۱۳۹۲/۰۶/۳۱
–
۱۱۰۶ بازدید
نظرتان درباره کتاب تفسیر روایی مرحوم معرفت ره چی هست وازکدوم نشرهست؟
تازهترین تفسیر قرآن کریم که در ایران منتشر شده، کتاب ارزشمند التفسیر الجامعالاثری تألیف استاد محمدهادی معرفت(ره) است. فعلا شش مجلد ار این کتاب که به همت مؤسسه التمهید در 416 صفحه به زبان عربی در قطع وزیری به چاپ رسیده، و مجلدهای بعدی این تفسیر به زودی به انتشار میرسد.
آیتالله محمدهادی معرفت در 1309ش. در کربلا متولد شد و تحصیلات خود را در محضر آیت الله میلانی و شیخ یوسف خراسانی تا حدود سطح به انجام رساند. سپس جهت فراگیری دروس خارج به نجف مشرف شد و از محضر آیتالله حکیم، امام خمینی (ره)، آیت الله خویی، آیتالله آقا شیخ حسین حلّی، میرزا باقر زنجانی و آقاسیدعلی فانی استفاده برد.
استاد معرفت پس از کسب درجه اجتهاد در سال 1351 به ایران بازگشت و بیشتر مطالعات و تلاشهای علمی خود را به نگاشتن آثار قرآنی صرف کرد.
کتابهای التمهید فی علومالقرآن (4جلد)، التفسیروالمفسرون(2 جلد)، شبهات وردود حولالقرآنالکریم و تاریخ قرآن، بیانگر اهتمام فوقالعاده استاد به شرح و تبیین این کتاب مقدس است.
التفسیرالجامعالاثری، شامل مقدمهای نسبتاً مفصل در مباحث علوم قرآنی، در قالبی سنتی اما با نگاهی استدلالی که ویژه فقیهان است آیات قرآنی را با استفاده از روایات مأثور تفسیر کرده است و در این رهگذرگاه پاسخگوی باورهای نوینی بوده که در پدیده وحی و مسائل قرآنی مطرح شده است. مباحثی نظیر فضائل قرآن، اسامی قرآن و سور، اعجاز و عدم تحریف، ناسخ و منسوخ و ظاهر و باطن و تأویل قرآن کمابیش در مقدمه تفاسیر متقدم بیان شده است(طبری، ج1، ص1-36؛ طوسی، ج1، ص1-21). اما استاد در این اثر علاوه بر طرح تفصیلی و تتبعانه، به مباحث دیگری نظیر زبان قرآن، سیاق در قرآن، اسلوب قرآن، تاریخچه تفاسیر روایی، تفسیر به رأی، حجیت ظواهر قرآن و حجیت روایات تفسیری نیز پرداخته است. در ظاهر و باطن قرآن و تأویل و چگونگی آن، نگرشهای ادیبانه، متکلمانه، فلسفی و عرفانی گوناگونی مطرح شده است. غزالی (متوفی 505 ق) که از متصوفه اشعری مسلک است، ظاهر قرآن را چون پوسته و قشر و باطن آن را لُّب و مغز صدف میداند. به نظر وی زبان و واژگان قرآن پوستهای است که مغز لباب یعنی رموز و جواهر قرآن را در آن نهادهاند و برای عبور از پوسته متن قرآنی به مغز آن باید تأویل صورت پذیرد، (غزالی، ص18-20).
به عقیده ملاصدرا (متوفی1050 ق)، حکیم متأله شیعی، باطن قرآن مانند ظاهر آن اصالت دارد و برای دریافت آن باید به تصفیه باطن و ریاضت روح پرداخت. (رساله سه اصل، ص53) وی میگوید قرآن مانند انسان درجات و منازلی دارد که پایینترین مرتبه جلد و غلاف است قرآن اگرچه حقیقتی واحد است، مراتب مختلفی در نزول و از این رو اسامی مختلفی دارد (مفاتیحالغیب، ص23-41). به نظر نصر حامد ابوزید، مؤلف کتاب مفهومالنص که بیشتر دغدغههای اجتماعی، فرهنگی دارد، تأویل باید علاوه بر علوم عقلی و نقلی بر تمام دانش هایی متکی باشد که تأویلکننده را در فهم واقعیت و مسیر حرکت آن یاری رساند. مهمترین ابزار، تحلیل زبانی و لغوی است. همچنین باید فلسفه تاریخ و مصالح حقیقی امت اسلامی موردنظر باشد(معنای متن، ص399).
اما در این کتاب، ظاهر آیه همان مورد خاصی است که آیه بدان سبب نازل شده و باطن و تأویل آیه، مفهوم عامی است که به دلالت التزامی و با دقت نظر و شرایط ویژه از آیه برداشت میشود. استاد معرفت اگرچه تأویلات عرفانی ابنعربی (عارف قرن هفتم) را بیاساس و غیرمعتبر میداند، تأویلات امثال تستری و میبدی را از آن جهت که آنها را کشف و شهود خود مطرح میکنند و عنوان تفسیر قرآن بدان ندادهاند، موجّه میداند. با همین تعریف از ظاهر و باطن، زبان قرآن، زبان عربی قابل فهم برای مخاطبان زمان نزول فرض شده که در عین حال بنا بر مراتب فهم عمومی از آن دارای مراتبی است؛ چنان که با تدبر عمیقتر، دریافت گستردهتری حاصل میآید. همین ویژگی، «اعجاز بلاغی قرآن» را رقم میزند.
مسئله دیگر، پدیده وحی و ساختار قرآن کریم است. استاد معرفت ضمن برشمردن آرای گوناگون، این باور را که جبرئیل معانی قرآن را به قلب پیامبر (صلالله علیه و آله و سلّم) نازل کرد و پیامبر الفاظ قرآن را به عربی بیان فرمود (ابوزید، ص 91-112؛ زرکشی، ج1، ص230) مردود میشمارد و با دلایل قرآنی و روایی تأکید میکند که جبرئیل هممعنا و هم واژگان قرآن را بر پیامبر نازل کرد و پیامبر (صلالله علیه و آله و سلّم) هیچ مدخلیتی در معنا و چینش واژگان قرآن نداشتند.
اسلوب قرآن از بخشهای دیگر مقدمه است. به نظر مؤلف، اسلوب قرآن اسلوب خطابی است، نه اسلوب نوشتاری. در اسلوب خطابی، انسجام و سازگاری جملات و تعابیر لزومی ندارد و با رعایت حال مخاطبان، میتوان از موضوع بحث بنابر قرائنی که برای حاضران معلوم است خارج شده.
حجیت ظواهر قرآن، سیاق در قرآن و تحریفناپذیری قرآن مطالب دیگری است که با رویکرد سنتی در مقدمه مطرح شده است. مؤلف در بحث از آفات تفسیر به آسیبشناسی احادیث برساخته و برشمردن علّت جعل و برساختن احادیث و اسامی و دروغ گویان بر امامان شیعه پرداخته است و بسیاری از احادیثی را که درباره ثواب قرائت و نیز اسباب نزول سورههاست برساخته است.
چگونگی بررسی و نقد روایات و معیار حدیث صحیح، بخش دیگری از مقدمه است. مؤلف، برخلاف برخی فقها نظیر آیتآلله خویی، در نقد حدیث به محتوا و متن حدیث اهمیت میدهد و ضعف سند را در طرد کردن حدیث معتبر نمیداند. باید دانست فقها و محدثان امامیه پیش از علامه حلّی (متوفی 726ق) به روایاتی که قراین اطمینانآور داشتند عمل میکردند و آنها را صحیح مینامیدند (شیخ بهایی، ص30؛ حر عاملی، ج20،ص93). برخی نیز گفتهاند تقسیم حدیث به اقسام پنجگانه از زمان احمدبن طاووس (متوفی 673ق) آغاز شد (عاملی، ج1،ص4؛ ربانی ، ص75). به هر روی، از اواخر قرن هفتم بررسی سند احادیث در بین فقها مرسوم شده است. در حالی که علمایی مانند شیخ طوسی (متوفی 460 ق) و شیخ مفید (متوفی 413ق) در گزینش حدیث به متن آن توجه میکردند. استاد معرفت با همان دلایلی که حجیت خبر واحد اثبات میشود، حجیت روایات تفسیری را ثابت میکند.
تفسیر الجامعالاثری، چنان که از نام آن برمیآید از جمله تفاسیر روایی قرآن است. انگیزه مؤلف در برگزیدن اینگونه تفسیر، مهجور ماندن روایات تفسیری است به گفته وی در دو قرن اخیر روایات تفسیری به دلیل وجود اسرائیلیات و اسناد ضعیف (قرطبی، ج1، ص78؛ سیوطی، ج1، ص180) متروک مانده است. حالآنکه معارف عمیق و دقیقی در لابهلای روایات تفسیری وجود دارد که بیتردید در هر زمان به آن نیاز است. گرچه بسیاری براین باورند که روایات تفسیری بسیار اندک است(سیوطی، ج1، ص209)، به گفته استاد معرفت برای همه آیاتی که به تفسیر نیاز دارد، روایاتی موجود است. حجم زیاد روایات کتاب، مؤید این نظر است. مجموعههای حدیثی و منابع روایی اهل سنت و شیعه که در این تفسیر از آنها استفاده شده بالغ بر 50 عنوان است که برخی از آنها در چندین مجلد گردآوری شده است. به علاوه، از روایاتی که در کتابهای تفسیری و تاریخی آمده نیز بهره گرفته شده است. مؤلف با وسواس و دقتی کمنظیر تمام روایات مربوط به یک آیه یا موضوع قرآنی را گردآوری کرده است. برای مثال درباره حروف مقطعه صد و دو روایت از منابع مختلف گزارش شده است. همه این روایات بررسی و مسئله یا ابهام آنها بیان شده است. نکته جالب توجه دیگر، استفاده مؤلف از روایات کتابهای بسیار متقدم نظیر مصنّف ابنابیشیبه و تفسیر عبدالرزاق (متوفی211ق) است. این کتابها به تازگی و در دهه اخیر در دسترس قرار گرفته است.
روال تفسیری آیات تقریباً همان روال تفسیر تبیان و مجمعالبیان است که ابتدا فضائل سوره، قرائت سوره و سپس معنای واژگان، نظم سوره و ارتباط آیات و در آخر تفسیر سوره بیان میشود. در این روال، همه مطالب حتی گزینش معنای خاص برای یک واژه، از لابهلای روایات برداشت میشود. البته آرای مفسران دیگر نیز بیان و پس از بررسی و تحلیل روایات، نظر مؤلف بیان ابراز شده است.
آیتالله محمدهادی معرفت در 1309ش. در کربلا متولد شد و تحصیلات خود را در محضر آیت الله میلانی و شیخ یوسف خراسانی تا حدود سطح به انجام رساند. سپس جهت فراگیری دروس خارج به نجف مشرف شد و از محضر آیتالله حکیم، امام خمینی (ره)، آیت الله خویی، آیتالله آقا شیخ حسین حلّی، میرزا باقر زنجانی و آقاسیدعلی فانی استفاده برد.
استاد معرفت پس از کسب درجه اجتهاد در سال 1351 به ایران بازگشت و بیشتر مطالعات و تلاشهای علمی خود را به نگاشتن آثار قرآنی صرف کرد.
کتابهای التمهید فی علومالقرآن (4جلد)، التفسیروالمفسرون(2 جلد)، شبهات وردود حولالقرآنالکریم و تاریخ قرآن، بیانگر اهتمام فوقالعاده استاد به شرح و تبیین این کتاب مقدس است.
التفسیرالجامعالاثری، شامل مقدمهای نسبتاً مفصل در مباحث علوم قرآنی، در قالبی سنتی اما با نگاهی استدلالی که ویژه فقیهان است آیات قرآنی را با استفاده از روایات مأثور تفسیر کرده است و در این رهگذرگاه پاسخگوی باورهای نوینی بوده که در پدیده وحی و مسائل قرآنی مطرح شده است. مباحثی نظیر فضائل قرآن، اسامی قرآن و سور، اعجاز و عدم تحریف، ناسخ و منسوخ و ظاهر و باطن و تأویل قرآن کمابیش در مقدمه تفاسیر متقدم بیان شده است(طبری، ج1، ص1-36؛ طوسی، ج1، ص1-21). اما استاد در این اثر علاوه بر طرح تفصیلی و تتبعانه، به مباحث دیگری نظیر زبان قرآن، سیاق در قرآن، اسلوب قرآن، تاریخچه تفاسیر روایی، تفسیر به رأی، حجیت ظواهر قرآن و حجیت روایات تفسیری نیز پرداخته است. در ظاهر و باطن قرآن و تأویل و چگونگی آن، نگرشهای ادیبانه، متکلمانه، فلسفی و عرفانی گوناگونی مطرح شده است. غزالی (متوفی 505 ق) که از متصوفه اشعری مسلک است، ظاهر قرآن را چون پوسته و قشر و باطن آن را لُّب و مغز صدف میداند. به نظر وی زبان و واژگان قرآن پوستهای است که مغز لباب یعنی رموز و جواهر قرآن را در آن نهادهاند و برای عبور از پوسته متن قرآنی به مغز آن باید تأویل صورت پذیرد، (غزالی، ص18-20).
به عقیده ملاصدرا (متوفی1050 ق)، حکیم متأله شیعی، باطن قرآن مانند ظاهر آن اصالت دارد و برای دریافت آن باید به تصفیه باطن و ریاضت روح پرداخت. (رساله سه اصل، ص53) وی میگوید قرآن مانند انسان درجات و منازلی دارد که پایینترین مرتبه جلد و غلاف است قرآن اگرچه حقیقتی واحد است، مراتب مختلفی در نزول و از این رو اسامی مختلفی دارد (مفاتیحالغیب، ص23-41). به نظر نصر حامد ابوزید، مؤلف کتاب مفهومالنص که بیشتر دغدغههای اجتماعی، فرهنگی دارد، تأویل باید علاوه بر علوم عقلی و نقلی بر تمام دانش هایی متکی باشد که تأویلکننده را در فهم واقعیت و مسیر حرکت آن یاری رساند. مهمترین ابزار، تحلیل زبانی و لغوی است. همچنین باید فلسفه تاریخ و مصالح حقیقی امت اسلامی موردنظر باشد(معنای متن، ص399).
اما در این کتاب، ظاهر آیه همان مورد خاصی است که آیه بدان سبب نازل شده و باطن و تأویل آیه، مفهوم عامی است که به دلالت التزامی و با دقت نظر و شرایط ویژه از آیه برداشت میشود. استاد معرفت اگرچه تأویلات عرفانی ابنعربی (عارف قرن هفتم) را بیاساس و غیرمعتبر میداند، تأویلات امثال تستری و میبدی را از آن جهت که آنها را کشف و شهود خود مطرح میکنند و عنوان تفسیر قرآن بدان ندادهاند، موجّه میداند. با همین تعریف از ظاهر و باطن، زبان قرآن، زبان عربی قابل فهم برای مخاطبان زمان نزول فرض شده که در عین حال بنا بر مراتب فهم عمومی از آن دارای مراتبی است؛ چنان که با تدبر عمیقتر، دریافت گستردهتری حاصل میآید. همین ویژگی، «اعجاز بلاغی قرآن» را رقم میزند.
مسئله دیگر، پدیده وحی و ساختار قرآن کریم است. استاد معرفت ضمن برشمردن آرای گوناگون، این باور را که جبرئیل معانی قرآن را به قلب پیامبر (صلالله علیه و آله و سلّم) نازل کرد و پیامبر الفاظ قرآن را به عربی بیان فرمود (ابوزید، ص 91-112؛ زرکشی، ج1، ص230) مردود میشمارد و با دلایل قرآنی و روایی تأکید میکند که جبرئیل هممعنا و هم واژگان قرآن را بر پیامبر نازل کرد و پیامبر (صلالله علیه و آله و سلّم) هیچ مدخلیتی در معنا و چینش واژگان قرآن نداشتند.
اسلوب قرآن از بخشهای دیگر مقدمه است. به نظر مؤلف، اسلوب قرآن اسلوب خطابی است، نه اسلوب نوشتاری. در اسلوب خطابی، انسجام و سازگاری جملات و تعابیر لزومی ندارد و با رعایت حال مخاطبان، میتوان از موضوع بحث بنابر قرائنی که برای حاضران معلوم است خارج شده.
حجیت ظواهر قرآن، سیاق در قرآن و تحریفناپذیری قرآن مطالب دیگری است که با رویکرد سنتی در مقدمه مطرح شده است. مؤلف در بحث از آفات تفسیر به آسیبشناسی احادیث برساخته و برشمردن علّت جعل و برساختن احادیث و اسامی و دروغ گویان بر امامان شیعه پرداخته است و بسیاری از احادیثی را که درباره ثواب قرائت و نیز اسباب نزول سورههاست برساخته است.
چگونگی بررسی و نقد روایات و معیار حدیث صحیح، بخش دیگری از مقدمه است. مؤلف، برخلاف برخی فقها نظیر آیتآلله خویی، در نقد حدیث به محتوا و متن حدیث اهمیت میدهد و ضعف سند را در طرد کردن حدیث معتبر نمیداند. باید دانست فقها و محدثان امامیه پیش از علامه حلّی (متوفی 726ق) به روایاتی که قراین اطمینانآور داشتند عمل میکردند و آنها را صحیح مینامیدند (شیخ بهایی، ص30؛ حر عاملی، ج20،ص93). برخی نیز گفتهاند تقسیم حدیث به اقسام پنجگانه از زمان احمدبن طاووس (متوفی 673ق) آغاز شد (عاملی، ج1،ص4؛ ربانی ، ص75). به هر روی، از اواخر قرن هفتم بررسی سند احادیث در بین فقها مرسوم شده است. در حالی که علمایی مانند شیخ طوسی (متوفی 460 ق) و شیخ مفید (متوفی 413ق) در گزینش حدیث به متن آن توجه میکردند. استاد معرفت با همان دلایلی که حجیت خبر واحد اثبات میشود، حجیت روایات تفسیری را ثابت میکند.
تفسیر الجامعالاثری، چنان که از نام آن برمیآید از جمله تفاسیر روایی قرآن است. انگیزه مؤلف در برگزیدن اینگونه تفسیر، مهجور ماندن روایات تفسیری است به گفته وی در دو قرن اخیر روایات تفسیری به دلیل وجود اسرائیلیات و اسناد ضعیف (قرطبی، ج1، ص78؛ سیوطی، ج1، ص180) متروک مانده است. حالآنکه معارف عمیق و دقیقی در لابهلای روایات تفسیری وجود دارد که بیتردید در هر زمان به آن نیاز است. گرچه بسیاری براین باورند که روایات تفسیری بسیار اندک است(سیوطی، ج1، ص209)، به گفته استاد معرفت برای همه آیاتی که به تفسیر نیاز دارد، روایاتی موجود است. حجم زیاد روایات کتاب، مؤید این نظر است. مجموعههای حدیثی و منابع روایی اهل سنت و شیعه که در این تفسیر از آنها استفاده شده بالغ بر 50 عنوان است که برخی از آنها در چندین مجلد گردآوری شده است. به علاوه، از روایاتی که در کتابهای تفسیری و تاریخی آمده نیز بهره گرفته شده است. مؤلف با وسواس و دقتی کمنظیر تمام روایات مربوط به یک آیه یا موضوع قرآنی را گردآوری کرده است. برای مثال درباره حروف مقطعه صد و دو روایت از منابع مختلف گزارش شده است. همه این روایات بررسی و مسئله یا ابهام آنها بیان شده است. نکته جالب توجه دیگر، استفاده مؤلف از روایات کتابهای بسیار متقدم نظیر مصنّف ابنابیشیبه و تفسیر عبدالرزاق (متوفی211ق) است. این کتابها به تازگی و در دهه اخیر در دسترس قرار گرفته است.
روال تفسیری آیات تقریباً همان روال تفسیر تبیان و مجمعالبیان است که ابتدا فضائل سوره، قرائت سوره و سپس معنای واژگان، نظم سوره و ارتباط آیات و در آخر تفسیر سوره بیان میشود. در این روال، همه مطالب حتی گزینش معنای خاص برای یک واژه، از لابهلای روایات برداشت میشود. البته آرای مفسران دیگر نیز بیان و پس از بررسی و تحلیل روایات، نظر مؤلف بیان ابراز شده است.