۱۳۹۴/۰۷/۱۰
–
۶۱ بازدید
تربیت مهدوی، آرمانی و هدفمند
تعلیم و تربیت در عصر ظهور
نویسنده: رحیم کارگر
تنظیم و ویرایش: سایت حرف آخر
تعلیم و تربیت در عصر ظهور
نویسنده: رحیم کارگر
تنظیم و ویرایش: سایت حرف آخر
اندیشه متعالی مهدویت، هم خود یک آرمان و هدف متعالی است؛ هم تحقّق بخش هدف نهایی و آرمان بزرگ انسانها است و هم منشأ و سرچشمه اهداف و آرمانهای پویا و ماندگار. داشتن هدف بزرگ و روشن در زندگی و کوشش درجهت تحقّق و دستیابی به آن، رویکردی اثرگذار و نظاممند است و میتواند نقش بهسزایی در تعلیم و تربیت انسانها ایفاء کند. اگر میخواهیم نسل مهدوی و منتظر واقعی داشته باشیم، باید آرمانهای متعالی و شکوهمند را در آنها زنده کنیم و اگر میخواهیم جامعهای پاک و راستکردار داشته باشیم، باید اهداف و غایات ارجمند و ستوده را برای آنان ترسیم نماییم و اجتماع را بدان سو هدایت کنیم.
آرمانگرایی و هدفمندی، باعث ایجاد شور و اشتیاق وافر جهت رسیدن به مقصود و موجب تلاش و کوشش جدّی برای دستیابی به خواستهها است. آرزوی بالندگی و کمال و شکوفایی، اراده و عزم انسان را تقویت میکند و توانایی و قدرت ویژهای به او میبخشد تا بتواند به آرزو و خواسته خود برسد. درواقع، امید به آیندهای روشن و پرفروغ، بر اندیشه و فکر انسان تأثیر مستقیمی دارد و به او جهت و برنامه میدهد. آنگاه این اندیشه و برنامه، بر اراده و عزم او اثر میگذارد و او را وادار میکند تا تلاش معنابخشی، برای رسیدن به آن داشته باشد.
این رویکرد، زیربنای باورهای منجیگرایانه ادیان ابراهیمی -بخصوص مکتب پویای تشیع- است و این مکتب حیات و بالندگی خود را مدیون اندیشه مهدویت میداند و برای رسیدن به آن عصر موعود، لحظهشماری میکند و شکوفاتر میشود.
حال تعلیم و تربیتی که براین اساس شکل میگیرد، اهداف روشن و باشکوهی برای جامعه ترسیم میکند؛ مانند: رسیدن به عبودیت و معرفت خدا (که هدف آفرینش انسان است) و تقرّب به او؛ دستیابی به کمال اخلاقی (معنویت و عمل صالح)، کمال عقلی (رشد فکری و دانایی) و کمال اجتماعی (عدالت و پیشرفت) و… .
همه این آرمان ها در جامعه مهدوی محقّق خواهد شد و منتظران این عصر درخشان، باید همه کوشش خود را درجهت رسیدن به آن جامعه موعود بکار گیرند و یا حداقل بعضی از نمودها و جنبههای حیاتی آن را جامه عمل بپوشانند. البته باید بدانیم که این آرمانگرایی، خیالبافی و دلبستن به ناکجا آباد و هیچستان نیست؛ بلکه واقعگرایی و داشتن مسیر و مقصد روشن و یقینی است. چنین رویکردی، سراسر انرژی، نظام مندی، جدیت، اصلاحگری و خدامحوری است و از هرلحاظ میتواند آثار و نتایج مهمی داشته باشد. مهم این است که نظام آموزشی و تربیتی ما، نگاه واقعی و درست به آموزه مهدویت داشته باشد و آن را الگوی عملی و مقصدی قطعی ترسیم نماید و افکار و آمال را بدان سو جهت بخشد.
به طور کلّی، دو معنای متمایز برای تربیت اسلامی مطرح است: مفهوم محدود و مفهوم عام و فراگیر. تربیت اسلامی در مفهوم محدود تنها در قالب مقرّرات شریعت و اعتقاداتی است که جویندگان علوم دینی آن را فرا میگیرند. امّا تربیت اسلامی به معنای فراگیر آن، از مقرّرات مزبور فراتر میرود. این نوع تربیت شامل هر عمل هدفمندی میشود که ازسوی فرد صادر و سبب کسب بینش به حقایق دین و تهذیب تمام جوانب شخصیت میشود. بنابر این اندیشه، میتوان هرگونه حرکت، فعالیت و تدریس را در چهارچوب تربیت اسلامی گنجاند. تربیت اسلامی، نه تنها در برگیرنده نظام آموزشی؛ بلکه تمام زندگی است و تربیتی مرحلهای نیست؛ بدین معناکه در دورهای ظهور و در دوره میانه خاتمه یابد. یکی از خطاهای بارز، گنجاندن تربیت اسلام در زمره نظریههای تربیتی گذشته است. هرچند تربیت اسلامی به گذشته توجّه خاصّ میکند، چراکه از زمانهای گذشته میتوان عبرتها و پندهایی آموخت. این نوع تربیت هرگز تربیت متافیزیکی نیست و همانطور که به گذشته عنایت دارد، به آینده نیز توجّه میکند و آرمانگراست. تربیت اسلامی، تربیتی با ریشههای ثابت است که فروع آن در مواجهه با عوامل جدید، دستخوش تغییر و تحوّل میشود.
بایستگی هدفمندی در تربیت
مهمترین شرط در تعلیم و تربیت، وحدتِ هدف و مقصد است که باید برنامهها و فعالیتهای مربوط را هدایت نماید. باید هدف نهایی تعلیم و تربیت، به طور کلّی و مخصوصاً برای افرادی که در تنظیم برنامههای مربوطه نقشی به عهده دارند، روشن باشد و هدف تربیت به صراحت تعیین گردد. براین اساس، تعلیم و تربیت تلاش کورکورانه یا نوعی آزمایش و خطا نیست. مربّی حقّ ندارد دست به اعمالی بزند که عواقب تربیتی آن برایش معلوم نیست. تعلیم و تربیت، کوششی هدفدار است و هدف نیز باید با ارزش و کمالگرایانه باشد و وصول به آن، منافع فرد و مصالح اجتماع را متضمّن باشد. به همین جهت، مستلزم طرح و نقشه مناسب و بایسته است (1).
هر موجودی را کمالی است که هدفِ خلقتِ او و به تَبَع آن، هدف تربیتش، رسیدن بدان است. بنابراین، هدف تعلیم و تربیت آدمی، تسهیل سیر صعودی و استکمالی انسان به سوی حالتِ کمالی است که در خلقتش مقدّر شده است. هدف نهایی تعلیم و تربیت در اسلام آن است که مقدّمات حرکت و هدایتِ آدمی را در صراط مستقیم پرستش پروردگار فراهم آورد و معراج او را به مرحله کمال انسانی، آزاد سازد و راه بازگشت به احسنِ تقویمی را که بنیاد آفرینشِ وی بر آن استوار است، هموار کند؛ به طوری که در سایه عمل صالح، مراحل و مدارج علم و ایمان را طی کند و خود را هرلحظه به خداوند متعال -که مقصد نهایی این سیر و سلوک است- نزدیکتر سازد و به مقام قرب و بندگی (عبودیت) برسد.
حضرت آیت الله خامنهای میفرماید:
«در جامعه اسلامی و کلاً بنابر اندیشه اسلامی، برای یک انسان، هدف کامل شدن است. انسان همان بذری است که باید رشد کند، بروید و پس از روییدن، باید همچنان رشد کند تا قوام بیاید و میوه بدهد و ثمربخش شود… این میدان تکامل [درمورد انسان] همچنان باز است. هیچ جا وجود ندارد که وقتی انسان به آنجا رسید، بگویند که: انسان تو دیگر کامل شدی، تمام شدی، دیگر از حالا به بعد حرکت نداری!!… میدان حرکت به سوی انسان باز است» (2).
قرآن در تبیین اهداف تربیتی، از واژهها و اصطلاحات فراوانی بهره گرفته است؛ ازجمله:
1. رشد «فلیستجیبوا لی و لیؤمنوا بی لعلَّهم یرشدون» (3)؛
2. طهارت «و لکن یرید لیطهَّرکم» (4)؛
3. حیات طیبه «فلنحیینَّه حیاهً طیبهً» (5)؛
4. هدایت «و لتکون آیهً لِّلمؤمنین و یهدیکم صراطاً مستقیماً» (6)؛
5. عبادت «و ما خلقت الجنَّ و الإنس إلّا لیعبدون» (7)؛
6. تقوا «کذلک یبین الله آیاته للنَّاس لعلَّهم یتَّقون» (8)؛
7. قرب «وقل عسی أن یهدین ربِّی لأقرب من هذا رشداً» (9)؛
8. رضوان «ما کتبناها علیهم إلّا ابتغاء رضوان الله» (10)؛
9. اقامه قسط «… لیقوم النَّاس بالقسط» (11)؛
10. فلاح «فاذکروا آلاء الله لعلَّکم تفلحون» (12)؛
11. تفکّر و تعقّل «کذلک یبین الله لکم آیاته لعلَّکم تعقلون» (13)؛
12. استقلال و عزّت نفس «یأتی الله بقومٍ یحبُّهم و یحبُّونه أذلَّهٍ علی المؤمنین أعزَّهٍ علی الکافرین» (14)؛
13. تعاون «و تعاونوا علی البرِّ و التَّقوی» (15)؛
14. تزکیه و تهذیب «و الّذین هم للزَّکوهٍ فاعلون» (16)؛
15. امانت داری «إنَّ خیر من استأجرت القوی الأمین» و… (17).
باتوجّه به این آیات نورانی، همه کمالات اخلاقی و ملکات فاضله، میتواند هدف و انگیزه اسلام در دعوت پیروانش به آنها باشد؛ مثلاً عفّت نفس، عزّت نفس، علوّ همّت، قناعت، وقار و متانت، زهد و وارستگی، اعتماد به نفس، ایمان و تقوای الهی، صبر و توکّل، شکرگزاری و رضا، خوف و خشیت، تواضع و فروتنی، حُسن خلق، حُسن ظنّ، وفای به عهد، درستکاری، عدالت و دادگری، نصیحت و خیرخواهی، نظارت عمومی و احساس مسئولیت، عیب پوشی، عفو و گذشت و شجاعت و دهها کمال اخلاقی دیگر در زمینه ملکات اخلاقی الهی و فردی و اجتماعی -که اسلام پیروانش را به آن فرامیخواند- هدف و انگیزه اسلام در تهذیب نفس و خودسازی میباشد (18).
امام خمینی (ره) در اینباره میفرماید:
«اسلام در کنار مقرّرات اجتماعی، اقتصادی و غیره، به تربیت انسان براساس ایمان به خدا، تکیه میکند و در هدایت جامعه از این بُعد، بیشتر برای هدایت انسان به طرف تعالی و سعادت عمل میکند» (19).
حضرت آیت الله خامنهای میفرماید:
«برای انسان، هدف اعلی عبارت از وصول به حق، رسیدن به قرب باری تعالی و تخلّق به اخلاق الهی است» (20).
و «اصلاً فایده اساسی و هدف اصلی این است که انسانها متخلّق به اخلاق الله بشوند. تخلّق به اخلاق الله مقدمه، برای یک کار دیگر نیست؛ کارهای دیگر، مقدمه برای تخلّق به اخلاق الله است. عدل مقدمه تخلّق به اخلاق الله و نورانی شدن انسانهاست. حکومت اسلامی و حاکمیت پیامبران، برای همین است: «انَّما بعثت لأتممَّ مکارم الأخلاق» (21).
باتوجّه به تصریح آیاتی که عبادت (و عبودیت) را به عنوان تعلیل خلقت انسان ذکر میکنند، اگر عبودیت را در کانون قرار دهیم؛ در اینصورت میتوانیم مفاهیم دیگر را به عنوان شؤونی از آن درنظر بگیریم که به اعتبارهای مختلف، به صورت اصطلاحات و واژههای متعدّد درآمدهاند. پس میتوان گفت که عبودیت، هدف نهایی تربیت اسلامی است و غرض آن است که آدمی، عبد خدا شود. از اینرو بالاترین وصفی که در قرآن برای پیامبراکرم (ص) بکار رفته، عبد است.
به هرحال باید بدانیم که عبد شدن ناظر به فرآیندی بلند و پیچیده درجهت خروج از سلطه عواملی است که تهدید تصاحب انسان را دارند (22). از آنجاکه انسان، موجود محتاجی است و با حوایج فیزیکی و روانی و اجتماعی همراه است، همواره در لحظات شدّت و حدّت احتیاج، در معرض آن است که چیزی یا کسی تصاحب شود و حاجت را به ذلّت -که صورت محرّف آن امر طبیعی است- بدل سازد.
پینوشتها:
1- ر.ک: غلامحسین شکوهی، تعلیم و تربیت و مراحل آن، ص56 / 2- کتاب مصاحبه6 (مقام معظّم رهبری)، ص163 / 3- بقره:186 / 4- مائده:6 / 5- نحل:97 / 6- فتح:20 / 7- ذاریات:56 / 8- بقره:187 / 9- کهف:24 / 10- حدید:27 / 11- حدید:25 / 12- اعراف:69 / 13- بقره:244 / 14- مائده:54 / 15- مائده:2 / 16- مؤمنون:49 / 17- مدثّر:4 / 18- ابوالحسن حسینی، آشنایی با نظام تربیتی اسلام، ص58 / 19- صحیفه نور، ج4، ص190 / 20- حدیث ولایت، ج7، ص61 / 21- همان، ص206 / 22- خسرو باقری، نگاهی دوباره به تربیت اسلام، ج1، ص83
منبع: تعلیم و تربیت در عصر ظهور، قم: بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود (عج) چاپ دوم 1389