خانه » همه » مذهبی » خدا باوری دانشمندان

خدا باوری دانشمندان


خدا باوری دانشمندان

۱۳۹۷/۰۹/۲۱


۷۵۴۳ بازدید

چرا دانشمندان نخبه و مخترعین بزرگ دنیا به وجود خدا اعتقادی ندارند و خداناباور یا بی دین هستند ؟ به گفته خدا کسی دین ندارد برنامه و سبک زندگی ندارد پس چرا این انسان های بی دین و ناخدا باور سبک زندگی داشتن و باعث راحتی و امرزش بازماندگان و انسانهای زمین شدند و همه حتی من مسلمان از اختراع و زحمت یک بی دین و بی خدا استفاده میکنم ولی بهش میتازم؟

با عرض سلام.این ادّعا که دانشمندان و مخترعان، خداناباور و بی‌دین بوده و هستند، ادّعایی نادرست است. بلی در بین دانشمندان، منکر خدا و بی‌دین هم هست، امّا همگی منکر خدا یا بی‌دین نیستند. تمدّن امروز غرب، یک تمدّن ضدّ دین است؛ لذا اوّلاً افراد را از همان ابتدا، بی‌دین بار می‌آورند. ثانیاً تلاش می‌کنند تا جایی که می توانند، دانشمندان دیگر کشورها و حتّی دانشمندان متدیّن خودشان را کوچک کنند و نگذارند آنها مشهور شوند؛ امّا با این حال، باز مشهورترین دانشمندان، از گروه خداباوران هستند نه از منکران خدا. افرادی مثل گالیله و نیوتن و انیشتین و پاستور و ادیسون و … خداباور بودند نه منکر خدا.
پروفسور عبدالسلام، صاحب جایزه‌ی نوبل فیزیک است؛ امّا چرا خیلی مشهور نشده؟ پروفسور محمود حسابی چرا به اندازه‌ی برخی دانشمندان بی‌دین شهرت ندارد. چرا؟ چون اینها مسلمان هستند. استیون هاوکینگ، یک فیزیکدان کافر است که هیچگاه نتوانست جایزه‌ی نوبل بگیرد؛ امّا در کلّ جهان شهرت دارد؛ امّا دانشمندان خداباوری هستند که جایزه‌ی نوبل فیزیک را گرفته‌اند ولی مثل استیون هاوکینگ، شهرت ندارند. چرا عبدالسلام، به اندازه‌ی او شهرت ندارد در حالی که جایزه‌ی نوبل فیزیک را گرفته است؟ چرا «آرتور شالو» فرد شناخته شده‌ای نیست در حالی که جایزه‌ی نوبل فیزیک گرفته است؟ علّتش این است که او خداباور بوده.
شما اسم آرتور شالو را در اینترنت جستجو کنید و ببینید در فضای مجازی چقدر از او صحبت شده؟ در دایرة المعارف ویکیپدیا، تنها سه یا چهار سطر در موردش صحبت شده است؛ در مورد کسی که جایزه ی نوبل گرفته است. آنگاه ببینید در مورد استیون هاوکینگ چقدر صحبت کرده اند؟ چرا این همه تبعیض؟ چرا شالو باید گمنام بماند؟ چون خداباور است. در مورد پروفسور عبد السلام نیز در ویکیپدیا، فقط چند سطر مطلب آمده است. چرا؟ چون مسلمان و خداباور است. چرا ویکیپدیا در مورد دو دانشمند دریافت کننده ی جایزه ی نوبل، فقط چند سطر مطلب می نویسد ولی در مورد هاوکینگ، مقاله ای مفصّل می نویسد؟ واقعاً هاوکینگ چه کار بزرگی در فیزیک کرده که لایق این همه شهرت باشد؟ او صرفاً چند کتاب ساده در سطح فهم دانش آموزان دبیرستانی نوشته که با تبلیغات غربی ها، شده است پرفروشترین کتاب سال. حالا بروید شرح حال پروفسور محمود حسابی را در ویکیپدیا ببینید. تا توانسته اند شخصیّت او را لجن مال کرده اند. چرا؟ چون یک فیزیکدان مسلمان و متدیّن و ایرانی است. گویی ویکیپدیا قسم خورده که هر جا فیزیکدان متدیّنی وجود دارد، یا او را نادیده بگیرد یا لجن مالش کند.
ـ نیوتن، دانشمندانی خداباور
نیوتن، قطعاً فردی متدیّن بوده و اسناد فراوانی بر این ادّعا دلالت دارند.
دایرة المعارف ویکیپدیا، در مورد نیوتن گفته است: « هرچند نیوتن بیشتر به خاطر آثار علمی شهرت دارد امّا تعدادی از رساله‌های وی در مورد تفسیر کتاب مقدس شهرت دارند. وی خود را از معدود افراد زمان می‌دانست که توسط خدا برای تفسیر کتاب مقدس برگزیده شده بودند. وی مانند بسیاری دیگر از معاصران هموطنش از ستایندگان آثار جوزف مید بود. نیوتن تاکید زیادی بر تفسیر مکاشفه یوحنا داشت و یادداشتهای فراوانی در مورد این بخش از انجیل دارد. وی به تثلیث اعتقاد نداشت.»
ملاحظه می کنید که نیوتن به انجیل اعتقاد داشته ولی جالب اینجاست که مسیحیّت رایج (مسیحیّت تثلیثی) را قبول نداشته است. و باید هم قبول نمی کرد. چون تثلیث، قطعاً خلاف عقل است. او به مسیحیّتی ایمان داشته که آلوده به تثلیث نبوده است. جملات فراوانی هم از خود نیوتن به جا مانده که نشان می دهد او فردی خداشناس بوده است. وی گفته است: « این‌ زیباترین‌ نظام‌ خورشید و سیّارات‌ و ستاره‌های ‌دنباله‌دار، تنها می‌تواند در نتیجه‌ تدبیر و حاکمیت‌ یک‌ موجود دانا و توانا پدید آید.» (فیزیکدانان غربی و مسأله ی خدا، دکتر مهدی گلشنی(فیزیکدان)، ص11)
ـ انیشتین و خداشناسی
انیشتین یهودی زاده است، امّا شواهدی در دست است که او هم با یهودیّت مخالف بوده هم با مسیحیّت؛ ولی این به معنی ملحد بودن نیست. چون او بارها اعتراف به وجود خدا کرده و بلکه از حقّانیّت اسلام دم زده است. شواهدی در دست است که او، کتاب مقدّس (عهد عتیق+ عهد جدید) را خرافات می دانسته است؛ همان گونه که ما مسلمانها نیز کتاب مقدّس را خرافات می دانیم.
این جملات از انیشتین است:
« خداوند به مشکلات ریاضی ما اهمیتی نمی دهد. او به صورت عملی انتگرال می گیرد.»
«خدا با جهان تاس بازی نمی‌کند.» این جمله را در ردّ اصل عدم قطعیّت گفته است.
« قرآن کتاب جبر یا هندسه نیست؛ مجموعه اى از قوانین است که بشر را به راه صحیح، راهى که بزرگترین فلاسفه و دانشمندان دنیا از تعریف و تعیین آن عاجزند، هدایت مى کند ».
ـ پاره ای از گفتارهای فیزیکدانان در مورد خدا، بر گرفته از کتاب: « فیزیکدانان غربی و مسأله ی خداباوری» تألیف فیزیکدان بزگوار، دکتر مهدی گلشنی.
گالیله‌: «خداوند در اعمال‌طبیعت‌، بیشتر از جمله‌های‌ مقدّس‌ انجیل‌، متجلّی‌ می‌شود».
نیوتن‌: « این‌ زیباترین‌ نظام‌ خورشید و سیّارات‌ و ستاره‌های ‌دنباله‌دار، تنها می‌تواند در نتیجه‌ تدبیر و حاکمیت‌ یک‌ موجود دانا و توانا پدید آید ».
انیشتین‌: « زیباترین‌ و عمیق ترین‌ احساسی‌که‌ ما می‌توانیم‌ تجربه ‌کنیم‌، احساس‌ عرفانی‌ است‌… کسی‌ که‌ با این‌احساس‌ بیگانه‌ است‌ و هنوز مجذوب‌ و شگفت‌زده‌ نشده‌ است‌، مثل‌مرده‌ می‌ماند. باور من‌ به‌ خدا، اعتقادی‌ شورانگیز به‌ هستی‌ قدرت ‌عقلانی‌ برتری‌ است‌، که‌ در جهان‌، به‌ گونه‌ای‌ درک‌ناپذیر آشکار می‌شود ».
انیشتین‌: « ما به‌ مثابه‌ طفلی‌ خردسال ‌هستیم‌ که‌ وارد کتابخانه‌های‌ بزرگ‌ می‌شود که‌ همه‌ دیوارهای‌ آن‌ از زمین ‌تا سقف‌ با کتاب هایی‌ به‌ زبان های‌ گوناگون‌ پوشیده‌ شده‌ است‌. کودک‌می داند که‌ باید کسانی‌ آن‌ کتاب ها را نوشته‌ باشند، امّا نمی داند آن ها را چه‌ کسانی‌ و چگونه‌ نوشته‌اند. زبان های‌ متعدد کتاب ها را نیز نمی‌فهمد. کودک‌ طرحی مشخّص‌ در ترتیب‌ کتاب ها می‌بیند؛ نظمی‌ اسرارآمیز، که‌ او آن‌ را درک‌ نمی‌کند ولی‌ می‌تواند با حّسی‌ مبهم‌، حدس‌ بزند. به‌ نظر من‌، وضعیت‌ این‌ کودک‌ همانند وضعیت‌ عقل‌ انسان‌ در برابر خداست‌… »
لایپ‌ نیتس : « به‌ ویژه‌ در علوم‌… ما شگفتی های‌ خداوندی‌ را می‌بینیم‌… قدرت‌، حکمت‌ و نیکویی‌ او را… بدین‌ علّت‌، من‌ از جوانی‌ خود را وقف‌ علومی‌ کرده‌ام‌ که‌ آن ها را دوست‌ می‌داشتم‌ . »
لردکلوین‌ ــ در قرن‌ نوزدهم‌ ــ برای‌ توضیح‌ پایداری‌ اتم ها، ناگزیر، وجودخدا را اثبات‌ کرد.
هویل‌ (Hoyle؛ اختر فیزیک دان‌انگلیسی‌): علم‌ آمادگی‌ داشته‌ است‌ که‌ باورهای مذهبی‌ را نابود کند درحالی‌ که‌ چیزی‌ را جایگزین‌ آن ها نکرده‌ است‌ که‌ برای‌ جامعه‌ رضایت‌بخش‌ باشد.
شالو (A. Schawlow؛ فیزیک دان‌ آمریکایی‌ و برنده‌ جایزه‌ نوبل‌):« پرسش‌ از مبدأ، باید به‌ دقت‌ِ هرچه‌ بیشتر، تا حدّی‌ که‌ علایق‌ و توانایی‌دانشمندان‌ اجازه‌ می‌دهد، دنبال‌ شوند. امّا جواب ها هرگز نهایی‌ نیست‌ و برای‌ پاسخ‌ به‌ پرسش های‌ عمیق تر، سرانجام‌ باید به‌ دین‌ مراجعه‌ کرد». او در ادامه می گوید : «به‌ نظر من‌، وقتی‌ با عجایب‌ حیات‌ و جهان ‌روبرو می‌شویم‌، به‌ جز سؤال‌ از چگونگی‌، باید از چرایی‌ نیز بپرسیم ‌زیرا تنها دین‌ پاسخگوی‌ آن هاست‌… . من‌ در جهان‌ و در زندگی‌ خودم‌، به‌خدا نیاز دارم‌».
آرتور شالو: «بسترِ دین‌، زمینه‌ خوبی‌ برای‌ کارهای‌ علمی‌ است‌… پس‌، پژوهش‌ علمی‌ یک‌ عمل‌ عبادی‌ است‌؛ زیرا، بسیاری‌ از شگفتی های ‌خلقت‌ الهی‌ را آشکار می‌سازد».
تاونز (Townes؛ فیزیک دان‌ آمریکایی‌ و برنده‌ جایزه‌ نوبل‌): «من‌ دین‌ و علم‌ را دو نگرش‌ ــ نسبتاً متفاوت‌ ــ به‌ مسئله‌ای‌ واحد می‌بینم‌ یعنی‌، شناخت‌ از خود و جهان‌. در حوزه‌ دین‌، باید شناخت‌ از هدف‌ جهان‌ را نیز افزود. اما به‌ نظر، این‌ هدف‌ را در حوزه‌ علم‌ نیز می‌توان‌ طرح‌ کرد. پس‌، به‌ عقیده‌ من‌، هدف‌ علم‌ و دین‌ یکی‌ است‌ یعنی‌، شناخت‌ از خود و جهان‌. پس‌ هر دو، باید با گذشت‌ زمان‌ به‌ هم‌ نزدیک‌ شوند ».
پاکینگ‌ هورن‌ (Polkinghorn؛ فیزیک دان‌ انگلیسی‌): «علم‌ بدون‌دین‌، ناقص‌ است‌ و نمی‌تواند به‌ عمیق‌ترین‌ لایه‌های‌ فهم‌ دست‌ بیابد. یعنی‌، بصیرت‌ شگفتی‌ که‌ علم‌ از آثار فهم‌ پذیر جهان‌ به‌ ما می‌دهد، خواستار تبیینی‌ عمیق‌تر از آن‌ است‌ که‌ خود به‌ دست‌ می‌دهد. دین‌، همچنان‌ که‌ ادعای‌ خود را که‌ جان‌ مخلوق خداست‌ حفظ‌ می‌کند، باید بافروتنی‌ کافی‌ از علم‌ بیاموزد که‌ جهان‌ عملاً چگونه‌ است‌».
مارگِنو (Margenau؛ فیزیک دان‌ آمریکایی‌) می‌گوید: «علم‌ به‌ دین‌ نیاز دارد تا منشأ و موفقیت هایش‌ را توجیه‌ کند. هنگامی‌ که‌ در سال‌ 1932، در مؤسسه‌ مطالعات‌ پیشرفته‌ در پرینستون‌تحقیق‌ می‌کردم‌، این‌ دیدگاه‌ را با انیشتین‌ مطرح‌ کردم‌ و تعبیر او را به‌ یاد دارم‌: کشف‌ قانونی‌ بنیادی‌ و تأیید شده‌ از طبیعت‌، الهامی‌ ازخداست‌».
مات‌ (Mott؛ فیزیک دان‌ انگلیسی‌): «علم‌ می‌تواند دین‌ را ازباورهای‌ خرافی‌ رهایی‌ بخشد و برداشت‌ درست‌تری‌ از خدا به‌ ما بدهد. در عین‌حال‌، من‌ فکر نمی‌کنم‌ که‌ علم‌ بتواند به‌ همه‌ پرسش ها پاسخ‌دهد».
اِمِل‌(Emmel؛ زیست‌ شناس‌ آمریکایی‌): «من‌ احساس‌ می‌کنم‌ که‌ بسیاری‌ از دانشمندان‌ در دوران‌ تحصیلات‌ عالی‌ یا کمی‌ بعد از آن‌، به‌ مرحله‌ای‌می‌رسند که‌ احساس‌ می‌کنند توجه‌ به‌ دیدگاه های‌ متافیزیکی‌ بر خلاف‌ مُد است‌ و لذا برای‌ بقیه‌ عمر، سرشان‌ را در برف‌ می‌کنند، و کوششی‌ نمی‌کنند تا منظره‌ای‌ وسیع تر از حوزه‌ نزدیک‌ به‌ حوزه‌ خویش‌ را ببینند ».
اسمیت (Smith؛ ریاضیدان‌ آمریکایی‌): «برای‌ من‌، شخصاً، هیچ‌چیزی ‌آشکارتر و یقینی‌تر از وجود یا واقعیت‌ خدا نیست‌. در واقع‌، من‌ به‌ این ‌دیدگاه‌، که‌ وجود خدا تنها یقین‌ مطلق‌ است‌، تمایل‌ دارم‌. چون‌ در واپسین‌ تحلیل‌، او تنها وجود مطلق‌ یا واقعی‌ است‌».
تیرینگ (W.Thirring؛ فیزیک دان‌ نظریه‌پرداز اتریشی‌): «من‌اعتقاد ندارم‌ که‌ می‌توانم‌ خدا را با منطق‌ انسانی‌ بفهمم‌. من‌ فقط‌ می‌توانم ‌از تجربه‌های‌ شخصی‌ام‌ کمک‌ بگیرم‌ و بدانم‌… که‌ او مرا هدایت‌ می‌کند چنان‌ که‌ به‌ نظر می‌رسد هر جزیی‌ از مخلوقات‌ را هدایت‌می‌کند».
مارگنو (Margenau):«اکنون‌ این‌ سؤال‌ مطرح‌ می‌شود که‌ منشأ قوانین‌ طبیعت‌ چیست‌؟ و من ‌تنها جواب‌ قانع‌ کننده‌ای‌ که‌ می‌یابم‌ این‌ است‌ که‌ آن ها به‌ وسیله‌ خدا خلق ‌شده‌اند و خدا قادر و عالم‌ مطلق‌ است‌». و نیز می‌گوید: «خدا هم ‌جهان‌ فیزیکی‌ و هم‌ قوانین‌ حاکم‌ بر آن‌ را خلق‌ کرد ».
دیویس‌: «آیا وجود جهان‌ را می‌توان‌ بی‌نیاز از خدا و تنها به‌ وسیله‌ علم‌ توضیح‌ داد؟ آیا می‌توان‌ جهان‌ را نظام‌ بسته‌ای‌ در نظر گرفت ‌که‌ علّت‌ وجودی‌اش‌ در آن‌ نهفته‌ باشد؟ پاسخ‌ به‌ معنایی‌ بستگی‌ دارد که‌ با آن‌ توضیح‌ می‌دهیم‌. با فرض‌ قوانین‌ فیزیک‌، جهان‌ می‌تواند خود مدار باشد و از جمله‌، خود را خلق‌ کند. امّا قوانین‌ فیزیکی‌ از کجا می‌آیند؟» و نیز: «تا وقتی‌ که‌ منشأ قوانین‌ طبیعت‌ خداست‌، وجودی ‌شگفت‌تر از ماده‌ّ ــ که‌ آن‌ را نیز خدا آفریده‌ است‌ ــ نیست‌. امّا وقتی‌مبنای‌ خدایی‌ قوانین‌ را کنار می‌نهیم‌، وجود آن ها به‌ یک‌ راز عمیق‌ تبدیل‌ می‌شود».
پارکر (B. Parker؛ فیزیک دان‌ آمریکایی‌): «این‌ ترس‌ وجود ندارد که‌ دانشمندان‌ هرگز بتوانند نیاز به‌ خدا را حذف‌ کنند… هر قدر هم‌ که‌ ما این‌ قضیه‌ را پی‌گیری‌ کنیم‌، همواره‌، چیزی‌ می‌ماند که‌ توضیح‌ داده‌ نشده‌ است‌. خلقت‌، به‌ قوانین ‌طبیعت‌ بستگی‌ دارد و پیدایش‌ آن‌ بدون‌ قوانین‌ امکان‌پذیر نبوده‌ است‌. چه‌ کسی‌ این‌ قوانین‌ را خلق کرده‌ است‌؟ تردیدی‌ نیست‌ که‌ همواره‌ به‌ یک ‌خدا نیاز هست‌ ».
توضیح:
این سه فیزیکدان فهیم، نکته ی بسیار بلندی را مطرح نموده اند.
1ـ جهان مادّی، با قوانین علمی کار می کنند.
2ـ فیزیکدانها، قوانین علمی را خلق نمی کنند بلکه قوانین علمی موجود را کشف می کنند.
3ـ خود این قوانین علمی، مادّه یا انرژی یا نیرو نیستند بلکه اموری هستند که بر مادّه و انرژی و نیرو حاکم می باشند.
4ـ پس قوانین علمی، خودشان از سنخ امور غیر مادّی(مجرّد) هستند.
5ـ این قوانین از کجا آمده اند؟ اگر بگویی که این قوانین غیر مادّی، خودشان واجب الوجودند، خدا بودن آنها را قبول کرده ای؛ و اگر آنها را واجب الوجود ندانی، باید آنها را معلول یک واجب الوجود بدانی. پس در هر حال، گریزی از پذیرفتن یک خدای غیر مادّی نخواهی داشت.
این نکته ای که این فیزیکدانان باهوش فهمیده اند، امثال هاوکینگ شعور فهمش را نداشته اند. هاوکینگ می گوید: جهان با قوانین قطعی فیزیک کار می کند، لذا نیازی به وجود خدا نیست. امّا این قدر شعور ندارد که بپرسد: پس خود این قوانین چیستند و از کجا آمده اند؟ چرا قوانین گوناگون فیزیک و شیمی و … این همه به هم مرتبط هستند؟ طوری که انگار همه ی آنها از یک مبدأ کنترل می شوند.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد