۱۳۹۴/۰۸/۱۲
–
۱۸۰۷ بازدید
چرا امام حسین(ع) حج را ناتمام گذاشتند؟آیا درست است؟
در پاسخ به این سوال توجه به دو مطلب ضروری است:
مطلب اول: گزارش برخی از مورّخان، و عبارات بعضی از محدّثان، حاکی از آن است که امام، حجّ را به عمرة مفرده تبدیل کرده است، چنانکه ظاهر گزارش طبری[1] حاکی از همین معنا است.
اما شواهدی نشان میدهد که اینگونه نبوده که امام حسین(ع) مُحرِم به احرام عمرة تمتع شده وآن را به عمرة مفرده تبدیل کرده، یا محرم به احرام حج تمتّع گردیده و آن را به عنوان مصدود، به عمرة مفرده مبدّل ساخته، بلکه حضرت با احرام عمرة مفرده وارد مکّه شده و با انجام اعمال عمرة مفرده در ماه ذیحجه بدون تبدیل نیّت، از مکّه خارج شده است. از جملة شواهد این امر، دو روایت صحیحه است که از امام صادق(ع)نقل شده، و در این دو روایت عمل امام حسین(ع) به عنوان سنّت مورد استناد قرار گرفته است:
1. صحیحة ابراهیم بنعمرالیمانی: ابراهیم میگوید: از امام صادق(ع)دربارة شخصی سؤال شد که در ماههای حج، عمره به جا آورده آنگاه به شهر خود بازگشته است؟ حضرت فرمود: جایز است، و اگر در همان سال، حج به جای آورد و اِفراد انجام دهد قربانی بر او واجب نیست. آنگاه حضرت افزود: حسین بنعلی(ع) روز ترویه به جانب عراق رفت، در حالی که به عمرة مفرده محرم شده بود.[2]2. صحیحة معاویة بنعَمّار: او میگوید: به امام صادق(ع)عرض کردم: فرق عمرة تمتّع با عمرة مفرده چیست؟ فرمود: عمرة تمتع با حج مرتبط است، امّا کسی که عمرة مفرده را انجام میدهد، هنگامی که آن را به پایان رساند، میتواند به هرجا که بخواهد برود. چنانکه حسین بنعلی(ع)در ذیحجه، عمره [مفرده] بجای آورد، و سپس در روز ترویه به سمت عراق رفت در حالی که مردم به سوی مِنیٰ میرفتند، و کسی که نمیخواهد حج بجای آورد، جایز است که در ماه ذیحجه، عمره [مفرده] انجام دهد.[3]چنانکه گفته شد، این دو حدیث از نظر سند صحیح است. فقهای شیعه این دو روایت را مورد استناد قرار داده و طبق عمل امام حسین(ع) (به عنوان سنّت) فتوا دادهاند. به عنوان نمونه:
1. آیتالله سیّد محسن طباطبایی حکیم، با اشاره به دو روایت مورد بحث، میفرماید: … در مقابل اخبار یاد شده که اهلبیت روایت کردهاند، نمیتوان به آنچه در بعضی از کتب مقاتل آمده که امام حسین عمرة خود را عمرة مفرده قرار داد، اعتماد کرد. مفاد کتب مقاتل این است که عمرة امام عمرة تمتّع بوده وآن را به اِفراد تبدیل کرد.[4]2. مرحوم آیتالله سیّدابوالقاسم خوئی میفرماید: شکّی نیست که از دو روایت گذشته [روایت ابراهیم یمانی و معاویة بنعمار] استفاده میشود که خروج امام حسین(ع)روز ترویه، طبق قاعده بوده نه بخاطر اضطرار… کسی که نمیخواهد حج انجام دهد برای او خروج از مکّه حتّی در روز ترویه جایز است.[5]گفتنی است که از روایت اوّل استفاده میشود که امام هنگام ورود به مکّه (سوّم شعبان)، محرم به احرام عمرة مفرده بوده و همان زمان عمره را انجام داده است، امّا از روایت دوّم استفاده میشود که حضرت پیش از خروج از مکّه (روزهای اوّل ذیحجه) عمرة مفرده انجام داده است و جمع این دو ممکن است (انجام دو عمره در ظرف چهارماه اقامت امام در مکه)، علاوه بر دو روایت گذشته شواهد فقهی دیگر نیز گواهی میدهد که عمرهای که امام حسین انجام داد، عمرة مفرده بوده است، این قرائن را میتوان بدینگونه خلاصه کرد.
1. اگر امام در ماه ذیحجه، محرم به احرام تمتّع شده بود، باید برای بستن احرام به یکی از مواقیت پنجگانه (مسجد شَجَره، جُحْفه، یَلَمْلَم، قَرْنُالْمَنازِل و وَادِیالعَقِیق) میرفت که هر کدام فرسنگها تا مکّه فاصله دارد، در حالی که حضور امام در یکی از آنها در تواریخ یا جوامع روایی ذکر نشده است.
2. در فقه حج، ثابت شده است که اگر کسی پس از احرام عمره یا حج، مصدود شود یعنی دشمن یا شخص دیگری او را از رفتن به مکّه یا عرفات منع کند و راه دیگری نباشد، در همان محلّی که ممنوع شده قربانی کرده و از احرام خارج میشود و تنها با نیّت تبدیل به عمره، از احرام خارج نمیشود. اگر امام حسین(ع) پس از احرام، مصدود شده بود می بایست به همین کیفیّت قربانی کند، در حالی که چنین امری در تاریخ یا حدیث ثبت نشده است.[6]مطلب دوم: اما در مورد این مطلب که چرا امام علیه السلام تا پایان حج در مکه نماند و حجش را به جا نیاورد باید گفت انتخاب آن زمان برای حرکت یک تاکتیک بود که با حرکت خلاف مسیر سیل جمعیتی که برای حج در مکه گرد آمده بودند -آن هم از کسی مثل امام حسین(ع) ـ همگان را متوجه خطر و بحرانی بودن اوضاع و شرایط می کرد. افزون بر این که نقشه ترور آن حضرت توسط عوامل حکومت اموی را نقش بر آب کرد. از این رو امام حسین(ع) با این کار خود به مردم فهماند که ابتدا باید حجّ را با آزاد نمودن از چنگ امویان عصر زنده کرد و آن گاه افراد مستطیع را به حج آزاد دعوت کرد در حالی که هم اکنون کعبه در زنجیر اسارت به سر می برد. زنجیری که یک طرف آن به حماقت امت و جهل و بی خبری آنان بسته شده است و طرف دیگرش به خباثت و رذالت شام نشینان شیّاد. مسلمانان موظفند که به سوی بیت عتیق نماز بگذارند «ومِن حَیث خَرجت فَولّ وَجهک شَطر المَسجد الحرام» (بقره/149) و دور آن خانه آزاد طواف کنند: «ولیطوّفَوا بِالبَیت العتیق» (حج/29 )در این آیه سخن از طواف دور بیت عتیق است. این کلام از باب «تعلیق حکم بر وصفْ…» اِشعار به علیت دارد؛ چون «عتیق» یعنی عِتق شده و آزاد؛ زمینی که کعبه در آن قرار گرفته و نیز خود کعبه، برخلاف دیگر اماکن، مِلک و مُلک احدی نبوده و نیست، بلکه عتیق و آزاد است. حتی زمین مساجد دیگر ابتدا مِلک کسی است وقتی که با وقف کردن، مسجدی در آن بنا می شود، آزاد می گردد. اما آن سرزمین نه مِلک کسی بوده و نه تحت سلطه احدی قرار گرفته است. زمین بی آب و گیاهی بود که هیچ کس را در آن رغبتی نبود و در آنجا سکونت نداشت: «رَبنا إِنّی أَسکنت مِن ذریّتی بِواد غَیر ذی زَرع عِند بَیتک المُحرّم».( ابراهیم/37) طواف دور خانه ای که زمین و نیز خود آن آزاد است درس آزادی می دهد، چنان که نماز به سمت و سوی این خانه نیز، درس آزادگی می دهد. متأسفانه امروز نیز این خانه عتیق در اسارت خشونت و جمود وهابیت آل سعود است و بدین جهت طواف دور آن درس حریّت و آزادی نمی دهد و کنگره عظیم حج، که می تواند مظهر نمایش اقتدار مسلمین و همایش قدرت آنها باشد، هیچ مشکلی را از جهان اسلام حلّ نمی کند.
بنابراین، حسین بن علی(ع) در آن مقطع حسّاس تاریخ حج نکرد و از مکه حرکت کرد و قبل از حرکت در سخنرانی رسمی خود در مکه، با آن که جاسوسان اموی حضور داشتند و گزارش می کردند، اعلام داشت: اوّلاً: دین در خطر است. ثانیاً: من برای نجات دین فردا حرکت می کنم. ثالثاً: هر کس مشتاق لقاء الله است با من بیاید. منطق حضرت حسین بن علی(ع) این نیست که هر مسلمان عابد زاهدی می تواند همراه من بیاید، بلکه فرمود: هر کس که شوق لقای خدا را در سر می پروراند، بیاید. چون خون هر کسی قدرت براندازی نظام خون آشام ستم پیشه اموی را ندارد..[7]پی نوشت
[1]…. فطاف الحسین بالبیت و بین الصفا و المروة و قَصّ مِن شَعْرِه و حَلّ مِن عُمْرَته ثم توجّه نحو الکوفه. (تاریخ الامم و الملوک، ج5، ص385). علامة مجلسی نیز پس از نقل توطئة بنیامیه به منظور بازداشت یا ترور امام حسین(ع)در موسم حج آن سال، اضافه میکند: فلمّا علم الحسین(ع) بذلک حلّ من احرام الحج و جَعَلَها عمرةً مفردةً: وقتی حسین(ع) از این توطئة آنان آگاه شد، از احرام حج خارج گردید و آن را عمرة مفرده قرار داد. (بحارالانوار، ج45، ص99). شیخ مفید مینویسد: و لما اراد الحسین(ع) التوجّه الی العراق طاف بالبیت و سعیٰ بین الصفا و المروة و احلّ من احرامِه و جَعَلها عمرةً لانّه لمیتمکّن من تمام الحج مخافة أن یُقْبَضَ علیه… (الارشاد، ج2، ص67). چنانکه برخی از محقّقان معاصر تذکّر دادهاند، (یوسفی غروی، وَقْعَةُ الطَّف، ص149) این معنا (تبدیل به عمرة مفرده) در صورتی استفاده میشود که نسخة اصلی عبارت ارشاد، «اتمام الحجّ» باشد (چنانکه در بعضی از نسخههای ارشاد چنین است)، همچنین در نسخة موجود روضة الواعظین و إعلام الوَرَیٰ که در پی میآید، چنین است. در این صورت معنا چنین خواهد بود که امام، به حج تمتّع محرم شده بود، و آن را به عمره تبدیل کرد. این تفاوت، براساس تفاوت معنای تمام و اتمام است، چنانکه در آیة اکمال دین، (سوره مائده:آیة 3) «اَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی» آمده است. طبرسی تقریبا عین عبارت مفید را آورده است: لما اراد الخروج الی العراق طاف بالبیت و سعیٰ بین الصفا و المروة، و احلّ من احرامِه و جعلها عمرةً لانّه لمیتمکّن من اتمام الحج مخافة أن یُقْبَض علیه بمکة… (إعْلامُ الوَرَیٰ بِأعْلامِ الهُدَیٰ، ص227)؛ فتال نیشابوری نیز چنین مینویسد: و احلّ من احرامه و جعلها عمرةً لانّه لمیتمکّن من اتمام الحج… (روضة الواعظین، ج1، ص177)؛ امّا در نسخة تحقیق شدة چند سال پیش ارشاد، «تمام الحج» آمده است که افادة عمرة مفرده میکند، یعنی چون امام احساس خطر کرد، عمره مفرده انجام داد و مکه را ترک گفت.
[2]. کلینی، فروع کافی، ج4،ص535، حدیث 3؛ شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج5، ص481، حدیث 162.
[3]. کلینی، فروع کافی، ج4، ص535، حدیث4.
[4]. مستمسک العروة الوثقی، ج11، ج192.
[5]. معتمد العروة الوثقی، کتاب الحجّ، ج2، ص237.
[6]. برای آگاهی بیشتر در این زمینه به منابع یاد شده در زیر مراجعه شود:
نجمالدّین طبسی، مع الرکب الحسینی من المدینه الی المدینه، ج2، ص98 ـ 93؛ باقر شریف قرشی، حیاة الامام الحسین، ج3، ص52 ـ 50؛ یوسفی غروی، وَقْعَةُالطَّف، ص149 ـ 148، پاورقی؛ ابراهیم ابراهیمی، حج نیمه تمام، فصلنامة میقات حج، شمارة 53، ص100.
[7] جوادی آملی،حماسه و عرفان
مطلب اول: گزارش برخی از مورّخان، و عبارات بعضی از محدّثان، حاکی از آن است که امام، حجّ را به عمرة مفرده تبدیل کرده است، چنانکه ظاهر گزارش طبری[1] حاکی از همین معنا است.
اما شواهدی نشان میدهد که اینگونه نبوده که امام حسین(ع) مُحرِم به احرام عمرة تمتع شده وآن را به عمرة مفرده تبدیل کرده، یا محرم به احرام حج تمتّع گردیده و آن را به عنوان مصدود، به عمرة مفرده مبدّل ساخته، بلکه حضرت با احرام عمرة مفرده وارد مکّه شده و با انجام اعمال عمرة مفرده در ماه ذیحجه بدون تبدیل نیّت، از مکّه خارج شده است. از جملة شواهد این امر، دو روایت صحیحه است که از امام صادق(ع)نقل شده، و در این دو روایت عمل امام حسین(ع) به عنوان سنّت مورد استناد قرار گرفته است:
1. صحیحة ابراهیم بنعمرالیمانی: ابراهیم میگوید: از امام صادق(ع)دربارة شخصی سؤال شد که در ماههای حج، عمره به جا آورده آنگاه به شهر خود بازگشته است؟ حضرت فرمود: جایز است، و اگر در همان سال، حج به جای آورد و اِفراد انجام دهد قربانی بر او واجب نیست. آنگاه حضرت افزود: حسین بنعلی(ع) روز ترویه به جانب عراق رفت، در حالی که به عمرة مفرده محرم شده بود.[2]2. صحیحة معاویة بنعَمّار: او میگوید: به امام صادق(ع)عرض کردم: فرق عمرة تمتّع با عمرة مفرده چیست؟ فرمود: عمرة تمتع با حج مرتبط است، امّا کسی که عمرة مفرده را انجام میدهد، هنگامی که آن را به پایان رساند، میتواند به هرجا که بخواهد برود. چنانکه حسین بنعلی(ع)در ذیحجه، عمره [مفرده] بجای آورد، و سپس در روز ترویه به سمت عراق رفت در حالی که مردم به سوی مِنیٰ میرفتند، و کسی که نمیخواهد حج بجای آورد، جایز است که در ماه ذیحجه، عمره [مفرده] انجام دهد.[3]چنانکه گفته شد، این دو حدیث از نظر سند صحیح است. فقهای شیعه این دو روایت را مورد استناد قرار داده و طبق عمل امام حسین(ع) (به عنوان سنّت) فتوا دادهاند. به عنوان نمونه:
1. آیتالله سیّد محسن طباطبایی حکیم، با اشاره به دو روایت مورد بحث، میفرماید: … در مقابل اخبار یاد شده که اهلبیت روایت کردهاند، نمیتوان به آنچه در بعضی از کتب مقاتل آمده که امام حسین عمرة خود را عمرة مفرده قرار داد، اعتماد کرد. مفاد کتب مقاتل این است که عمرة امام عمرة تمتّع بوده وآن را به اِفراد تبدیل کرد.[4]2. مرحوم آیتالله سیّدابوالقاسم خوئی میفرماید: شکّی نیست که از دو روایت گذشته [روایت ابراهیم یمانی و معاویة بنعمار] استفاده میشود که خروج امام حسین(ع)روز ترویه، طبق قاعده بوده نه بخاطر اضطرار… کسی که نمیخواهد حج انجام دهد برای او خروج از مکّه حتّی در روز ترویه جایز است.[5]گفتنی است که از روایت اوّل استفاده میشود که امام هنگام ورود به مکّه (سوّم شعبان)، محرم به احرام عمرة مفرده بوده و همان زمان عمره را انجام داده است، امّا از روایت دوّم استفاده میشود که حضرت پیش از خروج از مکّه (روزهای اوّل ذیحجه) عمرة مفرده انجام داده است و جمع این دو ممکن است (انجام دو عمره در ظرف چهارماه اقامت امام در مکه)، علاوه بر دو روایت گذشته شواهد فقهی دیگر نیز گواهی میدهد که عمرهای که امام حسین انجام داد، عمرة مفرده بوده است، این قرائن را میتوان بدینگونه خلاصه کرد.
1. اگر امام در ماه ذیحجه، محرم به احرام تمتّع شده بود، باید برای بستن احرام به یکی از مواقیت پنجگانه (مسجد شَجَره، جُحْفه، یَلَمْلَم، قَرْنُالْمَنازِل و وَادِیالعَقِیق) میرفت که هر کدام فرسنگها تا مکّه فاصله دارد، در حالی که حضور امام در یکی از آنها در تواریخ یا جوامع روایی ذکر نشده است.
2. در فقه حج، ثابت شده است که اگر کسی پس از احرام عمره یا حج، مصدود شود یعنی دشمن یا شخص دیگری او را از رفتن به مکّه یا عرفات منع کند و راه دیگری نباشد، در همان محلّی که ممنوع شده قربانی کرده و از احرام خارج میشود و تنها با نیّت تبدیل به عمره، از احرام خارج نمیشود. اگر امام حسین(ع) پس از احرام، مصدود شده بود می بایست به همین کیفیّت قربانی کند، در حالی که چنین امری در تاریخ یا حدیث ثبت نشده است.[6]مطلب دوم: اما در مورد این مطلب که چرا امام علیه السلام تا پایان حج در مکه نماند و حجش را به جا نیاورد باید گفت انتخاب آن زمان برای حرکت یک تاکتیک بود که با حرکت خلاف مسیر سیل جمعیتی که برای حج در مکه گرد آمده بودند -آن هم از کسی مثل امام حسین(ع) ـ همگان را متوجه خطر و بحرانی بودن اوضاع و شرایط می کرد. افزون بر این که نقشه ترور آن حضرت توسط عوامل حکومت اموی را نقش بر آب کرد. از این رو امام حسین(ع) با این کار خود به مردم فهماند که ابتدا باید حجّ را با آزاد نمودن از چنگ امویان عصر زنده کرد و آن گاه افراد مستطیع را به حج آزاد دعوت کرد در حالی که هم اکنون کعبه در زنجیر اسارت به سر می برد. زنجیری که یک طرف آن به حماقت امت و جهل و بی خبری آنان بسته شده است و طرف دیگرش به خباثت و رذالت شام نشینان شیّاد. مسلمانان موظفند که به سوی بیت عتیق نماز بگذارند «ومِن حَیث خَرجت فَولّ وَجهک شَطر المَسجد الحرام» (بقره/149) و دور آن خانه آزاد طواف کنند: «ولیطوّفَوا بِالبَیت العتیق» (حج/29 )در این آیه سخن از طواف دور بیت عتیق است. این کلام از باب «تعلیق حکم بر وصفْ…» اِشعار به علیت دارد؛ چون «عتیق» یعنی عِتق شده و آزاد؛ زمینی که کعبه در آن قرار گرفته و نیز خود کعبه، برخلاف دیگر اماکن، مِلک و مُلک احدی نبوده و نیست، بلکه عتیق و آزاد است. حتی زمین مساجد دیگر ابتدا مِلک کسی است وقتی که با وقف کردن، مسجدی در آن بنا می شود، آزاد می گردد. اما آن سرزمین نه مِلک کسی بوده و نه تحت سلطه احدی قرار گرفته است. زمین بی آب و گیاهی بود که هیچ کس را در آن رغبتی نبود و در آنجا سکونت نداشت: «رَبنا إِنّی أَسکنت مِن ذریّتی بِواد غَیر ذی زَرع عِند بَیتک المُحرّم».( ابراهیم/37) طواف دور خانه ای که زمین و نیز خود آن آزاد است درس آزادی می دهد، چنان که نماز به سمت و سوی این خانه نیز، درس آزادگی می دهد. متأسفانه امروز نیز این خانه عتیق در اسارت خشونت و جمود وهابیت آل سعود است و بدین جهت طواف دور آن درس حریّت و آزادی نمی دهد و کنگره عظیم حج، که می تواند مظهر نمایش اقتدار مسلمین و همایش قدرت آنها باشد، هیچ مشکلی را از جهان اسلام حلّ نمی کند.
بنابراین، حسین بن علی(ع) در آن مقطع حسّاس تاریخ حج نکرد و از مکه حرکت کرد و قبل از حرکت در سخنرانی رسمی خود در مکه، با آن که جاسوسان اموی حضور داشتند و گزارش می کردند، اعلام داشت: اوّلاً: دین در خطر است. ثانیاً: من برای نجات دین فردا حرکت می کنم. ثالثاً: هر کس مشتاق لقاء الله است با من بیاید. منطق حضرت حسین بن علی(ع) این نیست که هر مسلمان عابد زاهدی می تواند همراه من بیاید، بلکه فرمود: هر کس که شوق لقای خدا را در سر می پروراند، بیاید. چون خون هر کسی قدرت براندازی نظام خون آشام ستم پیشه اموی را ندارد..[7]پی نوشت
[1]…. فطاف الحسین بالبیت و بین الصفا و المروة و قَصّ مِن شَعْرِه و حَلّ مِن عُمْرَته ثم توجّه نحو الکوفه. (تاریخ الامم و الملوک، ج5، ص385). علامة مجلسی نیز پس از نقل توطئة بنیامیه به منظور بازداشت یا ترور امام حسین(ع)در موسم حج آن سال، اضافه میکند: فلمّا علم الحسین(ع) بذلک حلّ من احرام الحج و جَعَلَها عمرةً مفردةً: وقتی حسین(ع) از این توطئة آنان آگاه شد، از احرام حج خارج گردید و آن را عمرة مفرده قرار داد. (بحارالانوار، ج45، ص99). شیخ مفید مینویسد: و لما اراد الحسین(ع) التوجّه الی العراق طاف بالبیت و سعیٰ بین الصفا و المروة و احلّ من احرامِه و جَعَلها عمرةً لانّه لمیتمکّن من تمام الحج مخافة أن یُقْبَضَ علیه… (الارشاد، ج2، ص67). چنانکه برخی از محقّقان معاصر تذکّر دادهاند، (یوسفی غروی، وَقْعَةُ الطَّف، ص149) این معنا (تبدیل به عمرة مفرده) در صورتی استفاده میشود که نسخة اصلی عبارت ارشاد، «اتمام الحجّ» باشد (چنانکه در بعضی از نسخههای ارشاد چنین است)، همچنین در نسخة موجود روضة الواعظین و إعلام الوَرَیٰ که در پی میآید، چنین است. در این صورت معنا چنین خواهد بود که امام، به حج تمتّع محرم شده بود، و آن را به عمره تبدیل کرد. این تفاوت، براساس تفاوت معنای تمام و اتمام است، چنانکه در آیة اکمال دین، (سوره مائده:آیة 3) «اَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی» آمده است. طبرسی تقریبا عین عبارت مفید را آورده است: لما اراد الخروج الی العراق طاف بالبیت و سعیٰ بین الصفا و المروة، و احلّ من احرامِه و جعلها عمرةً لانّه لمیتمکّن من اتمام الحج مخافة أن یُقْبَض علیه بمکة… (إعْلامُ الوَرَیٰ بِأعْلامِ الهُدَیٰ، ص227)؛ فتال نیشابوری نیز چنین مینویسد: و احلّ من احرامه و جعلها عمرةً لانّه لمیتمکّن من اتمام الحج… (روضة الواعظین، ج1، ص177)؛ امّا در نسخة تحقیق شدة چند سال پیش ارشاد، «تمام الحج» آمده است که افادة عمرة مفرده میکند، یعنی چون امام احساس خطر کرد، عمره مفرده انجام داد و مکه را ترک گفت.
[2]. کلینی، فروع کافی، ج4،ص535، حدیث 3؛ شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج5، ص481، حدیث 162.
[3]. کلینی، فروع کافی، ج4، ص535، حدیث4.
[4]. مستمسک العروة الوثقی، ج11، ج192.
[5]. معتمد العروة الوثقی، کتاب الحجّ، ج2، ص237.
[6]. برای آگاهی بیشتر در این زمینه به منابع یاد شده در زیر مراجعه شود:
نجمالدّین طبسی، مع الرکب الحسینی من المدینه الی المدینه، ج2، ص98 ـ 93؛ باقر شریف قرشی، حیاة الامام الحسین، ج3، ص52 ـ 50؛ یوسفی غروی، وَقْعَةُالطَّف، ص149 ـ 148، پاورقی؛ ابراهیم ابراهیمی، حج نیمه تمام، فصلنامة میقات حج، شمارة 53، ص100.
[7] جوادی آملی،حماسه و عرفان