طلسمات

خانه » همه » مذهبی » بخشیدن یا مقابله به مثل

بخشیدن یا مقابله به مثل


بخشیدن یا مقابله به مثل

۱۳۹۳/۰۴/۱۰


۱۳۱۳ بازدید

بخشیدن یا مقابله به مثل از دیدگاه قران

با سلام و ادب و سپاس از ارتباط شما با این مرکز
در این باره لازم است به دو نکته مهم در ابتدا توجه کنیم:
1. انتقام گرفتن و مقابله به مثل کردن ا ز مظاهر عدل است چنان که در قرآن داریم که « وَ جَزاءُ سَیِّئَةٍ سَیِّئَةٌ مِثْلُها»(شوری/40) البته عفو و گذشت برتر از ا نتقام است و چشم پوشی از مکافات و انتقام مطابق با فضل و بخشش و پسندیده تر است.
2. میان مسائل شخصی و مواردی که مربوط به دین و جامعه اسلامی می شود تفاوت قایل شویم. به طوری که در امور شخصی اصل را بر بخشش بگذاریم اما در موارد حفظ ارزشهای دینی و رعایت حقوق جامعه اصل را بر استقامت بگذاریم.
جهت توضیح بیشتر توجه شما را به مطالب زیر جلب می کنیم:
رسول خدا(ص) فرمود: که اگر مردی تو را سرزنش کند به عیبی که در تو هست،‌ تو سرزنش مکن او را به آنچه در اوست. و نیز فرمودند: دو نفر که یکدیگر را دشنام می دهند دو شیطان اند که همدیگر را می درند.
روزی در مجلس حضرت رسول (صلی علیه و آله و سلم) شخصی به یکی از صحابه دشنام داد، و او ساکت بود، بعد از آن او نیز شروع کرد به تلافی آن. حضرت برخاستند و فرمودند که فرشته از جانب تو جواب می داد و چون خود به سخن آمدی فرشته رفت و شیطان آمد، و در مجلسی که شیطان در آن است من نمی نشینم.
بر مرد دیندار لازم است که هر گاه از کسی نسبت به او ظلمی صادر شود در گفتار یا کردار، اگر از شریعت مقدسه جزائی و انتقامی برای آن مقرر شده به آن اکتفا کند و از آن تعدی نکند گر چه بهتر آن است که از آن نیز چشم بپوشد و عفو کند و اگر در شرع جزاء معینی برای آن نرسیده است کار او را به خدا واگذار کند، بگوید خدا جزای تو را بدهد یا خدا از تو انتقام کشد.
بهتر این است که چیزی نگوید زیرا وقتی شروع کرد به جواب دادن نمی تواند جلوی خود را بگیرد و ممکن است در حال غضب مطالبی را بگویند که خلاف شرع باشد.
البته در مواردی که پاسخ ندادن حمل بر بی غیرتی شود با صبر و حوصله مطابق محدوده شرعی مقابله کند و مکافات کند در هر صورت ترک انتقام و واگذاری کار به خداوند که منتقم حقیقی است بهتر است و خداوند هم انتقام می کشد.
به چشم خویش دیدم در گذرگاه
که زد بر جان موری مرغکی راه
هونز از صید منقارش نپرداخت
که مرغ دیگر آمد کار او ساخت
علاوه بر اینکه اگر آن شخص که بدی کرده بهره ای از انسانیت در او باشد و مکافات نکردن بیشتر تنبیه و ادب می شود و اثر شرمساری و خجالت او بیشتراز انتقام است.
و اگر از انسانیت بی بهره باشد تلافی تو نیز چندان اثر در او نمی کند بلکه هر چه نسبت به او بدگوئی کنی تفاوتی در حال او پدید نمی آید و تو باز از مقابله با او ضایع می شوی زیادتر از آنچه آن شخص تو را ضایع کرده.
آدمی که از انسانیت بویی نبرده هر چه بگویی خود را ضایع کرده ای، او اهل این حرفها نیست که عوض شود.
پاسخ بدی به نیکی
یکی از مؤثرترین طرق مبارزه با دشمنان سرسخت و لجوج آن است که بدیها را به نیکی پاسخ دهند در این صورت شخص بدکار تحت ضربات سرزنش و ملامت قرار می گیرد و در مقایسه او با طرف مقابل حق را به طرف مقابل می دهد و همین امر در بسیاری از موارد سبب تجدید نظر دشمن در برنامه هایش می شود.
در سیره پیشوایان و روش عملی پیامبر اسلام و ائمه هدی(ع) بسیار دیده ایم که افراد یا جمعیت هایی را که مرتکب بدترین جنایات شده اند به نیکی پاسخ گفته اند و مشمول محبتشان ساخته اند و همین امر سبب انقلاب و دگرگونی روحی و بازگشت آنها به طریق حق گردیده است.
قرآن کریم می فرماید: «ادفع بالتی هی احسن السیئه»؛ «بدیها را با عفو و گذشت و نیکی دفع کن، و سخنان نامطلوب آنها را با بهترین منطق پاسخ گو». (مؤمنون، آیه 96)
در آیه دیگر دارد که « فاذا الذی بینک و بینه عداوه کانه ولی حمیم» نتیجه این کار آن خواهد شد که دشمنان سرسخت، دوستان گرم و صمیمی شوند.(فصلت/34)
بنابراین دیدگاه اسلام عفو و گذشت و پرهیز از انتقام است، قرآن کریم می فرماید: « ولیعفوا و لیصفحوا الا تحبون ان یغفرالله لکم … » باید عفو و گذشت نمایند آیا دوست نمی دارید خداوند شما را بیامرزد.(نور/22) پس همان گونه که شما انتظار عفو الهی را در برابر لغزشها دارید باید در مورد دیگران عفو و بخشش را فراموش نکنید.
و نیز قرآن کریم می فرماید: « و جزاء سیئه سیئه مثلها»؛ کیفر بدی مجازاتی همانند آن است برای اینکه این مجازات جنبه انتقام جویی و کینه توزی و تجاوز از حد منجر شود. ولی به دنبال آن می فرماید: « فمن عفی و اصلح فأجره علی الله»؛ هر کس عفو و اصلاح کند پاداش او بر خداست.(شوری/40)
درست است که حقی از او ضایع شده و در مقابل ظاهرا چیزی نگفته،‌ اما به خاطر گذشتی که از خود نشان داده، گذشتی که مایه انسجام جامعه و کم شدن کینه ها و افزایش محبت و موقوف شدن انتقام جویی و آرامش اجتماعی است. خداوند بر عهده گرفته که پاداش او را از فضل بی پایانش مرحمت کند.
در پایان آیه می فرماید: « انه لایحب الظالمین»؛ خداوند قطعا ظالمان را دوست ندارد.
این جمله ممکن است اشاره به این باشد که اگر خداوند دستور عفو داده این به معنای دفاع از ظالمان نیست چرا که خداوند ظالمان را هرگز دوست نمی دارد بلکه هدف هدایت گمراهان و استحکام پیوندهای اجتماعی است.
خداوند که دستور عفو داده به معنی حمایت از طرف مقابل که کار بدی را مرتکب شده نیست بلکه به خاطر کنترل حالت انتقام و زیاده روی هایی که در هنگام انتقام گرفتن صورت می گیرد فرمان به عفو و گذشت داده و جبران حق طرف مظلوم را به عهده گرفته تا آرامش جامعه برقرار بماند و الا اگر هر روز افراد به دنبال انتقام کشی باشند، آسایشی باقی نمی ماند.
نکته قابل ذکر آن است که عفو و مجازات هر کدام جای ویژه ای دارد عفو در جایی است که انسان قدرت بر انتقام دارد و اگر می بخشد از موضع ضعف نیست این عفو سازنده است هم برای مظلوم چرا که به او تسلط بر نفس و صفای دل می بخشد و هم برای ظالم که او را به صلاح خویش وا می دارد.
و کیفر و انتقام و مقابله به مثل جایی است که هنوز ظالم از مرکب شیطان پیاده نشده و مظلوم در موضع ضعف قرار دارد و عفو او از موضع ضعف است اینجا باید اقدام به مجازات کند.
در هر صورت صبر و شکیبایی و عفو از کارهای پر ارزش است و « لمن صبر و غفر ان ذلک لمن عزم الامور»(شوری/43)
اما مسئله درخواست انتقام از خداوند که در بعضی از ادعیه و بیانات ائمه علیهم السلام وارد شده در واقع همان بحث عفو و گذشت را تأیید می کند زیرا ائمه(ع) در برابر ناملایمات و ظلم ها و اهانت ها صبر و شکیبایی و عفو را پیشه خود می کردند.(مگر جایی که به اصول ضربه وارد شود و ظالم جسورتر گردد) ائمه(ع) خود اقدام به انتقام نمی کردند و گذشت داشتند منتهی از خداوند می خواستند که با تدبیری الهی جلوی متجاوزان را بگیرد و از آنها انتقام بگیرد بدیهی است که انتقام الهی به گونه های متفاوتی صورت می گیرد گاهی تنبیه و مجازات در دنیاست گاهی در آخرت، گاهی به صورت خنثی کردن نقشه های ظالمان و … به قول معروف چوب خداوند صدا ندارد ضمن اینکه آرامش جامعه در سایه عفو و گذشت محفوظ می ماند ولی خداوند چون عادل است ظالم را گوش مال می دهد و به نحوی حق مظلوم را جبران می کند.
بنابراین درخواست انتقام در دعاها به معنی واگذار کردن کار به خداوند است که هر جور صلاح می داند جلو ظلم ظالم را بگیرد و آنها را سرجایشان بنشاند پس در واقع این هم تأکیدی بر عفو و گذشت است و رضایت و غضب آنها با رضایت و غضب الهی انطباق دارد. لذا اگر در موردی نفرت خود را اعلام می کنند و در مقام انتقام برمی آیند معلوم می شود که آن فرد سزاوار نفرین و انتقام است. و برای دین خدا مضر است و نزد خدا نیز مغضوب است. چنان که در روایت مشهور نزد شیعه و اهل سنت آمده است: « و ان الله عزوجل یغضب بغضب فاطمه و یرضی لرضاها»(مستدرک سفینه البحار ج8-ص25)؛ «ان الله یغضب لغضب رسول صلی الله علیه و آله»(صحیح بخاری، ج3 ص104)

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد