۱۳۹۴/۱۱/۱۹
–
۴۶۹ بازدید
هدف از تشکیل جامعه روحانیت مبارز چه بود، نقش این حزب را در تحولات کشور ارزیابی کنید؟
جامعه روحانیت مبارز در سال 1356 توسط برخی از شخصیتهای برجسته روحانی همچون شهید مطهری، دکتر بهشتی، دکتر مفتح، دکتر باهنر، موسوی اردبیلی، هاشمی رفسنجانی و… تشکیل شد.[ شادلو، عباس، احزاب و جناهای سیاسی ایران امروز، تهران: نشر گستره، 1379، ص 39.]
هدف از تشکیل آن، حمایت و دفاع همه جانبه از انقلاب اسلامی، التزام به اصل ولایت فقیه، حمایت و دفاع از نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی و ارکان آن، حفاظت از اصول و موازین شرع مقدس اسلام معرفی شده که این اهداف همگی در راستای نقش رهبری روحانیت و با تأکید بر اصل همراهی دین و سیاست در نظام سیاسی کشور قرار دارد.
جامعه روحانیت مبارز نقش مهمی در تحکیم رهبری روحانیت در جریان گسترش انقلاب ایفا نمود. این تشکیلات که از طریق استاد مطهری و دکتر بهشتی با امام در ارتباط بود، علاوه بر مشاوره با امام، نقش بازوی اجرایی انقلاب
را نیز برعهده داشت. برپایی تظاهرات و راهپیمایی، برگزاری مجالس یادبود و گرامی داشت شهدا، اعلام عزای ملی، تعطیل عمومی، ایجاد و برنامهریزی کمیته تنظیم اعتصابات و… بخشی از فعالیتهای جامعه روحانیت مبارز پیش از انقلاب اسلامی میباشد.
جامعه روحانیت مبارز با تأکید بر این ارزشهای دینی، گرایش های خود در زمینههای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی را از بدو پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون دنبال کرده است.[ مرتجی، حجت، جناهای سیاسی در ایران امروز، تهران: نقش و نگار، 1378، ص 57.]
با آشکار شدن بارقههای پیروزی انقلاب اسلامی در اولین گام امام دستور تشکیل شورای انقلاب را صادر فرمودند که اعضای آن را بیش از 6 نفر از مؤسسین و پایه گذاران جامعه روحانیت تشکیل میدادند و اینان در حقیقت اعضای مؤثر شورا نیز محسوب میشدند.
با استعفای دولت موقت و تا تشکیل کابینه دولت، مقرر شد هر یک از اعضای شورای انقلاب، سرپرستی یک یا چند وزارتخانه و نهاد را عهده دار شوند. از این میان وزارت کشور، دفاع، آموزش و پرورش، به ترتیب برعهده آقایان رفسنجانی،
خامنهای و باهنر قرار گرفت. کمیته انقلاب اسلامی را مهدوی کنی و بهشتی همزمان با ریاست شورای عالی قضایی، سرپرستی جهاد سازندگی را نیز عهده دار بود. بعداً مسئولیت جهاد سازندگی را ناطق نوری عضو دیگر جامعه روحانیت
پذیرفت. در فاصله کوتاهی مهدویکنی دبیرکل جامعه روحانیت مأمور تشکیل
کابینه شد.
همچنین جمع قابل توجهی از اعضا و هواداران جامعه روحانیت در ادوار مختلف مجلس حضور داشتهاند. در مجلس سوم این جمع به عنوان فراکسیون اقلیت عمل میکردند درحالی که در چهارمین دوره مجلس شورای اسلامی، اکثریت قاطع متعلق به نمایندگان هوادار جامعه روحانیت بود به گونهای که 30کاندیدای معرفی شده
از سوی جامعه روحانیت مبارز در تهران همگی وارد مجلس شدند. به هر حال
در هشت دوره مجلس شورای اسلامی جز دورههای سوم و ششم، جامعه روحانیت مبارز تهران و هواداران آن به نوعی در مجلس از اکثریت لازم برخوردار بودند.[ دارابی، علی، جریان شناسی سیاسی در ایران، پیشین، ص 195.]
جامعه روحانیت مبارز همواره در این سالها، با جامعه مدرسن حوزه علمیه
قم و جمعیت مؤتلفه اسلامی در اکثر زمینهها همسو و از موضع پدری نسبت
به گروههای سیاسی همفکر دیگر برخوردار بوده و این همسویی تا مدتی ادامه داشت تا آنکه برخی از اختلاف نظرها بر سر مسائل روز اقتصادی و سیاسی
سبب شد تا جامعه روحانیت مبارز دچار انشعاب شود و «مجمع روحانیون مبارز» شکل گیرد. گرچه جامعه روحانیت مبارز از تمامی ویژگیهای یک حزب سیاسی برخوردار است اما بسیاری از آنها بر این باور و تأکید دارند که روحانیت در حکم پدر جامعه است ازاین رو جامعه روحانیت را نه یک حزب بلکه یک تشکل ویژه میدانند.
این تشکل از ابتدای تشکیل تاکنون در تحولات کشور تأثیر بسیار مهم و سرنوشت سازی داشته است. جامعه روحانیت مبارز در سالهای اخیر تلاش کرده است نقش محوری خود را در تشکلهای اصول گرا همچنان حفظ نماید. بدینگونه که معمولاً در انتخابات مجلس خبرگان فهرستی که توسط این تشکل و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم منتشر میگردد (معروف به لیست جامعتین) مورد حمایت اغلب گروههای اصول گرا قرار گرفته و معمولاً اکثریت آرا را نیز به خود اختصاص میدهد.
هرچند این تشکل در سال 1384 بنا بر رابطه گذشته ای که به لحاظ سنتی با آقای هاشمی رفسنجانی داشت، از وی در انتخابات ریاست جمهوری حمایت نمود. اما در سالهای پس از 84 که زاویه و تفاوت نگاه جریان تکنوکرات با نظام و رهبری بیش از پیش روشن گردید، به تدریج فاصله میان جامعه روحانیت و هاشمی زیادتر شد. به گونهای که تعداد قابل توجهی از اعضای جامعه روحانیت در انتخابات88 از کاندیداتوری احمدینژاد حمایت کردند که البته این موضوع دقیقاً برخلاف نظر هاشمی بود.
در سالهای اخیر جامعه روحانیت تلاش کرده است نقش محوری در فرایند وحدت برخی اصول گرایان ایفا کند و بر این مبنا در انتخابات مجلس نهم، با تشکیل جبهه متحد اصول گرایان (معروف به 7+8) تلاش کرد تا اصول گرایان را
زیر چتر این وحدت گرد هم آورد.
البته جامعه روحانیت مبارز نتوانسته است اعتماد بخشی از جریان اصول گرا را به دست آورد و لذا مرجعیت و نقش محوری خود را در میان قشر مذهبی انقلابی به خوبی حفظ ننموده است.
هدف از تشکیل آن، حمایت و دفاع همه جانبه از انقلاب اسلامی، التزام به اصل ولایت فقیه، حمایت و دفاع از نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی و ارکان آن، حفاظت از اصول و موازین شرع مقدس اسلام معرفی شده که این اهداف همگی در راستای نقش رهبری روحانیت و با تأکید بر اصل همراهی دین و سیاست در نظام سیاسی کشور قرار دارد.
جامعه روحانیت مبارز نقش مهمی در تحکیم رهبری روحانیت در جریان گسترش انقلاب ایفا نمود. این تشکیلات که از طریق استاد مطهری و دکتر بهشتی با امام در ارتباط بود، علاوه بر مشاوره با امام، نقش بازوی اجرایی انقلاب
را نیز برعهده داشت. برپایی تظاهرات و راهپیمایی، برگزاری مجالس یادبود و گرامی داشت شهدا، اعلام عزای ملی، تعطیل عمومی، ایجاد و برنامهریزی کمیته تنظیم اعتصابات و… بخشی از فعالیتهای جامعه روحانیت مبارز پیش از انقلاب اسلامی میباشد.
جامعه روحانیت مبارز با تأکید بر این ارزشهای دینی، گرایش های خود در زمینههای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی را از بدو پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون دنبال کرده است.[ مرتجی، حجت، جناهای سیاسی در ایران امروز، تهران: نقش و نگار، 1378، ص 57.]
با آشکار شدن بارقههای پیروزی انقلاب اسلامی در اولین گام امام دستور تشکیل شورای انقلاب را صادر فرمودند که اعضای آن را بیش از 6 نفر از مؤسسین و پایه گذاران جامعه روحانیت تشکیل میدادند و اینان در حقیقت اعضای مؤثر شورا نیز محسوب میشدند.
با استعفای دولت موقت و تا تشکیل کابینه دولت، مقرر شد هر یک از اعضای شورای انقلاب، سرپرستی یک یا چند وزارتخانه و نهاد را عهده دار شوند. از این میان وزارت کشور، دفاع، آموزش و پرورش، به ترتیب برعهده آقایان رفسنجانی،
خامنهای و باهنر قرار گرفت. کمیته انقلاب اسلامی را مهدوی کنی و بهشتی همزمان با ریاست شورای عالی قضایی، سرپرستی جهاد سازندگی را نیز عهده دار بود. بعداً مسئولیت جهاد سازندگی را ناطق نوری عضو دیگر جامعه روحانیت
پذیرفت. در فاصله کوتاهی مهدویکنی دبیرکل جامعه روحانیت مأمور تشکیل
کابینه شد.
همچنین جمع قابل توجهی از اعضا و هواداران جامعه روحانیت در ادوار مختلف مجلس حضور داشتهاند. در مجلس سوم این جمع به عنوان فراکسیون اقلیت عمل میکردند درحالی که در چهارمین دوره مجلس شورای اسلامی، اکثریت قاطع متعلق به نمایندگان هوادار جامعه روحانیت بود به گونهای که 30کاندیدای معرفی شده
از سوی جامعه روحانیت مبارز در تهران همگی وارد مجلس شدند. به هر حال
در هشت دوره مجلس شورای اسلامی جز دورههای سوم و ششم، جامعه روحانیت مبارز تهران و هواداران آن به نوعی در مجلس از اکثریت لازم برخوردار بودند.[ دارابی، علی، جریان شناسی سیاسی در ایران، پیشین، ص 195.]
جامعه روحانیت مبارز همواره در این سالها، با جامعه مدرسن حوزه علمیه
قم و جمعیت مؤتلفه اسلامی در اکثر زمینهها همسو و از موضع پدری نسبت
به گروههای سیاسی همفکر دیگر برخوردار بوده و این همسویی تا مدتی ادامه داشت تا آنکه برخی از اختلاف نظرها بر سر مسائل روز اقتصادی و سیاسی
سبب شد تا جامعه روحانیت مبارز دچار انشعاب شود و «مجمع روحانیون مبارز» شکل گیرد. گرچه جامعه روحانیت مبارز از تمامی ویژگیهای یک حزب سیاسی برخوردار است اما بسیاری از آنها بر این باور و تأکید دارند که روحانیت در حکم پدر جامعه است ازاین رو جامعه روحانیت را نه یک حزب بلکه یک تشکل ویژه میدانند.
این تشکل از ابتدای تشکیل تاکنون در تحولات کشور تأثیر بسیار مهم و سرنوشت سازی داشته است. جامعه روحانیت مبارز در سالهای اخیر تلاش کرده است نقش محوری خود را در تشکلهای اصول گرا همچنان حفظ نماید. بدینگونه که معمولاً در انتخابات مجلس خبرگان فهرستی که توسط این تشکل و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم منتشر میگردد (معروف به لیست جامعتین) مورد حمایت اغلب گروههای اصول گرا قرار گرفته و معمولاً اکثریت آرا را نیز به خود اختصاص میدهد.
هرچند این تشکل در سال 1384 بنا بر رابطه گذشته ای که به لحاظ سنتی با آقای هاشمی رفسنجانی داشت، از وی در انتخابات ریاست جمهوری حمایت نمود. اما در سالهای پس از 84 که زاویه و تفاوت نگاه جریان تکنوکرات با نظام و رهبری بیش از پیش روشن گردید، به تدریج فاصله میان جامعه روحانیت و هاشمی زیادتر شد. به گونهای که تعداد قابل توجهی از اعضای جامعه روحانیت در انتخابات88 از کاندیداتوری احمدینژاد حمایت کردند که البته این موضوع دقیقاً برخلاف نظر هاشمی بود.
در سالهای اخیر جامعه روحانیت تلاش کرده است نقش محوری در فرایند وحدت برخی اصول گرایان ایفا کند و بر این مبنا در انتخابات مجلس نهم، با تشکیل جبهه متحد اصول گرایان (معروف به 7+8) تلاش کرد تا اصول گرایان را
زیر چتر این وحدت گرد هم آورد.
البته جامعه روحانیت مبارز نتوانسته است اعتماد بخشی از جریان اصول گرا را به دست آورد و لذا مرجعیت و نقش محوری خود را در میان قشر مذهبی انقلابی به خوبی حفظ ننموده است.