طلسمات

خانه » همه » مذهبی » حزب مشارکت

حزب مشارکت


حزب مشارکت

۱۳۹۴/۱۱/۱۹


۱۴۵۴ بازدید

حزب مشارکت چگونه شکل گرفت؟ خط مشی فکری و سیاسی آن چه بود؟ درباره‌ نقش این حزب در دوره موسوم به اصلاحات و فتنه۸۸ توضیح دهید؟

«جبهه مشارکت ایران اسلامی» که با نام «مشارکت» نیز شناخته می‌شود را می‌توان دومین حزب دولت‌ساخته‌ پس از حزب کارگزاران سازندگی، بعد از انقلاب اسلامی دانست. این حزب در تاریخ 14 آذر ماه 1377 در شهر تهران به طور رسمی مجوز خود را از کمیسیون ماده 10 احزاب اخذ و اعلام موجودیت کرد، اما زمینه‌های اولیه شکل گیری این حزب، به قبل از برگزاری هفتمین دوره انتخابات ریاست جمهوری برمی گردد. به این معنا که، همفکران خاتمی در ستادهای انتخاباتی وی گرد آمدند تا به پیروزی وی در انتخابات کمک نمایند. رهبران این حزب را عناصری از چپ های سنتی و مدرن تشکیل می دادند که طی سال های 70 تا 75 در
مرکز تحقیقات استراتژیک وابسته به ریاست جمهوری و سپس در ستادهای انتخاباتی آقای خاتمی در سال 1376 گرد هم آمدند و شعارهای محوری رئیس جمهور منتخب آزادی در بیان، منطق در گفتار و قانون در عمل را سرلوحه­ فعالیت خود قرار داد.[ ظریفی‌نیا، حمیدرضا؛ کالبدشکافی جناح‌های سیاسی ایران، پیشین، ص 122.]
نیروهای مذکور در آستانه انتخابات، به سرعت متشکل شدند و پس از دوم خرداد انسجام خود را تقویت کردند و برخی از اعضای برجسته آنها وارد کابینه خاتمی شدند. این گروه در سال1377 اقدام به تشکیل حزب مشارکت ایران اسلامی کردند.
این حزب به سرعت دارای تشکیلات منسجم و قابل توجه در سراسر کشور شد و در انتخابات ششم مجلس شورای اسلامی با شعار ایران برای همه ایرانیان، معنویت، عدالت و آزادی مشارکت کرد. برخی از اعضای فعال حزب عبارت بودند از: محمدرضا خاتمی، محسن میردامادی، محمدرضا عارف، علی شکوری راد، سعید حجاریان، الهه کولایی، مصطفی تاج زاده، محمد نعیمی پور، عباس عبدی، محسن صفایی فراهانی، معصومه ابتکار، هادی خانیکی، علیرضا علوی تبار، رجبعلی مزروعی، مرتضی حاجی، محمدرضا تابش و…
اعضای اصلی این حزب، اغلب در دستگاه‌های اجرایی مشغول کار بودند. ازاین رو، می‌توان جبهه را یک حزب دولتی به شمار آورد. البته جبهه، یک حزب منسجم نیست، زیرا همان طور که از نام جبهه برمی آید، یک تشکل سیاسی با سلیقه‌های مختلف است. بنابراین، جای تعجب نیست که از هجده گروه فعّال دوم خرداد، چهارده گروه در جبهه مشارکت عضویت دارند.
جبهه مشارکت ایران اسلامی یکی از اولین احزابی ‌است که پس از انتخابات دوم خرداد 1376 تأسیس شد. نام جبهه مشارکت ایران اسلامی در واقع نماد شاخص‌های اصلی این حزب است.
رویکرد این «جبهه» تماماً در چهارچوب مفهوم حزب می‌گنجد. پس از آن که محمد خاتمی در دوم خرداد 1376 به عنوان منتقد وضع موجود به ریاست جمهوری رسید، حلقه اول اطرافیان او جای خالی یک حزب بزرگ سیاسی را برای پیگیری برنامه‌های سیاسی خود احساس کردند. یک سال و نیم پس از آن، یعنی در دی ماه 1377 حزبی به نام «جبهه مشارکت ایران اسلامی» را تأسیس کردند.
محمدرضا خاتمی هدف تشکیل از حزب را این گونه تشریح می کند: «هدف اصلی از تشکیل جبهه­ مشارکت ارائه­ برنامه‌ای بود که به نوعی همه­ 20 میلیونی که
به آقای خاتمی در دوره­ اول انتخابات ریاست ­جمهوری وی رأی داده‌اند، احساس کنند که می‌توانند در این تشکیلات وارد شوند» بر این اساس حزب در مدت کوتاهی در سراسر کشور عضوگیری و به تشکیل دفتر اقدام کرد.[ صفایی، دلویی، محمد، جبهه مشارکت ایران اسلامی، تهران: نسل کوثر، 1380، ص 9.]
گفتمان حزب مشارکت نسبت به سایر احزاب جدید، ابتکاری و بدیع بود. ایران برای همه­ ایرانیان، برای نخستین­بار در ادبیات سیاسی مورد استفاده قرار گرفت. دانستن حق مردم است، شعار روزنامه­ صبح امروز به صاحب امتیازی و مدیر مسئولی سعید حجاریان بود. تأکید مستمر بر قانون و قانون‌گرایی و تصریح بر این­که همه­ شهروندان در برابر قانون مساوی هستند هرچند امری مندرج در قانون اساسی و تازه نبود، اما به دلیل آن‌­که پرچمداری آن ­را حزب مشارکت برداشته بود و تبلیغ می‌کرد، بسیار مؤثر افتاد.[ دارابی، علی، جریان شناسی سیاسی در ایران، پیشین، ص 349.]
این حزب توانست در انتخابات اولین دوره­ شوراهای اسلامی شهر و روستا اکثریت قریب به اتفاق شوراها را به دست گیرند. این موفقیت در شهر تهران صددرصد بود و همه­ اعضای شورا فهرست متعلق به جبهه­ اصلاحات با محوریت حزب مشارکت انتخاب شدند اما اختلافات، چالش ها و تندرویی ها موجب شد تا در عمل این حزب کارنامه بسیار منفی را در عرصه شوراها در سراسر کشور به ویژه در تهران بر جای بگذارد به گونه ای که در دور دوم انتخابات شوراها شاهد شکست سنگین حزب مشارکت بودیم.
حزب مشارکت در انتخابات مجلس ششم با شعار ایران برای همه­ ایرانیان، معنویت، عدالت، آزادی وارد صحنه شد و توانست آراء زیادی از مردم را کسب نموده و بین 140 تا 150 کرسی نمایندگان مجلس را به­دست آورد.[ شادلو، عباس؛ اطلاعاتی درباره­ احزاب و جناح‌های سیاسی ایران امروز، پیشین، ص 135.] اما این حزب نه تنها از تجربه ناموفق شورای شهر استفاده نکرد بلکه مجلس را صحنه ای برای تاخت و تاز افکار و دیدگاه های افراطی و بعضاً در ضدیت با فرهنگ اسلامی قرار داد و این مجلس را به یکی از پر تنش ترین دوره های مجلس پس از انقلاب قرار داد و باز تندرویی در میان گروه های اصلاح طلب و اختلافات میان آنها موجب شد تا در مجلس هفتم در عمل جریان اصلاحات با ناکامی همراه شود.
مجلس ششم را باید یکی از جنجالی ترین دوره های مجلس دانست که آغاز آن با اصرار بر اصلاح قانون مطبوعات همراه شد و پایان آن نیز با تحصن و استعفای تعدادی از نمایندگان در اعتراض به برخی رد صلاحیت ها از سوی شورای نگهبان و نامه هتاکانه 127 نماینده مجلس به مقام معظم رهبری همراه بود ودر این بین نیز طرح همه پرسی در مسائل مختلف کشور و جنجال آفرینی ها در برخورد با مسائل کشور و برخی از نهادهای انقلابی بر اقدامات مجلس سایه افکنده بود. در مجموع غلبه نگاه سیاسی، حزبی و جناحی بر مجلس ششم بر عملکرد این مجلس بسیار آشکار بود و تمامی عملکرد مجلس را تحت الشعاع قرار داده بود.
دیدگاه های این حزب توسط برخی از روزنامه های تندرو از جمله روزنامه مشارکت صبح امروز، آفتاب امروز، بهار، جامعه، توس و… منتشر می شد که به دنبال جنجال آفرینی و عملکرد ساختارشکنانه آنها نشر اکاذیب، توهین به مقدسات و نظام و برهم زدن امنیت کشور یکی پس از دیگری توقیف شدند.
این حزب شعارهای محوری آقای خاتمی را به عنوان مبنای برنامه‌های خود دنبال کردند. شعارهایی مانند ایجاد جامعه مدنی، قانون‌گرایی، تنش‌زدایی، توسعه سیاسی و فرهنگی دیدگاه‌های حزب از نظر تئوری های سیاسی همانند دیدگاه‌های احزاب سوسیال دموکراسی در غرب بود. در مرامنامه این حزب به عدالت گستری و قسط و تبعیض‌زدایی و ایجاد فرصت‌های مساوی و ایجاد امکانات برابر برای همه افراد جامعه به عنوان مواضع اقتصادی و احترام به آزادی های قانونی افراد و مشارکت مردم در حق تعیین سرنوشت خود به عنوان مواضع سیاسی، اجتماعی اشاره شد که خود تا حدودی مبین دیدگاه‌های جامعه‌گرایانه (سوسیالیسم) و مردم‌سالاری (دموکراتیک) بود. امّا تا چه حد در عمل بدان اعتقاد داشته جای بحث و تأمل دارد.
مهم ترین شعار این حزب از آغاز تشکیل توسعه سیاسی و مشارکت دادن هرچه بیشتر مردم در تمام عرصه‌های اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جامعه بود.
در آستانه انتخابات مجلس ششم این حزب رئوس برنامه‌های اقتصادی خود مشتمل بر یک مقدمه و چند مورد اصلی را منتشر کرد. در این برنامه چنین آمده بود:
«اقتصاد بیمار ایران نیاز به درمان دارد. ریشه بیماری اقتصاد ایران فراوان‌اند: عدم ثبات سیاسی، فقدان امنیت اقتصادی و قضایی، اقتصاد نفتی، اقتصاد زیرزمینی، فرار سرمایه‌ها و مغزها، تعدد مراکز تصمیم‌گیری و… نمایان‌ترین ریشه‌هاست. مجلس ششم… باید در پی تحقق بستری می‌باشد که درون آن «بخش دولتی کارآمد» و «بخش خصوصی توانمند» مکمل فعالیت‌های اقتصادی یکدیگر بوده و کشور را به سوی آبادانی بیشتر و رفاه همگانی به پیش برد. از این‌رو تدوین و تصویب قوانینی با محورهای زیر را از اهم وظایف مجلس ششم در ساماندهی به امور اقتصادی می‌دانیم:
1. بازنگری در نظام بودجه‌ریزی و برنامه‌ریزی به منظور تقویت تشکل‌های تخصصی و سایر نهادهای مدنی ایـجاد زمینه برای رشد سرمایه‌گذاری و اشتغال.
2. تأمین امنیت سرمایـه و تضمین حقوق مالکیت حقوقی.
3. صلاح و وضع قوانین با هدف تضمین مالکیت خصوصی.
4. اصلاح و وضع قانون با هدف رسیدگی به دعاوی و دادرسی مربوط به حقوق مالکیت در فعالیت های اقتصادی.
5. اصلاح قانون تجارت به منظور؛ صیانت از حقوق سرمایه‌گذار، نیز اصلاح ساختار شرکتی و ادغام و توسعه جغرافیایی و استفاده از مدیریت حرفه‌ای. رفع موانع سرمایه‌گذاری، پیگیری برای حضور فعال اقتصادی در عرصه جهانی، تمرکززدایی و امکان فعالیت‌های اقتصادی در مناطق مختلف کشور. استمرار نظام جامع تأمین اجتماعی و هدفمندکردن یارانه‌ها».[ نوذری، عزت­الله؛ تاریخ احزاب سیاسی در ایران، پیشین، ص 384-386.]
اما در عمل، حاکمیت نگاه سیاسی بر حزب و تمرکز توجه به آن موجب شد تا این برنامه ها در حد جملاتی زیبا و شعاری باقی بماند.
در زمینه فرهنگ، حزب مشارکت ایران اسلامی بر این باور بود که نقش و جایگاه فرهنگ در فرایند توسعه همه جانبه حائز اهمیت و اولویت ویژه‌ای است. مشخص نبودن مفهوم فرهنگ و اصول و خط مشی فرهنگی، روشن نبودن سهم و نقش دستگاه‌های تأثیرگذار در عرصه فرهنگ، چند پاره گی و گسستگی سیاست‌ها و برنامه‌های فرهنگی، درک نادرست از سرشت و ویژگی های کار فرهنگ و هنر، سلیقه‌ای بودن مدیریت و سیاست‌گزاری حوزه فرهنگ و عدم اتکای آن به دریافت‌های علمی و پژوهشی، بی‌توجهی به نیازهای جوانان و نوجوانان در تولیدات فکری و فرهنگی، استحصال بی‌رویه از ذخایر و منابع فرهنگی، اسلامی و انقلابی
و کم‌توجهی به بازآفرینی و ارائه روزآمد میراث‌های دینی، ملی و انقلابی از جمله مسائل و چالش های روبه‌رو در شرایط کنونی جامعه ماست. بر این اساس باید بازنگری، ‌اصلاح، تکمیل و تدوین قوانین متناسب با نیازها و ضرورت‌های ملی و جهانی مدنظر باشد.
از دیگر زمینه‌های مورد توجه حزب مشارکت در عرصه مسائل فرهنگی حمایت از تولیدکنندگان فرهنگ و فرهنگ‌سازان به ویژه نخبگان و کارآفرینان فرهنگی و زمینه‌سازی برای توسعه کمی و کیفی محصولات فرهنگی با هدف مصون‌سازی فرهنگی که بهترین راه مقابله با نفوذ فرهنگ‌های بیگانه است سرلوحه اقدامات تضمینی قرار گیرد.[ همان، ص 376-378.] امّا در عمل آنچه انجام شد، ترویج فرهنگ غربی و تخریب فرهنگ دینی و مقابله با مبانی و ارزش های آن بود.
حزب مشارکت از طیفی ناهمگون تشکیل شده بود از روشنفکران و عناصر معتقد به نظام گرفته تا طیف تجدید نظر و روشنفکران سکولار که همین مسئله موجب اختلاف و افراطی گرایی در حزب و سرانجام ناکامی آن گردید.
تلاش‌هایی مثل تحصن نمایندگان فراکسیون مشارکت در مجلس ششم و همراهی ملی مذهبی ها و… با آن‌ها نتوانست استمرار دومینوی شکست‌های انتخاباتی پس از انتخابات دومین دوره شوراها، هفتمین دوره مجلس و نهمین دوره
ریاست جمهوری شود. حتی حمایت جبهه مشارکت از نامزدی آقای هاشمی رفسنجانی – که اندکی قبل آماج حملات تخریبی مطبوعات این حزب قرار داشت – نتوانست از آنچه در سال 1384 رخ داد جلوگیری کند. حزب مشارکت در این انتخابات ابتدا ایده جبهه دموکراسی خواهی را در قالب نامزدی مصطفی معین طراحی کرد. اما عدم موفقیت معین در انتخابات، اجماع اعضای این حزب برای ادامه چنین راهی را عملاً منتفی می‌ساخت. آن‌ها از زمان انتخابات مجلس هشتم شکل بخشیدن به «سازمان رأی» را با الهام گرفتن از شبکه‌های گلدکوئیستی آغاز کردند و در انتخابات ریاست جمهوری دهم آن را در قالب «ستاد صیانت از آرا» به صورت جدی به مرحله اجرا گذاشتند.
این شبکه با نامزدی میرحسین موسوی و انصراف خاتمی نقش پشتیبان وی را برعهده گرفت و به دنبال غتشاشات پس از انتخابات به حمایت از آن پرداخت و نقش آفرینی برخی از اعضاء و شورای مرکزی حزب مشارکت در جریان فتنه موجب شد تا در عمل فعالیت حزب متوقف شد. در اوایل شهریور 1388 در اولین جلسه متهمان اغتشاشات فتنه88، معاون دادستان در میانه کیفرخواست خود علیه متهمان پرونده اغتشاشات، به سندی اشاره کرد که یکی از جدی‌ترین مدارک اثبات کننده «قصد براندازی» در میان احزاب و گروه‌های تندرو اصلاح‌طلب است. آن سند، جزوه‌ای به نام «تأملات راهبردی» است که حزب مشارکت در سال 1387
و پس از چند ماه بحث و بررسی آن را به عنوان «راهبرد آینده» خود تدوین کرده
و به تصویب کنگره سالانه خود هم رسانده است.
با توجه به ماهیت دولت‌ساخته بودن حزب مشارکت، می‌توان این حزب را کانون اصلی قدرت در دوره تسلط اصلاح طلبان بر قوه‌ مجریه دانست. به این مفهوم که بسیاری از پست‌های کلیدی دولت‌های هفتم و هشتم در اختیار این حزب بود. هرچند در سال‌های اول دوره موسوم به دوم خرداد دیگر جریانات چپ‌گرا و تکنوکرات‌ها و حتی برخی از چهره‌های جریانات دیگر در دولت وقت حضور داشتند اما به تدریج و خصوصاً پس از تشکیل مجلس ششم با اکثریت مشارکتی،
کم کم جای خود را به عناصر مشارکتی دادند. به این شکل کابینه دوم دولت آقای خاتمی را اکثراً عناصر این حزب تشکیل می‌دادند و به ویژه پست‌های کلیدی کابینه نیز در اختیار این جریان بود.
ماهیت تجدیدنظرطلبانه و در نهایت براندازانه این جریان و لابی‌گری‌های پنهان برای کسب قدرت بیشتر گاهی موجبات اعتراض دیگر اصلاح طلبان را نیز فراهم می‌آورد.
برای مثال در ماجرای تحصن مجلس ششم در سال 1382 که توسط افراطیون همین جریان و به جهت اعمال فشار به نظام ترتیب داده شد، کار به جایی رسید آقای خاتمی با حضور در جمع متحصنین و محکوم کردن تندروی‌ها و افراطی‌گری‌های برخی اصلاح طلبان که اصلاحات را خارج از چارچوب قانون اساسی دنبال می‌کردند، چنین اظهار داشت: «شما فکر می‌کنید من نمی‌دانم در بعضی از جلسات شما علیه دین، انقلاب و نظام چه مطالبی گفته می‌شود؟ چند شب قبل جلسه‌ای بوده و در آن جلسه افرادی هر چه خواسته‌اند به نظام و انقلاب گفته‌اند و بعضی از شما هم حضور داشته‌اید و اعتراض نکرده‌اید. حالا می‌خواهید شورای نگهبان حساسیت نداشته باشد؟ از نمایندگانی که در اعتراض به ردصلاحیت‌ها تحصن کرده‌اند تقاضا می‌کنم به این تحصن پایان دهند تا من و آقای کروبی بتوانیم موضوع رد صلاحیت‌ها را با رایزنی و در چارچوب قانون تعقیب کنیم و البته در این مسیر تا جایی پیش خواهم رفت که نظام در خطر قرار نگیرد و اگر احساس کنیم که نظام در خطر است، شما را رها می‌کنم.»[ روزنامه کیهان، 25/10/1382.]
هرچند برخی از بدنه جبهه مشارکت با ضد انقلاب همراه نشدند اما بخش قابل توجهی از کادر ارشد این جبهه به علت عدم مرزبندی شفاف با اپوزیسیون ضد انقلاب در یک حرکت قهقرایی و انحراف روزافزون به مسیر دشمنی با اصل نظام و ارزش های انقلاب غلطیدند و در حال حاضر بعضی از ایشان به صورت رسمی خارج از کشور در جمع جریانات ضد انقلاب حضور دارند.
با توجه راهبرد اساسی این حزب در تئوریزه و پیاده سازی ایده‌ «فشار از پایین، چانه زنی در بالا» که توسط سعید حجاریان تئوریسین و عضو شورای مرکزی این حزب مطرح شده بود، دانشگاه به عنوان کانون اصلی پیشبرد مقاصد سیاسی و اعمال فشار به نظام تلقی می‌گردید. با این نگاه، یکی از مهم‌ترین مکان های فعالیت حزب مشارکت، دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی و در میان اساتید و دانشجویان بوده است. به نحوی که فعال‌ترین شاخه حزب مشارکت، شاخه جوانان و کمیته دانشجویی آن بود. برگزاری همایش‌ها و نشست‌های مختلف سیاسی در محیط‌های دانشجویی، اعزام سخنران به دانشگاه‌ها، طراحی میتینگ‌های دانشجویی و خط دهی به جنبش‌های دانشجویی در اغتشاشاتی مانند غائله کوی دانشگاه تهران در هیجدهم تیرماه 1378، بخشی از فعالیت‌های این حزب در دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی است.
در نگاه عناصر این حزب، دانشجویان به عنوان پیاده نظام سناریوی اعمال فشار از پایین و چانه زنی در بالا به شمار می‌آمدند. با نگاهی به عملکرد حزب و برخی از اعضا در دامن زدن به وقایعی مانند حادثه کوی دانشگاه در 18 تیر ماه 1378،
غائله خرم آباد، تحریک احساسات دانشجویان و اغتشاشات بعد از انتخابات ریاست جمهوری 1388، نگاه ابزاری آنان به مقوله دانشجو دانشگاه در رفتار آن‌ها مشاهده می‌شود.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد