امام سجاد(علیه السلام) و فاجعه حرّه
۱۳۹۵/۰۲/۱۴
–
۱۱۱۸ بازدید
فاجعه حرّه چه بود و نقش امام سجاد(علیه السلام) در این ماجرا چگونه بود؟
جریان واقعه
این حادثه از آنجا سرچشمه گرفت که پس از شهادت امام حسین(علیه السلام) موجی از خشم و نفرت در مناطق اسلامی خصوصاً در شهر مدینه که مرکز خویشاوندان پیامبر? و صحابه و تابعین بود، برانگیخته شد.
حاکم مدینه (عثمان بن محمد بن ابی سفیان) که در ناپختگی و جوانی و غرور چیزی از یزید کم نداشت، با اشاره یزید[ احمد بن یحیی بلاذری،انساب الاشراف،ج4،ص31، به نقل ازمهدی پیشوایی، سیره پیشوایان ص 254، موسسه امام صادق(علیه السلام) 1376 .]، برای فرو نشاندن جوّ نا آرام شهر، عدهای از جوانان شهر را انتخاب کرد و آنها را برای مشاهده جاه و جلال یزید و بهرهمندی از هدایای او به شام اعزام کرد. این گروه از نزدیک، خلیفه اموی و وضعیت اسفبار او را در سگبازی و میگساری و هوسرانی مشاهده کردند. گر چه عطایای یزید به آنها بسیار زیاد بود، ولی آنان پس از بازگشت به مدینه در مسجد پیامبر? و اجتماع مردم فریاد برآوردند:
«ما از نزد مردی میآییم که دین ندارد، شراب مینوشد، نماز را رها کرده است، طنبور مینوازد، زنان نزد او آواز میخوانند و… شما شاهد باشید که ما او را با قاطعیت از خلافت خلع کردیم».
و این نقطه انفجار مدینه بود. به دنبال این جریان، مردم مدینه با عبدالله بن حنظله (غسیل الملائک) بیعت کردند وحاکم مدینه و همه بنیامیه را از شهر بیرون کردند[ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم والملوک، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، ج5، ص482،بیروت، دارالمعارف 1963.و ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج3 ص212، بیروت، دارالکتاب العربی .].
این گزارش که به یزید رسید، مسلم بن عقبه را که مردی سالخورده و از سرسپردگان دربار بنی امیه بود، با لشکر انبوهی برای سرکوبی نهضت به مدینه اعزام کرد. سپاه شام، مدینه را مورد حمله قرار داد و جنگ خونینی بین دو گروه در گرفت و سرانجام، طرفداران عمر بن حنظله شکست خوردند و سران نهضت کشته شدند.
مسلم بن عقبه به مدت سه روز دستور قتل عام مردم و غارت شهر را صادر کرد، سربازان شام در مدت سه روز هزاران نفر از انصار ومهاجرین ومردم عادی را کشتند[ همان ص 491 .] و جنایاتی مرتکب شدند که قلم از بیان آنها شرم دارد… و در پایان قتل و غارت، مسلم از مردم به جز امام سجاد(علیه السلام) و افراد قلیل دیگری به عنوان بردگی برای یزید بیعت گرفت[ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج3 ص218. مسعودی، مروج الذهب، ج3 ص68-71، بیروت، دارالاندلس. ].
مواضع امام سجاد(علیه السلام) در این قیام
1. عدم همکاری با شورشیان[ همان،ص 218.-و ابوحنیفه دینوری، اخباراطوال، ترجمه محمود مهدوی دامغانی ص312، نشر نی، تهران.]
بنا به گزارشات صحیح تاریخی امام سجاد(علیه السلام) از همان ابتدا با این قیام همراهی نکردند، و میتوان دلایل زیرا علت این عدم همراهی بیان کرد:
الف. با ارزیابی اوضاع، واختناق شدیدی که پس از شهادت امام حسین(علیه السلام) به وجود آمده بود، امام شکست نهضت مدینه را پیش بینی میکرد، و میدید اگر در آن شرکت جوید، نه تنها که پیروز نمیشود، بلکه خود و پیروانش نیز کشته میشوند[ مهدی پیشوایی، همان، ص258.]. ابو عمرهندی از امام چهارم نقل میکند که فرمود: ما در مکه و مدینه بیست نفر دوست واقعی و فداکار نداشتیم[ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، ج4، ص 104 بیروت، دار الاحیاء الکتب العربیه.].
ب. با توجه به سوابق عبدالله بن زبیر، و نفوذی که در میان صفوف شورشیان یافته بود، این نهضت نمیتوانست یک نهضت اصیل شیعی باشد و امام(علیه السلام) نمیخواست امثال عبدالله بن زبیر قدرت طلب، او را پل پیروزی قرار دهند و شواهد تاریخی نشان میدهد سرنخ انقلاب در دست ابن زبیر جاه طلب و امثال او بود[ مسعودی، مروج الذهب، تحقیق محمد محی الدین عبدالحمید،ج3 ص 80، بیروت، صیدا.].
مسعودی مینویسد: اخراج حاکم مدینه (در آغاز شورش) با اجازه عبدالله بن زبیر صورت گرفت[ همان ص 87.].
ج. چنانکه گذشت، شورشیان عبدالله بن حنظله را به رهبری خود برگزیده بودند و هیچ گونه نظر خواهی از امام نکرده بودند. گرچه رهبران شورش افرادی صالح بودند، اما پیدا بود که این حرکت، یک حرکت خالص شیعی نیست و در صورت پیروزی معلوم نبود به نفع شیعیان تمام شود .
گویا با توجه به این گونه ملاحظات بود که امام از ابتدا در شورش شرکت نکرد، و یزید که این موضوع را میدانست و از طرف دیگر فاجعه کربلا در افکار عمومی برای او گران تمام شده بود، به مسلم بن عقبه توصیه کرده بود که متعرض علی بن الحسین(علیه السلام) نشود[ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم والملوک، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، ج5، ص493، بیروت، دارالتراث.].
2. پناه دادن به پناهندگان
مسعودی مینویسد: هنگامی که امام در کنار قبر پیامبر? بود، عدّهای از مردم به او پناهنده شده بودند…[ مسعودی، همان، ج3 ص80 .].
امام سجاد(علیه السلام) همراه خانوادهاش و تعدادی از مردم مدینه برای در امان ماندن از هجوم و تجاوزات امویان، به بیرون شهر در منطقه یَنبُع رفتند[ سید محسن امین، اعیان الشیعه، تحقیق حسن امین، ج1 ص 636، بیروت، دارالتعارف.]. حتی مروان بن حکم که از دشمنان امام و اهل بیت(علیهم السلام) بود، بعد از اینکه عبدالله بن عمر در محافظت از همسر و فرزندانش، دست رد بر سینهاش زد، آنها را به امام سپرد تا در غارت و هجوم شهر به آنان آسیبی نرسد و حضرت به آنها پناه داد[ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم والملوک، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، ج5، ص493، بیروت، دارالتراث.]، هرچند طبری میخواهد این جوانمردی را بر پایه دوستی قلمداد کند، اما آنچه از تاریخ بر میآید این است که نه اینکه دوستی بین آنها نبوده است بلکه مروان یکی از دشمنان اهل بیت(علیهم السلام) بوده است. (در جریان جنگ جمل و واقعه عاشورا و… ).
در واقعه حرّه امام سجاد(علیه السلام) چهارصد خانواده را در کفالت خود گرفت و تا لشکر مسلم در مدینه بود هزینه آنان را میپرداخت[ کشف الغمه ج2، ص107 .به نقل از سید جعفر شهیدی، تاریخ تحلیلی اسلام، ص 190،نشردانشگاهی 1388. ].
3. شفاعت از عدهای از مردم مدینه
اقدام دیگر امام در این واقعه دلخراش، شفاعت ایشان از جمع زیادی از مردم مدینه بود که فرمانده سپاه یزید در صدد اعدام آنها بود که به آزادی آنان منجر شد. با آنکه مسلم قبل از ملاقات با امام به شدت به او و خاندانش بدگویی میکرد، با مواجهه با امام منقلب شد وبه خواست ایشان تن در داد.[ مسعودی، همان، ج3، ص 80 .همچنین بنگرید: سید محسن امین، همان ج1 ص636.]
نتیجه گیری
امام سجاد(علیه السلام) با ارزیابی اوضاع سیاسی واختناق شدید ی که بعد از شهادت پدر بزرگوارشان به وجود آمده بود وبا پیش بینی عدم پیروزی شورشیان، مصلحت دید در شورش مردم مدینه شرکت نکند و از این غائله فاصله بگیرد، و اقداماتی از قبیل پناهندگی به مردم وشفاعت عدهای از محکومان به اعدام را انجام داد.
فصل سوم – شناخت صحیفه سجادیه