۱۳۹۲/۱۱/۰۲
–
۳۶۱ بازدید
برای ترک بخل وحسد چه باید کرد؟
با سلام به شما پرسشگر گرامی؛ خوشحالیم که شما جوان عزیز مخاطب ما هستید. امیدواریم راهنمای خوبی در رابطه با سؤالاتی که مطرح کردید برای شما باشیم.
قبل از بیان راهکارهاى عملى براى حلّ این مشکل به ذکر چند نکته مى پردازیم:
براى بیرون راندن صفات رذیله اى همچون بخل و حسادت و نظایر آن ـ به خصوص وقتى در وجود فرد ریشه دوانده است ـ علاوه بر شناخت و اراده جدى، صبر و مقاومت در برابر مشکلات و سختى هاى درمان نیز ضرورت دارد. انتظار نداشته باشید یک شبه به موفقیت نائل آیید. پیروزى نیازمند گذر زمان است و به تدریج به دست مى آید. نباید در راه مبارزه با این صفت به سستى و خستگى و ناامیدى دچار شوید.
تعریف بخیل:
بخیل کسی است که در جمع آورى و حفظ ثروت میکوشد و از انفاق کردن در راه بندگان خدا، خوددارى مى کند.
به تعبیر دیگر خساست یا بخل به معنی اینست که فرد بخیل از نعمتهایی که خداوند به او داده برای جذب نیکیهای دنیا و آخرت استفاده نمیکند، مثلا با اینکه می تواند با پرداخت پول کمی قلبی را شاد گرداند از آن دریغ می ورزد. پس بخل یا خست در یک جمله یعنی بازداشتن نعمتهای خدادادی از جذب خیرات.
براى جلوگیرى و یا مبارزه با بخل ابتدا باید علل آن را شناخت پس به مقتضاى هر یک از آن علل چاره مناسبى اندیشید:
علل بخل:
1- حرص و حب دنیا.
2- عدم توکل بر خدا و غفلت از اینکه همه هستى از آن اوست و آنچه در اختیار آدمى نهاده امتحان و آزمایشى بیش نیست تا چه کسى با آن راه سعادت برگزیند و چه کسى بدان وابسته گردد و خود را به خاک هلاکت افکند.
3- غفلت از مرگ و نیازهاى اخروى انسان.
راه درمان:
1- توجه به مفاسد و زیان هاى دنیوى و اخروى بخل از جمله اینکه از پیامبر اکرم(ص) منقول است: «بخیل دور است از خدا، دور است ازمردم، دور است از بهشت و به آتش جهنم نزدیک است». (جامع السعادات ج 2 ص 10) در مورد مجازات بخیلان در قیامت آیه 180 آل عمران قابل توجه و تامل است:
وَ لا یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ یَبْخَلُونَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ هُوَ خَیْراً لَهُمْ بَلْ هُوَ شَرٌّ لَهُمْ سَیُطَوَّقُونَ ما بَخِلُوا بِهِ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ لِلَّهِ مِیراثُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ
آنها که بخل مى ورزند و آنچه را خدا از فضل خود به آنان داده انفاق نمى کنند، گمان نکنند براى آنها خیر است، بلکه براى آنها شر است، به زودى در روز قیامت آنچه را در باره آنان بخل ورزیدند همانند طوقى به گردن آنها مى افکنند و میراث آسمانها و زمین از آن خدا است و خداوند از آنچه انجام مى دهید آگاه است.
2- بیرون راندن حب دنیا از نفس.
3- توکل بر خدا و اطمینان به این که تنها خداست که در هر حال دستگیر انسان است و جز او در مشکلات کارگشایى نیست.
4- یاد مرگ و احوال پس از آن و توجه به این که انسان با آنچه در دست دارد تا زنده است باید ذخیره اى براى آخرت خود بیندوزد و باسرمایه هاى این جهانى حیات ابدى خویش را آباد سازد:
برگ عیشى به گور خویش فرست / کس نیارد ز پس تو پیش فرست
5- توجه به آثار نیکوى سخاوت چنان چه از پیامبر اکرم(ص) نقل گردیده: «سخاوت درختى اندر بهشت است که شاخه هایى در دنیا دارد وهر کس بر آن شاخه ها چنگ زند وارد بهشت خواهد شد» (جامع السعادات ج 2 ص 111)
6- عمل بر خلاف بخل یعنى کسى که گرفتار این صفت ناپسند است لازم است با تکلف هم که شده در موارد مختلف اقدام به بذل وبخشش کند و بدین گونه با بخل درونى خویش مبارزه کند تا کم کم ریشه بخل در او خشکیده و سخى الطبع گردد.
اما در مورد حسادت؛
در تعریف حسد در کتاب مفردات راغب و کتب اخلاقی آمده است: «الحسد تمنى زوال نعمه من مستحق لها» حسدعبارت است از اینکه انسان در دلش خواهان زوال یک نعمت و امتیاز از دیگرى باشد، به شرط اینکه دیگرى این نعمت را با استحقاق به دست آورده باشد نه با زور. در صورتی که انسان از نعمتی که خداوند به دیگری داده است، ناخرسند باشد و آرزوی زوال و نابودی آن را نماید، دچار عقده روانی و رذیله اخلاقی حسد گشته است؛ چه خود او نیز داراى آن نعمت باشد یا نباشد.
ریشه اصلى حسادت ضعف فکرى در نحوه تحلیل امور و بدبینى است؛ یعنى فرد با نگاهى غیر متقن به نظام هستى و خداى متعال، به انکار وسعت فضل و رحمت الهى مى پردازد و فکر مى کند خداوند متعال او را دوست نداشته است.
همان طور که در آموزه هاى دین ما آمدهاست، براى جبران ضعف شناختى حسود، راه هاى متعددى وجود دارد. بخشى از این راه ها عبارت است از:
الف) توجّه به گستردگى و فراوانى نعمت هاى الهى:
اگر حسود به فراوانى نعمت هاى الهی توجه کند و به نامحدودبودن آن ایمان آورد، بدبینى اش به خوش بینى تبدیل خواهد شد؛ زمینه قناعت ورضایت به آنچه در اختیار او است، فراهم مى آید و از حسادت به نعمت هایى که در دست دیگران است، باز مى ماند بنابراین، توصیه مى شود درباره نعمت هاى بیکران الهى مطالعه و بیش تر دقّت کنید تا به باورى صحیح و شناختى عمیق دست یابید.
ب) توجه به کمال نبودن امکانات مادّى:
اگر حسود به این باور دست یابد که صرف داشتن امکانات مادى کمال نیست و نمى تواند انسان را به خوشبختى و سعادت حقیقى برساند، در رفع این صفت زشت مؤثر است. توجّه داشته باشید بدون امکانات رفاهى و مادّى فراوان نیز مى توان به کمال رسید. در پرتو بردبارى و تحمل محرومیت هاى مادّى مى توان به مقامات معنوى و حتى مادى دست یافت.
ج) توجّه به موقعیت و امکانات موجود:
اگر حسود به آنچه هم اکنون در دست دارد بیندیشد و با خود محاسبه کند چه نعمت هاى زیادى دارم. اگر فلان نعمت را ندارم، در عوض از موقعیت هاى ارزشمند و توانایى ها واستعدادهاى دیگر بهره مى برم و مى توانم در پرتو تلاش به نعمت هاى دیگرى دسترسى پیدا کنم، به تدریج ریشه حسادت در درونش مى خشکد. بنابراین، توصیه مى شود درباره توانمندى ها و شرایط و موقعیت هاى بالفعل خود بیش تر بیندیشید. تصویرى مثبت از خود داشته باشید و با تکیه بر آن به سوى اهداف حرکت کنید.
د) توجّه به زیان هاى حسادت:
تلقى حسادت به عنوان یک بیمارى خطرناک، مى تواند زمینه را براى درمان آن فراهم آورد. همان گونه که گذشت، حسد موجب ضررهاى بدنى و نیز رنج و اندوه فراگیر و طولانى مى شود. توجه به این که حسادت پیش از فرد مورد حسادت، اولین ضربه و مهلک ترین آن ها را بر حسود وارد مى آورد و او را اسیر غم و اندوه مى سازد، مى تواند به عنوان زنگ بیدار باش مورد توجه قرار گیرد.
بنابراین باید این نکته را که «حسد جز زیان محسود چیزى دربر ندارد» را خوب درک نمود. حسد نه تنها زیانى براى محسود (مورد حسد واقع شده) ندارد بلکه به نفع اوست؛ زیرا که حسادت دیگران نوعا موجب غیبت او یا تهمت به او مى گردد و این کار موجب از بین رفتن گناهان او و به دوش کشیده شدن آنها توسط حسادت کننده مى گردد. انسان خردمند هیچ گاه ضرر خود را نمى خواهد و چه ضررى از حسادت بالاتر.
اکنون، با توجه به نکات و مطالب فوق، توجه شما را به راهکارهاى عملى زیر جلب مى کنیم:
1- تمرین کنید به حسادت خود ترتیب اثر ندهید؛ مثلاً به جاى این که از دیگرى بدگویى کنید، آگاهانه و با توجه کامل از او تعریف کنید. به جای این که در برابر فردى تکبر ورزید، در برابرش متواضعانه رفتار کنید و به او احترام بگذارید.
2- رابطه عاطفى خود را با فرد مورد حسادت خود بیش تر کنید، به او محبت ورزید و در حلّ مشکلات یارى اش کنید. بدین وسیله زمینه روانى مناسبى بین او و شما پدید مى آید و زمینه دوستى شما بیش تر فراهم مى شود.
3- در برابر بدگویى هاى دیگران درباره فرد مورد حسادت مقاومت کنید و اجازه ندهید دیگران درباره افراد به بدگویى و بدبینى روى آورند.بدین وسیله زمینه بروز حسادت و نگرش منفى به دیگران در ذهن از میان خواهد رفت.
4- نوع تفکر و ویژگیهای شخصیتی افراد غیرحسود را شناسایی کنید: با اندکی تامل، فهرستی از افرادی تهیه کنید که بطور واقعی از موفقیت های شما خوشحال می شوند. حالا سعی کنید منطقی را که باعث می شود این افراد از خوشحالی شما خوشحال شوند، را درک کنید. ویژگی شخصیتی آنها را بشناسید و شیوه تفکر آنها را در باره خودتان کشف کنید.
این افراد چه ویژگی ها و چه طرز تفکر خاصی دارند؟ آیا از اعتماد به نفس بالایی برخوردارند؟ آیا واقع نگر هستند؟ آیا نسبت به نیازهای خودآگاهند؟ آیابه قدرت و حکمت خدا ایمان کافی دارند؟ آیا قلبا دیگران را دوست دارند وبرایشان آرزوی خوشبختی دارند؟ در باره این سوالات فکر کنید و بیاندیشید که آنها چگونه به این آرامش و لذت نوع دوستی دست یافته اند.
سالم و سعادتمند باشید.