طلسمات

خانه » همه » مذهبی » حکومت پیامبر (ص) و دلایل آن

حکومت پیامبر (ص) و دلایل آن


حکومت پیامبر (ص) و دلایل آن

۱۳۹۴/۰۶/۲۳


۱۸۴۴ بازدید

حکومت پیامبر (ص) و دلایل آن

پرسش. برخى مانند مهندس بازرگان معتقدند: آیه یا حدیث

مستقیمى در مورد لزوم کشوردارى به وسیله پیامبر صلى الله علیه و آله و ائمه

علیهم السلام و ولى فقیه نداریم! لطفا پاسخ دهید.

بررسى و تحقیق در این باره به دو شکل تصورپذیر است:

یکم. به دنبال لفظ و واژه «حکومت» در قرآن

کریم باشیم و جست و جو و نتیجه گیرى خود را مبتنى بر این واژه ـ نه معنا ـ کنیم.

مسلما این روش ـ خصوصا در ارتباط با قرآن ـ نمى تواند کافى و بسنده باشد؛ زیرا

بسیارى از موضوعات مسلم و قطعى در قرآن کریم، وجود دارد که با توجه به مفاهیم سیاسى

قرآن، باید در آنها کاوش کرد.[1]

دوم. به دنبال آیات متعددى باشیم که وظایف و

حیطه مسؤولیت هاى پیامبر صلى الله علیه و آلهو جانشینان آن حضرت را بیان کرده است.

با تکیه بر این آیات، مى توان مشخص کرد که وظایف پیامبر صلى الله علیه و آله چه

بوده است؟ آیا از سنخ مسائل حکومتى و مربوط به اداره و رهبرى سیاسى ـ اجتماعى جامعه

نیز بود، یا به ابلاغ احکام و معارف عقیدتى و امور فردى و ارشاد مردم محدود مى شد؟

آیا اساسا قرآن دیدگاهى درباره حکومت مطلوب با ویژگى ها و هنجارهاى معینى در مورد

شرایط حاکم، نحوه کسب قدرت و مبناى مشروعیت و … دارد یا خیر؟

مسلما پژوهشى داراى ارزش علمى و مفید است که مبتنى بر تحقیق همه

جانبه از آیات قرآن و موضوعات مختلف آن باشد و از منابع و تفاسیر معتبر در این

راستا استفاده کند. با چنین رویکردى پاسخ به شبهه یاد شده در مراحل ذیل قابل بررسى

است:

یک. تعیین گستره حکومتى دین

بخش بزرگى از معارف و آموزه هاى اسلامى، شامل مسائل سیاسى ـ

اجتماعى است. از دیدگاه برخى از قرآن پژوهان برجسته ـ همچون آیه اللّه معرفت ـ

حدود دو هزار آیه قرآن، ناظر به ابعاد مختلف فردى، اجتماعى، مدنى و قضایى انسان

است.[2]

نیاز به توضیح نیست که اجراى احکام و اصول متعدد اقتصادى،

اجتماعى، جزایى، قضایى، جهاد، سیاست خارجى و … متوقف بر وجود حکومت دینى است. از

سوى دیگر خداوند اجراى این احکام را خواسته است و چون تحقق آنها منوط به تشکیل

حکومت دینى است؛ بنابراین ایجاد حکومت دینى در جهت خواست الهى است. در غیر این

صورت، احکام الهى ـ که براى عمل فرستاده شده اند ـ تعطیل مى شوند و این نقض غرض

آشکار است.

دو. منشأ مشروعیت حکومت از دیدگاه قرآن

بررسى آیات متعدد قرآن، بیانگر این است که قرآن کریم وضع قانون

و حکم رانى را از اوصاف اختصاصى خداوند متعال مى داند:

1. «إِنِ الْحُکْمُ إِلاّ لِلّهِ یَقُصُّ الْحَقَّ وَ هُوَ

خَیْرُ الْفاصِلِینَ»[3]؛

«حکم جز به دست خدا نیست که حق را بیان مى کند و او بهترین داوران است».

2. «لَهُ الْحَمْدُ فِى الْأُولى وَ الْآخِرَةِ وَ لَهُ

الْحُکْمُ»[4]؛

«در این [ سراى ]نخستین و در آخرت، ستایش از آن او است و حکم و فرمان او راست و به

سوى او باز گردانیده مى شود».

3. «إِنِ الْحُکْمُ إِلاّ لِلّهِ أَمَرَ أَلاّ تَعْبُدُوا إِلاّ

إِیّاهُ ذلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ»[5]؛

«حکم جز براى خدا نیست، دستور داده که جز او را نپرستید. این است دین درست؛ ولى

بیشترین مردم نمى دانند».

4. «ما لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ والٍ»[6]؛

«و غیر از او والى و حمایت گرى براى آنان نخواهد بود».

خداوند در این آیات، حق حکم رانى را اختصاص به خود داده و آن را

از غیر خود (مانند قیصرها و طاغوت ها) نفى کرده است. حکمى که لازمه اش قرار گرفتن

قانون گذارى و حکومت دارى در قلمرو دین و شریعت الهى است و هر قانون و نظام

حکم رانى بیگانه با خدا را فاقد مشروعیت مى انگارد.

آیات دیگرى نیز وجود دارد که علاوه بر الزام به حکمرانى بر اساس

دین الهى، از متخلفان با عناوین «کافر»، «ظالم» و «فاسق» یاد مى کند؛ مانند:

1. «مَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِما أَنْزَلَ اللّهُ فَأُولئِکَ هُمُ

الْکافِرُونَ»[7]؛

«و کسانى که به موجب آنچه خدا نازل کرده داورى نکرده اند، آنان خود کافرانند».

2. «مَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِما أَنْزَلَ اللّهُ فَأُولئِکَ هُمُ

الظّالِمُونَ»[8]؛

«و کسانى که به آنچه خدا نازل کرده حکم نکنند، آنان خود ستمگرانند».

3. «مَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِما أَنْزَلَ اللّهُ فَأُولئِکَ هُمُ

الْفاسِقُونَ»[9]؛

«و کسانى که به آنچه خدا نازل کرده حکم نکنند، خود فاسقانند».

بنابراین دو رکن مهم و اساسى حکومت؛ یعنى، «قانون» و «حاکم»، از

مواردى است که قرآن تعیین هر دو رکن را از شئون خداوند دانسته و به پیامبر

صلى الله علیه و آلهدستور داده است: «فَاحْکُمْ بَیْنَهُمْ بِما أَنْزَلَ اللّهُ»[10]؛

«و میان آنان به موجب آنچه خدا نازل کرده، داورى کن»

و «فَاحْکُمْ بَیْنَ النّاسِ بِالْحَقِّ وَ لا تَتَّبِعِ

الْهَوى»[11]؛

«پس میان مردم به حق داورى کن و هرگز از هواى نفس پیروى نکن …».

دو آیه یاد شده به طور صریح با خطاب به پیامبر

صلى الله علیه و آله، آن حضرت را مسؤول و ناظر مستقیم حکومت معرفى مى کند و به

دنبال آن مبناى رفتارى و قانونى حکومت را مشخص مى سازد؛ مبنایى که عبارت از «ما

انزل الله» است.

بنابراین از نظر قرآن شریعت آسمانى باید محور و ملاک حکم رانى

قرار گیرد؛ نه آراى گروهى یا فردى بیگانه با دین. همچنین یکى از شئون پیامبر

صلى الله علیه و آله، مسؤولیت اجراى احکام الهى در جامعه است؛ نه فقط وعظ و ارشاد.

 

(پرسش‌ها و پاسخ‌های دانشجویی، دفتر15(دین و سیاست، ولایت فقیه و جمهوری اسلامی)، پرسش5))




[1]
. براى آشنایى با مفاهیم قرآن

ر.ک: مبانى اندیشه سیاسى اسلام، صص 221ـ 243.



[2]
. مجله دانشگاه انقلاب، شماره

110، تابستان و پاییز 77.



[3]
. انعام 6، آیه 57.



[4]
. قصص 28، آیه 70.



[5]
. یوسف 12، آیه 40.



[6]
. رعد 13، آیه 11.



[7]
. مائده 5، آیه 44.



[8]
. همان، آیه 45.



[9]
. همان، آیه 47.



[10]
. مائده 5، آیه 48.



[11]
. ص 38، آیه 26.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد