خانه » همه » مذهبی » بخش هشتم : زندگى و محل سکونت امام زمان (عج)

بخش هشتم : زندگى و محل سکونت امام زمان (عج)


بخش هشتم : زندگى و محل سکونت امام زمان (عج)

۱۳۹۵/۰۴/۰۸


۷۸ بازدید

زندگى امام زمان(عج)

پرسش ۲۴ . آیا امام زمان(عج)، مى تواند به صورت یک فرد ناشناس در میان مردم زندگى کند؟ در این صورت مسکن و محل زندگى او کجا است؟!


در پاسخ به این پرسش گفتنى است که نمى توان محل خاصى براى آن حضرت در نظر گرفت و منطقه و شهرى را به عنوان محل سکونت او معرّفى کرد. اصولاً «پنهان زیستى امام» ایجاب مى کند که مسکن و مکان زندگى او، کاملاً مخفى و ناشناخته بماند.

زندگى امام زمان(عج)

پرسش 24 . آیا امام زمان(عج)، مى تواند به صورت یک فرد ناشناس در میان مردم زندگى کند؟ در این صورت مسکن و محل زندگى او کجا است؟!


در پاسخ به این پرسش گفتنى است که نمى توان محل خاصى براى آن حضرت در نظر گرفت و منطقه و شهرى را به عنوان محل سکونت او معرّفى کرد. اصولاً «پنهان زیستى امام» ایجاب مى کند که مسکن و مکان زندگى او، کاملاً مخفى و ناشناخته بماند.

سدیر صیرفى از امام صادق (علیه السلام)  روایت مى کند : «صاحب الامر» از این جهت با یوسف (علیه السلام)  شباهت دارد که برادران یوسف – با اینکه عاقل و دانا بودند و قبلاً هم با وى معاشرت داشتند – وقتى پیش او رفتند تا خودش را معرفى نکرد ؛ او را نشناختند و با اینکه بین او و یعقوب (علیه السلام) ، بیش از هیجده روز راه فاصله نبود، یعقوب از وى اطلاعى نداشت. پس چرا این مردم انکار مى کنند که خداوند همین عمل را نسبت به حجّت خویش صاحب الامر نیز انجام دهد؟ او نیز در بین مردم تردّد مى کند و در بازار ایشان راه مى رود و بر فرش هاى آنان قدم مى گذارد ؛ ولى [مردم] او را نمى شناسند و به همین وضع زندگى مى کند تا هنگامى که خداوند به او اذن معرّفى به مردم را بدهد»[1]
آن حضرت براى انجام وظایف و تکالیف خود از مکانى به مکان دیگر مى رود و بر اساس حکایات معتبره در شهرها و اماکن مختلفى دیده شده است. مدینه، مکه، نجف، کوفه، کربلا، کاظمین، سامرا، مشهد و قم، از جمله آن است و در بعضى از زمان ها و مناسبت ها در مکانى مقدس حضور دارد. در اینجا به برخى از آنها اشاره مى شود :

مکان هاى خاصى:

1. مدینه و پیرامون آن (رضوى)

امام باقر (علیه السلام)  مى فرماید : «ناچار براى صاحب الزمان، عزلت و غیبتى است و طیبه (مدینه) خوب جایگاهى [براى ایشان] است»[2]
2. مکّه و اطراف آن (ذى طوى)

از امام باقر (علیه السلام)  نقل شده است : «یکون لصاحب هذا الامر غیبة فى بعض الشعاب، [و] أومأ بیده الى ناحیة ذى طوى…»[3] ؛ «صاحب الامر در یکى از این درّه ها غیبتى خواهد داشت، سپس با دستش به بخشى از ذى طوى اشاره کرد»

در دعاى ندبه مى خوانیم : «لیت شعرى این استقرّت بک النوى بل اىّ ارض تُقِلّکَ اَو ثرى أ برضوى اَو غیرها ام ذى طوى» ؛[4] «اى کاش مى دانستم که در کدامین زمین قرار دارى و کدام زمین یا خاک وجود نازنینت را بر خود حمل مى کند؟ آیا در رضوى هستى یا در جاى دیگر؟ آیا در ذى طوى هستى؟»

3. حضور هر ساله در حج و عرفات

از زمان ها و مکان هایى که امام در آن حضور مستمر و دائمى دارد، موسم حج و روز عرفه و در سرزمین عرفات است ؛ امام صادق (علیه السلام) فرمود : «یفقد الناس امامهم یشهد الموسم فیراهم و لا یرونه» ؛[5] «مردم امام زمان خود را نمى یابند، او در موسم حج [و در منا و عرفات] شرکت مى کند و آنان را مى بیند ؛ ولى آنان او را نمى بینند»

امام رضا (علیه السلام)  نیز مى فرماید : «اِنّه لَیَحضُرُ الموسِمَ فیقضى جمیع المناسک…» ؛[6] «[مهدى] در موسم حج حاضر مى شود و همه اعمال را انجام مى دهد و در عرفه نیز وقوف مى کند و دعاى مؤمنان را آمین مى گوید»

محمد بن عثمان عمرى، یکى از نائبان چهارگانه امام زمان(عج) مى گوید : «به خدا سوگند : صاحب الزمان در موسم حج، همه ساله حضور مى یابد و مردم را مى بیند و مى شناسد. مردم [هم] او را مى بینند، اما نمى شناسند»[7]
4. مسجد کوفه، سهله، کربلا و نجف

ابو بصیر از امام صادق (علیه السلام)  نقل مى کند : «گویا مى بینم که قائم ما با خانواده اش در مسجد سهله اقامت گزیده است»[8]
بر اساس حکایات معتبر، ملاقات بزرگانى چون مقدس اردبیلى، علامه بحرالعلوم، شیخ محمد تقى آملى و… در مسجد سهله و کوفه صورت گرفته است.[9]
از مجموع این روایات و حکایات معتبر، برداشت مى شود که آن حضرت در شهرها و مناطق مختلف حضور دارد و محل زندگى ایشان، جاى خاصى نیست. پس زندگى او به شیوه عادى و معمولى است ؛ زیرا این گونه زندگى، حسّاسیت برانگیز نیست و براى آن حضرت نیز آسان تر و طبیعى تر است.

ازدواج امام زمان(عج)

پرسش 25 . از اینکه حضرت مهدى(عج)، مى تواند یکى از بهترین الگوهاى جامعه امروزى باشد، شکى نیست ؛ اما از نظر ازدواج چگونه مى تواند الگو باشد ؛ در حالى که آن حضرت ازدواج نکرده است!؟


البته درباره ازدواج حضرت مهدى(عج) دو نظریه وجود دارد و هر کدام شواهدى دارند. بر اساس قواعد کلى، مى توان گفت : آن حضرت ازدواج نکرده و اشکالى هم نخواهد داشت ؛ زیرا آن حضرت هر چیزى را که با غیبت منافات داشته باشد، انجام نمى دهد ؛ زیرا ازدواج با غیبت منافات داشته و مستلزم آشکار شدن وضعیت امام(عج) خواهد بود ؛ ازدواج با وجود غایب بودن آن حضرت (با توجه به نظر مخفى شدن بدن او از دیده ها)، امکان ندارد و اگر بخواهد ظاهر شود و ازدواج کند، این همان محذورى است که باید از آن دورى کند… اگر نظر دیگران (پنهان بودن عنوان و شخصیّت امام)، را مورد توجه قرار دهیم، باز مى گوییم که ازدواج آن حضرت با شخصیت واقعى خود، امکان ندارد و منافى با اصل «غیبت» است.[10]
از طرف دیگر، هیچ دلیل روشن و قطعى، بر وجود زن و فرزند براى آن حضرت نیست ؛ چون مسئله غیبت، مهم تر از ازدواج است و مى تواند براى مصلحت بالاتر، مسئله مهم (ازدواج) را ترک کند و اهم را انجام دهد و عمل به سنت پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) مى تواند بعد از ظهور و قیام انجام گیرد و ایشان تشکیل خانواده دهد و بنابر قولى احتمال دارد، ایشان در زمان غیبت صغرى ازدواج کرده باشد ؛ اما با آغاز غیبت کبرى به دلیل مصالح مهم تر ازدواج را ترک کرده باشد.

بعضى از شواهد، دالّ بر وجود همسر و فرزند براى او است ؛ از جمله :

الف. قواعد کلى

احکام کلى شریعت محمدى (صلی الله علیه وآله)  ایجاب مى کند که حضرت بقیة اللّه (عج) نیز مانند دیگر پیشوایان معصوم تشکیل خانواده داده و از سنت جدّ بزرگوارش حضرت محمد (صلی الله علیه وآله)  پیروى کند. محدّث نورى مى گوید : «چگونه ترک خواهد نمود چنین سنت عظیمه جدّ بزرگوار خود را، با آن همه ترغیب و تحریضى که در فعل آن و تهدید و تخویف که در ترک آن شده است! سزاوارترین امت در اخذ به سنت پیامبر (صلی الله علیه وآله) ، امام هر عصر است و تاکنون کسى ترک آن را از خصایص آن جناب نشمرده است»[11]
ب. روایات

در کتاب الغیبة، از مفضّل بن عمر از صادق (علیه السلام)  نقل شده است : «لا یَطّلع على موضعه احَدٌ مِن وُلدِه و لا غیره» ؛[12] ؛ «بر مکان ایشان هیچ کس، حتى فرزندى از فرزندانش اطلاع ندارد»

سید بن طاووس در جمال الاسبوع مى گوید : «روایتى با سندهاى متصل یافتم که حضرت ولى عصر(عج) را اولاد بسیارى هست که در شهرهاى کرانه دریا حاکم و والى هستند و درنیکى و بزرگوارى، در رأس نیکان روزگار و در قله صفات ابرار و اخیار هستند»[13]
ابوبصیر از امام صادق (علیه السلام)  نقل مى کند: «گویا مى بینم که قائم ما با خانواده اش در مسجد سهله اقامت گزیده است. ابوبصیر مى گوید : گفتم : فدایت شوم! قائم همیشه در آن مسجد است؟ فرمود : آرى»[14]
البته با بررسى هاى سندى و دلایل این روایات، به طور قطع نمى توان وجود فرزند را براى آن حضرت اثبات کرد.[15]
دو. دعاها

ابن طاووس دعاى امام رضا (علیه السلام)  را در مورد حضرت مهدى(عج) چنین نقل کرده است : «اللهم صلّ على ولاة عهده و الائمّة من ولده»[16]
همچنین از آن حضرت نقل شده که دعا مى فرمود : «اللهم اعطه فى نفسِه و اهله و ولده و ذُرّیته و امته و جمیع رعیّته ما تقرّبه عینه و تُسِرُّ به نفسه»[17]
در بخشى از صلواتى که از ناحیه مقدسه صادر شده، آمده است : «و صلّ على ولیّک و ولات عهده و الأئمّة من ولده و مُدّ فى اَعمارهم و زد فى آجالِهم»[18]
این ادعیه به صورت کلى وجود زن و فرزند را براى آن حضرت مطرح مى کنند ؛ اما درباره همین ادعیه و الفاظ آنها نیز بین علما اختلاف نظر هست ؛ براى مثال برخى دعاى امام رضا (علیه السلام)  «اللهم صلى على ولاه عهده و الائمّة من ولده» را چنین نقل کرده اند : «اللهم صل على ولاة عهده و الائمّة من بعده»

سه. اسامى فرزندان امام

روایت انبارى، گویاى این مطلب است که آن حضرت فرزندانى دارد ؛ بدین ترتیب :

1. طاهر فرمان رواى یکى از جزایر (واقع در دریاى مدیترانه)، به نام زاهره ؛

2. قاسم فرمان رواى جزیره رائقه ؛

3. ابراهیم، حاکم شهر صافیه ؛

4. عبد الرحمان حاکم شهر طلوم ؛

5. هاشم حاکم شهر عناطیس ؛

داستان این شهر در بعضى از منابع ذکر شده است ؛[19] ولى بى شباهت به افسانه نیست و مدرک معتبرى هم ندارد.[20]
بر اساس روایتى : «هر امام باید فرزند داشته باشد، به جز حضرت مهدى(عج) که فرزند ندارد»[21] در این صورت، عدم ازدواج آن حضرت، مخالف سنت پیامبر (صلی الله علیه وآله)  وسلم نیست ؛ زیرا آن امام همام زندگى عادى و طبیعى مثل دیگران ندارد و پنهان زیستى ایشان نیز بر اساس دستور و مصلحت خداوندى است. افراد دیگرى نیز – همچون خضر و عیسى (علیهم السلام)  – با اینکه زنده اند، ازدواج نکرده و تشکیل خانواده نداده اند.

جزیره خضراء

پرسش 26 . آیا «جزیره خضراء» که گفته مى شود امام زمان(عج) در آن هستند، واقعیت دارد یا نه؟


منشأ این پرسش و سایر برداشت هایى که در مورد محل زندگى امام زمان(عج) و پیوند آن با جزیره خضراء و مثلث برمودا صورت گرفته، داستانى است که علامه مجلسى در بحارالانوار نقل کرده است. ابتدا خلاصه اى از این داستان طولانى نقل مى شود و ضمن نقد و بررسى آن، پاسخ سؤال ارائه مى گردد. علامه مجلسى مى گوید : «رساله اى یافتم مشهور به داستان جزیره خضراء… و چون آن را در کتاب هاى روایى ندیدم، عین آن را در فصل جداگانه اى آوردم… بر اساس این داستان، شخصى به نام زین الدین، على بن فاضل مازندرانى نقل مى کند:

سال ها در دمشق نزد شیخ عبد الرحیم خنفى و شیخ زین الدین على مغربى اندلسى، تحصیل مى کردم. روزى شیخ مغربى عزم سفر به مصر کرد. من وعده اى از شاگردان با او همراه شدیم ؛ تا اینکه به قاهره رسیدیم. استاد مدتى در الازهر به تدریس پرداخت. پس از مدتى، نامه اى از اندلس آمد که خبر از بیمارى پدر استاد مى داد. وى عزم اندلس کرد ؛ من و برخى از شاگردان با او همراه شدیم.

در یکى از قریه هاى اندلس، بیمار شدم ؛ به ناچار استاد مرا به خطیب آن قریه سپرد و خود به سفر ادامه داد. سه روز بیمار بودم. پس از آن روزى در اطراف ده قدم مى زدم که کاروانى از طرف کوه هاى ساحل دریاى غربى وارد شد و با خود پشم و روغن و کالاهاى دیگر داشت. پرسیدم : از کجا مى آیید؟ گفتند : از دهى از سرزمین بربرها که نزدیک جزایر رافضیان (شیعیان) است.

هنگامى که نام «رافضیان» را شنیدم، مشتاق زیارت آنان شدم. تا محل آنان، 25 روز راه بود (دو روز بى آب و آبادى و بقیه آباد) حرکت کردم و به سرزمین آبادى رسیدم. آنجا جزیره اى بود با دیوارهایى بلند و پرچم هاى مستحکم که بر ساحل دریا قرار داشت. مردم آن جزیره، شیعه بودند و اذان و نمازشان به شکل شیعیان بود. در آنجا از من پذیرایى کردند، پرسیدم : غذاى شما از کجا تأمین مى شود؟ گفتند : از جزیره خضراء در دریاى سفید که جزایر فرزندان امام زمان(عج) است که سالى دو مرتبه براى ما غذا مى آورند.

مدتى منتظر شدم تا کاروان کشتى ها از جزیره خضراء رسید. فرمانده آن، پیرمردى بود که مرا مى شناخت (اسم من و پدرم را نیز مى دانست). او مرا با خود به جزیره خضراء برد ؛ شانزده روز گذشت، آب سفیدى در اطراف کشتى دیدم و علت آن را پرسیدم ؛ شیخ گفت : این دریاى سفید و آن جزیره خضراء است. این آب هاى سفید، اطراف جزیره را فرا گرفته است و هرگاه کشتى دشمنان ما وارد آن شود، غرق مى گردد. وارد جزیره شدیم ؛ شهر داراى قلعه ها و برج هاى زیاد و هفت حصار بود…[22]
درباره این داستان، نظرات مختلفى ارائه شده است :

1. گروهى اندک براین عقیده اند که داستان واقعى است.

2. برخى از کسانى که اصل داستان را پذیرفته اند، آن را با «مثلث برمودا» تطبیق داده اند[23]
3. پژوهشگران بزرگى چون آقا بزرگ تهرانى، علامه شوشترى، علامه جعفر مرتضى عاملى، شیخ جعفر کاشف الغطا و… بر این عقیده اند که داستان جزیره خضرا واقعیت ندارد و بر حکایت نقل شده، اشکالات متعدّد سندى، تاریخى و متنى وارد کرده و آن را از درجه اعتبار ساقط کرده اند.[24]
یک. بررسى سندى و منابع داستان

1-1. منابع و مدارک

این داستان ابتدا در مجالس المؤمنین قاضى نور اللّه  شوشترى(1019ه .ق) نقل شده و آن گاه در کتاب بحار الانوار آمده است. صاحب بحار الانوار مى گوید : «این داستان را در کتاب هاى معتبرى ندیدم» ؛ یعنى، آن را از یک کتاب خطى ناشناخته نقل کرده است. پس نمى توان منبع معتبرى براى آن در نظر گرفت ؛ در این صورت از درجه اطمینان و اعتبار ساقط است.

1-2. راوى داستان

شخصیت اصلى داستان، بیش از یک نفر نیست (على بن فاضل مازندرانى) ؛ ولى کتاب هاى رجالى و معاصران او، نامى از وى به میان نیاورده و او را تأیید نکرده اند. پس نمى توان به صحت روایت او اطمینان داشت.

دو. بررسى متن داستان

2-1. وجود تناقضات و تضادها

در متن داستان، تضادهایى به چشم مى خورد. در بخشى سید شمس الدین به راوى داستان مى گوید : من نایب خاص امام هستم ؛ ولى خودم آن حضرت را تاکنون ندیده ام ؛ (در حالى که در عصر غیبت کبرى، امام نایب خاص ندارد)! پدرم نیز آن جناب را ندیده ؛ ولى سخنش را شنیده است. اما جدم هم خودش را دیده، هم حدیثش را شنیده است.

با این حال خود او در جاى دیگر مى گوید : من هر صبح جمعه براى زیارت امام به آن کوه مى روم و خوب است تو هم بروى. شیخ محمد هم راوى داستان گفته است : فقط سید شمس الدین و کسانى مانند وى مى توانند خدمت امام زمان مشرف شوند (تناقض)

2-2. بیان نادرست احکام و عقاید

در این داستان دو نکته انحرافى و نادرست وجود دارد که هر دو مردود است:

الف. تحریف قرآن ؛ که به اعتقاد شیعه و سنى قرآن مصون از تحریف است و این ادعا به هیچ عنوان پذیرفتنى نیست.

ب. اباحه (نپرداختن) خمس ؛ که به اتفاق فقیهان مردود است.

2-3. بیان محل زندگى امام زمان

این مطلب، خلاف بسیارى از روایاتى است که محل سکونت آن حضرت را مخفى و در شهرهاى مختلف و (حتى در میان کوه ها) مى داند. همین منافى با حکمت و سرّ غیبت است ؛ چون «پنهان زیستى» امام براى دفع خطرات احتمالى و مصون ماندن از دشمنان است و در صورت افشاى محل زندگى، احتمال خطر باقى است.

2-4. وجود سیصد فرمانده و یار خاص

اگر داستان را بپذیریم، باید بگوییم که این سیصد نفر (که منتظر ملحق شدن سیزده نفر دیگر هستند)، عمر طولانى دارند و مانند امام زندگى مى کنند ؛ در حالى که این مسئله هیچ مستندى ندارد و بلکه بر اساس روایات، آنان به طور ناگهانى از بسترهاى خود غایب مى شوند و به امام مى پیوندند[25]
سه. جزیره خضراء و مدعیان مهدویت

برآیند مباحث گذشته، این است که داستان جزیره خضراء، اعتبار سندى و روایى ندارد و نمى تواند اثبات کند که آنجا محل سکونت امام زمان(عج) و فرزندان آن حضرت است یا اینکه او داراى همسر و فرزند است و… حال بنا بر فرض اینکه على بن فاضل مازندرانى، شخصى راستگو بوده و چنین جزیره اى را دیده است ؛ «باید دید که آیا جزیره خضراء امرى واقعى است یا نه و افرادى که او دیده است، چه کسانى اند؟ در پاسخ به طور خلاصه مى توان گزینه هاى زیر را بیان کرد :

3-1. دریاى سفید و جزیره خضراء

دریاى سفید، همان دریاى مدیترانه است که در زبان عرب آن را «البحر الابیض المتوسّط» مى نامند. دلیل نام گذارى آن نیز، سفید بودن آب دریا، به دلیل نوع رسوبات آن است. جزیره خضراء نیز قسمتى از انتهاى جنوب غربى اسپانیاى فعلى (اندلس قدیم) است که به همین نام در گذشته اشتهار داشته است و در حال حاضر نیز با نام «Algeiras» شناخته مى شود.

در سال 91 ه .ق موسى بن نصیر (فرماندار افریقا از طرف ولید بن عبد الملک) و طارق و یکى از فرماندهان سپاهش آنجا را فتح کردند. از این تاریخ تا قرن نهم و دهم، جزیره خضراء در دست مسلمانان بود و حاکمانى از طرف خلفاى اموى، عباسى و امویان اندلس و فاطمیان مصر، بر آنجا منصوب مى شدند. پس از آن نیز بین مسلمانان و مسیحان دست به دست مى شد. به هر حال جزیره خضراء مکان مشهورى در اندلس (اسپانیاى فعلى) بوده است.

به نظر مى رسد، على بن فاضل، در سواحل جنوبى مدیترانه سیر کرده و از سرزمین بربرها گذشته و به جزیره خضراء نیز رفته است.

3-2. حکومت موحّدین

سرزمین مصر و شمال آفریقا، چندین قرن تحت استیلاى حکومت فاطمى (از فرق شیعه) قرار داشت. همچنین دولت موحّدین – که با عقاید انحرافى مرابطین و… به ستیز برخاست – از نظر پایه هاى فکرى، شباهت زیادى به شیعه داشت.

موحّدین از سال 517 ه . ق به نبرد با مرابطین پرداختند و در سال 541 ه . ق اندلس را فتح کردند. بنیان گذار این حرکت، شخصى به نام محمد بن عبد اللّه  تومرت بود که در «سوس» قیام کرد و خود را از فرزندان «حسن مثنى» مى دانست. افکار و عقاید وى عبارت بود از : مبارزه با منکرات و فساد حاکمان، تکیه بر نام «مهدى آل محمد» و تبلیغ وسیع از اهل مهدویت و حتى ادعاى مهدویت (اینکه او مهدى موعود است) و…

آنان بر قسمت غربى اندلس تسلّط یافته و جزیره خضراء، اشبلیله و قرطبه را فتح کردند. پس مهم ترین ادعاى آنان (ترویج موضوع مهدویت و ادعاى آن از سوى محمد بن تومرت)، مى توانست در شکل گیرى داستان جزیره خضراء نقش داشته باشد. این عقیده در میان پیروان او باقى ماند، به گونه اى که برخى از آنان مرگ تومرت را منکر شدند و باور داشتند که او بار دیگر ظهور خواهد کرد.

از طرفى مسلمانان در آن زمان داراى نیروى دریایى قدرتمند و کشتى هاى فراوانى بودند و بر کلیه سواحل دریاى مدیترانه تسلّط داشتند و دولت موحدین نیز در آن زمان، در اوج عظمت بوده و پایگاه دریایى بزرگ و نیرومندى تأسیس کرده بودند.

نتیجه گیرى:

از مجموع آنچه در این بخش گفته شد بر مى آید که :

1. تفکر مهدویت و تکیه بر ظهور مصلح فاطمى (از نسل فاطمه زهرا علیهاالسلام از جمله موضوعاتى بوده که در آن سامان تبلیغ مى شده است و عده اى در آن سامان مدعى مهدویت بوده اند. دولت فاطمى نیز «تفکر مهدویت» را نشر مى داده است.

2. امکان دارد على بن فاضل، خود به سرزمین اندلس و جزیره خضراء مسافرت کرده باشد و در زمان سفر او، در جزیره خضراء، حکومتى شیعى و از اعقاب موحّدان و یا خاندان هاى دیگر شیعى حاکم بوده اند ؛ ولى على بن فاضل، مهدى موعود مورد ادعاى آنان را با معتقدات شیعه اثنا عشرى، اشتباه گرفته و هنگام نقل نیز، عقاید خود را با آن مخلوط کرده است.

3. احتمال دارد على بن فاضل، خود به سرزمین اندلس و… سفر نکرده است ؛ بلکه از دیگرانى که در آن سرزمین (و جزیره خضراء) تردّد داشته اند، اخبارى را از حکومت مهدى (ابن تومرت) و فرزندان و جانشینان او و یا دیگر حکومت هاى شیعى، شنیده و آرمان هاى خود را با آنچه که شنیده است، تطبیق داده و یا داستانى از سفر خود به جزیره خضراء مطرح کرده و افراد هم که آن را شنیده اند (به علت کم اطلاعى از حوادث تاریخى آن زمان)، آن را بدون هیچ نقدى، نقل کرده اند.

حاصل آنکه ماجراى جزیره خضراء، مخلوطى از واقعیات آن زمان است که رنگ شیعه اثنا عشرى به آن زده شده و در کتاب هاى شیعه راه پیدا کرده است.[26]
ارتباط بین جزیره خضراء و مثلث برمودا نیز منتفى است و به هیچ عنوان، نمى توان آن دو را بر هم تطبیق داد و آنجا را محل زندگى امام زمان(عج) دانست. علاوه بر اینکه مثلث برمودا، همواره محل زندگى، مسابقه، تفریح و… بوده است و مشکلات یاد شده براى کشتى ها و هواپیماها در بعضى از کتاب ها، همیشگى نبوده و گاهى اتفاق مى افتاده است.[27]
در پایان گفتنى است در موضوع امام زمان(عج) که از عقاید حتمى و جهانى همه مسلمانان است، سزاوار نیست که با اتکا به خبرهاى غیر موثّق و حدسیّات، سخن گفت.

سرداب امام زمان(عج)

پرسش 27 . آیا این ادعا صحیح است که امام زمان(عج) در سردابى که محل غیبت ایشان است، باقى مانده و از آنجا ظهور خواهد کرد؟


سرداب مقدس:

پیش از بیان پاسخ، ابتدا باید به معرفى سرداب مقدس پرداخت ؛ آن گاه درستى یا نادرستى این ادعا را مورد بررسى قرار داد. بیشتر خانه ها در مناطق گرمسیر عراق، از دیرباز تاکنون به جهت رهایى از گرماى سخت و طاقت فرساى خورشید، داراى سرداب یا زیر زمین بوده اند. خانه امام حسن عسکرى (علیه السلام)  نیز در شهر سامرا داراى چنین زیر زمینى بود که در تاریخ به «سرداب» مشهور شده است. زمانى که خانه آن حضرت در حلقه محاصره سپاه خلیفه عباسى بود و آنان براى دستگیرى فرزندش مهدى(عج) آنجا را درمیان گرفته بودند ؛ از سرداب بیرون آمد و از صف آنان عبور کرد و رفت و یا از محل سرداب ناپدید شد و پس از آن غیبت و پنهان شدن آن حضرت آغاز شد. همین سرداب محل زندگى و عبادت سه امام بوده و الان نیز در جوار مرقد امامان گران قدر حضرت هادى و عسکرى (علیهم السلام)  در سامرا موجود است. شیعیانى که براى زیارت آن دو امام، وارد سامرّا مى شوند، بعد از زیارت قبر آن بزرگواران، در محل عبادت آنان نماز خوانده و آنجا را زیارت مى کنند.

تهمت و ادعاى نادرست:

حضور و مقدّس شمردن این سرداب از طرف شیعیان، موجب شده که دشمنان مغرض و کینه جو، تهمت هاى ناروایى را دراین رابطه مطرح کنند ؛ از جمله :

1. شیعه قائل است مهدى موعود، بعد از تولدش در سردابى مخفى شده و غیبت خود را از آنجا شروع کرده است. تاکنون نیز در آن سرداب به سر مى برد و ظهورش نیز از همان سرداب خواهد بود!!

2. برخى در کتاب هاى خود نوشته اند: این سرداب، در شهر حلّه عراق است ؛ برخى آن را در بغداد و عده اى نیز در سامرا دانسته اند!!

3. شیعیان در بامداد هر جمعه، سوار بر مرکب ها و مسلّح و آماده پیکار، در مقابل درب این سرداب اجتماع مى کنند و فریاد مى کشند : سالار ما! بیا! بیا![28]
پاسخ ها:

یک. باور شیعه در مورد سرداب

شیعه براى سردابى که در سامرا است، احترام خاصى قائل است و آنجا را از اماکن مقدسه مى داند و در آنجا به نماز و دعا و زیارت حضرت مهدى(عج) مى پردازد ؛ ولى این کار نه براى این است که امام در آنجا مخفى و پنهان است یا کسى امام را مقیم آنجا مى داند ؛ بلکه براى آن است که آن محل نواحى آن و حرم عسکریین، منازل و مساکن شریفه و خانه ها و محل ولادت آن حضرت و بروز بعضى از معجزات بوده است و تجدید خاطرات آن اعصار و یاد آن زمان هایى است که امام عصر و پدر و جدّش در آنجا زندگى و عبادت مى کردند و آنجا محل آمد و شد شیعیان و محبّان اهل بیت بوده است.

دو. عدم اعتقاد شیعه به ظهور امام از سرداب

در هیچ یک از آثار روایى و تاریخى شیعى، نیامده که حضرت مهدى(عج) در سرداب مقدس زندگى مى کند و در آنجا باقى است و از آنجا نیز ظهور خواهد کرد!چنان که علامه امینى تصریح دارد : …شیعه اعتقاد ندارد که غیبت امام در سرداب است و خودشان را در سرداب مخفى کرده اند و از همان جا نیز ظهور خواهد کرد ؛ بلکه اعتقاد شیعه آن است که او از مکّه معظمه، مقابل خانه خدا ظهور خواهد کرد و آن سرداب تنها خانه امامان در سامرا بوده است ؛ این مسئله اى همگانى است…»[29]
سه. باور شیعه درباره محل زندگى امام(عج)

به نظر شیعه، حضرت ولى عصر(عج)، همه ساله در مراسم حج شرکت مى جوید و قبر اجداد طاهرینش را در مدینه، عراق و طوس زیارت مى کند. پس اساسا شیعه براى حضرت مهدى، محلّ و مکان خاصى قائل نیست تا نوبت به آن رسد که بگوییم در سرداب است یا غیر سرداب؟!

چهار. علت مقدس شمردن سرداب

چنان که گذشت، شیعیان به دلایل مختلف، آنجا را مقدس و محترم مى شمرند، از جمله :

4-1. آنجا محل زندگى و سکونت سه امام معصوم بوده و از وجود مبارک آنان، شرافت و برکت کسب کرده است.

4-2. آنجا محل عبادت و نیایش و تلاوت قرآن آن سه بزرگوار بوده است.

4-3. سرداب، در جوار مرقد دو تن از امامان معصوم قرار دارد و زائران امام هادى و عسکرى (علیهماالسلام)، آنجا را نیز زیارت مى کنند.

4-4. امام زمان(عج) هر سال براى زیارت قبور شریفه پدر، جدّ، مادر و عمه اش، به آنجا تشریف فرما شده است.

4-5. امام زمان(عج) در آن خانه تولّد یافته از آنجا غایب شده است (نه اینکه در آنجا پنهان شده است).

پس شیعیان معتقدند : مقدّس شمردن سرداب، صرفا به دلایل یاد شده است و این تقدیس، اختصاص به این مکان ندارد ؛ بلکه هر کجا که مشخصا محل عبادت یکى از امامان معصوم بوده است، بدان تبرک مى جویند و هر کجا بدانند حتى یک بار و یک لحظه حضرت ولى عصر(عج) دیده شده است آنجا را هم زیارت کرده و بدان تبرک مى جویند (همچون مسجد سهله، مسجد کوفه، مسجد جمکران و…) و هرگز به راز دیگرى در آن معتقد نیستند[30]
نتیجه آنکه این گونه افترائات و سخنان صد در صد کذب و نادرست، بر اساس انگیزه دشمنى با شیعه و انحراف از اهل بیت و از سوى دشمنان خاندان رسالت بیان شده است.

عجیب تر آن که به مذهبى که هزاران نویسنده عالى قدر، آرا و عقاید شان را به صراحت در تألیفات خود نگاشته اند، نسبتى داده مى شود که در هیچ عصرى احدى از آنها، احتمال آن را نیز مطرح نکرده است! در موضوع غیبت و مهدویت، کتاب هاى فراوانى تألیف و خصوصیات آن ذکر شده است ؛ اما در هیچ کتاب و نوشته اى، اثرى از این افترا نیست! هیچ کس نگفته که امام در سرداب سامرا مخفى است ؛ بلکه روایات و آن همه معجزات و کرامات که از آن حضرت در غیبت صغرى و کبرى نقل شده و حکایات کسانى که به حضورش در طول این مدت مشرف شده اند، همه این نسبت را تکذیب مى کنند!![31]

پی نوشت ها:

[1]. بحار الانوار، ج 52، ص 154 ؛ کمال الدین، ج 2، ب 33، ج 21.

[2]. کافى، ج 1، ص 340، ح 16، باب فى الغیبة.

[3]. الغیبة النعمانى، ص 182 ؛ اثبات الهداة، ج 3، ص 550، ح 559.

[4]. اقبال الاعمال، ص 298.

[5]. منتخب الاثر، ص 319.

[6]. بحار الانوار، ج 53، ص 152.

[7]. همان، ج 52، ص 152.

[8]. همان، ص 583، ح 776.

[9]. ر.ک : توجهات ولى عصرعج به علما و مراجع، ص 146-155.

[10]. محمد صدر، تاریخ غیبت کبرى، ص 80 و 81.

[11]. نجم الثاقب، ص 224.

[12]. الغیبة، ص 102.

[13]. جمال الاسبوع، ص 512.

[14]. اثبات الهداة، ج 3، ص 583، ح 776.

[15]. براى مطالعه درباره این روایات ر.ک : حبیب اللّه  ظاهرى، ص 495 و 496.

[16]. جمال الاسبوع، ص 51.

[17]. بحار الانوار، ج 95، ص 232.

[18]. کتاب الغیبة، ص 107 ؛ بحار الانوار، ج 52، ص 22.

[19]. ر.ک : نجم الثاقب، ص 220-222 ؛ بحار الانوار، ج 53، ص 213-221.

[20]. ر.ک : ابراهیم امینى، دادگستر جهان، ص 201 و 202.

[21]. کتاب الغیبة، ص 134.

[22]. بحار الانوار، ج 52، ص 159 ؛ اثبات الهداة، ج 7، ص 371.

[23]. ر.ک : ناجى نجّار، جزیره خضرا و تحقیقى پیرامون مثلث برمودا ؛ سید جعفر رفیعى، جزیره خضراء.

[24]. سید جعفر موسوى نسب، مقاله جزیره خضرا، نینوا و انتظار، تأمّلى نو، ص 26.

[25]. براى مطالعه بیشتر ر.ک : سید جعفر مرتضى عاملى، جزیره خضراء در ترازوى نقد، ص201 – 229 ؛ ابراهیم امینى، دادگستر جهان، ص 205 و 206.

[26]. ر.ک : مجتبى کلباسى، بررسى تاریخى داستان جزیره خضراء، فصلنامه انتظار، ش 2، ص110-126.

[27]. براى مطالعه درباره «مثلث برمودا» و عدم ارتباط آن با جزیره خضراء ر.ک : مجتبى کلباسى، بررسى افسانه جزیره خضرا، فصلنامه انتظار، ش 3، ص 131 و ش 4، ص 159 ؛ سیدجعفر مرتضى آملى، جزیره خضرا در ترازوى نقد، ص 229-240.

[28]. به نقل از: سید محمد کاظم قزوینى، امام مهدى از ولادت تا ظهور، ص 317 و 318.

[29]. الغدیر، ج 3، ص 308 و 309.

[30]. یوم الخلاص، ج 1، ص 288.

[31]. ر.ک : لطف اللّه  صافى گلپایگانى، امامت و مهدویت، ج 2، ص 367.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد