امام خمینی و نظارت روحانیت قبل از انقلاب
۱۳۹۵/۰۱/۲۴
–
۵۱۳ بازدید
چرا امام خمینی که در مصاحبه هایش گفته بود من فقط نظارت میکنم ونقشی در امور نخواهم داشت بعد از انقلاب در راس امور مملکت قرارگرفت واکثر اختیارات به او سپرده شد؟
نگاهی اجمالی به مجموعه مصاحبه ها و سخنرانی های امام پیش از پیروزی انقلاب اسلامی در مورد جایگاه و نقش روحانیت در نظام که ناظر به نقش ارشاد ، هدایت و نظارت آنان است از یک سو و مواضع ، دیدگاهها و عملکرد امام در ضرورت حضور و دخالت روحانیت در عرصه های عملی و پذیرش برخی مسئولیت ها از سوی دیگر ، ممکن است سؤال ها و ابهام هایی را در این زمینه به همراه داشته باشد و یا به تلقًی نوعی تنافی و تعارض در اندیشه امام بیانجامد از این رو به منظور برطرف شدن هر گونه ابهام و تصور تنافی و تعارض در اندیشه ایشان ، لازم است در اینجا به تبیین و تشریح دیدگاه امام در مورد حضور روحانیت در مناصب دولتی بپردازیم .
در توضیح موضوع باید اشاره کنیم که امام در برخی از مصاحبه ها و سخنرانی ها ی خویش پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ، وظیفه روحانیت را ارشاد و هدایت دولت دانسته و حضور روحانیت در مسئولیت های دولتی را لازم نمی دیدند .
به عنوان نمونه ایشان در پاسخ به سؤال خبرنگار مجله اکونومیست در مورد نقش روحانیت و رهبران مذهبی در آینده , فرمودند: روحانیون در حکومت آینده نقش ارشاد و هدایت دولت را دارا خواهند بود .( صحیفه نور , ج4, ص 180, مصاحبه با خبرنگار مجله انگلیسی اکونومیست , 18/10/57)
ایشان در مصاحبه با رادیو تلویزیون فرانسه نیز در پاسخ به این سؤال که دریافت شما از حکومت اسلامی چیست؟ آیا منظور این است که رهبران مذهبی حکومت را خود اداره کنند ؟ مراحل این حکومت کدام است ؟ فرمودند:
خیر، منظور این نیست که رهبران مذهبی خود حکومت را اداره کنند , لکن مردم را برای تأمین خواسته های اسلام رهبری می کنند , چون اکثریت قاطع مردم مسلمان هستند , حکومت اسلامی از پشتیبانی آنان برخوردار شده , متکی به مردم می گردد. (صحیفه امام , ج3, 467, مصاحبه با رادیو تلویزیون فرانسه ,23/6/57)
اما پس از گذشت مقطعی از پیروزی انقلاب اسلامی , ایشان با حضور روحانیون در برخی مناصب موافقت نمودند و در عمل ، روحانیون اقدام به پذیرش مسئولیت های کلیدی در امور حکومت نموده اند , اکنون این پرسش مطرح است که آیا در دیدگاه امام (ره) نسبت به حضور روحانیت در مسئولیت های دولتی تعارض و منافاتی وجود دارد یا دیدگاه امام دچار تغییر و دگرگونی شده است ؟
آنچه ما را به ارزیابی و تحلیل روشنی از دیدگاه امام و دستیابی به پاسخی روشن در این خصوص رهنمون می سازد ، توجه به افق فکری امام و در نظر گرفتن شرایط ، تحولات و ضرورت ها و الزامات پیش آمده پس از انقلاب اسلامی است .
در افق فکری امام ، اسلام دینی است جامع که به همه شئون زندگی انسان توجه داشته و برای تمام ابعاد اجتماعی ، اقتصادی ، سیاسی ، فرهنگی و… قوانینی در نظر گرفته است و نه تنها بدین منظور حکومت تأسیس نموده است بلکه اساساً اسلام ، دین حکومت است.
الاسلام هو الحکومه بشؤونها و الاحکام قوانین الاسلام وهی شأن من شؤونها بل الاحکام مطلوبات بالعرض وامور الیه لاجرائها وبسط العداله.( خمینی ، سید روح الله ، البیع ، تهران ، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره) ، 1421ق، ج2، ص632)
اسلام حکومت به تمام شئون آن است و احکام ، قوانین اسلام است که شأنی از شئون آن است بلکه احکام اسلامی مطلوب به عرض و امور برای اجرای حکومت و بسط عدالت می باشند .
و حکومت از منظر امام ، فلسفه عملی تمامی فقه در ابعاد زندگی انسان است.
حکومت در نظر مجتهد واقعى فلسفه عملى تمامى فقه در تمامى زوایاى زندگى بشریت است، حکومت نشان دهنده جنبه عملى فقه در برخورد با تمامى معضلات اجتماعى و سیاسى و نظامى و فرهنگى است، فقه، تئورى واقعى و کامل اداره انسان از گهواره تا گور است.( صحیفه امام ، ج21، ص 289)
در چنین نگاهی ، روحانیت به عنوان مبلغان و حافظان دین نه تنها حق حضور در امور سیاسی و اجتماعی را دارند بلکه جایگاه و موقعیت آنان این مسئولیت و وظیفه را برعهده آنان قرار می دهد و نمی توانند از آن برکنار بوده و نسبت به آن بی تفاوت باشند . وظایفی همچون هدایت و ارشاد مردم , حفظ کیان دین و مذهب ، مبارزه با ظلم و انحصار طلبی , آگاه سازی مردم و بیدار نمودن آنان در مقابله با توطئه ها ، خطرات و تهدیدات مختلف , حفظ استقلال و آزادی کشور اسلامی و حمایت از محرومین وپابرهنگان و… گویای نقش و جایگاه روحانیت در قبال اسلام است که گستره آن زمان تشکیل حکومت و عدم آن را در برمی گیرد هر چند در زمان برپایی حکومت اسلامی ، مسئولیت آنان بیشتر خواهد شد . البته انجام این مسئولیت ها الزاماً به معنای عهده دار شدن مسئولیت های اجرایی توسط روحانیت نبوده و امام در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی بر این باور بودند که با حضور غیر روحانیون در مسئولیت های اجرایی ، روحانیت با ایفای نقش نظارتی خود می تواند نظام اسلامی را به طور بایسته تحقق بخشد و پیش ببرد و نیازی به حضور روحانیت در عرصه مسئولیت های اجرایی نیست ، مصاحبه های امام پیش از انقلاب اسلامی ناظر به این جهت بوده و بر این پیش فرض استوار بود که در میان غیر روحانیت ، افرادی وجود دارند که توانایی اداره امور کشور و انجام مسئولیت های اجرایی را بر اساس مبانی و معیارهای اسلامی دارا هستند و نیازی به حضور روحانیت در این عرصه نخواهد بود.
اما با پیروزی انقلاب اسلامی و شرایط پیش آمده و تجربه تلخ روی کار آمدن دولت موقت و ریاست جمهوری بنی صدر و آسیب هایی که از این ناحیه متوجه نظام شد ، ضرورت حضور روحانیت در برخی مسئولیت های نظام بیش از پیش احساس شد و این واقعیت آشکار شد که برای ادامه حرکت نظام اسلامی بر چارچوب ها و موازین اسلامی و حفظ استقلال کشور ، روحانیت باید این مسئولیت ها را بر عهده بگیرند و از آنجا که باقی ماندن آن افراد در پست های کلیدی , به اهداف نظام اسلامی و موجودیت آن خدشه وارد کرده و در کارکردهای حکومت نیز اختلال ایجاد می نمود ، امام پذیرفتند که بخشی از روحانیون با پذیرش مسئولیت های دولتی که جنبه کلیدی دارند , در تحقق اهداف و وظایف حکومت اسلامی , نظام را یاری رسانند .
خود امام بزرگوار به این نکته به صراحت اشاره نموده و فرمودند:
من از اول که در این مسائل بودم و کم کم آثار پیروزى داشت پیدا مى شد، در مصاحبه هایى که کردم، چه با کسانى که از خارج آمدند، حتى در نجف و در پاریس و چه در حرفهایى که خودم زدم، این کلمه را گفته ام که روحانیون شغلشان یک شغل بالاتر از این مسائل اجرایى است و چنانچه اسلام پیروز بشود، روحانیون مى روند سراغ شغلهاى خودشان. لکن وقتى که ما آمدیم و وارد در معرکه شدیم، دیدیم که اگر روحانیون را بگوییم همه بروید سراغ مسجدتان، این کشور به حلقوم آمریکا یا شوروى مى رود. ما تجربه کردیم و دیدیم که اشخاصى که در رأس واقع شدند و از روحانیون نبودند، در عین حالى که بعضیشان هم متدین بودند، از باب اینکه آن راهى که ما مى خواستیم برویم و آن راهى که مستقلّ باشیم …آن راه، با سلیقه آنها موافق نبود. و چون آنجا دیدیم که ما نمى توانیم در همه جا یک افرادى پیدا بکنیم که صد در صد براى آن مقصدى که این ملت ما براى آن، جوانهاشان را دادند و اموالشان را دادند، نمى توانیم پیدا بکنیم، ما تن دادیم به اینکه رئیس جمهورمان از علما باشد…نخست وزیرمان هم همین طور… ما آن روز خیال مى کردیم که در این قشرهاى تحصیلکرده و متدین و صاحب افکار، افرادى هستند که بتوانند این مملکت را به آن جورى که خدا مى خواهد، ببرند، آن طور اداره کنند. وقتى دیدیم که نه، ما اشتباه کردیم… ما از حرفى که در مصاحبه ها گفتیم، عدول کردیم و موقتاً تا آن وقتى که این کشور را غیر روحانى مى تواند اداره کند، آقایان روحانیون به ارشاد خودشان و به مقام خودشان بر مى گردند و محول مى کنند دستگاههاى اجرایى را به کسانى که براى اسلام دارند کار مى کنند …( صحیفه امام , ج16, ص 349-350)
باید توجه داشت که این مسئولیت که بر حسب ضرورت ها و الزامات عرفی و شرعی بر دوش روحانیون نهاده شد , تکلیفی است که در امتداد وظایف شرعی آنان قرار می گیرد و جدای از آن نیست زیرا روحانیت به حسب وظیفه و مسئولیت شرعی خویش در قبال حفظ اساس اسلام و نظام جمهوری اسلامی که بر گرفته از مبانی و اصول دینی است نمی تواند بی تفاوت باشد و در صورتی که حضور نیافتن آنان موجب شود که خطر و آسیبی متوجه دین و نظام دینی شود ، موظف به پذیرش مسئولیت هستند .
به تعبیر دیگر ، اهمیت والاتر و بالاتر حفظ اسلام و نظام اسلامی ، امام را بر این داشت تا از دیدگاه نخست خویش فاصله گرفته و با وجود اینکه شغل روحانیت را بالاتر از مسائل اجرایی می دانستند به منظور انجام این مسئولیت مهم تر و جلوگیری از انحراف در مسیر نظام ، با حضور روحانیت در برخی مسئولیت ها موافقت نمایند و همانگونه که فرمودند :
ما تکلیف داریم که قضاوت و سایر جهات را حفظ کنیم، تا زمانى که جمهورى اسلامى در مسیر خود قرار بگیرد، آن گاه علما به پست هاى خودشان که از همه شریفتر است برگردند. و من از ابتدا همین مطلب را مى گفتم که علما شأنشان نیست مسئولیت دولتى بپذیرند؛ خیال مى کردم که بدون آنها کارها درست مى شود. ولى پس از مدتى دیدم که اگر به این وضع باقى بمانیم، اصل اسلام هم در خطر مى افتد، و از آن مبناى اول برگشتم. و تا مادامى که اینها اشخاص صالح را به جاى خود پیدا نکرده اند، باید باشند.( صحیفه امام , ج18, ص 101)
بر این اساس ، در دیدگاه امام در خصوص حضور روحانیت در برخی از مناصب دولتی هیچ گونه تعارض و ناهمخوانی وجود ندارد بلکه شرایط پدید آمده در آغاز شکل گیری انقلاب اسلامی و ضرورت ها و الزامات ناشی از آن و اهمیت برتر حفظ اسلام و نظام ، موجب شد تا امام از آن نگاه اولیه که پیش از انقلاب اسلامی مطرح نموده بودند ، فاصله بگیرند و ضرورت حضور روحانیت در مسئولیت ها را بپذیرند تا نظام اسلامی بتواند در مسیر روشن خویش گام بردارد .
از این منظر ، پذیرش مسئولیت در نظام اسلامی نه تنها یک ضرورت بلکه یک ارزش و امر مقدس محسوب می گردد و در مقابل نپذیرفتن آن و شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت ها ، مؤاخذه الهی را به همراه خواهد داشت . امام در این باره فرمودند :
روحانیون و علما و طلاب باید کارهای قضایی و اجرایی را برای خود یک امر مقدس و یک ارزش الهی بدانند و برای خود شخصیت و امتیازی قائل بشوند که در حوزه ننشسته اند بلکه برای اجرای حکم خدا راحتی حوزه را رها کرده و مشغول به کارهای حکومت اسلامی شده اند اگر طلبه ای منصب امامت جمعه و ارشاد مردم یا قضاوت در امور مسلمین را خالی ببیند و قدرت اداره هم در او باشد و فقط به بهانه درس و بحث مسئولیت نپذیرد و یا دلش را فقط به هوای اجتهاد و درس خوش کند , در پیشگاه خداوند بزرگ یقیناً مؤاخذه می شود و هرگز عذر او موجه نیست , ما اگر امروز به نظام خدمت نکنیم و استقبال بی سابقه مردم از روحانیت را نادیده بگیریم , هرگز فرصت و شرایط بهتر از این را نخواهیم داشت .( صحیفه نور , ج21, ص 100)
و از آنجا که حضور در عرصه ها و مسئولیت های اجرایی همواره با اشکال ها و نارضایتی هایی همراه است ، ایشان در ارزیابی حضور چندین ساله روحانیت در این عرصه فرمودند :
کسی مدعی آن نیست که مردم و پا برهنه ها مشکلی ندارند و همه امکانات در اختیار مردم است و مسلّم آثار ده سال محاصره و جنگ و انقلاب در همه جا ظاهر می شود و کمبودها و نیازها رخ می نماید ولی من با یقین شهادت می دهم که اگر افرادی غیر از روحانیت جلودار حرکت انقلاب و تصمیمات بودند ، امروز جز ننگ و ذلت و عار در برابر آمریکا و جهان خواران و جز عدول از همه معتقدات اسلامی و انقلابی چیزی برایمان نمانده بود .( صحیفه نور ، ج21 ، ص 97-98)
در توضیح موضوع باید اشاره کنیم که امام در برخی از مصاحبه ها و سخنرانی ها ی خویش پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ، وظیفه روحانیت را ارشاد و هدایت دولت دانسته و حضور روحانیت در مسئولیت های دولتی را لازم نمی دیدند .
به عنوان نمونه ایشان در پاسخ به سؤال خبرنگار مجله اکونومیست در مورد نقش روحانیت و رهبران مذهبی در آینده , فرمودند: روحانیون در حکومت آینده نقش ارشاد و هدایت دولت را دارا خواهند بود .( صحیفه نور , ج4, ص 180, مصاحبه با خبرنگار مجله انگلیسی اکونومیست , 18/10/57)
ایشان در مصاحبه با رادیو تلویزیون فرانسه نیز در پاسخ به این سؤال که دریافت شما از حکومت اسلامی چیست؟ آیا منظور این است که رهبران مذهبی حکومت را خود اداره کنند ؟ مراحل این حکومت کدام است ؟ فرمودند:
خیر، منظور این نیست که رهبران مذهبی خود حکومت را اداره کنند , لکن مردم را برای تأمین خواسته های اسلام رهبری می کنند , چون اکثریت قاطع مردم مسلمان هستند , حکومت اسلامی از پشتیبانی آنان برخوردار شده , متکی به مردم می گردد. (صحیفه امام , ج3, 467, مصاحبه با رادیو تلویزیون فرانسه ,23/6/57)
اما پس از گذشت مقطعی از پیروزی انقلاب اسلامی , ایشان با حضور روحانیون در برخی مناصب موافقت نمودند و در عمل ، روحانیون اقدام به پذیرش مسئولیت های کلیدی در امور حکومت نموده اند , اکنون این پرسش مطرح است که آیا در دیدگاه امام (ره) نسبت به حضور روحانیت در مسئولیت های دولتی تعارض و منافاتی وجود دارد یا دیدگاه امام دچار تغییر و دگرگونی شده است ؟
آنچه ما را به ارزیابی و تحلیل روشنی از دیدگاه امام و دستیابی به پاسخی روشن در این خصوص رهنمون می سازد ، توجه به افق فکری امام و در نظر گرفتن شرایط ، تحولات و ضرورت ها و الزامات پیش آمده پس از انقلاب اسلامی است .
در افق فکری امام ، اسلام دینی است جامع که به همه شئون زندگی انسان توجه داشته و برای تمام ابعاد اجتماعی ، اقتصادی ، سیاسی ، فرهنگی و… قوانینی در نظر گرفته است و نه تنها بدین منظور حکومت تأسیس نموده است بلکه اساساً اسلام ، دین حکومت است.
الاسلام هو الحکومه بشؤونها و الاحکام قوانین الاسلام وهی شأن من شؤونها بل الاحکام مطلوبات بالعرض وامور الیه لاجرائها وبسط العداله.( خمینی ، سید روح الله ، البیع ، تهران ، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره) ، 1421ق، ج2، ص632)
اسلام حکومت به تمام شئون آن است و احکام ، قوانین اسلام است که شأنی از شئون آن است بلکه احکام اسلامی مطلوب به عرض و امور برای اجرای حکومت و بسط عدالت می باشند .
و حکومت از منظر امام ، فلسفه عملی تمامی فقه در ابعاد زندگی انسان است.
حکومت در نظر مجتهد واقعى فلسفه عملى تمامى فقه در تمامى زوایاى زندگى بشریت است، حکومت نشان دهنده جنبه عملى فقه در برخورد با تمامى معضلات اجتماعى و سیاسى و نظامى و فرهنگى است، فقه، تئورى واقعى و کامل اداره انسان از گهواره تا گور است.( صحیفه امام ، ج21، ص 289)
در چنین نگاهی ، روحانیت به عنوان مبلغان و حافظان دین نه تنها حق حضور در امور سیاسی و اجتماعی را دارند بلکه جایگاه و موقعیت آنان این مسئولیت و وظیفه را برعهده آنان قرار می دهد و نمی توانند از آن برکنار بوده و نسبت به آن بی تفاوت باشند . وظایفی همچون هدایت و ارشاد مردم , حفظ کیان دین و مذهب ، مبارزه با ظلم و انحصار طلبی , آگاه سازی مردم و بیدار نمودن آنان در مقابله با توطئه ها ، خطرات و تهدیدات مختلف , حفظ استقلال و آزادی کشور اسلامی و حمایت از محرومین وپابرهنگان و… گویای نقش و جایگاه روحانیت در قبال اسلام است که گستره آن زمان تشکیل حکومت و عدم آن را در برمی گیرد هر چند در زمان برپایی حکومت اسلامی ، مسئولیت آنان بیشتر خواهد شد . البته انجام این مسئولیت ها الزاماً به معنای عهده دار شدن مسئولیت های اجرایی توسط روحانیت نبوده و امام در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی بر این باور بودند که با حضور غیر روحانیون در مسئولیت های اجرایی ، روحانیت با ایفای نقش نظارتی خود می تواند نظام اسلامی را به طور بایسته تحقق بخشد و پیش ببرد و نیازی به حضور روحانیت در عرصه مسئولیت های اجرایی نیست ، مصاحبه های امام پیش از انقلاب اسلامی ناظر به این جهت بوده و بر این پیش فرض استوار بود که در میان غیر روحانیت ، افرادی وجود دارند که توانایی اداره امور کشور و انجام مسئولیت های اجرایی را بر اساس مبانی و معیارهای اسلامی دارا هستند و نیازی به حضور روحانیت در این عرصه نخواهد بود.
اما با پیروزی انقلاب اسلامی و شرایط پیش آمده و تجربه تلخ روی کار آمدن دولت موقت و ریاست جمهوری بنی صدر و آسیب هایی که از این ناحیه متوجه نظام شد ، ضرورت حضور روحانیت در برخی مسئولیت های نظام بیش از پیش احساس شد و این واقعیت آشکار شد که برای ادامه حرکت نظام اسلامی بر چارچوب ها و موازین اسلامی و حفظ استقلال کشور ، روحانیت باید این مسئولیت ها را بر عهده بگیرند و از آنجا که باقی ماندن آن افراد در پست های کلیدی , به اهداف نظام اسلامی و موجودیت آن خدشه وارد کرده و در کارکردهای حکومت نیز اختلال ایجاد می نمود ، امام پذیرفتند که بخشی از روحانیون با پذیرش مسئولیت های دولتی که جنبه کلیدی دارند , در تحقق اهداف و وظایف حکومت اسلامی , نظام را یاری رسانند .
خود امام بزرگوار به این نکته به صراحت اشاره نموده و فرمودند:
من از اول که در این مسائل بودم و کم کم آثار پیروزى داشت پیدا مى شد، در مصاحبه هایى که کردم، چه با کسانى که از خارج آمدند، حتى در نجف و در پاریس و چه در حرفهایى که خودم زدم، این کلمه را گفته ام که روحانیون شغلشان یک شغل بالاتر از این مسائل اجرایى است و چنانچه اسلام پیروز بشود، روحانیون مى روند سراغ شغلهاى خودشان. لکن وقتى که ما آمدیم و وارد در معرکه شدیم، دیدیم که اگر روحانیون را بگوییم همه بروید سراغ مسجدتان، این کشور به حلقوم آمریکا یا شوروى مى رود. ما تجربه کردیم و دیدیم که اشخاصى که در رأس واقع شدند و از روحانیون نبودند، در عین حالى که بعضیشان هم متدین بودند، از باب اینکه آن راهى که ما مى خواستیم برویم و آن راهى که مستقلّ باشیم …آن راه، با سلیقه آنها موافق نبود. و چون آنجا دیدیم که ما نمى توانیم در همه جا یک افرادى پیدا بکنیم که صد در صد براى آن مقصدى که این ملت ما براى آن، جوانهاشان را دادند و اموالشان را دادند، نمى توانیم پیدا بکنیم، ما تن دادیم به اینکه رئیس جمهورمان از علما باشد…نخست وزیرمان هم همین طور… ما آن روز خیال مى کردیم که در این قشرهاى تحصیلکرده و متدین و صاحب افکار، افرادى هستند که بتوانند این مملکت را به آن جورى که خدا مى خواهد، ببرند، آن طور اداره کنند. وقتى دیدیم که نه، ما اشتباه کردیم… ما از حرفى که در مصاحبه ها گفتیم، عدول کردیم و موقتاً تا آن وقتى که این کشور را غیر روحانى مى تواند اداره کند، آقایان روحانیون به ارشاد خودشان و به مقام خودشان بر مى گردند و محول مى کنند دستگاههاى اجرایى را به کسانى که براى اسلام دارند کار مى کنند …( صحیفه امام , ج16, ص 349-350)
باید توجه داشت که این مسئولیت که بر حسب ضرورت ها و الزامات عرفی و شرعی بر دوش روحانیون نهاده شد , تکلیفی است که در امتداد وظایف شرعی آنان قرار می گیرد و جدای از آن نیست زیرا روحانیت به حسب وظیفه و مسئولیت شرعی خویش در قبال حفظ اساس اسلام و نظام جمهوری اسلامی که بر گرفته از مبانی و اصول دینی است نمی تواند بی تفاوت باشد و در صورتی که حضور نیافتن آنان موجب شود که خطر و آسیبی متوجه دین و نظام دینی شود ، موظف به پذیرش مسئولیت هستند .
به تعبیر دیگر ، اهمیت والاتر و بالاتر حفظ اسلام و نظام اسلامی ، امام را بر این داشت تا از دیدگاه نخست خویش فاصله گرفته و با وجود اینکه شغل روحانیت را بالاتر از مسائل اجرایی می دانستند به منظور انجام این مسئولیت مهم تر و جلوگیری از انحراف در مسیر نظام ، با حضور روحانیت در برخی مسئولیت ها موافقت نمایند و همانگونه که فرمودند :
ما تکلیف داریم که قضاوت و سایر جهات را حفظ کنیم، تا زمانى که جمهورى اسلامى در مسیر خود قرار بگیرد، آن گاه علما به پست هاى خودشان که از همه شریفتر است برگردند. و من از ابتدا همین مطلب را مى گفتم که علما شأنشان نیست مسئولیت دولتى بپذیرند؛ خیال مى کردم که بدون آنها کارها درست مى شود. ولى پس از مدتى دیدم که اگر به این وضع باقى بمانیم، اصل اسلام هم در خطر مى افتد، و از آن مبناى اول برگشتم. و تا مادامى که اینها اشخاص صالح را به جاى خود پیدا نکرده اند، باید باشند.( صحیفه امام , ج18, ص 101)
بر این اساس ، در دیدگاه امام در خصوص حضور روحانیت در برخی از مناصب دولتی هیچ گونه تعارض و ناهمخوانی وجود ندارد بلکه شرایط پدید آمده در آغاز شکل گیری انقلاب اسلامی و ضرورت ها و الزامات ناشی از آن و اهمیت برتر حفظ اسلام و نظام ، موجب شد تا امام از آن نگاه اولیه که پیش از انقلاب اسلامی مطرح نموده بودند ، فاصله بگیرند و ضرورت حضور روحانیت در مسئولیت ها را بپذیرند تا نظام اسلامی بتواند در مسیر روشن خویش گام بردارد .
از این منظر ، پذیرش مسئولیت در نظام اسلامی نه تنها یک ضرورت بلکه یک ارزش و امر مقدس محسوب می گردد و در مقابل نپذیرفتن آن و شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت ها ، مؤاخذه الهی را به همراه خواهد داشت . امام در این باره فرمودند :
روحانیون و علما و طلاب باید کارهای قضایی و اجرایی را برای خود یک امر مقدس و یک ارزش الهی بدانند و برای خود شخصیت و امتیازی قائل بشوند که در حوزه ننشسته اند بلکه برای اجرای حکم خدا راحتی حوزه را رها کرده و مشغول به کارهای حکومت اسلامی شده اند اگر طلبه ای منصب امامت جمعه و ارشاد مردم یا قضاوت در امور مسلمین را خالی ببیند و قدرت اداره هم در او باشد و فقط به بهانه درس و بحث مسئولیت نپذیرد و یا دلش را فقط به هوای اجتهاد و درس خوش کند , در پیشگاه خداوند بزرگ یقیناً مؤاخذه می شود و هرگز عذر او موجه نیست , ما اگر امروز به نظام خدمت نکنیم و استقبال بی سابقه مردم از روحانیت را نادیده بگیریم , هرگز فرصت و شرایط بهتر از این را نخواهیم داشت .( صحیفه نور , ج21, ص 100)
و از آنجا که حضور در عرصه ها و مسئولیت های اجرایی همواره با اشکال ها و نارضایتی هایی همراه است ، ایشان در ارزیابی حضور چندین ساله روحانیت در این عرصه فرمودند :
کسی مدعی آن نیست که مردم و پا برهنه ها مشکلی ندارند و همه امکانات در اختیار مردم است و مسلّم آثار ده سال محاصره و جنگ و انقلاب در همه جا ظاهر می شود و کمبودها و نیازها رخ می نماید ولی من با یقین شهادت می دهم که اگر افرادی غیر از روحانیت جلودار حرکت انقلاب و تصمیمات بودند ، امروز جز ننگ و ذلت و عار در برابر آمریکا و جهان خواران و جز عدول از همه معتقدات اسلامی و انقلابی چیزی برایمان نمانده بود .( صحیفه نور ، ج21 ، ص 97-98)