خانه » همه » مذهبی » تقدیر الهی و حوادث

تقدیر الهی و حوادث


تقدیر الهی و حوادث

۱۳۹۵/۰۴/۱۴


۶۶۹ بازدید

حوادث تقدیرند یا بی‌احتیاطی فردی است ؟

حادثه و تقدیر حادثه و بیماری و یا نقص عضوی که برای انسان پیش می‌آید تقدیر انسان است یا بی‌احتیاطی فردی، ‌مثلاً تصادف کردن کسی که بر اثر آن می‌میرد آیا باید بگوییم پایان عمرش بوده است و حال آن‌که اگر انحراف به چپ نداشت و یا با حالت خواب‌آلودگی رانندگی نمی‌کرد، نمی‌مرد؟ اگر الان خودم را بکشم می‌گویند پایان عمرش بود و اگر هم خودم را نکشم می‌گویند عمرش باقی است؟ قضا و قدر در این رابطه چگونه است؟
در قرآن و روایات دو نوع اجل بیان گردیده است:
1. اجل معلّق و متغیر،
2. اجل حتمی‌ و مسمّی.
اجل معلّق، تغییرپذیر است و اجل مسمی‌تغییرناپذیر است. خداوند درباره اجل مسمّی می‌فرماید:
«إِذَا جَاء أَجَلُهُمْ فَلاَ یَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلاَ یَسْتَقْدِمُونَ»[1]؛ «زمانی که اجلشان برسد نه ساعتی به جلو رود و نه به تأخیر افتد»
در آیه 41 سوره رعد خداوند متعال برای هر اجلی کتابی معین فرموده، با این تفاوت که اجل معلّق و تغییرپذیر به کتاب «محو و اثبات» تعبیر می‌شود و اجل مسمّی به ام‌الکتاب یاد می‌شود.
به عنوان مثال عمر طبیعی یک فرد 120 سال می‌باشد با شرط این‌که مانعی رخ ندهد، ولی این فرد به دلیل پرخوری و بیماری قند و فشارخون در سن 60سالگی عمرش به پایان می‌رسد. خداوند متعال می‌فرماید:
«وَمَا أَصَابَکُم مِّن مُّصِیبَةٍ فَبِمَا کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ وَیَعْفُو عَن کَثِیرٍ»[2]؛
طبق این آیه شریفه هر مصیبتی که به انسان و یا جامعه می‌رسد به خاطر گناهان و زشتی‌هایی است که انسان‌ها انجام می‌دهند و خداوند متعال از بسیاری از گناهان می‌گذرد. خداوند متعال در آیات ذیل می‌فرماید:
«ظَهَرَ الْفَسَادُ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ لِیُذِیقَهُم بَعْضَ الَّذِی عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ»[3]؛
«وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَی آمَنُواْ وَاتَّقَواْ لَفَتَحْنَا عَلَیْهِم بَرَکَاتٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَالأَرْضِ وَلَکِن کَذَّبُواْ فَأَخَذْنَاهُم بِمَا کَانُواْ یَکْسِبُونَ»[4]؛
همه این نوع آیات دلالت بر این واقعیت دارند که بین اعمال آدمی‌و نظام جهان ارتباطی خاص برقرار است به‌طوری که اگر مردم عقاید و اعمال صحیحی داشته باشند خداوند متعال برکات خود را بر آنها نازل می‌فرماید و اگر کسی بی‌احتیاطی و تصادف کند، سلامتی خود را از دست می‌دهد.
در این باره اشاره به چند نکته دارای اهمیت است:
1. اجل متغیر و اجل حتمی‌هر دو براساس نظام‌مندی است و هر دو تابعی و جلوه‌ای از قضا و قدر الهی است.
2. اختیار و تلاش انسان در تحقق هر کدام از دو اجل نقش اساسی دارد و انسان در هر مسیری که قرار گیرد نتیجه آن را خواهد دید. اما از آنجا که علاوه بر اختیار و انتخاب انسان عوامل محیطی و دیگر عوامل نیز نقش دارند در میان مردم گفته می‌شود «قسمت» بود.
3. خداوند با احاطه علمی‌و آگاهی گسترده خود می‌داند که انسان با اختیار خودش در کدام مسیر قرار می‌گیرد و چه سرانجامی‌خواهد داشت.
4. علم پیشین خدا مستلزم جبر نیست، بلکه خداوند از اختیار انسان و مجموعه عوامل و شرایط پدیدآمدن حادثه آگاهی دارد و این آگاهی بر سلسله عوامل دلیل بر نظام‌مندی است نه اجبار انسان.
 

مجازات یا تقدیر؟! 
آیا در این دنیا حوادث و بیماری‌ها از طرف خداوند مقدر برای انسان‌ها می‌گردد و می‌خواهد انسان را با آنها امتحان کند و یا مجازات کند و یا این‌که تمام این ناملایمات اقتضای طبیعی زندگی ما می‌باشد؟
خداوند متعال می‌فرماید:
«وَمَا أَصَابَکُم مِّن مُّصِیبَةٍ فَبِمَا کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ وَیَعْفُو عَن کَثِیرٍ»[5]؛
در این آیه تصریح شده است که هر مصیبتی که به انسان می‌رسد به خاطر اعمال اوست، به این معنا که اعمال انسان در زندگی او تأثیر می‌گذارد. البته ناگفته نماند این‌گونه آسیب‌ها و مشکلات که دامن‌گیر انسان می‌شود، نتیجه برخی از سستی‌ها و خطاهات. اگرچه خداوند نظام جهان را به‌گونه‌ای قرار داده است که بسیاری از خطاها نادیده گرفته می‌شود.
باید دانست که حوادث و بیماری‌ها گاهی ناشی از کوتاهی و خطاها است و گاهی ناشی از کوتاهی و ظلم دیگران است که در این صورت امتحانی برای همگان خواهد بود. خداوند می‌فرماید:
«وَنَبْلُوکُم بِالشَّرِّ وَالْخَیْرِ فِتْنَةً وَإِلَیْنَا تُرْجَعُونَ»[6]؛ «به وسیله امور خیر و شر شما را آزمایش می‌کنیم»
از مصادیق امور شرّ می‌توان امراض و بلایا را نام برد و از امور خیر می‌توان امکانات مادی را نام برد.
باید دقت داشت هر اتفاقی که برای انسان رخ می‌دهد طبق قانون علیت است. به عنوان مثال اگر کسی منزلی با مصالح و ستون‌های غیراستاندارد بسازد و بعد منزل بر سر او تخریب گردد این اتفاق یک اتفاق طبیعی و طبق قانون علیت می‌باشد. پس بنابراین اتفاقاتی که برای انسان در زندگی او از قبیل حوادث و بیماری‌ها رخ می‌دهد نیز دارای علتی است حال این علت یا مادی است یا غیرمادی، علت مادی مانند میکروب و ضربه و علت غیرمادی هم مانند قطع رحم، عاق والدین، صدقه ندادن می‌باشد.
بنا بر آنچه گفته شد؛ هرگاه حادثه‌ای و مشکلی پیش می‌آید لازم است انسان به خوبی بررسی و ریشه‌یابی کند اگر علت آن کوتاهی و خطای خودش است، این بلا و حادثه نوعی مجازات و نتیجه اعمال خود انسان است و اگر علت آن کوتاهی یا ظلم دیگران است این بلا و حادثه نوعی امتحان برای ایمان و میزان پایبندی به تقوا است و تحمل و جبران آن بلا موجب ثواب و ارتقای مقامات می‌شود، چنان‌که خداوند می‌فرماید:
«مَا أَصَابَ مِن مُّصِیبَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَمَن یُؤْمِن بِاللَّهِ یَهْدِ قَلْبَهُ وَاللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ»[7] 

 
شانس و قضا و قدر
آیا شانس ارتباطی با قضا و قدر دارد؟ گاهی اتفاق‌هایی برای انسان می‌افتد که از اختیار خارج است به این امور چه می‌توان گفت؟ شانس؟ خواست خدا؟ یا نتیجه کار خود؟
اصل واژه «شانس» فرانسوی و به معنای فرصت است و در فارسی قدیم این واژه وجود نداشته است. اما آیا شانس به معنای رایج آن حقیقت دارد یا نه؟ در توضیح آن باید گفت: هیچ چیز در عالم از روی تصادف و اتفاق رخ نمی‌ دهد. همه چیز در هستی قانونمند، متکی بر سلسله علل خویش هستند. ولی ما از آن جایی که علل را نمی‌ شناسیم، نامش را تصادف و شانس می‌ گذاریم. اگر پرده از روی سلسله علل کنار رود، خواهیم دید که هیچ چیز اتفاقی وجود ندارد، گرچه برخی از این علل از اختیار و علم ما خارج باشد. بنابراین باید کوشید تا با فراهم کردن اسباب و عوامل در هر زمینه ای، به ایجاد بخت و شانس پرداخت؟!
«علت خوش شانسی»
1. خوش شانسی و بد شانسی، بیشتر از آن که معلول علت های ناشناخته باشد، دستاورد تفکر و اندیشه هر شخص درباره‌ی خویشتن و جهان است. کسی که به هر دلیلی، خود را همواره بدشانس می‌ داند، طبیعتاً عملی متناسب با آن بروز می‌ دهد و زمینه ساز بدشانسی خویش می‌ شود. به‌طور مثال هنگامی‌که ما ناامید هستیم و آینده را تیره و تار برای خود ترسیم می‌کنیم، رفتاری که از ما صادر می‌شود و صورت می‌پذیرد با طرز تفکر ما ارتباط دارد. بنابراین رفتار ما نیز ضعیف و بی‌هدف خواهد بود.
2. ممکن است رفتارهایی از ما سر بزند – که عواقب آن مدت ها بعد ظاهر می‌ گردد – ولی آدمی‌نتواند ریشه‌ی آن را در یابد. قرآن قاعده ای کلی در این‌گونه موارد به دست می‌ دهد «ما اصابک من سیئه فمن نفسک؛ آن چه از بدی ها به تو می‌ رسد، دستاورد عمل خودت می‌ باشد»[8]البته گاهی در میان مردم، شانس به مقدرات الهی گفته شود. مثلاً به شخصی که روزیش زیاد است و معمولاً در کارهای اقتصادی سود می‌ کند می‌ گویند فلانی خوش شانس است. برای تحلیل این مطلب باید با نگاهی گسترده تر به عوامل پدیده ها نگریست و علاوه بر فعالیت های ظاهری شخص، به شرایط روحی و معنوی فرد تأثیر دعا در زندگی فرد و دیگر عوامل آشکار و پنهان در همواری یا ناهمواری زندگی توجه نمود. به هر مقدار بتوانیم عوامل آشکار و پنهان را بیشتر درک کنیم، راز موفقیت خود را بیشتر کشف کرده‌ایم. البته یکی از عوامل نیز امتحان الهی است.
امام علی (علیه السلام) می‌ فرماید:
«خداوند روزی ها را مقدر فرمود و آن گاه آنها را زیاد و کم و به تنگی و فراخی عادلانه تقسیم کرد تا هر که را بخواهد به وسعت روزی و یا تنگی آن بیازماید و از این طریق سپاسگزاری و شکیبایی توانگر و تهیدست را به آزمایش گذارد»[9]بنابراین همه اشخاص با توجه به فاکتورهای یاد شده در بالا، در شرایط یکسان آفریده نشده اند و مقدرات آنها نیز یکسان نیست. اما در نگاه عموم مردم که بسیاری از علل و عوامل پنهان است و تنها به فعالیت ظاهری شخص توجه می‌ کنند از سودهای کلان او تعبیر به خوش شانسی می‌ کنند، پس شانس به معنای تصادف، در سنت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و مکتب اسلام جایگاهی ندارد. از طرفی با اصل علیت منافات دارد. چون اصل علیت عمومی‌و نظام اسباب و مسببات بر جهان و جمیع وقایع و حوادث جهان حکم ‌فرماست و هر حادثی ضرورت و قطعیت وجود خود را و هم چنین شکل و خصوصیت زمانی و مکانی و سایر خصوصیات وجودی خود را از علل متقدمه خود کسب کرده است و یک پیوند ناگسستنی میان گذشته و حال و آینده هر موجودی و علل متقدمه او هست. اما باید دیدگاه ما نسبت به علت ها گسترش یابد و علاوه بر علت های مادی و ظاهری به علت های روحی و معنوی نیز توجه کنیم و حتی تأثیر نسل های گذشته در نسل آینده را نادیده نگیریم.[10]علت:
اگر می‌بینید که مشکلات در زندگیتان زیاد شده است ابتدا باید علت آن را جستجو کنید. اگر به علت آن پی بردید که باید برای حل مشکل‌تان در صدد حل آن برآیید. چرا که در بسیاری از موارد تنبلی، شتابزدگی و عدم مشورت باعث می‌شود فرد در زندگی به موفقیت نرسد. اگر اهل تلاش و کوشش بوده‌اید، اما با این حال گمان می‌کنید موفقیت‌های لازم را کسب نکرده‌اید، چه بسا خیری در آن بوده است که ما از آن بی‌اطلاع هستیم.
«چه بسا چیزی را خوش نداشته باشید، حال آن که خیرِ شما در آن است. و یا چیزی را دوست داشته باشید، حال آن‌که شرِّ شما در آن است. و خدا می‌ داند، و شما نمی‌ دانید»[11]اگر با این دید به مشکلات نگاه کنیم که تمام آنها به نوعی آزمایش الهی است. اگر این بینش و نگرش را خوب درک کنیم، دیگر در برخورد با مشکل روحیه مان را از دست نمی‌دهیم و راحت‌تر می‌توانیم برای حل آن تلاش کنیم.(دقت شود)
نگرش به خود:
گاهی این عدم رضایت از خود مانع موفقیت می‌شود. این را اگر حل کنید، مسائل شما حل می‌گردد مطمئناً خوش شانسی و بد شانسی هر کس دستاورد اندیشه و عمل خود اوست. کسی که به هر دلیلی همواره خود را بد شانس می‌داند، طبیعتاً عملی متناسب با آن انجام داده و زمینه عدم موفقیت خود را فراهم می‌کند. بنابراین ایمان خود را مورد باز خواست قرار ندهید. اگر با فکر و تلاش حرکت کنید و از تخریب خود دست بردارید، لطف و رحمت رحمانیه الهی را احساس می‌کنید. نباید نتایج عدم دوراندیشی و پشتکار را برگردن خدا انداخت، چرا که تلاش و فکر از قوانینی است که خداوند در دنیا قرار داده است، تا به آن وسیله به موفقیت برسند و البته نصرت الهی همواره قرین انسان در این مواقع خواهد بود.
نکات:
1. وقایعی را که برای شما رُخ داد ه است ممکن است برای افراد زیادی اتفاق افتاده باشد، بنابراین گمان نکنید که فراز و نشیب زندگی فقط برای شما است.
2. بهترین کار این است که کارهای خود را آسیب‌شنا سی کرده و علل عدم موفقیت را شناسایی کنید، تا بتوانید اشتباهات احتمالی را حذف نمایید.
3. برای حذف اشتباهات می‌توانید در کارهای خود از نظر کارشناسان و خبرگان مربوطه کمک بگیرید.
4. در نگاه خداوند تبعیض راهی ندارد، اگر چه عوامل و زمینه‌های مادی و تقدیرات در نتیجه‌ی امور موثر هستند.
5. اگر آماری از کارهای خود بگیرید متوجه خواهید شد که بسیاری از کارهای شما به نتیجه‌ی دلخواه شما رسیده است که نباید آن‌ها را نادیده گرفت.
6. دقت و برنامه‌ریزی و مشورت قبل از هر کاری نیمی ‌از موفقیت در آن کار خواهد بود.
7. از این به بعد از تلقین‌های منفی دوری کرده و به خود بگویید با تلاش و یاری خداوند موفق خواهم شد.
8. صدقه دادن و درخواست کمک از خداوند، از جمله عوامل موثر موفقیت می‌باشند.
9. برای زندگی خود برنامه‌ریزی داشته و اهداف خود را مشخص کنید.
10. زندگی نامه‌ی افراد موفق را مطالعه کنید حتماً به این نتیجه خواهید رسید که آن‌ها با شکست‌های زیاد، به پیروزی‌های بزرگ رسیده‌اند.
11. به خدا اطمینان داشته و امیدوار زندگی کنید.[12] 
 

پی نوشت ها:
[1]. یونس (10)، آیه 49.
[2]. شوری (42)، آیه 30: آنچه از رنج و مصیبت به شما رسد به خاطر اعمالی است که انجام می‌دهید.
[3]. روم (30)، آیه 41: به سبب آنچه دست‌های مردم فراهم آورد فساد در خشکی و دریا پدیدار شده است تا کیفر برخی از اعمالشان را به آنها بچشاند باشد که باز گردند.
[4]. اعراف (7)، آیه 96: و چنانچه مردم شهرها ایمان آورند و پرهیزگار گردند همانا ما برکاتی از آسمان و زمین بر روی آنها می‌گشودیم ولکن تکذیب کردند پس آنها را به کیفر کردار زشتشان رسانیدیم.
[5]. شوری (42)، آیه 30.
[6]. نساء (4)، آیه 35.
[7]. تغابن (64)، آیه 11.
[8]. نساء، آیه 79.
[9]. نهج البلاغه، خطبه 91.
[10]. ر.ک: شهید مطهری، انسان و سرنوشت.
[11]. بقره (2)، آیه 216.
[12]. ر.ک؛ رضایت از زندگی، عباس پسندیده، دارالحدیث.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد