۱۳۹۳/۰۳/۰۱
–
۱۴۰ بازدید
آیا عمر در غدیر خم با امیرمؤمنان (ع) بیعت کرده است؟
غزالی، دانشمند پرآوازه اهل تسنن در قرن ششم در باره تبریک و تهنیت خلیفه دوم و پیمانى که در آن روز بست و فقط چند روز بعد آن را فراموش کرد، مىنویسد:واجمع الجماهیر على متن الحدیث من خطبته فی یوم عید غدیر خم باتفاق الجمیع وهو یقول: «من کنت مولاه فعلی مولاه» فقال عمر بخ بخ یا أبا الحسن لقد أصبحت مولای ومولى کل مولى فهذا تسلیم ورضى وتحکیم ثم بعد هذا غلب الهوى تحب الریاسة وحمل عمود الخلافة وعقود النبوة وخفقان الهوى فی قعقعة الرایات واشتباک ازدحام الخیول وفتح الأمصار وسقاهم کأس الهوى فعادوا إلى الخلاف الأول: فنبذوه وراء ظهورهم واشتروا به ثمناً قلیلا.از خطبههاى رسول گرامى اسلام (صلى الله علیه وآله وسلم) خطبه غدیر خم است که همه مسلمانان بر متن آن اتفاق دارند. رسول خدا فرمود: هر کس من مولا و سرپرست او هستم، على مولا و سرپرست او است. عمر پس از این فرمایش رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) به على (علیه السلام) این گونه تبریک گفت:
«تبریک، تبریک، اى ابوالحسن، تو اکنون مولا و رهبر من و هر مولاى دیگرى هستی.»
این سخن عمر حکایت از تسلیم او در برابر فرمان پیامبر و امامت و رهبرى على (علیه السلام) و نشانه رضایتش از انتخاب على (علیه السلام) به رهبرى امت دارد؛ اما پس از گذشت آن روزها، عمر تحت تأثیر هواى نفس و علاقه به ریاست و رهبرى خودش قرار گرفت و استوانه خلافت را از مکان اصلى تغییر داد و با لشکر کشىها، برافراشتن پرچمها و گشودن سرزمینهاى دیگر، راه امت را به اختلاف و بازگشت به دوران جاهلى هموار کرد و از مصادیق این سخن شد: (فنبذوه وراء ظهورهم واشتروا به ثمناً قلیلا). پس، آن [عهد] را پشتِ سرِ خود انداختند و در برابر آن، بهایى ناچیز به دست آوردند، و چه بد معامله اى کردند.
الغزالی، أبو حامد محمد بن محمد، مجموعة رسائل الإما الغزالی. ص483.
«تبریک، تبریک، اى ابوالحسن، تو اکنون مولا و رهبر من و هر مولاى دیگرى هستی.»
این سخن عمر حکایت از تسلیم او در برابر فرمان پیامبر و امامت و رهبرى على (علیه السلام) و نشانه رضایتش از انتخاب على (علیه السلام) به رهبرى امت دارد؛ اما پس از گذشت آن روزها، عمر تحت تأثیر هواى نفس و علاقه به ریاست و رهبرى خودش قرار گرفت و استوانه خلافت را از مکان اصلى تغییر داد و با لشکر کشىها، برافراشتن پرچمها و گشودن سرزمینهاى دیگر، راه امت را به اختلاف و بازگشت به دوران جاهلى هموار کرد و از مصادیق این سخن شد: (فنبذوه وراء ظهورهم واشتروا به ثمناً قلیلا). پس، آن [عهد] را پشتِ سرِ خود انداختند و در برابر آن، بهایى ناچیز به دست آوردند، و چه بد معامله اى کردند.
الغزالی، أبو حامد محمد بن محمد، مجموعة رسائل الإما الغزالی. ص483.