ مِنْ سَعَادَةِالْمَرْءِالْمُسْلِمِ أَنْ یُشْبِهَهُ وُلْدُهُ وَ الْمَرْأَةَ الْجَمْلَاءَ ذَاتَ دِینٍ وَ الْمَرْکَبَ الْهَنِی ءَ وَ الْمَسْکَنَ الْوَاسِعَ.محمد باقر بن محمد تقى ، مجلسی، بحار الأنوار ، بیروت،دار إحیاء التراث العربی ،ق۱۴۰۳ ق ، ج ۱۰۱ ،ص ۸۹.
با سلام و احترام به شما پرسشگر گرامی و تشکر از اعتماد و ارتباط شما با این مرکز.
پاسخ به سوال اول:
با دقت در سخنان و سفارشهایی که از پیشوایان دین اسلام در ارتباط با مسکن به ما رسیده، مشاهده میشود که از یکسو از داشتن منازل بزرگ و مجلل نهی شده و از سوی دیگر به داشتن منزل وسیع توصیه شده است. در روایاتی به وسعت و بزرگی منزل توصیه شده و حتی از افتخارات مردان به حساب آمده، تا جایی که در برخی دعاها از خداوند منزل وسیع درخواست میشود. اما در برخی روایات، داشتن منزل بزرگ ناپسند شمرده شده است. جمعبندی میان روایات مختلف، میتواند ما را بهمیانهروی سوق دهد.
در این فرصت برخی از روایات را در این زمینه مرور میکنیم:
الف. وسعت منزل
1. منزل وسیع از جمله مواردی است که مورد توجّه اسلام قرار دارد. در سخنان بزرگان دین، از سعادت مرد، خانه وسیع معرفی شده است؛ چنانکه رسول خدا(ص) میفرماید: «مِنْ سَعَادَةِ الْمَرْءِ أَنْ یَتَّسِعَ مَنْزِلُهُ»؛ [1] از سعادت آدمى است که خانه اش وسیع باشد.
2. اهمیت این موضوع به حدی است که رسول خدا(ص) در یکی از دعاهایش، از خداوند متعال، خانه وسیع طلب میکند: «اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی ذَنْبِی وَ وَسِّعْ لِی فِی دَارِی وَ بَارِکْ لِی فِی رِزْقِی؛[2] خدایا گناه مرا ببخش و خانه مرا وسعت بخش و روزی مرا مبارک گردان.
3. مردی از انصار در محضر پیامبر(ص) از داشتن منزل کوچک ابراز ناراحتی نمود! پیامبر فرمود: داد بزن و از خداوند بخواه که خانهات توسعه پیدا کند(یعنی با جدیت از خدا بخواه).
«شَکَا رَجُلٌ مِنَ الْأَنْصَارِ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ (ص) أَنَّ الدُّورَ قَدِ اکْتَنَفَتْهُ فَقَالَ النَّبِیُّ (ص) ارْفَعْ صَوْتَکَ مَا اسْتَطَعْتَ وَ سَلِ اللَّهَ أَنْ یُوَسِّعَ عَلَیْکَ»؛[3]
ب. نهی از داشتن منزل بزرگ
1. «و قد دخل على العلاء بن زیاد الحارثی و هو من أصحابه -یعوده، فلما رأى سعة داره قال: مَا کُنْتَ تَصْنَعُ [بِسَعَةِ] بِسِعَةِ هَذِهِ الدَّارِ فِی الدُّنْیَا- [أَمَا] وَ أَنْتَ إِلَیْهَا فِی الْآخِرَةِ کُنْتَ أَحْوَجَ وَ بَلَى إِنْ شِئْتَ بَلَغْتَ بِهَا الْآخِرَةَ تَقْرِی فِیهَا الضَّیْفَ وَ تَصِلُ فِیهَا الرَّحِمَ وَ تُطْلِعُ مِنْهَا الْحُقُوقَ مَطَالِعَهَا فَإِذاً أَنْتَ قَدْ بَلَغْتَ بِهَا الْآخِرَة»؛[4]
امام على(ع)، هنگام عیادت علاء بن زیاد حارثى که از اصحاب او بود، و دیدن سراى بزرگ وى فرمود: خانه به این بزرگى را در این دنیا براى چه مى خواهى، در صورتى که در آخرت بیشتر به آن نیاز دارى؟ اما مى توانى- در صورتى که بخواهى- با این سرا، سراى آخرت را نیز به دست آورى؛ یعنى در آن از مهمانان پذیرایى کنى، و به صله ارحام بپردازى، و حقوق حق داران را به دست آنان برسانى که در این صورت از این خانه به خانه آخرت خواهى رسید.
2. «مَرَّ الْحُسَیْنُ (ع) بِدَارِ بَعْضِ الْمَهَالِبَةِ فَقَالَ رَفَعَ الطِّینَ وَ وَضَعَ الدِّینَ»؛[5] امام حسین(ع) منزل (مجللی) را دید ، فرمود گِلها را بالا برد و دین خود را پایین آورد.
3. «مَنْ بَنَى فَوْقَ مَا یَسْکُنُهُ کُلِّفَ حَمْلَهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ»؛[6] هر کس ساختمانی بیش از مورد نیازش بسازد، در قیامت، مجبورش میکنند تا آنرا بر دوش خود حمل کند. در روایتی به نقل از امام صادق(ع) می خوانیم: «کُلُّ بِنَاءٍ لَیْسَ بِکَفَافٍ فَهُوَ وَبَالٌ عَلَی صَاحِبِهِ یَوْمَ الْقِیَامَة [7]؛ هر ساختمانی که به مقدار کفایت و نیاز نباشد [بکله فراتر از آن باشد] روز قیامت، وبال [و مایه گرفتاری] صاحبش خواهد بود.»
4. «مَنْ بَنَى بَیْتاً رِیَاءً وَ سُمْعَةً حُمِّلَهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ إِلَى سَبْعِ أَرَضِینَ ثُمَّ یُطَوَّقُهُ نَاراً یوقد [تُوقَدُ] فِی عُنُقِهِ ثُمَّ یُرْمَى بِهِ فِی النَّارِ فَقُلْنَا یَا رَسُولَ اللَّهِ کَیْفَ یَبْنِی رِیَاءً وَ سُمْعَةً قَالَ یَبْنِی فَضْلًا عَلَى مَا یَکْفِیهِ أَوْ یَبْنِی مُبَاهَاةً»؛[8] هر کس براى خودنمایى یا شهرتطلبى خانه اى براى خود بسازد، روز قیامت آن خانه را تا هفتمین طبقه زمین به دوش مى کشد، سپس به صورت حلقه اى آتشین طوق گردنش مى شود، آن گاه او را با آن حال به آتش دوزخ مى افکنند. راوى گفت: پرسیدیم: اى پیامبر خدا(ص)، چگونه براى خودنمایى یا شهرت طلبى خانه مى سازد؟! فرمود: خانه اى بسازد که بیش از اندازه حاجتش باشد، یا آنرا براى فخر فروشى بنا کند.
آنچه از مجموع این روایات به دست میآید به شرح زیر است:
یک. منظور از منزل وسیع، داشتن کاخ یا خانه مجلل نیست، بلکه برخورداری از خانهای است که به اندازه نیاز و کفایت باشد. البته روشن است که میزان نیاز واقعی در خانوادهها متفاوت است، ولی مهم این است که خانه، به اندازه نیاز عرفی باشد و نه بیش تر.
دو. نظر اسلام درباره بزرگی و وسیع بودن منزل، ناظر به انتخاب مکانی است که خانواده به راحتی در آن زندگی کند. به تعبیر دیگر، اسلام به دنبال آن است که در خانه، فضایی مهیا شود که آسایش و آرامش خانواده را فراهم سازد. به تجربه ثابت شده است خانههای کوچک، کسالت و افسردگی را برای خانوادهها به همراه دارد. در چنین فضایی رفت و آمدهای اقوام و دوستان که در دین به طور فوق العادهای بر آن تأکید شده است، به حداقل رسیده یا حذف میشود. اسلام با در نظر گرفتن چنین مسائلی در صدد ایجاد فضایی مناسب و با نشاط در محیط خانه بوده است.
سه. اسلام، هر خانه بزرگی را باعث سعادت دنیوی و اخروی نمیداند. وسعت خانه زمانی مورد تأیید است که وسیلهای برای دست یافتن صاحب خانه به هدفهای شایسته خانوادگی و اجتماعی؛ مانند برپا داشتن جلسات آموزنده، دینی و اطعام فقرا باشد؛ وگرنه هر خانه وسیع و بزرگی نمیتواند عامل سعادت و خوشبختی قرار گیرد.
گاه شخصی منزل مناسبی دارد و در آن زندگی میکند ولی به علل مختلف؛ مانند موقعیت خاص اجتماعی، رفت و آمدهای قومی و فامیلی و… ناچار است از میهمانهای زیادی پذیرایی کند؛ از این جهت احساس میکند که این منزل، با توجه به رفت و آمدهای زیاد، کوچک است، هم خود و خانوادهاش و هم میهمانان در ناراحتی و فشارند. در اینجا داشتن خانه بزرگتر را در شأن چنین شخصی است، اما فرد دیگری، دارای زندگی و منزل مساوی با همین شخص است، اما رفت و آمد کمتری دارد و تنها خرید خانه بزرگتر به سبب فخر فروشی، چشم و هم چشمی، و… است. در اینگونه موارد نه تنها اسلام بر منزل وسیعتر تأکید نمینماید، بلکه آنرا تقبیح میکند.
چهار. بنابراین، جمع میان این دو نگاه حرکت به سمت میانهروی است. آنچه را که برخاسته از نیاز باشد -اعم از نیاز معنوی، مادی، اجتماعی و…- مورد تأیید شرع است، اما آنچه فرد سعی میکند خود را نیازمند آن بداند، مورد سرزنش و تقبیح قرار گرفته است. (http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa35786)
لذا به نظر می رسد منظور اسلام از خانه وسیع، خانه مجلّل، کاخ و اعیانی نمی باشد (کما اینکه اینها با روح تعالیم اسلام سازگار نیست) بلکه در مقابل خانه محقّر و تنگ بوده و به اندازه ای وسیع باشد که به مقدار کفاف، نیاز و شأن صاحبخانه باشد.
خانه وسیع با این مشخصات و ممیزاتی که نام بردیم آثار فراوانی در زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی دارد. آثاری از قبیل:
-اگر ما و شما را مخیّر بین یک خانه کوچک و محقّر و یک خانه وسیع (به معنایی که گفتیم) بکنند حتما و طبعا خانه بزرگتر را بر می گزینیم چرا که موافق با طبیعت انسانی است. علاوه بر اینکه، مسکن محقر و تنگ موجب پریشانی و افسردگی شده و در دراز مدت بر روحیه انسان تاثیر منفی می گذارد و هزینه هایی را بر خانواده ها و اجتماع تحمیل می کند (هزینه درمانی، ناهنجاری های اجتماعی و …)
– فضای بهتر برای نشاط و شادابی بیشتر فرزندان و تخلیه انرژی آنها (که آینده سازان جامعه اسلامی بوده و به عنوان نیروی متفکر و نیروی کار، از ارکان اقتصاد مقاومتی می باشند).
-در سبک زندگی اسلامی خانواده نقش حیاتی دارد. مردان جامعه باید با نشاط بیشتری مشغول فعالیت های شغلی و اقتصادی شوند و مطمئنا این امر در یک مسکن وسیع فراهمتر است. کما اینکه زنان و مادران که نقش اساسی در تربیت نسل جدید داشته و وظیفه تقویت روحی مردان و فرزندان را به عهده دارند، بیشترین حضور را در خانه دارند. منطقی است که مسکن بهتر و بزرگتر روحیه و نشاط بیشتری را به ارمغان می آورد.
-در فرهنگ و سبک زندگی اسلامی صله رحم، دید و بازدید، فرزندآوری و … مورد تاکید زیادی قرار گرفته است که آثار مثبت بیشماری دارند و اینها با وجود مسکن وسیع گسترش و حتی امکان پیدا می کند.
-تاکید اسلام بر مسکن وسیع به معنای وجوب و لزوم آن نیست بلکه روشن است که مسکن وسیع مستلزم فراهم بودن شرایط مالی است. اسلام می گوید اگر شرایط فراهم بود، خرید یا ساخت مسکن بزرگتر مطلوب است. در زمان ما و در شرایط اقتصادی امروز برای بسیاری از خانواده ها (غالبا شهرنشین ها) این امکان فراهم نیست.
-اقتصاد مقاومتی به معنای اقتصاد ریاضتی نیست. بلکه به این معناست که با تکیه بر توان و استعدادها داخلی و حمایت از تولید ملی، می توان بیشترین رفاه و سطح اشتغال را برای خانواده ها فراهم کرد. و این همان منظور اسلام است. اسلام مخالف رفاه نیست. بلکه مشوّق رفاه بوده و با تاکید بر انفاق و تولید و … سعی بر افزایش رفاه طبقات پایین جامعه دارد. در واقع، اسلام مخالف رفاه زدگی و تجمّل و سرمستی ناشی از ثروت است.
-لذا منزل وسیع به همان معنایی که گفتیم نه تنها مخالف با اقتصاد مقاومتی نیست بلکه با بهبود روابط فردی و خانوادگی و بهبود سطح زندگی، بهره وری را در مقیاس اجتماعی افزایش می دهد.
-نتیجه آنکه ما می خواهیم با اقتصاد مقاومتی به رفاه برسیم نه اینکه از رفاه و نیازهای در حد کفاف و شان خود کم کنیم تا به اقتصاد مقاومتی برسیم. در این مسکن وسیع به این معنایی که گفتیم و با شرایط مذکور، مصرف برق و آب و … به اندازه نیاز و به دور از اسراف و تبذیر مخالفتی با شرع و اقتصاد مقاومتی ندارد. در غیر اینصورت باید مصرف آب برای وضو و غسل و … که اسلام به طور روزانه و هفتگی به همه مسلمانان توصیه می کند را اسراف و مخالف اقتصاد مقاومتی بدانیم!! و حال آنکه اسلام اهداف عالیتری را مدنظر دارد.
پاسخ به سوال دوم:
اینگونه نمی باشد که طلا به طور مطلق برای بانوان مستحب باشد. بلکه زینت با طلا برای مردان حرام و برای بانوان امری جایز است نه مستحب (بنا بر استفتاء از دفتر رهبری). آنچه که مستحب است زینت بانوان است در برخی موارد (و این زینت می تواند با طلا باشد یا نقره و یا سایر زیورآلات). مانند:
1. زینت کردن به طلا و سایر زیور الات، برای زن در هنگام نماز .
2. زینت کردن و آراستن در روز جمعه.
3. در عده طلاق رجعی زینت کردن برای شوهر.
4. هم چنین زینت کردن برای شوهر مطلقا مستحب می باشد.
اما اینکه استفاده از طلا بدون زینت هم برای خانم ها مستحب باشد. سندی نیافتیم. (فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، ج۱، ص۱۲۶، مرکز کلی پاسخگویی به سوالات دینی، http://www.pasokhgoo.ir/node/52210)
بنابراین استفاده از طلا برای خانم ها امری جایز است و اینگونه نیست که اسلام دستور اکید بر زینت با طلا داشته باشد. لذا بانوان می توانند و بسیار شایسته است که خصوصا در این شرایط حاضر، به جای انباشت طلا و حبس آن (غیر از مقدار متعارف آن)، سرمایه را در مسیر مورد نیاز و تولید به کار گیرند.
رهبر انقلاب در این زمینه می فرمایند: مصرف باید در حدّ لازم باشد، نه در حدّ اسراف. خانمهای کسانی که همسرانشان یا خودشان مسؤولیتهایی در بخشهای مختلف کشور دارند، باید از لحاظ دوری از اسراف، نسبت به دیگران الگو باشند. باید برای دیگران درس باشند و نشان دهند که شأنِ زن مسلمان بالاتر از این حرفهاست که اسیر زر و زیور و جواهر آلات و از این قبیل شود. نمیخواهیم بگوییم اینها حرام است؛ میخواهیم بگوییم شأن زن مسلمان بالاتر از این است که در دورانی که بسیاری از مردم جامعه ما محتاج کمکند، کسانی بروند پول بدهند طلا بخرند، زینتآلات بخرند، وسایل زندگی رنگارنگ بخرند و در انواع و اقسام روشها و منشهای زندگی، اسراف کنند. اسراف، الگوی زن مسلمان نیست. (بیانات رهبر انقلاب در دیدار جمعی از زنان – ۱۳۷۱/۰۹/۲۵)
زنان جامعه می توانند از طریق مدیریت در مصارف فردی ( دوری از اسراف و تجمّل و …) و خانوار (کنترل مصرف در خوراک و پوشاک و انرژی و تاکید بر مصرف کالاهای داخلی و …) نقش اساسی در اقتصاد مقاومتی ایفاء کنند.
[1]. برقی، احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، محقق، مصحح، محدث، جلال الدین، ج 2، ص 610، قم، دار الکتب الإسلامیة، چاپ دوم، 1371ق.
[2]. ابی یعلی تمیمی، أحمد بن علی، مسند أبی یعلى، ج 13، ص 257، دمشق، دار المأمون للتراث، چاپ اول، 1404ق؛ نسائی، أبو عبد الرحمن أحمد بن شعیب، السنن الکبری، محقق: شلبی، حسن عبد المنعم، ج 9، ص 36، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ اول، 1421ق.
[3]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 6، ص 526، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[4]. شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق، صبحی صالح، ص 325، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق.
[5]. محدث نوری، حسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج 3، ص 467، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، 1408ق.
[6]. وسائل الشیعة، شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعة، ج 5، ص 338، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، 1409ق.
[7]. وسائل الشیعه، ج5، ص337
[8]. شیخ صدوق، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص 281، قم، دار الشریف الرضی للنشر، چاپ دوم، 1406ق.
پاسخ به سوال اول:
با دقت در سخنان و سفارشهایی که از پیشوایان دین اسلام در ارتباط با مسکن به ما رسیده، مشاهده میشود که از یکسو از داشتن منازل بزرگ و مجلل نهی شده و از سوی دیگر به داشتن منزل وسیع توصیه شده است. در روایاتی به وسعت و بزرگی منزل توصیه شده و حتی از افتخارات مردان به حساب آمده، تا جایی که در برخی دعاها از خداوند منزل وسیع درخواست میشود. اما در برخی روایات، داشتن منزل بزرگ ناپسند شمرده شده است. جمعبندی میان روایات مختلف، میتواند ما را بهمیانهروی سوق دهد.
در این فرصت برخی از روایات را در این زمینه مرور میکنیم:
الف. وسعت منزل
1. منزل وسیع از جمله مواردی است که مورد توجّه اسلام قرار دارد. در سخنان بزرگان دین، از سعادت مرد، خانه وسیع معرفی شده است؛ چنانکه رسول خدا(ص) میفرماید: «مِنْ سَعَادَةِ الْمَرْءِ أَنْ یَتَّسِعَ مَنْزِلُهُ»؛ [1] از سعادت آدمى است که خانه اش وسیع باشد.
2. اهمیت این موضوع به حدی است که رسول خدا(ص) در یکی از دعاهایش، از خداوند متعال، خانه وسیع طلب میکند: «اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی ذَنْبِی وَ وَسِّعْ لِی فِی دَارِی وَ بَارِکْ لِی فِی رِزْقِی؛[2] خدایا گناه مرا ببخش و خانه مرا وسعت بخش و روزی مرا مبارک گردان.
3. مردی از انصار در محضر پیامبر(ص) از داشتن منزل کوچک ابراز ناراحتی نمود! پیامبر فرمود: داد بزن و از خداوند بخواه که خانهات توسعه پیدا کند(یعنی با جدیت از خدا بخواه).
«شَکَا رَجُلٌ مِنَ الْأَنْصَارِ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ (ص) أَنَّ الدُّورَ قَدِ اکْتَنَفَتْهُ فَقَالَ النَّبِیُّ (ص) ارْفَعْ صَوْتَکَ مَا اسْتَطَعْتَ وَ سَلِ اللَّهَ أَنْ یُوَسِّعَ عَلَیْکَ»؛[3]
ب. نهی از داشتن منزل بزرگ
1. «و قد دخل على العلاء بن زیاد الحارثی و هو من أصحابه -یعوده، فلما رأى سعة داره قال: مَا کُنْتَ تَصْنَعُ [بِسَعَةِ] بِسِعَةِ هَذِهِ الدَّارِ فِی الدُّنْیَا- [أَمَا] وَ أَنْتَ إِلَیْهَا فِی الْآخِرَةِ کُنْتَ أَحْوَجَ وَ بَلَى إِنْ شِئْتَ بَلَغْتَ بِهَا الْآخِرَةَ تَقْرِی فِیهَا الضَّیْفَ وَ تَصِلُ فِیهَا الرَّحِمَ وَ تُطْلِعُ مِنْهَا الْحُقُوقَ مَطَالِعَهَا فَإِذاً أَنْتَ قَدْ بَلَغْتَ بِهَا الْآخِرَة»؛[4]
امام على(ع)، هنگام عیادت علاء بن زیاد حارثى که از اصحاب او بود، و دیدن سراى بزرگ وى فرمود: خانه به این بزرگى را در این دنیا براى چه مى خواهى، در صورتى که در آخرت بیشتر به آن نیاز دارى؟ اما مى توانى- در صورتى که بخواهى- با این سرا، سراى آخرت را نیز به دست آورى؛ یعنى در آن از مهمانان پذیرایى کنى، و به صله ارحام بپردازى، و حقوق حق داران را به دست آنان برسانى که در این صورت از این خانه به خانه آخرت خواهى رسید.
2. «مَرَّ الْحُسَیْنُ (ع) بِدَارِ بَعْضِ الْمَهَالِبَةِ فَقَالَ رَفَعَ الطِّینَ وَ وَضَعَ الدِّینَ»؛[5] امام حسین(ع) منزل (مجللی) را دید ، فرمود گِلها را بالا برد و دین خود را پایین آورد.
3. «مَنْ بَنَى فَوْقَ مَا یَسْکُنُهُ کُلِّفَ حَمْلَهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ»؛[6] هر کس ساختمانی بیش از مورد نیازش بسازد، در قیامت، مجبورش میکنند تا آنرا بر دوش خود حمل کند. در روایتی به نقل از امام صادق(ع) می خوانیم: «کُلُّ بِنَاءٍ لَیْسَ بِکَفَافٍ فَهُوَ وَبَالٌ عَلَی صَاحِبِهِ یَوْمَ الْقِیَامَة [7]؛ هر ساختمانی که به مقدار کفایت و نیاز نباشد [بکله فراتر از آن باشد] روز قیامت، وبال [و مایه گرفتاری] صاحبش خواهد بود.»
4. «مَنْ بَنَى بَیْتاً رِیَاءً وَ سُمْعَةً حُمِّلَهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ إِلَى سَبْعِ أَرَضِینَ ثُمَّ یُطَوَّقُهُ نَاراً یوقد [تُوقَدُ] فِی عُنُقِهِ ثُمَّ یُرْمَى بِهِ فِی النَّارِ فَقُلْنَا یَا رَسُولَ اللَّهِ کَیْفَ یَبْنِی رِیَاءً وَ سُمْعَةً قَالَ یَبْنِی فَضْلًا عَلَى مَا یَکْفِیهِ أَوْ یَبْنِی مُبَاهَاةً»؛[8] هر کس براى خودنمایى یا شهرتطلبى خانه اى براى خود بسازد، روز قیامت آن خانه را تا هفتمین طبقه زمین به دوش مى کشد، سپس به صورت حلقه اى آتشین طوق گردنش مى شود، آن گاه او را با آن حال به آتش دوزخ مى افکنند. راوى گفت: پرسیدیم: اى پیامبر خدا(ص)، چگونه براى خودنمایى یا شهرت طلبى خانه مى سازد؟! فرمود: خانه اى بسازد که بیش از اندازه حاجتش باشد، یا آنرا براى فخر فروشى بنا کند.
آنچه از مجموع این روایات به دست میآید به شرح زیر است:
یک. منظور از منزل وسیع، داشتن کاخ یا خانه مجلل نیست، بلکه برخورداری از خانهای است که به اندازه نیاز و کفایت باشد. البته روشن است که میزان نیاز واقعی در خانوادهها متفاوت است، ولی مهم این است که خانه، به اندازه نیاز عرفی باشد و نه بیش تر.
دو. نظر اسلام درباره بزرگی و وسیع بودن منزل، ناظر به انتخاب مکانی است که خانواده به راحتی در آن زندگی کند. به تعبیر دیگر، اسلام به دنبال آن است که در خانه، فضایی مهیا شود که آسایش و آرامش خانواده را فراهم سازد. به تجربه ثابت شده است خانههای کوچک، کسالت و افسردگی را برای خانوادهها به همراه دارد. در چنین فضایی رفت و آمدهای اقوام و دوستان که در دین به طور فوق العادهای بر آن تأکید شده است، به حداقل رسیده یا حذف میشود. اسلام با در نظر گرفتن چنین مسائلی در صدد ایجاد فضایی مناسب و با نشاط در محیط خانه بوده است.
سه. اسلام، هر خانه بزرگی را باعث سعادت دنیوی و اخروی نمیداند. وسعت خانه زمانی مورد تأیید است که وسیلهای برای دست یافتن صاحب خانه به هدفهای شایسته خانوادگی و اجتماعی؛ مانند برپا داشتن جلسات آموزنده، دینی و اطعام فقرا باشد؛ وگرنه هر خانه وسیع و بزرگی نمیتواند عامل سعادت و خوشبختی قرار گیرد.
گاه شخصی منزل مناسبی دارد و در آن زندگی میکند ولی به علل مختلف؛ مانند موقعیت خاص اجتماعی، رفت و آمدهای قومی و فامیلی و… ناچار است از میهمانهای زیادی پذیرایی کند؛ از این جهت احساس میکند که این منزل، با توجه به رفت و آمدهای زیاد، کوچک است، هم خود و خانوادهاش و هم میهمانان در ناراحتی و فشارند. در اینجا داشتن خانه بزرگتر را در شأن چنین شخصی است، اما فرد دیگری، دارای زندگی و منزل مساوی با همین شخص است، اما رفت و آمد کمتری دارد و تنها خرید خانه بزرگتر به سبب فخر فروشی، چشم و هم چشمی، و… است. در اینگونه موارد نه تنها اسلام بر منزل وسیعتر تأکید نمینماید، بلکه آنرا تقبیح میکند.
چهار. بنابراین، جمع میان این دو نگاه حرکت به سمت میانهروی است. آنچه را که برخاسته از نیاز باشد -اعم از نیاز معنوی، مادی، اجتماعی و…- مورد تأیید شرع است، اما آنچه فرد سعی میکند خود را نیازمند آن بداند، مورد سرزنش و تقبیح قرار گرفته است. (http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa35786)
لذا به نظر می رسد منظور اسلام از خانه وسیع، خانه مجلّل، کاخ و اعیانی نمی باشد (کما اینکه اینها با روح تعالیم اسلام سازگار نیست) بلکه در مقابل خانه محقّر و تنگ بوده و به اندازه ای وسیع باشد که به مقدار کفاف، نیاز و شأن صاحبخانه باشد.
خانه وسیع با این مشخصات و ممیزاتی که نام بردیم آثار فراوانی در زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی دارد. آثاری از قبیل:
-اگر ما و شما را مخیّر بین یک خانه کوچک و محقّر و یک خانه وسیع (به معنایی که گفتیم) بکنند حتما و طبعا خانه بزرگتر را بر می گزینیم چرا که موافق با طبیعت انسانی است. علاوه بر اینکه، مسکن محقر و تنگ موجب پریشانی و افسردگی شده و در دراز مدت بر روحیه انسان تاثیر منفی می گذارد و هزینه هایی را بر خانواده ها و اجتماع تحمیل می کند (هزینه درمانی، ناهنجاری های اجتماعی و …)
– فضای بهتر برای نشاط و شادابی بیشتر فرزندان و تخلیه انرژی آنها (که آینده سازان جامعه اسلامی بوده و به عنوان نیروی متفکر و نیروی کار، از ارکان اقتصاد مقاومتی می باشند).
-در سبک زندگی اسلامی خانواده نقش حیاتی دارد. مردان جامعه باید با نشاط بیشتری مشغول فعالیت های شغلی و اقتصادی شوند و مطمئنا این امر در یک مسکن وسیع فراهمتر است. کما اینکه زنان و مادران که نقش اساسی در تربیت نسل جدید داشته و وظیفه تقویت روحی مردان و فرزندان را به عهده دارند، بیشترین حضور را در خانه دارند. منطقی است که مسکن بهتر و بزرگتر روحیه و نشاط بیشتری را به ارمغان می آورد.
-در فرهنگ و سبک زندگی اسلامی صله رحم، دید و بازدید، فرزندآوری و … مورد تاکید زیادی قرار گرفته است که آثار مثبت بیشماری دارند و اینها با وجود مسکن وسیع گسترش و حتی امکان پیدا می کند.
-تاکید اسلام بر مسکن وسیع به معنای وجوب و لزوم آن نیست بلکه روشن است که مسکن وسیع مستلزم فراهم بودن شرایط مالی است. اسلام می گوید اگر شرایط فراهم بود، خرید یا ساخت مسکن بزرگتر مطلوب است. در زمان ما و در شرایط اقتصادی امروز برای بسیاری از خانواده ها (غالبا شهرنشین ها) این امکان فراهم نیست.
-اقتصاد مقاومتی به معنای اقتصاد ریاضتی نیست. بلکه به این معناست که با تکیه بر توان و استعدادها داخلی و حمایت از تولید ملی، می توان بیشترین رفاه و سطح اشتغال را برای خانواده ها فراهم کرد. و این همان منظور اسلام است. اسلام مخالف رفاه نیست. بلکه مشوّق رفاه بوده و با تاکید بر انفاق و تولید و … سعی بر افزایش رفاه طبقات پایین جامعه دارد. در واقع، اسلام مخالف رفاه زدگی و تجمّل و سرمستی ناشی از ثروت است.
-لذا منزل وسیع به همان معنایی که گفتیم نه تنها مخالف با اقتصاد مقاومتی نیست بلکه با بهبود روابط فردی و خانوادگی و بهبود سطح زندگی، بهره وری را در مقیاس اجتماعی افزایش می دهد.
-نتیجه آنکه ما می خواهیم با اقتصاد مقاومتی به رفاه برسیم نه اینکه از رفاه و نیازهای در حد کفاف و شان خود کم کنیم تا به اقتصاد مقاومتی برسیم. در این مسکن وسیع به این معنایی که گفتیم و با شرایط مذکور، مصرف برق و آب و … به اندازه نیاز و به دور از اسراف و تبذیر مخالفتی با شرع و اقتصاد مقاومتی ندارد. در غیر اینصورت باید مصرف آب برای وضو و غسل و … که اسلام به طور روزانه و هفتگی به همه مسلمانان توصیه می کند را اسراف و مخالف اقتصاد مقاومتی بدانیم!! و حال آنکه اسلام اهداف عالیتری را مدنظر دارد.
پاسخ به سوال دوم:
اینگونه نمی باشد که طلا به طور مطلق برای بانوان مستحب باشد. بلکه زینت با طلا برای مردان حرام و برای بانوان امری جایز است نه مستحب (بنا بر استفتاء از دفتر رهبری). آنچه که مستحب است زینت بانوان است در برخی موارد (و این زینت می تواند با طلا باشد یا نقره و یا سایر زیورآلات). مانند:
1. زینت کردن به طلا و سایر زیور الات، برای زن در هنگام نماز .
2. زینت کردن و آراستن در روز جمعه.
3. در عده طلاق رجعی زینت کردن برای شوهر.
4. هم چنین زینت کردن برای شوهر مطلقا مستحب می باشد.
اما اینکه استفاده از طلا بدون زینت هم برای خانم ها مستحب باشد. سندی نیافتیم. (فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، ج۱، ص۱۲۶، مرکز کلی پاسخگویی به سوالات دینی، http://www.pasokhgoo.ir/node/52210)
بنابراین استفاده از طلا برای خانم ها امری جایز است و اینگونه نیست که اسلام دستور اکید بر زینت با طلا داشته باشد. لذا بانوان می توانند و بسیار شایسته است که خصوصا در این شرایط حاضر، به جای انباشت طلا و حبس آن (غیر از مقدار متعارف آن)، سرمایه را در مسیر مورد نیاز و تولید به کار گیرند.
رهبر انقلاب در این زمینه می فرمایند: مصرف باید در حدّ لازم باشد، نه در حدّ اسراف. خانمهای کسانی که همسرانشان یا خودشان مسؤولیتهایی در بخشهای مختلف کشور دارند، باید از لحاظ دوری از اسراف، نسبت به دیگران الگو باشند. باید برای دیگران درس باشند و نشان دهند که شأنِ زن مسلمان بالاتر از این حرفهاست که اسیر زر و زیور و جواهر آلات و از این قبیل شود. نمیخواهیم بگوییم اینها حرام است؛ میخواهیم بگوییم شأن زن مسلمان بالاتر از این است که در دورانی که بسیاری از مردم جامعه ما محتاج کمکند، کسانی بروند پول بدهند طلا بخرند، زینتآلات بخرند، وسایل زندگی رنگارنگ بخرند و در انواع و اقسام روشها و منشهای زندگی، اسراف کنند. اسراف، الگوی زن مسلمان نیست. (بیانات رهبر انقلاب در دیدار جمعی از زنان – ۱۳۷۱/۰۹/۲۵)
زنان جامعه می توانند از طریق مدیریت در مصارف فردی ( دوری از اسراف و تجمّل و …) و خانوار (کنترل مصرف در خوراک و پوشاک و انرژی و تاکید بر مصرف کالاهای داخلی و …) نقش اساسی در اقتصاد مقاومتی ایفاء کنند.
[1]. برقی، احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، محقق، مصحح، محدث، جلال الدین، ج 2، ص 610، قم، دار الکتب الإسلامیة، چاپ دوم، 1371ق.
[2]. ابی یعلی تمیمی، أحمد بن علی، مسند أبی یعلى، ج 13، ص 257، دمشق، دار المأمون للتراث، چاپ اول، 1404ق؛ نسائی، أبو عبد الرحمن أحمد بن شعیب، السنن الکبری، محقق: شلبی، حسن عبد المنعم، ج 9، ص 36، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ اول، 1421ق.
[3]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 6، ص 526، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[4]. شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق، صبحی صالح، ص 325، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق.
[5]. محدث نوری، حسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج 3، ص 467، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، 1408ق.
[6]. وسائل الشیعة، شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعة، ج 5، ص 338، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، 1409ق.
[7]. وسائل الشیعه، ج5، ص337
[8]. شیخ صدوق، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص 281، قم، دار الشریف الرضی للنشر، چاپ دوم، 1406ق.