۱۳۹۳/۱۱/۰۶
–
۲۷۳۱ بازدید
۱- داشتن بال برای فرشتگان امری است که در قرآن و روایات به آن تصریح شده است لکن بالی که بر جاذبه زمین غلبه می نماید یا تنظیم حرکت می کند بالی نیست که درفرشتگان مطرح باشد.
۲- واژه ی «جناح یا بال» فقط در همان بال پرندگان استعمال نمی شود؛ بلکه گاه در چیزی به کار می رود که نوعی ترقّی و اوج گرفتن را موجب شود ؛ چه اوج گرفتن مادّی و چه اوج گرفتن معنوی. نیز در معنی قدرت و نفوذ و سلطه و شوکت استعمال می شود؛ اینها نیز ارتباطی با بالا بودن دارند.
1- داشتن بال برای فرشتگان امری است که در قرآن و روایات به آن تصریح شده است لکن بالی که بر جاذبه زمین غلبه می نماید یا تنظیم حرکت می کند بالی نیست که درفرشتگان مطرح باشد.
2- واژه ی «جناح یا بال» فقط در همان بال پرندگان استعمال نمی شود؛ بلکه گاه در چیزی به کار می رود که نوعی ترقّی و اوج گرفتن را موجب شود ؛ چه اوج گرفتن مادّی و چه اوج گرفتن معنوی. نیز در معنی قدرت و نفوذ و سلطه و شوکت استعمال می شود؛ اینها نیز ارتباطی با بالا بودن دارند.
فرشتگان نیز متناسب با وجود خودشان تنزّل و صعود دارند؛ و سقف صعود هر فرشته ای نیز در حدّ وجودی خود اوست. لذا فرشتگان از حیث بلندی مقام با یکدیگر تفاوت دارند. در روایات از میزان این بلندی مقام با واژه «جناح ـ بال» یاد شده است. پس وقتی گفته می شود: فلان فرشته دو بال دارد و آن یکی چهار بال دارد ، یعنی دومی دو برابر اوّلی رتبه ی وجودی دارد.
3- در روایات است که جناب جبرئیل(ع) هزار بال دارد ؛ که این گواه بلند مرتبگی او در نظام هستی است. نیز در برخی روایات آمده که او دو بال دارد که یک سرش در مشرق عالم است و سر دیگرش در مغرب عالم؛ یعنی او چنان عظیم است که تمام عالم را زیر بال و پر خود دارد؛ یعنی سلطه ی وجودی او اینگونه عالمگیر می باشد. پس منظور از بال در ملائک ، بیان میزان بلندی رتبه ی آنها یا میزان سلطه ی وجودی آنها بر سایر مخلوقات و میزان قدرت آنها می باشد. خود همین که در برخی روایات برای جبرئیل(ع) هزار بال گفته اند ولی در برخی دیگر دو بال عالمگیر، نشان از آن دارد که منظور، بال متعارف نیست.
فرشتگان جبروتی مثل جناب جبرئیل(ع)، مجرّد محض می باشند؛ لذا اساساً شکل و اندازه ای ندارند؛ چه رسد به این که مثل پرندگان بال محسوس داشته باشند.
4- آدمیان نیز بال دارند ؛ البته اگر بال و پرشان نشکسته باشد. یک بال آدمی علم است و بال دیگرش عمل. چون بالا رفتن و اوج گرفتن انسان در عالم معنا و عالم ملائک به واسطه ی علم و عمل می باشد.
5- در مکاشفات و شهودات عرفانی، گاه ملائک حقیقتاً بال و پر دارند. مثلاً گاه عارفی یک فرشته را می بیند که بال دارد و پرواز می کند. باید توجّه داشت که در این حالت، آنچه عارف می بیند، حقیقت آن فرشته نیست؛ بلکه تنزّل برزخی آن فرشته را می بیند. مثلاً آنگاه که کسی جبرئیل(ع) را با چشم بصیرت می بیند که دو بال دارد و تمام عالم هستی زیر دو بال اوست، در واقع دارد تمثّل جبرئیل(ع) را می بیند نه حقیقت جبروتی او را. یا آنگاه که جبرئیل(ع) را می بیند که هزار بال دارد، باز تمثّل دیگری از او را می بیند. کما اینکه گاه جبرئیل(ع) به صورت مردی عرب به محضر رسول الله(ص) شرفیاب می شد در حالی که هیچ بالی نداشت. این نیز تمثّل دیگری آن بزرگوار است.
پس اینکه در احادیث و آیات از پر و بال ملائک صحبت شده، در واقع اشارتی هم دارد به تمثّلات آن بزرگواران. و البته اغلب عرفا، ملائک را با همین تمثّلاتشان مشاهده می کنند نه با حقیقت مجرّدشان؛ و از همین تعداد بالها یا گستردگی آنها متوجّه می شوند که حقیقت وجودی آن فرشته تا چه اندازه رتبه ی وجودی دارد.