برای ظهور چه باید کرد؟ چگونه میتوان عاملی برای تسریع در امر ظهور شد؟
۱۳۹۵/۰۴/۲۶
–
۲۹۱ بازدید
برای ظهور چه باید کرد؟ چگونه میتوان عاملی برای تسریع در امر ظهور شد؟
عباس به تمامیت نماد حمایت و تقویت دین، صبوری در سختیها، ادب در برابر امام، طاعت در عین سلحشوری، شجاعت بهدوراز تهور، علم در کنار عمل، منطق در برابر تعصب و خضوع در برابر امام؛ مهدی ظهور نمیکند تا زمانی که ۳۱۳ عباس داشته باشد.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا به نقل از زیتون، جمعهای دیگر گذشت و جهان در انتظار ظهور عینی و خروج خورشید پنهان در پشت ابرهای جهالت مدرن و جهالت سلفی است. جهالت اصلیترین عامل محرومیت جهان از وجود دردانه بشریت بوده و هست.
برای ظهور چه باید کرد؟ چگونه میتوان عاملی برای تسریع در امر ظهور شد؟
عباس به تمامیت نماد حمایت و تقویت دین، صبوری در سختیها، ادب در برابر امام، طاعت در عین سلحشوری، شجاعت بهدوراز تهور، علم در کنار عمل، منطق در برابر تعصب و خضوع در برابر امام؛ مهدی ظهور نمیکند تا زمانی که 313 عباس داشته باشد.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا به نقل از زیتون، جمعهای دیگر گذشت و جهان در انتظار ظهور عینی و خروج خورشید پنهان در پشت ابرهای جهالت مدرن و جهالت سلفی است. جهالت اصلیترین عامل محرومیت جهان از وجود دردانه بشریت بوده و هست.
اما چرا این دردانه ظهور نمیکند تا ورق نهایی و درخشانترین روزهای تاریخ بشریت رخ نماید و عصاره آرزوها و مقاصد پیامبران و ائمه هدی عینیت یابد و جهان بهشت زمینی خود را به عینه مجسم کند.
اما در این وانفسا که فریاد استغاثه بشر به اوج خود رسیده چرا منجی وعده دادهشده ظهور عینی نمییابد؟
کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا
شیعه بعد از شهادت حسین بن علی دیگر روی آسایش به خود ندیده است. روزگاری شمر و یزید و بن زیاد و روزی دیگر حجاج، متوکل، هارون و صدام، ابوبکرالبغدادی…
و تاریخ برای شیعه تکرار مکررات است و مظلومیت در اوج خود، به غیر ایران اسلامی در سایر بلاد، شیعه محجور است و هر آن زیر فشار و تهدید دشمنان.
لبنان، سوریه، عراق، پاکستان، یمن و بحرین هرکدام به شیوهای تحت فشار و یوغ دشمن یهودی-صلیبی یا اسلام انحرافی است و فریاد استغاثه هرروز رساتر و مظلومانهتر با چشمان اشکبار فضای گنگ و بری از انسانیت را میکشند و ندای
أین امام الحق، أین منتقم و أین بن حیدر کرار به گوش میرسد.
چرا ندای قدسی أنا المهدی را نمیشنویم؟
چرا وعده صادق نمایان نمیشود؟
چرا صدای استغاثه پاسخ نمیشنود؟ چرا؟ و چرا؟
شیعه در عراق و پاکستان به مسلخ شهادت میرود و کام شهید، شیرین از شهد عند ربهم یرزقون است و فریاد (این المنتقم) شیعه چشمانمان را اشکبار میکند.
رب صادق، وعده صادق، منتقم صادق
رب حی، مهدی حی
پس گره کار کجاست؟
یازده امام، یازده پیشوا برای بشریت فرستاده شد تا بعد از ختم نبوت، چراغ هدایت بشر فروزان باشد و حکومت در دست صالحین!
اما نهتنها بشر بر شانههای استوار از ایمان و علم و عمل تکیه نکرد بلکه با جهالت، تفرق و عدم حمایت عامل تنهایی، غربت و شهادت امام بری از گناه شد. عالم مطلق، نعمت آخرین منجی را تا زمان وعده صادق از بشریت گرفت و دوره نکبت، محنت و حقارت بر ما حاکم نمود.
زندگی در کنار امام اوج عزت بود و ما در دوره غیبت بهجای عزت در دوره محنتیم.
خدا با غیبت امام معصوم همچون دوران باستان که بنیاسرائیل را از وجود نازنین موسی نبی محروم ساخت و فرزندان یعقوب نبی را دچار محنت، حقارت و نکبت نمود، ما نیز در آن دوران واقعشدهایم.
چه درک کنیم و چه نه
دوران غیبت دوران نکبت برای ماست و بدین دلیل انتظار فرج افضل اعمال است و عامل خروج از نکبت.
برای ظهور چه باید کرد؟ چگونه میتوان عاملی برای تسریع در امر ظهور شد؟
در ابتدای این نوشته گفتم که عاشورا آغاز محنت بود و برای خروج از این محنت باید عاشورا پایان یابد و تشعشع خورشید از روی نی بر روی بدن نمایان شود.
در عاشورا سر بر نی رفت و نی حامل صوت داوودی قرآن و آخرین ستاره درخشان اهل کساء شد.
دیگر در زمان ظهور نباید سر بر نی رود بلکه آخرین معصوم باید فاتح آخرین نبرد بشریت شود.
حسین بن علی خروج کرد تا اصلاح دین کند و در کنارش 72 سرباز از جانگذشته بود و برای هرکدامشان حجتی تمام کرد و به ما و بشریت نشان داد سربازان آخرین منجی چگونه باید باشند!
برای هر شهیدی صفتی شمرد و برای آنان دعای خیری کرد 71 شهید و 71 دعا
اما نه علیاکبر نه زهیر و نه حبیب هیچکدام برایش عباس نبود.
نه اشبه ناس به جدش
نه عمر طولانی و نه عمر کم
نه زور بازو و فنون نظامی زهیر
نه خلوص هلال
نه هیچکدام برایش عباس نبود که با شهادتش فریاد برآورد (انکسر ظهری)
عباس به تمامیت نماد حمایت و تقویت دین، صبوری در سختیها، ادب در برابر امام، طاعت در عین سلحشوری، شجاعت بهدوراز تهور، علم در کنار عمل، منطق در برابر تعصب و خضوع در برابر امام
عباس علمدار بود و مطیع، در اوج خشم بر دشمن اطاعت ولی نمود و در اوج تشنگی ادب نمود بر عدم سبقت در سیراب شدن بر آب.
به ما آموخت که عاشورا حسینی شد؛ چراکه عباس علمدار مطیع امر ولی بود. عباسی که به فرمود سید ساجدین فقیه بود بر علوم دین.
اما اطاعت بر ولی نمود نه استنتاج بر علوم دین برای تعبیر نمودن احکام جهاد
مهدی ظهور نمیکند تا زمانی که 313 عباس داشته باشد.
مهدی ظهور نمیکند تا علمداری همچون عباس داشته باشد.
مهدی ظهور نمیکند تا شیعه، اطاعت نمودن همچون عباس را نیاموخته باشد.
مهدی ظهور نمیکند تا شیعه بیاموزد که آب در کف اگر بنوشد و امامش تشنه باشد، شیعه نیست حتی اگر استنتاج کند و دلیل فقهی بیاورد آن جرعه آب برای رفع عطش و مضاعف شدن قوت بود در دفاع از ولی…
مهدی 313 عباس شیدا و مطیع میخواهد که سلحشور باشد، عالم و فقیه باشد، مؤمن صالح باشد و یقین داشته باشد که امامش همچون خضر نبی هر چه بگوید از سر علم و آگاهی است و در برابرش مطیع باشد با آنکه فقیه است و دانا.
مخلص کلام مهدی دست بر شمشیر علم و ایمان منتظر 313 عباس است تا شمشیر دیانت از نیام کشد و اصلاح دین و دنیای بشریت را با ندای انا المهدی آغاز کند.
من و تو در این وانفسا کدامین مسلک و سیره طی میکنیم.
مسلک عباس شدن؟ مسلک عمر سعد شدن؟
مسلک حر شدن یا مسلک زیاد بن سمیه؟
انتخاب با خودمان است و مهدی منتظر انتخاب ما؟