۱۳۹۶/۰۴/۲۰
–
۳۴۰ بازدید
سلام؛ مدتی هست نماز نمیخونم وبرام مهم نیست ؛ غیبت میشنوم برام مهم نیست ؛ با نامحرم حرف میزنم برام مهم نیست ؛ اصآ گناه کردن برام عادی شده وبرام مهم نیست ک گناه رو گناه اضافه میکنم؛ من دختری بودم حافظ قرآن و ب دنبال نماز شب و شهدا… ولی دیگه ن حسی ب قرآن دارم ن ب شهدا ون حتی ب ائمه هیچ احساسی ندارم ؛ قبلا اگر خطایی میکردم اشک میریختم وتوبه ؛از خدا وائمه استعانت میخاستم ؛اما حالا اصآ دلم نمیخاد دیگه با ائمه و خدا درد ودل کنم ؛ دیگه اسلام و قرآن و خدا وپیغمبرو گذاشتم کنار ؛ گاهی تو فکرم میگنجه ک برم مشهد واز امام هشتم بخام راه نشونم بده؛ برم درگاه خدا تا آدمم کنه ؛ولی اصآ دیگ عشق واحساسی نیس ک هیچ دلمم نمیخاد ب درگاه خدا هم برم ؛اگر قرار بود آدم بشم و خداهم میخاست ک آدم بشمو بیام تو راه راست ک کمک میکرد ن اینکه وقتی تو منجلاب گناه قرار میگرم ن کمکی ک رها هم کنه؛ اصآ خدا کیه اصآ بندهاشو دوست داره اصآ بندهاش براش مهمن؛ (نگید ک حدیث قدسی داریم خدا مشتاق بندهایی هس ک ازش دور شدن و… ک گوشم از اینا پره) لطفآ از عذاب و حساب وقیامت برام نرید رو منبر ک کلی گوشمونو از اینا پر کردید ؛ینی دین اسلامو دین عذاب دادن برامون گفتید ک اگ فلان کنی فلان عذاب میاد سراغت فلان نکنی فلان حسابو باس پس بدی ؛ آقا راه رو نشون بدید راه عشق بازی راه آدم شدن ؛ اگر هم پاسخ بترس ازعذابو میخایید بگید همون بهتر ک جواب ندید؛ اگر شهدا واقعآ زندن وشماها باورشون دارید پس بخایید ک جوابی برام داشته باشید ک منم ب باور برسم؛ من دیگه هیچیوهیچکیو باور وقبول ندارم؛ آقا تا کی توبه کردنو توبه شکستن راه توبه نشکستنو بهم نشون بدید؛ اگرم قیامتی وجود داره وباس جوابگو باشم فردا پیش همون خدایی ک بر حق میدونیدش میگم من پرسیدم اما جوابی قانع وقاطع وکارساز نگرفتم
ایمان یعنی عمیقا باور کنیم که هستی محدود به دنیا نیست و بعد از دنیا عالم آخرت است و ما در این دنیا وظیفه ای جز آماده سازی خود برای سفر آخرت نداریم و این آماده سازی با قرب به خدا و توحید و خداپرستی ایجاد می شود.
دو نوع ایمان داریم ،تقلیدی و تحقیقی. ایمان تحقیقی ضعیف نمی شود و کمتر در معرض آسیب است ولی ایمان تقلیدی در معرض انواع آسیب ها قرار دارد و ضعیف می شود.
ما معمولا در ابتدای زندگی ایمانمان تقلیدی است و لازم است برای تقویت ایمان خود تحقیق کنیم تا ایمانمان مستند به علم و تحقیق و شناخت حقیقت شود.
برای این منظور لازم است شما راه مطالعه و تحقیق را در پیش بگیرید و کتابهای عقیدتی مطالعه کنید و در مورد حقایقی همچون خدا و روح انسان و دنیا و آخرت و قیامت و توحید و ولایت و نقش دین و هدف زندگی خودشناسی و خودسازی تحقیق کنید و ایمان خود را مستند و مستدل نمایید تا کمتر در معرض آسیب باشد.
پس یک عامل برای تقویت ایمان علم است. اما عامل دیگر عمل و عبادت و رابطه با خدا است. هر قدر که به وظایف شرعی خود بهتر عمل کنید ایمان شما بیشتر تقویت می شود چون آثار مثبت ان را در زندگی خود مشاهده می کنید.
در کنار علم و عمل لازم است از عوامل آسیب زا هم پرهیز نمایید. مثلا خود را در معرض شبهات و هجوم فرهنگی دشمن قرار ندهید و با اینترنت و شبکه های اجتماعی با احتیاط برخورد کنید و از دیدن عکس و فیلم و چیزهایی که محرک شهوت است یا شک و شبهه ایجاد می کند پرهیز کنید. و در صورتی که شک و شبهه ای پی آمد سوال کنید و در رفع آن بکوشید.
عوامل محیطی فراوانی در تضعیف ایمان نقش دارند. دوستان یکی از این عوامل هستند باید در انتخاب دوست دقت کنید و با اهل ایمان معاشرت نمایید.
تلاوت با دقت قرآن کریم و روایات در تقویت ایمان بسیار موثر است. هر روز مقداری با این کتاب مقدس انس داشته باشید و مطالعه کنید تا ایمان شما تقویت شود.
یاد مرگ در این زمینه بسیار موثر است. یاد مرگ یعنی بدانید و باور کنید که دنیا زودگذر است و ما بعد از مرگ به زندگی خود ادامه می دهیم و باید برای سفر آخرت آماده شویم.
اگر کسی باور کند که هدف زندگی دنیا چیزی جز آمادگی برای سفر آخرت نیست، بیشتر به یاد خدا و خود خواهد بود و کمتر به گناه آلوده می شود.
با ایمان تقلیدی نمی شود خودسازی کرد. خودسازی ایمان یقینی و ثابت و استوار همچون کوه نیاز دارد.
لذا ضرورت تحقیق و آشنایی به حقیقت آشکار می شود. حقیقت جویی و سلوک نظری که در ابتدای خودسازی وجود دارد باعث می شود که علم ما تفصیلی و ایمان ما تحقیقی و ثابت شود و توان حرکت در مسیر سخت خودسازی را با انگیزه و اراده و عزم استوار پیدا کنیم.
ما برای اینکه عملا وارد خودسازی شویم نیاز به چند چیز داریم. مانند شناخت حقیقت، ایمان قوی و یقینی و اراده قوی و انگیزه قوی و عملکرد قوی و عبودیت قوی و عزم و تصمیم قوی و نیت خالص
در حالی که در ابتدا ما با علم اجمالی و ایمان تقلیدی مواجه هستیم و خودسازی به ایمان ثابت و تحقیقی نیاز دارد تا انگیزه و اراده انسان را تقویت کند و باعث عملکرد قوی و نیت خالص و عبودیت پاک شود.
علم اجمالی که از والدین به ما منتقل می شود و ایمان ضعیفی که تولید می کند نمی تواند و قدرت آنرا ندارد که ما را در جهت خودسازی هدایت کندو به کمال انسانی برساند.
ایمان تقلیدی که ما از والدین خود فرا گرفته ایم، بد نیست، اما قادر نیست انسان را به باورمندی یقینی و تعالی و اوج انسانیت برساند.
ایمان زمانی ارزش دارد و اثر گذار است که مستند به تحقیق در حقایق هستی و زندگی ودین، باشد.
ایمان اگر ناشی از تحقیق باشد، کمتر در معرض آسیب قرار دارد و ضعیف نمی شود، ولی ایمان تقلیدی که با شنیده ها و اطلاعات سطحی شکل می گیرد، به شدت در معرض انواع آسیب ها قرار دارد و ضعیف می شود.
شبهات فکری و شایعات و خرافات و اندیشه های انحرافی و القائات شیطانی و حتی رفتار متناقض اهل دین و مسئولین کشوری می تواند ایمان تقلیدی را مورد هجوم قرار دهد و تضعیف کند.
همه ما در ابتدای زندگی ایمان مان تقلیدی است، شاید این مرحله از ایمان لازم باشد، اما همانطور که اشاره کردیم کافی نیست.
برای اینکه خودسازی کنیم، حتما باید برای تقویت ایمان، مدتی از عمر خویش را صرف تحقیق و وصول به حقیقت نماییم.
تنها ایمان نیست که نیازمند علم وتحقیق است، عمل صالح نیز بی نیاز از تحقیق نیست. حقیقت نیت و اخلاص و عبودیت و توبه و گناه و تقوا از جمله حقایقی هستند که باید تحقیق شوند.
حتی بعد اخلاقی انسان نیز نیازمند تحقیقات فراوان است تا مشخص شود که ارزش اخلاقی چیست و ضد ارزش کدام است و راه تخلق به ارزش ها و خلاصی از ضد ارزش ها چگونه است.
هر مقدار که انسان بر علم و آگاهی اش نسبت به حقیقت افزوده می شود، ارزش ایمان و عمل و همچنین قدر و قیمت خودش نیز بالاتر می رود.
حدود 50 درصد خودسازی و سیر و سلوک انسان در مسیر تکامل، فکری و نظری است. علم و تفکر و کشف حقیقت است که انسان را می سازد. به قول مولوی، ای برادر تو همه اندیشه ای – ما بقی تو استخوان و ریشه ای.
حتی خدای متعال هم با صفت علم خدایی می کند. در ترتیب امهات اسماء الهی بعد از صفت حیات که بزرگترین صفت خداوند است، صفت علم قرار دارد.
بقیه صفات کمالی خداوند تحت تاثیر صفت علم هستند. این به این معنا است که خدای متعال هم از طریق علم جهان را آفریده و اداره می کند.
ریشه عصمت انبیای الهی و پیامبر اسلام (ص) و امامان بعد از ایشان (ع) هم در علم است. ریشه نبوت و رسالت و ولایت همه در علم به حقیقت نهفته است.
طلبه ها بیشترین کاری که انجام می دهند، علم آموزی و تفکر در حقایق تکوینی و تشریعی است و بیشتر از طریق صفت علم به خدا نزدیک می شوند.
ایمان، اخلاص، عمل صالح و عبادت در جای خود ضرورت دارد، ولی همه این امور وقتی ارزش پیدا می کند و تاثیر گذار می شود که مبتنی بر علم و سلوک نظری باشد.
کمیت، معیار ارزش عمل و عبادت انسان نیست، عمل کم از عالم پذیرفته می شود و در انسانیت و کمال و قرب او به خداوند تاثیر گذار است، در حالی که عمل و عبادت زیاد، اما بدون آگاهی از فرد عامی چندان ارزشی ندارد و تاثیر گذار نیست.
رسول گرامی فرمودند: من عمل علی غیر علم کان ما یفسده اکثر مما یصلح، کسی که عمل کند، ولی بدون علم و آگاهی، فسادش بیشتر از صلاح اش است .
امام صادق (ع) نیز فرمودند: العامل علی غیر بصیره کالسائر علی غیر الطریق و لا یزیده سرعه السیر من الطریق الا بعدا – عمل کننده غیر بصیر و نا آگاه، مثل سیر کننده در بیراهه است که هر قدر سریعتر حرکت کند، از مقصد دورتر می شود.
جاهل وقتی زیاد عبادت می کند، دچار انواع مشکلات، همچون عجب، تکبر، بداخلاقی و ریا و مانند آن می شود، اما عالم با عبادت و بندگی، خشوع اش بیشتر می شود. انما یخشی الله من عباده العلماء.
پیامبر خدا (ص) فرمود: اطلبوا العلم من المهد الی الهد. زگهواره تا گور دانش بجوی. یعنی یکی از وظایف مهم انسان در تمام زندگی کشف حقیقت و آگاهی در تمام زندگی است.
راه خودسازی با علم و آگاهی به حقیقت شروع می شود و با عرفان و کشف و شهود حقیقت به نتیجه می رسد.
حقایق عالم تکوین و تشریع!
در این قسمت به حقایقی اشاره می کنیم که لازم است مورد تحقیق و جستجوی حق طلبان و سالکان قرار گیرد.
1- حقایق عالم تکوین:
عالم تکوین یعنی عالم وجود که موضوع مباحث نظری مانند فلسفه و عرفان است. در عالم تکوین حقایقی وجود دارد که عمده ترین آنها عبارت است از:
الف: دو قطبی بودن هستی و تقسیم آن به طبیعت و ماورای طبیعت. عالم شهود و عالم غیب، دنیا و آخرت، ظاهر و باطن داشتن هستی.
ب: حقیقت وجود خداوند به عنوان حقیقت الحقایق که یک حقیقت ماورایی است و حقیقت توحید و اینکه خداوند منشا تمام تاثیرات و ظهورات هستی است.
پ: حقیقت روح انسان که یک هویت ماورایی و مجرد است و در این دنیا در قالب تن باید به کمال برسد و کمال او در نزدیک شدن به صفات خداوند است.
ت: حقیقت عالم طبیعت و دنیا و هدف زندگی در این دنیا و همچنین عالم آخرت که باطن همین دنیا است و بر عالم طبیعت احاطه دارد و به ما کاملا نزدیک است.
ث: حقیقت شیطان که منشا تمامی تاثیرات منفی و گمراه کننده در زندگی انسان است.
ج: حقیقت وحی و نبوت و رسالت و ولایت و امامت که نقش هدایت و راهبری انسان به سوی سعادت را به عهده دارد.
چ: حقیقت ملائکه و عالم ملکوت و جبروت و لاهوت که عوالم غیبی هستند و بر عالم ناسوت اشراف و تاثیر دارند.
ح: حقیقت اسماء و صفات الهی مانند حیات و علم و قدرت و سمع و بصر و عدالت و ربوبیت و خالقیت و بسیاری دیگر از صفات الهی و اینکه ذات از طریق این حقایق عالم را خلق و مدیریت می کند.
1- حقایق عالم تشریع:
عالم تشریع و دین، دست آورد تلاش انبیاء الهی و شیطان است که بر اساس اعتقاد و یا عدم اعتقاد به حقایق فراطبیعی شکل گرفته است.
بر این اساس ما دو نوع دین داریم:
الف: دین الهی که به راهبری انبیای الهی بر اساس اعتقاد به ماورای طبیعت شکل گرفته است. در این دین حقایق ماواری طبیعی مانند خدا و روح و عالم آخرت کاملا پذیرفته شده است.
راهبرد کلی ادیان الهی {توحید} است که با ارایه راهکارهای عملی، تحت راهبری معصومین (ع) انسان را به مقصد زندگی که کمال است می رساند.
ب: دین مادی که به حقایق ماورای طبیعی معتقد نیست و به راهبری شیطان و طاغوت برای گمراه ساختن انسان از دین الهی و از روی دشمنی با انسان ساخته شده است.
راهبرد دین مادی {شرک} است که شیطان با دو راهکار سرگرم کردن انسان به دنیا و غافل سازی او از آخرت و ترویج انواع پرستش غیر خدا انسان را اسیر طبیعت و دنیا می کند و او را به شقاوت می کشاند.
هر یک از این دین ها برای خود مکتب، جهان بینی و ایدئولوژی، اخلاق، سیستم حکومتی، فرهنگ، سیاست و مدیریت، مبانی اقتصادی، و تمدن دارند که کاملا بر اساس اعتقاد آنها به ماورای طبیعت و عدم این اعتقاد شکل می گیرد.
این دو نوع دین در حقیقت دو راهی است که در زندگی انسان برای رسیدن به کمال و سعادت وجود دارد.
عالم تکوین وتشریع حقایقی هستند که خارج از هویت ما مطرح اند و هر کسی که در این دنیا متولد می شود و زندگی می کند برای رسیدن به کمال، باید نسبت و رابطه خود را با این حقایق روشن کند.
حقیقت پرستش وعبودیت، ایمان و کفر، توحید و شرک، عقل و جهل، حق و باطل، آزادی و بندگی، گناه و توبه و بسیاری از حقایق دینی و شرعی و اخلاقی و تاریخی و اجتماعی هستند که لازم است در مورد آنها تحقیق صورت بگیرد.
بنابراین در صورتی که واقعا در صدد ساختن خود هستید و از وضعیت فعلی خود نگران می باشید، راه تحقیق و مطالعه را پیش بگیرید و بدانید به هر مقدار که علم و شناخت شما به حقیقت بیشتر می شود ایمان شما افزایش می یابد و بهتر و عمیق تر با خدا رابطه برقرار می کنید. موفق باشید.