خانه » همه » مذهبی » امامت امامان -تعیین جانشینی ائمه-حدیث لوح-

امامت امامان -تعیین جانشینی ائمه-حدیث لوح-


امامت امامان -تعیین جانشینی ائمه-حدیث لوح-

۱۳۹۵/۰۲/۱۳


۷۶۲۱ بازدید

سلام علیکم . برای انکه به عنوان یک شیعه برای خودم ثابت شود . اگر میشود برای تک تک امامان روایت هایی که درمورد جانشین امام بعدی و معرفی کردن او از سوی امام قبلی وجود دارد در کتب شیعه حداقل برای نمونه از هر امام یک روایت با ذکر سند و ادرس بفرماید . مثلا تعیین جانشینی امام حسن از سوی امام علی و امام حسین از سوی امام حسن و به ترتیب تا اخرین امام . خواهش میکنم برای تک تک امامان میخواهم نه فقط یکی دو امام

سلام علیکم

روایاتی که پیرامون امامت اهل بیت وارد شده همان حدیث لوح که پیامبر آن رابه حضرت زهرا سلام الله علیها داده بود ،می باشد وبعضی از ائمه جانشین خود را به صورت مخفی به اصحاب خاص خود به دلیل فضای خاصی که برجامعه حاکم بود معرفی می کردند تا از خطر در امان بمانند.وبعضی هم با سفارش ووصیتی که به فرزند خود می کردندنشانه ی امامت آنها محسوب می شود.ومابه مواردی که درکتب تاریخی ذکرشده نکاتی رابیان می کنیم.

1.امام علی علیه السلام

آیات و روایات زیادی دال بر امامت و جانشینی امام علی بن ابی طالب(ع) بعد از رسول خدا(ص) است که برخی از آنها عبارتند از:

آیه اطاعت

یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّ‌سُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ‌ مِنکمْ (ترجمه: ای کسانی که ایمان آورده اید خدا را اطاعت کنید و پیامبر و اولیای امر خود را (نیز) اطاعت کنید.)( نساء–۵۹)

این آیه به اتفاق علمای شیعه در‌ شأن امام علی(ع) و ائمه(ع) نازل شده است و دلیل بر وجوب اطاعت از آنهاست.(۵۴)

آیه ولایت

إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ (ترجمه: همانا ولی امر شما تنها خدا، رسول و آن مؤمنانی هستند که نماز به پا داشته و در حال رکوع زکات می‌دهند.)( مائده–۵۵)

واحادیث

حدیث منزلت: رسول خدا(ص) خطاب به علی(ع) می‌فرماید:

انت منی بمنزلة هارون من موسی الا انه لا نبی بعدی (ترجمه: تو نسبت به من همچون هارون نسبت به موسی هستی جز اینکه پس از من پیغمبری نخواهد بود.)

حدیث یوم الانذار: رسول خدا(ص) وقتی رسالتش را به اقوام خود ابلاغ کرد فقط علی(ع) دعوت حضرت(ص) را پذیرفت. پیامبر(ص) نیز فرمود:

انت اخی و وزیری و وارثی و خلیفتی من بعدی (ترجمه: تو برادر و وزیر و وارث من و جانشین من پس از من هستی.)

غدیر

من کنت مولاه فعلی مولاه..(پیام قرآن، ج9، ص 194.)

2.امام حسن علیه السلام

امیرمؤمنان (علیه السّلام) در آخرین روزهای عمر خود، وصیتی به فرزندش امام مجتبی (علیه السّلام) کرد و در آن هنگام، امام حسین (علیه السّلام) و محمد حنفیه و همه فرزندانش و بزرگان شیعه و اهل بیت خود را، بر آن گواه گرفت. سپس کتاب و سلاح مخصوص خود را به او داد و فرمود: «فرزندم حسن! رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به من فرمان داد تا تو را وصی خود قرار دهم و کتاب ها (نوشته ها) و سلاح خویش را به تو دهم؛ همان طور که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آنها را به من سپرد و فرمان داد که بر تو فرمان دهم که هرگاه مرگت فرا رسید، آن کتاب و سلاح را به برادرت حسین بسپار».

آن گاه فرمود: «فرزندم! تو ولی امر و نیز ولایت و اختیار قصاص خون من را در دست داری. چنانچه خواستی، عفو کن و اگر تصمیم به قصاص گرفتی، در برابر یک ضربت، یک ضربت باشد و از این مقدار تجاوز مکن».[امام حسن علیه السلام ، امید امیدوار، قم، شفق، ۳۲٫]
در این جا امیرمؤمنان (علیه السّلام) تصریح می فرماید که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به او وصیت کرد تا امام حسن (علیه السّلام) را وصی خود قرار دهد که این خود نشانه ای بر منصوص بودن امامت حضرت مجتبی (علیه السّلام) است.[زندگی امام حسن مجتبی علیه السلام ،سیدجعفر غضبان، آیه اللّه مرعشی نجفی و آستان قدس رضوی، سوم، تهران، ساحل، جیبی]
پیامبرصل الله علیه واله وسلم

الحسن والحسین امامان ،قاما او قعدا(مجمع البیان،ج2،ص403-کشف الغمه،ج2،ص159-الارشاد،ص220)

نصر بن مزاحم نقل می کندکه اعورشنی در حضور امام شعری را دال بر امامت امام حسن خواندند وگفتند که باعث خشنودی شما شود(طبقات الکبری،ج3،34)

امام حسن علیه السلام در نامه ای به معاویه نوشت:وقتی پدرم درآستانه مرگ قرار گرفت،این امر را بعد از خود به من سپرد.(مقاتل الطالبین،ص36-الفتوح ،ج4،ص151)

3.امام حسین علیه السلام

وصیت امام حسن(ع) درباره جانشینی امام حسین(ع) پس از وی و سفارش به محمد حنفیه به پیروی از آن حضرت است(ابن اعثم کوفی، الفتوح، ج۴، ص۳۱۹؛ کلینی، ج۱، ص۳۰۱ـ۳۰۲؛ خزاز رازی، ص۲۲۹؛ فضل بن حسن طبرسی، ۱۴۱۷، ج۱، ص۴۲۱ـ۴۲۳؛ نیز برای اعتراف محمد حنفیه به امامت آن حضرت ر.ک: همان، ج۱، ص۴۲۳.)

4.امام سجاد علیه السلام

بنابر روایاتی صریح در منابع شیعی، امام سجاد(ع) جانشین و وصی حسین بن علی(ع) است.(کافی، ج۱، صص ۱۸۸-۱۸۹) در احادیث نقل شده از پیامبر(ص) در باره اسامی امامان شیعه ، نام آن حضرت در میان امامان آمده است.(مفید، الاختصاص، ص۲۱۱؛ منتخب الاثر باب هشتم ص۹۷؛ طبرسی، اعلام الوری باعلام الهدی، ج۲، ص۱۸۲-۱۸۱؛ عاملی، اثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، ج۲، ص ۲۸۵) متکلمان شیعه مانند شیخ مفید، برتری علمی و عملی وی بر دیگران پس از پدرش را نخستین دلیل بر امامت وی دانسته‌اند.و وصیتی که امام به ام سلمه کردوامانتی که به دست وی داده بود تابه امام سجاد بدهد.(المفید، الارشاد، ج۲، ص203.)

5.امام محمدباقرعلیه السلام

جابر بن عبدالله نقل می‌کند: پیامبر(ص) در پاسخ سؤال جابر که درباره امامان بعد از امیرالمؤمنین پرسید فرمود: حسن و حسین، دو سرور جوانان اهل بهشت، سپس سرور عبادت کنندگان در زمان خود، علی بن الحسین، سپس باقر، محمد بن علی که‌ای جابر تو او را خواهی دید….(کفایة الاثر، صص۱۴۴-۱۴۵)

امام سجاد نیز به طور مکرر نظرها را به سوی فرزندش باقر جلب می‌کرد. مثلاً وقتی که فرزندش عُمَر از سرّ اهمیت دادن فراوان وی به امام باقر سؤال کرد، حضرت در پاسخ او فرمود: این بدان سبب است که امامت در فرزندان او باقی خواهد ماند تا روزی که قائم ما قیام کند و دنیا را پر از عدل و قسط نماید. پس او هم امام است و هم پدر امامان.(کفایة الاثر، ص۲۳۷.)

شیخ مفید می‌نویسد: امام باقر(ع) در علم، زهد و بزرگواری از همه برادرانش برتر، و قدر و منزلتش بیشتر بود و همه کس او را به عظمت می‌ستود و مورد احترام عامه و خاصه بود. بدان اندازه که از او در خصوص علم دین و آثار و سنت نبوی و دانش قرآن و سیره و فنون اخلاق و آداب، آشکار شده است از هیچ یک از فرزندان حسن و حسین آشکار نشده است. باقیمانده‌های یاران پیامبر(ص)، بزرگان تابعین و پیشوایان فقهای مسلمان از وی روایت کرده‌اند. پایه فضل و بزرگواری وی به جائی رسیده بود که در میان اهل علم، ضرب المثل شده بود و در وصفش آثار می‌نوشتند و اشعار می‌سرودند(المفید، الارشاد، ج۲، ص227)

6.امام صادق علیه السلام

هشام بن سالم از جابرجعفی روایت کرده که از امام باقر علیه السلام از امام پس از او پرسش شد؟پس آن حضرت دست به امام صادق زده وفرمود:این است به خدا قائم آل محمدصل الله علیه وآله وسلم

چندین نفر از اصحاب امام باقر(ع) روایاتی از ایشان درباره امامت فرزندش «‌جعفر‌» نقل کرده‌اند که از جمله آنها هشام بن سالم، ابوالصباح کنانی، جابر بن یزید جعفی، عبدالاعلی مولی آل سام، هستند.

شیخ مفید می‌نویسد: علاوه بر وصیت امام باقر (ع) نسبت به امامت فرزندش جعفر، افضل بودن وی به لحاظ برتری در علم و زهد و عمل بر همه برادران و عموزادگان و سایر مردم روزگارش، بر امامت وی دلالت می‌کند.(ارشاد شیخ مفید،ج255)

7.امام کاظم علیه السلام

برخی از خواص فقهاء و یاران مورد اعتماد امام صادق(ع) سخنان وی بر امامت امام کاظم(ع) را نقل کرده‌اند. از جمله: مفضل بن عمر جعفی، معاذ بن کثیر، عبدالرحمن بن حجاج، فیض بن مختار، یعقوب سراج، سلیمان بن خالد، صفوان جمال.

در روایتی آمده است که امام صادق(ع) فرمودند: خداوند به من پسری عطا کرد که بهترین مخلوقات خداست(مجلسی، بحارالانوار، ج ۴۸، ص ۲)و در حدیث دیگری فرمود: دوست داشتم غیر از او فرزند دیگری نداشتم تا هیچ کس در علاقه‌ام به موسی شریک نمی‌شد.(مجلسی، همان، ج ۷۵، ص ۲۰۹-ارشاد شیخ مفید،ج2،ص303)

8.امام رضا علیه السلام

بعضی از کسانی که احادیثی را از موسی بن جعفر (علیه‌السلام) بر امامت فرزندش علی(ع) نقل کرده‌اند از این قرارند: داود بن کثیر الرقی، محمد بن اسحاق بن عمار، علی بن یقطین، نعیم القابوسی، الحسین بن المختار، زیاد بن مروان، المخزومی، داود بن سلیمان، نصر بن قابوس، داود بن زربی، یزید بن سلیط و محمد بن سنان.(المفید، همان، ص349.)

علاوه بر ادله روایی فراوان، مقبولیت امام رضا(ع) در میان شیعیان و برتری علمی و اخلاقی وی، ثابت کننده امامت اوست و هرچند وضعیت مسأله امامت در اواخر زندگی موسی بن جعفر(ع) بسیار پیچیده و سخت بود اما بیشتر اصحاب امام کاظم(ع) جانشینی امام رضا(ع) را پذیرفتند.

ابن قولویه نقل می کند که از امام خواستم که امام بعد ازخود معرفی کند که می گوید آن حضرت به امام رضا اشاره کردندوفرمودند امام وصاحب شما بعد از من اواست.(همان)

9.امام جواد علیه السلام

یکی از اصحاب امام رضا از او درباره جانشینش سؤال کرد، حضرت رضا با دست خود به فرزندش ابوجعفر (امام جواد) اشاره کرد که روبرویش ایستاده بود.

در روایت دیگر امام رضا(ع) فرمود: «این ابوجعفر است که به جای خود نشانده و مقام خود را بدو واگذار کرده‌ام. ما خاندانی هستیم که خردسالان ما همانند بزرگسالان ما ارث می‌برند.» (یعنی همانگونه که بزرگسالان علم را به ارث می‌برند، کودکان ما نیز بدون هیچگونه تفاوت علم را از بزرگسالان به ارث می‌برند).(شیخ مفید، الارشاد، ج۲، ص387).

در روایت دیگر ابوالحسن بن محمد (از اصحاب امام رضا) می‌گوید از او شنیدم که می‌گفت: «ابوجعفر جانشین من در میان اهلم است.»(شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا، ج۲، ص۵۸۶)

10.امام هادی علیه السلام

ابن قولویه نقل می کند که موقعی که امام خواست از مدینه به بغداد برود از او درباره امام بعد سوال کردم که امام فرمودند پس از من کار امامت به پسرم علی است. (ارشاد،مفید،ج2،ص419)

از نظر طبرسی و ابن شهر آشوب، اتفاق نظر شیعیان بر امامت امام هادی(ع) دلیل محکم و غیر قابل تردیدی بر صحّت امامت آن حضرت است.(مسند الامام الهادی علیه‌السلام، ص۲۰‌.) با این حال، کلینی و دیگران نصوص مربوط به امامت وی را برشمرده‌اند و از پاره‌ای روایات برمی‌آید که هنگامی که امام جواد(ع) از طرف معتصم عباسی به بغداد فرا خوانده شد، امام چون این احضار را تهدیدی برای خود تلقی نمود و احساس خطر کرده، امام هادی(ع) را به عنوان جانشین خود به شیعیان معرفی نمود(کلینی، کافی، ج۱ ص۳۸۱)و حتی نصّ مکتوبی دربارۀ امامت وی به جای گذاشت تا پس از وی هیچ گونه تردیدی در این خصوص باقی نماند.

11.امام عسکری علیه السلام

در روایتی، به نقل از علی بن عمر نوفلی آمده است:

«همراه با امام هادی علیه‌السلام در حیاط خانه‌اش بودم که فرزندش محمّد -ابوجعفر- بر ما گذشت. عرض کردم: فدایت گردم! او امام ما پس از شما خواهد بود؟ فرمود: امام شما پس از من حسن خواهد بود».(کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۳۲۴)

ابن قولویه روایت کرده که امام هادی علیه السلام چهار ماه پیش از مرگ خود به فرزندش حسن وصیت کردو مرا با جمعی از دوستان بر آن وصیت گواه گرفت.(ارشاد،مقید،ج2،ص443)

12.امام مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف

امام عسکری به خاطر شرایط سیاسی، در وصیت‌نامه خود تنها از مادر خویش نام برده بود،

بلافاصله پس از شهادت امام، خواص از اصحاب به ریاست عثمان بن سعید عمری (متوفی بین ۲۶۰ تا ۲۶۷ق.) به جامعه شیعه اعلام کردند که امام عسکری فرزندی از خود به جا نهاده که اکنون جانشین ایشان و متصدی مقام امامت است،(ابوسهل نوبختی، التنبیه، ص۹۲ـ۹۳)عبدالله بن جعفر حمیری می‌گوید: از عثمان بن سعید عمری درباره نام جانشین امام عسکری(ع) پرسیدم. عـمری پاسـخ داد: شما از اینکه نام ایشان را بپرسید، ‌‌نهی‌ شده‌اید، چراکه سلطان (خلیفه وقت) چنین می‌پندارد که امام عسکری هیچ پسری از خود بر جا نگذاشته و میراث او نیز (بین مادر و برادر و خواهرش) تقسیم شده است. اگر اسم او برده شود، آنها در صدد یافتن او برمی‌آیند. پس از نام او نپرسید.( شیخ طوسی، الغیبه، ص۳۵۹-۳۶۱)

جهت مطالعه بیشتر ر.ک:ارشاد شیخ مفید

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد