۱۳۹۲/۱۲/۲۴
–
۴۰۵ بازدید
به طور کلّی می توان تاریخچة شیطان گرایی را در ۴دوره تاریخی بدوی، قرون وسطی، دوران مدرن و دوران معاصر، دستهبندی نمود:
1. دوران بَدَوی که شامل دوران باستان و تمدّن های باستانی می شود.
2. دوران قرون وسطی که مربوط به قرون چهارم تا پانزدهم میلادی می شود.
3. دوران مدرن که مشتمل بر قرون شانزدهم تا نوزدهم میلادی می گردد.
4. دوران معاصر شامل قرن های بیستم و بیست و یکم میلادی.
در میان قبایل بدوی، به دنبال وجود شرور و بلایای طبیعی، سعی کردند که این امور را به قدرت شیطان منتسب نمایند. کمکم معتقد شدند که همیشه تدبیر جهان به دست خداوند بخشنده و مهربان نیست، بلکه گاهی اوقات نیروهای شر و شیطانی هم دست در امور جهان دراز میکنند و بر سود و زیان انسان مسلّط هستند.
باور به اینکه شر و شیطان مستقلاً منشأ قدرت و اثر در عالم است، به باورهای دوگانهگرایی در الوهیت و ربوبیت انجامید و مردم گمان کردند که با نیایش خدای خیر و رحمت به تنهایی منافعشان تأمین نمیشود و لازم است که نیروهای شر را هم ستایش کنند و برای تعظیم و تجلیل شیطان نیز برنامههایی داشته باشند.
امّا عامل مهمتری که در همین دوران شکل گرفت و موجب انتقال بسیاری از آموزه های شیطان گرایانه از دوران باستان به دوران بعدی گردید، ورود بنیاسرائیل به سرزمین مصر و آشنایی آنان با عقاید کفرآمیز مصر باستان است. یکی از ویژگی های بارز تمدّن مصر باستان، رواج عقاید خرافی، آئین های جادویی و شیطانی و پرستش خدایان گوناگون بوده است، که گسترة رواج این عقاید را هنوز هم در آثار بهجا مانده از آن دوران می توان مشاهده نمود.
در ابتدای قرون وسطی نیز شاهد گسترش گرایش به فرقه ها و آئین های شیطانی در میان طبقة رعیت جامعة آن زمان اروپا هستیم. در همین دوران (اوایل قرن 12 میلادی) است که شاهد شکل گیری اولین انجمن های مخفی فراماسونری در اروپا هستیم و در حال حاضر نیز جریان ماسونی دنیا به خاطر نقش ویژه ای که شیطان گرایی و ترویج آن در راستای رسیدن به اهداف شوم آن ها دارد، پشتیبانی همه جانبه ای از این جریان می نمایند.
همچنین در سده های شانزدهم و هفدهم میلادی دوران شکوفایی جادوگری، کیمیاگری، غیبگویی، طالعبینی و انواع علوم خفیه و نفوذ آن ها در دربارها و محافل اشرافی و فرهنگی اروپا است. این موجی است که دقیقاً با رنسانس ایتالیا آغاز شد و اومانیست هایی چون «پیکو دلا مراندولا»[1] مروجین بزرگ آن بودند.[2] البته افراد شاخص دیگری نیز در ترویج موج گرایش به جادوگری و شیطان گرایی در قرن شانزدهم سهم داشتهاند. از شخصیت های برجستة شیطان گرایی در آن دوران که نقش مؤثری در شیوع این جریان داشت می توان به خانم «کاترین دومدیچی»[3] از خاندان دومدیچی های یهودی اشاره کرد. حدود یک قرن پس از مرگ کاترین دومدیچی، جادوگر دیگری در دربار فرانسه به نام «کاترین دِشی» از خاندان «لاوازین»[4] یهودی اقدامات دومدیچی را ادامه داد.
در دوران معاصر نیز شیطان پرستی، به سیر تاریخی خود ادامه داد. یکی از شاخصترین افراد در دوران مدرن شیطان گرایی که به نظر بسیاری از کارشناسان پدر شیطان گرایی مدرن محسوب می شود، آلیستر کرولی است. جریان شیطان گرایی در این دوران به ویژه بعد از جنگ جهانی دوم جان تازه ای می گیرد. شوک حاصل از جنایات بیسابقة بشری در دو جنگ جهانی فضای جامعه جهانی را مستعدّ شکل گیری جنبش های معترض اجتماعی نمود.
موسیقی متال به عنوان موسیقی اعتراض مورد استقبال جوانان قرار گرفت و اولین گروههای سبک متال از نیمه دهه 1960 کار خود را آغاز کردند. نکته قابل توجه دیگر در دوران معاصر شیطان گرایی شکلگیری فرقههایی با ظواهر شیطان گرایانه و شیطان پرستانه در آمریکا و برخی کشورهای غربی است.
——————————————————————————–
[1]. Giovanni Pico della Mirandola از نامدارترین و مؤثرترین چهرههای فکری رنسانس و به عنوان «پدر کابالیسم مسیحی» شناخته می شود. [2]. زرسالاران یهودی و پارسی، ج4، ص94. [3] . Catherine de Medici. [4]. La Voisin.