طلسمات

خانه » همه » مذهبی » تفاوت علم لدنی و وحی

تفاوت علم لدنی و وحی


تفاوت علم لدنی و وحی

۱۳۹۳/۰۲/۱۱


۹۱۷ بازدید

۱- فرق علم لدنی با وحی چیست؟آیا ممکن است فراموش شود؟اگر آری به چه علت و اگر خیر مواردی هست که بزرگان مطالبی را فراموش می کنند..

علم لدنی :مقصود از علم لدنی علومی است که بدون وسایط و ابزار مادی و عادی از خداوند متعال دریافت می‌شود.( نراقی، ملا احمد، خزائن، ص ۴۹۹). به بیان برخی از نویسندگان: «علم لدنى علمى است که بنده از خدا آموزد بدون واسطه بشر یا ملک و این اصطلاح مأخوذ از قرآن است که فرمودند «آتَیْناهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْماً» که اهل قرب را به تعلیم الهى و تفهیم ربانى معلوم و مفهوم شود نه بدلائل عقلى و شواهد نقلى و فرق علم لدنى و علم یقین آنکه علم یقین ادراک نور ذات و صفات الهى است و علم لدنى ادراک معانى و کلمات از حق است بى‌ واسطه بشر و آن بر سه قسم است وحى، الهام و فراست»( سجادی، سید جعفر، فرهنگ معارف اسلامى، ج 2، ص 1336، تهران، دانشگاه تهران، چاپ سوم، 1373ش.) بنابراین می توان گفت در علم لدنّى، هیچ واسطه اى میان متعلّم و معلّم نیست. «لدن»؛ یعنى، نزد و حضور.علم لدنی علمی حضوری و شهودی و قابلیت فراموشی ندارد. لذا در مواردی که فراموشی رخ داده آن مورد مصداقا از علم لدنی به حساب نمی آید. زیرا اولیاء الله به حسب مرتبه و مقام خود از این علم بهرهمند هستند . تفاوت مراتب و مقامات در مقدار بهره مندی و موثر است . یعنی ممکن است در مواردی خاص و موضوعاتی محدود دارای علم لدنی باشند .وحی :وحی واژه عربی و در اصل مصدر فعل “وحی – یحی” از باب “وعد” است.در معنای اصلی آن آمده است که “وحی عبارت است از: هر آنچه که کسی به دیگری القا کند تا بداندبه همین مناسبت در معنای اشاره، اشاره سریع، الهام، نامه و نوشته نیز به کار برده می شود. ) ابن فارس، مقاییس اللغة، ج 6، ص93، مکتب الاعلام الاسلامی، 1404 ه.ق؛ فیومی، المصباح المنیر، ص 651، دار الهجرة، چاپ سوم، قم، 1425ه.ق.(.وحی در قرآن در چهار معنا استفاده شده است:
1) اشاره پنهانی
این همان معنای لغوی واژه وحی است؛ چنان که به اشاره حضرت زکریا (ع) به قومش در قرآن، «وحی» اطلاق شده است:«او از محراب عبادتش به سوی مردم بیرون آمد و با اشاره به آنان گفت: “به شکرانه این موهبت، صبح و شام خدا را تسبیح کنید».( مریم، 11)
2. هدایت غریزی
این همان رهنمودهای طبیعی است که در نهاد تمام موجودات به ودیعت نهاده شده است. هر موجودی، اعم از جماد، نبات، حیوان و انسان، به طور غریزی راه بقا و تداوم حیات خود را می داند. از این هدایت طبیعی در قرآن با نام «وحی» یاد شده است: « و خدا به زنبور عسل وحی کرد که از کوه ها و درختان و سقف های رفیع منزل گیریدو سپس از میوه های شیرین تغذیه کنید…»( نحل، 67.)
3. الهام (سروش غیبی)
گاه انسان پیامی را دریافت می دارد که منشأ آن را نمی داند؛ به ویژه در حالت اضطرار که گمان می برد راه به جایی ندارد، ناگهان درخششی در دل او پدید می آید، راه را بر او روشن می سازد و او را از آن تنگنا بیرون می آورد. این پیام های رهگشا، همان سروش غیبی است که از پشت پرده هستی به مدد انسان می آید. در قرآن، به همین الهامات غیبی «وحی» اطلاق شده است: « و به مادر موسی وحی کردیم که طفلت را شیر ده و چون بر او ترسان شوی به دریا افکن…»( قصص ،7)
این سروش های غیبی گاه منشأ رحمانی و زمانی منشأ شیطانی دارند. از این رو، در قرآن به وسوسه های شیطان نیز «وحی» اطلاق شده است: “« و هم چنین ما بر هر پیامبری دشمنی از شیطان های انس و جن قرار دادیم که برخی از آنان برخی دیگر را وسوسه می کنند…»( انعام، 112)
با توجه به تعاریف ارائه شده در خصوص وحی و علم لدنی روشن میشود ریشه و حقیقت این دو امر یکی است و جز در موارد جزیی و کاربردی تفاوتی ندارد.
علم لدنی علمی حضوری و شهودی و قابلیت فراموشی ندارد. لذا در مواردی که فراموشی رخ داده آن مورد مصداقا از علم لدنی به حساب نمی آید. زیرا اولیاء الله به حسب مرتبه و مقام خود از این علم بهره مند هستند . تفاوت مراتب و مقامات در مقدار بهره مندی و موثر است . یعنی ممکن است در مواردی خاص و موضوعاتی محدود دارای علم لدنی باشند نه همه چیز.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد