۱۳۹۷/۱۰/۲۸
–
۱۷۲۴ بازدید
فروع دین چون از فرع می آید آیا به این معنی است که عمل به آن ضروری نیست؟ و چون اصول دین ما ۵ مورد است پس آیا اعتقاد به این ۵ مورد کافی است؟ و اجباری به عمل کردن به فروع نیست؟
اصول دین از مقوله اعتقادات است نه عمل . و فروع دین از مقوله عمل هستند . لذا عمل به اصول معنا ندارد بلکه عمل طبق اصول معنای دارد . حال عمل طبق اصول چیست ؟ جواب فروع دین است که اعمالی را بیان میکند . کسی که معقتد به اصول هست به این گونه رفتار میکند . مثلا اصول دین میگوید خدا نبوت و معاد و… و بنابر این اعتقاد برای اینکه خداپرست باشیم و اعمال ما موحدانه باشد باید دستورات نبی را انجام دهیم تا در معاد سعادتند گردیم. دستورات نبی چیست ؟نماز و روزه و حج و زکات و خمس و … که فروع دین است .
اگر سوال شما این است که فروع به این ها اطلاق شده که برداشت شود امری فرعی و غیر ضرور است باید گفت
اصول دین اسلام (به معنای عام) شامل توحید، نبوت و معاد است. و اصول دین به معنای خاص (اصول مذهب) علاوه بر توحید، نبوت و معاد شامل عدل و امامت نیز می باشد.
با این توضیحات روشن شد که اصول دین به چه معنا و به چه اموری اطلاق می شود، همچنین دانسته شد منظور از فروع دین، احکام عملی اسلام است. رتبه ی اصول دین چون از باب علم است مقدم بر فروع دین که از باب عمل است می باشد؛ یعنی تا علم و اعتقاد نباشد عمل معنا ندارد. البته علم در اصول اعتقادات، علم صرف نیست، بلکه علم به همراه یقین یا همان علم الیقین است.
مرحوم فیض کاشانی(ره) در این زمینه می فرماید: «اشرف از این دو (علم و عمل) علم است، علم به منزله درخت و عبادت به منزله ثمره ی آن است».[1]ایشان همچنین در نسبت بین علم و ایمان (یقین) می فرماید: مرجع ایمان هم به علم است. زیرا ایمان تصدیق شی است و به ناچار مستلزم تصور شی است که این همان علم است. ایمان به قدر همان علم است.[2]پس منظور از اصول دین، اصولی است که انسان باید ابتدا به آنان علم و یقین پیدا کند تا وارد اسلام شده، آنگاه دستورات عملی اسلام را فرا روی خود می بیند.[3] و چون «تحصیل علم مقدم بر عبادت است»[4] و شرف علم مقدم بر عمل است، از این امور به اصل یاد شده است. انسان پس از ورود به اسلام به یکسری از عبادات (عبادات ظاهری مانند نماز، زکات، روزه و … و باطنی مانند توکل، تقوی، شکر و …)[5] برخورد می کند که به آن فروع دین گفته می شود، اما همانطور که روشن شد اصطلاح فروع، هرگز منافات با این ندارد که عبادت یا عباداتی جزء ستون دین اسلام باشند. اگر اسلام را مانند خانه ای فرض کنیم، این اصول همچون کلید ورودی به این خانه است. ولی مسلماً این خانه دارای ستون هایی است که خانه بر آن استوار است. چنین تعبیری نسبت به بعضی از عبادات از اهل بیت علیهم السلام رسیده است. امام باقر علیه السلام می فرماید: اسلام بر پنج ستون استوار است: بر نماز، زکات، حج، روزه و ولایت. و در پاسخ زراره فرمودند: ولایت برترین این پنج چیز است،[6] این پنج مورد و دیگر عبادات وقتی معنا پیدا می کند که انسان وارد اسلام شده باشد. امام صادق علیه السلام نیز در روایتی به جایگاه علم و معرفت و سپس عمل اشاره می فرمایند. ایشان می فرماید: «بالاترین چیز برای رساندن بنده به قرب الهی معرفت و بعد از آن نماز است».[7] بله نماز دارای اهمیت زیادی است، به طوری که از آن به ستون دین[8] یاد شده، امام باقر علیه السلام می فرماید: اگر نماز انسان (در قیامت) قبول شود[9] بقیه اعمال او نیز قبول می شود و اگر قبول نشود بقیه اعمال شخص قبول نمی شود.[10] اما این اهمیت فوق العاده منافاتی ندارد با این که نماز از فروع دین باشد.
[1] علم الیقین فی اصول الدین، ملامحسن فیض کاشانی، ج 1، ص 4-5، انتشارات بیدار.
[2] همان، ص 6-8.
[3] مسلک امامیه در اصول عقاید، سید محمود مرعشی شوشتری، ص 11، ص انتشارات جامعه مدرسین.
[4] علم الیقین فی اصول الدین، ص 12.
[5] همان.
[6] سفینة البحار، شیخ عباس قمی، ج 3، ص 109.
[7] همان.
[8]وسائل الشیعة ج : 4 ص : 27عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ الصَّلَاةُ عَمُودُ الدِّینِ.
[9] بدیهی است که با عدم پذیرش پایه های دیگر اسلام که در روایات به آن ها اشاره شده است پذیرش نماز با مشکل مواجه خواهد شد مثلا در روایات شرط پذیرش نماز، قبول ولایت دانسته شده است: «شرط قبولی اعمال، ولایت است» نک: مناقب خوارزمی، 19 و 252.
[10] سفینة البحار، شیخ عباس قمی، ج 3، ص 109.
اگر سوال شما این است که فروع به این ها اطلاق شده که برداشت شود امری فرعی و غیر ضرور است باید گفت
اصول دین اسلام (به معنای عام) شامل توحید، نبوت و معاد است. و اصول دین به معنای خاص (اصول مذهب) علاوه بر توحید، نبوت و معاد شامل عدل و امامت نیز می باشد.
با این توضیحات روشن شد که اصول دین به چه معنا و به چه اموری اطلاق می شود، همچنین دانسته شد منظور از فروع دین، احکام عملی اسلام است. رتبه ی اصول دین چون از باب علم است مقدم بر فروع دین که از باب عمل است می باشد؛ یعنی تا علم و اعتقاد نباشد عمل معنا ندارد. البته علم در اصول اعتقادات، علم صرف نیست، بلکه علم به همراه یقین یا همان علم الیقین است.
مرحوم فیض کاشانی(ره) در این زمینه می فرماید: «اشرف از این دو (علم و عمل) علم است، علم به منزله درخت و عبادت به منزله ثمره ی آن است».[1]ایشان همچنین در نسبت بین علم و ایمان (یقین) می فرماید: مرجع ایمان هم به علم است. زیرا ایمان تصدیق شی است و به ناچار مستلزم تصور شی است که این همان علم است. ایمان به قدر همان علم است.[2]پس منظور از اصول دین، اصولی است که انسان باید ابتدا به آنان علم و یقین پیدا کند تا وارد اسلام شده، آنگاه دستورات عملی اسلام را فرا روی خود می بیند.[3] و چون «تحصیل علم مقدم بر عبادت است»[4] و شرف علم مقدم بر عمل است، از این امور به اصل یاد شده است. انسان پس از ورود به اسلام به یکسری از عبادات (عبادات ظاهری مانند نماز، زکات، روزه و … و باطنی مانند توکل، تقوی، شکر و …)[5] برخورد می کند که به آن فروع دین گفته می شود، اما همانطور که روشن شد اصطلاح فروع، هرگز منافات با این ندارد که عبادت یا عباداتی جزء ستون دین اسلام باشند. اگر اسلام را مانند خانه ای فرض کنیم، این اصول همچون کلید ورودی به این خانه است. ولی مسلماً این خانه دارای ستون هایی است که خانه بر آن استوار است. چنین تعبیری نسبت به بعضی از عبادات از اهل بیت علیهم السلام رسیده است. امام باقر علیه السلام می فرماید: اسلام بر پنج ستون استوار است: بر نماز، زکات، حج، روزه و ولایت. و در پاسخ زراره فرمودند: ولایت برترین این پنج چیز است،[6] این پنج مورد و دیگر عبادات وقتی معنا پیدا می کند که انسان وارد اسلام شده باشد. امام صادق علیه السلام نیز در روایتی به جایگاه علم و معرفت و سپس عمل اشاره می فرمایند. ایشان می فرماید: «بالاترین چیز برای رساندن بنده به قرب الهی معرفت و بعد از آن نماز است».[7] بله نماز دارای اهمیت زیادی است، به طوری که از آن به ستون دین[8] یاد شده، امام باقر علیه السلام می فرماید: اگر نماز انسان (در قیامت) قبول شود[9] بقیه اعمال او نیز قبول می شود و اگر قبول نشود بقیه اعمال شخص قبول نمی شود.[10] اما این اهمیت فوق العاده منافاتی ندارد با این که نماز از فروع دین باشد.
[1] علم الیقین فی اصول الدین، ملامحسن فیض کاشانی، ج 1، ص 4-5، انتشارات بیدار.
[2] همان، ص 6-8.
[3] مسلک امامیه در اصول عقاید، سید محمود مرعشی شوشتری، ص 11، ص انتشارات جامعه مدرسین.
[4] علم الیقین فی اصول الدین، ص 12.
[5] همان.
[6] سفینة البحار، شیخ عباس قمی، ج 3، ص 109.
[7] همان.
[8]وسائل الشیعة ج : 4 ص : 27عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ الصَّلَاةُ عَمُودُ الدِّینِ.
[9] بدیهی است که با عدم پذیرش پایه های دیگر اسلام که در روایات به آن ها اشاره شده است پذیرش نماز با مشکل مواجه خواهد شد مثلا در روایات شرط پذیرش نماز، قبول ولایت دانسته شده است: «شرط قبولی اعمال، ولایت است» نک: مناقب خوارزمی، 19 و 252.
[10] سفینة البحار، شیخ عباس قمی، ج 3، ص 109.