جهان با ظهور، فرهنگ اقتصادی عاری از فساد و بی عدالتی را تجربه می کند
۱۳۹۵/۰۵/۱۱
–
۹۵ بازدید
کارشناس مرکز تخصصی مهدویت در گفت و گو با شبستان:
جهان با ظهور، فرهنگ اقتصادی عاری از فساد و بی عدالتی را تجربه می کند
خبرگزاری شبستان: امروزه سرمایه انسانی کارآمد نقش بسیار مهمی در جوامع توسعه یافته دارد و به همین جهت دولتها معمولاً درصدد گسترش آموزشهای عمومی و تخصصی هستند. یکی از خصوصیات جامعه مهدوی نیز فراوانی علم و دانش مردم در این زمان است.
کارشناس مرکز تخصصی مهدویت در گفت و گو با شبستان:
جهان با ظهور، فرهنگ اقتصادی عاری از فساد و بی عدالتی را تجربه می کند
خبرگزاری شبستان: امروزه سرمایه انسانی کارآمد نقش بسیار مهمی در جوامع توسعه یافته دارد و به همین جهت دولتها معمولاً درصدد گسترش آموزشهای عمومی و تخصصی هستند. یکی از خصوصیات جامعه مهدوی نیز فراوانی علم و دانش مردم در این زمان است.
به گزارش گروه مهدویت خبرگزاری شبستان؛ بر اساس آنچه از روایات و احادیث مستند و قطعی ما بر می آید دوران ظهور و عصر تشکیل حکومت کریمه مهدوی، درخشان ترین و پر رونق ترین عصر اقتصادی در طول حیات بشر خواهد بود. توصیفاتی که در این رابطه در متن جوامع حدیثی و روایی ما نقل شده، نوید دورانی سرشار از برکت، نعمت، رفاه، عدالت و… را می دهد.
خبرگزاری شبستان در همین رابطه گفت و گویی داشته است با حجت الاسلام رحیم کارگر، کارشناس مرکز تخصصی مهدویت حوزه و عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی که پیش از این بخش نخست این گفتار منتشر شد؛ و حالا ادامه بحث:
قبلا اشاره کردید که عمران و آبادانی و حل مشکلات اقتصادی در رأس برنامه های حضرت مهدی (عج) قرار دارد؛ این امر خطیر چگونه عملی می شود و مهمترین اقدامات ایشان در این عرصه چیست؟
مهم ترین اقدامات حضرت(ع)، مباح اعلام کردن بهره وری شایسته و عادلانه و سازنده از مواهب و نعمت هایی که خداوند برای انسان پدید آورده است. همچنین، اعطای آزادی های گوناگون در امور اقتصادی و اجتماعی و صنعتی، بر اساس حق و عدالت اسلامی و نیز بهره وری از مواهب و امکانات و نیروهای طبیعت و میدان دادن به مغزها و اندیشه های توانا و سازنده و مبتکر از دیگر اقدامات اقتصادی است.
با این تفاسیر آیا می توان گفت ما در عصر ظهور شاهد یک نوع فرهنگ اقتصادی خاص خواهیم بود که مولفه ها و ویژگی های خاص خود را دارد؟
بله فرهنگ اقتصادی عصر ظهور را می توان در سه حوزه بینش اقتصادی، منش اقتصادی و کنش اقتصادی بررسی کرد: که در رابطه با هر یک از این حوزه ها باید به چند نکته توجه داشت؛ به عنوان مثال درباره بینش اقتصادی باید چند مطلب را بدانیم الف: معنویت گرایی و تشکیل جامعه صالح: یعنی بدانیم که گسترش دانش و تأمین بهداشت و امنیت و رفاه جامعه وقتى ارزش مند است که در چارچوب فلسفه آفرینش (تقرب به خدا) باشد نه به قیمت فداکردن ارزش هاى معنوى و از یاد بردن هدف اصلى یعنى سعادت أخروى. حضرت مهدی علیه السلام در گام اول به این مهم اقدام نموده و تربیت انسانهایی صالح برای تشکیل نظام جهانی خود را شروع میکنند.
البته طبیعی است که فلسفه انتظار زمینه چنین اقداماتی را فراهم کرده و کادرهای اولیه برای این کار به وجود آمدهاند. چرا که در یک جامعه مهدوی، صفات رذیله از جامعه رخت برمیبندد و زمینه گناه و جرایم اجتماعی، اقتصادی و … از بین میرود.
امام صادق علیه السلام در این باره مى فرمایند: «وَ یُحْسِنَ حَالَ عَامَّةِ النَّاسِ وَ یَجْمَعَ اللَّهُ الْکَلِمَةَ وَ یُؤَلِّفَ بَیْنَ الْقُلُوبِ الْمُخْتَلِفَةِ وَ لاَ یُعْصَى اللَّهُ فِی أَرْضِهِ…»؛ «در عصر حضرت مهدی(عج) خداوند وحدت کلمه پدید مى آورد و قلوب ناسازگار را با یکدیگر الفت میبخشد و معصیت او در روی زمین صورت نپذیرد …»، (علامه مجلسی، 1404ق، ج52، ص127، ح20).
موضوع گسترش علوم و روایاتی که در این رابطه در منابع حدیثی ما وجود دارد، در کجای این پازل اقتصادی قرار می گیرد؟
نکته دوم در بحث بینش اقتصادی، مسئله دانش محوری و توانمندسازی علمی است. امروزه سرمایه انسانی کارآمد نقش بسیار مهمی در جوامع توسعه یافته دارد و به همین جهت دولتها معمولاً در صدد گسترش آموزشهای عمومی و تخصصی به منظور کارآمد نمودن مدیریتها و نیروی کار و افزایش بهرهوری در اقتصاد میباشند. یکی از خصوصیات جامعه مهدوی نیز فراوانی علم و دانش مردم در این زمان است.
علم و دانش در زمان ایشان به بلوغ خود میرسد. این پیشرفت هم در زمینه علوم مادی اتفاق میافتد و هم در ناحیه علوم الهی و معارف دینی. این ویژگی موجبات رفاه و فراوانی نعمت را نیز فراهم میسازد. این دانش سبب میشود مردم بهتر بتوانند از نعمتهای خدادادی استفاده کنند. از اسراف و اتلاف در منابع و عوامل تولید پرهیز شده و سطوح رفاه بالاتری را برای مردم به ارمغان میآورد.
امام صادق(ع) فرمودند: «الْعِلْمُ سَبْعَةٌ وَ عِشْرُونَ حَرْفاً فَجَمِیعُ مَا جَاءَتْ بِهِ الرُّسُلُ حَرْفَانِ فَلَمْ یَعْرِفِ النَّاسُ حَتَّى الْیَوْمِ غَیْرَ الْحَرْفَیْنِ فَإِذَا قَامَ قَائِمُنَا أَخْرَجَ الْخَمْسَةَ وَ الْعِشْرِینَ حَرْفاً فَبَثَّهَا فِی النَّاسِ وَ ضَمَّ إِلَیْهَا الْحَرْفَیْنِ حَتَّى یَبُثَّهَا سَبْعَةً وَ عِشْرِینَ حَرْفاً»، (علامه مجلسی،1404ق، ج52، ص336، ح73)؛ علم بیست و هفت حرف است، پس همه آنچه را که هر یک از پیامبران آوردند دو حرف است و تا امروز مردم غیر از آن دو حرف را نمی شناسند و آنگاه که قائم ما قیام نماید، بیست و پنج حرف دیگر را خارج ساخته و در میان مردم منتشر مى سازد و دو حرف دیگر را به آنها مى افزاید تا تمام بیست و هفت حرفِ علم را در میان مردم منتشر نماید.
روایت جالب و قابل توجه دیگری هم در این باره وجود دارد مبنی بر تکامل عقول انسان ها در عصر ظهور؛ آیا این روایت نیز همان موضوع رشد علمی و عقلی بشر در این دوران را بیان می کند؟
خردگرایی و توانمندسازی عقول انسانی به خودی خود و جدای از رشد علمی، یکی از شاخصه های دولت مهدوی و بالطبع بینش اقتصادی آن عصر است. عقل، پایه و اساس انسانیت، حجت باطنی خداوند، وسیله فهم و دریافت معارف اعتقادی و یکی از منابع استنباط احکام فقهی اسلام است. شکوفاسازی و تربیت این موهبت ارجمند الهی، رسالت تمامی ادیان آسمانی، به ویژه دین اسلام بوده است.
در این روایت قابل توجه نیز به این بُعد از کمال فکری و عقلی بشر ـ که در عصر ظهور در حد بالایی خواهد بود ـ اشاره شده است. امام باقر علیه السلام میفرمایند: «اِذا قامَ قائِمُنا وَضَعَ یَدَهُ عَلی رُؤُوسِ العِبادِ فَجَمَعَ بِه عُقُولَهُم وَ کَمُلَت بهِ اَحْلامَهُم»، (محمد بن یعقوب کلینی، کافی ، 1365، ج1، ص 25، ج1)؛ «وقتی قائم قیام کند، دست (عنایتش) را بر سر بندگان مینهد و بدین وسیله عقل آنها زیاد شده و فهم شان بالا میرود (کامل میگردد) »
البته علامه مجلسی در مرآة العقول درباره این روایت میگوید: «ضمیر در «یده» یا به خداوند بر میگردد و یا به قائم و در هر دو حال این سخن کنایه از بخشندگی و مهربانی، یا قدرت و تسلط میباشد و این دومی احتمالش بیشتر است.»
به نظر میرسد این جمله، کنایه از تربیت امت اسلامی توسط امام قائم(عج) است و تعبیر از «رؤوس» (سرها)، به آن دلیل است که مردم سر را مرکز خرد و اندیشه میدانند و دست بر سر نهادن کنایه از اقناع و تربیت است و فرقی نمیکند که خداوند مربی باشد و یا مهدی علیه السلام؛ زیرا قانون مهدوی، همان قانون الهی است و تربیت او، آیت تربیت پروردگار بلندمرتبه میباشد. به این ترتیب آن نتیجه مطلوب تربیت ـ که عبارت است از گردآمدن عقلها و تکامل اندیشهها ـ به بار مینشیند.
به نظر شما منظور از تکامل عقلی انسان در این دوره، رشد علمی و بهره وری از نیروی تفکر در زندگی مادی است؟ یعنی این مولفه هم در وضعیت اقتصادی عصر ظهور تاثیرگذار است؟
آنچه به نظر می رسد منظور از گردهم آمدن عقلها، توافق بر یک عقیده واحد و برنامه قانون واحد است. آن طور که به سختی میتوان، تصور کرد بین دو نفر که در تفکّر کلّی دولت جهانی مهدوی ذوب شدهاند، اختلافی درگیرد؛ به ویژه زمانی که امت و بشریت به درجهای از کمال برسند که افکار عمومی آنها «معصوم» و همنوایی و اتفاق در کارها بسیار آسان شود.
به عبارت دیگر مراد از تکامل اندیشهها (کَمُلَت به احلامهم)، رشد یافتگی هرچه بیشتر انسانها است. این تعبیر به جنبه خیرخواهانه انسان باز میگردد؛ همان جنبهای که نخستین مرحلة آن عدالت فردی و بالاترین مرحلهاش «عصمت» است که جامعه بشری سرانجام به آن خواهد رسید.
این نتیجه در هر دو جنبه علمی و روانی، موجب پدید آمدن بینش و بیداری در دولت و جامعه مهدوی میشود؛ همان بینشی که در ژرفای آن، جز برای کسانی که در آن عصر زندگی میکنند، ممکن نیست و ما نیز تنها عناوین کلّی آن را میشناسیم. مردم در پرتو این خردورزی و تبعیت از امام خود بر همه مشکلات اقتصادی غلبه می کنند: «وَ اعْلَمُوا أَنَّکُمْ إِنِ اتَّبَعْتُمْ طَالِعَ الْمَشْرِقِ سَلَکَ بِکُمْ مَنَاهِجَ الرَّسُولِ … وَ کُفِیتُمْ مَئُونَةَ الطَّلَبِ وَ التَّعَسُّفِ وَ نَبَذْتُمُ الثِّقْلَ الْفَادِحَ عَنِ الْأَعْنَاقِ …؛ بدانید اگر شما از منجى شرق (مهدى)، پیروى کنید، شما را به روش پیامبر(ص) در مى آورد تا از رنج طلب و سختى (براى دستیابى به وسایل زندگى) آسوده باشید و بار سنگین (زندگى) را از شانه هایتان بر زمین نهید.»
ادامه دارد …