۱۳۹۳/۰۴/۱۵
–
۳۹۸ بازدید
بنام خدا
سلام
برهان سینوی چیست
در ابتدا باید اشاره شود که مراد از برهان سینوی، همان برهان امکان و وجوب است که از آن به برهان صدیقین، طبق تقریر بوعلی نیز یاد میشود و چون این برهان بهوسیله ابنسینا طرح و تبیین شده، آن را برهان سینوی می گویند. ابنسینا معتقد است که در این برهان برای اثبات حق تعالی از خود ذات حق به ذات حق استدلال می شود. از چیزی غیر از حق تعالی بر ذات او استدلال نمی شود. بنابراین، در تبیین این برهان می گوید:
موجود یا واجب است و یا ممکنالوجود. اگر واجبالوجود است، که مطلوب ما ثابت می شود. اگر ممکنالوجود است، وجود ممکن برای موجود شدن احتیاج به مرجح دارد. حال اگر مرجح ممکن باشد، دوباره خود احتیاج به مرجح دیگری دارد و همین طور تا بی نهایت ادامه دارد. چون دور و تسلسل باطل است ، باید به مرجحی برسیم که دیگر ممکن نباشد، بلکه واجب باشد و این واجبالوجود، همان خدا است. ایشان بعد از تقریر برهان می فرماید: «تأمل کن که چگونه در اثبات مبدا اول و وحدانیت و یکتایی وی و پاکیاش از عیبها، بیان ما به تأمل چیز دیگر جز خود وجود نیاز نداشت. چگونه بیان ما در این باب به ملاحظه مخلوق و فعل او محتاج نشد. اگرچه آن هم بر وجود او دلیل است، اما این روش محکمتر و شریفتر است؛ یعنی ملاحظه کردن حال هستی از آن روی که هستی است، بر وجود واجب تعالی گواهی می دهد؛ چنان که هستی او بر سایر هستیها که بعد از او قرار گرفته اند، گواهی می دهد».
گفتنی است که که ابنسینا در شرح اشارات اسم این برهان را برهان صدیقین گذاشته است. (اشارات، ج 3، ص 19) ولی صدرالمتالهین بر این عقیده است که برهان شیخ را نمی توان برهان صدیقین نامید؛ زیرا در برهان صدیقین نظر به حقیقت وجود می شود و حال آن که در برهان ابنسینا، نظر به مفهوم وجود شده است.
به نظر می رسد که ابنسینا فقط از صرف مفهوم وجود به خدا نمی رسد، بلکه از مفهوم وجود از آن نظر که حاکی و بیانگر حقیقت وجود است، شروع می کند. به این اعتبار، می توان آن را جزء براهین لمی یا شبه لمی یا صدیقین قرار داد که مخلوقات واسطه اثبات وجود خالق نیستند. (مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج 6، ص 987)
موجود یا واجب است و یا ممکنالوجود. اگر واجبالوجود است، که مطلوب ما ثابت می شود. اگر ممکنالوجود است، وجود ممکن برای موجود شدن احتیاج به مرجح دارد. حال اگر مرجح ممکن باشد، دوباره خود احتیاج به مرجح دیگری دارد و همین طور تا بی نهایت ادامه دارد. چون دور و تسلسل باطل است ، باید به مرجحی برسیم که دیگر ممکن نباشد، بلکه واجب باشد و این واجبالوجود، همان خدا است. ایشان بعد از تقریر برهان می فرماید: «تأمل کن که چگونه در اثبات مبدا اول و وحدانیت و یکتایی وی و پاکیاش از عیبها، بیان ما به تأمل چیز دیگر جز خود وجود نیاز نداشت. چگونه بیان ما در این باب به ملاحظه مخلوق و فعل او محتاج نشد. اگرچه آن هم بر وجود او دلیل است، اما این روش محکمتر و شریفتر است؛ یعنی ملاحظه کردن حال هستی از آن روی که هستی است، بر وجود واجب تعالی گواهی می دهد؛ چنان که هستی او بر سایر هستیها که بعد از او قرار گرفته اند، گواهی می دهد».
گفتنی است که که ابنسینا در شرح اشارات اسم این برهان را برهان صدیقین گذاشته است. (اشارات، ج 3، ص 19) ولی صدرالمتالهین بر این عقیده است که برهان شیخ را نمی توان برهان صدیقین نامید؛ زیرا در برهان صدیقین نظر به حقیقت وجود می شود و حال آن که در برهان ابنسینا، نظر به مفهوم وجود شده است.
به نظر می رسد که ابنسینا فقط از صرف مفهوم وجود به خدا نمی رسد، بلکه از مفهوم وجود از آن نظر که حاکی و بیانگر حقیقت وجود است، شروع می کند. به این اعتبار، می توان آن را جزء براهین لمی یا شبه لمی یا صدیقین قرار داد که مخلوقات واسطه اثبات وجود خالق نیستند. (مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج 6، ص 987)