خانه » همه » مذهبی » تضاد انقلاب اسلامی با گسترش فساد و ظهور؟

تضاد انقلاب اسلامی با گسترش فساد و ظهور؟


تضاد انقلاب اسلامی با گسترش فساد و ظهور؟

۱۳۹۲/۱۱/۲۴


۱۴۹ بازدید

باعرض سلام خدمت دوست گرامی:

پیامبر اکرم(ص) در حدیثی فرمود:

المهدی منّی و هو أجلی الجبهه، أقنی الأنف، یملاء الأرض قسطا و عدلاً کما ملئت جورا و ظلما، یملک سبع سنین.

مهدی از من است، چهره ای نورانی دارد، و بینی ای خمیده. زمین را از قسط و عدل پر می سازد. چنان که از ظلم و جور پر شده بود.( یحیی بن الحسن بن الحسین الاسدی الربعی الحلی (ابن بطریق) العمده (قم: مؤسسه الامام الصادق (ع)، ۱۴۱۲) ص ۴۳۳.)

باعرض سلام خدمت دوست گرامی:

پیامبر اکرم(ص) در حدیثی فرمود:

المهدی منّی و هو أجلی الجبهه، أقنی الأنف، یملاء الأرض قسطا و عدلاً کما ملئت جورا و ظلما، یملک سبع سنین.

مهدی از من است، چهره ای نورانی دارد، و بینی ای خمیده. زمین را از قسط و عدل پر می سازد. چنان که از ظلم و جور پر شده بود.( یحیی بن الحسن بن الحسین الاسدی الربعی الحلی (ابن بطریق) العمده (قم: مؤسسه الامام الصادق (ع)، 1412) ص 433.)

در بیشتر روایات جمله (( کما ملئت…))به کار رفته نه (( بعد ما ملئت)) و این جمله در حقیقت تشبیه حکومت پر از عدل است به حکومتى پر از ظلم ، یعنى چگونه حکومتى پر از ظلم مى شود همانگونه که حکومت حضرت پر از عدل خواهد بود.

ثانیا: گسترش ظلم و تعدى و تجاوز به نحو سببیت براى ظهور در این روایات ذکر نشده است بلکه به عنوان شرط مقارن ظهور است.

ثالثا: در این روایات خبر از واقعیتى خارجى هنگام ظهور مى دهد نه اینکه مردم را تشویق به ظلم کند تا با گسترش آن حضرت ظهور کند، بلکه ما وظیفه داریم گسترش دهنده عدالت یعنى همان چیزى باشیم که حضرت به جهت آن ظهور مى کند و در این امر بزرگ سهیم شویم.

به عبارت دیگر حدیث نفرموده «بعد ما ملئت ظالماً و جائراً». دنیا پر از ظالم و جائر بشود، بلکه فرموده است: دنیا پر از ظلم و جور بشود. دنیا هم می تواند با یک رئیس جمهور پر از ظلم و جور شود، همانگونه که یک فرد سیگاری می تواند خانه ای را پر از دود سیگار کند. ثانیاً: خداوند در قرآن می فرماید:«إن الارض یرثها عبادی الصالحون». پس باید افرادی باشند هم بنده خدا باشند و هم صالح باشند تا امام زمان علیه السلام را یاری دهند.

عده‌ای دیگر گفتند: پس، فراگیری ظلم و جور شرط ظهور است و هر چه ظلم و جور بیشتر شود، ظهور نزدیک‌تر می‌شود(؟!) و هیچ اندیشه نکردند که این درک و برداشت که با اساس اسلام منافات دارد و فرد منتظر را به رواج ظلم و جور تشویق می‌کند و نه ایمان، تقوا و عدالت! حال آن که سخن از جایگزینی قسط و عدل به جای ظلم و جوری است که همیشه در زمین و بر انسان حاکم بوده است. حتی زمان رسول الله (صلی الله علیه و آله) نیز این ظلم و جور حاکم بود، چنانچه در جامعه و حکومت اسلامی به خود ایشان و خاندانش نیز ظلم می‌شد، چه رسد به مسلمین و یا غیر مسلمانان در سرتاسر جهان.

در حالیکه در این حدیث نه تنها نفرموده که فراگیری ظلم و جور از شروط ظهور است، بلکه تصریح دارد که ظلم و جور حاکم هست و ایشان به جایش قسط و عدل را حاکم می‌گرداند.(تبیان)

دکتر محمود گلزاری عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی) در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه بر اساس بسیاری از اخبار و احادیث اسلامی، امام زمان(عج) هنگامی ظهور می کنند که زمین پر از ظلم و ستم و نابرابری شده باشد: «بَعد ما مُلِئَت ظلماً و جوراً»؛ با این حساب، آیا اقدامات اصلاح طلبانة متدینین در زمینة بسط و گسترش عدالت و سرکوبی ظلم و تبعیض، عملاً در راستای ایجاد تأخیر در ظهور حضرت مهدی (عج) قلمداد نمی شود؟ به عبارت واضح تر اگر ما از منتظران واقعی ظهور هستیم، باید خودمان نیز کوشش کنیم تا در زمین فساد زیاد شود، تا آن حضرت زودتر ظهور کنند. میگویند: در ابتدا توجه به این نکات ضروری است:

1. آمادگی جهانی: ظهور حضرت مهدی(عج)، به عنوان «خاتم الاوصیا» و منجی بشریت و کسی که در زمین دین اسلام را بر تمامی دین ها پیروز می گرداند، قطعاً زمینة آمادگی جهانی نیازمند است؛ زیرا روش و سیرة آن حضرت مبنی بر رعایت امور ظاهری و حکم به ظاهر نیست، بلکه مبنی بر رعایت حقایق و حکم به واقعیات و ترک تقیه و مسامحه نکردن در امور دینی و احقاق حقوق و برقراری عدالت واقعی و اجرای تمام احکام اسلامی است.

معلوم است که انجام این برنامه و انقلاب بزرگ و همه جانبه نیازمند ترقی و رشد بشر در ناحیه علوم، معارف، فکر، اخلاق و آمادگی جامعه برای پذیرش و استقبال این نهضت و لیاقت زمامداری آن رهبر الهی می باشد. از این رو جهان باید زمینة این پذیرش را داشته باشد تا این هدف محقق شود. بنابراین می توان فقدان آمادگی جهان را یکی از فلسفه ها و حکمت های غیبت امام مهدی(عج) برشمرد.[1]
2. معنای زیاد شدن ظلم: آنچه در روایات آمده، زیاد شدن ظلم و جور و کم شدن افراد صالح است، نه اینکه همه مردم کافر شوند یا افراد صالح هیچ نباشند. در همان زمان که همه جا را تباهی فرا گرفته و ابرهای تیرة گناه و فساد سایه افکنده افراد پاک باخته، متعهد و صالحی هستند که زمینه قیام آن حضرت را آماده سازند و در حمایت از آن منجی بزرگ به جهاد برخیزند به قول استاد مطهری: «در روایات اسلامی سخن از گروهی زبده است که به محض ظهور امام به آن حضرت ملحق می شوند، بدیهی است که این گروه ابتدا به ساکن خلق نمی شوند و به قول معروف از پای بوته هیزم سبز نمی شوند، معلوم می شود در عین اشاعه و رواج ظلم و فساد زمینه های عالی وجود دارد که چنین گروه زبده را پرورش دهد.

این خود می رساند که نه تنها حق و حقیقت به صفر نرسیده است، بلکه فرضاً اگر اهل حق از نظر کمیت قابل توجه نباشند، از نظر کیفیت ارزنده ترین اهل ایمان اند و در ردیف یاران سیدالشهدا.»[2]
با توجه به نکات پیش گفته، اولاً باید گفت ظهور ظلم و زیاد شدن آن یکی از علائم ظهور حضرت مهدی(عج) است نه تمام آن، از عمده ترین عاملی که زمینه ظهور آن حضرت را فراهم کند وجود یاران پاک و پاکیزه به تعداد313 نفر به عنوان هسته مرکزی انقلاب آن حضرت است.[3] و در مرحله بعدی ده هزار نفر دیگر لازم است.[4]
این افراد انسان های عادی نیستند، بلکه از بین میلیون ها انسان باید آنان انتخاب شوند، البته به وجود آمدن افراد زمان لازم دارد:

سالها باید که تا یک سنگ اصلی ز آفتاب

در بدخشان لعل گردد یا عقیق اندر یمن

پس می توان گفت عامل عمده تأخیر ظهور، نبودن یاران صالح و پاک است.

و این می طلبد که شیعیان و دوستداران آن حضرت بیشتر تلاش کنند تا زمینه ظهور زودتر فراهم گردد، خود آن امام رئوف فرمود: « اگر شیعیان ما- که خدای آنان را بر انجام طاعت خویش موفق بدارد- در راه ایفای پیمانی که بر دوش دارند، همدل می شدند، میمنت دیدار ما از ایشان به تأخیر نمی افتاد.»[5]
ثانیاً یکی از سنت های ثابت الهی آزمایش بندگان و گزینش صالحان و پاکان است، به طوری که زندگی همواره صحنه امتحان و آزمایش است تا بندگان از این راه در پرتو ایمان، استقامت و تسلیم خویش در پیروی از اوامر خداوند تربیت یافته و به کمال برسند، استعدادهای نهفته آنان شکوفا گردد، هر چه زمینه امتحان سخت تر باشد استعدادها بیشتر شکوفا می شود، در برخی روایات یکی از فلسفه های غیبت آزمایش مردم شمرده شده است.

امام هفتم(ع) فرمود: «هنگامی که پنجمین فرزندم غایب شود مواظب دین خود باشید مبادا کسی شما را از دین خارج کند او ناگزیر غیبتی خواهد داشت، به طوری که گروهی از مؤمنان از عقیده خویش برمی گردند، خداوند به وسیله غیبت، بندگان خویش را آزمایش می کند.»[6]
در نتیجه باید گفت: نیامدن حضرت به خاطر فراهم نشدن زمینه ظهور در بشریت است و تأخیر ظهور اگر از جهتی باعث افزایش و زیاد شدن ظلم و فساد می شود از سویی باعث فراهم آمدن پاک ترین انسان و ورزیده ترین انسان ها به عنوان کارگزاران نظام عدالت مهدوی می شود.

برداشت قشری مردم از مهدویت و قیام و انقلاب مهدی موعود، این است که صرفاً ماهیت انفجاری دارد؛ فقط و فقط از گسترش و اشاعه و رواج ظلم ، تبعیض، اختناق، حق کشی و تباهی ناشی می شود؛ نوعی سامان یافتن است که معلول پریشان شدن است. آن گاه که صلاح به نقطه صفر برسد، حق و حقیقت هیچ طرفداری نداشته باشد، باطل یکه تاز میدان گردد، جز نیروی باطل نیرویی حکومت نکند و فرد صالحی در جهان یافت نشود، این انفجار رخ می دهد و دست غیب برای نجات حقیقت ـ نه اهل حقیقت، زیرا حقیقت طرفداری ندارد ـ از آستین بیرون می آید. علیهذه هر اصلاحی محکوم است؛ زیرا هر اصلاح، یک نقطه روشن است. تا در صفحه اجتماع نقطه روشنی است، دست غیب ظاهر نمی شود؛ بعکس، هر گناه، هر فساد، ظلم، تبعیض، حق کشی و هر پلیدی، به حکم اینکه مقدمه اصلاح کلی است و انفجار را قریب الوقوع می کند، رواست؛ زیرا «الغایات تبرر المبادی؛ هدف ها وسیله های نامشروع را مشروع می کنند»

پس بهترین کمک به تسریع در ظهور و بهترین سلک انتظار، ترویج و اشاعه فساد است. اینجاست که گناه، هم فال است و هم تماشا؛ هم لذت و کامجویی است و هم کمک به انقلاب مقدس نهایی.

این گروه طبعاً به مصلحان، مجاهدان، آمران به معروف و ناهیان از منکر، با نوعی بغض و عداوت می نگرند؛ زیرا آنان را از تأخیراندازان ظهور و قیام مهدی موعود(عج) می شمارند. بعکس، اگر خود هم اهل گناه نباشند، در عمق ضمیر و اندیشه، با نوعی رضایت به گناهکار و عاملان فساد می نگرند؛ زیرا اینان مقدمات ظهور را فراهم می نمایند.

آیات قرآن کریم، در جهت عکس برداشت بالاست. ظهور مهدی موعود، حلقه ای از حلقات مبارزه اهل حق و باطل است که به پیروی نهایی اهل حق منتهی می شود. سهیم بودن یک فرد در این سعادت، موقوف به این است که آن فرد عملاً در گروه اهل حق باشد. آیاتی که بدانها در روایات اسلامی استناد شده است، نشان می دهد که مهدی موعود(عج) مظهر نوید است که به اهل ایمان و عمل صالح داده شده است. مظهر پیروزی نهایی اهل ایمان است. ظهور مهدی موعود منّتی است بر مستضفعان و خوارشمرده شدگان، و وسیله ای است برای پیشوا و مقتدا شدن آنان و مقدمه ای برای وراثت آنها و خلافت الهی روی زمین.

ظهور مهدی موعود، تحقق بخش وعده ای است که خداوند متعال از قدیم ترین زمان ها در کتب آسمانی به صالحان و متقیان داده است که زمین از آن آنان است و پایان، تنها به به متقیان تعلق دارد.

حدیث معروف که می فرماید: «یملا الله به الارض قسطا و عدلا بعد ما ملئت ظلما و جورا.» نیز شاهد مدعای ماست، نه بر مدعای آن گروه. در این حدیث نیز تکیه روی ظلم شده است و سخن از گروه ظالم است که مستلزم وجود گروه مظلوم است، و می رساند که قیام مهدی برای حمایت مظلومانی است که استحقاق حمایت دارند. بدیهی است که اگر گفته شده بود: «یملا الله به الارض ایماناً و توحیداً و صلاحاً بعد ما ملئت کفراً و شرکاً و فساداً» مستلزم این نبود که لزوماً گروهی مستحق حمایت وجود داشته باشد، در آن صورت استنباط می شد که قیام مهدی موعود، برای نجات حق از دست رفته و به صفر رسیده است، نه برای گروه اهل حق؛ ولو به صورت یک اقلیت.

شیخ صدوق روایتی از امام صادق(ع) نقل می کند مبنی بر اینکه «این امر تحقق نمی پذیرد؛ مگر اینکه هر یک از شقی و سعید، به نهایت کار خود برسد.» پس سخن در این است که گروه سعدا و گروه اشقیا هر کدام به نهایت کار خود برسند.

در روایات اسلامی سخن از گروهی زبده است که به محض ظهور امام، به آن حضرت ملحق می شوند. بدیهی است که این گروه ابتدا به ساکن خلق نمی شوند و به قول معروف، از پای بوته هیزم سبز نمی شوند. معلوم می شود در عین اشاعه و رواج ظلم و فساد، زمینه هایی عالی وجود دارد که چنین گروه زبده را پرورش می دهد. این خود می رساند که نه تنها حق و حقیقت به صفر نرسیده است؛ بلکه فرضاً اگر اهل حق از نظر کمیت، قابل توجه نباشد، از نظر کیفیت، ارزنده ترین اهل ایمانند و در ردیف یاران سیدالشهدا.[7]

چون ظهور بعد از گسترش ظلم و ستم است، برخی این نظریه را مطرح کرده اند که پس باید به گسترش ظلم کمک شود یا حداقل مبارزه با ظلم باید به حالت تعلیق در آید، تا ظهور نزدیک گردد. در این زمینه باید دانست روایات گسترش فساد بیانگر شرط ظهور نیست، بلکه ترسیم سیمای جهان می کند. از این رو از وظیفه ما برای اصلاح خود و جامعه نمی کاهد. علاوه بر اینکه یکی از مصادیق ظلم آن است که مصلحان جامعه و انسان های وارسته مظلومانه به دست سردمداران تبهکار و زیاده خواه کشته می شوند. و این نوع جنایت ها در دوران آخرالزمان با توجه به سلاح های پیشرفته و ابزارهای جدید شکنجه گسترش می یابد. بنابراین حدیث مذکور نه تنها دلیلی بر خانه نشینی و نفی مبارزه نیست، بلکه خود دلیل آشکاری است بر فعالیت جدی مبارزان اصلاح گر و شهادت مظلومانه آنان به دست سرکردگان ظلم و ستم، به گونه ای که آن چنان عرصه بر مردم مستضعف تنگ می شود که انتظار حقیقی برای استقبال از نجات دهنده اصلی در میان مردم پدیدمی آید. و همین آمادگی واقعی است که از شرایط ظهور حضرت ولی عصر(عج) می باشد. برای توضیح بیشتر توجه شما را به مطالب زیر جلب می کنیم:

در طول تاریخ غیبت به ویژه در قرون اخیر نوعی تفکر آسایش طلبانه در برخی پدید آمده و آنان بهانه ای می طلبند تا از زیر بار مسئولیت شانه خالی کنند! حال چه بهتر که این بهانه رنگ دینی داشته باشد. از جمله این موارد آن است که ما نبایستی با ظلم مبارزه کنیم؛ زیرا ظهور امام زمان به تأخیر می افتد و حتی برخی نپنداشته اند که باید به ظلم و فساد نیز کمک کرد و در گسترش آن کوشید تا اسباب ظهور بیشتر فراهم شود؟!

این تفکر ناشی از عدم شناخت مسئولیت و نشناختن دین الهی و برداشت غلط از موضوع ظهور است؛ زیرا اولاً: هیچ یک از تکالیف شرعی مانند نماز، روزه، حج، امر به معروف، مبارزه با فساد و … مشروط به چنین شرطی نیست؛ یعنی تکلیف نماز و یا نهی از منکر تکالیفی مطلق هستند. و عمل به آنها الزامی است، چه موجب تسریع در ظهور یا تأخیر در آن شود.

ثانیاً: هیچ یک از آموزه های دین نمی تواند ارکان و اساس دین را معطل نماید. اگر فرض کنیم (به فرض محال)پی گیری تعالیم دین موجب تأخیر در ظهور شود، باز عمل به آن تعالیم واجب است.

ثالثاً: روایات مربوط به ظهور، اختصاص به این گونه روایات ندارد، بلکه روایات دیگری خبر از وقوع حرکت های اصلاحی مانند انقلاب ایران و گسترش موج اسلام خواهی در جهان می دهد.(حوزه)

[1] ـ آیه الله لطف الله صافی، امامت و مهدویت، ج3، ص143-150.

[2] ـ مرتضی مطهری، قیام و انقلاب مهدی، ص62.

[3] ـ بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، ج52، ص223 و الزام الناصب، ص199.

[4] ـ بحار، ج51، ص157، و منتخب الاثر، ص468.

[5] ـ بحارالانوار، ح53، ص177، حدیث 8.

[6] ـ بحارالانوار، ج51، ص150، باب 7 حدیث1 و غیبت نعمانی، ص154 کتاب الغیبه شیخ طوسی ص204.

[7] ـ قیام انقلاب مهدی(عج)، ص54 – 58.

درانتها خدمت جنابعالی عرض نمایم، پرچم دار مبارزه با ظلم وستم واستکبار درجهان جمهوری اسلامی ایران میباشد، نه اینکه مبارزه ما بااستکبار هیچ تضادی باظهور مهدی فاطمه ندارد بلکه انقلاب اسلامی ایران نهضتی مبارک و انفجار نوری است که در شبستان دیجور گمراهی‌ها و سرگردانیها رخ داده است. و رعدی بوده است که بر تارک طاغوتیان فرود آمده است که از آن تولد دوباره یک ملت پدیدار گشته است و آرزوی دیرینة همة انبیاء و اوصیاء الهی به وسیلة آن نهضت برآورده گشته است و چقدر زیباست که بیان شود این انقلاب ظهور صغرا است و زمینه ساز ظهور کبری حضرت صاحب الزمان (عج) است. و به فرموده‌ آن سلالة پیامبر، رهبر و ناخدای این انقلاب که فرمود: «انقلاب ما نقطة شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام، به پرچمداری حضرت حجت ارواحنا فداه است که خداوند بر همة مسلمانان و جهانیان منت نهد و ظهور فرجش را در عصر حاضر قرار دهد».( . صحیفة نور، ج ۲۱، ص ۱۸۰٫)

و این که این انقلاب از جمله مقدمات ظهور و زمینه‌ساز حکومت جهانی حضرت ولی عصر (عج) می‌باشد.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد