طلسمات

خانه » همه » مذهبی » تفاوت تصور و تصدیق با مبادی تصوریه و تصدیقیه

تفاوت تصور و تصدیق با مبادی تصوریه و تصدیقیه


تفاوت تصور و تصدیق با مبادی تصوریه و تصدیقیه

۱۳۹۳/۰۹/۲۶


۳۵۹۳ بازدید

تفاوت اصطلاح «تصور و تصدیق» با «مبادی تصوریه و تصدیقیه» چیست ؟

الف. تصوّر و تصدیق
تصور یعنی صورت چیزی را دریافتن و معنای آن را در خاطر آوردن، بی آن‌که دانش دیگری همراه آن باشد. تصدیق یعنی گرویدن و باور داشتن.
2. منطقیین اسلامى بحث خود را در منطق از تعریف (( علم )) و (( ادراک )) آغاز مى کنند و سپس آن را به دو قسم تصور و تصدیق تقسیم مى نمایند و منطق را مجموعا دو بخش مى کنند : بخش تصورات و بخش تصدیقات . هر یک از تصور و تصدیق از نظر منطقیین منقسم مى شود به دو قسم :
1 – ضرورى یا بدیهى
2 – نظرى یا اکتسابى
انقسام علم به تصور و تصدیق از این جهت است که علم ما به اشیاء , گاهى به این شکل است که ذهن ما حکم مى کند به وجود یا عدم نسبتى میان اشیاء , یعنى علم ما به شکل قضاوت میان دو چیز است. گاهى به این شکل نیست . اول مثل علم ما به این که هوا گرم است یا هوا گرم نیست , راستى خوب است , دروغ خوب نیست . تصدیق عبارت است از قضاوت ذهن میان دو شى ء . این حالت قضائى در ذهن را تصدیق مى نامند . اما ذهن همیشه در ارتباط علمى خود با اشیاء , حالت قضائى به خود نمى گیرد . گاهى آنها را از نظر مى گذراند بدون آنکه حکمى درباره آنها بکند . در صورتى هم که حالت قضائى به خود مى گیرد و میان دو شى ء حکم مى کند , حکم و قضاوت یک چیز است که تصدیق نامیده مى شود و صورتهایى ک از محکوم علیه و محکوم به یعنى دو چیزى که ذهن میان آنها حکم کرده است ( در ذهن حاصل مى شود ) چیز دیگر است . صورتهایى که ذهن میان آنها حکم مى کند تصور است .
پس وقتى که در ذهن خود حکم مى کنیم به اینکه هوا گرم است , آن حکم تصدیق است , و اما صورت ذهنى هوا و صورت ذهنى گرمى تصور است .
مجموعه آثار شهید مطهری صفحه 38
ب. مبادی تصوریه و تصدیقیه
مبادی تصوریة، تصور موضوع علم، غایة علم و تعریف علم است. مثلا موضوع علم نحو، کلمه و کلام است و تعریف آن علم به اعراب آخر کلمات است و غایة آن صیانة اللسان عن الخطأ فی المقال است.
اما مبادی تصدیقیة چیزهایی است که سبب می شود انسان به مسائل علم یقین پیدا کند. مثلا یکی از مسائل علم نحو این است که کل فاعل مرفوع. مبادی تصدیقیه ی آن این است که می بینیم در قرآن، دیوان اعراب همه و همه فاعل را مرفوع می خوانند و این موجب یقین به مسأله ی فوق می شود.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد