خانه » همه » مذهبی » تمدن و فرهنگ در قرآن کریم

تمدن و فرهنگ در قرآن کریم


تمدن و فرهنگ در قرآن کریم

۱۳۹۳/۰۷/۲۲


۴۵۳ بازدید

در قران کریم از جند نوع تمدن و فرهنگ یاد شده است؟

در قرآن کریم از اقوام و تمدن های مختلفی نام برده شده که برخی از انها عبارت است از فرعونیان، قوم متعصب نوح، زورمندان عاد و ثمود، آلودگان اصحاب الرس و قوم لوط هر کدام به نوعی از انحراف فکری و اخلاقی گرفتار بودند که آنها را به نابودی کشاند. :1.فرعونیان: مردمی ظالم و ستمگر و استعمار کننده و استثمارگر و خودخواه بودند.2. قوم نوح: مردمی سخت و لجوج و خود برتر بین و متکبر بودند.3. قوم عاد : که پیامبر آنها حضرت هود ع بود و مردمی سرکش و طاغی و متکبر بودند .4.قوم ثمود: که پیامبر آنها حضرت صالح ع بود و آنها قومی مغرور بودند که تکیه بر قدرت خویشتن داشتند.5. اصحاب الرس: در گردابی از فساد مخصوصاً همجنس گرایی زنان و قوم لوط در منجلابی از فحشا مخصوصاً همجنس گرایی مردان غوطه ور بودند و همگی از جاده ی توحید منحرف و در بیراهه ها سرگردان.
ب. فرعونیان و قوم نوح با آبی که مایه حیات بود، نابود شدند. قوم عاد بوسیله ی طوفان و بادها که آن هم در شرایطی خاص مایه حیات است. قوم ثمود با ابری صاعقه بار، قوم لوط با بارانی از سنگ که بر اثر صاعقه یا به گفته ی بعضی آتشفشان بوجود آمده بود. اصحاب الرس بوسیله ی آتشی که از زمین برخاست و شعله ای که از ابری مرگبار فرو ریخت نابود گشتند، تا این انسان مغرور به خود آید و راه خدا و عدالت و تقوا پیش گیرد.
ج. توضیحی در باره اصحاب رس
وَ عاداً وَ ثَمُودَ وَ أَصْحابَ الرَّسِّ وَ قُرُوناً بَیْنَ ذلِکَ کَثِیراً (فرقان/ 38)
بسیارى عقیده دارند که اصحاب رس طایفه اى بودند که در یمامه مى زیستند و پیامبر بنام حنظله بر آنها مبعوث شد و آنان وى را تکذیب کردند و در چاهش افکندند، حتى بعضى نوشته اند که آن چاه را پر از نیزه کردند و دهانه چاه را بعد از افکندن او با سنگ بستند تا آن پیامبر شهید شد «1».
2- بعضى دیگر اصحاب رس را اشاره به مردم زمان شعیب مى دانند که بت پرست بودند، و داراى گوسفندان بسیار و چاههاى آب، و رس نام چاه بزرگى بود که فروکش کرد و اهل آنجا را فرو برد و هلاک کرد.
3- بعضى دیگر عقیده دارند که رس، قریه اى در سرزمین یمامه بود که عده اى از بقایاى قوم ثمود در آن زندگى مى کردند و در اثر طغیان و سرکشى هلاک شدند.
4- بعضى مى گویند: عده اى از عربهاى پیشین بودند که میان شام و حجاز مى زیستند .
5- بعضى از تفاسیر اصحاب رس را از بقایاى عاد و ثمود مى شناسد وَ بِئْرٍ مُعَطَّلَةٍ وَ قَصْرٍ مَشِیدٍ (آیه 45 سوره حج) را نیز مربوط به آن مى داند و محلشان را در حضرموت ذکر کرده، و ثعلبى در عرائس التیجان این قول را معتبرتر دانسته.
بعضى دیگر از مفسران که با نام ارس آشنا شده اند، رس را بر ارس (در شمال آذربایجان) منطبق کرده اند!
6- مرحوم طبرسى در مجمع البیان و فخر رازى در تفسیر کبیر و آلوسى در روح المعانى از جمله احتمالاتى که نقل کرده اند این است که آنها مردمى بودند که در انطاکیه شام زندگى مى کردند و پیامبرشان حبیب نجار بود.
7- در عیون اخبار الرضا از امام على بن موسى الرضا ع از امیر مؤمنان حدیثى طولانى درباره اصحاب رس نقل شده که فشرده آن چنین است:
آنها قومى بودند که درخت صنوبرى را مى پرستیدند و به آن شاه درخت مى گفتند، و آن درختى بود که یافث فرزند نوح بعد از طوفان در کناره اى به نام روشن آب غرس کرده بود، آنها دوازده شهر آباد داشتند که بر کنار نهرى به نام رس بود، این شهرها به نامهاى: آبان، آذر، دى، بهمن، اسفندار فروردین، اردیبهشت، خرداد، تیر، مرداد و شهریور و مهر نام داشت که ایرانیان نامهاى ماههاى سال خود را از آنها گرفته اند.
آنها به خاطر احترامى که به آن درخت صنوبر مى گذاشتند، بذر آن را در مناطق دیگر کاشتند و نهرى براى آبیارى آن اختصاص دادند به گونه اى که نوشیدن آب آن نهر را بر خود و چهارپایانشان ممنوع کرده بودند، حتى اگر کسى از آن مى خورد او را به قتل مى رساندند، و مى گفتند این مایه حیات خدایان ما است و شایسته نیست کسى از آن چیزى کم کند! آنها در هر ماه از سال، روزى را در یکى از این شهرهاى آباد عید مى گرفتند و به کنار درخت صنوبرى که در خارج شهر بود مى رفتند، قربانیها براى آن مى کردند و حیواناتى سر مى بریدند و سپس آنها را به آتش مى افکندند، هنگامى که دود از آنها به آسمان برمى خاست در برابر درخت به سجده مى افتادند و گریه و زارى سرمى دادند! عادت و سنت آنها در همه این شهرها چنین بود تا اینکه نوبت به شهر بزرگى که پایتخت پادشاهشان بود و نام اسفندار داشت مى رسید، تمامى اهل آبادیها همه در آن جمع مى شدند و دوازده روز پشت سر هم عید مى گرفتند و آنچه در توان داشتند قربانى مى کردند و در برابر درخت سجده مى نمودند.
هنگامى که آنها در کفر و بت پرستى فرو رفتند، خداوند پیامبرى از بنى اسرائیل به سوى آنها فرستاد تا آنها را به عبادت خداوند یگانه و ترک شرک دعوت کند، اما آنها ایمان نیاوردند، پیامبر ص براى قلع ماده فساد از خدا تقاضا کرد، آن درخت بزرگ خشکید، آنها هنگامى که چنین دیدند سخت ناراحت شدند و گفتند این مرد خدایان ما را سحر کرده! بعضى دیگر گفتند: خدایان به خاطر این مرد که ما را دعوت به کفر مى کند بر ما غضب کردند!.
و به دنبال این بحثها همگى تصمیم بر کشتن آن پیامبر گرفتند، چاهى عمیق کندند و او را در آن افکندند و سر آن را بستند و بر بالاى آن نشستند و پیوسته ناله او را شنیدند تا جان سپرد، خداوند به خاطر این اعمال زشت، و این ظلم و ستمها آنها را به عذاب شدیدى گرفتار کرد و نابود ساخت «1».
قرائن متعددى مضمون این حدیث را تایید مى کند زیرا با وجود ذکر اصحاب الرس در برابر عاد و ثمود، احتمال اینکه گروهى از این دو قوم باشند بسیار بعید به نظر مى رسد.
همچنین وجود این قوم در جزیره عربستان و شامات و آن حدود که بسیارى احتمال داده اند نیز بعید است، چرا که قاعدتا باید در تاریخ عرب انعکاسى داشته باشد در حالى که ما کمتر انعکاسى از اصحاب الرس در تاریخ عرب مى بینیم.
از این گذشته با بسیارى از تفاسیر دیگر قابل تطبیق است از جمله اینکه رس نام چاه بوده باشد (چاهى که آنها پیامبرشان را در آن افکندند) و یا اینکه آنها صاحب کشاورزى و دامدارى بودند و مانند اینها.
و اینکه در روایتى از امام صادق ع مى خوانیم: که زنان آنها داراى انحراف همجنس گرایى بودند نیز با این حدیث منافات ندارد .
ولى از عبارت نهج البلاغه (خطبه 180) برمى آید که آنها تنها یک پیامبر نداشتند زیرا مى فرماید:
این اصحاب مدائن الرس الذین قتلوا النبیین و أطفئوا سنن المرسلین و احیوا سنن الجبارین؟!:
کجایند اصحاب شهرهاى رس، آنهایى که پیامبران را کشتند و سنن رسولان خدا را خاموش کردند و سنتهاى جباران را احیاء نمودند؟! اما این تعبیر با روایت بالا نیز منافات ندارد، زیرا ممکن است روایت تنها اشاره به بخشى از تاریخ آن کند که پیامبرى در میان آنها مبعوث شده بود.
تفسیر نمونه، ج 15، ص: 94

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد