طلسمات

خانه » همه » مذهبی » تعارض قرآن و علم

تعارض قرآن و علم


تعارض قرآن و علم

۱۳۹۴/۱۰/۰۵


۱۴۹۲۲ بازدید

آیا مواردی را که دکتر سها در کتاب «نقد قرآن» به عنوان تعارض قرآن و علم مطرح کرده، قابل نقد است؟

دکتر سها نمونه‌های متعددی از تعارض قرآن و علم را ذکر کرده است و در همه موارد قرآن را محکوم نموده که مطالب علمی آن نادرست و ضد علم است بنابراین کتاب الهی نیست.[1]اینک نمونه‌های ذکر شده در کتاب «نقد قرآن» را مورد بررسی قرار می‌دهیم تا روشن شود که در قرآن کریم نه تنها مطالب مخالف علم قطعی وجود ندارد، بلکه مطالب علمی قرآن به صورت شگفت انگیزی جلوتر از علم حرکت کرده است و علم قطعی آنها را تأیید می‌کند.
نمونه اول: محل خروج منی
فَلْیَنظُرِ الْإِنسَانُ مِمَّ خُلِقَ*خُلِقَ مِن مَاءٍ دَافِقٍ*یَخْرُجُ مِن  بَیْنِ الصُّلْبِ وَالتَّرَائِبِ (طارق/ 5ـ7)؛ «پس انسان باید بنگرد که از چه چیز آفریده شده است! * از آبى جهنده آفریده شده است؛ * آبى که از میان پشت و (دو استخوان) پیش (مرد) بیرون مى آید».
دکتر سها آیات فوق را تحت عنوان «خروج منی از بین ستون فقرات و دنده‌ها» مورد بررسی قرار داده است و می‌نویسد:
«امروزه مشخص است که منی در بیضه‌ها ساخته می‌شود و در کیسه منی ذخیره می‌شود و از مجرای ادرار خارج می شود و ملح ساخت و مسیر خروج آن هیچ ربی به ستون فقرات و سینه ندارد. پس این گفته قرآن، غلطی فاحش است.
این غلط، ریشه در خرافات باستانی دارد. مثلاً Hi crates پزشک یونانی در 2500 سال قبل معتقد بود که منی از مغز سرچشمه می‌گیرد و سپس وارد نخاع موجود در ستون فقرات می‌شود و از آنجا به کلیه و بیضه و مجرای ادرار می‌رود.[2] هم‌چنین در تورات (3000 سال پیش) در موارد متعدد به همین مطلب اشاره شده است از جمله خدا در خطاب به یعقوب می‌گوید: «پادشاهان بسیار از پشت (صلب) تو پدید خواهند آمد».[3] این غلط در بین اعراب نیز از قدیم و حتی امروز شایع است. می‌بینید که محمد یک غلط عامیانه را به اسم خدا وارد قرآن کرده است. بیچاره خدایی که نمی‌داند منی در کجا ساخته و جریان می‌یابد.
خطای واضح دیگر در آیات سوره طارق این است که می‌گوید: انسان از منی مرد ساخته می‌شود. چون گفته شده که انسان از آب جهنده ساخته می شود. آب جهنده فقط در مورد منی در مرد صادق است. چون زن اصولاً فاقد منی است و تنها ترشحاتی در دیواره مجرای تناسلی و رحم دارد که انتقال اسپرم را تسهیل می‌کند و تخمک زن هم با پاره شدن جدار تخمدان آزاد می‌شود و آب جهنده نیست. از طرف دیگر اگر می‌خواست بگوید که انسان از منی مرد و زن ساخته می‌شود باید آب جهنده را به صورت تثنیه به کار می‌برد نه مفرد. به علاوه در هیچ جای قرآن نقش زن در نطفه اشاره نشده است. این یک باور غلط قدیمی بود که بچه صرفاً‌حاصل منی مرد می‌دانستند و حتی تا همین اخیر نیز در جوامع رایج بود. باز هم می‌بینید که محمد این غلط رایج را وارد قرآن کرده و به خدا نسبت داده است. لازم به ذکر است که در روایاتی صحبت از آب زن و مرد شده است، در صورت صحت روایات مذکور به نظر می‌رسد که محمد متوجه این خطای خود در قرآن شده است و در حدیث سعی در اصلاح آن کرده است ولی به هر صورت آنچه در قرآن آمده است غلط است».[4] بررسی
مطالب دکتر سها در مورد آیات سوره طارق به چند پرسش و پیش‌فرض قابل تجزیه است.
1ـ مقصود از «صلب» در آیه پشت مرد و مقصود از «ترائب» سینه زن است.
2ـ در علوم روز مسلم است که نطفه از بیضه است نه پشت مرد و سینه زن.
3ـ قرآن تحت تأثیر فرهنگ غلط جاهلی قرار گرفته و مطالب خلاف علم را در مورد نطفه بیان کرده است. پس معلوم می‌شود که قرآن کتاب الهی نیست.
4ـ در علوم روز مشخص شده که انسان از نطفه زن و مرد به وجود می‌آید در حالی که در قرآن فقط از نطفه مرد سخن گفته شده است.
پاسخ اجمالی
برای روشن شدن پیش‌فرض‌ها و شبهات دکتر سها لازم است که نخست تفسیر آیات 5 ـ 7 سوره طارق و نکات تفسیری و علمی آن بیان شود تا روشن گردد که ادعاهای دکتر سها صحیح نیست.
فَلْیَنظُرِ الْإِنسَانُ مِمَّ خُلِقَ*خُلِقَ مِن مَاءٍ دَافِقٍ*یَخْرُجُ مِن  بَیْنِ الصُّلْبِ وَالتَّرَائِبِ (طارق/ 5ـ7)؛ «پس انسان باید بنگرد که از چه چیز آفریده شده است! * از آبى جهنده آفریده شده است؛ * آبى که از میان پشت و (دو استخوان) پیش (مرد) بیرون مى آید».
نکات تفسیری و علمی
1. در این آیات انسان ها را دعوت کرده که در مورد ماده ى اولیه ى آفرینش خود دقت و تأمّل کنند. انسان ها در آغاز از آبى جهنده آفریده شده اند، و این خداى تواناست که از آبى بى مقدار، انسانى نیرومند و متفکّر به وجود مى آورد.
2. در این آیات بیان شده که آب نطفه ى انسان، از بین «صُلْب و تَرائب» بیرون مى آید. مقصود از این دو واژه چیست؟
مفسران به این پرسش جواب هاى متعددى داده اند[5] ولى اجمالاً به نظر مى رسد که آیه ى فوق به خروج نطفه ى مرد از بین پشت و پیش بدن او اشاره دارد و از آن جا که مى خواسته ادب گفتارى را کاملاً رعایت کند، از محل خروج منى مرد با کنایه سخن گفته است.[6]اینک برای روشن شدن بهتر این مبحث لازم است بحث مبسوطی در این زمینه داشته باشیم.
پاسخ تفصیلی: جایگاه خروج اسپرماتوزئید (صلب و ترائب)
خداوند در یکی از آیاتیکه در مورد خلقت انسان از آب سخن می‌گویدمی‌فرماید:( فَلْینظُرِ الْإِنسَانُ مِمَّ خُلِقَخُلِقَ مِن مَاءٍدَافِقٍ یخْرُجُ مِن بَینِ الصُّلْبِوَالتَّرَائِبِ )[7]؛ «پس باید انسان بنگرد که از چه چیزی خلق شده است، انسان از آبی جهنده آفریده شد، (آبیکه) از میان صلب و ترائب بیرون می‌آید».
برخی از مفسران، مترجمان و متخصصان علوم پزشکی در مورد اینآیهسخنانی گفته‌اند که موجب ابهام این آیه و ناسازگاری آن با یافته‌های علوم پزشکی شده است. برای مثال گفته‌اند که: «مراد از صلب و ترائب، پشت مرد و سینه زن است». و لذا برخی افراد مثل دکتر بوکای صریحاًمی‌نویسد که: «این ترجمه‌ها نوعی تعبیر است و به علاوه بسیارکم قابل فهم است[8]»[9].
در حالی که با بررسی دقیق این آیه متوجه می‌شویم که نه تنها قرآن در این‌جاسخنی مخالف علم نگفته است بلکه اشاراتی علمی، همراه با رعایت کمال ادب بیان نموده است. در این‌جا لازم استکه چند نکته تفسیری و علمی روشن شود تا مقصود آیات فوق معلوم گردد.
1. مقصود از «ماء دافق» چیست؟
مفسران در این مورد دو دیدگاه دارند هر چند که در مسأله سه احتمال وجود دارد:
الف: مراد از «ماء دافق» همان منی مرد است که به صورت جهنده از او خارج می‌شود. (و دافق به معنای «مدفوق» یا «ذو دفق» آمده است.)[10]ب: مراد از «ماء دافق» همان آب مشترک زن و مرد است که در رحم مخلوط می‌شود و یک آب می‌شود. این مطلب از کلام برخی مفسرین به دست می‌آید[11].
ج: مراد از «ماء دافق»چیزی باشد که از زنان خارج می‌شود (اوول) تا از ترکیب آن با اسپرم‌ها نطفه ‌ی اولیه کودک تشکیل شود.
بررسی
کودک انسان در اثر تخمک به وجود می‌آید که هر تخمک از دو قسمت تشکیل می‌شود، یکی «اسپرماتوزوئید» و دیگری «اوول» زن. هر مرد در هنگام آمیزش قطراتی از منی با جهش از او خارج می‌شود و در منی صدها میلیون «اسپرماتوزئید» وجود دارد[12] که معمولاً یکی از آن‌ها خود را به «اوول» زن می‌رساند و با آن ترکیب می‌شود و تشکیل تخمک می‌دهد و سپس به کندی حرکت می‌کند تا در رحم زن مستقر می‌شود و کم‌کم رشد کرده و کودکی به دنیا می‌آید.پس با توجه به مسایل علمی فوق می‌توان احتمال نخست را پذیرفت که مراد از «ماء دافق» همان منی مرد است که با جهش بیرون می‌آید. و با ظهور آیه نیز سازگار است. و این بدان جهت است که چیزی که از زنان خارج می‌شود (اوول) جهشی ندارد. و در هنگام حرکت به طرف رحم هم به کندی حرکت می‌کند.پس دیدگاه دوّم در مورد «ماء‌دافق» (آب مشترک زن و مرد) صحیح به نظر نمی‌رسد. و احتمال سوّم را نیز کسی نگفته است. پس اساساً منتفی است.
2. مقصود از «صلب» چیست؟
در این‌که مراد از «صلب» چیست چند احتمال وجود دارد:
الف: صلب «چیزشدید و سخت» را گویند و به همین مناسبت به مرد اطلاق می‌شود[13].
ب: برخی احتمال داده‌اند که مراد استخوان پشت مرد[14] (ستون فقرات) باشد و در راستای همین معنا دکتر قرقوز و دکتردیاب در مورد معنای کلمه«صلب» می‌نویسند:«صلب شامل ستون فقرات کمر و استخوان خاجی و از نظر عصبی در برگیرنده مرکزتنظیم رفتارهای جنسی است. رشته‌های عصبی که از صلب(ستون فقرات) نشأت گرفته‌اند، دستگاه‌تناسلی را عصب می‌دهند. از این رشته‌ها می‌توان شبکه خورشیدی، شبکه عصبی خاجی و رشته‌های عصبی دستگاه تناسلی را نام برد.این رشته‌هایعصبی با رشته‌های عصبی مسئول انقباض و انبساط شریان‌های خونی و نُعوظ و رخوت آلت تناسلی و کلیه امور مربوط به فعالیت‌های جنسی تلاقی می‌کنند. و اگر بخواهیم منطقه صلب را که مسئول این عصب ‌دهی می‌باشد مشخص کنیم، می‌گوئیم که این منطقه در محدوده‌ای بین مهره دوازدهم پشتی و مهره اوّل و دوّم کمری و دوّم و سوّم و چهارم خاجی قراردارد»[15].
ج: برخی نیز احتمال داده‌اند که کل بدن انسان که بین استخوان سینه و پشت واقع می‌شود مراد باشد[16].
د: برخی نیز احتمال داده‌اند که مراد محل خروج منی مرد باشد[17] و در راستای همین معنا دکتر پاک نژاد صلب را به معنای دستگاه نطفه ساز مردانه می‌داند[18].
هـ: برخی از لغویین نیز احتمال داده‌اند که مقصود استخوان مرد باشد[19]؛
و: برخی از لغویین نیز احتمال داده‌اند که مقصود مطلق قوت و شدت باشد[20]؛
ز: برخی از لغوییننیز احتمال داده‌اند که مقصود مبدأ پیدایشمنی باشد یعنی دستگاه گوارش[21].
بررسی
با توجه به این‌که همه‌ی اقوال در مورد مرد و یا محل خاصی از بدن او (مثل پشت یا ستون فقرات) است، اجمالاً معلوم می‌شود که مراد از صلب، زن یاقسمتی از بدن او نیست.
امّا با توجه به معنای«ترائب» که بعداً می‌آید، صلب به معنای «پشت مرد» صحیح‌تر به نظر می‌رسد و امّا معنای لغوی شدت (الف) و (و) نمی‌تواند مقصود باشد چرا که منی از صرف شدت بیرون نمی‌آید بلکه از مصادیق آن اشیاء شدید است و در بدن مرد پشت او را صلب گویند چون بسیارشدید، محکم و قوی است.و امّا معنای سوّم (ج) که کل بدن مرد مراد باشد اگر بگوئیم از مجموع تعبیر«صلب» و «ترائب» این مطلب مقصود است چیزی است که در پایان بحث به آن اشاره می‌کنیم و آن را با معنای دوّم جمع می‌کنیم. ولی اگر از کلمه‌«صلب» کل بدن مرد اراده شود قابل قبول نیست چون لازم است که«ترائب» نیز زن معنا شود و منی از بین این دو خارج نمی‌شود بلکه از درون مرد خارج می‌شود.
و امّا معنای چهارم (د) که مقصود محل  دستگاه نطفه‌ساز مرد باشد نیز قابل قبول نیست چرا که منی از بین آن و ترائب خارج نمی‌شود بلکه از داخل دستگاه نطفه‌ساز خارج می‌شود مگر آنکه بگوئیم کلمه «بین» به معنای داخل است که در این صورت خلاف ظاهر معنای لفظ را گرفته‌ایم و امّا در مورد معنای پنجم (و) یعنی استخوان مرد اگر منظور استخوان پشت مرد باشد اشکالی ندارد و الاّ کلمه صلب به معنی مطلق استخوان نمی‌آید.امّا در مورد معانی هفتم (ز) یعنی دستگاه گوارش اگر مقصود استفاده از کل جمله «ما بین الصلب والترائب» باشد ممکن است به صورت کنایی در بعضی موارد محتمل باشد امّا اگر بخواهیم از خود لفظ صلب چنین معنایی برداشت کنیم صحیح نیست. چون چنین معنا و استعمالی در مورد صلب سراغ نداریم.
3. مقصود از «ترائب» چیست؟
در این مورد معانی متعددی گفته شده است که به صورت مختصر اشاره می‌کنیم:
الف: استخوان محل گردنبند زن[22] (ترائب از ریشه تراب است و از آنجا که استخوان سینه زن نرم است و آسان حرکتمی‌کند و لذا ترائب گفته شده است)؛ ب: بین دو سینه زن[23]؛ ج: بین دو کتف و سر[24]؛ د: استخوان سینه و گلوگاه[25]؛ هـ: عصاره قلب[26]؛ و: دست و چشم و پا و…[27] (سرتاسربدن)؛ ز: محل خروج اوول زن[28].
دکترپاک نژاد نیز در همین راستا می‌نویسد:«چاره‌ای جز این نداریم که صلب را دستگاه نطفه‌ساز مردانه و ترائب را دستگاه نطفه ساز زنانه بدانیم»و سپس این مطلب را با ظاهر آیه این ‌گونه توجیه می‌کند که:
«وقتی به کتب لغت مراجعه نموده و محل آن‌ها را که مربوط به قسمت پشتی و قدامی ستون فقرات یعنی جای اولیه‌ای که بیضه و رحم قرار می‌گیرند بدانیم (قبل از شش ماهگی جنین تخم و تخمدان هر دو در پشت قرار دارند و پس از شش ماهگی در جنس نر هر دو به پائین کشیده شده و در پوسته ‌بیضه قرار می‌گیرند و به وضع عادی در می‌آیند.و در جنس ماده نیز مختصر جابجا شده در دو طرف پهلو محاذی لوله‌های رحم جایگزین می‌شوند)می‌توانیم آیه قرآن را به ترتیب زیر، مراحل آفرینش خلقت آدمی دانست.از آب دافق کنار و اطراف نخاع خلقت شددر صلب و ترائب دوقسمت وابسته به بیضه و رحم جای داشت سپس از مجرا و گذرگاه که بیضه وتخمدان باشد گذشت…ناگفته نماند چون متاس تازه ای سرطان بیضه در وهله اوّل اطراف ستون فقرات تظاهر می‌کند ممکن است به زودی اعلام دارند که بین مایع اطراف نخاع و مایع موجود در مجاری منی ساز بیضه ارتباط مسلم و قطعی برقرار است»[29].
ح: بین نخاع و سینه هر شخص[30]. ط: ترائب به چیزهای جفت و مساوی در بدن انسان گفته می‌شود. و لذا به انگشتان دست و دو استخوان ران پای انسان نیز ترائب گویند. (یعنی منطقه‌ای که آلت تناسلی مرد در آن قسمت واقع شده است[31]) در همین راستا دکتردیاب و دکتر قرقوز نیز پس از نقل معانی مفسرین می‌نویسند:«اکنون که میدان معنا تا این حد گسترده است ما آن معنا را بر می‌گزینیم که با حقایق علمی نیز موافقت دارد. یعنی ترائب را عبارت از استخوان‌های میان هر دو پا فرض می‌کنیم»[32].
و استاد آیة اللّه معرفت نیزهمین معنا را پذیرفته‌اند[33].
بررسی
اصل لغت ترائب به دو معنای «خضوع و تسلیم» و هر «دو چیزمساوی در بدن» است و به نظر می‌رسد که اکثرمعانی و احتمالاتی که در آیه مطرح شد استعمالاتی در مصادیق همین دو معناست.
امّا با توجه به معانی «ترائب» و احتمالاتی که داده‌اند چند معنا برای آیه(یخْرُجُ مِن  بَینِ الصُّلْبِ وَالتَّرَائِبِ)[34]ممکن است بیان شود:
اوّل: آبی که از پشت مرد و سینه زن خارج می‌شود. این معنا موافق اکثر معانی ترائب است که تعبیر سینه و استخوان سینه زن دارد. و در همین راستا یکی از مترجمان قرآن آیه 6 ـ 7 سوره طارق را این‌گونه ترجمه می‌کند:«از آب جهنده‌ای خلق شده [که] از صُلب مرد ومیان استخوان‌های سینه زن بیرون می‌آید»[35].
برخی از مفسران همین معنا را پذیرفته و درصدد توجیه علمی آن بر آمده‌اند[36].امّابا توجه به این‌که این جمله‌ی «یخرج من بین الصلب والترائب» صفت «ماء دافق» است و اوول زن حالت جهندگی ندارد،نمی‌تواند احتمال قوی به حساب آید. و صاحب التحقیق نیز با طرح همین احتمال آن را غیرصحیح می‌داند. چون منی از بین پشت مرد و سینه زن یعنی وسط آن‌ها خارج نمی‌شود. بلکه از درون مرد خارج می‌شود[37].
دوّم: آبی که از پشت و سینه‌ی مرد خارج می‌شود. فخر رازی این مطلب را به صورت یک احتمال ذکرمی‌کند.ولی این مطلب توجیه علمی و معقول ندارد مگر آن‌که گفته شود مراد کل وجود مرد است که بین استخوان سینه و پشت واقع شده است.
سوّم: جنین از رحم زن خارج می‌شود که میان پشت وقسمت جلوی بدن او قرار می‌گیرد[38].
این احتمال هم ضعیف است چون در معنای کلمه «صلب» پشت زن گفته نشده بود.
چهارم: صلب مظهر محکمی و سختی و خشن بودن مرد است و ترائب مظهر لطافت زن است پس مراد اسپرم مرد و اوول زن است[39].
این احتمال هم ضعیف است چرا که معنای آیه مجازیمی‌شود علاوه بر آن قبلاً بیان شد که اوول زن حرکت کُند دارد.
پنجم: آبی که از بین دستگاه نطفه‌ساز مرد و دستگاه زن‌خارج می‌شود. یعنی همان معنایی که دکترپاک نژاد در مورد صلب و ترائب پذیرفتند.
امّا این احتمال نیز قابل قبول نیست چون منی از داخل دستگاه نطفه ساز مرد خارج می‌شود نه از بین دو دستگاه نطفه ساز مرد و زن. و بر همین اساس است که خود ایشان هم مجبور شده است این معنا را توجیهی بعیدکند.
ششم: منی مرد از بین پشت و پیشروی او خارج می‌شود. این معنا مورد پذیرشبرخی مفسران واقع شده است[40] و شواهدی برای آن اقامه شده است از جمله آن‌که، عمده‌ترین عامل پیدایش منی «نخاع شوکی» است که در پشت مرد واقع است و سپس قلب و کبد است. که یکی زیراستخوان‌های سینه و دیگری در میان این دو قرار دارد و همین سبب شده که تعبیر «مابین الصلب والترائب» برای آن انتخاب شود[41]پس می‌توان گفت که نطفه‌ی مرد از میان پشت و روی او خارج می‌شود. و از طرف دیگر در هنگام خروج منی هیجان تمام بدن را فرا می‌گیرد. و بعد از آن تمام بدن سست می‌شود. و لذا برخی گفته‌اند در حقیقت منی از تمام بدن خارج می‌شود[42].
هفتم: آب منی از بین پشت و دو استخوان پا (محل آلت تناسلی) خارج می‌شود. این معنا موافق معنای اخیر در کلمه ترائب است که شواهد متعددی از لغت و تفسیر به همراه داشت و مورد پذیرش برخی پزشکان نیز بود چرا که با مطالب علمی پزشکی سازگار است.
استاد آیة‌اللّه معرفت نیز همین معنا را می‌پذیرند و از قول دکتر کنعان الجائی نیز همین را ذکر می‌کنند[43].دکتر دیاب و قرقوز در این زمینه می‌نویسند:
«ماء دافق همان آب مرد یعنیمنی است که از میان صلب و ترائب (استخوان پاها) او خارج می‌شود… تمام نقاط و مجاری عبور منی از نظر کالبدشکافی در محدوده صلب و ترائب قرار دارند غدد کیسه‌ای پشت پروستات (که ترشحات آن‌ها قسمتی از منی را تشکیل می‌دهد) نیز در محدوده صلب و ترائب قرار گرفته‌اند».
سپس با اشاره به غدد کیسه‌ای ترشح کننده منی و وظایف آن‌ها می‌نویسند:این دو غده ترشح کننده هستند که ترشحات آن‌ها بخشی از مایعمنی را تشکیل می‌دهد. ترشحات این غدد به رنگ زرد بوده و از نظر فرکتوز بسیار غنی است همچنین این غدد در عمل جهشی منی به خارج و به صورت دفعات بر اثر انقباض عضلات آن‌ها نقش بسیار مهمی ایفا می‌کنند.
 پس می‌توان گفت: منی از میان صلب مرد به عنوان یک مرکزعصبی تناسلی امر کننده و ترائب او به عنوان رشته‌های عصبی مأمور به اجرا، خارج می‌شود. و در واقع خروج منی با تناسق و هماهنگی کامل بین آمر و مأمور انجام می‌پذیرد و این مسأله از نظر علمی نیز اثبات رسیده است.با توجه به توضیحات فوق هیچ اشکالی در این مسأله باقی نمی‌ماند که قرآن این موضوع را به گونه‌ای اعجازآمیز و به صورت موعظه بیان فرموده است»[44].

نتیجه‌گیری
به نظر می‌رسد که می‌توان معنای ششم و هفتم را با هم جمع کرد و این معنا با کلام علامه طباطبایی; (مراد کل بدن انسان باشد) نیز قابل جمع است. و با مبانی علمی هم ناسازگاری ندارد. بلکه علم مؤید آن است. چرا که قرآن می‌فرماید: «منی مرد از بدن او که بین پشت و جلوی او (که منظور محل آلت تناسلی اوست) خارج می‌شود». و این مطلب با ظهور آیه شریفه که صفت برای «ماء دافق» است سازگارتر است.پس آیه ربطی به زنان ندارد تا با مبانی علمی خروج منی و جهنده نبودن اوول ناسازگار باشد.
نکته 1: قرآن‌کریم سخن پروردگاری حکیم و عالم است که در اوج فصاحت، بلاغت و ادب بیان شده است. ادب قرآن در بیان مطالب جنسی کاملاً روشن است.به نظر می‌رسد که در این‌جا نیزبرای این‌که نام آلت تناسلی انسان به صراحت برده نشود از تعبیر «ما بین الصلب والترائب» «آب جهنده‌ای که از ما بین پشت (مرد) و دو استخوان پای» استفاده شده است.
نکته 2: این تعبیرقرآن‌کریم گرچه اشاره‌ای لطیف به مسایل علمی است و بار دیگر عظمت این کتاب آسمانی را روشن می‌سازد امّا این مطلب نمی‌تواند دلیل اعجاز علمی قرآن باشد. چرا که خروج منی از بدن انسان و دستگاه تناسلی که بین پشت و دو استخوان جلوی بدن است فی الجمله برای بشر قابل حسّ بوده است. پس قرآن کریم در این مورد خبر غیبی را بیان نکرده است. و مطالب علمی دکتر پاک‌نژاد در رابطه با دخالت مایع اطراف ستون فقرات در منی نیز به صورت احتمالی بیان شد و چیز خاصی را اثبات نکرد.

نکات تکمیلی در پاسخ دکتر سها
1ـ از مطالب فوق روشن شد که ادعاهای دکتر سها در مورد معانی صلب و ترائب صحیح نیست.
2ـ از مطالب فوق روشن شد که آیات فوق تفاسیر مختلف دارد که دکتر سها به آنها توجه نکرده است.
3ـ از مطالب فوق روشن شد که قرآن به «نطفه امشاج» اشاره کرده و پیدایش انسان را فقط منسوب به مرد نکرده است.
4ـ پس قرآن تحت تأثیر فرهنگ غلط عرب و غیر آن قرار نگرفته و مطالب ضد علم نفرموده است.

پی نوشت ها:
[1]. نقد قرآن، ص 48.
[2].  Hi cratic Writings, enguin Classics, 1983, gs 317-318.
[3]. T rah, Genesis 35: 11.
[4]. نقد قرآن، ص 50 ـ 51.
[5]. «صلب» در اصل به معناى چیز شدید و سخت است و برخى آن را به معناى استخوان پشت مرد، کل بدن انسان و محل خروج منى مرد، استخوان مرد، مطلق قوت و شدت و مبدأ پیدایش منى دانسته اند (ر. ک: المفردات فى غریب القرآن؛ التحقیق؛ تفسیر المیزان؛ البصائر؛ تفسیر کبیر، ذیل آیه و پژوهش در اعجاز علمى قرآن، ص 445).
«ترائب» را در اصل به معناى بین نخاع و سینه ى هر شخص، هر چیز جفت در بدن (مثل دو استخوان)، استخوان محل گردن بند زن، سینه ى زن، بین دو کتف و سر، عصاره ى قلب و محل خروج اوول زن دانسته اند (ر. ک: تفسیر مجمع البیان؛ تفسیر ابن کثیر؛ بصائر؛ صلب در قرآن؛ التمهید (ج 6، ص 62- 64) و پژوهشى در اعجاز علمى قرآن، ص 447)
[6]. ر. ک: پژوهشى در اعجاز علمى قرآن، ج 2 ص 433 و تفسیر نمونه، ج 26، ص 367.
[7]. طارق/ 5 ـ 7.
[8]. دکتر موریس بوکای، مقایسه‌ای میان تورات، انجیل، قرآن و علم، ص 279.
[9]. سخنان آن‌ها و نقد آن به دنبال می‌آید.
[10]. علامه طباطبایی;، المیزان، ج 20، ص 379، دار الکتب الاسلامیه، تهران، 1379 ق. چاپ سوّم.
[11]. زمخشری، الکشاف، ذیل آیات فوق می‌گوید: و لم یقل ماءین لامتزاجهما فی الرحم… (ج 4، ص 735، نشر دار الکتاب العربی، 1406 ق).
[12]. تعداد اسپرم‌ها را در هر عمل زناشویی بین دویست تا سیصد میلیون دانسته‌اند. ر.ک: پروفسور توماس وی سادلر، رویان‌شناسی پزشکی لانگمن، ترجمه دکتر مسلم بهادری و دکتر عباس شکور، ص 30 و بهداشت ازدواج از نظر اسلام، ص 42 و مصطفی زمانی، پیشگویی‌های علمی قرآن، ص 118.
[13]. مفردات راغب اصفهانی، ماده‌ی«صلب».
[14]. فخررازی، تفسیر کبیر، ذیل آیه، زیر آیه 5 ـ 7 سوره طارق و نیز مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج 6، ص 262.
[15]. طب در قرآن، ص 31.
[16]. علامه طباطبایی، تفسیر المیزان، ذیل آیه‌ی 5 ـ 7 سوره‌ی طارق.
[17]. رستگاری جویباری، تفسیر البصائرذیل آیه‌ی 5 ـ 7 سوره‌ی طارق.
[18]. اولین دانشگاه و آخرین پیامبر، ج 1، ص 240.
[19]. مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج 6، ص 263.
[20]. همان.
[21]. همان.
[22]. مجمع‌البیان، ذیل آیه‌ی5ـ7 سوره‌ی طارق و نیز لسان العرب و تفسیر نمونه با این تفاوت که ترائب را جمع تریبه گرفته‌اند.
[23]. تفسیر ابن کثیر (تفسیر القرآن العظیم)، ج 4، ص 532 و مجمع البیان، ذیل آیه.
[24]. همان‌ها.
[25]. همان‌ها.
[26]. تفسیر البصائر، ذیل آیه و نیز تفسیر ابن کثیر.
[27]. مجمع البیان، ذیل آیه.
[28]. البصائر، ذیل آیه.
[29]. اولین دانشگاه و آخرین پیامبر، ج 1، ص 240 ـ 241.
[30]. البصائر، ذیل آیه.
[31]. ر.ک: تفسیر ابن کثیر، ذیل آیه از ضحاک (که از تابعین تابعین در تفسیر است) این معنا را نقل می‌کند. (قال ضحاک: الترائب بین الثدیین والرجلین والعینین…)و در مقاییس‌اللغه نیز گوید: ترب: اصلان احدهما التراب وما یشتق منه والاخر تساوی الشیئین.و صاحب‌التحقیق بعد از آن‌که اصل معنای لغوی را مسکنة وخضوع کامل می‌داند می‌گوید: امّا خروجه من بین الصلب والترائب فلعلّ المراد خروجه من بین العمود الفقری وهو الصلب المنتهی الی العجز وبین الفخذین المعبّر عنهما بالترائب لکونهما من اسافل الاعضاء… (مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج 1، ص 383 – 384).
[32]. طب در قرآن، ص 32.
[33]. ر.ک: التمهید فی علوم القرآن، ج 6، ص 62 – 64.
[34]. طارق / 7.
[35]. استاد فولادوند، ترجمه قرآن.
[36]. سید قطب، تفسیر فی ظلال القرآن، ج 6، ص 3877.
[37]. مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج 1، ص 384 (وامّاتفسیر الآیه الکریمه بالخروج من بین ظهر الرجل وصدر المرأة فغیر صحیح فان حقیقة اللفظین غیر ما فسّروهما ولان الماء لا یخرج من بین ظهر الرجل و صدر المرأة ای من وسطهما).
[38]. تفسیر نمونه، ج 26، ص 365. به صورت احتمال ذکر می‌کند.
[39]. همان و نیز صاحب التحقیق فی کلمات القرآن الکریم نیز این مطلب را به صورت توضیحیک احتمال ذکر کرده است. ج 6، ص 263.
[40]. ر.ک: تفسیر نمونه، ج 26، ص 367.
[41]. همان.
[42]. همان، ص 366.
[43]. ر.ک: التمهید فی علوم القرآن، ج 6، ص 64.
[44]. طب در قرآن، ص 32 – 33 با تلخیص.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد