۱۳۹۳/۰۵/۲۰
–
۱۶۰ بازدید
وقتی آمریکایی ها عراق را ترک می کردند، ناچار بودند که با برخی جریان های سیاسی، عشایری و یا بعثی به عنوان یک جریان کودتایی در مقابل حکومت مالکی، هماهنگ و همپیمان شوند. آمریکاییها و دوستان منطقه ای آن ها در ترکیه، عربستان و اردن و امارات و قطر، برای به نتیجه رساندن این گروه عراقی از چیزی دریغ نکردند. تولید تنش و چالش برای حکومت مرکزی عراق و گستره نفوذ منطقه ای ایران، حاصلی جز اینکه قدرت حکومت مرکزی عراق و نفوذ ایران افزایش یابد و جریان های یاد شده از میدان اثر گذاری خارج شوند، چیز دیگری نبود.
درست است که آمریکا و دوستانش شکست خورده اند ولی مسئله این است که باید با روش و طرح جدیدی به میدان باز گردند.
یک تجربه نیم بند در سوریه، سعودی ها و آمریکایی ها و صهیونیست ها را وسوسه کرد. اگر از سیاستمداران و برخی عشایر مزدبگیر و بعثی ها کاری ساخته نیست، با یک جریان تکفیری –وهابی که شعار انقلابی و اسلامی می دهد و می تواند با موتور محرک ارتجاع عرب از سراسر خاورمیانه و شمال آفریقا و حتی غرب، «جنگجویان کور و بی رحم و پر انگیزه» را به خدمت گرفته و یک «شکر اجاره ای» به راه انداخت. این هم یک کارت بازی جدید و فرصت نو برای آزمون شانس بازگشت به قدرت توسط آمریکایی ها و دوستان منطقه ای اوست.
با اینکه داعش، حاصل یک پروژه مشترک غربی، صهیونیستی و ارتجاع عرب است و چهره ای زشت در منطقه و جهان دارد ولی، اهمیت ثروت نامحدود کشورهای اسلامی در خاورمیانه، برای غرب و صهیونیست، این ارزش را دارد که برای آن دست به هر کاری بزنند.
حاصل کار داعش باید بازگرداندن آمریکا و دوستان صهیونیسم و مرتجع عرب منطقه ای و منافع آن هاست و این که جبهه مستقل و مقاومت منطقهای را از گردونه قدرت و نفوذ خارج کنند.
آمدن داعش به عرق آنقدر سوال بر انگیز بود که اصل پروژه اشغال مناطق شمالی و غربی عراق را زیر سوال ببرد ولی اقدامات وحشیانه داعشیها که انحصارا توسط صهیونیست ها در غزه و فلسطین شاهد آن بودیم، به پرونده ویژه داعش نیز افزوده شد.
آمریکا که با ادعای مبارزه با تروریسم در سال 2001 همه جهان را وارد یک شوک بزرگ و هزینه های گزاف کرده، حالا در عراق تماشاچی داعش است که شورای امنیت سازمان ملل آن را به عنوان تروریسم و تهدید جهانی و منطقه ای شناسایی کرده است. مقامات آمریکایی می گویند اگر وارد اقدام علیه داعش شوند، «محدود و انحصارا» برای منافع آمریکا خواهد بود.
چون بازرانی باز هم در طرح های منطقه ای فریب خورده است، ابتدا به عنوان بی طرف در کنار موصل، ساکت است و حتی به حکومت مرکزی و دولت مالکی فشار می آورد. تا اینجای کار خوب است و چند صد نفر نظامی آمریکایی که وارد بغداد شده اند کاری با داعش ندارند و حتی «ارزیابی می کنند داعش برای ورود به بغداد، با کدام مشکل روبروست» !!
دولت عراق از آمریکا درخواست سلاح می کند که بنا به قراردادهای امنیتی و تسلیحاتی باید انجام شود و حتی اگر قراردادی هم نبود، بنا به ضرورت مبارزه با تروریسم باید، در ارسال سلاح تسریع می شد.
دولت عراق به سراغ روس ها رفته و با دریافت هواپیما و هلیکوپتر و تسلیحات و مهمات دیگر، معادله امنیتی را تغییر می دهد. داعش از تعادل خارج می شود و سراغ مسیحیان و کردهای استان نینوا می رود و یک باره همه چیز تغییر می کند. بعثی ها برای داعش خط و نشان می کشند و آمریکا هم که می ترسد، از برنامه نابودی داعش در عراق عقب بماند، به حمایت از بارزانی وارد عملیات های محدود و نمادین بر علیه داعش می شوند.
چند هفته قبل که اقلیم کردی در مقابل خرید سلاح حکومت مرکزی از روسیه، از آمریکا درخواست سلاح و مهمات کرده بود، کاخ سفید آن را بی جواب گذاشت ولی حالا که روسیه سلاح و مهمات داده و اراده ملی عراقی با پشتوانه مرجعیت گام های مهمی در سرکوب داعش به حمایت از کردها و مسحیان در کنار بقیه اقوام و طوائف عراقی بر می دارد، آمریکایی ها یک باره طرفدار کردها شدند که کمی دیر شده است و نوعی رسوایی را منتقل می کند.
حال که حکومت اقلیم کردی شرمنده شده و هماهنگی با دولت مرکزی را به اجرا می گذارد و حمایت های هوایی و تسلیحاتی دولت مرکزی از حکومت اقلیم، آن ها را در مسیر همگرایی سنتی کردی – شیعی قرار داده، ورود آمریکاییها به «بازی جنگ» با داعش یعنی اینکه این همگرایی به نفع آمریکا نیست و برای اینکه قافیه حضور ساکت آمریکایی در عراق و در مقابل تروریسم داعشی و وهابی با ضرری جدی روبرو نشود، چند بمب لیزری و هوشمند را نصیب توپخانه داعشی ها کرده ولی خود داعشی ها را در اولویت نمی داند.
ظاهرا آمریکایی ها در جریان غزه هم خود را زیان دیده در افکار عمومی می دانند و متهم هستند که دو هزار شهید و 9500 زخمی فلسطینی و کودکان و زنان قربانی فلسطینی در غزه با سلاح و مهمات آمریکایی کشته شده اند و در جنایت شریک هستند.
ورود نمادین آمریکا در حمله به داعش در عراق، با این امید که این چهره زشت در افکار عمومی جهان را کمی التیام بخشد، نیز صورت گرفته ولی رفتار گزینشی و منفعت خواهی های ضد انسانی و مشارکت در ساماندهی تروریست های داعش و یا حمایت از تروریسم دولتی رژیم صهیونیستی و یا حمایت و جانب داری از دیکتاتورهای ارتجاع منطقه ای، احتمال فریب خوردن افکار عمومی جهانی به ویژه منطقه ای را به حد اقل می رساند.
منطق و فرمول اعلام شده توسط اوباما این بود که فقط از منافع امریکا دفاع خواهد کرد و اکنون نیز با مداخله ی نظامی و حمله به داعش، چنین می گوید که اگر داعش تا به حال شهروندان شیعه و سنی را در شهر های شمالی عراق و استان های سه گانه قتل عام می کرده، به منافع امریکا ضربه نمی زده، ولی اکنون که به ایزدی ها و کرد ها حمله می کند، در مقابل منافع امریکا ایستاده و باید رویه داعش به سیاق سابق بازگردد، تا مسیر تامین منافع امریکا را طی کند.
مشرق، ۲۰ مرداد ۱۳۹۳