طلسمات

خانه » همه » مذهبی » امام جماعت- اعتقاد به ولایت فقیه

امام جماعت- اعتقاد به ولایت فقیه


امام جماعت- اعتقاد به ولایت فقیه

۱۳۹۸/۰۶/۱۱


۷۲۷ بازدید

ایا قبول نداشتن ولایت فقیه باعث کافر شدن شخص می شود؟ایا این شخص گناه کار است؟ایا چنین شخصی که ولایت فقیه را قبول ندارد یا با ایشان ، در مباحث واضح دینی اختلاف نظر دارند،از عدالت ساقط می شود و اقتدا به چنین شخصی جایز است؟

قبول نداشتن ولایت فقیه دو حالت دارد گاهی از روی عناد و دشمنی و کینه و حسادت و حب جاه سرچشمه می گیرد که این صفات در هر کس باشد نشانه عدم عدالت است و برای کسی که یقین دارد امام جماعت داری این صفات رذیله است نمی تواند به او اقتدا نماید ، اما گاهی مخالفت جنبه فقهی و استدلالی دارد و پذیرش مساله ولایت برای فقیه بعنوان یک فرع فقهی محل بحث فقها از سابق بوده است و نسبت به محدوده آن هم بین فقها اختلاف است و اگر کسی از نظر اجتهادی یا تقلیدی قائل به آن نباشد سلب عدالت از او نمی شود واقتداء به او اشکال ندارد .برای روشن شدن این موضوع، لازم است ابتدا ببینیم که مخالفت با ولایت فقیه، از نظر شرع چه حکمی دارد؟ علمای شیعه به کفر منکرین امامت و ولایت حکم نداده اند و بحث اصول دین را از اصول مذهب تفکیک کرده اند. از آن جا که امامت و عدل از اصول مذهب می باشند، هر کسی به این دو اصل پای بند نباشد، بر او حکم کفربار نمی شود. وقتی عدم اعتقاد به امامت، باعث کفر نشود، یقیناً نفی ولایت فقیه هم نمی تواند انسان را از دین خارج نماید؛ زیرا ولایت فقیه در امتداد ولایت ائمه(ع) است؛ ولی عدم کفر، دلیل عدم خُسران و زیان نیست. امام هادی(ع) در زیارت جامعه می فرمایند: و علی من جحد ولایتکم غضب الرحمن ؛ و بر آن که منکر ولایت شما شود، غضب خداوند، بخشنده مسلّط گردد. ممکن است انسان کافر نباشد، ولی خشم الهی وجودش را فرا گیرد. مگر می شود بدون ولایت، راهی به سوی بهشت برد! مگر در عصر حاضر، بدون تبعیت از ولایت فقیه، می توان در پهنه اطاعت از امام معصوم(ع) سر بلند شد و حال آن که یکی از فرمان های ائمه(ع) اطاعت از فقیه جامع الشرایط است.
امام زمان(عج) در توقیع شریف می فرماید: … فانهم حجتی علیکم ؛ آنان حجت من بر شمایند. نکته دیگر اینکه ما با چند دسته مخالف روبرو می باشیم:
1.کسانی که نه اجتهاداً و نه تقلیداً به این نتیجه (ولایت فقیه) نرسیده اند و لذا از نظر تئوریکی مخالف می باشند، در مورد این دسته باید گفت، عقل هر انسان عاقبت اندیش حکم می کند که با در نظر گرفتن بسیاری از ادله های عقلی و نقلی (آیات و روایات) که در جهت اثبات ولایت فقیه وجود دارد، به صورت عمیق و ریشه ای موانع علمی و فکری و… که در این زمینه برایش وجود دارد، حلّ نماید و از صمیم دل و جان به این حکم الهی معتقد و مؤمن گردد.
2 . کسانی که اجتهاداً یا تقلیداً به این نتیجه رسیده اند که فقیه ولایت بر همه دارد، ولی امیال نفسانی و… باعث غلبه هواهای نفس او بر عقلش شده و زیر بار این واقعیت نمی رود چنین شخصی، حکم به فسق او می شود و چون وی اصل دین را قبول دارد ولی پایبند به آن نیست، تنها از عدالت می افتد.
3. اما اگر مخالفت با ولایت فقیه، در جایگاه حکومتی به عنوان تضعیف نظام اسلامی و یا براندازی آن باشد. حکمش حکم اخلال در حکومت و به عنوان مفسد فی الارض می باشد.
اکنون با توجه به مطالب فوق، در مورد شعار «مرگ بر ضد ولایت فقیه» باید گفت که قطعاً منظور این شعار، کسانی که صرفاً از دیدگاه تئوریکی (دسته اول) با این نظریه مخالف باشند نمی باشد. زیرا نه اجتهاداً و نه تقلیداً به آن نرسیده اند. اما دسته دوم یعنی کسانی که اجتهاداً و تقلیداً به آن رسیده اند ولی باز هم قبول نمی کنند و دسته سوم یعنی کسانی که در جهت تضعیف ولایت فقیه و براندازی حکومت اسلامی دست به توطئه و… می زنند، شامل این شعار می باشند. و مصداق این حدیث امام صادق(ع) می شود که فرمودند: … فانی قد جعلته علیکم حاکماً، فاذا حکم بحکمنا فلم یقبله منه، فانما استخفّ بحکم الله و علینا ردّ و الرادّ علینا الرادّ علینا الرادّ علی الله و هو علی حدّ الشرک ؛ ردّ و انکار حکم حاکم اسلامی ردّ و انکار ماست و ردّ و انکار ما ردّ بر خداست که حدّ شرک برخداست ،
(وسائل الشیعه، ج 18، ص 99 و اصول کافی، ج 1، ص67 ) (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 9/100105698)

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد