خانه » همه » مذهبی » تحریف انجیل

تحریف انجیل


تحریف انجیل

۱۳۹۴/۰۴/۱۵


۸۵۷ بازدید

آیا انجیل تحریف شده است؟

از دیرباز اعتقاد بر این بوده است که انجیل دستخوش تحریف قرار گرفته است. قرآن مجید به نازل شدن تورات و انجیل تصریح مى کند «… وانزل التوراة والانجیل من قبل…» (آل عمران، آیه 3 – 4). و سپس مسئله تحریف تورات و انجیل را بیان می کند: «آیا انتظار دارید شما را باور کنند با این که عده اى از آنان سخنان خدا را مى شنیدند و پس از فهمیدن، آن را تحریف مى کردند، در حالى که علم و اطلاع داشتند؟» (بقره، آیه 75). و در سوره های آل عمران، آیه 78 – نساء، آیه 46 – بقره، آیه 79 – مائده، آیه 41 و… کتاب مقدس داراى دو بخش است، بخش عهد عتیق که مربوط به یهودیان است و بخش عهد جدید که مربوط به مسیحیان است و دارای 27 کتاب می باشد. یکى از منابع اصیل هر دینى، کتاب مقدس آن است که فصل الخطابِ تلقى هاى گوناگون و معیار نشان دادن بدعت ها و انحراف ها به شمار مى رود. در این کتاب آموزه هاى اساسى و محورى نظام اعتقادى، ارزشى و احکام عبادى مطرح شده است و به وسیله آن، مى توان ممیزات هر دینى را از دین و آیین دیگر تشخیص داد. بر اساس منابع مذهبى ما، تعدادى از پیامبران الهى (آدم، ادریس، نوح، هود، صالح، ابراهیم، موسى، عیسى (علیهم السلام) و پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله) ) داراى کتاب آسمانى بوده اند.1تمامى این کتاب ها از ناحیه خداوند وحى شده بود و پیامبران نامبرده نقشى جز دریافت و ابلاغ مضامین آن نداشته اند. اما – غیر از قرآن مجید – تمامى آنها و یا بخش اصلى آنها، مفقود شده و یا متن آنها دچار تحریف گشته است.این تحریف با سه رویکرد تاریخى، نگرش محتوایى به مضامین این کتاب ها و قضاوت قرآن به عنوان آخرین کتاب آسمانى اثبات مى گردد و با اثبات آن، تحریف دین روشن مى شود. البته رویکرد سوم تنها براى کسانى قابل قبول است که آسمانى بودن قرآن را قبول دارند؛ اما رویکردهاى پیشین همگانى است؛ از این رو فقط به بیان آن دو مى پردازیم.
یک. رویکرد تاریخى:
براساس گزارش هاى معتبر و مستند تاریخى کتاب هاى مقدس (تورات و انجیل)، در طول 1500 سال تألیف و گردآورى شده است، از همین رو علاوه بر برخوردارى از شیوه هاى متنوع ادبى، با گذشت زمان، تحول آرام و کندى را تجربه کرده است. صرف نظر از اقلیتى ناچیز از مسیحیان – که مى پندارند کتاب هاى مقدس (تورات و انجیل )، با همین الفاظ الهام شده اند و خدا پیام خود را کلمه به کلمه به کاتب بشرى منتقل و وى چیزهایى را که خدا املا نموده، با امانت ثبت کرده است – بیشتر مسیحیان معتقدند: که خداوند کتاب هاى مقدس را به وسیله مؤلّفانى بشرى، نوشته است و بر این اساس کتاب هاى مقدس، یک مؤلّف الهى و یک مولّف بشرى دارد2
جالب است بدانید تعداد کتاب هاى مقدس (در مجموع 46 کتاب عهد عتیق یهود و 27 کتاب عهد جدید یعنى انجیل )، براساس نوعى توافق، حاصل شده است.3
حال وقتى تاریخ به ما نشان مى دهد که بشر در تألیف کتاب مقدس دست داشته است، این کتاب دیگر مصون از خطا نخواهد بود. این مسئله موجب شد تا هر کسى، اقدام به نوشتن و گزارش روایات مربوط به دوران کوتاه رسالت عیسى و سرگذشت او کند و به نوبه خود منجر به پدید آمدن صد نوشته گشته است که هر کسى نوشته خود را صحیح مى داند. از این رو براساس گزارش هاى تاریخى، در اواخر قرن اول میلادى و اوایل و اواسط قرن دوم میلادى، فرقه هاى انجیلى متعددى به وجود آمد و اختلاف ها و کشمکش هاى فراوانى رخ داد.
طرح مؤلف بشرى در کنار مؤلف الهى، در تدوین کتاب مقدس و در نتیجه تحریف آن، باعث گردید که پیامدهاى ناگوارى براى کتاب مقدس، به وجود آید که گزارش آن در این مجال اندک ممکن نیست.4
در اینجا کافى است به اعتراف برخى از عالمان و اندیشمندان مسیحى بسنده کنیم:
1-1. رابرت م.گرنت5 انطباق انجیل فعلى را با گفته هاى عیسى به صراحت ردمى کند و مى گوید: «این بدان معنا نیست که عیسى تمام کلماتى را که گزارش شده است دقیقا به همان شکلى که انجیل نویسان نوشته اند گفته است».6
1-2 ارنست رنان؛ کتاب مقدس را نگاشته انسان دانسته، آن را همچون دیگر مکتوبات بشرى مشتمل بر خطاهایى مى شمارد و بر وجود داستان هاى دروغین و افسانه ها در آن تأکید مى ورزد.7
1-3. متکلمان لیبرال مسلّم مى دانند که کتاب مقدس مستقیما وحى منزل نیست و به دست انسان نوشته شده است.8
1-4. بسیارى از سنت گرایان بر مرکزیت مسیح اصرار مى ورزند بدون اینکه بر خطاناپذیرى انجیل پافشارى داشته باشند.9
1-5. برخى از متکلمان برجسته مسیحى مانند بریث ویت31 مى گویند نمى توانمحتویات کتاب مقدس را صادق شمرد.10
1-6. متکلمان نئوارتدکس11 (الهیات رسمى – سنتى جدید) پروتستان معتقدندکتاب مقدس به خودى خود وحى الهى نبوده، یک مکتوب خطاپذیر انسانى است که به وقایع وحیانى شهادت مى دهد.12
1-7. پل تیلیش که از متکلمان برجسته مسیحى به شمار مى رود، معتقد است: «پژوهش هاى تاریخى نشان داده اند که عهد قدیم و عهد جدید در بخش هاى نقلى خود، عناصر تاریخى، افسانه اى و اسطوره شناختى را تلفیق مى کنند و در اکثر موارد تفکیک این عناصر از یکدیگر با هر درجه اى از امکان پذیرى نامحتمل است… مردم، دیگران یا خودشان را بدون ایمان مسیحى قلمداد مى کنند، تنها به این دلیل که به مستند بودن حکایت هاى معجزه اى عهد جدید اعتقادى ندارند. به طور قطع آن حکایت ها مستند نیستند».13
1-8. توماس میشل – استاد الهیات مسیحى – بر آن است که به اعتقاد بیشتر متفکران کاتولیک، پروتستان و ارتودوکس، کتاب هاى مقدس، املاى الهى نیست و داراى عصمت لفظى نمى باشد و گاهى نویسندگان بشرى، نظریات غلط یا اطلاعات اشتباه آمیزى را در متن کتاب باقى گذاشته اند.14
تحریف از دیدگاه مسیحیان:
اعتبار کتاب مقدس همواره مورد انتقاد اندیشمندان قرار داشته اما از قرن نوزدهم میلادى، مباحث انتقادى مربوط به کتاب مقدس وارد مرحله جدیدى شده است: «بولتمان (1884 – 1976م) که بزرگترین متخصص عهد جدید در قرن بیستم لقب یافته است در اثر مهم خود، تاریخ سنت هم نظر، به ارزیابى کتاب مقدس مى پردازد. از نظر او بسیارى از سخنان مکتوب عیسى (علیه السلام) گفته هاى خود او نیست بلکه محصول حیات جوامع مسیحى اولیه است».15
«آدولف فون هارتاک» مورخ تواناى قرن نوزدهم و بزرگترین متخصص آثار پدران در عصر خود، در مجموعه سه جلدى تاریخ اصول ایمان، این باور را مطرح کرد که انجیل تحت تأثیر فلسفه یونان تغییر یافته است. وى در پى آن بود که تاریخِ فرایند یونانى شدن مسیحیت را نشان دهد. از نظر او، مذهب ساده عیسى (علیه السلام) به ویژه به واسطه تعالیم پولس، به مذهبى در مورد عیسى (علیه السلام) تغییر یافته و به اصل ایمانى تجسم خداى پدر تبدیل شده است.16
برخى دیگر از صاحب نظران به نوسازى روزافزون روایات انجیل به نفع الوهیت عیسى توجه نموده17 و عده اى نیز در مورد تاریخ تألیف اناجیل ایراداتى را مطرح کرده اند.18
اما شاید بتوان گفت مهم ترین سند در مورد انحراف مسیحیت از دیدگاه ایشان خود کتاب مقدس است. در این کتاب «پولس» با حواریون و شخص «پطرس» که جانشین رسمى حضرت عیسى (علیه السلام) است، مخالفت ورزیده، حتى آنان را به «نفاق» متهم مى سازد: «اما چون پطرس به انطاکیه آمد او را روبه رو مخالفت نمودم؛ زیرا مستوجب ملامت بود… و سایر یهودیان هم با وى نفاق کردند، به حدى که برنابا هم در نفاق ایشان گرفتار شد».19
مسلما چنین برخوردى نشان از وجود انحراف در عقاید بزرگان صدر اول مسیحیت دارد.20
دو. رویکرد محتوایى
با نگرش محتوایى به مضامین کتاب هاى مقدس، روشن مى گردد که برخى از کتب ادیان آسمانى، دچار تحریف گشته اند؛ چرا که اگر کتاب مقدس دچار زیاده و نقصان و تغییر در لفظ و مفاهیم نشود، هیچ گاه مطالب متناقض و معارف، خردستیز نخواهد داشت، حال آنکه با مراجعه به این کتاب ها مسائل منافى با یکدیگر و غیر عقلانى فراوان یافت مى شود.
وجود تناقضات در اناجیل چنان زیاد است که علامه شعرانى پس از نقل و بررسى تفصیلى 21 مورد از اشتباهات و تناقضات اناجیل مى نویسد: «این بنده مؤلف از این قبیل بیش از هفتصد تحریف یادداشت کرده ام. در «اظهار الحق»22 گوید: اختلافات در انجیل به عقیده «میل» سى هزار است و به طورى که «گریسباخ» تحقیق کرده است صد و پنجاه هزار است و «شولز» که آخرین محققین ایشان است عدد آن را به تحقیق نیافته است».23
جالب آن که اناجیل از همان آغاز در نسب نامه عیسى (علیه السلام) گرفتار تناقض شده اند. این دلیل روشن بر تحریف کتاب هاى مقدس است.
اکنون نسب نامه آن حضرت را براساس متن «انجیل لوقا» و «انجیل متى» و کتاب «تواریخ ایام» تقدیم مى داریم:
انجیل لوقا باب 3انجیل متى باب اول کتاب تواریخ ایام باب 3
یوسف یوسف ــــ
هیلى یعقوب ــــ
متثات متان ــــ
لیوى الیعازر ــــ
ملخى الیهود ــــ
یناه اکیم ــــ
یوسف صادوق ــــ
متاثیاه عازور ــــ
عاموس الیاقیم ــــ
تاحوم ابیهود ــــ
اهلى ــــ ــــ
نکى ــــ ــــ
ماث ــــ ــــ
مطائیاه ــــ ــــ
شمعى ــــ ــــ
یوسف ــــ ــــ
یهوداه ــــ ــــ
یوحناه ــــ ــــ
ریصاه ــــ ــــ
زرو بابل زرو بابل زرو بابل
شلتى ئیل شلتى ئیل پدایاه
نیرى یکیناه یکنیاه
ملخى ــــ یهویاقیم
ادى یوشیاه یوشیاه
قوصام امون امون
المودام منسه منسه
ائیر حزقیاه حزقیاه
یوسى احاز احاز
الیعازر یوثام یوثام
یوریم عزریاه عزریاه
متأث ــــ امصیاه
لیوى ــــ یوآش
شمعون ــــ احزیاه
یهوداه یورام یورام
یوسف یهوشافاط یهوشافاط
ونان اسا اسا
ایلیاقیم ابیاه ابیاه
میلیاه رحبعام رحبعام
مئنان ــــ ــــ
مطاثاه ــــ ــــ
ناثان سلیمان سلیمان
داود داود داود24
نمونه هایى از تحریف در کتاب مقدس:
در کتاب مقدس به مواردى از مصادیق تحریف برمى خوریم. ذیلاً به برخى از آنها اشاره مى شود.25 آشنایى با این موارد مى تواند زمینه هاى پژوهش بیشتر را فراهم کند:
1. در سِفر «پیدایش» مى خوانیم: «بعد از این ایام که خدا ابراهیم (علیه السلام) را امتحان کرد، به او گفت: اى ابراهیم. عرض کرد: لبیک. گفت: «اکنون پسر خود را که یگانه فرزند تو است و او را دوست مى دارى، یعنى «اسحاق» را بردار و بر زمین موریا برو و او را در آنجا بر یکى از کوه هایى که به تو نشان مى دهم به عنوان هدیه سوختنى، قربانى کن».26
در این متن که مربوط به جریان ذبح کردن یکى از فرزندان حضرت ابراهیم (علیه السلام) به دست او است، پس از عبارت «یگانه فرزند»، عبارت «یعنى اسحاق» قرار گرفته است. در حالى که عبارت صریح عهد عتیق، وعده تولد اسحاق را سیزده سال پس از تولد اسماعیل مى داند.27 یعنى اسماعیل تا چهارده سالگى تنها فرزند ابراهیم است. پس در اینجا تحریفى صورت گرفته و عبارت «یعنى اسحاق» بعدا به متن عهد عتیق اضافه شده است.
اما انگیزه این تحریف چیست؟ در اعتقاد یهودیان که به مسیحیان هم انتقال یافته است، «مسیّا» یعنى همان پیامبر موعود باید از نسل اسحاق باشد و از سوى دیگر، شخص موعود از نسل شخص «مذبوح» است. تنها در صورتى که اسحاق همان شخص مذبوح باشد مى توان موعود امم را از نوادگان اسحاق دانست و تنها در این صورت است که سیادت بنى اسرائیل و اندیشه برترى یهود تثبیت مى شود و مسیحیان با استناد به همین متن، عیسى (علیه السلام) را که از نوادگان اسحاق است، موعود امم دانسته اند و اگر مشخص شود که مذبوح اسماعیل بوده نه اسحاق، زیربناى بسیارى از اعتقادات یهود و مسیحیت تخریب مى گردد.
2. انجیل متى، عیسى (علیه السلام) را از فرزندان سلیمان بن داود (علیه السلام) مى داند.28 در حالى که وى در انجیل لوقا فرزند ناتان بن داود معرفى شده است.29
3. در انجیل متى، عیسى (علیه السلام) اعلام مى کند که پس از مصلوب شدن سه شبانه روز در زمین مدفون خواهد ماند: «زیرا هم چنان که یونس سه شبانه روز در شکم ماهى ماند، پسر انسان نیز سه شبانه روز در شکم زمین خواهد بود».30
در حالى که اناجیل دیگر مدت دفن او را از غروب جمعه تا قبل از سپیده یکشنبه، یعنى حداکثر یک روز و دو شب مى دانند.31-32
انجیل مرقس – که قدیمى ترین و کوتاه ترین انجیل ها است – خاطرات قدیس پطرس حوارى را مطرح مى کند که متضمن احساسات بشرى عیسى است. در این انجیل، عیسى موجودى مافوق بشر نشان داده شده و «فرزند انسان» لقب گرفته است، اما اثرى از اصل «تجسّم الهى» در پیکر عیسى و اصل ازلیت او (وجود قبل از خلقت ) دیده نمى شود. اما انجیل متى و انجیل لوقا، حاوى عباراتى است که زمینه را براى اعتقاد به تجسّم ربوبیت در پیکر عیسى آماده مى کند و انجیل یوحنا، به صراحت طبیعت الوهى عیسى را – چنان که معاصرش یعنى پولس مطرح کرده بود – بیان مى کند. این تهافت مشکل پیچیده اى است که اذهان اندیشمندان مسیحى را تاکنون به خود مشغول داشته و راه حل هاى گوناگون اما بى حاصل در رفع آن ارائه کرده اند.33
در انجیل یوحنا از یحیى (علیه السلام) پرسیده مى شود: آیا تو همان ایلیاى نبى الیاس هستى که قبل از فرارسیدن روز موعود (ظهور مسیح ) باید بیاید؟ یحیى تأکید مى کند: من چنین شخصى نیستم34؛ بنابراین روز موعود هنوز فرانرسیده است. اما در انجیل متى به عیسى (علیه السلام) نسبت داده اند که گفت: «اگر بخواهید قبول کنید که یحیى همان الیاس است که باید بیاید».35
نویسنده انجیل لوقا براى برداشتن تنافى موجود میان این دو عبارت، مسئله را به گونه اى دیگر توجیه کرده، مى گوید: «و او (یحیى ) به روح قوت الیاس پیش روى وى (خداوند )، خواهد خرامید»36. این مضامین متفاوت و متعارض، نشانگر آن است که آیات اصلى الهى – که به عیسى (علیه السلام) وحى شده – دچار تحریف جدى گشته است.37
چنان که گفته آمد با رویکرد قرآنى و روایى نیز مى توان تحریف کتاب هاى مقدس را نشان داد، بعضى از آیات قرآن و روایات نقل شده از امامان (علیهم السلام)، نشانگر تحریف کتاب مقدس است. گزارش این دسته از نصوص در این نوشتار کوتاه مقدور نیست.38
در قرون اخیر عده اى از دانشمندان غربى مشاهده کرده اند که بین عقاید مسیحیان و ادیان هندى تشابه عجیبى وجود دارد. آنان در مطالعات خود متوجه شده اند که عقاید تثلیث، فدا، تصلیب و سایر مسائل اعتقادى مسیحیان عینا در مذاهب بت پرستان وجود داشته، ولى در اعتقادات بنى اسرائیل سابقه اى نداشته است.
دانشمندان محقق، حتى در برابر جمله هایى از انجیل، عبارت هاى مشابه در کتاب هاى هندو و بودایى یافته اند که حیرتشان را برانگیخته است. آنان دیدند که حتى لقب هاى گوسفند خدا، فرزند خدا، بردارنده گناهان، فدا شونده و غیر اینها که به مسیح (علیه السلام) اطلاق مى شود، در آن مذاهب نیز هست و چون سابقه تاریخى آن ادیان بیشتر است، دانشمندان نظر دادند که اعتقادات و اصطلاحات مسیحیان در این باب باید از آن ادیان گرفته شده باشد.
در سال 1974 در بیابان هاى فلسطین، در غارهایى بر کرانه بحرالمیت، طومارهایى کشف شد که یک جنبش فکرى را در باب مسیحیت پدید آورد. این طومارها که شامل بخش هایى از کتاب مقدس و تفاسیر و ادعیه است، حدود 2000 سال قدمت دارد یعنى خط آنها در حدود عصر مسیح (علیه السلام) نوشته شده است.
دانشمندان پس از مطالعه طومارها فهمیدند که آنها به فرقه اى از یهودیان به نام اِسِنیان مربوط مى شود. این فرقه در صحراها زندگى مى کردند و افکارى عرفانى داشتند و انتظار مسیحاى بنى اسرائیل را مى کشیدند. آنان نوشته هاى خود را در کوزه مى کردند و در غارهایى در کنار بحرالمیت به ودیعت نهادند و پس از آن به سرنوشتى نامعلوم گرفتار شدند و خبرى از ایشان باز نیامد.
کشف این طومارها انعکاس عجیبى در محافل علمى جهان داشت. در ابتدا برخى آنها را جعلى مى پنداشتند، ولى پس از آزمایش هاى فنى، اعتبار آنها ثابت شد.
برخى دانشمندان گفتند: طومارهاى کشف شده دیدگاه علمى ما را نسبت به حضرت مسیح (علیه السلام) و آغاز مسیحیت تغییر خواهد داد.39
تا کنون هزاران کتاب درباره این طومارها نوشته شده است، از جمله کتابى به نام «مفهوم طومارهاى بحرالمیت» نوشته یک روحانى آزاد اندیش مسیحى به نام «اى.پاول دیویس» که بسیار جالب توجه است. در این کتاب پس از تحقیق درباره محتویات طومارهاى مذکور چنین آمده است:
نظریه اى که یک تن مسیحى عامى درباره پدیدآمدن مسیحیت اتخاذ مى کند این است که مسیح بشارت خود را تبلیغ کرد، به عنوان مسیح و منجى مرد، از مردگان برخاست و کلیساى مسیحى را تأسیس کرد که در سراسر جهان با فعالیت حواریان گسترش یافت… .
همچنین یک مسیحى عامى اظهار مى دارد که عیسى یک تن یهودى بود که سنن و فرهنگ یهودى را به ارث برده بود. علاوه بر این اظهار مى کند که رسولان برداشت هایى از بشارت از عیسى دیده و شنیده بودند و بر اثر تجربیات شخصى خویش دریافتند که او منجى و خداوندگار بشر و پسر خدا بوده است.
به هر حال، یک عامى اعتقاد مسیحى را چنین بیان مى کند و ابدا به ذهنش خطور نمى کند که مقدار زیادى از آن اعتقادات پیش از مسیحیت وجود داشته است… و نمى داند که پایه و اساس بسیارى از آن اعتقادات در کتاب مقدس یافت نمى شود.
چیزى که عامى نمى داند، اما دانشمند مى داند این است که در عصر مسیح و پس از آن، بت پرستان براى خدایان خود باورهایى داشتند و نام هایى مى گفتند که عین آنها در عقیده مسیحى اظهار شده است. میترا40 منجى بشریت بود، و همین طور تموز41، ادونیس42 و اوزیریس43. اعتقاد به فادى44 بودن مسیح که سرانجام، در مسیحیت وارد شد یک اعتقاد یهودى نبود و مسیحیان نخستین در فلسطین نیز آن را باور نداشتند.
مسیحاى مورد انتظار یهودیان و مسیحیانِ یهودى الاصل پسر خدا نبود، بلکه پیامبرى از طرف خدا بود. او بنا نبود با خون خویش کفاره گناهان دیگران شود، بلکه قرار بود که از راه ایجاد حکومت مسیحایى بر روى زمین، مردم را نجات دهد. مسیحیان یهودى الاصل به نجاتى که به ایشان اجازه دخول در آسمان دهد، چشم ندوخته بودند؛ بلکه به نجاتى که نظام جدیدى روى زمین تأسیس کند، اعتقاد داشتند و این مطلوب آنان بود، گرچه به فناپذیرى روح و جاودانگى جان معتقد بودند.
عقیده مسیحى هنگامى میان بت پرستان رواج یافت که عقیده به عیسى به عنوان خداى نجات بخش پدید آمد. این عقیده کاملاً بر آنچه پیش از آن بود، به ویژه میترا، منطبق مى شد. همچنین روز 25 دسامبر(انقلاب شتوى) سالروز تولد میترا بود که توسط مسیحیان، سالروز تولد عیسى شد و حتى روز سبت(شنبه) یعنى هفتمین روز یهودیان که توسط خداوند در شریعت موسى(تورات) مشخص شده و خداوند آن را تقدیس کرده بود… تحت تأثیر اندیشه هاى میترایى به روز اول یعنى یکشنبه (Sunday)، روز خورشید فاتح، تبدیل شد.
در زمان گسترده شدن مسیحیت، در حوزه مدیترانه منطقه اى نبود که فکر مادر باکره و فرزند او که باید (در راه گناهان) بمیرد، وجود نداشته باشد. اصولاً زمین الهه اى بود که در هر بهار باکره مى شد. فرزند وى میوه زمین بود که براى مردن به دنیا مى آمد، و همین که مى مرد در زمین دفن مى شد تا تخم میوه بعدى باشد و دوره تازه اى را به وجود آورد. این افسانه رستنى بود که داستان غم انگیز خداوند رهاننده و مادر غمدیده را به گونه اى ماهرانه پدید آورد.
گردش فصول روى زمین به گردشى مانند آن در آسمان ها مربوط شد. این عقیده نیز وجود داشت که الهه باکره همان برج سنبله است که درست هنگامى که ستاره شعراى یمانى در مشرق، تولد تازه خورشید را اعلام مى کند، این برج در قسمت شرقى آسمان طالع مى شود. قرار گرفتن خط افق در میان سنبله رمز پذیرفته شدن مادر باکره بود که توسط خورشید عطا مى شد. افسانه زمین به این گونه با افسانه آسمان درآمیخت و این دو با افکار قهرمانان واقعى و غیر واقعى عهد باستان مخلوط شدند و داستان قهرمان فداشونده پدید آمد.
غارى که زادگاه عیسى محسوب شد، از پیش زادگاه هوروس بود که پس از بزرگ شدن، اوزیریس گردید و مقرر بود براى رهایى قوم خود بمیرد. ایزیس مادر غمدیده بود. تعداد زیادى از این مسلک هاى معتقد به فدا وجود داشت که توسط نویسندگانى چون «فریزر» در کتاب شاخه زرین(The Goldern Bough) و دانشمند بزرگ و متخصص ادبیات یونان و روم استاد «ژیلبر مورى» شرح داده شده است.
در این مسلک ها آیین هایى وجود داشت که پس از این، آیین هاى مسیحى نامیده شد. شام آخر(عشاى ربانى) به میترا پرستى تعلق داشت که از آن عاریت گرفته شد و با شام مسیحیت فلسطینى ترکیب شد. نه تنها آیین ها، بلکه یک مجموعه اعتقادات از قبیل خون بره (یا ثور، گاو نر) نیز از میتراپرستى گرفته شد. نه تنها اعتقادات مذهبى، بلکه شمارى از تعالیم اخلاقى نیز از مسلک کسانى که به مسیحیت مى گرویدند، جذب شد. به علاوه تعالیمى اخلاقى نیز وجود دارد که از غیر آن مسلک ها گرفته شده است، مانند تعالیم رواقیان.
ارتباط مسیحیت با بت پرستى به اندازه اى زیاداست که اگر اصولاً یک هسته مسیحیت یهودى الاصل نیز در کار باشد، مسیحیت کنونى از آن بهره اندکى دارد. باید به خاطر داشت که پس از عیسى به ندرت به او معلم گفته شد. وى مسیح و نجات دهنده و خداوندگار مسیحیان شده بود.
نویسنده کتاب مى افزاید: یک عامل اصیل براى فاتح ساختن مسیحاى یهود در رقابت مسلک هاى معتقد به فدا، پولس طرسوسى است که یک یونانى مآب و قدیس ملهم یهودى با درک ژرف از مسلک بت پرستى بود. او در ترکیب و پیوند، استادى ماهر بود و هم او نخستین کسى است که اندیشه پیوند دادن اسرائیل را به آتن و معبد اورشلیم را به قربانگاه میترایى و یَهْوَه فرقه اِسِنى را به خداى ناشناخته تپه آروپاگوس45 در سر پروراند.46
دانشمندان مغرب زمین کتاب هاى مستند و بى شمارى در این باب نوشته اند. خلاصه اى از مباحث ایشان در کتاب «افسانه هاى بت پرستى در آیین کلیسا»47 آمده است. در این کتاب تصاویرى از قبیل تصویر تریمورتى هندوان که به نشانه تثلیث سه سر دارد، به چاپ رسیده است.
یکى از القاب حضرت عیسى (علیه السلام) کلمه(Logos) است که گفته مى شود از فلسفه هاى قدیم یونان گرفته شده است. مسیحیان، به خصوص با استناد به انجیل یوحنا، ایمان دارند که عیسى انسانى است که کلمه خدا در او زیست مى کند؛ یعنى پیام ازلى که خداى حکیم هر چیز را به وسیله آن آفرید، با تجسم یافتن در عیساى انسان، در میان بشر خیمه خویش را برافراشت. پیام ازلى با قرارگرفتن در عیسى، به شکل انسانى زیست مى کرد که مانند همه مردم براى تحصیل لقمه اى مى کوشید، مى خورد و مى نوشید، دوستان و خویشاوندانى داشت، رنج کشید و مرد48.
پی نوشت ها:
1. بحارالانوار، ج 51، ص 27، ح 27.
2. نگا:
الف. ویل دورانت، تاریخ تمدن، ترجمه حمید عنایت و دیگران، تهران: انتشارات آموزش انقلاب اسلامى، چاپ پنجم، 1370 ش )، ج 3، صص 695-721 ؛
ب. ساروخاچیکى، کتاب مقدس را بهتر بشناسیم، صص 14-31؛ تهران: آموزشگاه کتاب مقدس، بى تا.
3. توماس میشل، کلام مسیحى، ترجمه حسین توفیقى، قم: مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، چاپ اول، 1377ش ، ص 51.
4. در این باره نگا: محمدرضا کاشفى، غرب بر امواج مسیحیت و فرهنگ، تهران: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامى ، مبحث کتاب مقدس در فصل دوم.
5. Robert M.Grant.
6. رابرت م.گرنت، دیوید تریسى؛ تاریخچه مکاتب تفسیرى و هرمنوتیکى کتاب مقدس، ترجمه: ابوالفضل ساجدى، ص 212، تهران: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامى، چاپ اول، 1385.
7. همان، ص 295.
8. ایان باربور، علم و دین، ص 130 – 131. ق : همان، ص 295.
9. Barbour, Ian. Religion in an Age of Science, P.9.
10. Braithwaite.
11. جان هیک و دیگران، کلام فلسفى، ترجمه ابراهیم سلطانى و احمد نراقى، ص 307.
12. Neo-orthodoxy.
13. Barbour Ian, Religion in an age of Science, P.11-12.
14. پل تیلیش، پویایى ایمان، ص 103. ق : رابرت م. گرنت، دیوید تریسى؛ تاریخچه مکاتب تفسیرى و هرمنوتیکى کتاب مقدس، ترجمه : ابوالفضل ساجدى، ص 294 – 296.
15. نگا: توماس میشل، کلام مسیحى، ترجمه حسین توفیقى، قم: مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، چاپ اول، 1377 ، صص 23 – 27.
16. تونى لین، تاریخ تفکر مسیحى، ترجمه : روبرت آسریان، ص 446؛ تهران : نشر و پژوهش فرزان روز، چاپ اول، 1380.
17. همان، ص 387.
18. آرچیبالد رابرتسون، عیسى اسطوره یا تاریخ، ترجمه : حسین توفیقى، ص 71؛ قم : مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، چاپ اول، 1378.
19. ر.ک : محمدرضا زیبایى نژاد، مسیحیت شناسى مقایسه اى، ص 185؛ تهران : سروش، چاپ اول، 1382.
20. رساله پولس به غلاطیان، 2 : 11 – 13.
21. برگرفته از: سید محمد ادیب آل على، مسیحیت، صص 99 و 100، قم : مرکز مطالعات و پژوهش هاى فرهنگى حوزه، چاپ اول، 1385.
22. ج اول، ص 165.
23. میرزا ابوالحسن شعرانى، راه سعادت، تحقیق: حامد فردى اردستانى، ص 282، چاپ اول، 1386، تهران: مرتضوى.
24. اقتباس از: میرزا ابوالحسن شعرانى، راه سعادت، ص 269 و 270، تهران: مرتضوى، چاپ اول، 1386.
25. برخى از تحریفات نیز در پاسخ پرسش هاى پیشین اشاره شد.
26. پیدایش، 22 : 1.
27. همان، 17 : 25 و 18: 1.
28. انجیل متى، 1 : 6.
29. انجیل لوقا، 3 : 31.
30. انجیل متى، 12 : 40.
31. ر.ک: انجیل متى، 27 : 57 و 28 : 1 ؛ انجیل مرقص، 15: 42 و 16: 1 ؛ انجیل لوقا، 23: 53 و 24: 1.
32. انجیل متى، 2 : 22؛ برگرفته از: مسیحیت، صص 100 – 102.
33. ر.ک: کلام مسیحى، صص 66-80.
34. کتاب مقدس، انجیل یوحنا، 1:19.
35. متى، 11:14.
36. لوقا، 1:17.
37. در باب خردستیزى برخى از آیات کتاب مقدس ر.ک: موریس بوکاى، تورات، انجیل، قرآن و علم، ترجمه مهندس ذبیح اللّه دبیر، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامى، چاپ چهارم، 1368.
38. در این باره نگا: محمدرضا زیبایى نژاد، تاریخ و کلام مسیحیت، قم: معاونت امور اساتید و دروس معارف اسلامى، تابستان 1375، صص 81-84.
39. براى مطالعه بیشتر در این موضوع، رک: دانیلو، ژان، ریشه هاى مسیحیت در اسناد بحر المیت، ترجمه على مهدى زاده، قم نشر ادیان،1383.
40. Mitra مهر، مظهر روشنایى و فروغ؛ خدایى که در رداهاى هندى به همراه وارونا ذکر شده؛ ظاهرا میتراز ایزد روز و وارونا ایزد شب بوده است؛ ایزد خورشید زرتشتیان، واژه نامه ادیان، عبدالرحیم گواهى.
41. Tmmuz خداى گیاهان نزد قوم آکاد که سومرى ها آن را دوموزى مى خواندند.
42. Adonis خداى یونانى رشد گیاهان.
43. Osiris خداى کشاورزى در مصر باستان که با خواهرش ایزیس الهه مادر ازدواج کرد و فرزندى به نام هوروس (خداى آفتاب) به دنیا آورد. اوزیریس به دست برادر خود به نام سِت (خداى خشکسالى) کشته شد.
44. فدا شونده.
45. «کوه مریخ» اعمال رسولان، 17 :16-23.
46. Davies, A.Powell, The Meaning of the Dead Sea Scrolls, New York: New American Library, 1956,pp.89-91.
47. نوشته محمدطاهر تنیر.
48. برگرفته از: حسین توفیقى، آشنایى با ادیان بزرگ، تهران، قم : طه، سمت، مرکز جهانى علوم اسلامى، چاپ هفتم1384.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد