خانه » همه » مذهبی » امام مهدی (عج) به شیعیانش چه می گویند؟ / آداب انتظار در کلام معصومین

امام مهدی (عج) به شیعیانش چه می گویند؟ / آداب انتظار در کلام معصومین


امام مهدی (عج) به شیعیانش چه می گویند؟ / آداب انتظار در کلام معصومین

۱۳۹۳/۱۲/۰۷


۷۵ بازدید

امام مهدی (عج) به شیعیانش چه می گویند؟ / آداب انتظار در کلام معصومین علیه السلام

انتظار، تجلّى جامع و تبلور کامل تربیتهاى مکتب است. انتظار، هم، «شاخص منوّر ابعاد عقاید حقّه» است، و هم «تبلور کامل تربیتهاى مکتب» . غیبت، جریانى بسیار عمیق، و انتظار جریانى بسیار سازنده و مهم است. دورۀ غیبت و انتظار از یک جهت، مانند مدتى است که معلم از کلاس خارج مى‌شود تا بنگرد که شاگردان در غیاب او چه مى‌کنند؟

گروه فرهنگ جهان نیوز: یا مهدی (عج) ! باز منم و اشتیاقی که پایانی ندارد…. باز منم و غربتم از «تو» که خودم برای خودم رقم زده ام. با خطاهای بزرگ و کوچکم.(۱)

امام مهدی (عج) به شیعیانش چه می گویند؟ / آداب انتظار در کلام معصومین علیه السلام

انتظار، تجلّى جامع و تبلور کامل تربیتهاى مکتب است. انتظار، هم، «شاخص منوّر ابعاد عقاید حقّه» است، و هم «تبلور کامل تربیتهاى مکتب» . غیبت، جریانى بسیار عمیق، و انتظار جریانى بسیار سازنده و مهم است. دورۀ غیبت و انتظار از یک جهت، مانند مدتى است که معلم از کلاس خارج مى‌شود تا بنگرد که شاگردان در غیاب او چه مى‌کنند؟

گروه فرهنگ جهان نیوز: یا مهدی (عج) ! باز منم و اشتیاقی که پایانی ندارد…. باز منم و غربتم از «تو» که خودم برای خودم رقم زده ام. با خطاهای بزرگ و کوچکم.(۱)

مهدی جان ! آرزویم نه فقط دیدارت که رضایتت از من شیعه ای است که آخرتش با رضایت امام زمانش گره خورده.(۲)

امامم! شاید یاد و غربتت در روزمرگی هایم فراموشم شود، اما رضایتت را گریزی نیست که تأیید پایان نامه اعمالم هست.

آقا جان ! دعایم کن شاگرد خوبی یرای مکتب اهل بیت علیهم السلام باشم. دعای پدر در حق فرزند مستجاب است.(۳)

سخن امام مهدی (عج) با شیعیان

اگر شیعیان ما از معصیت دوری کنند، پایان کار طبق حکمت خداوند متعال به نفع آنان خواهد بود.(۴)

معارف منتظران

رابطه انتظار و تکلیف

انتظار، تجلّى جامع و تبلور کامل تربیتهاى مکتب است. انتظار، هم، «شاخص منوّر ابعاد عقاید حقّه» است، و هم «تبلور کامل تربیتهاى مکتب» . غیبت، جریانى بسیار عمیق، و انتظار جریانى بسیار سازنده و مهم است. دورۀ غیبت و انتظار از یک جهت، مانند مدتى است که معلم از کلاس خارج مى‌شود تا بنگرد که شاگردان در غیاب او چه مى‌کنند؟ و دربارۀ تعالیم و تکالیف خود چگونه رفتار مى‌نمایند. انسان منتظر، که شاگرد مکتب پیامبران، و حاضر در کلاس دین حق است، باید همواره مراقب خود باشد، و در علم و عمل بکوشد و بداند که معلم از کلاس بیرون رفته است، و هر لحظه ممکن است برسد، و او را در آن حال که هست ببیند. . . باید همیشه در حالى باشد که رضاى کامل خاطر معلم را فراهم آورد.

…هنگامى که به ماهیت دین و تعلیم ها و تکلیف هاى دین مى‌اندیشیم، و وقتى که به زندگى و تکلیف، با شناختهاى درست، فکر مى‌کنیم، به این نتیجه مى‌رسیم، که روزگار انتظار، نه تنها روزگار سستى و رهایى و بى‌تفاوتى و قعود و تحمل و ظلم‌پذیرى نیست، بلکه دوران انتظار، دوران حساس حضور تکلیفى است، هم در ابعاد تکالیف فردى، و هم در ابعاد تکالیف اجتماعى. دوران انتظار، دوران تکلیف است، تکلیف بزرگ. و آن تکلیف بزرگ نگهبانى دین خداست، در سطح فرد، و در سطح اجتماع.

اگر روزگار انتظار، روزگار فتور بود، و انسان وظایف چندانى نداشت، باید تکلیف برداشته مى‌شد، و باید در تعالیم پیشوایان، سخن از چنگ زدن به دین، و رعایت تقوى و پارسایى، و حفظ خط مکتب و رهبرى و امامت گفته نمى‌شد، با اینکه مى‌بینیم چنین نیست، بلکه احکام خدا به قوت خود باقى است، و حوزۀ «تکلیف» ، محروس و محفوظ است و بر چنگ زدن به دین تأکید شده است.

و گمان ندارم کسى تصور کند که چنگ زدن به دین، منفک از عمل به احکام دین تواند بود. و جزء احکام عمده دین، مبارزۀ با ظلم، امر به معروف، و نهى از منکر، و حضور در همۀ ابعاد وظایف فردى و اجتماعى است و اینها همه مبتنى بر قدرت و حاکمیت است.(۵)

آداب انتظار در کلام معصومین علیه السلام

پیامبر صلّى اللّه علیه و اله و سلم نقل فرمود: «زمانى بر مردم بیاید که امامشان از ایشان غایب شود. پس خوشا براى کسانى که در آن زمان بر امر ما ثابت باشند، کم‌ترین چیزى که براى ایشان خواهد بود از ثواب، آن است که بارى عزّ و جلّ ایشان را ندا کند: اى بندگان من ایمان آوردید به سرّ من و تصدیق کردید غیب مرا پس بشارت باد شما را به حسن ثواب از من.

شمایید بندگان و کنیزان حقیقى من، از شما قبول مى‌کنم و شما را عفو مى‌کنم و شما را مى‌آمرزم، به خاطر شما باران خود را بر بندگان نازل مى‌کنم و بلا را از ایشان مى‌گردانم و اگر شما نبودید هرآینه عذاب خود را بر ایشان نازل مى‌کردم.»(۶)

تشرفات

سیّد جلیل، آقا سیّد جعفر قزوینى مى‌گوید: با پدرم-مرحوم آقاى سیّد باقر قزوینى-به مسجد سهله مى‌رفتیم. وقتى نزدیک مسجد رسیدیم، به او گفتم: این حرفهایى که از مردم مى‌شنوم؛ یعنى هرکس چهل شب چهارشنبه به مسجد سهله بیاید حضرت مهدى علیه السّلام را مى‌بیند، پایه و اساسى ندارد.

پدرم غضبناک متوجّه من شد و گفت: چرا اساسى نداشته باشد؟ فقط به خاطر آن‌که تو ندیده‌اى؟ آیا هرچیزى که تو ندیده‌اى اصل ندارد؟ و خیلى مرا سرزنش کرد؛ به‌طورى‌که از گفتۀ خویش پشیمان شدم.

داخل مسجد شدیم. هیچ‌کس در آن‌جا نبود. وقتى پدرم در وسط مسجد، براى خواندن دو رکعت نماز استجاره ایستاد، شخصى از طرف مقام حضرت حجّت علیه السّلام متوجّه او شد و از کنارش عبور نمود. به او سلام کرد و با ایشان مصافحه نمود. در این‌جا پدرم به من توجّه کرد و پرسید: این آقا کیست؟

گفتم: آیا او حضرت مهدى علیه السّلام است؟

فرمود: پس کیست؟

من به دنبال آن حضرت دویدم؛ ولى احدى را نه در مسجد و نه در خارج آن ندیدم.(۷)

منابع:

۱- فَمَا یَحْبِسُنَا عَنْهُمْ إِلَّا مَا یَتَّصِلُ بِنَا مِمَّا نَکْرَهُهُ وَ لَا نُؤْثِرُهُ مِنْهُمْ …

هیچ چیز ما را از ایشان محبوس نمى دارد جز اخبارى که از ایشان به ما مى رسد و ما را مکروه و ناراحت مى سازد و از ایشان انتظار نداریم .

بحار الأنوار ، ج۵۳ ، ص۱۷۷ و الإحتجاج ، ج۲ ،‌ ص ۴۹۹ .

۲-امام صادق(علیه السلام) دربارة کمترین حدّ معرفت امام می فرماید: «پایین ترین مرتبة شناخت امام آن است که (بدانی) او جایگزین پیامبر ـ جز در مقام نبوت ـ و وارث اوست، و فرمان برداری از او، فرمان برداری خدا و رسولش می باشد.

سایت تبیان به نقل از تفسیر البرهان علامه بحرانی ج ۱ ص۳۶۷

۳- امام رضا علیه السلام می‌فرمایند: «الإمام: الأنیس الرّفیق و الوالد الشّفیق»

امام همدمی همراه و پدری مهربان است.

مکیال المکارم ج ۱ ص ۷۸ به نقل از کافی ج۱ ص۲۰۰

۴ – کلمات قصار امام زمان (عج)، محمد تقی اکبرنژاد ص۷۵

۵- خورشید مغرب ، محمرضا حکیمی صص۲۷۶-۲۷۵

۶- مهدی منتظر (عج) ، محمدجواد خراسانی ، ص ۳۵۷ به نقل از بحار الانوار ۵۲/۱۴۵ ح ۶۶؛ کمال الدین ۱/۳۳۰ح ۱۵

۷- برکات حضرت ولی عصر (عج) صص۶۶-۶۵ به نقل از عبقری حسان ج ۲ ص۷۲ س ۳۷

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد