تک همسرى پیامبر(ص) در زمان حیات خدیجه(س)
۱۳۹۵/۰۴/۰۳
–
۱۵۷۴ بازدید
آیا پیامبر (صلی الله علیه وآله) و امام على (علیه السلام) تا زمانى که حضرت خدیجه (علیهاالسلام) و حضرت فاطمه زهرا (علیهاالسلام) در قید حیات بودند همسر دیگرى هم داشتند؟ اگر پاسخ منفى است آیا این خود دلیل بر آزار و ناراحتى زنان در صورت چندهمسرى مردان نیست؟
در این باره گفتنى است؛ در آموزه هاى اسلامى مهم ترین ویژگى در ازدواج «هم تایى» و «کفو» یکدیگر بودن زن و شوهر است که توافق در دین اسلام پایه آن است و به هر مقدار سازگارى فرهنگى و رفتارى بیشتر باشد، پیوند ازدواج شکل مطلوب خود را بهتر خواهد یافت. اصل دیگر در استحکام نظام خانواده؛ وفادارى و گزینه تک همسرى است. مگر آنکه مشکل خانوادگى پیش آید و یا مصالح اجتماعى دیگرى، ازدواج مجدد را توجیه کند.
در خصوص ازدواج پیامبر (صلی الله علیه وآله) و حضرت خدیجه (علیهاالسلام) و ازدواج امام على (علیه السلام) و حضرت فاطمه (علیهاالسلام) به عنوان بانوان ممتاز و خانواده نمونه، دلیل و انگیزه هایى را براى ازدواج مجدد پیش نمى آورد.
علاقه شدید پیامبر (صلی الله علیه وآله) به خدیجه (علیهاالسلام) و نیز محبّت ویژه خدیجه (علیهاالسلام) به پیامبر (صلی الله علیه وآله) به گونه اى بود که خدیجه (علیهاالسلام) تمام دارایى خویش را براى نشر اسلام در اختیار پیامبر (صلی الله علیه وآله) قرار داد و در حالى که خود از ثروتمندترین زنان عرب بود اما در پى تحریم اقتصادى، گرسنگى و تنگناهاى طاقت فرساى شعب ابى طالب جان سپرد و پیامبر (صلی الله علیه وآله) نیز آنچنان علاقه اى به خدیجه (علیهاالسلام) داشت و در برابر ایمان و ایثار خدیجه (علیهاالسلام) ، سپاس گزار وى بود که وقتى حضرت زهرا (علیهاالسلام) به دنیا آمد، دخترش را هم نام مادر خدیجه (علیهاالسلام) که فاطمه بود نام نهاد (در حالى که نام مادر پیامبر (صلی الله علیه وآله) آمنه بود) و پیامبر (صلی الله علیه وآله) مى خواست تا بدین ترتیب از آن همه زحمات و فداکارى هاى این بانوى فداکار تقدیر و تشکّر نموده و علاقه واقعى خویش را به وى بنمایاند.
اما بعد از خدیجه (علیهاالسلام) ، با توجّه به شرایط خاص جامعه و نیز عدم وجود زنى مانند خدیجه (علیهاالسلام) ، پیامبر (صلی الله علیه وآله) ازدواج هاى متعدّدى نمود و همسرانى داشت که اگر چه بعضا زنان خوبى بودند اما هیچ یک داراى ویژگى هاى ممتاز خدیجه (علیهاالسلام) نبودند.
علاوه بر اینکه عمده ازدواج هاى رسول خدا (صلی الله علیه وآله) یا براى جلب قلوب مردم از طریق پیوند با بزرگان قوم بود و یا براى جلب پشتیبانى آنها و برخوردارى حمایت از آنان در برابر دشمنان و یا حداقل بازدارندگى دشمنى آنان و قوم و قبیله آنان نسبت به رسول خدا (صلی الله علیه وآله) بود و همه اینها زمانى بود که رسول خدا (صلی الله علیه وآله) توانست نظام اسلامى را در مدینه مستقر سازد و بالطبع دوستان و دشمنانى پیدا کرد، چنانکه بعضى از ازدواج ها براى در پناه قرار دادن بیوه زنانى بود که شوهر خود را در راه دین خدا از دست دادند و نیاز به حامى داشتند.
درباره على (علیه السلام) و فاطمه زهرا (علیهاالسلام) نیز باید گفت که وضعیت این دو معصوم نیز مانند پیامبر (صلی الله علیه وآله) و خدیجه (علیهاالسلام) و حتّى مى توان ادعا کرد که بالاتر بود به گونه اى که پیامبر (صلی الله علیه وآله) به على (علیه السلام) مى فرمود: سه چیز به تو عطا شده که به من نشده است: «اول اینکه داماد شخصى مانند من هستى (داماد پیامبر هستى)، همسرى مانند فاطمه دارى و فرزندانى چون حسن و حسین (علیهماالسلام) »[58]شخصیت حضرت زهرا (علیهاالسلام) آن قدر والا و ارزشمند بود که حتّى صحابه، به على (علیه السلام) به خاطر ازدواج او با فاطمه (علیهاالسلام) غبطه مى خوردند. بنابراین زن و شوهرى چون على و فاطمه (علیهماالسلام) که به فرموده پیامبر (صلی الله علیه وآله) «اگر خداوند فاطمه را خلق نمى کرد بر روى زمین از آدم به بعد، براى على کفو و همتایى نبود»[59]بدیهى است که مردى چون على (علیه السلام) با داشتن همسرى چون فاطمه (علیهاالسلام) که دستور ازدواج آنان به امر الهى بوده است همسر دیگرى اختیار نکند و این دو گوهر ممتاز خلقت در کنار هم باشند و دل در گرو هم داشته باشند اما بعد از فاطمه (علیهاالسلام) بقیه همسران على (علیه السلام) اگر چه خوب بودند اما هیچ کدام مانند فاطمه (علیهاالسلام) نبودند و جاى فاطمه را براى على (علیه السلام) پر نکردند. از این رو على (علیه السلام) نیز مانند پیامبر (صلی الله علیه وآله) پس از همسر اولش که بى نظیر بود، تعدد زوجات اختیار کرد.
بنابراین از مجموع آنچه که در پاسخ به این پرسش بیان شد مى توان چنین نتیجه گرفت که اصل بر «تک همسرى» است و در اسلام تعدّد زوجات با حفظ قیود و شرایط مجاز دانسته شده است یعنى به خاطر اضطرار و ضرورت هاى اجتماعى و یا اینکه این نوع ازدواج مى تواند آثار مثبتى داشته باشد همانگونه که تعدّد ازدواج پیامبر (صلی الله علیه وآله) و نیز ازدواج هاى متعدّد على (علیه السلام) و دیگر معصومین (علیهم السلام) از این رو بوده است.
پی نوشتها:
[58]. بحارالانوار، ج 39، ص 77.
در خصوص ازدواج پیامبر (صلی الله علیه وآله) و حضرت خدیجه (علیهاالسلام) و ازدواج امام على (علیه السلام) و حضرت فاطمه (علیهاالسلام) به عنوان بانوان ممتاز و خانواده نمونه، دلیل و انگیزه هایى را براى ازدواج مجدد پیش نمى آورد.
علاقه شدید پیامبر (صلی الله علیه وآله) به خدیجه (علیهاالسلام) و نیز محبّت ویژه خدیجه (علیهاالسلام) به پیامبر (صلی الله علیه وآله) به گونه اى بود که خدیجه (علیهاالسلام) تمام دارایى خویش را براى نشر اسلام در اختیار پیامبر (صلی الله علیه وآله) قرار داد و در حالى که خود از ثروتمندترین زنان عرب بود اما در پى تحریم اقتصادى، گرسنگى و تنگناهاى طاقت فرساى شعب ابى طالب جان سپرد و پیامبر (صلی الله علیه وآله) نیز آنچنان علاقه اى به خدیجه (علیهاالسلام) داشت و در برابر ایمان و ایثار خدیجه (علیهاالسلام) ، سپاس گزار وى بود که وقتى حضرت زهرا (علیهاالسلام) به دنیا آمد، دخترش را هم نام مادر خدیجه (علیهاالسلام) که فاطمه بود نام نهاد (در حالى که نام مادر پیامبر (صلی الله علیه وآله) آمنه بود) و پیامبر (صلی الله علیه وآله) مى خواست تا بدین ترتیب از آن همه زحمات و فداکارى هاى این بانوى فداکار تقدیر و تشکّر نموده و علاقه واقعى خویش را به وى بنمایاند.
اما بعد از خدیجه (علیهاالسلام) ، با توجّه به شرایط خاص جامعه و نیز عدم وجود زنى مانند خدیجه (علیهاالسلام) ، پیامبر (صلی الله علیه وآله) ازدواج هاى متعدّدى نمود و همسرانى داشت که اگر چه بعضا زنان خوبى بودند اما هیچ یک داراى ویژگى هاى ممتاز خدیجه (علیهاالسلام) نبودند.
علاوه بر اینکه عمده ازدواج هاى رسول خدا (صلی الله علیه وآله) یا براى جلب قلوب مردم از طریق پیوند با بزرگان قوم بود و یا براى جلب پشتیبانى آنها و برخوردارى حمایت از آنان در برابر دشمنان و یا حداقل بازدارندگى دشمنى آنان و قوم و قبیله آنان نسبت به رسول خدا (صلی الله علیه وآله) بود و همه اینها زمانى بود که رسول خدا (صلی الله علیه وآله) توانست نظام اسلامى را در مدینه مستقر سازد و بالطبع دوستان و دشمنانى پیدا کرد، چنانکه بعضى از ازدواج ها براى در پناه قرار دادن بیوه زنانى بود که شوهر خود را در راه دین خدا از دست دادند و نیاز به حامى داشتند.
درباره على (علیه السلام) و فاطمه زهرا (علیهاالسلام) نیز باید گفت که وضعیت این دو معصوم نیز مانند پیامبر (صلی الله علیه وآله) و خدیجه (علیهاالسلام) و حتّى مى توان ادعا کرد که بالاتر بود به گونه اى که پیامبر (صلی الله علیه وآله) به على (علیه السلام) مى فرمود: سه چیز به تو عطا شده که به من نشده است: «اول اینکه داماد شخصى مانند من هستى (داماد پیامبر هستى)، همسرى مانند فاطمه دارى و فرزندانى چون حسن و حسین (علیهماالسلام) »[58]شخصیت حضرت زهرا (علیهاالسلام) آن قدر والا و ارزشمند بود که حتّى صحابه، به على (علیه السلام) به خاطر ازدواج او با فاطمه (علیهاالسلام) غبطه مى خوردند. بنابراین زن و شوهرى چون على و فاطمه (علیهماالسلام) که به فرموده پیامبر (صلی الله علیه وآله) «اگر خداوند فاطمه را خلق نمى کرد بر روى زمین از آدم به بعد، براى على کفو و همتایى نبود»[59]بدیهى است که مردى چون على (علیه السلام) با داشتن همسرى چون فاطمه (علیهاالسلام) که دستور ازدواج آنان به امر الهى بوده است همسر دیگرى اختیار نکند و این دو گوهر ممتاز خلقت در کنار هم باشند و دل در گرو هم داشته باشند اما بعد از فاطمه (علیهاالسلام) بقیه همسران على (علیه السلام) اگر چه خوب بودند اما هیچ کدام مانند فاطمه (علیهاالسلام) نبودند و جاى فاطمه را براى على (علیه السلام) پر نکردند. از این رو على (علیه السلام) نیز مانند پیامبر (صلی الله علیه وآله) پس از همسر اولش که بى نظیر بود، تعدد زوجات اختیار کرد.
بنابراین از مجموع آنچه که در پاسخ به این پرسش بیان شد مى توان چنین نتیجه گرفت که اصل بر «تک همسرى» است و در اسلام تعدّد زوجات با حفظ قیود و شرایط مجاز دانسته شده است یعنى به خاطر اضطرار و ضرورت هاى اجتماعى و یا اینکه این نوع ازدواج مى تواند آثار مثبتى داشته باشد همانگونه که تعدّد ازدواج پیامبر (صلی الله علیه وآله) و نیز ازدواج هاى متعدّد على (علیه السلام) و دیگر معصومین (علیهم السلام) از این رو بوده است.
پی نوشتها:
[58]. بحارالانوار، ج 39، ص 77.