۱۳۹۴/۱۱/۱۹
–
۱۰۰۱ بازدید
اگر بخواهیم بر اساس آموزههای اسلامی یک رفتار متواضعانه داشته باشیم باید چه کار کنیم؟ آیا تواضع بیش از حد موجب خواری نمیشود، مخصوصاً در برابر کسانی که تکبر دارند و خودشان را برتر میدانند و خودشان را میگیرند؟!
دستور تواضع به شخص پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)
با اینکه پیامبر خاتم(صلی الله علیه و آله و سلم) از تکبر و غرور به دور بوده است، اما به جهت اهمیت تواضع، خداوند به او دستور ویژه به تواضع در مقابل مؤمنان میدهد؛ آنجا که میفرماید:
(((وَ اخْفِضْ جَناحَکَ لِمَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْمُوءْمِنینَ)))[ شعراء (26)، آیه 215.]؛
«[ای پیامبر!] بال و پر خود را برای مؤمنانی که از تو پیروی میکنند، بگستر [و نسبت به آنها تواضع و مهربانی کن]!»
تواضع، نشانه بندگی و برتری
خداى متعال در آنجا که صفات و ویژگیهاى بندگان خاص خود را بر مى شمارد یکى از آن امتیازات را تواضع مى داند و مى فرماید:
(((وَ عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذینَ یَمْشُونَ عَلَی الْأَرْضِ هَوْناً وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً)))[ فرقان (25)، آیه 63.]؛
«بندگان [خاص خدای[ رحمان، کسانی هستند که با آرامش [و بیتکبر] بر زمین راه میروند و هنگامی که جاهلان آنها را مخاطب سازند [و سخنان نابخردانه گویند]، به آنها سلام میگویند [و با بیاعتنایی و بزرگواری میگذرند]».
علی(علیه السلام) فرمود:
«عَلَیْکَ بِالتَّوَاضُعِ فَإِنَّهُ مِنْ أَعْظَمِ الْعِبَادَةِ»[ بحارالانوار، ط بیروت، ج 72، ص 119.]؛ «بر تو باد به تواضع که برترین عبادت است».
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:
«خداوند به پنج دسته [از انسانها] به فرشتگان مباهات میکند: به رزمندگان [راه خدا]، فقرا[یی که دین را به دنیا نمیفروشند]، کسانی که به خاطر خدا تواضع میکنند، ثروتمندانی که بیمنت به مستمندان کمک میکنند و کسانی که در خلوت از خوف خدا گریه میکنند»[ جامع الاخبار، ص 96.].
امام صادق(علیه السلام) فرمود:
«التَّوَاضُعُ أَصْلُ کُلِّ خَیْرٍ نَفِیسٍ وَ مَرْتَبَةٍ رَفِیعَةٍ»[ همان، ص 121.]؛ «تواضع ریشه هر کار نیک و با ارزش و مقام والایی است».
آن حضرت در ادامه فرمود:
«لَیْسَ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عِبَادَةٌ یَقْبَلُهَا وَ یَرْضَاهَا إِلَّا وَ بَابُهَا التَّوَاضُعُ»[ مصباح الشریعه، ترجمه مصطفوی، ص 243.]؛ «هیچ عبادتی برای خدا مورد رضا و قبول نخواهد بود، مگر اینکه باب آن تواضع است».
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:
«إِنَّ التَّوَاضُعَ یَزِیدُ صَاحِبَهُ رِفْعَةً فَتَوَاضَعُوا یَرْفَعْکُمُ اللَّهُ»[ امالی، مفید، ص 239.]؛ «به راستی فروتنی باعث زیادی بالا رفتن صاحبش میشود. پس فروتنی کنید که خداوند شما را بالا برد».
امام باقر(علیه السلام) فرمودهاند:
«خدا به موسی وحى کرد: اى موسى میدانى چرا تو را براى وحى و سخنم از میان همه خلقم برگزیدم. فرمود: پروردگارا نمیدانم. فرمود: اى موسى من یک نظرى به همه خلقم انداختم و کسى را با تواضع تر از تو ندیدم، و ازاینرو تو را مخصوص به وحى و سخنم کردم از همه خلق خودم»[ عدة الداعی و نجاح الساعی، ص 178.].
زمینه حکمت و هیبت
از امام کاظم(علیه السلام) همان مضمون به صورت کاملتری نقل شده است:
«إِنَّ الزَّرْعَ یَنْبُتُ فِی السَّهْلِ وَ لَا یَنْبُتُ فِی الصَّفَا فَکَذَلِکَ الْحِکْمَةُ تَعْمُرُ فِی قَلْبِ الْمُتَوَاضِعِ وَ لَا تَعْمُرُ فِی قَلْبِ الْمُتَکَبِّرِ الْجَبَّارِ لِأَنَّ اللَّهَ جَعَلَ التَّوَاضُعَ آلَةَ الْعَقْلِ وَجَعَلَ التَّکَبُّرَ مِنْ آلَةِ الْجَهْلِ»[ تحف العقول، ص 396.]؛ «به حقیقت زراعت در زمین نرم و هموار میروید، نه در کوه. پس همین طور حکمت در قلب متواضع [پرورش مییابد و] آباد میشود و در قلب متکبر ستم پیشه پرورش نمییابد؛ زیرا خداوند فروتنی را وسیله عقل [و دانش] و تکبر را وسیله جهل قرار داده است».
از دیگر آثار فروتنی، به دست آوردن هیبت و وقار در بین مردم است.
امام علی(علیه السلام) فرمود:
«التَّوَاضُعُ یَکْسُوکَ الْمَهَابَةَ»[ کافی، ج 8، ص 23.]؛ «فروتنی بر تو هیبت و بزرگی میپوشاند».
اثر دیگر فروتنی، محبوبیت مردمی پیدا کردن است؛ همان چیزی که بسیاری تلاش میکنند از راههای ناصحیح به دست آورند، ولی اسلام توصیه کرده که تحصیل محبوبیت و جایگاه اجتماعی در گرو فروتنی است.
حضرت علی(علیه السلام) فرمود:
«ثَمَرَةُ التَّواضُعِ الْمَحَبَّةُ، ثَمَرَةُ الْکِبْرِ الْمَسَبَّةُ»[ عیون الحکم والمواعظ، لیثی، ص 209.]؛ «میوه فروتنی، محبوبیت [در میان مردم [است و میوه [تلخ] تکبر، بدگویی [مردم]».
مرز تواضع ذلت
در پاسخ این سوال که آیا تواضع موجب کوچکی و خوار شدن انسان در نگاه دیگران نمیشود باید گفت:
همانگونه که در فواید تواضع برشمردیم؛ بر اساس سخنان معصومین(علیهم السلام) این صفت پسندیده اخلاقی نه تنها باعث حقارت انسان نمیشود بلکه زمینه سربلندی و رفعت مقام انسان را فراهم مینماید و چه بسا به دلیل همین تصور غلط بوده است که در روایات پیرامون عزت بخشی تواضع نسبت به دیگر فواید این صفت اخلاقی بیشتر مورد تأکید قرار گرفته است.
البته «تواضع» مانند سایر صفات، دارای افراط و تفریط و حد وسط است. حد افراط «تکبر» و حد تفریط «پذیرش ذلت و پستی» و حد وسط «تواضع» است. آنچه فضیلت محسوب میشود و قابل ستایش است، همان کوچکی کردن بدون پذیرش پستی و ذلت است[ علم اخلاق اسلامى، ج 2، ص 441.].
معیار کلی برای تواضع مثبت و قابل تأیید این است که تواضع برای خدا و در راه خدا باشد و از انگیزه هاى عالى و اهداف بلند آسمانى نشأت گرفته باشد، مانند: تواضع در مقابل مؤمن به خاطر ایمانش، تواضع در مقابل فقیر و عالم به خاطر رضای خداوند.
چنانکه در قرآن مجید میخوانیم:
(((وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنین )))[ منافقون (63)، آیه 8.]؛
«عزت مخصوص خدا و رسول او و مؤمنان است».
لذا انسان مؤمن و متخلّق به اخلاق حسنه زیر بار ذلّت و خوارى نمى رود.
نکوهش تواضع در برابر متکبّر
یکى از صفات ناپسند تکبّر است که از گناهان کبیره شمرده شده. ازاینرو تواضع در برابر متکبّر پسندیده نیست و در آداب معاشرت تکبر در برابر متکبرین عین تواضع قلمداد شده است.
امام على(علیه السلام) فرمودهاند:
«التّکبّر على المتکبّرین هو التّواضع بعینه»[ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج 20، ص 298.]؛ «تکبّر کردن با افراد متکبّر، خود عین تواضع است».
علت این دستور دینی نیز روشن است، زیرا وقتى مردم براى او تواضع نکنند، چه بسا است به خود آید و تکبّر را رها کند. زیرا متکبّر به تحمّل اهانت از طرف مردم خشنود نیست. و به همین جهت رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:
«إذَا رَأیتُمُ المُتَواضِعینَ مِن اُمَّتِى فَتَواضَعُوا لَهُم، وَ إذَا رَأیتُمُ المُتَکَبِّرینَ فَتَکَبَّروا عَلَیهِم، فَإنَّ ذَلِکَ لَهُم مَذَلّة و صَغَار»[ مجموعه ورام، ج 1، ص 201.]؛ «هر گاه متواضعان امّت مرا ببینید براى ایشان تواضع کنید و هر گاه متکبّران را ببینید بر آنها تکبّر کنید که این باعث ذلّت و کوچکى آنهاست».
تواضع به خاطر ثروت
مورد دیگرى که تواضع پسندیده نیست تواضع در برابر ثروتمندان به خاطر ثروت آنها است. اگر کسى در برابر ثروتمندى تنها به خاطر ثروت و مال او تواضع کند اساس ایمانش متزلزل مى شود. در حالی که، تواضع ثروتمند نسبت به فقرا بسیار پسندیده و ممدوح است.
حضرت على(علیه السلام) در این باره مى فرماید:
«مَا أَحسَنَ تَوَاضَعَ الأَغنِیَاءِ لِلفُقَرَاءِ طَلَباً لِمَا عِندَاللّهِ وَ أَحسَنُ مِنهُ تِیهُ الفُقَرَاءِ عَلَى الأَغنِیَاءِ اتّکَالاً عَلَى اللّه»[ مستدرک الوسایل و مستنبط المسائل، ج 11، ص 296.]؛ «چه خوب است تواضع و فروتنى ثروتمندان در برابر فقرا براى رسیدن به پاداش الهى، و از آن بهتر، بیاعتنایى و تکبّر مستمندان است در برابر اغنیا به خاطر تکیه به خدا».
و نیز مى فرماید:
«من تواضع لغنىّ لأجل غناه ذهب ثلثا دینه»[ الجواهر السنیه فی الاحادیث القدسیه (کلیات حدیث قدسی)، ص 161.]؛ «کسى که در برابر ثروتمندى به خاطر ثروتش تواضع کند دو سوّم دینش از دست مى رود».
تواضع در برابر کافران
مورد دیگرى که استثناء شده تواضع در مقابل کافران و معاندان است که مؤمنان نباید در برابر کافران خود را کوچک بشمارند و آنان را به دیده احترام بنگرند، بلکه باید تنها در برابر مؤمنان متواضع باشند و در مقابل کافران سرسخت و متکبّر. چنانکه قرآن مى فرماید:
(((مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّهِ وَ الَّذینَ مَعَهُ اشِدّاءُ عَلَى الْکُفّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ)))[ فتح (48)، آیه 29.]؛
«محمّد فرستاده خدا است و کسانى که با او هستند در برابر کافران سرسخت و شدید و در میان خود با یکدیگر مهربانند».
و نیز مى فرماید:
(((یا ایُّهَا الَّذینَ امَنُوا مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دینِه فَسَوْفَ یَأتِى اللّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ اذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤمِنینَ اعِزَّةٍ عَلَى الْکافِرینَ…)))[ مائده (5)، آیه 54.]؛
«اى کسانى که ایمان آورده اید هرکس از شما از آیین خود باز گردد [به خدا زیانى نمى رساند بلکه ] خداوند در آینده جمعیتى را مى آورد که آنها را دوست دارد و آنها [نیز] او را دوست دارند. در برابر مؤمنان حقیر و متواضع و در برابر کافران عزیز و نیرومندند».
نکوهش تواضع در برابر بینماز و میگسار
از مواردى که تواضع پسندیده نیست تواضع نسبت به کسانى است که متجاهر به فسق از قبیل میگسارى و رباخوارى و ترک نماز و امثال آن باشند.
اسلام اجازه نمى دهد با اینگونه اشخاص طورى رفتار کنیم که در گناه و عصیان جرأت پیدا کنند، ازاینرو حتى از سلام کردن به آنها نهى کرده است.[ براى اطلاع بیشتر در این مورد رک.: تفسیر نور الثقلین، ج 1 – صص 526 و 527.]
تواضع حقیقی
تواضع یعنى شکسته نفسى که مانع شود آدمى خود را برتر و بالاتر از دیگرى ببیند در نتیجه دیگران را برتر از خود دانسته و آنها را اکرام و احترام مینماید. بنابراین تواضع حقیقی تنها برخاستن و خم شدن نیست. بسیارند کسانی که اینگونه حرکات را برای صید دیگران و رسیدن به مقامات اجتماعی بیشتر پیشه خود ساختهاند؛ غافل از اینکه هرگز به آنچه میخواهند، دست نمییابند. هر چند ممکن است چند صباحی همچون سراب باعث جذب و تمایل دلهای دیگران بشوند، ولی این جذب ماندگار و پایدار نخواهد بود. اما فروتنی ریشهدار که رنگ خدایی دارد، از چند راه دست یافتنی است:
1. اصلاح بینش
تواضع در برابر دیگران ارتباط مستقیم با دانش، بینش و تفکرات افراد دارد، لذا کسانی به تواضع حقیقی دست مییابند که از لحاظ بینش دارای شرایط ذیل باشند؛
هرکه بداند در هستی جز خدا بزرگی وجود ندارد و بزرگی نیز جز در پرتو بندگی او میسر نیست، یقیناً جز فروتنی راهی را بر نخواهد گزید.
حضرت علی(علیه السلام) فرمود:
«لَا یَنْبَغِی لِمَنْ عَرَفَ عَظَمَةَ اللَّهِ أَنْ یَتَعَظَّمَ فَإِنَّ رِفْعَةَ الَّذِینَ یَعْلَمُونَ مَا عَظَمَتُهُ أَنْ یَتَوَاضَعُوا لَهُ»[ کافی، ج 8،ص 390.]؛ «سزاوار نیست برای کسی که عظمت خدا را شناخته، بزرگی کند [و خود را برتر بداند]، پس بلند مرتبگی کسانی که عظمت او را میدانند، آن است که در برابر او فروتنی کنند».
آری، درخت پر بار سر به زیر و چنار بیثمر سر به فلک دارد.
امام علی(علیه السلام) فرمود:
«اَلتَّواضُعُ ثَمَرَةُ الْعِلْمِ»[ عیون الحکم والمواعظ، ص 42.]؛ «فروتنی میوه دانش است».
درک حقیقت بندگی
عامل دیگر برای رسیدن به تواضع، رسیدن به توحید الهی به معنای واقعی کلمه، از جمله توحید در عبادت و بندگی است. امام صادق(علیه السلام) فرمود:
«وَ لَا یَعْرِفُ مَا فِی مَعْنَی حَقِیقَةِ التَّوَاضُعِ إِلَّا الْمُقَرَّبُونَ ]مِنْ عِبَادِهِ [الْمُسْتَقِلِّینَ بِوَحْدَانِیَّتِهِ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذِینَ یَمْشُونَ عَلَی الْأَرْضِ هَوْناً…»[ مصباح الشریعه، ص 72.]؛ «و حقیقت تواضع را جز مقربانی که مستقل در وحدانیت خداوندند، درک نمیکنند. خداوند عز و جل میفرماید: بندگان خداوند رحمان کسانی هستند که در زمین با آرامش [و بیتکبر] راه میروند…».
درک نقاط مشترک
یکی از راههای رسیدن به تواضع در بعد اصلاح بینش آن است که انسان نقاط برتری خود را نادیده گرفته و توجه خود را به نقاط مشترک دینی و انسانی معطوف نماید.
حضرت موسى بن جعفر(علیه السلام) بر مرد سیاه چهره و بدمنظرى گذر کرد، بر وى سلام نمود و کنارش نشست، مدتى با او سخن گفت، سپس آمادگى خود را در تأمین نیازمندی او اعلام فرمود. بعضى که ناظر جریان بودند عرض کردند یا ابن رسولاللَّه، آیا با چنین شخصى مى نشینى و از حوائج او سؤال میکنى؟ حضرت در جواب فرمود: «این مرد سیاه چهره بنده ای است از بندگان خدا و برادرى است به حکم کتاب خدا، همسایهای است با ما در بلاد خدا، حضرت آدم بهترین پدران، و آیین اسلام بهترین ادیان، ما و او را به هم ربط داده است».[ تحف العقول، النص، ص 413.]مردى از اهل بلخ میگوید: در سفرى که على بن موسى الرّضا(علیه السلام) به خراسان میرفت من با آن حضرت بودم. روزى در کنار سفره خود تمام نوکرها و غلامان سیاه و سفید را براى صرف غذا جمع کرد. عرض کردم بهتر بود براى غلامان و نوکرها سفره جداگانه اى میگستردند. فرمود:
«مَهْ اِنَّ الرَّبَّ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى وَاحِدٌ وَ الاُمَّ وَاحِدَةٌ وَ الأَبُ وَاحِدٌ وَ الْجَزَاءَ بِالاَعْمَال»[ کافی، ج 8، ص 230.]؛ «ساکت باش، خداى همه یکى است، مادر و پدر همه یکى است، پاداش و کیفر هر کس بسته به طرز عمل او است».
قطعاً چنین بینشی در حوزه اعقتاد و فکر است که سرمنشأ رفتارهای متواضعانه خواهد شد.
2. اصلاح روش
بعضى از مردم در مقام ادّعا خود را متواضع جلوه مى دهند اما در مقام عمل میان گفتار و کردار آنها تفاوت فاحشى دیده مى شود. در لابهلای روایات به برخی علائم تواضع و ویژگیهاى واقعی اهل تواضع اشاره شده که عمل به آنها میتواند افراد را در دست یابی به اخلاق متواضعانه یاری نماید؛
ابتدا به سلام
امام صادق(علیه السلام) فرمود:
«مِنَ التَّواضُعِ أَنْ تُسَلِّمَ عَلَى مَنْ لَقِیت»[ الکافی، ج 2، ص 646.]؛ «نشانه تواضع این است که به هر کس برخورد کردى سلام کنى».
گذشت
امام رضا(علیه السلام) پیرامون تواضع چنین فرموده است:
«تواضع درجاتى دارد، از آن جمله، انسان جایگاه خویش را بشناسد و با دلى سالم در جایگاه خود نشیند. با مردم چنان که دوست دارد با او رفتار شود رفتار کند. اگر بدى بیند، آن را با نیکى بپوشاند. فرو خورنده خشم و درگذرنده از (لغزش) مردم باشد و خداوند نیکوکاران را دوست دارد»[ همان، ج 2، ص 124.].
پایین مجلس نشستن
رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:
«مِنْ رَأسِ التَّوَاضُعِ اَنْ تَبْدَأَ بِالسَّلاَمِ عَلَی مَنْ لَقِیتَ وَ تَرُدَّ عَلَی مَنْ سَلَّمَ عَلَیْکَ وَ اَنْ تَرْضَی بِالدُّونِ مِنَ الْمَجْلِسِ وَلاَ تُحِبَّ الْمِدْحَةَ وَالتَّزْکِیَة»[ مشکات الانوار فی غرر الاخبار، ص 200.]؛ «تواضع این است که از هر کس گذشتی به او سلام کنی و هر کس بر تو سلام کرد پاسخ او را بدهی و هرجای مجلس پیش آمد بنشینی و از ستایش و تعریف دیگران خوشحالی نکنی».
ترک جدل
امام صادق(علیه السلام) فرمود:
«إِنَّ مِنَ التَّوَاضُعِ… أَنْ یَتْرُکَ الْمِرَاءَ وَ إِنْ کَانَ مُحِقّاً وَ لا تُحِبَّ أَنْ یُحْمَدَ عَلَی التَّقْوَی»[ بحارالانوار، ج 2، ص 131.]؛ «به راستی از [نشانههای] تواضع آن است که… جدل و جر و بحث را رها کند؛ هر چند حق با او باشد. و دوست نداشته باشد که بر تقوا ستایش شود».[ راغب اصفهانى در مفهوم لغوى آن مى گوید: «الجدال المفاوضة على سبیل المنازعة و المغالبة واصله من جدلت الحبل اى احکمت فتله». جدال عبارت است از بحث و گفتوگویى که به منظور کوبیدن طرف و غالب شدن بر او صورت مى گیرد.]
الگو گیری از معصومین(علیهم السلام)
امیرمؤمنان(علیه السلام) رفتار پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) با مردم را چنین توصیف مى کند:
«وقتى به مجلسى مى آمد، پایین آن مى نشست؛ کنار آخرین نفر و دیگران را نیز به همین رفتار سفارش مى کرد و همگان را بهره مند مى ساخت بهگونه اى که هیچ کسى احساس نمى کرد که دیگرى بیش از او نزد پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) احترام دارد. با همنشین خود مى نشست تا او برخیزد. هر کس نیازى داشت یا آن را بر مى آورد و یا سخنى نیک بدو مى گفت که یارىاش دهد. اخلاق خوش او سبب شد تا مردم او را پدر مهربان خویش بدانند و جملگى در برابرش خوشرفتار شدند و محضر او همواره محضر بردبارى و حیا و صداقت و امانت بود و جنجال و هیاهو بدان راه نداشت و حرمتها در آن شکسته نمى شد».[ سنن النبى، ص 104.]پیامبر، با فقیر و غنى مصافحه مى کرد، کمخرج و کمزحمت بود و فروتنىاش همراه ذلت نبود و برخوردى زیبا و رویى خوش داشت.[ همان، ص 118- 117.]امام باقر(علیه السلام) فرمود:
«پدرم با کسانى مسافرت مى کرد که او را نشناسند و با کاروانیان شرط مى کرد که برخى نیازمندهایشان را بر آورده سازد و به آنان خدمت کند، در سفرى آن حضرت سرگرم خدمت به مسافران بود که فردى از آن میان او را شناخت و به اهل کاروان گفت: آیا مى دانید این شخص کیست؟ گفتند: نه. گفت: این على بن الحسین(علیه السلام) است، مسافران گرد آن حضرت حلقه زدند، دست و پاى ایشان را بوسیدند و گفتند: اى فرزند رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) آیا مى خواهید ما دوزخى شویم؟ اگر خداى نخواسته ما به شما بیادبى مى کردیم، بدبخت مى شدیم، چه سبب شده که شما چنین کنید؟ فرمود: من هرگاه با آشنایان مسافرت کنم، آنان به احترام پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) بیش از حد به من خدمت مى کنند، از بیم آنکه مبادا شما نیز چنین کنید، ناشناخته با شما همراه شدم».[ سفینةالبحار، ج 1، ص 382.]