۱۳۹۲/۰۷/۱۷
–
۷۱۶ بازدید
در پاسخ لازم است به نکاتى اشاره بکنیم: الف – آنچه که در ابتدا مهم است این است که انسان شناخت لازم نسبت به دنیاى مذموم و دنیاى ممدوح به دست آورد. بداند که مقصود از مذموم و ممدوح آن چیست؟ و بعد مقدار وابستگی خود به دنیا را شناسایی نماید، چرا که تا موضوع مسأله را نشناسد نمى تواند نسبت نسبت خود با آن را مشخص نماید. بنابراین اولین مرحله این است که هر دو را بشناسد حضرت امام خمینى(ره) از مجلسى(ره) چنین نقل مى کند که چکیده آن این است: دنیاى مذموم امورى است که انسان را از اطاعت خدا و دوستى او و تحصیل آخرت باز مى دارد. و هر چه باعث رضاى خداى سبحان و قرب او شود دنیاى ممدوح و از آخرت محسوب مى شود. گرچه به حسب ظاهر از دنیا باشد. بنابراین کارهایى مثل تجارت، زراعت، و صنعت که مقصود از آنها معیشت عیال و زندگى است، اگر براى اطاعت امر خدا و صرف کردن آنها در مصارف خیریه و اعانت به محتاجان و غیر آن باشد، همه از آخرت اند گرچه مردم آن را از دنیا دانند. و ریاضات مبتدعه و اعمال ریائیّه، گرچه با تزهّد و انواع مشقت هم همراه باشد از دنیاى مذمومه به حساب مى آید. سپس خودشان مى فرمایند: آنچه مذموم است دنیاى خود انسان است، (امام خمینى(ره)، اربعین حدیث، ص 118 و 119).
در عوض آن اگر آخرت را مقصد زندگى قرار بدهد در حیات خود غنا و احساس بى نیازى خواهد کرد. در حدیث آمده است. سپس هر که صبح و شام کند و دنیا را بزرگترین همّ خود قرار دهد، خداوند فقر را بین دو چشمش قرار دهد. و هر کس که صبح و شام کند و آخرت بزرگترین همّ او باشد، خداوند غنى را در قلب او قرار دهد، (نقل از اربعین حدیث امام(ره)، ص 126).
با مراجعه به خود قرآن این چنین مى توان گفت که: مواهب جهان مادى که هـمـه از نـعـمـتـهـاى خداست و حتما وجودش در نظام خلقت لازم بوده و هست اگر به عنوان وسـیـله اى براى رسیدن به سعادت و تکامل معنوى انسان مورد بهره بردارى قرارگیرد از هر نظر قـابـل تحسین است و اما اگر به عنوان یک هدف و نه وسیله مورد توجه قرار گیرد و از ارزشهاى معنوى و انسانى بریده شود که در این هنگام طبعا مایه غرور و غفلت و طغیان و سرکشى و ظلم و بیدادگرى خواهد بود در خور هرگونه نکوهش و مذمت است.
در تبیین معناى «دنیا» باید گفت دنیاى مذموم، «خود» انسان است. انسان «بد» خود دنیا است. آسمان، زمین، درخت، کوه، صحرا و دریا هیچ کدام دنیا نیست. این ها از «آیات الاهى»اند و خداى سبحان از همه آن ها با تجلیل یاد کرده است فصلت(41):11.
در قرآن مجید و روایات اهل بیت(ع) هرگز از آسمان و اختران به بدى یاد نشده، و از زمین، کوه ها، معادن دل زمین، دریا و موجودات دریایى بدگویى نشده است، این ها دنیا نیستند. «دنیا» که ضمیر و قلب، متوجه او است، مجموعه اى از «عناوین اعتبارى» است که انسان تبهکار را به خود سرگرم و مشغول کرده است. مجموعه خود خواهى ها است که دنیا را شکل داده است؛ و گرنه شما به آسمان یا زمین بروید، دنیا را پیدا نمى کنید؛ زیرا همه این ها «آیات الاهى»اند؛ موجوداتى که تسبیح گوى حق اند و مستقمیاً براى عبادت خداى سبحان و به طور غیر مستقیم براى نفع ما خلق شده اند.
«دنیا» یعنى مجموعه عناوین اعتبارى که انسان در نهان و نهاد خود بافته و مى سازد؛ همین من و مایى که برخى به آن مبتلایند: نظر من این است، دلم مى خواهد فلان کار را بکنم، دلم مى خواهد این طور بپوشم و… . البته مى توان از شر این ها نجات پیدا کرد، این کار شدنى و این راه رفتنى است و همه ما باید بکوشیم با «مراقبت مستمر» آن را طى کنیم.
تا توجه به اینکه انسان مومن به خدای متعال که منشا تمام کمالات است ایمان دارد و به او توکل می کند بنابراین ریشه اعتماد به نفس در او در حقیقت به اعتماد به خدا باز می گردد و هرگز باعث عجب و خود بینی و مغرور شدن به خود, به صورت مستقل و جدای از خداوند, نخواهد شد.
در نتیجه میزان دلبستگی به دنیا، به مقدار عدم بهره مندی صحیح از نعمتهای الهی بستگی دارد و همچنین در سر دو راهی ها اگر عمل به دستورات الهی با منافع مادی در تضاد قرار گرفت، جهت هر کدام را که ترجیح دادیم، نشانه خوبی برای تشخیص میزان دلبستگی ما به دنیا و یا خدا و آخرت است.