خانه » همه » مذهبی » بیداری اسلامی – جمهوری اسلامی

بیداری اسلامی – جمهوری اسلامی


بیداری اسلامی – جمهوری اسلامی

۱۳۹۵/۰۲/۲۷


۷۳۷ بازدید

بیداری اسلام دچار چه تاثیری برای ایران داشت؟

بیداری اسلامی نفوذ و قدرت نرم جمهوری اسلامی را در مواجهه با نظام سلطه آشکار ساخت و نشان داد که جمهوری اسلامی و مبانی فکری و معرفتی آن و سخن برآمده از فطرت و وجدان پاک انسانی ، ظرفیت تبدیل شدن به عنوان الگویی جایگزین در برابر الگوی غربی را داراست .
در ادامه به بررسی ابعاد مختلف قدرت نرم جمهوری اسلامی که زمینه ساز بیداری اسلامی گردید خواهیم پرداخت .
ابعاد قدرت نرم در فرآیند انقلاب اسلامى ایران قدرت نرم در فرآیند انقلاب اسلامى ایران در سطح تحلیل داخلى ، منطقه اى و بین المللى داراى اهمیت قابل توجهى بود . انقلاب اسلامى ایران را مى‌توان تجلى تحقق قدرت نرم به معناى توانایى نفوذ در رفتار دیگران بدون تهدید و یا پرداخت هزینه محسوس به شمار آورد . از اهداف انقلاب اسلامى ، پاسدارى از آزادى و امنیت انسان در حوزه‌هاى گوناگون فرهنگى ، سیاسى ، اجتماعى ، قضایى و اقتصادى است . آرمان‌ها و هنجارهاى انقلاب در سطح تحلیل منطقه‌اى و بین‌المللى نیز پیام جذاب انقلاب اسلامى توانست راه‌گشاى ملت‌هاى مسلمان و نیز ملل جهان سومى و مستضعف گردد و ضمن احیاى هویت جهان اسلام ، ارتقاى بیدارى اسلامى ، به بازسازى تمدن اسلامى بر اساس تکیه بر خودبارى فرهنگى و پرچمداران انقلاب فرهنگى جهانى اهتمام ورزد .
الف ) در سطح تحلیل داخلى براساس زیرساخت‌ها و الزامات فکرى و فرهنگى سند چشم‌انداز بیست‌ساله نظام ، تعمیق معرفت و بصیرت دینى آحاد جامعه و تقویت و تحکیم ارزش‌هاى اسلامى و اخلاقى که حوزه‌هاى فردى و اجتماعى و همچنین برجسته‌سازى مستمر و همه‌جانبه اندیشه‌هاى دینى و سیاسى حضرت امام خمینى ( ره ) در حوزه‌هاى تصمیم‌سازى و تصمیم‌گیرى ، برنامه‌ریزى و اجرایى دستگاه‌هاى نظام جمهورى اسلامى به ویژه سازمان‌ها و نهادهاى فرهنگى و آموزشى و اصلاح نوسازى نظام آموزشى و تعلیم و تربیت کشور و تعمیق تفکر و فرهنگ بسیجى در زمره اولویت‌هاى نرم‌افزارى نظام جمهورى اسلامى ایران قلمداد مى‌گردد . افزون بر این مى توان به ابعادى از قدرت نرم افزارى انقلاب اسلامى ایران از جمله رهبرى امام خمینى ، وحدت و اعتماد ملى ، توسعه دانایى محور ، جنبش نرم افزارى و سیاست فرهنگى اشاره کرد .
1 – رهبرى امام خمینى : رهبرى امام خمینى را مى‌توان در ارائه ارزش‌هایى دانست که مردم را به پیروى بى‌چون و چرا از فرامین ایشان با توجه به جذابیت محتواى آن و باور قلبى مردم به اعتقاد امام به گفته‌هاى خویش و ابتناء آن بر آموزه‌هاى فقهى و اسلامى متقاعد مى‌ساخت .
2 – وحدت و اعتماد ملى : انقلاب اسلامى ایران با بهره‌گیرى از اعتماد ملى به عنوان سرمایه اجتماعى و بعد چهارم قدرت توانست به تعمیق وحدت و همبستگى ملى و تجمیع کلیه اقشار و گروه‌ها و دستجات ملى و مذهبى کشور همت گمارد و با بهره‌مندى از مشارکت عمومى ، فرهنگ استقلالى ، بسیجى ، سازندگى ، اصلاح‌طلبى و عدالت‌خواهى را در جامعه گسترش بخشد . وفاق اجتماعى به عنوان مظهر قدرت نرم توانست به ایفاى کارکردهایى چون همفکرى ، هم‌احساسى ، هم‌کنشى ، و شکل‌گیرى ذهن اجتماعى که به همکارى و تعامل میان گروه‌هاى مختلف اجتماعى مى‌انجامد ، بپردازد و نظم درونى و بى‌نیازى از نظم بیرونى و سیاسى را آشکار سازد .
3 – توسعه دانایى محور : انقلاب اسلامى ایران زمینه را براى اهتمام همزمان به توسعه چند بعدى در ابعاد علمى ، فرهنگى ، اخلاقى ، دینى و اجتماعى علاوه بر توسعه سیاسى و اقتصادى فراهم مى‌آورد . این مهم ناشى از توجه به فرهنگ به عنوان حوزه مستقل و بالذات مطلوب و بهره‌گیرى نرم‌افزارى از دین به عنوان نظام معانى و نمادسازى بود . انقلاب اسلامى رویکرد توسعه دانایى محور را براى تبدیل کشور به جامعه‌اى دانش بنیان اتخاذ کرد تا علم و اندیشه مسیر حیات فردى و جمعى را مشخص سازد و فرآورده‌هاى علمى با خود اقتدار ، صلابت وعزت را به ارمغان آورد و نقش مؤثرى در تأمین امنیت و آرامش اجتماعى ایفا کند .
4 – جنبش نرم‌افزارى : انقلاب اسلامى ایران توجه به نوآورى و نواندیشى را در صدر اولویت‌هاى خود قرار داد به گونه‌اى که رهبر فرزانه انقلاب خواستار تحقق جنبش نرم‌افزارى همه‌جانبه و فراگیر شدند . این حرکت و نهضت مبنتى بر مؤلفه‌هاى زیر بود : ایجاد فرهنگ تولید علم ، ارتقاى قدرت علمى و جرأت علمى ، پرورش و شکوفایى استعدادها ، نفى الگوپذیرى تقلیدى از فرهنگ غرب ، ایجاد تحولات و پیشرفت‌هاى علمى در چارچوب ارزش‌هاى دین‌مدار ، ارتقاى روحیه خودباورى و اتکاء به نفس و اندیشه و اراده خودى ، استفاده از ظرفیت‌هاى علمى بومى ، تقویت بنیه پژوهش کشور ، تعالى و رشد اقتصادى و علمى کشور با هویت بخشیدن به مراکز علمى ، پیوند مفاهیم و اخلاق دینى با علم روز ، ایجاد خلاقیت و نوآورى علمى ، اهتمام به فراگیرى علم و دانش با ارتقاى ایمان و معنویت ، عنایت به آزاداندیشى ، دین‌باورى و نواندیشى دینى و نفى تحجر و جزم‌گرایى و تفکر و فرهنگ وارداتى غرب ، هوشیارى در برابر تئورى‌هاى وارداتى ، نفى تفکر تقلیدى و تبعى و اهتمام به فکر استقلالى به منظور پرهیز از انفعال و مجذوبیت و مبهوت بودن در برابر تحلیل‌هاى بیگانه ، اهتمام به تولید علم و بومى کردن آن بر مبناى فرهنگ ملى و ارتقاى توسعه انسانى ، گسترش و اعتلاى جنبش نرم‌افزارى در حوزه‌هاى علوم اجتماعى و انسانى بر اساس اصول و ارزش‌هاى ایران اسلامى ، سیاستگذارى و برنامه‌ریزى براى توسعه و اعتلاى فعالیت‌هاى تحقیقاتى پیرامون نوآورى و دستیابى به فناورى‌هاى نوین .
5 – سیاست فرهنگى : انقلاب اسلامى ایران با هدف نشر و گسترش اندیشه و پیام اسلام ، استقلال فرهنگ ، تکامل روحى و اخلاقى ، تحقق کامل فرهنگ اسلامى در عین اهتمام به درک مقتضیان زمان ، اولویت خود را بر برنامه‌ریزى و اصلاح فرهنگ جامعه و نهادینه کردن آن مطابق با نیازهاى توسعه در جامعه دینى قرار داد و سیاست فرهنگى برگرفته از جهان‌بینى و انسان‌شناسى اسلامى بر اساس احترام به کرامت انسانى ، سرشت معنوى بشر ، خیرخواهى ، کمال‌جویى ، آرمان‌طلبى ، استقلال‌گرایى ، آزادى‌خواهى ، عزت‌نفس و قدرت ایمان را محور فعالیت‌هاى خود قرار داد . در این زمینه مى‌توان به اهداف فرهنگ انقلابى اسلامى در پرتو این سیاست نرم‌افزارى اشاره کرد : – رشد و تعالى فرهنگ اسلامى – انسانى و بسط پیام و فرهنگ انقلاب اسلامى در جامعه و جهان . – استقلال فرهنگى و زوال مظاهر منحط و مبانى نادرست فرهنگ‌هاى بیگانه و پیراسته شدن جامعه از آداب و رسوم منحرف و خرافات . – آراسته شدن به فضائل اخلاقى و صفات خدایى در مسیر وصول به مقام انسانى متعالى . – بازشناسى و پاسدارى از مواریث و سنن تاریخى ، دینى ، ادبى و هنرى . – شناخت جامع فرهنگ و مدنیت اسلام و ایران و ترویج اخلاق و معارف اسلامى . – تقویت تفکر و تعقل و قدرت نقادى و انتخاب در عرصه‌ى تلاقى و تعارض افکار و نضج فرهنگ آزاداندیشى ، خردورزى ، نظریه‌پردازى و نواندیشى دینى . – مقابله با خرافات و موهومات و جمود و تحجر فکرى ، مقدس مآبى و ظاهرگرایى و مقابله با افراط در تجددطلبى و خودباختگى در برابر بیگانگان . انقلاب اسلامى توانست به بازسازى تمدن اسلامى بر اساس تبیین اصول دینى و ارزشى و تقویت فضاى عمومى و جامعه مدنى اسلامى و ارتقاى آگاهى‌هاى دینى و سیاست جهان اسلام مبادرت ورزد .
ب ) در سطح تحلیل منطقه‌اى در زمره ابعاد قدرت نرم‌افزارى انقلاب اسلامى ایران در سطح منطقه‌اى مى‌توان به مواردى از جمله بازسازى تمدن اسلامى ، ارتقاى بیدارى اسلامى ، احیاى هویت جهان اسلام ، محوریت ثبات منطقه‌اى و جهانى کردن مبارزه با صهیونیسم اشاره کرد که ذیلاً به تجزیه و تحلیل این جنبه‌ها پرداخته مى‌شود :
1 – بازسازى تمدن اسلامى انقلاب اسلامى ایران با اعطاى خودباورى فرهنگى به ملت‌هاى مسلمان و بهره‌گیرى از فناورى‌هاى مدرن ارتباطى براى انتقال پیام نواندیشى دینى در جهان اسلام توانست رویکرد تمدنى خود را به منصه ظهور رساند . افزون بر این ، انقلاب اسلامى تقویت بنیادهاى تمدن اسلامى را از رهگذر اهتمام به چهار سطح تحلیل در این تمدن مدنظر قرار داد : نخست در سطح تحلیل فردى ، رفتار مسالمت‌آمیز و نیکوى هر فرد با دیگران براساس راستگویى ، رأفت ، وفادارى ، احسان و اخلاق شایسته را ارج نهاد . دوم در سطح تحلیل اجتماعى بر تعامل جوامع مسلمان بر اساس همکارى فرهنگى و بازرگانى و تحکیم روابط دوستى و مودت و اخوت تأکید نمود . سوم در سطح تحلیل سیاسى بر ضرورت تعامل دولت‌ها با ملت‌ها و اهتمام رهبران سیاسى به خواسته‌هاى ملت‌هاى مسلمان پاى فشرد و چهارم در سطح تحلیل فرهنگى بر تبادل اندیشه‌اى میان تمدن اسلامى و سایر تمدن‌ها تأکید ورزید .
2 – ارتقاى بیدارى اسلامى درخشش خورشید انقلاب اسلامى موجب شد بارقه‌هاى امید در جهان اسلام پدیدار شده و امید به حاکمیت آرمان‌هاى اسلامى و اصول و عقاید دینى مبتنى بر فطرت پاک انسانى از جمله حق‌جویى ، استقلال خواهى ، عدالت‌طلبى ، آزادى خواهى ، ظلم‌ستیزى ، استکبارستیزى و حمایت از مظلوم دو چندان گردد . انقلاب اسلامى توانست با ارتقاى آگاهى و بیدارى گسترده در بین مردم مسلمان ، محروم و مستضعف جهان اسلام ، روحیه شهامت و شجاعت لازم در آنان را براى مبارزه ایجاد کند و با ایجاد خودباورى نسبت به توان و امکانات درونى و تشویق لزوم شناخت فزونتر نسبت به تجربه‌ى تاریخى وعملى جنبش آزادى‌بخش ، جرأت حرکت‌هاى مردمى را براى مبارزه بر اساس اندیشه‌هاى انقلابى اسلام فزونى بخشد . انقلاب اسلامى به عنوان نقطه‌ى آغاز خیزش تفکر اسلامى توانست با شکل‌دهى به قشر جدیدى به نام نخبگان نرم‌افزارى به عنوان تولید گران‌اندیشه و تفکر اسلامى به احیاى ارزش‌هاى دینى مبادرت ورزد و با تبیین تلائم و پیوند و سازگارى اسلام ، دمکراسى ، هویت اسلامى را به مسلمانان باز گرداند و عزت و اعتماد به نفس را در میان آنان ایجاد کند .
3 – احیاى هویت جهان اسلام انقلاب اسلامى ایران نشان داد که دین مى‌تواند عنصرى تأثیرگذار بر نظام تصمیم‌گیرى جهانى قلمداد گردد و جهان اسلام با تکیه بر باورها و هنجارهاى بومى از توان و قدرتمندى لازم براى شکل‌دهى به ساختارهاى اجتماعى و سیاسى برخوردار است . انقلاب اسلامى این خودباورى را به ملت‌هاى مسلمان اعطا کرد که مى‌توان با شناخت دقیق از فرهنگ اسلامى و باز تعریف آرمان‌هایى چون استقلال ، آزادى ، عزت و عدالت و با تکیه بر الگوى تفکر ، آگاهى ، تصمیم‌گیرى و اطلاع‌رسانى باب خلاقیت اسلامى را گشود .
4 – محوریت ثبات منطقه‌اى انقلاب اسلامى ایران با ایفاى نقش سازنده در زمینه بازتولید منافع مشترک منطقه‌اى ، مبارزه با تروریسم ، توسعه همکارى‌هاى اقتصادى ، سیاسى و فرهنگى ، حمایت از روند ثبات منطقه‌اى بر اساس امنیت دسته‌جمعى ، تباین الگوى توسعه همه‌جانبه و درون‌زا ، بیدارى اسلامى و احیاى تفکر و ارزش‌هاى دینى ، جایگاه محورى در کمربند طلایى ایران – سوریه – لبنان درمنطقه ، الهام‌بخشى در خاورمیانه براساس الگوى مردم‌سالارى دینى ، تبیین مدل بومى اصلاحات درون‌زا در نظام‌هاى خاورمیانه ، بهره‌گیرى از قدرت اطلاعاتى و رسانه اى براى تبیین پیام عدالت ، صلح و عزت ، پیروى از الگوى تعامل مؤثر و سازنده با کشورهاى اسلامى ، اتخاذ دیپلماسى فعال و مؤثر در سیاست خارجى در اساس اصول عزت ، حکمت و مصلحت ، عضویت فعال و اثرگذار در سازمان‌هاى منطقه‌اى و فرامنطقه‌اى در جهت ارتقاى نقش دین در عرصه تصمیم‌سازى ، تقویت راهبرد ، تقویت جایگاه ایدئولوژى در نظام تصمیم‌گیرى منطقه‌اى و جهانى ، گسترش همکارى‌هاى سازنده ، مؤثر و چندجانبه منطقه‌اى و فرامنطقه‌اى براساس « منطقه‌گرایى نوین » و ارتقاى سطح آگاهى و بیدارى ملت‌هاى منطقه ، توانست به اتخاذ تمهیداتى خلاق و سازنده براى تبدیل تهدیدها به فرصت‌ها و یا خلق فرصت‌هاى نوین مبادرت ورزد . 5 – جهانى کردن مبارزه با صهیونیسم پس از پیروزى انقلاب اسلامى ایران ، حمایت از حرکت‌ها و نهضت‌هاى آزادى‌بخش به ویژه در فلسطین از نقش و جایگاه ویژه‌اى برخوردار شد . انقلاب اسلامى ایران با تبیین اینکه « اسلام راه‌حل ، و جهاد وسیله اصلى است » به مبارزات مردم فلسطین و انتفاضه‌ى آنان جنبه‌اى فراملى بخشید و مبارزه با رژیم صهیونیستى را جهانى کرد .
ج ) در سطح تحلیل بین الملل شرایط بروز قدرت نرم طى سال‌هاى اخیر به شکلى باورنکردنى تغییر یافته است . انقلاب اطلاعات و جهانى شدن ، جهان را دستخوش تغییرات بنیادین ساخته است و موجب شکل‌گیرى جوامع و شبکه‌هاى مجازى شده که مرزهاى کشورها را در هم نوردیده و همکارى‌هاى فراملى و عاملان غیرحکومتى را گسترش بخشیده است . قدرت نرم سازمان‌هاى بین‌المللى غیردولتى موجب جلب و جذب شهروندان براى ایجاد ائتلاف‌هاى بین ملتى شده است . با توجه به اهمیت شبکه‌ها و رسانه‌ها به عنوان عوامل تسهیل‌کننده سیاست‌هاى بازیگران و گسترش دهنده به دیپلماسى عمومى ، بازیگران روابط بین‌المللى اتخاذ رویکرد فعال ، مبتکرانه و انتخاب‌گر را در فرآیند جهانى شدن در دستور کار خود قرار داده‌اند . واقعیت آن است که در جهانى که همه از اطلاعات اشباع هستند آنچه از اهمیت برخوردار است اطلاعات نیست بلکه توجه ماست و این توجه طبیعتاً به سمت اطلاعات معتبرتر جلب مى‌شود . از این رو شایسته است وجود نرم‌افزارى قدرت بین‌المللى انقلاب اسلامى از جمله به چالش کشیدن هژمونى فرهنگى غرب ، گشایش جنبه ثالث در نظام بین الملل و پرچمدارى انقلاب فرهنگى جهانى مورد مداقه قرار گیرد .
1 – به چالش کشیدن هژمونى فرهنگى غرب انقلاب اسلامى ایران با هدف متحول‌سازى محیط بین‌المللى از رهگذر تحول و دگرگونى در افکار و اذهان و فراهم ساختن شرایط ذهنى براى تغییر قواعد و هنجارهاى بین‌المللى توانست با تفکرات رهایى‌بخش خود نظام سلطه را زیر سؤال برد و پیام سیاسى اندیشه استکبار ستیزى ، استقلال‌طلبى و راهبرد نه شرقى و نه غربى را براى جهانیان آشکار سازد . انقلاب اسلامى ایران نه تنها به چالش فکرى و سیاسى با غرب مبادرت ورزید که توانست با اتکاء به قدرت نرم‌افزارى خود و باز تعریف نسبت نوین از معنویت و سیاست ، الگوى روش زندگى و مدل جدید اجتماعى جایگزین را نمایان سازد .
2 – گشایش جبهه ثالث در نظام بین‌الملل انقلاب اسلامى ایران براساس اصل « نه شرقى و نه غربى » توانست علاوه بر شکستن ابهت استکبار جهانى و قطع دخالت بیگانگان در امور داخلى کشورهاى مستضعف ، پیام و راه ثالثى را به جهانیان عرضه کند که بر استقرار و اجراى عدالت ، اجراى قوانین و مقررات الهى ، تکیه بر آزادى توأم با مسئولیت انسان در برابر خداوند ، ایجاد محیط مساعد براى رشد فضائل اخلاقى ، مبارزه با کلیه مظاهر فساد و تباهى ، تأمین حقوق همه جانبه مستضعفان ، نفى استعمار و سلطه خارجى در عرصه‌هاى سیاسى ، اقتصادى ، اجتماعى و فرهنگى ، حمایت از مسلمانان و مظلومان جهان ، قوت بخشیدن به قدرت اسلام و مسلمانان ، گسترش فرهنگ اسلامى و اعتقادات معنوى در سراسر جهان و تحکیم وحدت امت اسلامى در جهت استقرار عدالت و نفى سلطه قدرت هاى استکبارى تأکید مى‌کرد . بدین ترتیب ، انقلاب اسلامى ایران توانست عملاً قدرت و قطب سومى را در جهان ایجاد کند . بروز قطب و قدرت سوم در عرصه‌ى جهانى به دلیل عدم وابستگى به قطب‌هاى پذیرفته شده‌ى جهانى ناشى از اعتقادات دینى ، ایمانى و اسلامى و حمایت و پشتیبانى گسترده مستضعفان جهان از آرمان‌هاى انقلاب بود که توانست نظم تحمیلى مبتنى بر سرمایه‌دارى و کمونیسم را بشکند .
3 – پرچمدارى انقلاب فرهنگى جهانى انقلاب اسلامى ایران با تبیین اندیشه تحول بر مبناى معنویت و اسلام و احیاى دین در سطح جهان توانست ضمن به چالش کشیدن مکاتب مادى و ضد ارزش ساختن سلطه‌گرى قدرت‌هاى جهانى به دگرگون‌سازى معادلات سیاسى بین‌المللى مبادرت ورزد .
موانع وراهکارهاى ارتقاى جایگاه و نقش قدرت نرم در روند تکاملى انقلاب اسلامى
انقلاب اسلامى ایران گرچه توانست جایگاه و اهمیت قدرت نرم را با توجه به نقش فرهنگ انقلاب اسلامى در جهان اسلام را از حاشیه به متن بکشاند و تعادل قدرت را در عرصه بین‌المللى به نفع کشورهاى جهان سوم رقم زند و معنویت تبیین نماید لیکن باید از هر گونه افراط و تفریط در این زمینه خوددارى ورزد .
در این رابطه لازم است به آسیب شناسى سیاست هاى فرهنگى ناظر بر ارتقاى نقش و جایگاه قدرت نرم پرداخته شود و سپس راهکارهاى تقویت و گسترش توان و بهره گیرى از قدرت نرم مورد مداقه قرار گیرد : الف ) آسیب‌شناسى جایگاه و نقش قدرت نرم در انقلاب اسلامى در زمره‌ى آسیب‌هاى سیاست فرهنگى به عنوان خطمشى نرم‌افزارى نظام مردم‌سالار دینى مى‌توان به موارد زیر به عنوان موانع فراروى تحقق قدرت نرم در فرآیند انقلاب اسلامى اشاره کرد :
1 – عدم برنامه‌ریزى جامع و همه‌جانبه‌نگر به دلیل نبود یک ابرسیستم ملى در برنامه‌ریزى آموزشى و روزمرگى و مقطعى و موقت و شتابان بودن سیاست‌هاى فرهنگى با توجه به عدم هماهنگى سیاست‌هاى فرهنگى با سایر برنامه‌هاى توسعه کشور و نیز عدم تناسب سیاست‌هاى فرهنگى با جامعه‌شناسى فضاى زندگى ، آمایش سرزمینى و ژئوکالچر کشور .
2 – عدم تحقق بسترها و زیرساخت‌هاى فرهنگى به دلیل عدم هماهنگى میان کانال‌هاى جامعه‌پذیرى و فرهنگ‌سازى و توسعه نیافتگى فرهنگى ناشى از تضاد بین نهادهاى فرهنگ‌پذیرى شامل خانواده ، گروه‌هاى همسال ، گروه‌هاى مرجع ، رسانه‌ها و مراکز آموزشى و تحصیلى .
3 – سیاست‌هاى تدافعى ، سلبى ، سلیقه‌اى ، سطحى ، ظاهر گرا ، بى‌ثبات و شتابزده به جاى سیاست‌هاى تعاملى ، پویا ، ایجابى و سنجیده متناسب با پیش‌بینى آینده‌ى فرآیندهاى جهانى و منطبق با شناخت وضعیت طبقات و اقشار اجتماعى در داخل کشور .
4 – سیاست‌زدگى فرهنگى یا استیلاى سیاست بر فرهنگ به جاى تعامل و همگونى بین چهار حوزه سیاست ، فرهنگ ، اجتماع و اقتصاد براساس نگرش پارسونزى .
5 – آمیختگى فرهنگ با ملاحظات امنیتى به گونه‌اى که با خرده‌فرهنگ‌هاى قومى و میکروناسیونالیسم برخورد سخت‌افزارى صورت مى‌پذیرد بدون اینکه آستانه امنیت ، فراتر تلقى شود و همچنین بروز هر ناهنجارى به عنوان مقوله‌اى ضد امنیتى قلمداد مى‌شود .
6 – افراط و تفریط در سیاست‌هاى فرهنگى و برنامه‌ریزى‌هاى آموزشى .
7 – تمرکز فعالیت‌هاى فرهنگى در دست دولت به جاى واگذارى بخش فرهنگى به نهادهاى جامعه مدنى .
8 – دخیل بودن مراکز ، نهادها و وزارتخانه‌هاى مختلف در سیاست‌هاى فرهنگى کشور به گونه‌اى که گاه بین سیاست‌هاى مؤسسات تأثیرگذار بر سیاست نرم‌افزارى کشور تضاد و ناهمگونى وجود دارد .
9 – نامشخص بودن کار ویژه‌هاى نرم‌افزارى در سیاست فرهنگى به گونه‌اى که بین تبلیغ به معناى سخن همدلانه و مفاهمه آمیز با ارشاد به معناى وعظ و اندرز یکسویه تمیز داده نمى‌شود .
10 – عدم تناسب بین سیاست‌هاى اعلامى و اعمالى به دلیل عدم محاسبه ظرفیت‌ها قبل از بیان وعده‌هاى سیاسى فرهنگى ، شعارزدگى ، فرصت‌طلبى ایدئولوژیک و اعلام طرح‌ها قبل از تأمین بودجه‌ها و منابع مالى مورد نیاز .
11 – ناهماهنگى بین سطوح محلى ، ملى ، منطقه‌اى و بین‌المللى در سیاست فرهنگى با توجه به عدم تفکیک سطوح تحلیل و نیز نبود برنامه‌ریزى جامع مبتنى بر هماهنگى کارکرد نهادهاى دولتى ، شبه دولتى و غیردولتى متکفل در امور فرهنگى .
12 – آسیب‌ها و ناهنجارى‌هاى اجتماعى ناشى از فقر ، فساد و تبعیض که منجر به بى‌ثباتى و ضعف فرهنگى مى‌گردد .
13 – انفعال و خودباختگى روشنفکران سکولار و غربزده نسبت به فرهنگ غربى و غفلت آنان از تهاجم فرهنگى از بیرون و درون کشور .
14 – فقدان برنامه‌ریزى در نظام آموزشى کشور در جهت اسلامى شدن محیط دانشگاه‌ها و آموزش و پرورش و احتمال دورى مراکز آموزشى از فرهنگ و ارزش‌هاى استقلال طلبانه‌ى انقلاب اسلامى .
15 – عدم نظارت عمومى و ملى یا سازمانى به صورت واقع بینانه و هماهنگ بر روند اجراى مأموریت‌هاى فرهنگى توسط سازمان‌ها و نهادهاى ذیربط و عدم تلاش لازم هماهنگ‌ساز توسط نهادهایى چون شوراى عالى انقلاب فرهنگى و شوراى فرهنگ عمومى کشور .
16 – فقدان راهبرد مناسب و کارآمد در جهت به کارگیرى همه توانائى‌هاى فکرى و فرهنگى کشور و نیز فقدان سیاست منسجم فرهنگى براى رشد خلاقیت‌هاى فردى و مشارکت‌هاى جمعى و گروهى فرهنگى .
17 – افزایش تبلیغات رسانه‌هاى غربى علیه اسلام جهت ایجاد جو اسلام هراسى در جوامع خویش از رهگذر تبلیغ مواردى چون پیوند بنیادگرایى اسلامى با تروریسم ، عدم سازگارى اسلام با دمکراسى و استفاده ابزارى از دین در کشورهاى اسلامى و به طو کلى القاى برداشت‌هاى نادرست از برخى مفاهیم دینى .
18 – فقدان سیستم مناسب ارزیابى و کنترل کیفى عملکردهاى فرهنگى در داخل کشور .
19 – وجود شکاف بین مدیریت‌هاى فرهنگى و مراکز تحقیقاتى و به طور کلى بى‌توجهى به امر مطالعه و پژوهش در امور و فعالیت‌هاى فرهنگى و نیز روزمرگى و عمل‌زدگى ناشى از فراموش نمودن آموزش و تحقیق در عرصه‌ى مدیریت فرهنگى از آسیب‌هاى سیاست فرهنگى به عنوان خطمشى نرم‌افزارى نظام مردم سالارى دینى ، عدم تناسب بین سیاست‌هاى اعلامى و اعمالى ، شعارزدگى و اعلام طرح‌ها قبل از تأمین بودجه و منابع مالى نیاز است .
ب ) راهکارهاى تقویت و گسترش توان بهره‌گیرى از قدرت نرم در انقلاب اسلامى
به نظر مى‌رسد بهترین راه ارتقاى توان بهره‌گیرى از قدرت نرم در فرآیند انقلاب اسلامى اهتمام به اصلاح مدیریت فرهنگى در کشور باشد . در این زمینه مى‌توان به برخى راهکارها براى ارتقاى سیاست فرهنگى کشور و توان نرم‌افزارى انقلاب اسلامى اشاره کرد :
1 – هماهنگى میان سیاست‌هاى فرهنگى بخش دولتى و غیردولتى .
2 – مشخص کردن ضوابط و قوانین حاکم بر سیاست‌هاى فرهنگى .
3 – ایجاد انگیزه و تشویق فعالیت‌هاى فرهنگى در ابعاد اجتماعى ، راهبردى ، مالى و رسانه‌اى .
4 – برنامه‌ریزى جامع و فرابخشى و طراحى فرهنگى با در نظر گرفتن اصول ارزشى ، امکانات و تسهیلات و ابزارهاى موجود و اراده مردم و نخبگان و نیز تدوین سیاست‌هاى فرهنگى جامع ، صریح ، روشن و هدفمند براساس ملاحظات فرهنگى جامعه داخلى و بین‌المللى .
5 – ایجاد وفاق بین نخبگان فکرى ، فرهنگى و سیاسى به منظور برقرارى وحدت و ثبات سیاسى و فکرى در جامعه و سرمایه‌گذارى در ایجاد و گسترش مشارکت جمعى بر اساس تقویت ارزش‌هاى مشترک فرهنگى و نیز توزیع گسترده‌ى برخى مفاهیم و واژه‌هاى فرهنگى و مفهوم‌سازى ارزشى .
6 – تقویت آموزش در جهت ترویج و گسترش فرهنگ عمومى کمال جویى ، علم طلبى ، صداقت و سلامت و ارتقاى آگاهى‌هاى مدیران و کارکنان نهادهاى فرهنگى .
7 – گسترش میزان تبادل فرهنگى میان بخش‌هاى دولتى و غیردولتى در جهت افزایش تحرک فرهنگى – اجتماعى و اعتلاى روحیه تحقیق و ابتکار و ارتقاى دانش و آگاهى عمومى براساس مبادله و رابطه فرهنگى میان نهادهاى دولتى و غیردولتى .
8 – اهتمام به مدیریت متنوع ، منعطف ، پویا ، شبکه‌اى ، چندبخشى ، میان‌رشته‌اى ، مشارکت‌گرا ، کارآمد ، برنامه‌ریز ، خلاق و با ثبات رأى
. 9 – محوریت قانون و قانونگرایى در تمامى کنش‌هاى فرهنگى و رفتارهاى اجتماعى ، رعایت حقوق شهروندى و منزلت و کرامت انسانى و حیثیت اجتماعى و پرهیز از بروز بحران‌ها و تنش‌هاى قومى .
10 – بها دادن به توسعه فرهنگى و تنوع یافتگى با اهتمام به نقش نهادهاى واسط اجتماعى و فرهنگى و نهادینه شدن مشارکت فرهنگى و فرهنگ مشارکتى به عنوان سرمایه اجتماعى .
11 – طراحى ، برنامه‌ریزى و آینده‌نگرى فرهنگى بر اساس قواعد وسع و تدرج ، تفکیک اصول از فروع ، تقدم و اولیت‌بخشى به عناصر دینى و ارزشى .
12 – ترویج و تحکیم آموزه‌هاى مکتب اسلام و اندیشه حضرت امام در باور و عمل مسئولان و آحاد جامعه ، بسیج دستگاه‌هاى تعلیم و تربیت کشور و تحرک جدى و تلاش عمیق و هماهنگ آنان در جهت گسترش ارزش‌ها و هنجارهاى بومى و تقویت فرهنگ بسیجى شامل فرهنگ ایثار ، شجاعت ، عزت نفس ، تواضع ، اخلاص ، تسلیم و بندگى در برابر خدا ، غیرت و حیا ، حق‌مدارى و مسئولیت‌پذیرى .
13 – تحرک فعال نهادهاى فکرى ، آموزشى ، تبلیغاتى و فرهنگى در جهت ارتقاى قدرت نرم‌افزارى ایران از رهگذر تصویرسازى مثبت رسانه‌اى ، تحرک سازمان‌یافته نرم‌افزارى ، نظریه‌پردازى و اندیشه‌ورزى و تقویت جنبش نرم‌افزارى در حوزه‌هاى فردى و اجتماعى .
14 – توجه به دیپلماسى غیردولتى در عرصه فرهنگ ، تبلیغات ، اطلاعات و ارتباطات و بهره‌گیرى از دیپلماسى عمومى و فرهنگى از طریق تقویت رسانه‌ها و وسایل ارتباط جمعى به منظور تجدید نظر در نحوه بیان مواضع بر اساس اصول تدرج و وسع و ساده‌زیستى مفاهیم و واژه‌هاى ثقیل براى درک پیام‌هاى انقلاب اسلامى توسط دیگران و تلاش براى انتقال مفاهیم به صورت زیبا و جذاب در راستاى ارتقاى توان تغییر در ذهنیت دیگر بازیگران و تلاش براى زدودن چهره افراطى‌گرى از اسلام و خرافه‌زدایى از دین .
منابع جهت مطالعه بیشتر:
مرسلى ، فاطمه ( بى تا ) ، نبرد سایه ها ، تهران : گروه اندیشه رحال
رنجبران ، داوود ( 1388 ) ، جنگ نرم ، تهران : ساحل اندیشه تهران
عبدى ، حسین ( 1388 ) ، جنگ نرم ، تهران : دفتر نشر معارف
واعظى ، حسن ( 1386 ) ، استعمار فرانو ، جهانى سازى و انقلاب اسلامى ، قم : موسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى (ره)
مردادى ، حجت الله ، ( 1388 ) ، مجموعه مقالات قدرت و جنگ نرم ، از نظر تا به عمل ، تهران : نشر ساقى

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد