۱۳۹۳/۰۴/۱۷
–
۴۸۳ بازدید
۱-چرا درحکومت اسلامی ایران تاکید بررعایت حجاب دارند واعتقاد دارند حجاب عامل پیشرفت میباشد؟اما درجوامع غربی حجاب وعفافی وجود ندارد اما از ما پیشرفته تر هستدن؟
۲-چرا حکومت اسلامی حرم سراها را ممنوع میداند اما درکشورهای غربی با تشکیل یه چنین جایی به مردمشون اجازه میدن اونجا خودشون ارضا کنند که دیگه تو خیابون حجاب وعفاف رعایت بشه به نظر شما این کار بهتر نیسیت؟
۳-مگر یکی از شعارهای حکومت ما ازادی نیست پس چرا به زور میخواهیم مردم حجاب داشته باشند؟
۴-ایا قبول دارید اعمال وکردار مسئولین نظام ما ارتباط مستقیم با افکار ملت دارند پس چرا مسئولین ما اول خودشونو اصلاح نمیکنند سپس بگن مردم عفت را رعایت کنید شفافتر بگم اعتقاد اکثر مردم براینه که حکومتی که این همه دزد دارد به انا چه ربطی دارد که ما حجاب داشته باشیم یانه؟
۵-ایا مایی که این همه میگیم حجاب زیر ساخت را توسط دولتها اماده کردیم که ملت را مقصر میدانیم؟/
۶-به نظر شما ایا بهتر نیست یک رفراندوم درمورد حجاب برگزار کنیم ببینیم چند درصد ملت حجاب را فبول دارند؟بعد بیاییم گشت ارشاد وغیره راندازی کنیم؟
۷-ایا این صحیح است که بگیم هرکسی حجاب داشت دیگه دنبال کارهابی بد نمیرود؟
سؤال اصلی شما در مورد چرایی ودلیل حجاب است ، لذا اگرراجع به این موضوع صحبت شود،بقیه اشکالات نیزحل می شود ،مطالب زیر را هرچند که کمی طولانی است، درمورد حجاب توجه کنید:
واژه ی حجاب در لغت به معنای پرده، حاجب و چیزی است که میان دو چیز حایل و فاصله می شود (ابن منظور، لسان العرب، ماده ی حجب) همان گونه که مفسران و محققان گفته اند، واژه ی حجاب به معنای پوشش زنان، اصطلاحی است که بیشتر در عصر ما پیدا شده و اصطلاحی جدید است. آنچه در گذشته ها در این مورد به کار می رفته، به ویژه در اصطلاح فقها، واژه ی ستر است که به معنای پوشش است. ( تفسیر نمونه، ج 17، ص 402؛ مطهری، مرتضی، مسئله ی حجاب، ص 78)
لزوم پوشیدگی زن در برابر مرد بی گانه یکی از مسائل مهم اسلامی است. در قرآن کریم برای رشد و تعالی زن و نیز سالم سازی محیط خانه و اجتماع، حجاب برای زنان، واجب شده است.
آنچه را که از تاریخ استفاده می شود، این است که حجاب به معنای پوشش زنان، قبل از اسلام در جهان و در ادیان مختلف با شکل های متفاوت وجود داشته و این حکم تأسیسی نیست؛ یعنی اسلام آن را اختراع نکرده، بلکه دین اسلام آن را پذیرفته و چنان که از تاریخ زمان پیامبر (ص) استفاده می شود، اسلام قدری محدوده ی آن را وسیع تر کرده و به آن بیشتر توجه نموده است.
در ایران قبل از اسلام، در میان قوم یهود، در هند، حجاب های سخت و شدیدی وجود داشت. در ایران باستان حتی پدران و برادران نسبت به زن شوهردار نامحرم شمرده می شدند.( ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج 12، ص 30؛ ج 1، ص 552)
بنابراین، آنچه را که از تاریخ استفاده می شود این است که زنان در زمان پیامبر دارای حجاب بودند، البته نه حجاب کامل، زنان عرب معمولاً پیراهن هایی می پوشیدند که گریبان هایشان باز بود، دور گردن، سینه، در معرض دید بود. روسری هایی که به سر می انداختند، قسمت های پایین آن را به پشت سر می انداختند به طور طبیعی گوش ها و گوش واره ها و جلوی سینه و گردن نمایان بود.( مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج 19، ص 484- 485)
از امام باقر (ع) روایت شده: روزی در هوای گرم مدینه زن جوان زیبایی در حالی که طبق معمول روسری خود را به پشت گردن انداخته و دور گردن و بناگوشش پیدا بود، از کوچه عبور می کرد، مردی از اصحاب رسول خدا از طرف مقابل می آمد، آن منظره ی زیبا، سخت نظر او را جلب کرد و چنان غرق تماشای آن زن زیبا شد که از خودش و اطرافش غافل گشت و جلوی خودش را نگاه نمی کرد، آن زن وارد کوچه ای شد و جوان با چشم خود او را دنبال می کرد، همان طور که می رفت ناگهان استخوان یا شیشه ای که از دیوار بیرون آمده بود به صورتش اصابت کرد و صورتش را مجروح ساخت، وقتی به خود آمد که خون از سر و صورتش جاری شده بود. با همین حال به حضور پیامبر رفت و ماجرا را به عرض رساند.( فیض کاشانی، تفسیر صافی، ج 5، ص 230؛ مجموعه آثار، مرتضی مطهری، ج 19، ص 485)
این جا بود که آیه ی حجاب نازل شد.( وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا یُبْدینَ زینَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلی جُیُوبِهِنَّ وَ لا یُبْدینَ زینَتَهُنَّ …. نور، 31) و به زنان با ایمان بگو چشم های خود را (از نگاه هوس آلود) فرو گیرند و دامان خویش را حفظ کنند و زینت خود را آشکار ننمایند و (اطراف) روسری های خود را بر سینه خود افکنند (تا گردن و سینه با آن پوشانده شود) و زینت خود را آشکار نسازند، مگر….
بدیهی است که این آیه در مقام بیان توسعه ی محدوده ی پوشش و حجاب است؛ زیرا قسمت های دیگر بدن با لباس های مرسوم آن زمان که همان پیراهن های بلند بوده پوشیده می شد و فقط قسمت های سینه و گردن بود که باز بود.
آنچه در این آیه محل دقت و مورد نظر است جمله ی ولیضربن بخمرهن علی جیوبهن است. راغب در مفردات می گوید: اصل خمر به معنای پوشانیدن شیء است و به آنچه با آن چیزی را می پوشانند، خمار گویند، ولی در عرف، خمار مخصوص شده به آنچه زن سر خود را با آن می پوشاند.( راغب اصفهانی، مفردات الفاظ قرآن، واژه ی خمر) گفته اند وقت نزول آیه زنان، اطراف چارقد و روسری را جمع کرده، به پشت سر می انداختند و سینه هایشان آشکار می شد.( قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، ج 2، واژه ی حجب)
بنابراین، معنای آیه این می شود که زنان می باید روسری خود را بر روی سینه و گریبان خویش قرار دهند، تا گردن و سینه با آن پوشانده شود. ابن عباس در تفسیر این بخش از آیه می گوید: یعنی زن، مو و سینه و دور گردن و زیر گلوی خود را بپوشاند.( طبرسی، مجمع البیان، ج 4، ص 138)
از عائشه نقل شده: همین که آیه ی 31 سوره ی نور نازل شد، هیچ زنانی را همانند زنان انصار، مشاهده نکردم و دیده نشد که آنان همچون سابق بیرون بیایند.( ما رأیت نساءاً خیراً من نساء الانصار، لما نزلت هذه الآیه…». تفسیر کشاف، ج 3، ذیل آیه ی 31 سوره ی نور.)
در این دو آیه مجموعا پنج نوع دستور درباره حجاب و چگونگی رعایت آن بیان شده :
دستور اول: «لا یبدین زینتهن الا ما ظهر منها» زینت خود را ـ جز آن مقدار از آنان که نمایان است ـ آشکار ننمایند
دستور دوم: «ولیضربن بخمرهن على جیوبهن» (اطراف) روسرى هاى خود را بر سینه خود افکنند (تا گردن و سینه با آن پوشانده شود)
دستور سوم: «ولا یبدین زینتهن إلا لبعولتهن أو…» وزینت خود را آشکار نسازند مگر براى شوهرانشان، یا…
دستور چهارم: «ولا یضربن بأرجلهن لیعلم ما یخفین من زینتهن» پاهاى خود را به زمین نزنند تا زینتِ پنهانیشان دانسته شود(و صداى خلخال که برپا دارند به گوش رسد)
دستور پنجم: «یدنین علیهن من جلابیبهن» جلبابها [= روسرى هاى بلند ]خود را بر خویش فرو افکنند.
این دستورهای پنجگانه که در قالب امر و نهی مستقیم از جانب خداوند ابلاغ شده برای توجیه ایمانی لزوم رعایت حجاب برای اهل ایمان کافی است و حجت را بر آنان تمام می کند.
بررسی جامعه شناسی حجاب:
دراین بررسی توجه به نکته های زیرحایز اهمیت است:
الف) فلسفه وحکمت حجاب
در فرهنگ و اخلاق اسلامى، پوشش و حجاب – براى عموم و به ویژه زنان – از جایگاه مهمى برخوردار است. فلسفه حجاب (پوشش) به طورکلی از جمله پوشاندن موها مى تواند ناشى از امور زیر باشد:
1. حفظ تعادل جامعه از نظر امنیت و آرامش روانى.
یکى از غرایز خدادادى در ساختمان وجودى انسان، غریزه جنسى است که نیرومندترین و ریشه دارترین غریزه آدمى است و در صورت کنترل آن، مى تواند علاوه بر تداوم و استمرار نسل بشر، موجبات و امنیت روانى انسان ها را فراهم کند. در قوانین اسلام، براى استفاده درست از این غریزه حیاتى، مکانیسم هاى گوناگونى مطرح شده است که «حجاب» و وجود حریم بین زن و مرد، یکى از راهکارهاى مهم آن است. بدون شک، نبودن حریم بین زن و مرد و آزادى معاشرت هاى تعریف نشده و بى بندوبار (با آرایش هاى گوناگون)، هیجان ها و التهاب هاى جنسى را فزونى مى بخشد و تقاضاى برهنگى و سکس را به صورت یک عطش روحى و یک خواست سیرى ناپذیر درمى آورد. اسلام به قدرت شگرف این غریزه آتشین توجه کامل داشته و تدابیر زیادى براى تعدیل و رام کردن این غریزه اندیشیده است و در این زمینه هم براى زنان و هم براى مردان، تکالیف خاصى معین کرده است. وظیفه مشترک زن و مرد این است که چشم خویش را از نگاه به نامحرم بپوشانند و از نگاه شهوت آمیز بپرهیزند؛ اما زنان – به خاطر جاذبه هاى بیش تر – وظیفه خاصى دارند و آن این که بدن خود را از مردان بیگانه بپوشانند و در اجتماع با آرایش هاى تحریک آمیز، ظاهر نشوند و به جلوه گرى و دلربایى نپردازند تا زمینه انحراف مردان و به ویژه جوانان فراهم نشود. لباس افراد جامعه و مخصوصاً لباس زنان نمى تواند به هر شکل و اندازه اى باشد و باید حد و ضابطه اى داشته باشد. بى بندبارى در پوشش و لباس ، موجب بى بندبارى در تحریک غریزه جنسى است. تحقیقات علمى در فیزیولوژى و روانشناسى در باب تفاوت هاى جسمى و روحى زن و مرد ثابت کرده است که مردان نسبت به محرک هاى چشمى شهوت انگیز، حساس تر از زنانند و برعکس زنان در مقابل محرک هاى لمسى حساسیت بیش ترى دارند. آستانه حس لمس و درد در زنان از همان زمان تولد پایین تر از مردان است…؛ در عوض مردان بینایى بهترى دارند. این مزیت هاى جنسى در استعداد حسى، آموخته یا اکتسابى نیست؛ بلکه از زمان کودکى آشکار است… .مردان بالغ به محرک هاى بینایى شهوانى حساسیت بیش تر مى داند. اصطلاح «چشم چرانى» که براى این ویژگى مردان به کار مى رود، زاییده حساسیت مردان نسبت به محرک هاى بینایى شهوانى است؛ چون دامنه و برد حس بینایى زیاد است؛ یعنى چشم مى تواند از فاصله نسبتا دور، تحت تأثیر محرکها قرار گیرد و از این گذشته وسعت زیادى از محیط در آن واحد دیده مى شود. از سوى دیگر، چون حس لامسه دامنه و برد زیاد ندارد و فعالیتش محدود به تماس از نزدیک است و هورمون هاى جنسى زن به صورتى دوره اى ترشح مى شوند و به طور متناوب عمل مى کند، تأثیر محرک هاى شهوانى بر زن، صورتى بسیار محدود دارد و از این نظر فعالیت زنان بسیار کم است؛ به خلاف مردان که ترشح اندروژن ها در آن ها صورتى یکنواخت دارد و هیچ عامل طبیعى آن را قطع نمى کند. مردان به صورتى گسترده تر تحت تأثیر محرکهاى شهوانى قرار مى گیرند و از این نظر فعال ترند.
(ر.ک: دکتر محمود بهزاد، تفاوت هاى زن و مرد از نظر فیزیولوژى و روانشناسى، مجله نگین، شماره 134، تیر 1355، ص 24)
استاد مطهری در زمینه وجوب پوشش زنان می فرماید : «اما علت این که در اسلام دستور پوشش، اختصاص به زنان یافته، این است که میل به خود نمایى و خودآرایى مخصوص زنان است. از نظر تصاحب قلب ها و دل ها مرد شکار است و زن شکارچى، همچنان که از نظر تصاحب جسم و تن، زن شکار است و مرد شکارچى. میل زن به خود آرایى از حس شکارچى گرى او ناشى مى شود. در هیچ جاى دنیا سابقه ندارد که مردان لباس هاى بدن نما و آرایش هاى تحریک کننده به کار برند. این زن است که به حکم طبیعت خاص خود مى خواهد دلبرى کند و مرد را دل باخته و در دام علاقه خود اسیر سازد. بنابراین انحراف تبرّج و برهنگى، از انحراف هاى مخصوص زنان است و دستور پوشش هم براى آنان مقرر گردیده است».( مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج19، ص 436)
2. حفظ و تحکیم بنیان خانواده
بى تردید نهاد خانواده، یکى از مقدس ترین نهادهاى اجتماعى است که بشر تا به حال خود دیده است. نقش خانواده در پروسه ایجاد جامعه سالم، یک نقش بى بدیل است و در این میان نقش حجاب و پوشش اسلامى در سلامت و استمرار پیوند خانوادگى، غیر قابل انکار است. در مقابل، برهنگى، سمّ کشنده نظم و پیوند موجود در نهاد خانواده است. آمارهاى مستند نشان مى دهد که با افزایش برهنگى در جهان، طلاق و از هم گسیختگى زندگى زناشویى در دنیا همواره بالا رفته است؛ زیرا «هر چه دیده بیند، دل کند یاد» و هر چه دل در مقوله هوس هاى سرکش بخواهد، به هر قیمتى باشد، به دنبال آن مى رود و به این ترتیب، هر روز دل به دلبرى جدید مى بندد و با قبلى وداع مى کند؛ اما در محیطى که «حجاب» حاکم است و شرایط دیگر اسلامى رعایت مى شود، دو همسر تعلق به یکدیگر دارند و احساساتشان و عشق و عواطفشان، مخصوص یکدیگر است. در بازار آزاد برهنگى، قداست پیمان زناشویى مفهومى ندارد. خانواده ها به سادگى متلاشى مى شوند و کودکان بى سرپرست مى مانند.
3. پیش گیرى از فحشا و فروپاشى نظم جامعه.
گسترش دامنه فحشا و افزایش فرزندان نامشروع، از دردناک ترین پیامدهاى بى حجابى و آزادى هاى بى حد و حصر جنسى است که در جوامع غربى و سایر جوامع مشابه، کاملا مشهود است. عامل اصلى فحشا و ازدیاد فرزندان نامشروع، منحصر به فرهنگ برهنگى و بى حجابى نیست؛ بلکه یکى از عوامل اصلى و مؤثر در گسترش دامنه فحشا و جریان روبه رشد تولد فرزندان نامشروع ، مسأله برهنگى و بى حجابى است. امروزه یکى از مشکلات جوامع غربى، تولد روبه رشد فرزندان نامشروع و بدون شناسنامه است. فرزندانى که داراى پدر و مادر نامشخصى هستند و از نظر حقوقى، مشکلات فراوانى را به همراه آورده، نظم اجتماعى جوامع غربى را تهدید مى کنند.
4. جلوگیرى از نگاه ابزارى به زن و ابتذال وى
یکى از مسائل مطرح پیرامون حقوق زنان و بى توجهى به آنان، نگاه ابزارى به زنان است. هنگامى که جامعه، زن را با اندام برهنه بخواهد، طبیعى است روزبه روز تقاضاى آرایش بیشتر و خودنمایى افزونتر از او دارد و هنگامى که زن را از طریق جاذبه جنسى اش وسیله تبلیغ کالاها و عاملى براى جلب جهان گردان و مانند این ها قرار دهد، در چنین جامعه اى شخصیت زن تا حد یک عروسک یا یک کالاى بى ارزش سقوط مى کند و ارزش هاى والاى انسانى او به کلى به دست فراموشى سپرده مى شود و به این ترتیب، زن، وسیله اى براى اشباع هوس هاى سرکش برخى مردان آلوده و فریبکار مى شود. عنصر حجاب و پوشش اسلامى، نه تنها زن را از صحنه اجتماع وفعالیت هاى اجتماعى دور نمى کند، بلکه زمینه هاى حضور مستمر و فعال زنان را در عرصه اجتماع -به همراه حقوق اجتماعى برابر- تضمین مى کند و شخصیت خدادادى زن را از دستبرد نگاه ابزارى دیگران، مصونیت مى بخشد. به نظر مى رسد پوشش کامل، آن نوع پوششى است که هیچ چشم بیگانه اى را متوجه خود نکند؛یعنى لباسى که برجستگى هاى اندام زن را اصلاً نشان ندهد و اسباب تحریک شهوت مردان را فراهم نکند و خود زن هم با آرایش در جامعه ظاهر نشود و به تعبیر رهبر معظم انقلاب، چادر باوجود شرایط دیگر، کامل ترین پوشش است. باید اعتراف کرد که تاکنون بیش تر نوشته هاى مربوط به پوشش، نقطه نظر را بر حجاب زن معطوف کرده و کم تر به پوشش مرد توجه نموده اند و این یک امر عادى و طبیعى است؛ زیرا زن، مظهر جمال و زیبایى و مرد مظهر شیفتگى است؛ ولى پوشش مردان نیز در ابعاد مختلف فرهنگى – اجتماعى، حائز اهمیت است. از این رو اسلام براى ثبات و پایدارى جامعه، به پوشش زن و مرد توجه بسیار نموده است؛ خداوند متعال مى فرماید: }یا بنى آدم قد انزلنا علیکم لباسا یوارى سوءاتکم و ریشا؛ اى فرزندان آدم! لباسى براى شما فرستادیم که اندام (عورت) شما را مى پوشاند و مایه زینت شماست(اعراف(7):26 )
ب) مستند پوشش مو
بدون شک هر اندازه بدن زن پوشیده تر باشد نقش نیرومندترى در دورسازى دیگران نظاره گر این مى کند. اگر نگاه هاى آلوده را همچنان که در روایات آمده است تیرهاى زهرآلود شیطان بدانیم، پوشش زن همانند قوسى است که تیر از آن کمانه مى کند و منحرف مى شود و از اصابت و نفوذ در هدف باز مى ماند. بر عکس هر اندازه بدن زن برهنه تر باشد تیرهاى شیطانى را بیشتر متوجه خود ساخته و از آن آسیب خواهد دید. ازهمین رووبه دلیل این که زنان مظهرزیبای وجمال الهی هستندباید بدن وازجمله موهای خود رادرمواجه بانامحرم بپو شاند. برخى به نادرستى ادّعا مى کنند: حجاب به معناى مقابله با برهنگى را قبول داریم؛ ولى در هیج جاى قرآن از پوشش مو سخن به میان نیامده است!! در پاسخ گفتنى است که زنان حتّى قبل از نزول آیه حجاب موهاى خود را مى پوشاندند و مشکل تنها آشکار بودن گردن، گوش، زیر گلو و گردن آنان بود. همان طور که مفسران بزرگ (مانند شیخ طوسى و طبرسى) فرموده اند، در گذشته دو نوع روسرى براى زنان معمول بود: روسرى هاى کوچک که آنها را «خِمار» یا «مقنعه» مى نامیدند و معمولاً در خانه از آن استفاده مى کردند و روسرى هاى بزرگ که مخصوص بیرون خانه به شمار مى آمد. زنان با این روسرى بزرگ – که جلباب خوانده مى شد و از «مقنعه» بزرگ تر و از «ردا» کوچک تر است و به چادر امروزین شباهت داشت – مو و تمام بدن خود را مى پوشاندند. }درباره جلباب گفته اند: آن روسرى خاصى که بانوان هنگامى که براى کارى به خارج از منزل مى روند، سر و روى خود را با آن مى پوشند؛ «الجلباب خمارالمرأة الذى یغطّى رأسها و وجهها اذا خرجت لحاجة» (التبیان فى تفسیر القرآن، ج 8، ص 361؛ مجمع البیان، ج 8 – 7، ص578) نزدیک ساختن جلباب }«یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ»{ ؛ کنایه از پوشیدن سر و روى خود با آن است؛ }مجمع البیان، ص 580؛ المیزان، ج 16، ص 361. یعنى، چنان نباشد که چادر یا رو پوش هاى بزرگ (مانتو) تنها جنبه تشریفاتى و رسمى داشته باشدو همه پیکرشان را نپوشاند .
از پایان آیه بر مى آید که پوشش مطلوب آن است که خود به خود دورباش ایجاد مى کند و هوس بازان را ناامید مى سازد. بنابراین، وظیفه پوشش اسلامى بانوان به معناى حبس و زندانى کردن و قرار دادن آنان پشت پرده و در نتیجه عدم مشارکت این گروه، در فعالیت هاى اجتماعى نیست. این وظیفه بدان معنا است که زن در معاشرت با مردان، بدنش را بپوشاند و به جلوه گرى و خودنمایى نپردازد و مشارکتش در فعالیت ها، بر اصول انسانى و اسلامى استوار باشد.
نگاه دیگری به حجاب ؛ داشتن هدف در زندگی :
انسان موجودی خداگونه است. خدای متعال انسان را به صورت خویش آفرید؛ «ان الله خلق آدم علی صورته» و خلیفه خود در زمین قرارش داد؛ «انی جاعل فی الارض خلیفه». به خاطر همین ملائکه بر او سجده کردند؛ «و سجد الملائکه کلهم اجمعون الا ابلیس»، و برای او پیامبران فراوان فرستاد با کتاب های آسمانی، تا این خداگونگی از مرحله استعداد به فعلیت درآید و انسان آینه تمام نمای خدا در روی زمین گردد. در این راستا زندگی نیز فرصتی است برای خدایی شدن و عمر انسان اگر در این مسیر هزینه نشود، خسارت است؛ «ان الانسان لفی خسر الا الذین آمنوا و عملوا الصالحات»
هر انسانی در زندگی خود، اهدافی را دنبال می کند. حتی کسانی که اهل گناهند، هر دم هدفی را می جویند؛ ولی چون این اهداف گوناگون است و جهت خاصی ندارد، قانع کننده نیست و فرد همواره احساس می کند باید به دنبال هدفی راضی کننده بگردد. برای این که انسان هدف واحد و مناسبی برای زندگی خود انتخاب کند، باید ببیند «چرا آفریده شده است؟». آن کس که هدفش در زندگی، متناسب با هدف از آفرینش باشد، به آرامش و سعادت دست یافته است و همه جنبه های وجودی خود را در مسیر صحیح حیات قرار خواهد داد. برای این منظور نکته اساسی که وجود دارد شناسایی هدف نهایی و اصلی آفرینش است.
از دیدگاه قرآن کریم هدف نهایی انسان در زندگی، قرب الی الله یا همان خدایی شدن انسان از طریق عبادت توحیدی و انس با خداوند است؛ «و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون؛ و جن و انس را نیافریدم مگر برای عبادت». فایده و اثر عبادت نیز انس با معبود و نزدیک شدن به صفات و کمالات او است. برای هدف گذاری در زندگی باید به گونه ای برنامه ریزی نمود که تمامی اهداف جزئی زندگی در مسیر قرب الی الله توجیه و سازمان دهی شود، تا انسان بتواند در این مسیر به کمال و سعادت واقعی خودش دست یابد.
-از نظر روان شناختى، تفاوت روحیات زن و مرد قابل انکار نیست؛ و در خصوص پوشش زنان گفتنى است؛ خداوند متعال روحیه زنان را با تنوّع طلبى و زیبایى دوستى بیش تر آمیخته است. این ویژگى زنان، به خودى خود بسیار پسندیده و زیباست، با این تفاوت که در چارچوب خانواده به لطافت زندگى و گرمى کانون خانواده کمک مى کند و در خارج از چارچوب خانواده به جلب نظر دیگران و گاهى مزاحمت ها و یا تنوّع طلبى مردان و به هم ریختگى خانواده ها کشیده خواهد شد. از این رو خداوند متعال «تشنگى و رغبت» به جنس مخالف را در مراحل ابتدایى در مردان بیشتر قرار داده است تا انگیزه پذیرش مسئولیت خانواده با یک نیروى تحریک کننده درونى بیشتر فراهم آید و این ویژگى مردان نیز به خودى خود بسیار زیباست. بنابراین شدّت میل مردان به جنس مخالف از نشانه هاى حکمت خداوند و زیبایى هاى نظام آفرینش است. البته این زیبایى تا هنگامى تداوم دارد و از عوارض منفى به دور خواهد بود که با رعایت حریم ها و پوشش زنان در جامعه همراه باشد. در نتیجه پوشش زنان از یک سو «بازدارندگى» نسبت به مزاحمت ها را به دنبال دارد و از سوى دیگر «تشنگى و رغبت» را به ارمغان مى آورد. در حالى که عدم رعایت حریم ها گاهى به عادى سازى روابط زن و مرد و بى میلى نسبت به جنس مخالف کشیده مى شود و گاهى بى بند و بارى و ابتذال را به دنبال خواهد داشت و در هر دو صورت به ناپایدارى نظام خانواده کشیده خواهد داشت.نبود جاذبه هاى جنسى زن و مرد، به سستى و تزلزل روابط خانوادگى و اجتماعى و بحران در کانون خانواده مى انجامد، اما عدم مدیریت صحیح نسبت به نحوه مواجهه دو جنس با یکدیگر این وضع را بحرانى تر مى کند و حجاب یکى از راهکارهاى مدیریت جنسى در روابط بین زن و مرد است.
بدون شک، نبودن حریم بین زن و مرد و آزادى معاشرت هاى تعریف نشده و بى بندوبار (با آرایش هاى گوناگون)، هیجان ها و التهاب هاى جنسى را فزونى مى بخشد و تقاضاى برهنگى و سکس را به صورت یک عطش روحى و یک خواست سیرى ناپذیر درمى آورد. اسلام به قدرت شگرف این غریزه آتشین توجّه کامل داشته و تدابیر زیادى براى تعدیل و رام کردن این غریزه اندیشیده است و در این زمینه هم براى زنان و هم براى مردان، تکالیف خاصى معین کرده است.
وظیفه مشترک زن و مرد این است که چشم خویش را از نگاه به نامحرم بپوشانند و از نگاه شهوت آمیز بپرهیزند؛ اما زنان – به خاطر جاذبه هاى بیش تر – وظیفه خاصى دارند و آن اینکه بدن خود را از مردان بیگانه بپوشانند و در اجتماع با آرایش هاى تحریک آمیز، ظاهر نشوند و به جلوه گرى و دلربایى نپردازند تا زمینه انحراف مردان و به ویژه جوانان فراهم نشود و این نه به خاطر آن است که مردان ضعیف آفریده شده اند و تاوان دل هاى مریض را، زنان باید بپردازند بلکه از این رو است که ساختار خلقت و زن و مرد و ویژگى هاى روانى آنان با هم متفاوت است و این مانند آن است که کسى درّ گران بهایى داشته باشد و آن را در معرض دید همگان قرار دهد. بدیهى است که ممکن است مورد سوء قصد و سرقت قرار گیرد، لذا این حریم گرفتن و احتیاط در واقع یک مصونیت و حفظ خود از گزند حوداث و آسیب هایى است که احتمال دارد از سوى افراد بى ادب و بى انضباط و هنجارشکن به آنها وارد آید.
عنصر حجاب و پوشش اسلامى، نه تنها زن را از صحنه اجتماع و فعالیت هاى اجتماعى دور نمى کند، بلکه زمینه هاى حضور مستمر و فعال زنان را در عرصه اجتماع – به همراه حقوق اجتماعى برابر – تضمین مى کند و شخصیت خدادادى زن را از دستبرد نگاه ابزارى دیگران، مصونیت مى بخشد.
البته اسلام دستور داده تا زنان در محیط خانواده و در برابر شوهر به خودنمایى و جلوه گرى بپردازند تا هم به این خواست درونى خویش پاسخ گویند و هم مردان را در حالتى متعادل نگاه دارند و چشم آنان را از نگاه هاى آلوده حفظ نمایند.
توجیه عقلائی ضرورت حجاب
چرا حجاب ضرورت دارد ؟
«نخستین وظیفه آداب و تقالید اجتماعی که سازنده قوانین اخلاقی هر اجتماع است، آن است که روابط میان دو جنس مرد و زن را بر پایه های متین استوار سازد. چه این روابط پیوسته منشأ نزاع و تجاوز و انحطاط به شمار می رود. اساسی ترین عمل تنظیم این روابط همان ازدواج است.
لاندر میگوید: در قبیله یاریبا امر زن گرفتن از طرف بومیان با بی علاقگی تلقی می شود ، چنانکه که گوئی این کار با چیدن یک خوشه گندم نزد آنان برابر است ، چه عشق و محبت در میان آنان وجود خارجی ندارد . چون ارتباطات جنسی پیش از ازدواج ممنوع نیست ، به این جهت ، مرد هرگز در مقابل خود منعی نمی بیند و عشقی نمی تواند ایجاد و رفته رفته تقویت شود و به شکل میل شدید برای دست یافتن به زن معین جلوه کند. به همین دلیل یعنی به علت آنکه جوان هر وقت بخواهد بلا فاصله می تواند دفع شهوت کند، دیگر علتی نمی ماند که جوان بنشیند و در سر ضمیر خود، نسبت به احساسی از وی که تحریک شده و نتوانسته است فرو بنشاند، بیندیشد و محبوبه طرف میل خود را بزرگ و عالی تصور کند، و از آن میان عشق رمانتیک پیدا شود. در این جوامع، زن و مرد در هنگام ازدواج نسبت به هم سرد هستند و توجهی به حال یکدیگر ندارند … میان زن و شوهر هیچ گونه آثار محبت دیده نمی شود »
«حجاب، برای دختر، همچون وسیله دفاعی است که به او اجازه میدهد تا از میان خواستگاران خود شایسته ترین آنان را برگزیند، یا خواستگار خود را ناچار سازد که پیش از دست یافتن بر وی به تهذیب خود بپردازد. موانعی که حجب و عفت زنان در برابر شهوت مردان ایجاد کرده، خود عاملی است که عاطفه عشق شاعرانه را پدید آورده و ارزش زن را در چشم مرد بالا برده است. پیروی از سیستمی که به بکارت اهمیت می دهد، آن آسانی و راحتی را که در اجرای آرزوهای جنسی پیش از ازدواج داشته، و همچنین مادر شدن پیش از موقع را از میان برده است. همین طرز تصور در باره بکارت، بدون شک سبب می شود که فرد از لحاظ جسمی و عقلی نیرومند تر شود و دوران جوانی و تربیت و کارآموزی، طولانی تر گردد و در نتیجه سطح تربیتی و فرهنگی بشر بالاتر رود.
سر و سامان بخشیدن به روابط جنسی همیشه مهمترین وظیفه اخلاق به شمار می رفته است، زیرا غریزه تولید مثل نه تنها در حین ازدواج بلکه قبل و بعد از آن نیز مشکلاتی فراهم می آورد. و در نتیجه شدت و حدت همین غریزه و نا فرمان بودن آن نسبت به قانون، و انحرافاتی که از جاده طبیعی پیدا می کند، بی نظمی و اغتشاش در سازمانهای اجتماعی تولید می شود. حیات جنسی حتی در میان حیوانات نیز آزاد و نا محدود نیست و حیوان ماده جز در موقع معین، نر را به خود نمی پذیرد .»
جوامع انسانی در طول تاریخ همه گونه پوشش و برهنگی و روابط جنسی را بعنوان قانون – خود ساخته یا عرفی – جامعه تجربه کرده اند. به نظر می رسد ریشه تجربه و پذیرش حجاب در مسیر پیشرفت جوامع ابتدائی توجه به مفهوم عشق باشد. به این بیان که وقتی من به کسی علاقه پیدا کردم و او را دوست داشتم، این حس در من تقویت شد که او به من تعلق دارد و دیگری حق تصرف در عشق من را ندارد؛ دیگری که می خواست به عشق من چشم داشته باشد مورد نفرت من قرار می گرفت؛ از آنطرف عشق من نیز توقع داشت که من از او حمایت کنم تا دیگران به او تعرضی نکنند، و همه بدانند و بفهمند که ما دوتا فقط مال همدیگریم؛ این احساس منجر به برخوردهای خشنی بین من و مزاحمان میشد و این روند باعث شد دیگران این نوع رابطه که دو عاشق با هم دارند را به رسمیت بشناسند و حدود آنرا رعایت کنند؛ و بدین وسیله بحث ازدواج شکل گرفته و رسمیت پیدا کرد و شخص و جامعه از کمونیزم جنسی و بی قانونی روابط زن و مرد رها شد؛ و زیبائی مفهوم عشق که همگان آنرا بین دو عاشق مشاهده می کردند، مفهوم ازدواج – که محافظ حریم این عشق بود – را نیز زیبا و دوست داشتنی کرد.
در ادامه این مسیر وقتی شخص می دید که عشق او قبل از اینکه با او باشد با دیگری بوده، تردید و دلزدگی خاصی در او ایجاد میشد، و این رابطه قبلی، از شدت و خلوص عشق او کم می کرد. همین امر پیوند های عاشقانه جدید را تحت تاثیر قرار داد و افراد می دیدند عشقی که بدون سابقه رابطه با دیگری است زیبا تر و روابط آن دوست داشتنی تر است، پس اینگونه زنان که عشق خود را از این خلوص خالی می دیدند سفیر ترویج بکارت در میان هم جنسهای خود شدند که مبادا قبل از اینکه کسی به شما عشق بورزد تن به رابطه با کسی دهید چراکه این کار، شما را در نظر عشق تان حقیر خواهد کرد؛ این اتفاق مفهوم بکارت را امری ارزشمند نشان داد، و زیبائی مفاهیم عشق و ازدواج به مفهوم بکارت نیز نفوذ کرد. در ادامه این روند دختر که می خواست باکره بماند تا به عشق ناب در حد کمال دست پیدا کند، خود را از تعرض نگاه و رفتار دیگران در امان نمی دید و روزگار سختی را سپری می کرد تا بتواند خود را حفظ کند؛ پس راه چاره را در این دید که خود را بپوشاند، زیبائی های اندام خود را و دلفریبی های کلام خود را در حجاب قرار دهد تا دست تعرض غیر به او نرسد. اینگونه شد که مفهوم حجاب شکل گرفت، و زیبائی های مفاهیم عشق، ازدواج، و بکارت را کسب کرد، و حجاب صدفی شد برای دستیابی به گوهر های بکارت ، ازدواج ، و عشق ناب.
به این صورت عشق پاک، روابط اجتماعی بین زن ومرد را سر و سامان داده و بر اصولی استوار کرد که هر عقل سلیمی به برتری آن بر روشهای دیگر اذعان دارد. این نوع عشق ورزی ثمره پیشرفت مدنیت است که در آن در مقابل خشنود ساختن شهوت انسانی، به وسیله دستورات اخلاقی سد هائی کشیده شده.
– نتیجه منطقی نفی حجاب
نفی حجاب دامن زدن و توسعه دادن قوه شهوت است، و تحریک و ارضای بی حد و مرز این قوه ( و یا خفه کردن آن در همه حال ) آنرا یاغی و سرکش می کند و نتیجه آن می شود که قوه عقل انسان را آلوده می کند و شخص را از طی مسیر کمال باز می دارد.
آن خانمی که خود را آرایش می کند و به خیابان می آید و زیبائی های اندام خود را به نمایش می گذارد باید بداند که چهره او محرک شهوت جنس مخالف است؛ تحریک شهوت دیگری تجاوز به حق اوست؛ کسی حق دارد دیگری را تحریک کند که بعد بتواند به تحریک او پاسخ دهد.
خب، حالا فرض می کنیم شما خانم محترم 10 نفر ؛ 100 نفر را با چهره خودت، با اندام خودت، با موهای خودت تحریک کردی، یعنی در وجودشان هوس ایجاد کردی؛ تیپ زدی دلبری کردی ! و میل به خود را در آنها ایجاد کردی؛ ( این حالت برای او طبیعی است، او نمی تواند منظره مهیج ببیند و تحریک نشود؛ اما تو می توانی خود را بپوشانی ) دو حالت بیشتر ندارد، یا اینکه باید به همه پاسخ دهی !!، اینکه می شود روسپی گری؛ و گمان نمی رود همه اینهائی که بی حجاب بیرون می آیند، اینگونه کسانی باشند. ( به استثنائات کاری نداریم ) اکثرا انسانند، با خانواده اند، با نجابتند؛ بعضا متدین اند، اهل خدا و نماز هم ممکن است باشند.
اگر نمی توانی و نباید پاسخ دهی؛ پس حق نداری تحریک کنی، و به حریم شخصی دیگران تجاوز کنی. این حق مردان است؛ نمی شود به آنها گفت چشم بسته راه بروید اما به زنان می شود گفت زیبائیهای خود را بپوشانید؛ و زینت خود را ظاهر نکنید.
مشکلات زنان در جامعه بی حجاب
آنتونی گیدنز، جامعه شناس معروف، مشکلاتی را که برای زندگی زنان در جامعه باز غربی – که بارزترین مشخصه آن از دید ما عدم رعایت حجاب است- بر می شمرد که ما در اینجا به برخی از آنها اشاره می کنیم.
آزار جنسی از بارزترین مشکلات زنان در اینگونه جوامع است؛ آزار جنسی در محل کار می تواند بعنوان استفاده از اقتدار شغلی یا قدرت به منظور تحمیل خواستهای جنسی تعریف شود. این کار ممکن است شکلهای خشن تری به خود بگیرد، مانند هنگامی که به یک کارمند زن گفته می شود که یا به یک برخورد جنسی رضایت دهد یا اخراج شود.
اگر چه مردان ممکن است شکلهای ملایم تر آزار جنسی را بی زیان بپندارند، زنان اغلب آنها را اهانت آمیز تلقی می کنند. از زنان انتظار می رود صحبتهای جنسی، اشارات یا نزدیکی جوئیهای فیزیکی نا خواسته را تحمل کنند و اهمیت ندهند.
بدیهی است تمایز قائل شدن بین آزار جنسی و آنچه که می تواند نزدیکی جوئی مشروع از جانب مردی نسبت به یک زن تلقی شود آسان نیست؛ اما بر پایه گزارشهای شخصی، برآورد گردیده که در انگلستان از هر ده زن هفت زن در دوره زندگی شغلی خود به مدتی طولانی دچار آزار جنسی می گردند. ارزیابی میزان تجاوز جنسی عملا با هر دقتی بسیار دشوار است. تنها نسبت اندکی از تجاوزات جنسی عملا به اطلاع پلیس می رسد و در آمارها گزارش می شود. رقم واقعی ممکن است تا پنج برابر آنچه آمار رسمی نشان میدهد باشد. هر چند که برآوردها تا اندازه زیادی فرق می کند، یک بررسی درباره 1236 زن در لندن آشکار ساخت که از هر 6 تن 1 تن مورد تجاوز قرار گرفته بودند، و از هر پنج تن بقیه، یک تن توانسته بود با مبارزه مانع اقدام به تجاوز شود، و نیمی از تجاوزات جنسی یا در خانه خود زن یا در خانه تجاوز کننده رخ داده بود. اکثر زنانی که مورد تجاوز قرار می گیرند یا می خواهند این واقعه را از ذهن خود بیرون کنند و یا مایل به شرکت در آنچه که می تواند یک فرایند اهانت آمیز معاینه پزشکی، بازجوئی پلیس و رسیدگی در دادگاه باشد نیستند. فرایند قانونی اغلب مدت زیادی طول می کشد، ممکن است قبل از این که دادگاه رأی بدهد 18 ماه از وقوع حادثه گذشته باشد. محاکمه نیز می تواند نگران کننده باشد، جریان دادگاه علنی است و قربانی باید با متهم رو به رو شود، مردان معمولا فقط بر اساس شهادت قربانی محکوم نمی شوند بنابراین باید مدارک محکوم کننده از دیگران کسب شود؛ مدارک مربوط به اثبات دخول، هویت تجاوز کننده، و این واقعیت که عمل بدون رضایت رخ داده است همه می بایست فراهم گردد.
در چند سال اخیر جنبشهای زنان بر تغییر تفکر عمومی و قانونی درباره تجاوز جنسی پافشاری کرده اند. آنها تأکید کرده اند که تجاوز جنسی نباید بعنوان یک تخلف جنسی تلقی گردد، بلکه می بایست به مثابه نوعی تبهکاری خشن در نظر گرفته شود. تجاوز جنسی تنها یک حمله فیزیکی نبوده بلکه حمله و تجاوز به تمامیت فرد و شأن انسانی است. و امروز تجاوز جنسی عموما بعنوان نوعی خشونت تبهکارانه شناخته شده است.
به نظر براون میلر: از یک جهت همه زنان قربانیان تجاوز جنسی اند. – در اینگونه جوامع- زنانی که هرگز مورد تجاوز قرار نگرفته اند اغلب دچار اضطراباتی مشابه زنانی که مورد تجاوز واقع گردیده اند می شوند. آنها ممکن است از این که شب تنها بیرون بروند، حتی در خیابانهای شلوغ بیمناک باشند، و ممکن است تقریبا به همان اندازه از تنها بودن در یک خانه یا آپارتمان وحشت داشته باشند.
سوزان براون میلر با تأکید بر ارتباط نزدیک میان تجاوز جنسی و تمایلات عادی مردانه، استدلال کرده است که تجاوز جنسی جزئی از یک نظام تهدید مردانه است که همه زنان را در ترس و وحشت نگه می دارد. زنانی که مورد تجاوز واقع نگردیده اند دچار اضطراباتی می شوند که به این ترتیب برانگیخته می شوند، و لازم است در جنبه های روزمره زندگی بیشتر از مردان محتاط باشند .
آنچه در زیر آمده فهرستی است ار بایدها و نبایدها که سعی دارند خطر تجاوز جنسی را کاهش دهند. این فهرست توسط یکی از سازمانهای زنان در ایالات متحده امریکا منتشر گردیده است. این فهرست مؤکدا این نظر را که تجاوز جنسی جنایتی است که بر رفتار همه زنان تاثیر می گذارد ، تایید می کند .
1- خانه خود را تا آنجا که ممکن است ایمن کنید .
2- اگر تنها زندگی میکنید، چراغها را روشن بگذارید تا تصور شود که بیش ازیک نفر در خانه زندگی می کند.
3- هنگامی که به زنگ در جواب می دهید وانمود کنید که مردی در خانه است .
4- نام کوچک خود را روی درب و دفترچه تلفن ننویسید
5- اگر در یک آپارتمان زندگی می کنید، تنها وارد زیرزمین متروک، پارکینگ، یا اتاق رختشوئی نشوید یا تنها در آنجا نمانید .
وی در ادامه 13 مورد از نکات ایمنی برای در امان بودن از تجاوز جنسی را ذکر کرده است.
آنچه در صدر این نکات ایمنی مورد غفلت واقع شده و به یقین مراعات آن می تواند ریشه بسیاری از این مفاسد و ناهنجاریهای اجتماعی را بسوزاند و محیط امنی در اجتماع برای زنان فراهم کند رعایت حجاب است، که نه تنها به آن توجه نمی شود بلکه حاکمان و سیاستمداران موجود با سیاستهای شیطانی خود به مبارزه با آن و حذف آن از جامعه برخواسته اند !
ما گمان می کنیم که آزموده را آزمودن خطا است؛ با مطالعه راه رفته این جوامع و مشکلاتی که هم اکنون با آن دست به گریبان اند و بسیار بیش از این نکات محدودی است که ما در اینجا به آن اشاره کردیم(9)، این فکر را در ما ایجاد می کند که لا اقل بعنوان الگوی جدید رفتار اجتماعی به مسئله حجاب اهمیت دهیم و آنرا در همه ابعاد آن به مرحله اجرا در آوریم تا میوه های این درخت به بار بنشیند و محیط امنی در سایه آن برای جامعه ما ایجاد شود.
حاکمیت هنجار برتر
گروه کمی از افراد هستند که از اراده قوی و ایمان قلبی محکمی برخوردارند و تحت هر شرایطی ملتزم به قانون و شرع می مانند و جو جوامع پیرامون تاثیری در آنان نمی گذارد؛ و در طرف مقابل نیز گروه کمی هستند که بنای لا ابالی گری دارند و خوی سرکشی و تمرد از هنجارهای قانون و شرع در نهادشان نهفته است. بین این دو طیف، اکثریت مردم تابع وضع موجودند ! ( همه اینجورین دیگه، ما هم … . این مد شده دیگه، ما هم … خب تو فروشگاه ها اینا رو میفروشن دیگه، ما هم … جو گیر می شویم ما هم ! )
بی تردید در هر جامعه ای متولیان تربیت اجتماعی و مسئولین اجرای قانون، باید این بستر را ایجاد کنند که جو عمومی جامعه یا همان وضع موجود، مشوق و محرک افراد به سمت همرنگی با گروه اول و تبعیت از قانون و هنجارهای صحیح اجتماعی باشد، و گروه دوم خود را در انزوا و مطرود حس کند .
سوال اینجاست که چرا باید وضع موجود را کسانی شکل بدهند که از گروه دوم اند در حالیکه ابزار قانون و شرع مدافع گروه اول است؟ چرا باید فرزند زن مسلمان در محیط مدرسه کم کم از اینکه مادرش چادر به سر می کند خجالت بکشد.؟! چرا اکثریت معمولی جامعه به رنگ اقلیت آلوده در بیایند، و کم کم آلودگی گروههای کجرو بعنوان هنجار شناخته شود ؟! چرا اقلیت متخلف از قانون و شرع هنجار سازی کنند ؟!
آنچه مسلم است همه هنجارهای اجتماعی با ضمانتهای اجرائی – خواه رسمی یا غیر رسمی(10) – همراه هستند که از آن هنجارها در مقابل کجروی برخی افراد یا گروهها حمایت می کنند؛ اکنون که بر اساس مبانی قوانین حکومت اسلامی، حجاب قانون حکومت اسلامی است، و بعنوان هنجاری برتر شناخته می شود – گذشته از اینکه امروز به عنوان سمبل زن مسلمان در تمام دنیا شناخته شده است – بر متفکران و اندیشمندان علوم اجتماعی (جامعه شناسی، روانشناسی، و … ) لازم است که بنشینند و راهکارهای ارائه ضمانتهای اجرائی مثبت (پاداش افراد همنوا) و منفی (تنبیه افراد کجرو) کارآمد در این زمینه را بصورت عالمانه بررسی و تدوین کنند، و متولیان فرهنگی و قضائی جامعه خود را ملزم به پیگیری آن بدانند. ترویج ضمانتهای اجرائی غیر رسمی به عهده مراکز فرهنگی جامعه اعم از تئاتر، سینما، فرهنگسراها، مدارس، دانشگاهها، و رسانه های دیداری و شنیداری مختلف است؛ و ترویج ضمانتهای اجرائی رسمی را پلیس امنیت اخلاقی می تواند به عهده بگیرد.
نتیجه اینکه اگر حجاب را بعنوان یک امر عقلانی و یا ایمانی در نظر بگیریم اجبار پذیر نیست؛ و اگر بعنوان قانون وضع شود، الزام و اجبار آن از قانونی بودن آن است و ضرورت آن جای تردید ندارد.
حجاب، بهترین ارزش براى یک زن مسلمان بوده و چیزى است که باعث خرسندى و خوشحالى خداى متعال، اولیاى الهى و به ویژه حضرت زهرا (سلام الله علیها) مى باشد و پرواضح است که برای یک زن متدین کسب رضایت آنان از هر چیز دیگر بهتر و شایسته تر است.
اما چرا چادر (حجاب برتر)؟
در ابتدا نکاتی را یادآور میشویم:
1- در حجاب مانند بسیاری از تکالیف دیگر، حد واجب و مستحب وجود دارد. حد واجب آن پوشاندن اعضای بدن غیر از وجه و کفین (دست ها تا مچ و گردی صورت) است. علاوه بر این پوشش باید به گونه ای باشد که پستی و بلندیهای بدن را نمایان نسازد و موجب جلب نظر و تحریک نگردد. به طور کلی فلسفه حجاب نوعی اعلام و هشدار دورباش در برابر نامحرم است، تا بدین وسیله حرمت زن و عفت و سلامت معنوی جامعه تضمین شود. ازاین رو هر چه پوشش زن متین تر و با وقار بیشتر باشد بهتر است. با توجه به این مسأله روشن میشود که حجاب برتر هم در حد پوشش و هم کیفیت آن و هم از نظر رنگ مهم است. افزون بر آن وقار رفتاری زن نیز در این رابطه بسیار مؤثر و مفید است. اکنون به خوبی روشن است که چادر زن با طریق پوشش متین و به ویژه با رنگ مشکی و سلوک موقرانه زن قویترین اعلام دورباش و تأمین کننده حقیقی فلسفه حجاب میباشد. حد مستحب آن هر شکلی است که این پوشش به سبک متین تر و سنگین تری رعایت گردد.
2- فلسفه حجاب: اولا: چون ما درعقاید خویش برای وحی جایگاهی ویژه قائل هستیم آنچه را که از این طریق به ما برسد با منت می پذیریم؛ زیرا می دانیم که خداوند جز به مصلحت بندگان خویش فرمان نمی راند.
ثانیا: بسیاری از حکمت ها و فلسفه های حجاب امروزه روشن شده است:
الف) پوشش، امری غریزی و فطری برای بشر است؛ کاوش های باستان شناسی نشان میدهد که از دیر زمان بشر در حد امکان نسبت به مساله پوشش اهتمام ورزیده است و همه صاحبان ادیان نیز آن را سرلوحه عمل قرار داده اند.
ب ) مستور بودن زیباییها و جاذبه های جنسی زن و مرد آنها را از معرض دید و طمع ورزی شهوت پرستان هرزه محافظت میکند و امنیت و بهداشت روانی جسمی آنان را تامین مینماید.
ج ) برهنگی، راهبر به سوی بی بند و باری و لجام گسیختگی جنسی است که عواقب شوم و زیانباری دارد.
مکتب گرانقدر اسلام در پرتو هدایت های نورانی اش همچون حجاب از اساس با این جریان ویرانگر به مبارزه برخاسته و حجاب را دژی استوار برای صیانت فرد وجامعه از آسیب های بیشمار قرار داده است. از همین روست که استعمارگران برای تخدیر جوانان، در بند کشیدن آنان و گسترش اهداف ظالمانه خویش از بی حجابی و برهنگی به عنوان ابزاری قوی سود میجویند.
3- یکی از ویژگیهای انسان کمال طلبی و کمال خواهی اوست و هر چه بیشتر به مظاهر دنیوی مثل مال و ثروت، قدرت و ریاست، علم و… دست یابد، خواهان بیشتر آن است و به آن قناعت نمیکند و چه بسا رمز و راز ممنوعیت برخی امور در احکام شرعی همین نکته باشد که اگر انسان در مسیری قرار گرفت و لذت چیزی را احساس و درک کرد، میخواهد به لذت بالاتر و بیشتری دست پیدا کند و در هیچ حدی توقف ندارد مثلاً اگر اسلام قطره ی اندکی از شراب را حرام فرموده حتی اگر به مستی نینجامد شاید به همین علت است که انسان زیاده خواه نمیگوید یک قطره ضرر ندارد اندکی بیشتر بخورم و همین طور میل و اشتیاقش بیشتر میشود، بنابراین از همان ابتدا به طور جد حتی یک قطره آن را حرام کرده است.
نسبت به موضوع حجاب نیز وضعیت به همین شکل است و اگر اندکی بی توجهی شود، میل به بی توجهی و بی بند و باری گسترش پیدا میکند تا جایی که شاید اصل موضوع به زیر سؤال رود. پس باید از همان ابتدا اهمیت مسأله روشن شود تا خطرات ناشی از بی بند و باری دامن گیر فرد نشود و در لغزش گاه های حساس زندگی و روابط اجتماعی سقوط نکند.
با توجه به این 3 نکته باید به عرضتان برسانیم که فضای فرهنگی و اجتماعی جامعه کنونی و کثرت ارتباط های افراد و وجود وسایل ارتباط جمعی و… به گونه ای است که اگر افراد به خودشان اطمینان و اعتماد دارند نمیتوان از ناحیه خطرات، نگاه های شهوت آلود دیگران، دام های شیطانی افراد شیطان صفت، در امان بود چه بسا با افرادی روبرو می شویم که ظاهری آراسته دارند ولی باطنی خراب و مخرّب. از همه گذشته یکی از قوای نیرومند و سرکش انسان به خصوص در دوران جوانی و بلوغ جنسی همین غریزه جنسی انسان است که هرگز نمیتوان از آن در ایمنی کامل به سر برد و هر لحظه حتی قویترین افراد ممکن است فریب آن را بخورند.
به هر حال اگر هم اطمینان به خود داریم، اطمینان به اطراف و اطرافیان نمی توان پیدا کرد و باید به بهترین شکل (که امکان طمع ورزی دیگران نیز سرکوب شود) با این موضوع برخورد کرد.
اگر کسى بتواند به شکل صحیح از چادر استفاده کند، مسلماً چادر حجاب برتر است زیرا حکمت هاى حجاب در چادر بیشتر یافت مى شود، گرچه پوشیدن چادر واجب نیست. حجاب منحصر در چادر و حتى مانتو نیست، بلکه هر لباسى که غیر از وجه و کفین (دست ها تا مچ) را بپوشاند و موجب تحریک و جلب توجه نامحرم نگردد کافى است ولى باید توجه داشت که همان طور که بقیه واجبات داراى مراتب مختلفى مى باشند حجاب نیز داراى مراتب خوب، متوسط و خوب تر است و چادر حجاب برتر بانوان محسوب مى گردد.
هر چیزی که باعث شود بیشتر، میل و رغبت هوسبازان را دفع نماید حجاب برتر به حساب می آید اما در مورد مشکی بودن آن بهتر است با دید روانشناسی به موضوع بنگریم و آن این است که در روان شناسی رنگ ها می خوانیم که رنگ سیاه نمایان گر مرز مطلق است. لذا کسی که رنگ سیاه می پوشد، می خواهد نشان دهد که مرزی را ایجاد کرده است . اما این که این مرز برای چیست، در موقعیت های مختلف ممکن، است متفاوت باشد. گاه لباس سیاه را در ماتم و عزا می پوشند، برای آن که نشان دهند بین آن ها و عزیزشان فاصله افتاده و مرز زندگی آن ها را از هم جداکرده است. اما گاهی هم سیاه می پوشند، نه برای عزا و ماتم بلکه برای مشخص کردن مرزها و حریم های اجتماعی که حجاب یک خانم مسلمان با چادر سیاه از این دسته است. وقتی که خانمی چادر مشکی به سر می کند و با وقار و متانت تمام قدم به عرصه ی اجتماع می گذارد، با این نحوه ی پوشش می خواهد نشان دهد که هر کسی حق ندارد به این حریم پاک، مقدس و خصوصی وارد شود. این حریم، حریم حرمت، حیا و احترام است، نه جای هرزگی، آلودگی و هوس بازی، در واقع او با حجاب مشکی و چادر سیاه، بین خود و مردان نامحرم مرزی عاقلانه ایجاد می کند، او با این سیاهی ظاهری اما ریشه دار در درون خود می خواهد نگاه تیز و برنده ی هرزگی و ابتذال را بشکند و نگذارد در حریم عفاف، پاکی و نجابت او نامحرمی وارد شود و حرمت او را از بین ببرد. لذا چادر مشکی به منزله ی حرمت و احترام است. مرز ادب، کرامت، حیا و عفت است. مرز آداب است و نشان می دهد که در این محدوده باید حریم را نگه داشت و به صاحب حرم با دیده ی احترام و ادب نگریست.
روان شناسان امروز می گوید: «سیاه به معنای «نه » بوده و نقطه ی مقابل «بله » یعنی سفید است » از این رو کسی که چادر مشکی می پوشد، می خواهد با رنگ سیاه چادر دائما جلوه و نمای خود را نفی کند و خود را از نگاه های دیگران دور نگه دارد. آن کس که چادر مشکی می پوشد، رنگ مشکی چادر او نشان گر ترک علاقه یا انصراف نهایی است، یعنی چادر مشکی به نگاه های نامحرم می گوید هیچ جایگاهی برای نگاه شما در من وجود ندارد. بنابراین باید به روان شناسی و جامع نگری زن ایرانی آفرین گفت که برای حفظ حرمت، عفت و پاکی خود و همچنین پاسداری از مرزهای خویش و جامعه ی خویش و برای سالم سازی محیط اجتماعی خود، بهترین حجاب، یعنی چادر و مناسب ترین رنگ یعنی مشکی را انتخاب کرده است .
– بهره هاى چادرپوشى
چادر بهترین پوششى است که زن مى تواند همه اندام خود را با آن بپوشاند و جلو هر گونه تحریک جنسى را بگیرد در حالى که پوشش هایى مانند مانتو این ویژگى را به صورت کامل ندارند، زیرا وقار و معنویتى که در چادر مخصوصا چادر مشکى هست در مانتو نیست. مانتو حتى اگر بلند و گشاد باشد باز مقدارى سبب نمایان شدن اندام و برجستگى هاى بدن مى شود.
از آنجایى که حداقل حجاب شرعى بنا بر نظر مشهور فقها پوشاندن همه بدن به جز صورت و دست ها است، تردیدى نیست که چادر بهترین مصداق براى تحقق حدّ شرعى و اسلامى حجاب است؛ به همین دلیل برخى فقهاى برجسته معاصر مثل امام خمینى(ره) در پاسخ نزدیک به ده استفتا و پرسش، تصریح کرده اند پوشیدن چادر بهتر است.
علاوه بر این، چادر بیش از هر پوشش دیگرى بانوان را براى رو گرفتن در برابر نگاههاى آلوده نامحرم توانا مى سازد. روشن است در حجاب هایى مثل مانتو این ویژگى وجود ندارد. همچنین چادر زیبایى هاى جسمانى و مادى زن را مى پوشاند و به او زیبایى معنوى و ملکوتى مى دهد و باعث آرامش بخشى بانوان است و این واقعیتى است که حتى افراد بى حجاب به آن اعتراف کرده اند.
خواهر گرامی، یکی از نیازهای دوران جوانی، دستیابی به استقلال است. گاه جوان تصور میکند که استقلال او با اختیارات و امر و نهی والدین در تعارض است و او نمیتواند به طور مستقل برای خود تصمیم بگیرد. با این حال، به عقیده ما یک جوان مى تواند درعین استقلال و خودکفایى فکرى، هم رضایت والدین را تأمین کند و هم ازتجارب آنان بهره بگیرد و هیچ گونه تعارضى بین این دو نیست. البته در این جا نیز گاهى والدین دچار اشتباه مى شوند و استقلال طلبى فرزند خود را، نوعى طغیان، سرکشى و لجبازى تلقى مى کنند. فرزندان نیز گاهى پیروى کردن از والدین را منافى با استقلال طلبى مى دانند و این جا است که درگیرى بین دو نسل (والدین و فرزندان) به وجود مى آید و منشأ مشکلات جدى براى خانواده مى شود. بهترین راه براى حل این مشکل، این است که والدین باید از برخوردهاى آمرانه، اجتناب کنند و در مسائل زندگى با جوانان خود مشورت نمایند. و از نظرات آنان در مسائل خانوادگى کمک بگیرند. و به نظرات آنها اهمیت بدهند تا جوانان احساس عزت نفس و ارزشمندى کنند و درعین حال اعتماد به نفس آنان افزایش یابد. جوانان نیز باید حریم والدین را حفظ کنند و هیچ گونه بى ادبى و بى حرمتى نسبت به آنان روا مدارند و به فرموده ى قرآن حتى به آنها «اف» نگویند؛ چه این که رضایت خداوند، در جلب رضایت والدین است.
این که والدین در مواردى سختیگرى مى کنند نباید موجب ناراحتی شما شود. این رفتارهای آنان صرفا از باب دلسوزى است. آنان فرزندانشان را دوست دارند و به آینده ى آنها فکر مى کنند. هر چند والدین گاهى در برخورد با فرزند دچار اشتباه مى شوند اما فرزندان آن را به حساب بداخلاقی و بدرفتاری والدین خود نگذارند. به هر حال، والدین شما تجربه و آگاهی بیشتری درباره نحوه زندگی کردن و رفتار کردن دارند و دوست دارند شما نیز در این باره از انجام رفتار صحیح، کوتاهی نکنید.
یکى از چیزهایى که باعث مى شود انسان در رعایت حجاب کوتاهی کند، این است که فلسفه حجاب برایش جا نیفتاده و شناخت صحیحی از کارکردهای حجاب (1. مصونیت زن در برابر طمع ورزى هاى هوس بازان 2. پیشگیرى از تحریکات شهوانى خارج از ضوابط و هنجارهاى الهى و3. تأمین سلامت و بهداشت معنوى جامعه) ندارد, لذا شایسته است با مطالعه کتابهایى که در این زمینه به رشته تحریر درآمده ، آگاهى و شناخت خود را درباره فلسفه حجاب افزایش دهید؛ زیرا این مسأله عامل انگیزشی بسیار مناسبی در جهت حفظ حجاب برتر(چادر) خواهد بود.
برای این کار در دو حیطه تلاش نمایید:
الف: در حوزه مبانى نظرى: سعی کنید شناخت کافی از مبانى نظرى لزوم و ضرورت حجاب، فلسفه حجاب و آثار آن از جمله از بعد دینى و اخلاقى حاصل نمایید, بدین منظور می توانید از کتبی که در ادامه بدان اشاره می گردد، بهره مند شوید؛( به شرط آنکه به دور از پیش داوری و تعصب مطالعه کنید ) زیرا شناخت و باور قلبی گام نخست براى عمل و پاى بندى به هر چیز از جمله حجاب است.
ب: در حوزه عمل و رفتار: شایسته است پس از روشن شدن مبانى نظرى و فلسفه حجاب و یا به همراه بررسى این موضوع و کسب شناخت، به راهکارهای زیر عمل نمایید:
1. به جهت افزایش انگیزه و تقویت اراده در جهت رعایت پوشش حجاب به مطالعه روایت هایى در باب خوبى هاى حجاب و عاقبت افراد با حجاب و بدحجاب بپردازید. برای این کار می توانید از کتاب گناهان کبیره شهید دستغیب ، مکارم الاخلاق و اصول کافى، استفاده نمایید.
2. با افرادى که نسبت به حجاب کم توجهى مى کنند کمتر رفت و آمد نموده و با افرادى که به موضوع حجاب به اندازه کافى توجه مى کنند و به آن اهمیت مى دهند رابطه دوستانه و صمیمانه داشته باشید، مگر به قصد اینکه بخواهید و بتوانید روى افرادی که چندان به حجاب ملتزم نیستند، تأثیر مثبت بگذارید.
3. به آثار منفى و پیامدهاى ناگوار عدم رعایت حجاب کامل به خوبى بیاندیشد و آنها را براى خود برجسته کنید.
4. درباره آثار مثبت حجاب، خوب تفکر کرده و حتى با دوستان خود در این زمینه گفتگو نموده و ارزش آن را هر روز به خود تذکر دهید.
5. با حضور در جلسات مذهبى و اخلاقى به تقویت باورهاى دینى و اخلاقى خود اقدام نمایید.
6. هر روز به خود تلقین کنید که «حجاب بهترین ارزش براى یک زن مسلمان بوده و چیزى است که باعث خرسندى و خوشحالى خداى متعال، اولیاى الهى و به ویژه حضرت زهرا( سلام الله علیها) مى شود».
– اگر واقعاً به پوشیدن چادر اعتقاد دارید به ایرادهای دیگران اعتنا نکنید و پوشش چادر را برای خود انتخاب کنید. به تدریج که در پوشیدن چادر استقامت ورزید، از تمسخرهای احتمالی دیگران کاسته می شود و آنان نه تنها دست از این کار برمی دارند بلکه کم کم جذب آن می شوند؛ به خصوص هنگامی که منافع و فواید آن را ببینند و زیبایی آن را در تن یک خانم مشاهده کنند، خود نیز به سوی پوشیدن آن کشیده می شوند.
توجه داشته باشید که کار با ارزش و مؤثر، هم سخت است و هم موجب ریشخند افراد سست ایمان می شود و این نشانهی استقلال فکری و رشد اجتماعی شماست که مستقل فکر و عمل می کنید.
برای آرامش خاطر از حرفهای اطرافیان و… دیدگاه های زیر را در خود تقویت کنید، تا به آسانی و با آرامش خاطر از چادر استفاده کنید:
– پوشیدن چادر، پیروی از فرهنگ قرآن (سوره احزاب، آیه 59) و اقتدا به بهترین زن عالم حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها است و به همین دلیل نشانه تمدن، آگاهی و رشد فرهنگی است.
– چادر شعار مسلمانی و نشانه ای برای اعلام به مردان هرزه است که صاحب آن فردی با عفت و حیاست و امکان سوء استفاده از وی منتفی است.
– شاید عده ای به جهت افکار اشتباهی که دارند از چادر خوششان نیاید؛ ولی چه کسی گفته، همه باید از من خوششان بیاید؟! علاوه بر این که اگر چادری هم نباشم عده ای خوششان نمی آید.
– به علاوه من باید کاری کنم از چشم خدا و پیغمبر و انسان های فهیم و با تقوا نیفتم نه از چشم افراد ضعیف الایمان و جاهل به احکام اسلام.
خواهر مسلمان:
ممکن است برخی از دوستان و اطرافیان شما نسبت به چادری شدن شما عکس العمل منفی از خود نشان دهند؛ در مورد برخورد این افراد، باید خاطر نشان شویم که توجه به این راهکارها می تواند مفید باشد:
الف. در مورد برخورد آنها می توانید از اصل خاموشی کمک بگیرید. به طور مثال اگر آنها گفتند؛ این خانم را ببین، شما واکنشی از خود نشان ندهید و با یک سلام از این مسئله عبور کنید. اگر این کار را انجام دهید، بعد از چند وقت اطرافیان ، با حجاب شما خو می گیرند و دیگر کاری ندارند. اما اگر واکنش از خود نشان دهید، با این که از این کار چه بسا قصد تمسخر شما را ندارند، اما برای شوخی با شما از این کارها انجام می دهند.
ب. از اصل تقویت رفتار مخالف نیز می توانید به خوبی استفاده کنید. مثلاً وقتی آنها با رفتار مناسبی برخورد کردند، با آنها گرم و صمیمی برخورد کنید و اگر رفتارشان مناسب نبود، کم محلی کنید. این کار شما باعث تقویت رفتار درست آنها شده و باعث حذف رفتار نادرست آنان می گردد.
ضمناً کتبی که در ادامه معرفی می گردد جهت اطلاعات افزایی شما در زمینه حجاب و مصمم شدنتان در انتخاب زیبایتان مفید خواهد بود.
1-حجاب و آزادی، سید علی خامنه ای
2- مساله حجاب، شهید مطهری (رحمةالله علیه)
3- پوشش زن در اسلام، محمد اشتهاردی
4- حجاب شناسی، حسین مهدیزاده
5- فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی، دکتر حداد عادل
6- اکبری ،محمود ،زندگی شیرین .انتشارات گلستان ادب ،بهار 1383
7-محمد محمدی آشنانی , حجاب در ادیان الهی.
پاورقی:
1 . بدیهی است که راه برای ارائه نظر مخالف در هر دو بخش اندیشه و ایمان باز است و می توانند نظر خود را ارائه و نظر موافق را نقد کنند.
2 . النور / 31
3. « ابداء »به معنای اظهار است و مراد از زینت زنان ، مواضع زینت است .
کلمه « خمر » ، جمع خمار است . و خمار آن جامه ای است که زن سر خود را با آن می پیچد ، و زاید آن را بر سینه اش می اندازد . همان مقنعه .
کلمه « جیوب » ، جمع جیب ؛ یعنی سینه ها ، گریبان ها .
« بعوله » یعنی شوهر، و طوایف هفتگانه مذکور محرمهای نسبی و سببی هستند .
کلمه « اربه » به معنی حاجت است و منظور حاجت شهوی است .
مراد از رجال تابعین ، افراد سفیه و ابلهی هستند که تحت قیومیت دیگران هستند و شهوت مردانگی ندارند.
4 . احزاب / 59
5. کلمه «جلابیب» جمع جلباب است و آن جامه ای است سرتاسری که تمامی بدن را می پوشانده ؛ کوچکتر از عباء و بزرگتر از خمار .
«یدنین» یعنی پیش بکشند .
6 . برای توضیح بیشتر پیرامون مفاهیم این آیات می توانید به تفاسیر آیات مزبور و روایاتی که در ذیل آن وارد شده مراجعه کنید. لازم به ذکر است که علاوه بر آیات فوق، که دلالت صریح بر لزوم حجاب دارد آیات دیگری نیز وجود دارد که دلالت التزامی بر لزوم رعایت حجاب می کند ( مانند آیه 60 سوره نور، و آیه 53 سوره احزاب ) که علاقه مندان می توانند به کتبی که مستقلا درباره حجاب نوشته شده مراجعه کنند.
7 . تاریخ تمدن 1 / 47
8 . تاریخ تمدن 1 / 56
9 . از آن جمله می توان به تخریب شدید بنیان خانواده، زندگی مشترک بدون ازدواج!، افزایش طلاق، کم رنگ شدن عشق رمانتیک و تعهد متقابل، روابط جنسی نامشروع، فرزندان نامشروع، انواع فسادهای جنسی تاسف آور، و … اشاره کرد؛ که سرچشمه تمام این فسادها همین مسئله بی حجابی و کم رنگ شدن حیا و عفاف در بین افراد جامعه است که با هزینه اندکی میتوان راه آن را سد کرد.
سر چشمه شاید گرفتن به بیل / چو پر شد نشاید گرفتن به پیل!
10 . ضمانتهای اجرائی رسمی که به عهده حکومت است مانند آنچه در نظام کیفری جامعه، که دادگاهها و زندانها نماینده آن هستند مشاهده می شود.
و ضمانتهای اجرایی غیر رسمی که بیشتر به عهده خود مردم و یا سازمانهای دولتی فرهنگی و خدماتی است، مانند تشویقهای متعارف، امتیازات اجتماعی خاص، ارائه اولویتها در ارائه خدمات، اعلام رضایت صریح یا ضمنی، یا سرزنش کردن،دوری کردن از فرد یا افراد خاص، محرومیتهای اجتماعی خاص، پرهیز از مورد تمسخر واقع شدن، شرمنده شدن، و مورد پذیرش واقع نشدن
واژه ی حجاب در لغت به معنای پرده، حاجب و چیزی است که میان دو چیز حایل و فاصله می شود (ابن منظور، لسان العرب، ماده ی حجب) همان گونه که مفسران و محققان گفته اند، واژه ی حجاب به معنای پوشش زنان، اصطلاحی است که بیشتر در عصر ما پیدا شده و اصطلاحی جدید است. آنچه در گذشته ها در این مورد به کار می رفته، به ویژه در اصطلاح فقها، واژه ی ستر است که به معنای پوشش است. ( تفسیر نمونه، ج 17، ص 402؛ مطهری، مرتضی، مسئله ی حجاب، ص 78)
لزوم پوشیدگی زن در برابر مرد بی گانه یکی از مسائل مهم اسلامی است. در قرآن کریم برای رشد و تعالی زن و نیز سالم سازی محیط خانه و اجتماع، حجاب برای زنان، واجب شده است.
آنچه را که از تاریخ استفاده می شود، این است که حجاب به معنای پوشش زنان، قبل از اسلام در جهان و در ادیان مختلف با شکل های متفاوت وجود داشته و این حکم تأسیسی نیست؛ یعنی اسلام آن را اختراع نکرده، بلکه دین اسلام آن را پذیرفته و چنان که از تاریخ زمان پیامبر (ص) استفاده می شود، اسلام قدری محدوده ی آن را وسیع تر کرده و به آن بیشتر توجه نموده است.
در ایران قبل از اسلام، در میان قوم یهود، در هند، حجاب های سخت و شدیدی وجود داشت. در ایران باستان حتی پدران و برادران نسبت به زن شوهردار نامحرم شمرده می شدند.( ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج 12، ص 30؛ ج 1، ص 552)
بنابراین، آنچه را که از تاریخ استفاده می شود این است که زنان در زمان پیامبر دارای حجاب بودند، البته نه حجاب کامل، زنان عرب معمولاً پیراهن هایی می پوشیدند که گریبان هایشان باز بود، دور گردن، سینه، در معرض دید بود. روسری هایی که به سر می انداختند، قسمت های پایین آن را به پشت سر می انداختند به طور طبیعی گوش ها و گوش واره ها و جلوی سینه و گردن نمایان بود.( مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج 19، ص 484- 485)
از امام باقر (ع) روایت شده: روزی در هوای گرم مدینه زن جوان زیبایی در حالی که طبق معمول روسری خود را به پشت گردن انداخته و دور گردن و بناگوشش پیدا بود، از کوچه عبور می کرد، مردی از اصحاب رسول خدا از طرف مقابل می آمد، آن منظره ی زیبا، سخت نظر او را جلب کرد و چنان غرق تماشای آن زن زیبا شد که از خودش و اطرافش غافل گشت و جلوی خودش را نگاه نمی کرد، آن زن وارد کوچه ای شد و جوان با چشم خود او را دنبال می کرد، همان طور که می رفت ناگهان استخوان یا شیشه ای که از دیوار بیرون آمده بود به صورتش اصابت کرد و صورتش را مجروح ساخت، وقتی به خود آمد که خون از سر و صورتش جاری شده بود. با همین حال به حضور پیامبر رفت و ماجرا را به عرض رساند.( فیض کاشانی، تفسیر صافی، ج 5، ص 230؛ مجموعه آثار، مرتضی مطهری، ج 19، ص 485)
این جا بود که آیه ی حجاب نازل شد.( وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا یُبْدینَ زینَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلی جُیُوبِهِنَّ وَ لا یُبْدینَ زینَتَهُنَّ …. نور، 31) و به زنان با ایمان بگو چشم های خود را (از نگاه هوس آلود) فرو گیرند و دامان خویش را حفظ کنند و زینت خود را آشکار ننمایند و (اطراف) روسری های خود را بر سینه خود افکنند (تا گردن و سینه با آن پوشانده شود) و زینت خود را آشکار نسازند، مگر….
بدیهی است که این آیه در مقام بیان توسعه ی محدوده ی پوشش و حجاب است؛ زیرا قسمت های دیگر بدن با لباس های مرسوم آن زمان که همان پیراهن های بلند بوده پوشیده می شد و فقط قسمت های سینه و گردن بود که باز بود.
آنچه در این آیه محل دقت و مورد نظر است جمله ی ولیضربن بخمرهن علی جیوبهن است. راغب در مفردات می گوید: اصل خمر به معنای پوشانیدن شیء است و به آنچه با آن چیزی را می پوشانند، خمار گویند، ولی در عرف، خمار مخصوص شده به آنچه زن سر خود را با آن می پوشاند.( راغب اصفهانی، مفردات الفاظ قرآن، واژه ی خمر) گفته اند وقت نزول آیه زنان، اطراف چارقد و روسری را جمع کرده، به پشت سر می انداختند و سینه هایشان آشکار می شد.( قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، ج 2، واژه ی حجب)
بنابراین، معنای آیه این می شود که زنان می باید روسری خود را بر روی سینه و گریبان خویش قرار دهند، تا گردن و سینه با آن پوشانده شود. ابن عباس در تفسیر این بخش از آیه می گوید: یعنی زن، مو و سینه و دور گردن و زیر گلوی خود را بپوشاند.( طبرسی، مجمع البیان، ج 4، ص 138)
از عائشه نقل شده: همین که آیه ی 31 سوره ی نور نازل شد، هیچ زنانی را همانند زنان انصار، مشاهده نکردم و دیده نشد که آنان همچون سابق بیرون بیایند.( ما رأیت نساءاً خیراً من نساء الانصار، لما نزلت هذه الآیه…». تفسیر کشاف، ج 3، ذیل آیه ی 31 سوره ی نور.)
در این دو آیه مجموعا پنج نوع دستور درباره حجاب و چگونگی رعایت آن بیان شده :
دستور اول: «لا یبدین زینتهن الا ما ظهر منها» زینت خود را ـ جز آن مقدار از آنان که نمایان است ـ آشکار ننمایند
دستور دوم: «ولیضربن بخمرهن على جیوبهن» (اطراف) روسرى هاى خود را بر سینه خود افکنند (تا گردن و سینه با آن پوشانده شود)
دستور سوم: «ولا یبدین زینتهن إلا لبعولتهن أو…» وزینت خود را آشکار نسازند مگر براى شوهرانشان، یا…
دستور چهارم: «ولا یضربن بأرجلهن لیعلم ما یخفین من زینتهن» پاهاى خود را به زمین نزنند تا زینتِ پنهانیشان دانسته شود(و صداى خلخال که برپا دارند به گوش رسد)
دستور پنجم: «یدنین علیهن من جلابیبهن» جلبابها [= روسرى هاى بلند ]خود را بر خویش فرو افکنند.
این دستورهای پنجگانه که در قالب امر و نهی مستقیم از جانب خداوند ابلاغ شده برای توجیه ایمانی لزوم رعایت حجاب برای اهل ایمان کافی است و حجت را بر آنان تمام می کند.
بررسی جامعه شناسی حجاب:
دراین بررسی توجه به نکته های زیرحایز اهمیت است:
الف) فلسفه وحکمت حجاب
در فرهنگ و اخلاق اسلامى، پوشش و حجاب – براى عموم و به ویژه زنان – از جایگاه مهمى برخوردار است. فلسفه حجاب (پوشش) به طورکلی از جمله پوشاندن موها مى تواند ناشى از امور زیر باشد:
1. حفظ تعادل جامعه از نظر امنیت و آرامش روانى.
یکى از غرایز خدادادى در ساختمان وجودى انسان، غریزه جنسى است که نیرومندترین و ریشه دارترین غریزه آدمى است و در صورت کنترل آن، مى تواند علاوه بر تداوم و استمرار نسل بشر، موجبات و امنیت روانى انسان ها را فراهم کند. در قوانین اسلام، براى استفاده درست از این غریزه حیاتى، مکانیسم هاى گوناگونى مطرح شده است که «حجاب» و وجود حریم بین زن و مرد، یکى از راهکارهاى مهم آن است. بدون شک، نبودن حریم بین زن و مرد و آزادى معاشرت هاى تعریف نشده و بى بندوبار (با آرایش هاى گوناگون)، هیجان ها و التهاب هاى جنسى را فزونى مى بخشد و تقاضاى برهنگى و سکس را به صورت یک عطش روحى و یک خواست سیرى ناپذیر درمى آورد. اسلام به قدرت شگرف این غریزه آتشین توجه کامل داشته و تدابیر زیادى براى تعدیل و رام کردن این غریزه اندیشیده است و در این زمینه هم براى زنان و هم براى مردان، تکالیف خاصى معین کرده است. وظیفه مشترک زن و مرد این است که چشم خویش را از نگاه به نامحرم بپوشانند و از نگاه شهوت آمیز بپرهیزند؛ اما زنان – به خاطر جاذبه هاى بیش تر – وظیفه خاصى دارند و آن این که بدن خود را از مردان بیگانه بپوشانند و در اجتماع با آرایش هاى تحریک آمیز، ظاهر نشوند و به جلوه گرى و دلربایى نپردازند تا زمینه انحراف مردان و به ویژه جوانان فراهم نشود. لباس افراد جامعه و مخصوصاً لباس زنان نمى تواند به هر شکل و اندازه اى باشد و باید حد و ضابطه اى داشته باشد. بى بندبارى در پوشش و لباس ، موجب بى بندبارى در تحریک غریزه جنسى است. تحقیقات علمى در فیزیولوژى و روانشناسى در باب تفاوت هاى جسمى و روحى زن و مرد ثابت کرده است که مردان نسبت به محرک هاى چشمى شهوت انگیز، حساس تر از زنانند و برعکس زنان در مقابل محرک هاى لمسى حساسیت بیش ترى دارند. آستانه حس لمس و درد در زنان از همان زمان تولد پایین تر از مردان است…؛ در عوض مردان بینایى بهترى دارند. این مزیت هاى جنسى در استعداد حسى، آموخته یا اکتسابى نیست؛ بلکه از زمان کودکى آشکار است… .مردان بالغ به محرک هاى بینایى شهوانى حساسیت بیش تر مى داند. اصطلاح «چشم چرانى» که براى این ویژگى مردان به کار مى رود، زاییده حساسیت مردان نسبت به محرک هاى بینایى شهوانى است؛ چون دامنه و برد حس بینایى زیاد است؛ یعنى چشم مى تواند از فاصله نسبتا دور، تحت تأثیر محرکها قرار گیرد و از این گذشته وسعت زیادى از محیط در آن واحد دیده مى شود. از سوى دیگر، چون حس لامسه دامنه و برد زیاد ندارد و فعالیتش محدود به تماس از نزدیک است و هورمون هاى جنسى زن به صورتى دوره اى ترشح مى شوند و به طور متناوب عمل مى کند، تأثیر محرک هاى شهوانى بر زن، صورتى بسیار محدود دارد و از این نظر فعالیت زنان بسیار کم است؛ به خلاف مردان که ترشح اندروژن ها در آن ها صورتى یکنواخت دارد و هیچ عامل طبیعى آن را قطع نمى کند. مردان به صورتى گسترده تر تحت تأثیر محرکهاى شهوانى قرار مى گیرند و از این نظر فعال ترند.
(ر.ک: دکتر محمود بهزاد، تفاوت هاى زن و مرد از نظر فیزیولوژى و روانشناسى، مجله نگین، شماره 134، تیر 1355، ص 24)
استاد مطهری در زمینه وجوب پوشش زنان می فرماید : «اما علت این که در اسلام دستور پوشش، اختصاص به زنان یافته، این است که میل به خود نمایى و خودآرایى مخصوص زنان است. از نظر تصاحب قلب ها و دل ها مرد شکار است و زن شکارچى، همچنان که از نظر تصاحب جسم و تن، زن شکار است و مرد شکارچى. میل زن به خود آرایى از حس شکارچى گرى او ناشى مى شود. در هیچ جاى دنیا سابقه ندارد که مردان لباس هاى بدن نما و آرایش هاى تحریک کننده به کار برند. این زن است که به حکم طبیعت خاص خود مى خواهد دلبرى کند و مرد را دل باخته و در دام علاقه خود اسیر سازد. بنابراین انحراف تبرّج و برهنگى، از انحراف هاى مخصوص زنان است و دستور پوشش هم براى آنان مقرر گردیده است».( مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج19، ص 436)
2. حفظ و تحکیم بنیان خانواده
بى تردید نهاد خانواده، یکى از مقدس ترین نهادهاى اجتماعى است که بشر تا به حال خود دیده است. نقش خانواده در پروسه ایجاد جامعه سالم، یک نقش بى بدیل است و در این میان نقش حجاب و پوشش اسلامى در سلامت و استمرار پیوند خانوادگى، غیر قابل انکار است. در مقابل، برهنگى، سمّ کشنده نظم و پیوند موجود در نهاد خانواده است. آمارهاى مستند نشان مى دهد که با افزایش برهنگى در جهان، طلاق و از هم گسیختگى زندگى زناشویى در دنیا همواره بالا رفته است؛ زیرا «هر چه دیده بیند، دل کند یاد» و هر چه دل در مقوله هوس هاى سرکش بخواهد، به هر قیمتى باشد، به دنبال آن مى رود و به این ترتیب، هر روز دل به دلبرى جدید مى بندد و با قبلى وداع مى کند؛ اما در محیطى که «حجاب» حاکم است و شرایط دیگر اسلامى رعایت مى شود، دو همسر تعلق به یکدیگر دارند و احساساتشان و عشق و عواطفشان، مخصوص یکدیگر است. در بازار آزاد برهنگى، قداست پیمان زناشویى مفهومى ندارد. خانواده ها به سادگى متلاشى مى شوند و کودکان بى سرپرست مى مانند.
3. پیش گیرى از فحشا و فروپاشى نظم جامعه.
گسترش دامنه فحشا و افزایش فرزندان نامشروع، از دردناک ترین پیامدهاى بى حجابى و آزادى هاى بى حد و حصر جنسى است که در جوامع غربى و سایر جوامع مشابه، کاملا مشهود است. عامل اصلى فحشا و ازدیاد فرزندان نامشروع، منحصر به فرهنگ برهنگى و بى حجابى نیست؛ بلکه یکى از عوامل اصلى و مؤثر در گسترش دامنه فحشا و جریان روبه رشد تولد فرزندان نامشروع ، مسأله برهنگى و بى حجابى است. امروزه یکى از مشکلات جوامع غربى، تولد روبه رشد فرزندان نامشروع و بدون شناسنامه است. فرزندانى که داراى پدر و مادر نامشخصى هستند و از نظر حقوقى، مشکلات فراوانى را به همراه آورده، نظم اجتماعى جوامع غربى را تهدید مى کنند.
4. جلوگیرى از نگاه ابزارى به زن و ابتذال وى
یکى از مسائل مطرح پیرامون حقوق زنان و بى توجهى به آنان، نگاه ابزارى به زنان است. هنگامى که جامعه، زن را با اندام برهنه بخواهد، طبیعى است روزبه روز تقاضاى آرایش بیشتر و خودنمایى افزونتر از او دارد و هنگامى که زن را از طریق جاذبه جنسى اش وسیله تبلیغ کالاها و عاملى براى جلب جهان گردان و مانند این ها قرار دهد، در چنین جامعه اى شخصیت زن تا حد یک عروسک یا یک کالاى بى ارزش سقوط مى کند و ارزش هاى والاى انسانى او به کلى به دست فراموشى سپرده مى شود و به این ترتیب، زن، وسیله اى براى اشباع هوس هاى سرکش برخى مردان آلوده و فریبکار مى شود. عنصر حجاب و پوشش اسلامى، نه تنها زن را از صحنه اجتماع وفعالیت هاى اجتماعى دور نمى کند، بلکه زمینه هاى حضور مستمر و فعال زنان را در عرصه اجتماع -به همراه حقوق اجتماعى برابر- تضمین مى کند و شخصیت خدادادى زن را از دستبرد نگاه ابزارى دیگران، مصونیت مى بخشد. به نظر مى رسد پوشش کامل، آن نوع پوششى است که هیچ چشم بیگانه اى را متوجه خود نکند؛یعنى لباسى که برجستگى هاى اندام زن را اصلاً نشان ندهد و اسباب تحریک شهوت مردان را فراهم نکند و خود زن هم با آرایش در جامعه ظاهر نشود و به تعبیر رهبر معظم انقلاب، چادر باوجود شرایط دیگر، کامل ترین پوشش است. باید اعتراف کرد که تاکنون بیش تر نوشته هاى مربوط به پوشش، نقطه نظر را بر حجاب زن معطوف کرده و کم تر به پوشش مرد توجه نموده اند و این یک امر عادى و طبیعى است؛ زیرا زن، مظهر جمال و زیبایى و مرد مظهر شیفتگى است؛ ولى پوشش مردان نیز در ابعاد مختلف فرهنگى – اجتماعى، حائز اهمیت است. از این رو اسلام براى ثبات و پایدارى جامعه، به پوشش زن و مرد توجه بسیار نموده است؛ خداوند متعال مى فرماید: }یا بنى آدم قد انزلنا علیکم لباسا یوارى سوءاتکم و ریشا؛ اى فرزندان آدم! لباسى براى شما فرستادیم که اندام (عورت) شما را مى پوشاند و مایه زینت شماست(اعراف(7):26 )
ب) مستند پوشش مو
بدون شک هر اندازه بدن زن پوشیده تر باشد نقش نیرومندترى در دورسازى دیگران نظاره گر این مى کند. اگر نگاه هاى آلوده را همچنان که در روایات آمده است تیرهاى زهرآلود شیطان بدانیم، پوشش زن همانند قوسى است که تیر از آن کمانه مى کند و منحرف مى شود و از اصابت و نفوذ در هدف باز مى ماند. بر عکس هر اندازه بدن زن برهنه تر باشد تیرهاى شیطانى را بیشتر متوجه خود ساخته و از آن آسیب خواهد دید. ازهمین رووبه دلیل این که زنان مظهرزیبای وجمال الهی هستندباید بدن وازجمله موهای خود رادرمواجه بانامحرم بپو شاند. برخى به نادرستى ادّعا مى کنند: حجاب به معناى مقابله با برهنگى را قبول داریم؛ ولى در هیج جاى قرآن از پوشش مو سخن به میان نیامده است!! در پاسخ گفتنى است که زنان حتّى قبل از نزول آیه حجاب موهاى خود را مى پوشاندند و مشکل تنها آشکار بودن گردن، گوش، زیر گلو و گردن آنان بود. همان طور که مفسران بزرگ (مانند شیخ طوسى و طبرسى) فرموده اند، در گذشته دو نوع روسرى براى زنان معمول بود: روسرى هاى کوچک که آنها را «خِمار» یا «مقنعه» مى نامیدند و معمولاً در خانه از آن استفاده مى کردند و روسرى هاى بزرگ که مخصوص بیرون خانه به شمار مى آمد. زنان با این روسرى بزرگ – که جلباب خوانده مى شد و از «مقنعه» بزرگ تر و از «ردا» کوچک تر است و به چادر امروزین شباهت داشت – مو و تمام بدن خود را مى پوشاندند. }درباره جلباب گفته اند: آن روسرى خاصى که بانوان هنگامى که براى کارى به خارج از منزل مى روند، سر و روى خود را با آن مى پوشند؛ «الجلباب خمارالمرأة الذى یغطّى رأسها و وجهها اذا خرجت لحاجة» (التبیان فى تفسیر القرآن، ج 8، ص 361؛ مجمع البیان، ج 8 – 7، ص578) نزدیک ساختن جلباب }«یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ»{ ؛ کنایه از پوشیدن سر و روى خود با آن است؛ }مجمع البیان، ص 580؛ المیزان، ج 16، ص 361. یعنى، چنان نباشد که چادر یا رو پوش هاى بزرگ (مانتو) تنها جنبه تشریفاتى و رسمى داشته باشدو همه پیکرشان را نپوشاند .
از پایان آیه بر مى آید که پوشش مطلوب آن است که خود به خود دورباش ایجاد مى کند و هوس بازان را ناامید مى سازد. بنابراین، وظیفه پوشش اسلامى بانوان به معناى حبس و زندانى کردن و قرار دادن آنان پشت پرده و در نتیجه عدم مشارکت این گروه، در فعالیت هاى اجتماعى نیست. این وظیفه بدان معنا است که زن در معاشرت با مردان، بدنش را بپوشاند و به جلوه گرى و خودنمایى نپردازد و مشارکتش در فعالیت ها، بر اصول انسانى و اسلامى استوار باشد.
نگاه دیگری به حجاب ؛ داشتن هدف در زندگی :
انسان موجودی خداگونه است. خدای متعال انسان را به صورت خویش آفرید؛ «ان الله خلق آدم علی صورته» و خلیفه خود در زمین قرارش داد؛ «انی جاعل فی الارض خلیفه». به خاطر همین ملائکه بر او سجده کردند؛ «و سجد الملائکه کلهم اجمعون الا ابلیس»، و برای او پیامبران فراوان فرستاد با کتاب های آسمانی، تا این خداگونگی از مرحله استعداد به فعلیت درآید و انسان آینه تمام نمای خدا در روی زمین گردد. در این راستا زندگی نیز فرصتی است برای خدایی شدن و عمر انسان اگر در این مسیر هزینه نشود، خسارت است؛ «ان الانسان لفی خسر الا الذین آمنوا و عملوا الصالحات»
هر انسانی در زندگی خود، اهدافی را دنبال می کند. حتی کسانی که اهل گناهند، هر دم هدفی را می جویند؛ ولی چون این اهداف گوناگون است و جهت خاصی ندارد، قانع کننده نیست و فرد همواره احساس می کند باید به دنبال هدفی راضی کننده بگردد. برای این که انسان هدف واحد و مناسبی برای زندگی خود انتخاب کند، باید ببیند «چرا آفریده شده است؟». آن کس که هدفش در زندگی، متناسب با هدف از آفرینش باشد، به آرامش و سعادت دست یافته است و همه جنبه های وجودی خود را در مسیر صحیح حیات قرار خواهد داد. برای این منظور نکته اساسی که وجود دارد شناسایی هدف نهایی و اصلی آفرینش است.
از دیدگاه قرآن کریم هدف نهایی انسان در زندگی، قرب الی الله یا همان خدایی شدن انسان از طریق عبادت توحیدی و انس با خداوند است؛ «و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون؛ و جن و انس را نیافریدم مگر برای عبادت». فایده و اثر عبادت نیز انس با معبود و نزدیک شدن به صفات و کمالات او است. برای هدف گذاری در زندگی باید به گونه ای برنامه ریزی نمود که تمامی اهداف جزئی زندگی در مسیر قرب الی الله توجیه و سازمان دهی شود، تا انسان بتواند در این مسیر به کمال و سعادت واقعی خودش دست یابد.
-از نظر روان شناختى، تفاوت روحیات زن و مرد قابل انکار نیست؛ و در خصوص پوشش زنان گفتنى است؛ خداوند متعال روحیه زنان را با تنوّع طلبى و زیبایى دوستى بیش تر آمیخته است. این ویژگى زنان، به خودى خود بسیار پسندیده و زیباست، با این تفاوت که در چارچوب خانواده به لطافت زندگى و گرمى کانون خانواده کمک مى کند و در خارج از چارچوب خانواده به جلب نظر دیگران و گاهى مزاحمت ها و یا تنوّع طلبى مردان و به هم ریختگى خانواده ها کشیده خواهد شد. از این رو خداوند متعال «تشنگى و رغبت» به جنس مخالف را در مراحل ابتدایى در مردان بیشتر قرار داده است تا انگیزه پذیرش مسئولیت خانواده با یک نیروى تحریک کننده درونى بیشتر فراهم آید و این ویژگى مردان نیز به خودى خود بسیار زیباست. بنابراین شدّت میل مردان به جنس مخالف از نشانه هاى حکمت خداوند و زیبایى هاى نظام آفرینش است. البته این زیبایى تا هنگامى تداوم دارد و از عوارض منفى به دور خواهد بود که با رعایت حریم ها و پوشش زنان در جامعه همراه باشد. در نتیجه پوشش زنان از یک سو «بازدارندگى» نسبت به مزاحمت ها را به دنبال دارد و از سوى دیگر «تشنگى و رغبت» را به ارمغان مى آورد. در حالى که عدم رعایت حریم ها گاهى به عادى سازى روابط زن و مرد و بى میلى نسبت به جنس مخالف کشیده مى شود و گاهى بى بند و بارى و ابتذال را به دنبال خواهد داشت و در هر دو صورت به ناپایدارى نظام خانواده کشیده خواهد داشت.نبود جاذبه هاى جنسى زن و مرد، به سستى و تزلزل روابط خانوادگى و اجتماعى و بحران در کانون خانواده مى انجامد، اما عدم مدیریت صحیح نسبت به نحوه مواجهه دو جنس با یکدیگر این وضع را بحرانى تر مى کند و حجاب یکى از راهکارهاى مدیریت جنسى در روابط بین زن و مرد است.
بدون شک، نبودن حریم بین زن و مرد و آزادى معاشرت هاى تعریف نشده و بى بندوبار (با آرایش هاى گوناگون)، هیجان ها و التهاب هاى جنسى را فزونى مى بخشد و تقاضاى برهنگى و سکس را به صورت یک عطش روحى و یک خواست سیرى ناپذیر درمى آورد. اسلام به قدرت شگرف این غریزه آتشین توجّه کامل داشته و تدابیر زیادى براى تعدیل و رام کردن این غریزه اندیشیده است و در این زمینه هم براى زنان و هم براى مردان، تکالیف خاصى معین کرده است.
وظیفه مشترک زن و مرد این است که چشم خویش را از نگاه به نامحرم بپوشانند و از نگاه شهوت آمیز بپرهیزند؛ اما زنان – به خاطر جاذبه هاى بیش تر – وظیفه خاصى دارند و آن اینکه بدن خود را از مردان بیگانه بپوشانند و در اجتماع با آرایش هاى تحریک آمیز، ظاهر نشوند و به جلوه گرى و دلربایى نپردازند تا زمینه انحراف مردان و به ویژه جوانان فراهم نشود و این نه به خاطر آن است که مردان ضعیف آفریده شده اند و تاوان دل هاى مریض را، زنان باید بپردازند بلکه از این رو است که ساختار خلقت و زن و مرد و ویژگى هاى روانى آنان با هم متفاوت است و این مانند آن است که کسى درّ گران بهایى داشته باشد و آن را در معرض دید همگان قرار دهد. بدیهى است که ممکن است مورد سوء قصد و سرقت قرار گیرد، لذا این حریم گرفتن و احتیاط در واقع یک مصونیت و حفظ خود از گزند حوداث و آسیب هایى است که احتمال دارد از سوى افراد بى ادب و بى انضباط و هنجارشکن به آنها وارد آید.
عنصر حجاب و پوشش اسلامى، نه تنها زن را از صحنه اجتماع و فعالیت هاى اجتماعى دور نمى کند، بلکه زمینه هاى حضور مستمر و فعال زنان را در عرصه اجتماع – به همراه حقوق اجتماعى برابر – تضمین مى کند و شخصیت خدادادى زن را از دستبرد نگاه ابزارى دیگران، مصونیت مى بخشد.
البته اسلام دستور داده تا زنان در محیط خانواده و در برابر شوهر به خودنمایى و جلوه گرى بپردازند تا هم به این خواست درونى خویش پاسخ گویند و هم مردان را در حالتى متعادل نگاه دارند و چشم آنان را از نگاه هاى آلوده حفظ نمایند.
توجیه عقلائی ضرورت حجاب
چرا حجاب ضرورت دارد ؟
«نخستین وظیفه آداب و تقالید اجتماعی که سازنده قوانین اخلاقی هر اجتماع است، آن است که روابط میان دو جنس مرد و زن را بر پایه های متین استوار سازد. چه این روابط پیوسته منشأ نزاع و تجاوز و انحطاط به شمار می رود. اساسی ترین عمل تنظیم این روابط همان ازدواج است.
لاندر میگوید: در قبیله یاریبا امر زن گرفتن از طرف بومیان با بی علاقگی تلقی می شود ، چنانکه که گوئی این کار با چیدن یک خوشه گندم نزد آنان برابر است ، چه عشق و محبت در میان آنان وجود خارجی ندارد . چون ارتباطات جنسی پیش از ازدواج ممنوع نیست ، به این جهت ، مرد هرگز در مقابل خود منعی نمی بیند و عشقی نمی تواند ایجاد و رفته رفته تقویت شود و به شکل میل شدید برای دست یافتن به زن معین جلوه کند. به همین دلیل یعنی به علت آنکه جوان هر وقت بخواهد بلا فاصله می تواند دفع شهوت کند، دیگر علتی نمی ماند که جوان بنشیند و در سر ضمیر خود، نسبت به احساسی از وی که تحریک شده و نتوانسته است فرو بنشاند، بیندیشد و محبوبه طرف میل خود را بزرگ و عالی تصور کند، و از آن میان عشق رمانتیک پیدا شود. در این جوامع، زن و مرد در هنگام ازدواج نسبت به هم سرد هستند و توجهی به حال یکدیگر ندارند … میان زن و شوهر هیچ گونه آثار محبت دیده نمی شود »
«حجاب، برای دختر، همچون وسیله دفاعی است که به او اجازه میدهد تا از میان خواستگاران خود شایسته ترین آنان را برگزیند، یا خواستگار خود را ناچار سازد که پیش از دست یافتن بر وی به تهذیب خود بپردازد. موانعی که حجب و عفت زنان در برابر شهوت مردان ایجاد کرده، خود عاملی است که عاطفه عشق شاعرانه را پدید آورده و ارزش زن را در چشم مرد بالا برده است. پیروی از سیستمی که به بکارت اهمیت می دهد، آن آسانی و راحتی را که در اجرای آرزوهای جنسی پیش از ازدواج داشته، و همچنین مادر شدن پیش از موقع را از میان برده است. همین طرز تصور در باره بکارت، بدون شک سبب می شود که فرد از لحاظ جسمی و عقلی نیرومند تر شود و دوران جوانی و تربیت و کارآموزی، طولانی تر گردد و در نتیجه سطح تربیتی و فرهنگی بشر بالاتر رود.
سر و سامان بخشیدن به روابط جنسی همیشه مهمترین وظیفه اخلاق به شمار می رفته است، زیرا غریزه تولید مثل نه تنها در حین ازدواج بلکه قبل و بعد از آن نیز مشکلاتی فراهم می آورد. و در نتیجه شدت و حدت همین غریزه و نا فرمان بودن آن نسبت به قانون، و انحرافاتی که از جاده طبیعی پیدا می کند، بی نظمی و اغتشاش در سازمانهای اجتماعی تولید می شود. حیات جنسی حتی در میان حیوانات نیز آزاد و نا محدود نیست و حیوان ماده جز در موقع معین، نر را به خود نمی پذیرد .»
جوامع انسانی در طول تاریخ همه گونه پوشش و برهنگی و روابط جنسی را بعنوان قانون – خود ساخته یا عرفی – جامعه تجربه کرده اند. به نظر می رسد ریشه تجربه و پذیرش حجاب در مسیر پیشرفت جوامع ابتدائی توجه به مفهوم عشق باشد. به این بیان که وقتی من به کسی علاقه پیدا کردم و او را دوست داشتم، این حس در من تقویت شد که او به من تعلق دارد و دیگری حق تصرف در عشق من را ندارد؛ دیگری که می خواست به عشق من چشم داشته باشد مورد نفرت من قرار می گرفت؛ از آنطرف عشق من نیز توقع داشت که من از او حمایت کنم تا دیگران به او تعرضی نکنند، و همه بدانند و بفهمند که ما دوتا فقط مال همدیگریم؛ این احساس منجر به برخوردهای خشنی بین من و مزاحمان میشد و این روند باعث شد دیگران این نوع رابطه که دو عاشق با هم دارند را به رسمیت بشناسند و حدود آنرا رعایت کنند؛ و بدین وسیله بحث ازدواج شکل گرفته و رسمیت پیدا کرد و شخص و جامعه از کمونیزم جنسی و بی قانونی روابط زن و مرد رها شد؛ و زیبائی مفهوم عشق که همگان آنرا بین دو عاشق مشاهده می کردند، مفهوم ازدواج – که محافظ حریم این عشق بود – را نیز زیبا و دوست داشتنی کرد.
در ادامه این مسیر وقتی شخص می دید که عشق او قبل از اینکه با او باشد با دیگری بوده، تردید و دلزدگی خاصی در او ایجاد میشد، و این رابطه قبلی، از شدت و خلوص عشق او کم می کرد. همین امر پیوند های عاشقانه جدید را تحت تاثیر قرار داد و افراد می دیدند عشقی که بدون سابقه رابطه با دیگری است زیبا تر و روابط آن دوست داشتنی تر است، پس اینگونه زنان که عشق خود را از این خلوص خالی می دیدند سفیر ترویج بکارت در میان هم جنسهای خود شدند که مبادا قبل از اینکه کسی به شما عشق بورزد تن به رابطه با کسی دهید چراکه این کار، شما را در نظر عشق تان حقیر خواهد کرد؛ این اتفاق مفهوم بکارت را امری ارزشمند نشان داد، و زیبائی مفاهیم عشق و ازدواج به مفهوم بکارت نیز نفوذ کرد. در ادامه این روند دختر که می خواست باکره بماند تا به عشق ناب در حد کمال دست پیدا کند، خود را از تعرض نگاه و رفتار دیگران در امان نمی دید و روزگار سختی را سپری می کرد تا بتواند خود را حفظ کند؛ پس راه چاره را در این دید که خود را بپوشاند، زیبائی های اندام خود را و دلفریبی های کلام خود را در حجاب قرار دهد تا دست تعرض غیر به او نرسد. اینگونه شد که مفهوم حجاب شکل گرفت، و زیبائی های مفاهیم عشق، ازدواج، و بکارت را کسب کرد، و حجاب صدفی شد برای دستیابی به گوهر های بکارت ، ازدواج ، و عشق ناب.
به این صورت عشق پاک، روابط اجتماعی بین زن ومرد را سر و سامان داده و بر اصولی استوار کرد که هر عقل سلیمی به برتری آن بر روشهای دیگر اذعان دارد. این نوع عشق ورزی ثمره پیشرفت مدنیت است که در آن در مقابل خشنود ساختن شهوت انسانی، به وسیله دستورات اخلاقی سد هائی کشیده شده.
– نتیجه منطقی نفی حجاب
نفی حجاب دامن زدن و توسعه دادن قوه شهوت است، و تحریک و ارضای بی حد و مرز این قوه ( و یا خفه کردن آن در همه حال ) آنرا یاغی و سرکش می کند و نتیجه آن می شود که قوه عقل انسان را آلوده می کند و شخص را از طی مسیر کمال باز می دارد.
آن خانمی که خود را آرایش می کند و به خیابان می آید و زیبائی های اندام خود را به نمایش می گذارد باید بداند که چهره او محرک شهوت جنس مخالف است؛ تحریک شهوت دیگری تجاوز به حق اوست؛ کسی حق دارد دیگری را تحریک کند که بعد بتواند به تحریک او پاسخ دهد.
خب، حالا فرض می کنیم شما خانم محترم 10 نفر ؛ 100 نفر را با چهره خودت، با اندام خودت، با موهای خودت تحریک کردی، یعنی در وجودشان هوس ایجاد کردی؛ تیپ زدی دلبری کردی ! و میل به خود را در آنها ایجاد کردی؛ ( این حالت برای او طبیعی است، او نمی تواند منظره مهیج ببیند و تحریک نشود؛ اما تو می توانی خود را بپوشانی ) دو حالت بیشتر ندارد، یا اینکه باید به همه پاسخ دهی !!، اینکه می شود روسپی گری؛ و گمان نمی رود همه اینهائی که بی حجاب بیرون می آیند، اینگونه کسانی باشند. ( به استثنائات کاری نداریم ) اکثرا انسانند، با خانواده اند، با نجابتند؛ بعضا متدین اند، اهل خدا و نماز هم ممکن است باشند.
اگر نمی توانی و نباید پاسخ دهی؛ پس حق نداری تحریک کنی، و به حریم شخصی دیگران تجاوز کنی. این حق مردان است؛ نمی شود به آنها گفت چشم بسته راه بروید اما به زنان می شود گفت زیبائیهای خود را بپوشانید؛ و زینت خود را ظاهر نکنید.
مشکلات زنان در جامعه بی حجاب
آنتونی گیدنز، جامعه شناس معروف، مشکلاتی را که برای زندگی زنان در جامعه باز غربی – که بارزترین مشخصه آن از دید ما عدم رعایت حجاب است- بر می شمرد که ما در اینجا به برخی از آنها اشاره می کنیم.
آزار جنسی از بارزترین مشکلات زنان در اینگونه جوامع است؛ آزار جنسی در محل کار می تواند بعنوان استفاده از اقتدار شغلی یا قدرت به منظور تحمیل خواستهای جنسی تعریف شود. این کار ممکن است شکلهای خشن تری به خود بگیرد، مانند هنگامی که به یک کارمند زن گفته می شود که یا به یک برخورد جنسی رضایت دهد یا اخراج شود.
اگر چه مردان ممکن است شکلهای ملایم تر آزار جنسی را بی زیان بپندارند، زنان اغلب آنها را اهانت آمیز تلقی می کنند. از زنان انتظار می رود صحبتهای جنسی، اشارات یا نزدیکی جوئیهای فیزیکی نا خواسته را تحمل کنند و اهمیت ندهند.
بدیهی است تمایز قائل شدن بین آزار جنسی و آنچه که می تواند نزدیکی جوئی مشروع از جانب مردی نسبت به یک زن تلقی شود آسان نیست؛ اما بر پایه گزارشهای شخصی، برآورد گردیده که در انگلستان از هر ده زن هفت زن در دوره زندگی شغلی خود به مدتی طولانی دچار آزار جنسی می گردند. ارزیابی میزان تجاوز جنسی عملا با هر دقتی بسیار دشوار است. تنها نسبت اندکی از تجاوزات جنسی عملا به اطلاع پلیس می رسد و در آمارها گزارش می شود. رقم واقعی ممکن است تا پنج برابر آنچه آمار رسمی نشان میدهد باشد. هر چند که برآوردها تا اندازه زیادی فرق می کند، یک بررسی درباره 1236 زن در لندن آشکار ساخت که از هر 6 تن 1 تن مورد تجاوز قرار گرفته بودند، و از هر پنج تن بقیه، یک تن توانسته بود با مبارزه مانع اقدام به تجاوز شود، و نیمی از تجاوزات جنسی یا در خانه خود زن یا در خانه تجاوز کننده رخ داده بود. اکثر زنانی که مورد تجاوز قرار می گیرند یا می خواهند این واقعه را از ذهن خود بیرون کنند و یا مایل به شرکت در آنچه که می تواند یک فرایند اهانت آمیز معاینه پزشکی، بازجوئی پلیس و رسیدگی در دادگاه باشد نیستند. فرایند قانونی اغلب مدت زیادی طول می کشد، ممکن است قبل از این که دادگاه رأی بدهد 18 ماه از وقوع حادثه گذشته باشد. محاکمه نیز می تواند نگران کننده باشد، جریان دادگاه علنی است و قربانی باید با متهم رو به رو شود، مردان معمولا فقط بر اساس شهادت قربانی محکوم نمی شوند بنابراین باید مدارک محکوم کننده از دیگران کسب شود؛ مدارک مربوط به اثبات دخول، هویت تجاوز کننده، و این واقعیت که عمل بدون رضایت رخ داده است همه می بایست فراهم گردد.
در چند سال اخیر جنبشهای زنان بر تغییر تفکر عمومی و قانونی درباره تجاوز جنسی پافشاری کرده اند. آنها تأکید کرده اند که تجاوز جنسی نباید بعنوان یک تخلف جنسی تلقی گردد، بلکه می بایست به مثابه نوعی تبهکاری خشن در نظر گرفته شود. تجاوز جنسی تنها یک حمله فیزیکی نبوده بلکه حمله و تجاوز به تمامیت فرد و شأن انسانی است. و امروز تجاوز جنسی عموما بعنوان نوعی خشونت تبهکارانه شناخته شده است.
به نظر براون میلر: از یک جهت همه زنان قربانیان تجاوز جنسی اند. – در اینگونه جوامع- زنانی که هرگز مورد تجاوز قرار نگرفته اند اغلب دچار اضطراباتی مشابه زنانی که مورد تجاوز واقع گردیده اند می شوند. آنها ممکن است از این که شب تنها بیرون بروند، حتی در خیابانهای شلوغ بیمناک باشند، و ممکن است تقریبا به همان اندازه از تنها بودن در یک خانه یا آپارتمان وحشت داشته باشند.
سوزان براون میلر با تأکید بر ارتباط نزدیک میان تجاوز جنسی و تمایلات عادی مردانه، استدلال کرده است که تجاوز جنسی جزئی از یک نظام تهدید مردانه است که همه زنان را در ترس و وحشت نگه می دارد. زنانی که مورد تجاوز واقع نگردیده اند دچار اضطراباتی می شوند که به این ترتیب برانگیخته می شوند، و لازم است در جنبه های روزمره زندگی بیشتر از مردان محتاط باشند .
آنچه در زیر آمده فهرستی است ار بایدها و نبایدها که سعی دارند خطر تجاوز جنسی را کاهش دهند. این فهرست توسط یکی از سازمانهای زنان در ایالات متحده امریکا منتشر گردیده است. این فهرست مؤکدا این نظر را که تجاوز جنسی جنایتی است که بر رفتار همه زنان تاثیر می گذارد ، تایید می کند .
1- خانه خود را تا آنجا که ممکن است ایمن کنید .
2- اگر تنها زندگی میکنید، چراغها را روشن بگذارید تا تصور شود که بیش ازیک نفر در خانه زندگی می کند.
3- هنگامی که به زنگ در جواب می دهید وانمود کنید که مردی در خانه است .
4- نام کوچک خود را روی درب و دفترچه تلفن ننویسید
5- اگر در یک آپارتمان زندگی می کنید، تنها وارد زیرزمین متروک، پارکینگ، یا اتاق رختشوئی نشوید یا تنها در آنجا نمانید .
وی در ادامه 13 مورد از نکات ایمنی برای در امان بودن از تجاوز جنسی را ذکر کرده است.
آنچه در صدر این نکات ایمنی مورد غفلت واقع شده و به یقین مراعات آن می تواند ریشه بسیاری از این مفاسد و ناهنجاریهای اجتماعی را بسوزاند و محیط امنی در اجتماع برای زنان فراهم کند رعایت حجاب است، که نه تنها به آن توجه نمی شود بلکه حاکمان و سیاستمداران موجود با سیاستهای شیطانی خود به مبارزه با آن و حذف آن از جامعه برخواسته اند !
ما گمان می کنیم که آزموده را آزمودن خطا است؛ با مطالعه راه رفته این جوامع و مشکلاتی که هم اکنون با آن دست به گریبان اند و بسیار بیش از این نکات محدودی است که ما در اینجا به آن اشاره کردیم(9)، این فکر را در ما ایجاد می کند که لا اقل بعنوان الگوی جدید رفتار اجتماعی به مسئله حجاب اهمیت دهیم و آنرا در همه ابعاد آن به مرحله اجرا در آوریم تا میوه های این درخت به بار بنشیند و محیط امنی در سایه آن برای جامعه ما ایجاد شود.
حاکمیت هنجار برتر
گروه کمی از افراد هستند که از اراده قوی و ایمان قلبی محکمی برخوردارند و تحت هر شرایطی ملتزم به قانون و شرع می مانند و جو جوامع پیرامون تاثیری در آنان نمی گذارد؛ و در طرف مقابل نیز گروه کمی هستند که بنای لا ابالی گری دارند و خوی سرکشی و تمرد از هنجارهای قانون و شرع در نهادشان نهفته است. بین این دو طیف، اکثریت مردم تابع وضع موجودند ! ( همه اینجورین دیگه، ما هم … . این مد شده دیگه، ما هم … خب تو فروشگاه ها اینا رو میفروشن دیگه، ما هم … جو گیر می شویم ما هم ! )
بی تردید در هر جامعه ای متولیان تربیت اجتماعی و مسئولین اجرای قانون، باید این بستر را ایجاد کنند که جو عمومی جامعه یا همان وضع موجود، مشوق و محرک افراد به سمت همرنگی با گروه اول و تبعیت از قانون و هنجارهای صحیح اجتماعی باشد، و گروه دوم خود را در انزوا و مطرود حس کند .
سوال اینجاست که چرا باید وضع موجود را کسانی شکل بدهند که از گروه دوم اند در حالیکه ابزار قانون و شرع مدافع گروه اول است؟ چرا باید فرزند زن مسلمان در محیط مدرسه کم کم از اینکه مادرش چادر به سر می کند خجالت بکشد.؟! چرا اکثریت معمولی جامعه به رنگ اقلیت آلوده در بیایند، و کم کم آلودگی گروههای کجرو بعنوان هنجار شناخته شود ؟! چرا اقلیت متخلف از قانون و شرع هنجار سازی کنند ؟!
آنچه مسلم است همه هنجارهای اجتماعی با ضمانتهای اجرائی – خواه رسمی یا غیر رسمی(10) – همراه هستند که از آن هنجارها در مقابل کجروی برخی افراد یا گروهها حمایت می کنند؛ اکنون که بر اساس مبانی قوانین حکومت اسلامی، حجاب قانون حکومت اسلامی است، و بعنوان هنجاری برتر شناخته می شود – گذشته از اینکه امروز به عنوان سمبل زن مسلمان در تمام دنیا شناخته شده است – بر متفکران و اندیشمندان علوم اجتماعی (جامعه شناسی، روانشناسی، و … ) لازم است که بنشینند و راهکارهای ارائه ضمانتهای اجرائی مثبت (پاداش افراد همنوا) و منفی (تنبیه افراد کجرو) کارآمد در این زمینه را بصورت عالمانه بررسی و تدوین کنند، و متولیان فرهنگی و قضائی جامعه خود را ملزم به پیگیری آن بدانند. ترویج ضمانتهای اجرائی غیر رسمی به عهده مراکز فرهنگی جامعه اعم از تئاتر، سینما، فرهنگسراها، مدارس، دانشگاهها، و رسانه های دیداری و شنیداری مختلف است؛ و ترویج ضمانتهای اجرائی رسمی را پلیس امنیت اخلاقی می تواند به عهده بگیرد.
نتیجه اینکه اگر حجاب را بعنوان یک امر عقلانی و یا ایمانی در نظر بگیریم اجبار پذیر نیست؛ و اگر بعنوان قانون وضع شود، الزام و اجبار آن از قانونی بودن آن است و ضرورت آن جای تردید ندارد.
حجاب، بهترین ارزش براى یک زن مسلمان بوده و چیزى است که باعث خرسندى و خوشحالى خداى متعال، اولیاى الهى و به ویژه حضرت زهرا (سلام الله علیها) مى باشد و پرواضح است که برای یک زن متدین کسب رضایت آنان از هر چیز دیگر بهتر و شایسته تر است.
اما چرا چادر (حجاب برتر)؟
در ابتدا نکاتی را یادآور میشویم:
1- در حجاب مانند بسیاری از تکالیف دیگر، حد واجب و مستحب وجود دارد. حد واجب آن پوشاندن اعضای بدن غیر از وجه و کفین (دست ها تا مچ و گردی صورت) است. علاوه بر این پوشش باید به گونه ای باشد که پستی و بلندیهای بدن را نمایان نسازد و موجب جلب نظر و تحریک نگردد. به طور کلی فلسفه حجاب نوعی اعلام و هشدار دورباش در برابر نامحرم است، تا بدین وسیله حرمت زن و عفت و سلامت معنوی جامعه تضمین شود. ازاین رو هر چه پوشش زن متین تر و با وقار بیشتر باشد بهتر است. با توجه به این مسأله روشن میشود که حجاب برتر هم در حد پوشش و هم کیفیت آن و هم از نظر رنگ مهم است. افزون بر آن وقار رفتاری زن نیز در این رابطه بسیار مؤثر و مفید است. اکنون به خوبی روشن است که چادر زن با طریق پوشش متین و به ویژه با رنگ مشکی و سلوک موقرانه زن قویترین اعلام دورباش و تأمین کننده حقیقی فلسفه حجاب میباشد. حد مستحب آن هر شکلی است که این پوشش به سبک متین تر و سنگین تری رعایت گردد.
2- فلسفه حجاب: اولا: چون ما درعقاید خویش برای وحی جایگاهی ویژه قائل هستیم آنچه را که از این طریق به ما برسد با منت می پذیریم؛ زیرا می دانیم که خداوند جز به مصلحت بندگان خویش فرمان نمی راند.
ثانیا: بسیاری از حکمت ها و فلسفه های حجاب امروزه روشن شده است:
الف) پوشش، امری غریزی و فطری برای بشر است؛ کاوش های باستان شناسی نشان میدهد که از دیر زمان بشر در حد امکان نسبت به مساله پوشش اهتمام ورزیده است و همه صاحبان ادیان نیز آن را سرلوحه عمل قرار داده اند.
ب ) مستور بودن زیباییها و جاذبه های جنسی زن و مرد آنها را از معرض دید و طمع ورزی شهوت پرستان هرزه محافظت میکند و امنیت و بهداشت روانی جسمی آنان را تامین مینماید.
ج ) برهنگی، راهبر به سوی بی بند و باری و لجام گسیختگی جنسی است که عواقب شوم و زیانباری دارد.
مکتب گرانقدر اسلام در پرتو هدایت های نورانی اش همچون حجاب از اساس با این جریان ویرانگر به مبارزه برخاسته و حجاب را دژی استوار برای صیانت فرد وجامعه از آسیب های بیشمار قرار داده است. از همین روست که استعمارگران برای تخدیر جوانان، در بند کشیدن آنان و گسترش اهداف ظالمانه خویش از بی حجابی و برهنگی به عنوان ابزاری قوی سود میجویند.
3- یکی از ویژگیهای انسان کمال طلبی و کمال خواهی اوست و هر چه بیشتر به مظاهر دنیوی مثل مال و ثروت، قدرت و ریاست، علم و… دست یابد، خواهان بیشتر آن است و به آن قناعت نمیکند و چه بسا رمز و راز ممنوعیت برخی امور در احکام شرعی همین نکته باشد که اگر انسان در مسیری قرار گرفت و لذت چیزی را احساس و درک کرد، میخواهد به لذت بالاتر و بیشتری دست پیدا کند و در هیچ حدی توقف ندارد مثلاً اگر اسلام قطره ی اندکی از شراب را حرام فرموده حتی اگر به مستی نینجامد شاید به همین علت است که انسان زیاده خواه نمیگوید یک قطره ضرر ندارد اندکی بیشتر بخورم و همین طور میل و اشتیاقش بیشتر میشود، بنابراین از همان ابتدا به طور جد حتی یک قطره آن را حرام کرده است.
نسبت به موضوع حجاب نیز وضعیت به همین شکل است و اگر اندکی بی توجهی شود، میل به بی توجهی و بی بند و باری گسترش پیدا میکند تا جایی که شاید اصل موضوع به زیر سؤال رود. پس باید از همان ابتدا اهمیت مسأله روشن شود تا خطرات ناشی از بی بند و باری دامن گیر فرد نشود و در لغزش گاه های حساس زندگی و روابط اجتماعی سقوط نکند.
با توجه به این 3 نکته باید به عرضتان برسانیم که فضای فرهنگی و اجتماعی جامعه کنونی و کثرت ارتباط های افراد و وجود وسایل ارتباط جمعی و… به گونه ای است که اگر افراد به خودشان اطمینان و اعتماد دارند نمیتوان از ناحیه خطرات، نگاه های شهوت آلود دیگران، دام های شیطانی افراد شیطان صفت، در امان بود چه بسا با افرادی روبرو می شویم که ظاهری آراسته دارند ولی باطنی خراب و مخرّب. از همه گذشته یکی از قوای نیرومند و سرکش انسان به خصوص در دوران جوانی و بلوغ جنسی همین غریزه جنسی انسان است که هرگز نمیتوان از آن در ایمنی کامل به سر برد و هر لحظه حتی قویترین افراد ممکن است فریب آن را بخورند.
به هر حال اگر هم اطمینان به خود داریم، اطمینان به اطراف و اطرافیان نمی توان پیدا کرد و باید به بهترین شکل (که امکان طمع ورزی دیگران نیز سرکوب شود) با این موضوع برخورد کرد.
اگر کسى بتواند به شکل صحیح از چادر استفاده کند، مسلماً چادر حجاب برتر است زیرا حکمت هاى حجاب در چادر بیشتر یافت مى شود، گرچه پوشیدن چادر واجب نیست. حجاب منحصر در چادر و حتى مانتو نیست، بلکه هر لباسى که غیر از وجه و کفین (دست ها تا مچ) را بپوشاند و موجب تحریک و جلب توجه نامحرم نگردد کافى است ولى باید توجه داشت که همان طور که بقیه واجبات داراى مراتب مختلفى مى باشند حجاب نیز داراى مراتب خوب، متوسط و خوب تر است و چادر حجاب برتر بانوان محسوب مى گردد.
هر چیزی که باعث شود بیشتر، میل و رغبت هوسبازان را دفع نماید حجاب برتر به حساب می آید اما در مورد مشکی بودن آن بهتر است با دید روانشناسی به موضوع بنگریم و آن این است که در روان شناسی رنگ ها می خوانیم که رنگ سیاه نمایان گر مرز مطلق است. لذا کسی که رنگ سیاه می پوشد، می خواهد نشان دهد که مرزی را ایجاد کرده است . اما این که این مرز برای چیست، در موقعیت های مختلف ممکن، است متفاوت باشد. گاه لباس سیاه را در ماتم و عزا می پوشند، برای آن که نشان دهند بین آن ها و عزیزشان فاصله افتاده و مرز زندگی آن ها را از هم جداکرده است. اما گاهی هم سیاه می پوشند، نه برای عزا و ماتم بلکه برای مشخص کردن مرزها و حریم های اجتماعی که حجاب یک خانم مسلمان با چادر سیاه از این دسته است. وقتی که خانمی چادر مشکی به سر می کند و با وقار و متانت تمام قدم به عرصه ی اجتماع می گذارد، با این نحوه ی پوشش می خواهد نشان دهد که هر کسی حق ندارد به این حریم پاک، مقدس و خصوصی وارد شود. این حریم، حریم حرمت، حیا و احترام است، نه جای هرزگی، آلودگی و هوس بازی، در واقع او با حجاب مشکی و چادر سیاه، بین خود و مردان نامحرم مرزی عاقلانه ایجاد می کند، او با این سیاهی ظاهری اما ریشه دار در درون خود می خواهد نگاه تیز و برنده ی هرزگی و ابتذال را بشکند و نگذارد در حریم عفاف، پاکی و نجابت او نامحرمی وارد شود و حرمت او را از بین ببرد. لذا چادر مشکی به منزله ی حرمت و احترام است. مرز ادب، کرامت، حیا و عفت است. مرز آداب است و نشان می دهد که در این محدوده باید حریم را نگه داشت و به صاحب حرم با دیده ی احترام و ادب نگریست.
روان شناسان امروز می گوید: «سیاه به معنای «نه » بوده و نقطه ی مقابل «بله » یعنی سفید است » از این رو کسی که چادر مشکی می پوشد، می خواهد با رنگ سیاه چادر دائما جلوه و نمای خود را نفی کند و خود را از نگاه های دیگران دور نگه دارد. آن کس که چادر مشکی می پوشد، رنگ مشکی چادر او نشان گر ترک علاقه یا انصراف نهایی است، یعنی چادر مشکی به نگاه های نامحرم می گوید هیچ جایگاهی برای نگاه شما در من وجود ندارد. بنابراین باید به روان شناسی و جامع نگری زن ایرانی آفرین گفت که برای حفظ حرمت، عفت و پاکی خود و همچنین پاسداری از مرزهای خویش و جامعه ی خویش و برای سالم سازی محیط اجتماعی خود، بهترین حجاب، یعنی چادر و مناسب ترین رنگ یعنی مشکی را انتخاب کرده است .
– بهره هاى چادرپوشى
چادر بهترین پوششى است که زن مى تواند همه اندام خود را با آن بپوشاند و جلو هر گونه تحریک جنسى را بگیرد در حالى که پوشش هایى مانند مانتو این ویژگى را به صورت کامل ندارند، زیرا وقار و معنویتى که در چادر مخصوصا چادر مشکى هست در مانتو نیست. مانتو حتى اگر بلند و گشاد باشد باز مقدارى سبب نمایان شدن اندام و برجستگى هاى بدن مى شود.
از آنجایى که حداقل حجاب شرعى بنا بر نظر مشهور فقها پوشاندن همه بدن به جز صورت و دست ها است، تردیدى نیست که چادر بهترین مصداق براى تحقق حدّ شرعى و اسلامى حجاب است؛ به همین دلیل برخى فقهاى برجسته معاصر مثل امام خمینى(ره) در پاسخ نزدیک به ده استفتا و پرسش، تصریح کرده اند پوشیدن چادر بهتر است.
علاوه بر این، چادر بیش از هر پوشش دیگرى بانوان را براى رو گرفتن در برابر نگاههاى آلوده نامحرم توانا مى سازد. روشن است در حجاب هایى مثل مانتو این ویژگى وجود ندارد. همچنین چادر زیبایى هاى جسمانى و مادى زن را مى پوشاند و به او زیبایى معنوى و ملکوتى مى دهد و باعث آرامش بخشى بانوان است و این واقعیتى است که حتى افراد بى حجاب به آن اعتراف کرده اند.
خواهر گرامی، یکی از نیازهای دوران جوانی، دستیابی به استقلال است. گاه جوان تصور میکند که استقلال او با اختیارات و امر و نهی والدین در تعارض است و او نمیتواند به طور مستقل برای خود تصمیم بگیرد. با این حال، به عقیده ما یک جوان مى تواند درعین استقلال و خودکفایى فکرى، هم رضایت والدین را تأمین کند و هم ازتجارب آنان بهره بگیرد و هیچ گونه تعارضى بین این دو نیست. البته در این جا نیز گاهى والدین دچار اشتباه مى شوند و استقلال طلبى فرزند خود را، نوعى طغیان، سرکشى و لجبازى تلقى مى کنند. فرزندان نیز گاهى پیروى کردن از والدین را منافى با استقلال طلبى مى دانند و این جا است که درگیرى بین دو نسل (والدین و فرزندان) به وجود مى آید و منشأ مشکلات جدى براى خانواده مى شود. بهترین راه براى حل این مشکل، این است که والدین باید از برخوردهاى آمرانه، اجتناب کنند و در مسائل زندگى با جوانان خود مشورت نمایند. و از نظرات آنان در مسائل خانوادگى کمک بگیرند. و به نظرات آنها اهمیت بدهند تا جوانان احساس عزت نفس و ارزشمندى کنند و درعین حال اعتماد به نفس آنان افزایش یابد. جوانان نیز باید حریم والدین را حفظ کنند و هیچ گونه بى ادبى و بى حرمتى نسبت به آنان روا مدارند و به فرموده ى قرآن حتى به آنها «اف» نگویند؛ چه این که رضایت خداوند، در جلب رضایت والدین است.
این که والدین در مواردى سختیگرى مى کنند نباید موجب ناراحتی شما شود. این رفتارهای آنان صرفا از باب دلسوزى است. آنان فرزندانشان را دوست دارند و به آینده ى آنها فکر مى کنند. هر چند والدین گاهى در برخورد با فرزند دچار اشتباه مى شوند اما فرزندان آن را به حساب بداخلاقی و بدرفتاری والدین خود نگذارند. به هر حال، والدین شما تجربه و آگاهی بیشتری درباره نحوه زندگی کردن و رفتار کردن دارند و دوست دارند شما نیز در این باره از انجام رفتار صحیح، کوتاهی نکنید.
یکى از چیزهایى که باعث مى شود انسان در رعایت حجاب کوتاهی کند، این است که فلسفه حجاب برایش جا نیفتاده و شناخت صحیحی از کارکردهای حجاب (1. مصونیت زن در برابر طمع ورزى هاى هوس بازان 2. پیشگیرى از تحریکات شهوانى خارج از ضوابط و هنجارهاى الهى و3. تأمین سلامت و بهداشت معنوى جامعه) ندارد, لذا شایسته است با مطالعه کتابهایى که در این زمینه به رشته تحریر درآمده ، آگاهى و شناخت خود را درباره فلسفه حجاب افزایش دهید؛ زیرا این مسأله عامل انگیزشی بسیار مناسبی در جهت حفظ حجاب برتر(چادر) خواهد بود.
برای این کار در دو حیطه تلاش نمایید:
الف: در حوزه مبانى نظرى: سعی کنید شناخت کافی از مبانى نظرى لزوم و ضرورت حجاب، فلسفه حجاب و آثار آن از جمله از بعد دینى و اخلاقى حاصل نمایید, بدین منظور می توانید از کتبی که در ادامه بدان اشاره می گردد، بهره مند شوید؛( به شرط آنکه به دور از پیش داوری و تعصب مطالعه کنید ) زیرا شناخت و باور قلبی گام نخست براى عمل و پاى بندى به هر چیز از جمله حجاب است.
ب: در حوزه عمل و رفتار: شایسته است پس از روشن شدن مبانى نظرى و فلسفه حجاب و یا به همراه بررسى این موضوع و کسب شناخت، به راهکارهای زیر عمل نمایید:
1. به جهت افزایش انگیزه و تقویت اراده در جهت رعایت پوشش حجاب به مطالعه روایت هایى در باب خوبى هاى حجاب و عاقبت افراد با حجاب و بدحجاب بپردازید. برای این کار می توانید از کتاب گناهان کبیره شهید دستغیب ، مکارم الاخلاق و اصول کافى، استفاده نمایید.
2. با افرادى که نسبت به حجاب کم توجهى مى کنند کمتر رفت و آمد نموده و با افرادى که به موضوع حجاب به اندازه کافى توجه مى کنند و به آن اهمیت مى دهند رابطه دوستانه و صمیمانه داشته باشید، مگر به قصد اینکه بخواهید و بتوانید روى افرادی که چندان به حجاب ملتزم نیستند، تأثیر مثبت بگذارید.
3. به آثار منفى و پیامدهاى ناگوار عدم رعایت حجاب کامل به خوبى بیاندیشد و آنها را براى خود برجسته کنید.
4. درباره آثار مثبت حجاب، خوب تفکر کرده و حتى با دوستان خود در این زمینه گفتگو نموده و ارزش آن را هر روز به خود تذکر دهید.
5. با حضور در جلسات مذهبى و اخلاقى به تقویت باورهاى دینى و اخلاقى خود اقدام نمایید.
6. هر روز به خود تلقین کنید که «حجاب بهترین ارزش براى یک زن مسلمان بوده و چیزى است که باعث خرسندى و خوشحالى خداى متعال، اولیاى الهى و به ویژه حضرت زهرا( سلام الله علیها) مى شود».
– اگر واقعاً به پوشیدن چادر اعتقاد دارید به ایرادهای دیگران اعتنا نکنید و پوشش چادر را برای خود انتخاب کنید. به تدریج که در پوشیدن چادر استقامت ورزید، از تمسخرهای احتمالی دیگران کاسته می شود و آنان نه تنها دست از این کار برمی دارند بلکه کم کم جذب آن می شوند؛ به خصوص هنگامی که منافع و فواید آن را ببینند و زیبایی آن را در تن یک خانم مشاهده کنند، خود نیز به سوی پوشیدن آن کشیده می شوند.
توجه داشته باشید که کار با ارزش و مؤثر، هم سخت است و هم موجب ریشخند افراد سست ایمان می شود و این نشانهی استقلال فکری و رشد اجتماعی شماست که مستقل فکر و عمل می کنید.
برای آرامش خاطر از حرفهای اطرافیان و… دیدگاه های زیر را در خود تقویت کنید، تا به آسانی و با آرامش خاطر از چادر استفاده کنید:
– پوشیدن چادر، پیروی از فرهنگ قرآن (سوره احزاب، آیه 59) و اقتدا به بهترین زن عالم حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها است و به همین دلیل نشانه تمدن، آگاهی و رشد فرهنگی است.
– چادر شعار مسلمانی و نشانه ای برای اعلام به مردان هرزه است که صاحب آن فردی با عفت و حیاست و امکان سوء استفاده از وی منتفی است.
– شاید عده ای به جهت افکار اشتباهی که دارند از چادر خوششان نیاید؛ ولی چه کسی گفته، همه باید از من خوششان بیاید؟! علاوه بر این که اگر چادری هم نباشم عده ای خوششان نمی آید.
– به علاوه من باید کاری کنم از چشم خدا و پیغمبر و انسان های فهیم و با تقوا نیفتم نه از چشم افراد ضعیف الایمان و جاهل به احکام اسلام.
خواهر مسلمان:
ممکن است برخی از دوستان و اطرافیان شما نسبت به چادری شدن شما عکس العمل منفی از خود نشان دهند؛ در مورد برخورد این افراد، باید خاطر نشان شویم که توجه به این راهکارها می تواند مفید باشد:
الف. در مورد برخورد آنها می توانید از اصل خاموشی کمک بگیرید. به طور مثال اگر آنها گفتند؛ این خانم را ببین، شما واکنشی از خود نشان ندهید و با یک سلام از این مسئله عبور کنید. اگر این کار را انجام دهید، بعد از چند وقت اطرافیان ، با حجاب شما خو می گیرند و دیگر کاری ندارند. اما اگر واکنش از خود نشان دهید، با این که از این کار چه بسا قصد تمسخر شما را ندارند، اما برای شوخی با شما از این کارها انجام می دهند.
ب. از اصل تقویت رفتار مخالف نیز می توانید به خوبی استفاده کنید. مثلاً وقتی آنها با رفتار مناسبی برخورد کردند، با آنها گرم و صمیمی برخورد کنید و اگر رفتارشان مناسب نبود، کم محلی کنید. این کار شما باعث تقویت رفتار درست آنها شده و باعث حذف رفتار نادرست آنان می گردد.
ضمناً کتبی که در ادامه معرفی می گردد جهت اطلاعات افزایی شما در زمینه حجاب و مصمم شدنتان در انتخاب زیبایتان مفید خواهد بود.
1-حجاب و آزادی، سید علی خامنه ای
2- مساله حجاب، شهید مطهری (رحمةالله علیه)
3- پوشش زن در اسلام، محمد اشتهاردی
4- حجاب شناسی، حسین مهدیزاده
5- فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی، دکتر حداد عادل
6- اکبری ،محمود ،زندگی شیرین .انتشارات گلستان ادب ،بهار 1383
7-محمد محمدی آشنانی , حجاب در ادیان الهی.
پاورقی:
1 . بدیهی است که راه برای ارائه نظر مخالف در هر دو بخش اندیشه و ایمان باز است و می توانند نظر خود را ارائه و نظر موافق را نقد کنند.
2 . النور / 31
3. « ابداء »به معنای اظهار است و مراد از زینت زنان ، مواضع زینت است .
کلمه « خمر » ، جمع خمار است . و خمار آن جامه ای است که زن سر خود را با آن می پیچد ، و زاید آن را بر سینه اش می اندازد . همان مقنعه .
کلمه « جیوب » ، جمع جیب ؛ یعنی سینه ها ، گریبان ها .
« بعوله » یعنی شوهر، و طوایف هفتگانه مذکور محرمهای نسبی و سببی هستند .
کلمه « اربه » به معنی حاجت است و منظور حاجت شهوی است .
مراد از رجال تابعین ، افراد سفیه و ابلهی هستند که تحت قیومیت دیگران هستند و شهوت مردانگی ندارند.
4 . احزاب / 59
5. کلمه «جلابیب» جمع جلباب است و آن جامه ای است سرتاسری که تمامی بدن را می پوشانده ؛ کوچکتر از عباء و بزرگتر از خمار .
«یدنین» یعنی پیش بکشند .
6 . برای توضیح بیشتر پیرامون مفاهیم این آیات می توانید به تفاسیر آیات مزبور و روایاتی که در ذیل آن وارد شده مراجعه کنید. لازم به ذکر است که علاوه بر آیات فوق، که دلالت صریح بر لزوم حجاب دارد آیات دیگری نیز وجود دارد که دلالت التزامی بر لزوم رعایت حجاب می کند ( مانند آیه 60 سوره نور، و آیه 53 سوره احزاب ) که علاقه مندان می توانند به کتبی که مستقلا درباره حجاب نوشته شده مراجعه کنند.
7 . تاریخ تمدن 1 / 47
8 . تاریخ تمدن 1 / 56
9 . از آن جمله می توان به تخریب شدید بنیان خانواده، زندگی مشترک بدون ازدواج!، افزایش طلاق، کم رنگ شدن عشق رمانتیک و تعهد متقابل، روابط جنسی نامشروع، فرزندان نامشروع، انواع فسادهای جنسی تاسف آور، و … اشاره کرد؛ که سرچشمه تمام این فسادها همین مسئله بی حجابی و کم رنگ شدن حیا و عفاف در بین افراد جامعه است که با هزینه اندکی میتوان راه آن را سد کرد.
سر چشمه شاید گرفتن به بیل / چو پر شد نشاید گرفتن به پیل!
10 . ضمانتهای اجرائی رسمی که به عهده حکومت است مانند آنچه در نظام کیفری جامعه، که دادگاهها و زندانها نماینده آن هستند مشاهده می شود.
و ضمانتهای اجرایی غیر رسمی که بیشتر به عهده خود مردم و یا سازمانهای دولتی فرهنگی و خدماتی است، مانند تشویقهای متعارف، امتیازات اجتماعی خاص، ارائه اولویتها در ارائه خدمات، اعلام رضایت صریح یا ضمنی، یا سرزنش کردن،دوری کردن از فرد یا افراد خاص، محرومیتهای اجتماعی خاص، پرهیز از مورد تمسخر واقع شدن، شرمنده شدن، و مورد پذیرش واقع نشدن