۱۳۹۴/۱۱/۱۹
–
۹۶۸۸ بازدید
چرا خداوند روزی شخص فقیر را اینقدر کم قرار داده که باعث آسیب به دین او گردد آیا روزی هر شخص ثابت است یا اینکه روزی هرکس بستگی به فعالیت او دارد؟
روزیرسان کیست؟
روزیرسان همه آفریدهها خداوند است چنانکه فرموده است:
(((إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِینُ)))[ ذاریات (51)، آیه 58.]؛
«همانا تنها خداست که رزّاق میباشد؛ خدایی که صاحب قوّت و قدرت است».
مقدم شدن «هو» دلیل حصر است؛ یعنی روزی دهنده منحصراً خداست . و همچنین خداوند فرموده است:
(((وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِی الْأَرْضِ إِلاَّ عَلَی اللَّهِ رِزْقُها وَ یَعْلَمُ مُسْتَقَرَّها وَ مُسْتَوْدَعَها کُلٌّ فی کِتابٍ مُبین)))[ هود (11)، آیه 6.]؛
«هیچ جنبنده ای در زمین نیست مگر اینکه روزی او بر خداست. او قرارگاه و محل نقل و انتقالش را می داند؛ همهی اینها در کتاب آشکاری ثبت است».
تمام رزقهای مادی و معنوی از جانب حقتعالی میباشد از آنجایی که خداوند خالق هستی و جهان پیرامون ماست پس مخازن و معادن هستی از آن اوست و قطعاً مخلوقات در همه جوانب نیازمند او میباشند که برای ادامه حیات، رزق خود را از خزائن پایان ناپذیر خداوند دریافت میکنند. چه کسی جز خداوند میتواند شایسته مقام رازقیت تمام موجودات هستی باشد. زیرا که تمام موجودات خود نیازمندند و نیازمند به روزی دهندهای بالاتر از خود میباشد.
بنا بر این، غیر خدا فقط در حدّ واسطهی فیض در روزی رساندن به مخلوقات، نقش دارند و روزی دهندهی حقیقی فقط و فقط خداست. البته در این باره چند موضوع قابل توجه وجود دارد که بهطور مختصر به آنها اشاره میشود:
انواع رزق
ما دو گونه رزق و روزی داریم. رزقی که بهسراغش می رویم. و رزقی که بهسراغمان می آید. امام علی (علیه السلام) میفرمایند:
«اِن الرزق رزقان رزق تطلبه و رزق یطلبک فان انت لم تأته اتاک»[ نهج البلاغه، نامه 31.]؛ «رزق طالب (که به سراغ ما می آید) رزقی است که همواره ما را تعقیب می کند حتی اگر از آن فرار کنیم ما را رها نمی سازد همانطور که رهایی از چنگال مرگ ممکن نیست».
حضرت رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودهاند:
«لو اَنَّ ابن آدم فَرَّ من رِزقِه کما یفِرُّمن الموتَ لادرکه کما یدرکه الموت»[ مکارم الاخلاق، ج 2، ص 377.].
اینگونه رزق ریشه در قضای الهی دارد و هیچ گونه تغییر و تحولی در آن صورت نمی گیرد. در این زمینه مرحوم علامه طباطبایی می فرماید: «روزی و روزی خوار متلازم همند و معنی ندارد که روزی خوار در مسیر زندگی طالب بقاء باشد اما رزقی برایش نباشد همین طور ممکن نیست رزقی محقق باشد و روزی خواری در بین نباشد و نیز رزق از مایحتاج روزی خوار افزون باشد و لذا رزق داخل در قضای الهی است».[ المیزان، ج 18، جزء 27، ص 377، عربی .]
اما قسم دیگر روزی (رزق مطلوب) رزقی است که برای طالب آن مقدّر شده است. اگر آنرا طلب نماییم و مشروط و علل لازم وصول به آنرا مراعات نماییم چنین رزقی را به دست می آوریم و در واقع تلاش ما در جهت رسیدن به این گونه روزی، جزءالعلّة است و اگر در کنار دیگر علل مهیای عالم غیب قرار گیرد مسلماً دستیابی به آن حتمیاست. در این باره مولی امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) می فرماید:
«اطلبوا الرّزق فانّه مضمون لطالبِه»[ الارشاد، ج 1، ص303.]؛ «طلب نمایید روزی را که مضمون و مقدر است اما برای طلب کننده آن».
همانطور که طلب بدون ضمانت بی معنی است تضمین رزق بدون طلب نیز در این قسم (روزی مطلوب) ناممکن است.
بنابراین تمام موجودات این عالم دارای سهم خاصی از روزی مقدّر میباشند و سهم دیگری هم از روزی مطلوب دارند که باید شرایط حصول آن را فراهم سازد. در اینجاست که ممکن است تفاوت در ارزاق به چشم ما آید و گرسنهها و فقرا در ذهن ما سوال ایجاد نمایند. امّا همانگونه که شما نیز مستحضرید عوامل متعددی در این زمینه وجود دارند که باعث کم و زیاد شدن رزق و روزی میگردند.
در روایات و سخنان اهلبیت(علیهم السلام) به آنها اشاره شده است. مثلاً اموری مانند صلهرحم، صدقه دادن، نیّت خیر و طهارت داشتن از اسباب ازدیاد رزق است و مواردی مثل گناه و معصیت، قطع صله رحم و… سبب کم شدن روزی است. البته عوامل بیرونی مانند ظالمانی که بر اثر ظلمشان فرد، گروه و یا ملّتهایی به استثمار کشیده میشوند و رزق مظلومان، غاصبانه در اختیار آنان قرار میگیرد. پس گرسنگی عدّهای، قطعاً دلایل خاص خود را دارد که باید بررسی موردی شود.
حکمت تفاوت در میزان ارزاق
1. تفاوت در رزق باعث میشود که عدّهای کارفرما و عدّهای کارگزار و کارگر شوند؛ و به این وسیله چرخ زندگی اجتماعی میچرخد. در واقع خداوند به هر کسی استعدادهای خاصّی را روزی کرده است. یکی از روزی سلامتی و قدرت بدنی برخوردار است و دیگری از روزی هوش و ابتکار و سومیاز مال و منال دنیوی بهرهی بیشتر برده است، و چهارمیحس هنری خوبی دارد و… و همه اینها از سنخ روزی است. لذا همه از روزی برخوردارند لکن سنخ روزیها متفاوت است؛ و همین امر باعث میشود که همهی مردم به همدیگر محتاج باشند. و این احتیاجهای متقابل، باعث پدید آمدن اجتماع و بقاء آن میشود. خداوند متعال میفرماید:
(((أَ هُمْ یَقْسِمُونَ رَحْمَتَ رَبِّکَ نَحْنُ قَسَمْنا بَیْنَهُمْ مَعیشَتَهُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ رَفَعْنا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ لِیَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً سُخْرِیًّا وَ رَحْمَتُ رَبِّکَ خَیْرٌ مِمَّا یَجْمَعُونَ)))[ زخرف (43)، آیه 32.]؛
«آیا آنان رحمت پروردگارت را تقسیم می کنند؟! ما معیشت آنها را در حیات دنیا در میانشان تقسیم کردیم و بعضی را بر بعضی برتری دادیم تا برخی، بعضی دیگر را به خدمت گیرند؛ و رحمت پروردگارت از تمام آنچه جمع آوری می کنند بهتر است».
2. گاه تفاوت در رزق برای امتحان برخی بندگان است؛ تا از این راه استعدادهای فطری افراد شکوفا شود. خداوند متعال میفرماید:
«امّا انسان هنگامیکه پروردگارش او را برای آزمایش، اکرام می کند و نعمت می بخشد (مغرور می شود و) می گوید: پروردگارم مرا گرامیداشته است. و امّا هنگامیکه برای امتحان، روزیش را بر او تنگ می گیرد، می گوید: پروردگارم مرا خوار کرده است»[ فجر (89)، آیات 15 و 16 .].
3. گاه تفاوت رزق برای این است که خداوند متعال حضور خویش را در تدبیر عالم به بندگانش نشان دهد؛ و بفهماند که کثرت مال دنیا، ارزش نبوده و علامت عنایت خاصّ خدا به کسی نیست. خداوند متعال میفرماید:
«[روزی قارون] با تمام زینت خود در برابر قومش ظاهر شد، آنها که خواهان زندگی دنیا بودند گفتند: ای کاش همانند آنچه به قارون داده شده است ما نیز داشتیم. به راستی که او بهره عظیمیدارد. – اما کسانی که علم و دانش به آنها داده شده بود گفتند: وای بر شما ثواب الهی برای کسانی که ایمان آورده اند و عمل صالح انجام می دهند بهتر است، اما جز صابران آن را دریافت نمی کنند. – سپس ما، او (قارون) و خانه اش را در زمین فرو بردیم، و گروهی نداشت که او را در برابر عذاب الهی یاری کنند، و خود نیز نمی توانست خویشتن را یاری دهد. – و آنها که دیروز آرزو می کردند بهجای او باشند (هنگامیکه این صحنه را دیدند) گفتند: وای بر ما! گویی خدا روزی را بر هر کس از بندگانش بخواهد گسترش می دهد یا تنگ می گیرد! اگر خدا بر ما منّت ننهاده بود، ما را نیز به قعر زمین فرومیبرد. ای وای گویی کافران هرگز رستگار نمی شوند»[ قصص (28)، آیات 82 – 79.].
«و هنگامیکه رحمتی به مردم بچشانیم، از آن خوشحال می شوند؛ و هرگاه رنج و مصیبتی به خاطر اعمالی که انجام داده اند به آنان رسد، ناگهان مأیوس می شوند. آیا ندیدند که خداوند روزی را برای هر کس بخواهد گسترده یا تنگ می سازد؟! در این نشانه هایی است برای گروهی که ایمان می آورند. پس حقّ نزدیکان و مسکینان و در راه ماندگان را ادا کن! این برای آنها که رضای خدا را می طلبند بهتر است، و چنین کسانی رستگارانند»[ روم (30)، آیات 38 – 36.].
4. روزی افزون، گاه از باب مجازات الهی است. یعنی خداوند متعال کسانی را که خدا را فراموش کرده و به دنیا چسبیدهاند، با امور دنیایی مشغول میکند تا بدون اینکه خود بدانند ناگهان خود را در آتش جهنّم ببینند. خداوند متعال میفرماید:
«خدا روزی را برای هر کس بخواهد وسیع، و برای هر کس بخواهد تنگ قرار می دهد؛ ولی آنها (کافران) به زندگی دنیا، شاد و خوشحال شدند؛ در حالی که زندگی دنیا در برابر آخرت، متاع ناچیزی است»[ رعد (13)، آیه 26.].
«آن کس که(تنها) زندگی زودگذر(دنیا) را می طلبد، آن مقدار از آن را که بخواهیم، و به هر کس اراده کنیم، می دهیم؛ سپس دوزخ را برای او قرار خواهیم داد، که در آتش سوزانش می سوزد در حالی که نکوهیده و رانده شده است. و آن کس که سرای آخرت را بطلبد، و برای آن سعی و کوشش کند-در حالی که ایمان داشته باشد- سعی و تلاش او، (از سوی خدا) پاداش داده خواهد شد»[ اسراء (17)، آیات 18 و 19 .].
5. گاه تنگ نمودن روزی برای این است که بندهی خدا طغیان نکند. یعنی همانطور که خدا روزی برخی افراد فاسق را از باب مجازات افزایش میدهد، روزی برخی افراد مؤمن را هم کاهش میدهد تا همواره خود را محتاج خدا ببیند و راه طغیان پیش نگیرد. همچنین اگر همه در یک سطح بودند به استخدام همدیگر در نمیآمد، لذا افراد برای این که از داشتههای دیگران استفاده نمایند متوسل به زور میشدند، همانگونه که کشورهای ثروتمند سعی میکنند با افزایش قدرت نظامیخود دیگر کشورهای ثروتمند را مطیع خود کنند یا خود را از تجاوز آنها در امان نگه دارند. بین کمپانیهای ثروت و سرمایهداران نیز چنین رقابتهای سخت و بعضاً خونبار وجود دارد.
خداوند متعال میفرماید:
«چنین نیست (که شما می پندارید) به یقین انسان طغیان می کند؛ از اینکه خود را بی نیاز ببیند»[ علق (96)، آیات 6 و 7.].
«بخورید از روزیهای پاکیزه ای که به شما داده ایم؛ و در آن طغیان نکنید، که غضب من بر شما وارد شود و هرکس غضبم بر او وارد شود، سقوط می کند»[ طه (20)، آیه 81.].
(((وَ لَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبادِهِ لَبَغَوْا فِی الْأَرْضِ وَ لکِنْ یُنَزِّلُ بِقَدَرٍ ما یَشاءُ إِنَّهُ بِعِبادِهِ خَبِیرٌ بَصِیرٌ)))[ شوری (42)، آیه 27.]؛
«اگر خداوند روزی را برای بندگانش وسعت بخشد، در زمین طغیان و ستم می کنند؛ از اینرو به مقداری که می خواهد (و مصلحت می داند) نازل می کند، که نسبت به بندگانش آگاه و بیناست».
همچنین فرمود:
«ای کسانی که ایمان آورده اید! هنگامیکه در راه خدا گام می زنید (و به سفری برای جهاد می روید)، تحقیق کنید! و به خاطر اینکه سرمایهی ناپایدار دنیا (و غنایمی) به دست آورید، به کسی که اظهار صلح و اسلام می کند نگویید: «مسلمان نیستی»؛ زیرا غنیمتهای فراوانی (برای شما) نزد خداست. شما قبلاً چنین بودید؛ و خداوند بر شما منّت نهاد (و هدایت شدید). پس، (به شکرانه این نعمت بزرگ،) تحقیق کنید! خداوند به آنچه انجام می دهید آگاه است»[ نساء (4)، آیه 94.].
اما اینکه آیا روزی هر کس از آغاز تا پایان عمر تعیین شده، و خواه ناخواه به او می رسد؟ یا اینکه باید به دنبال آن رفت؟
بعضی از افراد سست و بی حال به اتکاء تعبیراتی همانند آیه فوق، یا روایاتی که روزی را مقدر و معین معرفی می کند فکر می کنند لزومیندارد که انسان برای تهیه معاش زیاد تلاش کند، چرا که روزی مقدر است و به هر حال به انسان می رسد، و هیچ دهان بازی بدون روزی نمی ماند! این چنین افراد نادان که شناختشان درباره دین و مذهب فوق العاده سست و ضعیف است بهانه به دست دشمنان می دهند که مذهب عاملی است برای تخدیر و رکود اقتصادی و خاموش کردن فعالیتهای مثبت زندگی، و تن در دادن به انواع محرومیتها، به عذر اینکه اگر فلان موهبت نصیب من نشده حتماً روزی من نبوده، اگر روزی من بود بدون چون و چرا به من می رسید و این فرصت خوبی به دست استثمارگران می دهد که هر چه بیشتر مردم محروم را بدوشند و آنها را از ابتدایی ترین وسائل زندگی محروم سازند.
در حالی که مختصر آشنایی به قرآن و احادیث اسلامیبرای پی بردن به این حقیقت کافی است که اسلام پایه هرگونه بهره گیری مادی و معنوی انسان را سعی و کوشش و تلاش می شمرد تا آنجا که در جمله شعارگونه قرآنی «لَیْسَ لِلْإِنْسانِ إِلَّا ما سَعی»، بهره انسان را منحصراً در کوشش و کارش قرار می دهد.
پیشوایان اسلامیبرای اینکه سر مشقی به دیگران بدهند در بسیاری از مواقع کار می کردند کارهایی سخت و توانفرسا.پیامبران پیشین نیز از این قانون مستثنی نبودند، از چوپانی گرفته، تا خیاطی، و زره بافی و کشاورزی، اگر مفهوم تضمین روزی از طرف خدا، نشستن در خانه و انتظار رسیدن روزی باشد، نباید پیامبران و امامان که از همه آشناتر به مفاهیم دینی هستند اینهمه برای روزی تلاش کنند.
بنابراین ما هم می گوییم روزی هر کس مقدر و ثابت است، ولی در عین حال مشروط به تلاش و کوشش می باشد، و هر گاه این شرط حاصل نشود مشروط نیز از میان خواهد رفت.
این درست به آن می ماند که می گوییم هر کس اجلی دارد و مقدار معینی از عمر. مسلماً مفهوم این سخن آن نیست که اگر انسان حتی دست به انتحار و خودکشی و یا تغذیه از مواد زیانبخش بزند تا اجل معینی زنده می ماند، مفهومش این است که این بدن استعداد بقاء تا یک مدت قابل ملاحظه دارد اما مشروط به اینکه اصول بهداشت را رعایت کند و از موارد خطر بپرهیزد و آنچه سبب مرگ زودرس می شود از خود دور کند.
نکته مهم این است که آیات و روایات مربوط به معین بودن روزی در واقع ترمزی است برای افکار مردم حریص و دنیاپرست که برای تأمین زندگی به هر در می زنند، و هر ظلم و جنایتی را مرتکب می شوند، به گمان اینکه اگر چنین نکنند زندگیشان تأمین نمی شود.
آیات قرآن و احادیث اسلامیبه اینگونه افراد هشدار می دهد که بیهوده دست و پا نکنند، و از طریق نامعقول و نامشروع برای تهیه روزی تلاش ننمایند، همین اندازه که آنها در طریق مشروع گام بگذارند و تلاش و کوشش کنند مطمئن باشند خداوند از این راه همه نیازمندیهای آنها را تامین می کند. خدایی که آنها را در ظلمتکده رحم فراموش نکرد. خدایی که به هنگام طفولیت که توانایی بر تغذیه از مواد غذایی این جهان نداشتند روزیشان را قبل از تولد به پستان مادر مهربان حواله کرد.
خدایی که به هنگام پایان دوران شیرخوارگی در آن حال که ناتوان بودند، روزیشان را به دست پدر پر مهری داد که صبح تا شام جان بکند و خوشحال باشد که برای تهیه غذای فرزندانم زحمت می کشم.
آری این خدا چگونه ممکن است به هنگامیکه انسان بزرگ می شود و توانایی و قدرت به هر گونه کار و فعالیت پیدا می کند او را فراموش نماید، آیا عقل و ایمان اجازه می دهد که انسان در چنین حالی به گمان اینکه ممکن است روزیش فراهم نشود در وادی گناه و ظلم و ستم و تجاوز به حقوق دیگران گام بگذارد و حریصانه به غصب حق مستضعفان پردازد.
البته نمی توان انکار کرد که بعضی از روزیهاست چه انسان به دنبال آن برود، یا نرود، به سراغ او می آیند. آیا می توان انکار کرد که نور آفتاب بدون تلاش ما به خانه ما می تابد و یا باران و هوا بدون کوشش و فعالیت به سراغ ما می شتابد؟ آیا می توان گفت که عقل و هوش و استعدادی که از روز نخست در وجود ما ذخیره شده به تلاش ما بوده است!؟
این را نیز نمی توان انکار کرد که در پاره ای از موارد انسان به دنبال چیزی نمی رود، ولی بر اثر یک سلسله عوامل مادی پیرامونی و یا عوامل معنوی نصیب او می شود، اینگونه روزیها گرچه در نظر ما تصادفی است اما در واقع و از نظر سازمان آفرینش حسابی در آن می باشد. ولی به هر حال نکته اساسی این است که تمام تعلیمات اسلامیبه ما می گوید برای تأمین زندگی بهتر چه مادی و چه معنوی، باید تلاش بیشتر کرد، و فرار از کار به گمان مقسوم بودن روزی غلط است.
لازم به ذکر است که گاهی خداوند رزق کسی را از همین اسباب طبیعی میرساند ولی از طریق دیگری و از کانال دیگری این روزی از بین میرود و یا غصب میشود چرا که این عالم محل تزاحم است و گاهی پدیدهها همدیگر را خنثی میکنند. از اینرو اگر در جامعه، انسانهای ناهنجار و سارقانی وجود داشته باشد و یا حاکمان ظالم و کارگزارانی نالایق در رأس امور باشند، چه بسا روزیهای خدادادی را چپاول کنند و امکانات عمومیرا تباه سازند و این به نوعی نتیجه کوتاهیهای فردی و اجتماعی است و از سوی خدا کاستی نبوده است. اگر خدا رزاق و روزیرسان است چرا گروه زیادی از مردم جهان در فقر به سر میبرند؟ آیا میتوان گفت هر کس «قسمت» خودش را دارد و این قضا و قدر الهی است؟
در این باره نخست باید به این نکته مهم توجه داشته باشیم که رزق و روزی تنها به خوراک و پوشاک نیست. برخی از جهت مادی خیلی پولدارند و برخی از جهت علم و معنویت بسیار وارسته هستند، بنابراین رزق و روزی فقط به پول و امکانات مادی نیست. چنانکه راغب در مفرات گفته است: رزق بخشش مدام و پیوسته است که گاهی دنیوی و زمانی اخروی است و گاهی نصیب و بهره را هم رزق گویند و همچنین به چیزی که به معده می رسد و با آن تغذیه می شود. در صحاح، رزق را عطا و آنچه از آن نفع برده میشود معنی کرده است. و در قاموس قرآن گفته است: رزق عطائی است که از آن منتفع میشوند خواه طعام باشد یا علم و یا غیر آن.
در قرآن مجید گذشته از معنای مشهور رزق به نبوت نیز رزق گفته شده است:
(((یا قَوْمِ أَ رَأَیْتُمْ إِنْ کُنْتُ عَلی بَیِّنَةٍ مِنْ رَبِّی وَ رَزَقَنِی مِنْهُ رِزْقاً حَسَناً…)))[ هود (11)، آیه 88.].
همچنین به امنیّت نیز رزق گفته شده:
«آنها گفتند: ما اگر هدایت را همراه تو پذیرا شویم، ما را از سرزمینمان می ربایند. آیا ما حرم امنی در اختیار آنها قرار ندادیم که ثمرات هر چیزی (از هر شهر و دیاری) به سوی آن آورده می شود؟! رزقی است از جانب ما؛ ولی بیشتر آنان نمی دانند»[ قصص (28)، آیه 57.].
و گاهی رزق، فقط به خوراک اطلاق شده مثل:
(((… وَ عَلَی الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَ کِسْوَتُهُنَّ…)))[ بقره (2)، آیه 233.]؛
«… بر آن کس که فرزند برای او متولّد شده(پدر)، لازم است رزق (خوراک) و پوشاک مادر را بهطور شایسته بپردازد…».
در این آیه شریفه کسوت (پوشاک) را از رزق جدا کرده است.
اما چرا روزی مردم یکسان نیست؟
شکی در این نیست که تلاش افراد در اندازه و مقدرات روزی آنها مؤثر است. یعنی اگر افراد دنبال روزی خود نروند در موارد بسیاری از آن محروم میشوند. درست است که خداوند متعال روزیرسان است؛ ولی چنین نیست که خدا روزی هر کسی را در دهانش بگذارد. بلی، افرادی هستند که خداوند متعال بیواسطه یا باواسطه روزی آنها را بدون اینکه تلاشی برای کسب آن بکنند میرساند. مثل کودکان شیرخوار و از کارافتادگان؛ اما اکثر مردم روی زمین از طریق کار و تلاش و پذیرفتن مسئولیتهای اجتماعی روزی خود را به دست میآورند و اگر خدا روزی مردم را به کار آنها گره نمیزد کمتر کسی حاضر میشد به وظیفه خود عمل کند. بنابراین، تلاش برخی افراد برای رسیدن به روزی لازم است؛ ولی چنین هم نیست که هر کس بیشتر تلاش نمود حتماً روزی بیشتری نیز به چنگ آورد.
اساساً یکی از حکمتهای تفاوت ارزاق نیز همین است که انسانها از این راه متوجّه خدا شوند و بدانند که همه امور به دست اوست.لذا امیرالمومنین(علیه السلام) فرمود:
«عَرَفْتُ اللَّهَ سُبْحَانَهُ بِفَسْخِ الْعَزَائِمِ وَ حَلِّ الْعُقُودِ وَ نَقْضِ الْهِمَمِ»[ نهج البلاغه، حکمت 250.]؛ «خدا را از راه به هم خوردن تصمیمها، واماندن پیمانها و نقض شدن ارادهها شناختم».
به تصریح قرآن کریم توسعه و تنگی روزی در دست خداست:
(((إِنَّ رَبَّکَ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشاءُ وَ یَقْدِرُ إِنَّهُ کانَ بِعِبادِهِ خَبِیراً بَصِیراً )))[ اسراء (17)، آیه 30.]؛
«پروردگار تو روزی را برای هر کس از بندگانش بخواهد گسترده می کند، و برای هر کس بخواهد محدود می سازد؛ همانا خداوند نسبت به بندگانش خبیر و بصیر است».
از ذیل آیه به دست میآید که قبض و بسط روزی، روی عللی بوده و بیحکمت نیست، و خدا به احوال بندگان دانا و به صلاح آنها آگاه است. مشابه این آیه در سوره های رعد: 26، قصص:82، عنکبوت: 62، سباء: 36، زمر: 52، نحل: 71 نیز آمده است.
بنا بر این، طبق مفاد آیات، هیچ موجودی محروم از روزی مکفی نیست. لکن در مواردی، یکی از شروط رسیدن به روزی تلاش خود افراد است. و مراد از تلاش نیز صرفاً کار کردن نیست؛ بلکه گاهی تلاش به این است شخص یا جامعه حقّ خود را دیگران بگیرد. مقدار غذا و پوشاک و امکاناتی که بر روی زمین وجود دارد چندین برابر نیاز بشر موجود است. لکن تنبلی، بیتدبیری، و کج فهمی، ظلم و اسراف و بیتقوایی عدّهای از مردم باعث شده است که درصد بالایی از ثروت روی زمین در دست درصد کمیاز ویژهخواران قرار گیرد. آیا اگر مردم محروم برای احقاق حقّ خود قیام کنند نمیتوانند حقّ خود را از آنها بگیرند؟! روشن است که اگر بخواهند میتوانند. آیا اگر مردم فلسطین، مردم عراق، مردم افغانستان و مردم دیگر ممالک گرفتار فقر، یکپارچه برخیزند نمیتوانند از عهده اسرائیل و آمریکا و دیگر کشورهای جهانخوار بر آیند؟! اگر بخواهند میتوانند؛ ولی اختلافات فکری، مذهبی، تنبلیها، ترسها و اندیشههای نادرست اجازه چنین کاری را نمیدهد. انبیاء(علیهم السلام) آمدهاند تا بشر را با هم یکرنگ کنند تا در سایه یکرنگی، همه از مواهب خدادادی عادلانه استفاده کنند. لکن برخی مردم تن به این تعالیم نمیدهند؛ و تا مردم تن به تعالیم الهی ندهند، این بیعدالتی در تقسیم رزق، همواره خواهد بود. این سنّت خداست که هر کس آخرت را رها کرده و فقط دنیا را بخواهد به مقداری از آن میرسد. و هر کس برای آخرتش تلاش کند و احکام خدا را رعایت کند هم از نعمتهای دنیا و هم از نعمتهای آخرت بهرهمند میشود.
«آنکس که(تنها) زندگی زودگذر(دنیا) را می طلبد، آن مقدار از آن را که بخواهیم -و به هر کس اراده کنیم- می دهیم؛ سپس دوزخ را برای او قرار خواهیم داد، که در آتش سوزانش می سوزد در حالی که نکوهیده و رانده (درگاه خدا) است. – و آن کس که سرای آخرت را بطلبد، و برای آن سعی و کوشش کند- در حالی که ایمان داشته باشد- سعی و تلاش او، (از سوی خدا) پاداش داده خواهد شد»[ اسراء (17)، آیات 18 و 19.].
«کسی که زراعت آخرت را بخواهد، به کشت او برکت و افزایش می دهیم و بر محصولش می افزاییم؛ و کسی که فقط کشت دنیا را بطلبد، کمیاز آن به او می دهیم امّا در آخرت هیچ بهره ای ندارد»[ شوری (42)، آیه 20.].
این دو آیه شریفه مربوط به فرد است؛ یعنی اگر فردی فقط به دنبال دنیا باشد، و آخرت را رها کند دچار سنّت استدراج میشود و خدا او را غرق در خواستههایش میکند و در نهایت او را وارد جهنّم میکند. و اگر کسی طالب آخرت باشد و در راه آن تلاش کند او نیز به آخرتش میرسد و از دنیا نیز بیبهره نمیماند. امّا اگر یک جامعه در مسیر خدا و آخرت قرار گیرند، نه تنها آخرت مردم آن جامعه تأمین میشود، در دنیا نیز غرق در نعمت میشوند. و از آفات آسمان و زمین ایمن میشوند. خداوند متعال میفرماید:
«و اگر اهل شهرها و آبادیها، ایمان می آوردند و تقوا پیشه می کردند، برکات آسمان و زمین را بر آنها می گشودیم؛ ولی (آنها حق را) تکذیب کردند؛ ما هم آنان را به کیفر اعمالشان مجازات کردیم»[ اعراف (7)، آیه 96.].
بنابراین، یکی دیگر از از عوامل ازدیاد رزق دینداری یا عدم دینداری است. اگر اجتماع متدیّنین حقیقتاً از دین تبعیّت کنند نعمات الهی به آن جامعه سرازیر میشود و همه به اندازه کفاف از نعمات دنیایی بهره میبرند. امّا اگر جامعهای ادّعای دینداری کند ولی دیندار واقعی نباشد، برکت از آن جامعه برداشته میشود؛ و در چنین فضایی فقط کسانی به ثروت میرسند که فقط طالب دنیا هستند و اگر از دین هم حرفی میزنند فقط برای این است که به دنیا برسند. و این از یک طرف مجازات خود آن شخص است که گرفتار سنّت استدارج شده است. و از طرف دیگر مجازات جامعه مدّعی دینداری است. چون در ادّعای خود صدق تامّ ندارند.
حاصل کلام
1. رزق فقط شامل خوراک و پوشاک و مسکن و امثال آن نیست. بلکه هر چیزی که بشر از آن سود میبرد جزء رزق است. لذا وجود، انسان بودن، سلامتی، دین، علم، امنیّت، انبیاء و ائمه(علیهم السلام)، استعدادها و… همه جزء رزق محسوب میشوند.
2. با تعریف فوق از رزق، همه موجودات از رزق الهی بهره دارند؛ و موجودی نیست که از خدا دم به دم روزی نگیرد. در بین انسانها نیز همه از روزی الهی بهره دارند. ولی روزیهای گوناگون به صورت متفاوت بین مردم تقسیم شده تا انسانها محتاج یکدیگر باشند و در نتیجه اجتماع انسانی شکل گیرد؛ و در متن اجتماع استعدادهای فطری انسانها شکوفا شود. امّا این مطلب را که چه چیزی به نفع شخص خاصّی است فقط خدا میداند چرا که او خبیر و علیم است. چه بسا انسان با علم ناقص خود چیزی را به ضرر خود بداند و حال آنکه نفع او در همان است. خداوند متعال میفرماید:
(((… وَ عَسی أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ عَسی أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ)))[ بقره (2)، آیه 216.]؛
«چه بسا چیزی را خوش نداشته باشید، حال آن که خیرِ شما در آن است. و یا چیزی را دوست داشته باشید، حال آنکه شرِّ شما در آن است. و خدا می داند، و شما نمی دانید».
(((فَعَسی أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ یَجْعَلَ اللَّهُ فیهِ خَیْراً کَثیرا)))[ نساء (4)، آیه 19.]؛
«چه بسا چیزی خوشایند شما نباشد، در حالی که خداوند خیر فراوانی در آن قرار می دهد».
3. تفاوت رزق افراد دارای حکمتهای فراوانی است که انسانهای اهل ایمان و فکر به آنها پی میبرند؛ در نتیجه بر قوّت ایمانشان افزوده میشود.
4. رزّاق بودن خدا به صرف دادن یک رزق به هر موجود نیز تحقق مییابد. لذا تفاوت روزی افراد خدشهای به رزّاقیّت او نمیرساند. بلکه خود همین تفاوت، روزی دیگری است برای همه انسانها و بلکه برای همه موجودات. چون بقاء نظام عالم و نظام اجتماع به این تفاوتهاست. لذا از این تفاوتها میتوان به حکمت خدا پی برد.
5. روزی فقط و فقط به دست خداست؛ و تلاش انسان فقط معدّ است. رزق از سنخ مخلوق است و هیچ انسانی قادر به خلق روزی نیست. کار و تلاش فقط راهی است برای رسیدن به روزی که خدا خلق نموده است. لذا ربط علّی و معلولی بین کار و تلاش و روزی وجود ندارد. ولی یک نحوه ارتباط بین آن دو وجود دارد. و خدا به خاطر مصالحی، این دو را در موارد زیادی به هم گره زده است.
6. مقدار رزقی که خدا آفریده فراتر از نیازهای بشر موجود است. لذا فقر موجود در انسانها معلول علل انسانی است. یعنی خود انسانها نمیگذارند روزی افراد به آنها برسد یا خود افراد دنبال گرفتن روزی خود نیستند. خداوند متعال در این مورد نیز راه را از طریق شریعت نشان داده است لکن مردم، ایمان لازم به احکام خدا را ندارند.